نقش توطئه­ها در تسریع پیروزی نهائی

بسم الله الرحمن الرحیم

نقش توطئه­ها در تسریع پیروزی نهائی

حجة الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی

بررسی شرایط موجود جنگ و مقایسه­ای بین وضعیت جبهه­ها در ایران و عراق و
مقایسه­ای بین وضع موجود و گذشته، برای کسانی که می­خواهند آگاهی بیشتری در زمینه
جنگ داشته باشند، مفید خواهد بود.

بنظر من، وضعیت جبهه­ها و جنگ برای ما در شرایط بسیار خوبی است و شرایط موجود
کاملاً به نفع ما است، چه به انگیزه­ی کسب پیروزی و چه برای تامین اهدافی که از
ادامه‌ی دفاع داریم. شرایط جدید از اواخر سال گذشته، بعد از جریان«راهیان کربلا» و
حرکت گسترده­ای که در جبهه­ها بوجود آمد، منجر شد به پیرزوی در عملیات و الفجر 8 و
این عملیات خود معلول شرایط دیگری بود که در اثر توطئه اقتصادی جدیدی که حامیان
صدام و قدرتهای بزرگ دنیا علیه ما شروع کردند، پیش آمد. و به عبارت دیگر: روال جنگ
خیلی آرام و کند پیش می­رفت و ما هم چندان عجله­ای نداشتیم زیرا منتظر یک فرصت
سیاسی مناسب بودیم، و دشمنان ما هم احساس کردند ممکن است چنین فرصتی پیش بیاید و
ما بهره­گیری کنیم، لذا پیشقدم شدند و برای جلوگیری از پیدایش چنین فرصتی، توطئه­ای
همه جانبه و خیلی گسترده برای تضعیف ما- همگام با تبلیغاتی وسیع و تعیین تکلیفهائی
جددی برای ضد انقلاب- چیدند و برنامه­ریزی کردند.

توطئه سقوط قیمت نفت

ما که متوجه چنین توطئه­ای شدیم، برای دفع و خنثی کردن آن، از مردم همیشه در
صحنه خواستیم به جبهه­ها روی آوردند که بلافاصله مسئله«راهیان کربلا» و آن حرکت
عظیم مردمی آغاز شد و اولین ثمره­ی آن، پیروزی ما در فاو بود.

فاو را به این دلیل اختیار کردیم که مرکز توطئه اتقصادی دشمن بود زیرا خلیج
فارس هم برای ما و هم برای کسانی که دست اندرکار این توطئه بودند، از مراکز مهم
بشمار می­آمد و لازم بود که رابطه عراق را با خلیج فارس قطع کنیم وخودمان را به
کشورهای نفت­خیز حامی عراق که صندوق پول عراق هستند و از طرفی راههای تدارکش می­باشند
و همچنین حمایت تبلیغاتی از آن را نیز به عهده دارند، نزدیک کنیم و بحمدالله پیروز
شدیم. با کویتی­ها گرچه در آب هم مرز بودیم ولی اکنون نزدیکتر شدیم و فاصله­ای
جز«خور عبدالله» بین ما و آنها وجود ندارد.

یکی از اهداف مهم دیگر در این عملیات جهش در جنگ بود می­بایست از اروند رود یا
دجله عبور می­کردیم که این کار هم بحمدالله انجام گرفت و آنها دیدند که ما برنامه­هایشان
را خوب می­دانیم و خوب هم مبارزه می­کنیم و لذا در اجرای برنامه­شان تسریع کردند،
و مسئله سقوط قیمت نفت را جدی­تر گرفتند. من ادعا نمی­کنم که تنها هدف سقوط نفت ما
هستیم زیرا استعمارگر اهداف زیادی برای این کار دارد ولی بدون شک یک از اهداف عمده­ی
آنها، ما می­باشیم. البته ناگفته نماند که تنها هدف عراق، کویت و عربستان و امثال
آنها که ابزار کار هستند و دست نشانده­های استعمارگران بزرگ می­باشند، در این
توطئه ما می­باشیم گرچه در ضرر و زیان با ما شریک می­باشند! و شاید توجیه آنها این
باشد که مقدار زیادی اندوخته دارند به اضافه اینکه می­توانند از کشورهائی که اکنون
استفاده زیادی از نفت می­کنند، مانند آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و ژاپن، وام
بگیرند و شاید به آنها وعده داده­اند که در صورت شکست ایران در این توطئه، ما
ضررهای شما را جبران می­کنیم!!

معامله با وفا!

ما نقطه مناسبی را برای ضربه زدن به عراق انتخاب کردیم و ضربه­ای کاری بر آن
وارد آوردیم. در آغاز دشمن سعی کرد، ضربه را کوچک جلوه دهد ولی سرانجام نتوانست آن
را مخفی نگهدارد چرا که هر چه نیرو به آنجا می­آمد، آسیب می­دید، و ما فقط در یک
خط کوتاهی، دفاع می­کردیم و روزبروز موقعیت خود را ثابت­تر و مستحکمتر می­نمودیم.

