آمادگی نظامی مردم تبریز

حجة الاسلام موسوي تبريزي

قسمت پنجم

آمادگی نظامی مردم تبریز

آمادگی کامل در برابر دشمنان اسلام و مسلمین یکی از واجبات
الهی برای مسلمین است که حکم آن از ایه شریفه 60 سوره انفال استفاده می شود:

* $yJ¯RÎ) àM»s%y‰¢Á9$# Ïä!#ts)àÿù=Ï9 ÈûüÅ3»|¡yJø9$#ur tû,Î#ÏJ»yèø9$#ur $pköŽn=tæ Ïpxÿ©9xsßJø9$#ur öNåkæ5qè=è% †Îûur É>$s%Ìh9$# tûüÏB̍»tóø9$#ur †Îûur È@‹Î6y™ «!$# Èûøó$#ur È@‹Î6¡¡9$# ( ZpŸÒƒÌsù šÆÏiB «!$# 3 ª!$#ur íOŠÎ=tæ ÒO‹Å6ym ÇÏÉÈ  

توضیح این که حکومت تعیین شده از سوی پروردگار برای اداره
اجتماع انسان ها یک حکومت صد در صد مردمی و انسانی است که با الهام از احکام و
وقوانین فطری و انسانی قران کریم و وحی منزل بر حضرت ختمی مرتبت مجامع انسانی را
اداره می کند و در آن حکومت برای هر شخص و هر فردی از انسان ها در هر شرائط
جغرافیایی یا رنگی و یا زبانی حقوق مسلمی است که همه انسان ها در آن یکسانند و
هرگز در ان حقوق طبیعی و فطری احدی و یا گروهی به بهانه های نسبی منطقه ای مالی
علمی وغیره بر دیگران حق اولویت و تقدم و برتری ندارد و در ان حکومت هر فرد و یا
گروهی در هر شرائطی که باشد اگر بخواهد به حقوق دیگران تجاوز و تعدی کند محکوم است:
ô‰s)s9 $uZù=y™ö‘r& $oYn=ߙ①ÏM»uZÉit7ø9$$Î/ $uZø9t“Rr&ur ÞOßgyètB |=»tGÅ3ø9$# šc#u”ÏJø9$#ur tPqà)u‹Ï9 â¨$¨Y9$# ÅÝó¡É)ø9$$Î/ ( $uZø9t“Rr&ur y‰ƒÏ‰ptø:$# ÏmŠÏù Ó¨ù’t/ ӉƒÏ‰x© ßìÏÿ»oYtBur Ĩ$¨Z=Ï9 zNn=÷èu‹Ï9ur ª!$# `tB ¼çnçŽÝÇZtƒ ¼ã&s#ߙâ‘ur Í=ø‹tóø9$$Î/ 4 ¨bÎ) ©!$# ;“Èqs% ֓ƒÌ“tã ÇËÎÈ  

(حدید ، 25)

پر واضح است که اجرای قوانین عادلانه و دعوت مردم به عدالت
و جلوگیری از ظلم و تجاوز و تعدی از یک سو به برنامه ریزی های صحیح و آمادگی های
کامل علمی ، هنری، فرهنگی، اقتصادی و تخصص های مردمی نیاز دارد و یا از سوی دیگر
برای جلوگیری از توطئه ها و مکرهای استعمارگران و تجاوزگرانی که منافعشان با اجرای
قوانین اسلامی و قسط الهی در معرض خطر می گیرد مردم به آمادگی های کامل رزمی و
آشنا شدن به علوم و فنون آن و فراهم نمودن وسائل و امکانات مورد لزوم جنگ با دشمن
نیاز دارند و با این آمادگی های لازم است که دشمنان اسلام و مسلمین همواره باید در
خوف و هراس باشند و به فکر توطئه مسلمین نیافتند لذا طبق دستور آیه شریفه فوق
الذکر بر همه مسلمین تا حدی که در توان و امکاناشان هست لازم است که توان و
امکانشان هست لازم است که آماده کردن خود و جمع اوری عِده و عُدّه بکوشند و در این
امر کوتاهی نکنند.

