سرمقاله

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

چه باید کرد؟!

استکبار جهانی بعد از شکست بزرگ و انکارناپذیر در حساسترین نقطه استراتژیک
عراق، بیش از پیش به قدرت روزافزون جمهوری اسلامی پی برد و به همین جهت بر توطئه
ها و تلاشهایش در جهت مقابله با انقلاب و جمهوری اسلامی افزوده و از یکسو با
سازماندهی و بکارگیری عناصر وابسته و رسوبات کثیف رژیم گذشته در داخل به صورت
هماهنگ و فعّالتر به:

1-    اشاعۀ فحشاء و منکرات آشکار و پنهان.

2-    قاچاق و پخش موادّ مخدر.

3-    احتکار و اخلال در سیستم اقتصادی و اداری.

4-    اعمال تروریستی و برانگیختن حسّاسیتهای قومی و مذهبی و و…
.

و امثال این امور دست یازیده است که دلائل و شواهد بسیاری نشان می‌دهد مفاسد
فوق الذکر و اوجگیری آنها در برخی موارد و مناطق، یک جریان عادی و معمولی نبوده و
طیّ یک برنامۀ حساب شدۀ ضد انقلابی سرنخ تمام آنها در دست سازمانهای جاسوسی استکبار
جهانی قرار دارد و به همین جهت انتظار می‌رود که مسئولین ذیربط و بخصوص دستگاه
قضائی با همکاری امّت حزب الله قاطعتر از برخوردی که با گروهکهای تروریستی انجام
گرفته، با این مفاسد نیز به مبارزه ای بی‌امان برخیزند؛ چرا که هدف اصلی دشمن از
این امور، بجای ترور فیزیکی افرادی معدود، ترور معنوی و فرهنگی تمام مردم و پوچ
کردن و تباه نمودن جامعه اسلامی است و خدای ناکرده موفقیت دشمن در این جبهه مساوی
است با شکست قطعی اسلام در جبهۀ جنگ و صحنۀ انقلاب!

از سوی دیگر دشمن در رابطه با جنگ تحمیلی که زندگی و مرگ خود را در شکست یا
پیروزی اسلام در این جنگ می‌بیند، خود را به آب و آتش زده و برای مقابله با
نیروهای اسلام، به هر وسیله ممکن متوسّل شده است و شاید مهمترین کاری که در شرایط
موجود می‌توانست انجام دهد، این بود که همزمان با تشدید و ادامۀ بمباران مجاری نفت
و کشتیهای نفتکش متعلق به جمهوری اسلامی در یک توطئه برنامه ریزی شده ناگهان قیمت
نفت را از 28 دلار به حدود 11 دلار سقوط دادند و هدف عمده این بود که جمهوری
اسلامی را از بزرگترین منبع درآمد ارزی خود، محروم و یا تحمیل یک بحران شدید، جبهه
و پشت جبهه آن را دچار اختلال و از هم پاشیدگی کرده و جنگ را به نفع خود تمام
کنند!

گرچه آثار شوم این جنایت بزرگ دامنگیر عراق و رژیمهای مزدور منطقه و حتّی
اربابان آنها نیز شد ولی با این حال به مصداق اینکه «خردیزه به مرگ خود و ضرر
صاحبش راضی است» دست به این اقدام جنون آمیز زدند «و مکروا و مکرالله و الله خیرالماکرین»
و این بار نیز مانند موارد گذشته مکر آنها به خودشان بازگشت و گزارشها و اخبار نیز
مؤید این است که دشمن با این کار، پرتگاه دیگری برای سقوط و مرگ قطعی خود فراهم
ساخت:

1-    عراق ده ها میلیارد دلار بدهی خارجی دارد که باز پرداخت
آنها اکنون 300% مشکلتر و غیر عملی تر شده و به همین نسبت تزلزل و تردید کشورهای
طلبکار در این مورد و نسبت به اصل سرمایه گذاری روی رژیم بعث فزونی یافته است.

2-    با توجه به اینکه تکیه اصلی عراق در جنگ روی سلاحهای مدرن و
گرانقیمتی است که تماماً از خارج خریداری می‌شود، این جنگ گرانقیمت وابستگی شدیدی
به ارز خارجی داشته و کاهش ارز آن را با مشکل جدّی روبرو ساخته است، در حالی که
جمهوری اسلامی گذشته از آنکه بدانگونه وابستگی به تجهیزات و سلاحهای گرانقیمت
ندارد، قسمت مهمّی از تجهیزات جنگی را در داخل تولید می‌کند که از باب مثال فقط در
سال گذشته با توسعۀ تولید در برخی زمینه ها، بیش از 400 میلیون دلار صرفه جوئی
وارداتی داشت.

3-    رژیمهای مرتجعی که تأمین کنندۀ اصلی هزینه های جنگی عراق
هستند، اکنون خود دچار بحران و کمبود شده اند و دیگر مانند گذشته نمی‌توانند
سخاوتمندانه! دلارهای نفتی را بابت مجهز کردن رژیم عراق به جیب کمپانیهای اسلحه
سازی اربابان خود سرازیر کنند.

4-    رژیم عراق برای ادارۀ کشوری که مردم آن هیچگونه انگیزۀ
معنوی برای این جنگ پرهزینه که صدها هزار کشته، اسیر و معلول نیز به جای گذاشته،
ندارند؛ صددرصد متکی به دیکتاتوری و استفاده از ارعاب و شیوه های پلیسی از یکسو و
تأمین وسائل رفاهی و ارضاء خواسته های مادّی مردم از سوی دیگر است و این هر دو
نیازمند صرف هزینه های سنگین و واردات مصرفی روزافزونی است که در راستای یک بحران
و کمبود اقتصادی شدیداً آسیب پذیر می‌باشند (اعدامهای وحشتناک کارگران برادر! مصری
بجرم خارج کردن ارز از عراق نموداری است از آن دیکتاتوری و این بحران).