دشمن فکر کرد، نیروهایمان را بیشتر در فاو قرار داده­ایم لذا وارد مرحله­ی
جدید شد و به فکر معامله افتاد به این معنی که قرار شد نقطه­ای را از ایران اشغال
کند و آن را با فاو معامه نماید. ابتداء خیال کردند این روش موفقی است و روی آن
تبلیغات زیادی کردند ولی ما برنامه­هایمان را بگونه­ای تنظیم کردیم که این ابتکار
جدید بعث عراق، صد در صد به ضررش تمام شود.

چرا این طرح اشتباه بود؟!

ما نمی­دانیم طراح این طرح نظامی کیست؟ برخی می­گویند: این طرح از مصریها است
و برخی آنرا از آمریکائی­ها می­دانند و نیز گفته شده است که طراح اصلی، اسرائیل
است. در هر صورت، هر کس این طرح را ریخته است، بی­گمان در ارزیابی نیروهای ما و
شرایط کنونی جنگ، اشتباه کرده است، زیرا نیروهای عراق را از پشت استحکاماتشان
بیرون آورده و کاملاً آسیب­پذیر نموده است.

وانگهی آن حربه سیاسی که عراق به آن متوسل بود و همیشه خودش را مدافع عنوان می­کرد
و ادعا داشت از خاک خودش دفاع می­کند و صلح طلب است، و این ادعا تا اندازه­ای در
ملت عراق موثر واقع شده بود، این حربه با تصرف مهران(از سوی عراق) از آنها گرفته
شد.

متجاوز باید کیفر ببیند

البته اگر ما ادعا می­کنیم که در خاک عراق باید از خودمان دفاع کنیم، ادعای
بجائی است زیرا یک اصل و مبنای درست و قابل فهمی داریم و آن اینکه عراق جنگ را
شروع کرده و باید کیفر ببیند. این مطلب از لحاظ یک اصل در روابط بین­الملل قابل
قبول است و این تز در جنگ جهانی کاملا جا افتاده است و بسیاری از کشورها از آن
پیروی کرده­اند، لذا کسی نمی­تواند منکر شود که متجاوز باید کیفر ببیند ولی عراق
که ادعای صلح دارد و می­گوید: ما درخاک خودمان دفاع می­کنیم و از این راه برخی
ساده­دلان عرب را گول می­زدند، با تصرف مهران، ادعایش دروغ از آب درمی­آید، و از
سوئی دیگر منطق ما در مذاکرات بین­المللی قویتر و محکمتر شده است.

ما قبلا هم می­گفتیم که عراق دروغ می­گوید و توسعه طلب است زیرا نفت شهر را
هنوز در اشغال خود دارد ولی اقدام جدید عراق، مطلب ما را جدی­تر می­نماید چرا که
این نیز نمونه­ای دیگر از توسعه عطلبی عراق است. این بود زیان سیاسی عراق در طرح
جدید.

ضربه­های نظامی

و اما از نظر نظامی، آسیب­پذیری عراق زیادتر شد. گذشته از اینکه در چند نقطه
ضربه جدی خورد. در حاج عمران با اینکه در خاک خودشان بود و منطقه­ای کوهستانی است،
بر عراق ضربه شدیدی وارد آمد. در مهران تبلیغات زیادی کرده بودند و بیش از اندازه
قدرت­نمائی می­کردند. در جشنها، سخنرانی­ها و اظهارات همه مسئولین سیاسی عراق- از
صدام گرفته تا معاونش و نخست وزیرش و رئیس مجلسش و فرماندهان نظامیش و سفراءش در
خارج از کشور- و حتی در روزنامه و مجله­های عربی طرفدار صدام، این مطلب آمده بود
که عراق مهران را گرفته و به هیچ وجه از آن بیرون نمی­رود و تا آنجا پیش رفته
بودند که می­خواستند مهران را به دست ضد انقلاب بسپارند و آنجا را مرکز حکومت
ایران آزاد!! کنند.

یکی از ادله ما که در پس­گیری مهران تا اندازه­ای تاخیر کردیم، همین مطلب بود
که با این مهلت شش هفته­ای می­خواستیم این مسئله در جهان جا بیفتد که عراقیها
برنامه ماندن و بیرون نرفتن از مهران را دارند و می­خواهند آن را با فاو معامله
کنند.