البته امروزه چیزی که دشمنان را در خوف و هراس قرار می دهد
خلاصه نمی شود در جمع اوری سلاح و خریدن آن از دشمنان اسلام با پول نفت که هر وقت
دشمن بخواهد می تواند نفروشد و یا نفت نخرد و یا ارزانتر بخرد بلکه با برنامه ریزی
های صحیح اقتصادی و فرهنگی و آمادگی کامل مسلمین در علوم و تخصص های مختلف توام با
تعهدهای مکتبی و وحدت و یکپارچگی مسملین متعهد و انقلابی و ایثارگری های آنان در
راه اهداف مقدس خویش، می تواند دشمنان به ظاهر نیرومند و ابر قدرت های جهان خوار
را در خوف و هراس بیاندازد و همواره در طول تاریخ تشیع علمای متعهد و روشن شیعه و
دیگر علمای اسلامی در این امر مهم تلاش کردند و علاوه بر تلاش و کوشش خود در مسائل
علمی و فقهی و تخصصی با آمادگی های لازم رزمی و نظامی خویش نشان داده اند که دائما
به فکر اسلام و مسلمین و استقلال و نجات مسلمین بودند و انقلاب هایی که در ایران و
گاهی در جاهای دیگر انجام گرفته است نشانگر این مسئله است.

لذا استعمارگران از گذشته ای دور به این فکر افتادادند که
علما و روحانیت بزرگ اسلام و تشیع را از مسائل سیاسی و دخالت در مسائل اجتماعی
کشور دور نگهدارند و تبلیغات عظیمی را در میان مسلمین خصوصا حوزه های علمیه راه
انداختند که روحانیت نباید در سیاست دخالت کند و هر روحانی متعهدی که دخالت کند و
یا در برابر دشمنان اسلام به مبارزه و ستیز قیام نماید به عناوین مختلف او را
سرکوب و از نظر مردم و روحانیت ساقط کردند به طوری که امام بزرگوار هنگام سخنرانی
در مدرسه علوی برای علمای معظم تهران در اوائل ورود خویش به ایران فرمودند:

«آن چنان تبلیغات اجانب در میان ما موثر واقع شد که حتی
خود روحانیت نیز باور کردند که نباید در مسائل سیاسی اجتماعی و نظام دخالت کنند در
این جا یادم آمد که یکی از اساتید بزرگوار در حوزه علیمه قم نقل کرد: هنگامی که
رحلت عالم جلیل القدر و عارف مجاهد و مرجع بزرگ آیت الله العظمی اقای حاج سید محمد
تقی خوانساری (ره)در مشهد مقدس بودم که یخیبر فوت ایشان را شنیدم و با آن مقداری
که من منتظر عکس العمل از سوی روحانیت بزرگ مشهد و مردم و بازاریان آن جا داشتم
ندیدم برای من تعجب آور بود از بعضی سوال کردم که چرا در رحلت یک مرجع بزرگواری
مانند آیت الله خوانساری که در علم فقاهت و شجاعت و تقوی و زهد و معرفت کم نظیر
بود این چنین بی تفاوت هستند با کمال صراحت به من گفتند که ایشان در عین حال یک
مرد سیاسی نیز بوده و در جنگ با انگلیسی ها شرکت کرده بود و برای شرکت مردم در
انتخابات مجلس شورا دستور داده بود که مردم شرکت کنند ووو! در حالی که عظمت تقدس و
تقوای و فضلیت ایشان بر احدی پوشیده نبود و نماز استقساء ايشان که برای رفع قحطی و
خشکسالی و طلب باران در قم در اوج جنگ بین المللی دوم هنگام اشغال ایران حتی قم از
طرف متفقین و نیروهای انگلیسی و آمریکائی خارج شهر قم در صحرا برگزار نمود بودند و
عنایات پروردگار پس از نماز باران ایشان حتی موجب شگفتی و دگرگونی درونی افسر و
نظامیان متفقین گشته بود زبانزد خاص و عام است

