صبر و بردباری

تفسیر سوره لقمان

قسمت نوزدهم

آیة الله مشکینی

صبر و بردباری

«يَا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلَاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ
الْمُنكَرِ وَاصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَكَ إِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ»[1]

فرزندم! نماز را بر پادار و به معروف و کار نیک دستور ده و مردم را از منکر و
کار زشت بازدار و بر مشکلاتی که در این راه به تو می­رسد، شکیبا باش که این از
کارهای مهم و اساسی است.

در دو شماره گذشته راجع به سفارش لقمان به نماز و امر به معروف و نهی از منکر،
مطالبی بیان شد و در این قسمت درباره توصیه دیگر لقمان که در این آیه شریفه آمده
است بحث، می­کنیم:

« وَاصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَكَ إِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ»

لقمان در این بخش از آیه فرزند خویش را به یکی از صفات برجسته اخلاقی به
نام«صبر» توصیه می­نماید. صبر یکی از بهترین ملکات فاضله انسان است که با داشتن
آن، می­توان به بسیاری از هدفهای خویش دست یافت، زیرا صبر به آدمی در برخورد با
حوادث و مشکلات، آنچنان نیرو و توان و مقاومت می­بخشد که در برابر آنها هرگز شکست
نمی­خورد.

بهترین مثال برای روشن ساختن این حقیقت این است که: انسان­ها از جهت جسمی در
شرایط مختلفی قرار دارند» بعضی دارای بدنی سالم و قوی هستند و بعضی ضعیف و
ناتوانند. افراد نیرومند در برابر امراض و بیماری­های از استقامت بیشتری
برخوردارند ولی افراد ضعیف، همیشه آسیب پذیرند، مردم از نظر روحی نیز در وضعیتهای
متفاوتی قرار دارند: برخی دارای روحی صبور و مقاومند که در برخورد با مشکلات و
حوادث، شکست نمی­خورند و عده­ای نیروی صبر و استقامت در آنان بقدری ضعیف است که به
آسانی تن به شکست داده و در نتیجه از رسیدن به هدف باز می­مانند، اینگونه افراد با
شنیدن سخنی که انتظار آن را ندارند، زبان به فحش و ناسزا می­گشایند و چه بسا کار
به زدن و احیاناً به کشتن طرف مقابل، منتهی می­گردد، ولی کسی که روحش نیرومند است
به راحتی می­تواند هر حادثه­ی ناگواری را تحمل نموده و با صبر و استقامت بر مشکلات
پیروز گردد، پس صبر صرف نظر از جنبه مذهبی، خود بعنوان صفت کمالی در انسان شمرده
می­شود.

انواع صبر:

در روایات، صبر دارای اقسامی است. رسول اکرم (ص)می­فرماید: «الصَّبرُ
ثَلاثَةٌ: صَبرٌ عِندَ المُصیبَةِ، وَ صَبرٌ عَلَی الطاعَةِ، وَ صَبرٌ عَنِ
المَعصِیَةِ…»[2] صبر سه گونه
است: صبر بر مصیبت، صبر بر اطاعت و پیروی از دستورات اسلامی و صبر از گناه و نافرمانی
خداوند.

نوع اول صبر این است که انسان در برابر مصیبتها خویشتن­دار و مقاوم باشد بطوری
که ناگواریها و حوادث نتواند او را از پای درآورند، البته مصیبتها و حوادث با هم
فرق می­کنند مثلا گاهی انسان سلامتی خود را از دست می­دهد و یا یکی از عزیزانش
بیمار می­گرد و گاه اموالش در معرض خطر قرار گرفته و فکر او را مشغول می­سازد ولی
انسان صبور، در هر حال در برخورد با این حوادث مقاوم باقی می­ماند.

بی­گمان صبر در مقابل مصیبت راحت­تر و آسان­تر از صبر بر اطاعت و صبر از معصیت
است، چه اینکه حوادث و مصائب همیشه وجود ندارند، و گاه گاه در زندگی پیدا می­شوند
ولی صبر بر انجام وظائف اسلامی که پیوسته انسان با آن مواجه است، مشکل­تر می­باشد.
وظیفه انسان است که هر روز قبل از طلوع آفتاب، رختخواب گرم و خواب راحت را رها
کرده و با انجام وضو و یا غسل آماده نماز شود. و همچنین وظیفه او است که هر وقت
اسلام و یا سرزمینهای اسلامی مورد تهدید و تهاجم دشمن واقع شد، با مال و جان مهیای
دفاع از اسلام و کشور اسلامی گردد. انسان وظیفه دارد که مالیتهای اسلامی و نفقه و
مخارج افراد تحت تکفل خویش را با کار و تلاش فراهم سازد. و دیگر واجبات الهی را
بعنوان وظیفه اسلامی انجام دهد، و روشن است که انجام این تکالیف، صبر و استقامت
لازم دارد.

به هر حال انجام هر واجبی، یک نحو کمالی در روح انسان بوجود می­آورد و فروغی
در سرای دل او می­افروزد، و انسان با انجام تکالیف الهی، بتدریج مراحل و مدارج
کمال را پیموده و پله پله بالا می­رود تا به کمال انسانی نائل آید و در زمین
خداوند صلاحیت خلیفة اللهی و جانشینی«الله» را پیدا نماید.