کم کم تبلیغات اوج گرفت و مقاله­های زیادی در این باره نوشته شد و تحلیلگران
نظامی روی آن تحلیل دادند و آن را در محافل و مراکز نظامی دنیا مورد بررسی قرار
دادند. ناگهان با یک ضربه حسابی(که با تلفات بسیار اندکی که نیروهای ما در این
عملیات داشتند) چنان شوکی به این جریان تبلیغی وارد ساختیم که دشمنان را بهت زده و
حیران ساخت.[1]

پیروزی در مهران

یکی از پیروزیهای جالب و چشمگیرها ما در این عملیات، همین بود که در هیچ یک
ازعملیات گذشته به اندازه عملیات مهران، افسر و درجه­دار و کادرهای مهم ارتش عراق
را با حساب نسبی تلفات و اسرا، اسیر نکرده و یا از بین نبرده­ایم و علتش هم این
است که شیوه­ی عمل ما در این عملیات، رفتن از ارتفاعات به جلو و برگشتن از پشت سر
آنها بود که در این میان چندین قرارگاه تیپ و لشکر را به تصرف خود درآورده و یا
منهدم نمودیم. و از طرفی دیگر، عراقیها غافلگیر شده بودند، وگرچه خط مقدم آنها
یکساعت قبل از حمله متوجه شد ولی تا خواستند آماده­ی پاتک شده و نیروهای امدادی را
بیاورند، ما آنها را در هم کوبیده بودیم. آنها تا می­خواستند خطی را تشکیل بدهند،
ما خط را گرفته بودیم و تا می­خواستند خطی جدید برای حمله به ما تشکیل دهند،
نیروهای ما یورش می­بردند و آنها را تار و مار می­کردند. و اکنون هم اگر بخواهند
در آن دشت بزرگ حرکتی کنند، ما که درارتفاعات مستقر هستیم و بر آنها مسلطیم،
آرایششان را بهم می­زنیم و به آنها مهلت نمی­دهیم.

در هر صورت، با تصرف مهران و ارتفاعات قلاویزان و همچنینی ارتفاعات 223 در خاک
عراق(که پائین­تر از قلاویزان است) چیزی جز دشت نمی­ماند و پس از آن هم به دجله می­رسد.
بنابراین، عراق در این منطقه صد در صد آسیب­پذیر است.

لازم به تذکر است که ضربه مهران معلول همان استراتژی جدید صدام است، زیرا اگر
اینها دست به چنین کاری نزده بودند، برای ما ارزش نداشت که بخاطر گرفتن«قلاویزان»،
حمله وسیعی را تدارک ببینیم ولی چون تصرف مهران از سوی عراق، جنبه­ی سیاسی پیدا
کرد، لذا با محاسبه­ای دریافتیم که چنین حمله­ی گسترده­ای در این شرایط ضروری و
لازم است.

وضعیت جبهه­ها درعراق

اکنون وضعیت جبهه­ها بطوری است که یا باید عراقی­ها تسلیم وضع موجود شوند و
شکست را تحمل کنند و یا دست به حمله­های دیگری بزنند. الآن عراق در شرایطی است که
فاو و ارتفاعات قلاویزان را از دست داده و این دو نقطه حساس برای عبور به نقاط
حساستر عراق در اختیار ما قرار گرفته است، گذشته از اینکه در این دو نقطه بیش از
صد تیپ عراقی منهدم شده که بازسازی آنها برای عراق خیلی گران تمام می­شود، منحصراً
با شیوه­ای که عراق دارد یعنی باید تیپ­های خود را با تانک، توپ و اسلحه­های پیش
رفته زیادی مجهز کند. پس اگر عراق بخواهد تسلیم وضع موجود شود معنایش این است که
تحمل شکست کند بدون اینکه هیچ بهره­ای برده باشد، بلکه با انهدام بیش از صد تیپ و
از دست دادن بسیاری از اسلحه­های پیشرفته که جبران این خسارت نه تنها خیلی گران
است بلکه قریب به محال می­باشد زیرا شرایط اقتصادی فعلی عراق در وضعیت بسیار بدی
است. تازه اگر پیروزی­های ما بهمین جا ختم می­شد، شاید برای عراق قابل تحمل بود
ولی تحقیقاً این پیروزیها بدنبال خود پیروزیهای دیگری دارد.

و از لحاظ امکانات هوائی هم، چون عراق در«فاو» صدمه­ی زیادی دیده بود، در
مهران نتوانست فعال باشد.

صدمه­ای که در فاو به هواپیماها و خلبانان عراقی وارد آمد که بیش از هفتاد
هواپیما از دست داد، به این آسانی قابل جبران نبود، گذشته از اینکه عراق می­دانست
اگر در مهران نیز می­خواست همان برنامه را تکرار کند،  چیزی جز یک ریسک خطرناک نبود، برای اینکه ما
دفاعمان را آماده کرده بودیم و ممکن بود باز هم ده­ها هواپیمای عراق سقوط کند و
نیروی هوائیش را بمقدار زیادی از بین ببرد. تازه اگر هم راست باشد که عراق بیش از
سیصد هواپیما دارد، قطعا بیش از صد و پنجاه هواپیمای فعال نمی­تواند داشته باشد.

و اما زیانهای عراق از نظر هلیکوپتری هم خیلی زیاد است، چرا که در حاج عمران
بیش از سی هلیکوپتر آنها را نابود کردیم و در یکی از مأموریتهای هوائی، نیز مرکز
هلیکوپترشان را بمباران کردیم که منابع ما از آنجا اطلاع دادند بیش از چهل
هلیکوپتر عراقی در این ماموریت، آسیب جدی دیده­اند. و این ضربه نیز برای عراق خیلی
سنگین است.