به اصل مطلب باز می گردیم و دنباله مقاله قبلی را پی می
گیریم که در همین زمینه مانده بود و ما به خاطر اهمیت مطلب زمینه مانده بود و ما
به خاطر اهمیت مطلب مقدمه فوق را ذکر کردیم

گفتیم علمای بزرگ تبریز در جریان توطئه های محمدعلی شاه
علیه انقلاب مشروطیت و مجلس شورای اسلامی قرار گرفته بودند و میدانستند که
انگلستان از یک سو و از سوی دیگر روسیه در کنار این توطئه قرار دارند و محمد علی
شاه بالخصوص از پشتیبانی شدید روسیه کشور همجواز آذربایجان شرقی برخوردار است و
روزهای زد وخورد و جنگ با دشمنان انقلاب و خارجیان روی متجاوز را به وضوح می دیدند
و پیش بینی می کردند لذا در این امر مهم نیز علما پیش قدم شدند و مردم کوچه بازار
اعم  از بازاری و کشاورز و محصل و کارگررا
در جریان امر قرار داده و آن ها را برای آمادگی های علمی و رزمی و تربیت های بدنی
و آشنائی به فنون لازم نظامی و جمع آوری مهمات و سلاح های مورد لزوم و آذوقه کافی
دعوت کردند باز همه این جریانات در حالی رخ می داد که تهران و شهرستان های دیگر با
خوش بینی خاصی به اعمال محمد علی شاه می نگریستند و هم چنین عده ای از نمایندگان مجلس
شورای ملی نیز چنین نظری داشتند.

این مطلب را چندین نفر از پیرمردهای متدین تبریز برای من
نقل کردند که در آن ایام مساجد خاصی پایگاه های مردم به حساب می آمد که دیگر کسی
علاقه ای به بازار و کسب زیاد و تلاش برای جمع آوری مال نشان نمی داد و کلاً مردم
می خواستند با مختصر درامد و امرار معاش در پی آمادگی کامل رزمی خویش با دشمنان
لذا غالبا بعداز ظهر ها مغازه ها تعطیل می شد و مردم اسلحله به دست گرفته و یا به
کمر بسته به سوی مسجد ها روانه می شدند و پس از اقامه جماعت و استماع سخنرانی
علمای بزرگ و دریافت خبرهای سیاسی روز روانه محل های آموزش نظامی در خارج شهر می
شدند و دسته های مختلفی در تبریز درست شد که هر محله ای از تبریز دسته نظامی خاصی
داشت که امروز دسته های عزاداری حسینی که هر محله برای خودش دسته خاصی دارد از ان
روزگار به یادگار مانده است

کسروی در تاریخ مشروطیت ص 234 این مطلب را چنین بیان می
کند:

در این میان فروردین سال 1286 فرا رسید و بهار آغازید این
برای ایرانیان نخستین بهار آزادی و خود را خوش ترین زمان ها می بود انبوه مردم با
دل های پر از امید و آرزو در راه پیشرفت کشور به کوشش برخاسته و پیر و جوان و
توانگر و کم چیز و ملا و عامی همگی کار می کردند و هوس ها و کینه ها زبون گردیده و
آرزوی پیشرفت کشور و توده به همگی آن ها چیرگی می داشت. در تبریز در این بهار یک
کار گران مایه بزرگ پیش می رفت و آنان عشق سپاهگری و تیراندازی می بود این کار از
زمستان اغازیده بود ولی پیشرفت آن در بهار رخ داد چنان که گفتیم از چند ماه پیش
بازار با دستور انجمن روزهای آدینه بسته می شد و مردم در سه مسجد گرد می امدند و
سه تن از سخنگویان که شیخ سلیم و میرزا جواد و میرزا حسین بودند هر کدام در یکی از
مسجدها به منبر می رفتند و برای مردم سخن می گفتند این کار پیشرفت بسیاری کرد.