این دلائل ودلائل دیگری که در اینجا مجال ذکر آنها نیست نشانگر آن است که این
بار نیز دشمن در چاهی که برای جمهوری اسلامی کنده بود، خود فرو غلتیده و از نظر
اقتصادی در بدترین شرایط تاریخ جنگ قرار گرفته است. و از آنجا که توان و تدارک
رزمی عراق پیوندی شدید با پول و نفت دارد و با توجّه به مشکلات اقتصادی استکبار
جهانی، اکنون دشمن دچار بزرگترین دردسر و اختلال و آشفتگی شده است.

این در حالی است که تمام پیامدهای مذکور در مورد جمهوری اسلامی که دارای شرایط
متفاوت و حتّی متضاد با شرایط عراق است، تأثیر شکننده سرنوشت سازی نداشته و اگر چه
موجب ضررها و مشکلاتی شده است ولی در عوض، بهترین زمینۀ مثبت را فراهم کرده است
تا:

1-    در مورد جنگ، مسئولین ذیربط با اتکال به خداوند و با نیروی
عظیم و سیل خروشان ملت بزرگی که ایثارگرانه و حسین گونه مصمم است به آرمانهای
جهانشمول اسلام و دستورات مؤکد امام جامۀ عمل بپوشاند، با سرعت و قبل از آنکه دشمن
به بازسازی و تطبیق خود با شرایط جدید دست یابد، با تدارک و انجام یک عملیات بزرگ
و سراسری از نقاط متعدّد و مهم به جان کندن ها و تلاش های مذبوحانۀ رژیم صهیونیستی
عراق پایان داده و این مانع شوم را از سر راه صدور و گسترش اسلام و آزادی قدس و
ملتهای دربند بر دارند.

2-    اکنون که دشمن «نفت» این طلای سیاه و گرانبهای ما را به این
روز سیاه انداخته است وقت آن رسیده است که حتّی یک قطره از آن را جز برای جنگ که
یک امر حیاتی است و سرنوشت آینده تمام منافع و مصالح ملتهای اسلامی و از جمله خود
«نفت» بستگی به سرنوشت آن دارد و جز برای سرمایه گذاریهای اساسی و ضروری که به
صورت سرمایه ای ثابت و زاینده در خدمت به این نسل و نسلهای آینده قرار می‌گیرد
نفروشند زیرا تا زمانی که نفت صادر و در برابر آن مثلاً گندم، برنج و گوشت وارد
شود، هرگز مسئله تولید و خودکفائی، جدّی گرفته نخواهد شد و هرگز نخواهیم توانست
خطّ سیری که میراث ستمشاهی است و منتهی به وابستگی است، به خطّ تولید و خودکفائی
که مقدّمه استقلال واقعی است، تبدیل کنیم.

دولت باید برای رسیدن به خودکفائی و استقلال اقتصادی که چه در زمان جنگ و چه
بعد از آن، نقش سرنوشت‌سازی در استقلال کلّی نظام اسلامی ایفا می‌کند، بدور از
شعار و با یک برنامه ریزی جامع و انقلابی که بی‌گمان، حمایت و همکاری امت فداکار و
بیدار اسلام را در پی خواهد داشت، به اقدامی جدّی دست زده و برای همیشه ننگ واردات
مصرفی و از جمله واردات غذائی را برای کشوری که می‌تواند صادرکنندۀ آنها باشد از
دامن جامعه و ملتّی که جهان را با فداکاری و شهادت طلبی خود شگفت زده و حیران کرده
است، پاک کند. براستی جای تأسف است که نه فقط کشورهائی مانند آلمان و ژاپن و…
بلکه کشورهای غیرقابل ذکری همچون کره و تایوان وو… علی رغم نداشتن نفت و پرداخت
میلیاردها و میلیون ها دلار بابت خرید آن، توانسته اند با اتکاء به تلاش و کار و
تولید، رشد اقتصادی یافته و بازارهای کشورهای اسلامی نفت خیز را؛ با صادرات خود
قبضه کنند ولی، ما هنوز اندرخم یک کوچه ایم و در حالی که روستاهای ما هر روز خالی
تر شده و بر جمعیت مصرف کننده در شهرها افزوده می‌شود، حتی مواد شام و ناهار ما
باید از فراسوی قاره ها و اقیانوسها وارد شود!

مگر چه چیز این ملّت بزرگ از مردم آن کشورها کمتر است که نتوانند همانگونه که
با یک جهش و جوشش انقلابی بی‌نظیر، رژیم وابسته ستمشاهی را به نظام جمهوری اسلامی
تبدیل کردند، اکنون هم با یک ریاضت موقّت و همگام با دولت اسلامی طیّ یک حرکت
عظیم، مسئله مهم خودکفائی را نیز تحقق بخشند؟!

اکنون امت اسلام از دولتمردان انتظار دارد که حتّی از تعطیل صنایع وابسته و
مونتاژ، هراسی به خود راه ندهند ولی به جای آن در اولین گام، راه را برای بازگشت و
مهاجرت دوباره به روستاها و مراکز تولید و صنایع مستقل- گرچه دستی و ساده- هموار
کنند تا براساس یک اقتصاد سالم و مستقل، راه برای شکوفائی و پیشرفت نهائی گشوده
شود که نه بدون غذا و موادّ ضروری، زندگی میسر است و نه بدون خودکفائی و استقلال
اقتصادی رسیدن به استقلال واقعی ممکن. والسّلام.

رحیمیان