البته وضع ما از لحاظ هلیکوپتر بهتر از وضع عراق است چون ما بزرگترین ناوگان
هلیکوپتری بعد از دو سه کشور را داریم یعنی نزدیک به هزار هلیکوپتر داریم که
بسیاری از آنها فعال است و بقیه نیز بتدریج فعال می­شوند و از لحاظ پشتیبانی و
قطعه­سازی نیز مشکلی نداریم؛ با این حال اگر اینقدر هلیکوپتر که از عراق ساقط شده
بود، از ما سقوط کمی­کرد، برای ما نیز قابل تحمل نبود.

مقایسه­ای بین وضعیت جبهه­ها در عراق و ایران

نکته­ای را که در مقایسه بین وضع دو جبهه حائز اهمیت است و روی آن می­خواهم
بیشتر تکیه کنم این است که عراق از اوج قدرت به شدت رو به سرازیری می­رود و ما
همچنان روال صعودی را می­پیمائیم. مخصوصا در این چند ماهه، بر خلاف توطئه­ای که
برای ما چیده بودند، قدرت ما درحال اوج گرفتن است و آن توطئه درست نتیجه معکوس را
داده است.

عراق از نظر منابع نیروی انسانی در وضعیت بدی بسر می­برد و بیش از این نیروئی
که در جبهه نگهداشته، نمی­تواند نیروی جدیدی را وارد جبهه کند، تازه اگر ریاضت
بکشد ممکن است بتواند این نیرو را با همین وضع نگهدارد. زیرا در عملیات فاو، حاج
عمران، مهران و در عملیات محدودتری مانند فکه، زبیدات، سومار ومنطقه عملیاتی و
الفجر 9، تلفاتی که عراقی­ها در طول این چند ماه دادند، نیروی انسانی رزمنده عراق
را بشدت کاهش داده است. آن همه افسر، درجه­دار و سربازهای سابقه­داری که عراق در
این مدت از دست داده، اگر بتواند در ظرف سه سال آینده جای آنها را پر کند، کار فوق
العاده­ای انجام داده است.

و اما از نظر ابزار جنگی، ما معتقدیم تدارک آنها برای عراق خیلی مشکل است، و
به آسانی نمی­تواند آن همه تانک، توپ، موشک، ضد هوائی و دیگر اسلحه­های سنیگینی را
که در این چند ماه اخیر از دست داده، جبران کند. آن همه هواپیماها و هلیکوپترهائی
که از دست داده، نمی­تواند جایگزین نماید. مثلا اگر بخواهد هفتاد یا هشتاد هواپیما
را سفارش بدهد، شاید تا سال دیگر به دستش برسد و آن هم اکنون در شرایطی نیست که
بتواند تمام سفارشهایش را جواب مثبت دهند زیرا بدهیهایش آنقدر زیاد است که کسی
حاضر نیست چنین ریسکی را در معامله با او بنماید.

 

شکست روحیه ارتش عراق

و از همه اینها بالاتر، روحیه ارتش عراق است که در بعضی از موارد بکلی از دست
رفته و در مواردی دیگر متزلزل است و شما نمونه­هایش را در اظهارات اسرای مهران
ملاحظه کردید. درحالی که نیروهای ما در حمله کردن به هر جا که تصمیم بگیرند و
مصلحت بدانند هیچ واهمه­ای ندارند و معتقدند که عراقیها از پس دفاع نمی­توانند
بخوبی برآیند. از طرفی دیگر تأثیر منفی آن همه نیروی انسانی عراق که در طول این
مدت فشرده، کشته یا مجروح شده­اند بر خانواده­های آن­ها و عموم ملت عراق، بسیار
زیاد است و تحقیقاً آثار شکننده­ای دارد.

در هر صورت، از لحاظ روحیه، پشتیبانی مردم، ابزار نظامی، سربازگیری، تهیه­ی
کادرهای مهم برای ادامه­ی جنگ، از دست دادن سنگرهای اساسی و از لحاظ از دست دادن
موانع طبیعی مانند اروند رود و قلاویزان وو.. عراق به سرعت رو به تنزل و سقوط است،
درحالی که ما چنین نیستیم.

سلب اعتماد حامیان صدام

یکی دیگر از موارد ضعف رژیم عراق این است که حامیانش از حمایت بیشتر دریغ می‌ورزند
چون اطمینان آنها از عراق بمقدار زیادی سلب شده است.

