گوشه ای از زندگانی حضرت زهرا (ع)

گوشه ای از زندگانی حضرت زهرا (ع)

چهارم بهمن امسال مصادف است با سیزدهم جمادی الاول، سالروز وفات صدیقه کبری
فاطمه زهرا سلام الله علیها، خواستیم به این مناسبت یادی از سرور زنان جهان، بانوی
بزرگ اسلام، تنها کفو علی علیه السلام و این انسان کامل بنمائیم ولی چه می توان
درباره شخصیتی گفت که پیامبر اکرم (ص) درباره اش فرمود: «فداها اَبُواها» ـ پدرش
فدایش گردد.

از این روی، چاره ای جز این نداریم که بخشی از سخنان خاندان بزرگ عصمت و طهارت
را دربارة حضرت زهرا، فهرست وار نقل کنیم. زیرا غیر از این خانواده هیچ کس نمی
تواند، شناختی از این بندة شایستة خدا داشته باشد.

1- حضرت زهرا در عبادت و پرستش خدا، نمونه است:

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به حضرت سلمان فرمود: ای سلمان! خداوند قلب
دخترم فاطمه و اعضای بدنش را مملو از ایمان قرار داده و آنچنان ایمان در دلش نفوذ
کرده که برای عبادت خدا خود را از همه چیز فارغ ساخته است.[1]

و در جائی دیگر پارة تنش را چنین معرفی می فرماید: «… مَتی قامَت فی
مِحرابِها بَینَ یَدَی رَبّها جَلَّ جَلالُهُ زَهَرَ نُورُها لِمَلائِکَةِ
السَّماءِ کَما یَزهَرُ نُورُ الکَواکِب لِأهلِ الاَرضِ، و یقول الله عزوجل
لملائکته: یا ملائکتی انظروا الی امتی فاطمه، سیدة امائی، قائمة بین یدی، ترتعد
فرائصها من خیفتی و قد اقبلت بقلبها علی عبادتی، اشهدکم انی قد أمنت شیعتها مِنَ
النار»[2] ـ
هرگاه که دخترم فاطمه در محراب عبادت در برابر خدای متعال می ایستد، نورش برای
فرشتگان آسمان می درخشد همچنان که ستارگان برای اهل زمین درخشندگی می کنند، و خدای
متعال به فرشتگانش خطاب می کند: ای ملائکه من: به بنده ام و سرور بندگانم فاطمه
نگاه کنید چگونه در برابر من ایستاده است و از خوف من بدنش می لرزد و با تمام
وجودش به پرستش من ایستاده است، شما را گواه می گیرم که شیعیان و پیروانش را از
آتش جهنم در امان قرار دادم.

امام مجتبی علیه السلام می فرماید: شب جمعه ای مادرم زهرا را دیدم که تا
صبحگاهان به عبادت و نیایش خداوند مشغول بود. او همواره در حال رکوع و سجود بود تا
سپیده صبح پدیدار شد. او را ديدم که در نمازش برای مؤمنین دعا می کند و یک یک نام
می برد و برای خودش دعا نمی کند، عرض کردم: مادر! چرا برای خودت دعا نمی کنی؟
فرمود: «الجارئم الدار»[3] نخست
همسایه بعد خویشتن.

2- همسر داری فاطمه:

با اینکه فاطمه دختر پیامبر و پاره تن و نور چشم و میوه دل و روح و روان او
است، ولی در خانه مانند دیگر همسران با وفا به شوهرش خدمت می کند و تمام کارهای
منزل را به عهده می گیرد، بلکه در این مورد نیز، مانندی ندارد. از امام صادق علیه
السلام نقل شده است که فرمود: پیامبر(ص) کارهای خانه را به فاطمه سپرد و کارهای
بیرون خانه را به علی(ع) واگذار کرد.[4] فاطمه
هم در تمام شرایط زندگی، با همه سختی ها، ناملایمات، خوشی ها، شادیها و خلاصه در
سرّاء و ضرّاء با علی (ع) همگان و همنوا بود. فاطمه به تنگدستی تن در داد و در
ناملایمات زندگی تحمل و بردباری را برای خویشتن پذیرا شد. او تنها کفو علی بود و
در همسر داری همتائی نداشت. علی علیه السلام می فرماید: هرگز کاری نکردم که فاطمه
خشمناک شود و فاطمه هم هرگز مرا به خشم و غضب وانداشت.[5] و در
روایتی دیگر می فرماید: وقتی به خانه باز می گشتم، و به زهرا می نگریستم تمام غم
ها و ناراحتی هایم زدوده می شد.[6] و اینچنین
باید باشد زن مسلمان که با مهربانی ها و خوش رفتاری ها و اخلاق خوب، روح خسته
شوهرش را پس از کاری طاقت فرسا در روز، آرامش و توان بخشد. و از آن سوی، مرد نیز
نباید زن را مانند برده حساب کند که هم کارهای دشوار خانه داری را به دوش او
بگذارد و هم در برابر کوچکترین چیزی، انتقاد و اعتراض و بدرفتاری کند.