تا ديري تنها اين سه تن مي بودند ولي سپس شادروانان میرزا
علی و یجوبه ای و حاج شیخ علی اصغر لیلاوایی نیز به این کار برخاستند و آنان نیز
از شمار واعظان مشروطه گردیدند. اینان سخن از قانون و از برابری و از همدستی مانند
این ها راندندی و نویدها به مردم درباره آینده دادندی و بیشتر برای گفته های خود
گواه از قران و حدیث آورندی و از ناتوانی کشور و شکست فتح علی شاه و از دست قفقاز
و مانند آن ها یاد کرده دل ها را سهانیدندی و مردم را بگرفتن تنگ و آموختن
تیراندازی و سپاهیگری برانگیختندی و این خواست همگی پیشروان میبود و مردم چون سپید
و خود آرزومند کوشش و جانفشانی در راه کشور میایستادند همین که سخنگویان به سخنانی
در آن زمینه پرداختند بتکان آمدند و کسان بسیاری از بازاریان و دیگران تفنگ و فشنگ
خریدند و روزهای آدینه در بیرون های شهر گرد می امدند و تیراندازی می نموده و به
اسب دوانی می پرداختند.

و در صفحه 236 می نویسد:

این گام نخستین بود و سپس ان را به راه بهتری انداختند و
آن این که در هر کویی یک دسته به آموزگاری یکی از سرکردگان سرباز به مشق سپاه گیری
پرداختند پیر و جوان و توانگر و کم چیز به ره ایستاده و باآواز یک دو پا به زمین
می کوفتند ملایان و سیدان با دستار و رخت های بلند تفنگ به دوش انداخته و هم پای
دیگران مشق می کردند به این سان در هر کوی سربازخانه ای پدید آورده بسیج و موزیک و
دیگر افزارها کردند و نیز دسته هایی رخت یکسان دوزانیده پوشیدند از بس سهیده بودند
که تنها به روزهای ادینه بس نکرده چنین نهادند که همه روزها به این کار پرداختند و
روز هنگام پسین بازارها را بسته و چیت فروش و قند فروش و مسگر و سمسار و بازرگان
به خانه های خود می شتافتند و رخت دیگر کرده و تفنگ برداشته آهنگ سربازخانه ای کوی
خود می کردند (که غالب درمسجدها بود) و در ان جا همراه دیگران به مشق می پرداختند
هرروز هنگام پسین از هر کوی آواز کوس و شیپور غوغای «یک دو بر »می خاست و روز به
روز شکوه و بزرگی کار میافزود.

شهر بیکبار گردیده و گفت گوی همه از تفنگ خریدن و مشق
سربازی کردن و آماده جنگ و جانفشانی گردیدن شده بود و چون از کوچه ها گذشتی پیاپی
این شعر را از زبان بچگان شنیدی:

یاشاسون دولت مشروطه مزهر آن یاشاسون     

                        یاشاسون
مشق ابلیس ملت ایران یاشاسون

این شور همراه گفت و گو از کشور و نگهداری آن به همه جا
رسیده و در بیشتر شهرها این ارزو در میان می بود لیکن جز از تبریز در هیچ کجا پیش
برده نشد و نتیجه به دست نیامد.

به هر حال از نقل مردم متدین و علمای سابق و از نوشته های
مانند کسروی و دیگران بر می آید که در این امرمهم نیز در تبریز علما و بزرگان
پیشقدم بودند و از همین مسئله مرحوم ستارخان و باقرخان توانستند که در میان مردم
نفوذ داشته باشند و خودشان نیز با امر و دستورات علما و مراجع به این امر مهم حرکت
نظامی اقدام کرده و سرکردگی گروه های مبارز نظامی را در تبریز به عهده گرفتند و
مادامی که حکم جنگ از سوی مراجع بزرگ و علمای متعهد صادر نشده بود کاری انجام ندادند
که درم مقاله بعدی این مطلب را پی میگریم.