همه می­دانیم عراق بیش از آنچه که به خود متکی باشد بر حامیانش تکیه دارد،
مثلا نیروی هوائی عراق که – به اصطلاح- نقطه قوه­اش می­باشد و همچنینی نیروی زرهی­اش
عمدتاً متکی به حامیانش می­باشد، پس اگر به آن تانک یا قطعات تانک و قطعات هواپیما
ندهند و اگر برای ادامه جنگ کارشناسان نظامی به عراق نفرستند و یا مرتجعینی که
پیوسته به عراق پول می­دهند، ندهند، یکباره ماشین جنگی­اش می­خوابد. و چنین وضعی
دارد برای عراق پیش می­آید زیرا سرمایه­داران دنیا وفا و تعهدی نسبت به کسی ندارند
و تنها تا جائی که برای آنها سود دارد، حاضر به حمایت و دفاع هستند. و از این روی
عراق بطور جدی مورد خطر است؛ چرا که تا بحال فکر می­کردند، عراق نفوذناپذیر است و
پس از عملیات فاو و مهران، دل حامیان عراق به لرزه درآمده است چون باور کرده­اند
که عراق نفوذناپذیر نیست بلکه کاملا شکست پذیر می­باشد و لذا سرمایه گذاری در عراق
برای بیگانگان خیلی دشوار است.

وامهای عراق تمدید نمی­شود. ایتالیا رسما به کمپانیهایش اعلام کرده است که
تضمینی برای سرمایه­گذاری در عراق ندارند. فرانسه، هند، کره جنوبی، وو.. که طلبهای
زیادی از عراق دارند، پس از این حاضر به تمدید نخواهند بود، و از طرفی دیگر اگر
عراق بخواهد اقساط بدهیهایش را سالیانه بپردازد، درآمد ارزی­اش کافی نخواهد بود و
از این روی، وام گرفتن و اعتبار گرفتن از این پس، برای آن مشکل می­باشد.

عراق از لحاظ مادی در مضیقه شدید قرار گرفته و این امکاناتی که ما برای جبران
کمبودهای ارزی نفت داریم، در عراق وجود ندارد. عمده­ی نیروهای عراق گرفتار جنگ­اند
و کارهای پشت جبهه را مصریها و بیگانگان عهده گرفته­اند و آنها هم قسمت عمده­ی
حقوقشان را ارز تشکیل می­دهد و اکنون چون نمی­تواند ارز منتقل کنند، بدون شک از
کار کردن سرباز خواند زد. کارهای عمرانی در عراق به چشم نمی­خورد و این مسئله وضع
داخلی را آشتفه­تر خواهد کرد.

از نظر سیاسی نیز وقتی حامیان بی­تعهد عراق به این نقطه رسیدند که سرمایه­گذاری
در عراق به نفع آنها نخواهد بود، امیدشان را از دست خواهند داد و ناچار برای حفظ
کردن پایگاه­هایشان در فکر جانشین برای حزب بعث خواهند افتاد. این هم جزو عوامل
منفی در جنگ برای عراق است.

وضعیت جبهه­ها در ایران

امروز نیروی هوائی ما بسیار فعالتر از اوائل جنگ است زیرا در آن وقت گرچه
هواپیماهای بیشتری داشتیم ولی بیشتر آنها در پایگاه­ها نگهداری می­شد بی­آنکه مورد
استفاده قرار گیرد و امروز هواپیماهای ما فعال و در هر لحظه آماده­ی پرواز می­باشند.

تانک­های ما نیز امروز فعالتر از گذشته است. به علاوه اینکه چیزی در حدود
هفتصد تانک غنیمتی داریم که بسیاری از آنها نو است. توپخانه­هایمان قوی­تر از اول
جنگ شده و رو به تزاید است، زیرا قدرت تعمیر و بازسازی آنها بالاتر رفته است.
کارخانه­های ما، خمپاره­ انداز به حد وفور می­سازد. تولید مهمات افزونتر شده است و
با آن شیوه­ی انقلابی جدیدی که تازگی ابتکار کرده­ایم تولید را چند برابر کرده است
مثلا کارخانه­ای که در روز 100 گلوله خمپاره تولید می­کرده، امروزه می­تواند بالغ
بر دو هزار گلوله در روز تولید کند. بغیر از یکی دو مورد، گلوله­های مختلف را با
استفاده از خطوط صنعتی­مان به حد نیاز می­سازیم.

منبع نیروی انسانی ما بقدری نیرومند است که مراکز نظامی ما کشش آن همه
سربازانی که تا کنون به خدمت نیامده بودند، نداشت و اکنون با برنامه­ریزی در پی
توسعه­ی ظرفیت هستیم.

اخیرا بسیج مستضعفین از کادرهائی که قدرت فرماندهی دارند درخواست کرد خود را
برای رفتن به جبهه­ها معرفی کنند، در جلسه­ای که چند روز پیش برقرار شد و در آنجا
شرکت داشتم، هشت هزار داوطلب فرماندهی شرکت کرده بودند که تمام آنها سابقه­ی
فرماندهی در میدان را داشتند  برای خدمت در
گردانها، گروهان­ها و دسته­ها یا تشکیل گردان­ها جدید کفایت می­کنند. تازه این
جزئی از داوطلب­های فرماندهی بودند که بقیه نیز هر وقت مورد نیاز بود داوطلبانه
حاضر خواهند شد.