فاطمه (ع) از پدرش رسول اکرم (ص) نقل می کند که فرمود: «بهترین مردان شما
اشخاصی هستند که بیشترین مهربانی و نیکی را نسبت به همسرانشان دارند، و لذ اعلی
(ع) نه تنها با فاطمه خوشرفتاری می کرد و هیچگاه او را به غضب نمی آورد بلکه در
کارهای منزل به او کمک می کرد و پیوسته او را یاری می داد، امام صادق (ع) در روایتی
می فرماید: «امیرالمؤمین(ع) تأمین سوخت منزل و تهیه آب و نظافت خانه را به عهده
داشت. و فاطمه (ع) آسیا می کرد، خمیر آماده می نمود و نان می پخت.[7]»

3- فاطمه و تربیت فرزندان:

در ذخائر العقبی آمده است: روزی بلال دیرتر از همیشه برای اذان به مسجد آمد.
پیامبر(ص) از او پرسید: چرا امروز دیر کردي؟ عرض کرد: از خانه فاطمه (ع) می گذشتم
و او در حالی که مشغول آسیا کردن بود، نالة بچه اش نیز به گوش می رسید: از او
خواستم یکی از کارها را به من بسپارد فرمود: اگر می خواهی به من کمک کنی، آسیا را
بگردان زیرا من بهتر می توانم بچه داری کنم، و از این روی امروز دیرتر به مسجد
رسیدم. حضرت فرمود: به فاطمه ترحم کردی خدا به تو ترحّم نماید.

از این حدیث معلوم می شود تربیت فرزندان کار ساده ای نیست و دیگر اینکه این
کار مهم، اختصاص به زن دارد. تربیت بچّه در رسیدگی به غذا و پوشاک و نیازهای مادّی
او خلاصه نمی شود بلکه بالاتر از اینها مسئله تربیت و پرورش صحیح او است.

در تربیت بچه مسائل زیادی را باید ملاحظه کرد: برخورد زن و شوهر در منزل بگونه
اي باشد که در او تأثیر بد نگذارد. در وقت محبت باید او را نوازش داد و در وقت
سرزنش، سرزنش نمود، شخصیّت و بزرگی را به او تلقین کرد و در برابر دیگران او را
احترام نمود تا شخصیتش لکه دار نشود. به او هیچگاه وعدة دروغین نباید داد. وقتی را
برای بازی و تفریح بچّه باید اختصاص داد. و از همه مهمتر باید از کودکی با اصول و
مسائل دین آشنایش ساخت. و این مسائل در خانة زهرا(ع) به خوبی اجرا می شد.

در روایتی آمده است هنگامی که امام حسن (ع) کودکی خردسال بود، فاطمه (ع) با او
بازی می کرد و در موقع بازی او را بالا وپائین می انداخت و در آن حال نیز درس
شجاعت و شهامت به او می داد. می فرمود:

اشبه اباک یا حسن               و اخلع
عن الحق الرّسن

و اعبدالها ذامنن                   و
لا توال ذا الا حن

ای حسن جان! مانند پدرت باش بند اسارت را از گردن حق بگشای و خدای احسان کننده
را عبادت و پرستش نما و هرگز با کینه توزان دوستی مکن.[8]

***

در هر صورت، فاطمه (ع) در تمام مراحل زندگی، برای زنان و مردان جامعة اسلامی
الگو و نمونه است. او به مردان درس تقوا و ایمان می دهد، و به زنان درس خوب
همسرداری و تربیت صحیح فرزندان و حجاب اسلامی را نگهداشتن.

در هر صورت، زهرا با ان همه عظمت و بزرگواری و آن همه سفارشهائی که پیامبر
اکرم(ص) درباره اش فرمود، از آن جمله «فاطمة بعضة منّی، من آذاها فقد آذانی و من
آذانی فقد آذی الله»[9] ـ فاطمة
پارة تن من است، هرکه او را اذیت کند، مرا اذیت کرده و هرکه مرا اذیت کند، خدا را
اذیّت کرده است، با این حال، سفارشها و توصیه های پیامبر بزرگ اسلام (ص) را نادیده
گرفتند و تنها یادگار پیامبر را ـ وحشیانه ـ به شهادت رساندند. فاطمه با قلبی
آکنده از غم و اندوه و بدنی مجروح، به دیدار پدر شتافت تا شکایت زمانه را به او برساند
و پس از این، با آرامش در جوار پدر بزرگوارش زندگی جاودانه را در بهشت برین ادامه
دهد.

 



[1]
– بحار ـ ج 43 ـ ص 64.