ابزارهائی که در میدانهای جنگ بخصوص جنگ پیاده لازم است به اندازه کافی داریم.
آتش پشتیبانی ما بیش از گذشته فعال است. وضع پدافند هوائیمان به مراتب از ماه­های
پیش بهتر و فعالتر است. هاگهایمان را تعمیر کرده­ایم و برای تقاطی که می­خواهیم
عملیات داشته باشیم، هاگ داریم. در حدود هشتاد هواپیمای اف – 14 داریم که بیش از
همیشه فعال می­باشند. و خلاصه آتش پشتیبانی، پوشش هوائی، پدافند و امکانات زرهی ما
در وضع بهتری است.

با توجه به این مجموعه، و با مواضع جدیدی که بدست آورده­ایم و روحیه بالاتری
که رزمندگان ما پس از این پیروزیهای چشمگیر بدست آورده­اند، تصمیم گرفته­ایم که در
درجه اول پانصد گردان و اگر لازم شد، برای تمام کردن جنگ، هزار گردان نیروی جدید
را تشکیل بدهیم. و با بررسی دقیق که داشتیم، دیدیم این مطلب برای ما کاملاً عملی
است.

ستاد پشتیبانی جنگ

ستاد پشتیابنی جنگ که اخیراً تشکیل شده نیز از کارهای جدیدی است که تا بحال
نکرده بودیم و معلول همین شرایط تحمیل شده­ی بر ما است. یعنی وقتی دیدیم دشمنان می­خواهند
ما را از پای درآورند، فکر کردیم که باید مقدار زیادی از امکانات کشور را به سوی
جنگ سوق دهیم و از آن پس در جبهه­های دیگر مبارزه کنیم و لذا ستادهای پشتیبانی جنگ
را برای اعزام نیرو و پشتیبانی جنگ و تهیه امکانات مختلف تشکیل دادیم.

حال در نظر بگیرید اگر پانصد گردان جدید وارد جنگ کنیم چه می­شود؟

اگر عملیات گسترده­ای را که در گذشته داشته­ایم، در نظر بگیرید(مانند عملیات
فاو، خیبر، بدر، فتح المبین وو..) معمولا بین صد تا صد و پنجاه گردان نیرو وارد
عمل می­شدند و آنچنان پیروزیهائی بحمدالله بدست می­آمد، – البته گاهی در تداوم
حمله­ها، گردان­های جدیدی وارد عمل می­شد- پس اگر ما پانصد گردان نیرو را اضافه
کنیم معنایش این است که قدرتی مساوی پنج برابر عملیات گسترده­ای که در گذشته داشته­ایم،
می­توانیم بکار بگیریم و اگر این پنج برابر قدرت را در پنج نقطه بکار ببریم، ارتش
عراق را تجزیه خواهیم کرد و اگر در یک نقطه بکار بگیریم، عمق نفوذ خیلی بیش از
گذشته خواهد شد. و این در حالی است که عراق با قدرتی بسیار کمتر از گذشته­اش با ما
طرف خواهد بود.

و اگر به اینها اضافه کنیم، روحیه والائی که رزمندگان عزیزمان دارند و تجربه­های
جدیدتر و جالبتری که کسب کرده­اند و ابزار و مهماتی که در عملیات اخیر به غنیمت
گرفته­ایم، می­توانیم نتیجه بگیریم که قدرت دفاعی ما همچنان در حال پیشرفت و برتری
است و قدرت عراق در حال تنزل و سقوط است انشاءالله.

 

وضعیت اقتصادی جدید

مسئله­ای که برای ما قابل توجه است، وضع اقتصادی و شرایط نوینی است که در اثر
توطئه دشمنان بر ما تحمیل شده است. و هر چه آنها به توطئه­شان ادامه دهند، ما
سرسختی بیشتری نشان می­دهیم و همین سرسختی در عمل به نفع ما است.

کاری که دشمنان توانستند انجام بدهند این است که درآمد ما را از نفت به کمتر
از نصف رساندند و این درآمد ارزی برای ما اهمیت بسزائی دارد. ولی این وضع بر سر عراق
و حامیان عراق نیز آمده است، با این تفاوت که برای ما شکننده نیست بلکه سازنده است
ولی برای آنها قطعاً شکننده است.

وضع کشور ما طوری است که اگر از اول جنگ هم خودمان به استقبال این وضع می­رفتیم
و جلو صادرات نفتمان را می­گرفتیم، به نفعمان بود. البته در شرایط عادی خیلی دشوار
بود که مردم را به نوعی ریاضت دعوت می­کردیم بعلاوه توجیه سمپاشی دشمنان قدری مشکل
بود ولی همه­ی ما قبول داشتیم و داریم که کشور ما تحمل چنین وضعی را دارد چون ما
از لحاظ منابع کشاورزی، دامداری، مراتع، معادن، شیلات و منابع دریائی، نیروهای
انسانی، صنایع دستی، قالیبافی و بسیاری دیگر از منابع ارزی نه تنها به اندازه­ی
کافی داریم که در صورت به کارگیری آنها فراتر از نیازمان خواهیم داشت. و بسیاری از
چیزها که اکنون در کشورمان پیدا نمی­شود، قابل تحصیل است ولی چون آسانتر است، آنها
را با نفت مبادله می­کنیم. ولی اکنون که چنین زمینه­ای پیش آمده باید از این مرحله­ی
جدید برای رسیدن به خود کفائی استفاده کنیم.

لازم به تذکر است که دولت با برنامه­ریزی، نیازهای عمومی و ضرورتها را در حد
وفور نگه خواهد داشت و این امکان برای ما هست، یعنی هرگز نان، برنج، گوشت و دیگر
نیازهای اولیه مردم کم نمی­شود. سوخت هرگز نگرانی ندارد زیرا در خود کشور بدست می­آید
و به اندازه کافی هم وجود دارد. اما بعضی از اشیاء اضافی و لوکس و زینتهای زندگی
که می­شود از آنها صرفنظر کرد، تابع امکانات خواهند بود. دست بخش خصوصی هم باز
خواهند بود تا بتوانند با امکانات، تولید، صدور و واردات را توسعه دهند.

در هر صورت باید منابع کشور به صورتی جدی به کار گرفته شود که بحمدالله اخیرا
تلاش چشمگیری در این زمینه آغاز شده و اکنون صادرات غیر نفتی ما از دو برابر هم
افزایش یافته است. البته در این میان ادارات نیز باید از عادات و سنتهای زنگ زده­ی
گذشته دست بردارند چرا که شنیده می­شود در بعضی صادرات، واردات، دادن ارز به مردم،
دادن اعتبار و یا پرداخت اعتبار گشایش شده، سخت گیریهائی می­کنند که امید است رفته
رفته رسیدگی و جبران شود. گرچه در فضای موجود ممکن است برخی از فرصت طلب­ها و سوء
استفاده کننده­هائی پیدا شوند که دست به احتکار و گرانفروشی بزنند که باید با
استفاده از قانون و قوه قضائیه و با همکاری مردم جلوی شرارت آنها گرفته شود.

نتیجه توطئه دشمنان

به نظر می­رسد در همین شرایطی که دشمنان خواستند توطئه جدید را بر ما تحمیل
کنند، درست نتیجه معکوس گرفته شد زیرا:

1- پشتیبانی جنگ قوی­تر شد چون ما تشخیص دادیم برای مبارزه با این وضعی که می­خواهند
بر ما تحمیل کنند، باید هر چه زودتر جنگ را به نفع اسلام خاتمه دهیم و از این روی
سیاست تسریع در جنگ را انتخاب کرده­ایم و تا اینجا خداوند ما را یاری کرده است و
امیدواریم در آینده نیز از نصرتهای الهی برخوردار باشیم.

2- در جهت اقتصادی هم یقیناً نتیجه معکوس گرفته می­شود زیرا اکنون دیگر ضرورتی
نمی­بینیم که نفت زیادتری بفروشیم هر چند قیمت نفت بالاتر رود. و با اتکاء بر
خودمان، می­توانیم نفتمان را در کشور خودمان تبدیل به فراورده­های نفتی کنیم و در
پتروشیمی و کارهای دیگر تبدیل به مصنوعات مورد نیاز بنمائیم و خیلی ارزانتر از آن
مقدار که وارد می‌کنیم، به دست مردم برسانیم.

3- برای دستیابی به منابع ارزی بیشتر، می­توانیم از دریاها، کوه­ها، مراتع،
منابع جنگلی، نیروهای انسانی، کارهای دستی، معادن، چشمه-ها و دیگر منابع زمینی
خدادادی، استفاده­ی جدی­تر و فعالتر کنیم و منابع ارزی بی­پایانی را بدست آوریم.

و یکی از ثمرات این حرکت انقلابی، هم اکنون مورد استفاده قرار گرفته است به
این معنی که بعضی از کارخانه­ها را تبدیل به کارخانه­های نظامی کردیم و برخی دیگر،
بخشی از کارهای­شان را اختصاص داده­اند به تولید فرآورده­های نظامی یا فراورده­هائی
که در جنگ به صورت غیر مستقیم، مورد بهره­برداری قرار می­گیرد. مثلا کارخانه­های
داخلی­مان در صنایع پل سازی انصافاً از خودشان اعجاز نشان داده­اند. پلی ساختند که
در ظرف 15 دقیقه بر روی اروند رود نصب می­شود و در همین مدت کم باز می­شود و تا
هشتاد تن بار را روی خود تحمل می­کند یعنی بزرگترین تانکهای دنیا و بزرگترین
تریلرهای پر از بار می­توانند از آن عبورکنند. چنین پلی با این اهمیت را کارخانه­های
خودمان ساختند و تمام مواد آن داخلی است و هیچ چیزش را از خارج وارد نمی­کنیم. و
من اميدوارم که در اين شرايط، از اينگونه ابتکارها بيشتر خواهيم داشت.

4- در سايه‌ي خون شهدا و جانهاي بسيار عزيزي که از دست داديم، ‌آثار و نتايج
فرهنگي، معنوي و سازنده فوق العاده اي بدست آورديم که در جاي خود، بايد مستقلاً
مورد بررسي قرار گيرد.

 

آسیب رساندن به مراکز اقتصادی

شرارت دیگری که عراقیها داشتند، آسیب رساندن به مراکز اقتصادی ما و مورد هجوم
قرار دادن آنها بود که همیشه تهدید می­کنند و گاهی هم اجرا می­نمایند. ما برای رفع
این مشکل و دفع این شرارت: اولاً- دفاعمان را نسبتاً تقویت کرده­ایم و بسیاری از
نقاط را آسیب ناپذیر نموده­ایم. ثانیاً- سیاست مقابله به مثل را به گونه­ای طراحی
کرده­ایم که پس از اجرای یکی دو موردش، عراقیها احتیاط کردند و متوقف شدند.

اکنون مراکز حساس عراق را کاملاً شناسائی کرده­ایم و دقیقاً می­دانیم توربی­های
تولید انرژی، پالایشگاه­ها، مراکز بهره­برداری از نفت و مراکز حساس اقتصادی آنها
در کجا واقع شده است و هر جا را بخواهیم، دقیقاً می­توانیم با موشک هدف­گیری نموده
و نابود سازیم. دقت موشکهای ما را در کرکوک امتحان کردند و فهمیدند اگر بنای
مسابقه در زدن مراکز صنعتی باشد، بیش از ما زیان می­بینند.

از آن گذشته، کشورهای جنوب خلیج فارس که حامی عراق هستند و عراق از منابع نفتی
آن تغذیه می­کند، باید بدانند که اگر بنا شد مراکز اقتصادی زده شود، آنها را هم به
حساب عراق خواهیم گذاشت و اگر بنا شد عراق از پول نفت عربستان و کویت و یا کشوری
دیگر، اسلحه بخرد و مراکز نفتی ما را مورد هجوم قرار دهد، ما آنها را خواهیم زد.
ما الآن کشتی­های آنها را در آب می­زنیم ولی اگر لازم شد همان کاری که در کرکوک
کردیم، با کشورهای حامی صدام می­کنیم چون دیگر برای ما فرقی نمی­کند.

این مسائلی را که عرض کردم، با شرایط مادی محاسبه شده است وگرنه آینده را نمی‌توانیم
قطعی و جدی بگیریم. بنابراین، اگر تقدیر الهی با تدبیر ما موافق باشد، تبدیر بگونه‌ای
است که منابع تدارک جنگ و تدارک مردم محفوظ خواهد ماند و این مقدار منبع برای تحرک
ما و حفظ روند رشد اقتصادیمان کافی است. البته باید مردم این آمادگی را داشته
باشند که اگر خدای ناکرده کم و زیادی در زندگیشان پیدا شد، از خود صبر نشان دهند و
تحت تأثیر بعضی کمبودها قرار نگیرند و برای جلوگیری از رشد عوامل شرارت که کمبود
مصنوعی ایجاد می­کنند، با مسئولین همکاری نمایند همانطور که در تمام مسائل انقلاب
همکاری کرده­اند. و امیدواریم با این صبر و مقاومت و رشادت و پایداری و فداکاری
مردم همیشه در صحنه، نصرت الهی هرچه زودتر برسد که خداوند وعده­ی نصرت داده است«ان
تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم» و ما در طول این هشت سال که از انقلاب اسلامی
می­گذرد، همواره از نصرتهای الهی و امدادهای غیبی- بحمد الله- برخوردار بوده­ایم.

نکته دیگری که ما بیشتر روی آن تکیه می­کنیم، این است که ما داریم وظیفه شرعی
خود را انجام می­دهیم و خداوند وعده­ی نصرت داده است به کسانی که برای نصرت خدا و
دین خدا مجاهده می­کنند و هنوز وقت برای پیروزی نهائی دیر نشده است «و ما النصر
الا من عندالله».

با تشکر و سپاس فراوان از جناب حجة الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی،
نماینده محترم امام در شورای عالی دفاع که در این نشست، مطالب ارزنده­ای را در رابطه
با روند جنگ و مسائل اقتصادی کنونی کشور در اختیار امت پاسدار اسلام قرار دادند. و
به امید رسیدن به پیروزی نهائی ان­شاءالله.

 



[1]– تلفات ما در این حمله بقدری کم بود که لشکر علی بن ابی
طالب(ع)در شب اول حمله و برای شکست خط، فقط یک شهید و دو مجروح داد. البته در طول
چند روز پس از حمله، در اثر بمبارانهای هوائی و تبادل آتش سنگین، مقداری تلفات
داشتیم ولی باز هم زیاد نبود و نسبت به دیگر عملیت خیلی کم بود.