صبر بر ترک محرمات

قسم سوم صبر، صبر بر ترک محرمات است، یعنی حرامهائی که برایش پیش می­آید، در
برابر وسوسه نفس و شیطان، صبر و مقاومت از خویش نشان داده و خود را آلوده به انجام
آن ننماید. چه بسا انسانهائی هستند که از صبر بر اطاعت برخوردارند، و در انجام
عبادات و تکالیف واجب از خویش، مراقبت نشان می­دهند ولی در مقابل گناهی که پیش می­آید
به سادگی تسلیم آن شده و هوای نفس بر آنها غالب می­گردد. در این رابطه بی­مناسبت
نیست حدیثی را هم در اینجا یادآور شوم:

از جمله مطالبی که خداوند متعال به داود (ع)وحی فرمود این بود: «کَم مین
رَکعَةٍ طويکه فیها بُکاءٌ بِخَشیَةٍ قَد صَلاّها صَاحِبُها لا تُساویِ عِندی
فتیلاً، حِینَ نَظَرتَ فی قَلبِهِ فَوَجَدتَهُ ان سَلَّمَ مِنَ الصَّلوةِ وَ بَرَزت
لَهُ امرَأةٌ وَ عَرَضَت عَلَیهِ نَفسَها اَجابَها وَ اِن عامَلَهُ مُؤمِنٌ
خانُه».[3]

چه بسا انسانی که یک رکعت نماز با حالت گریه و خشوع بجای می­آورد ولی آن نماز
به اندازه رشته هسته خرمائی نزد من ارزش ندارد، زیرا که در قلب او چنین می­بینم که
اگر پس از سلام نماز، زنی در پیش او ظاهر شده و خود را به وی عرضه دارد، می­پذیرد
و چنانچه با مؤمنی وارد معامله گردد، به او خیانت می­ورزد.

انسانی که اینطور در برابر شیطان تسلیم می­شود، روح صبر ندارد و لذا عملش بی­ارزش
است. امید است انشاءالله جوانان ما این روایت را در صفحه پاک قلبشان بنویسند و به
خاطر خویش بسپارند. اگر جوان در مقابل گناه، صبر و مقاومت از خود نشان داده و
آلوده به گناه نگردد، از بالاترین مقام صبر برخوردار است زیرا انسان صبور که در
برابر حوادث و ناملایمات دنیا صبر می­کند، یک درجه در انسانیت، ارتقا یافته است
ولی اگر بر انجام واجبات از خود صبر نشان دهد از درجه دوم هم بالا رفته است واگر
در برخورد با گناه، صبور و خویشتن­دار باشد، در آنصورت انسان کاملی شده است.

صبر، بالاترین صفت است

از اینرو لقمان به فرزندش توصیه می­نماید که صبر را پیشه خویش سازد، و در
برخورد با واجبات، محرمات و حوادث، پیوسته بردبار و صبور باشد. پس این مهمترین
مطلبی است که لقمان به فرزندش سفارش می­نماید.

علمای اخلاق می­گویند: در میان اوصاف شایسته و نیکوی انسان صفت صبر از مهمترین
آنها است. آری! این صفت از سخاوت، شجاعت، عدالت وو. بالاتر است، زیرا تمام این
صفات شعبه­هائی از صبر می­باشند. انسانی که بر خویش مسلط است می­تواند از مال خود
گذشته و آن را در راه خداوند انفاق نماید، انسان در برابر گناه اگر صبور باشد و در
انجام عبادات شکیبائی نشان دهد، عادل می­شود و شخصی که بر مشکلات صحنه نبرد، صابر
باشد و آنها را ناچیز انگارد، انسان شجاعی خواهد بود.

در آیات و روایات راجع به صبر مطالب بسیاری بیان شده است. در سوره«بقره» می­فرماید:
«يَا
أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ إِنَّ اللّهَ
مَعَ الصَّابِرِينَ».[4] ای اهل ایمان(در برابر حوادث سخت زندگی) از صبر و استقامت
و نماز کمک بگیرید وهمانا خداوند با بردباران و صابران است. در این آیه شریفه دو
عامل مؤثر برای رسیدن به هدف بیان شده است: یکی پایداری و صبر و دیگری نماز که
ارتباط با خدا است.

ما هر کاری را که انجام می­دهیم اراده و حرکت از ما است و توفیق از خداوند
است، اگر زارعی کشت و زرع می­نماید و یک خروار گندم در زمین می­افشاند و پس از
گذشت شش ماه، ده خروار گندم درو می­کند، شخم زدن و آبیاری و بذر افشانی و سرانجام
درو کردن از اوست ولی نیروی بارور ساختن و رشد به زمین دادن، تابش آفتاب، بارش
باران، هوای مناسب و بسیاری دیگر از علل و عوامل رویش و رشد آن، همه از کارهای خدا
است تا در نتیجه از یک دانه گندم، دانه­ها و از یک خروار، خروارها تولید می­شود: «أَفَرَأَيْتُم
مَّا تَحْرُثُونَ ءأَنتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ»[5] آیا دیدید تخمی را که در زمین کشتید؟ آیا شما آن تخم را
رویا ندیدید یا ما رویانده آنیم؟

مژده به صابران

در هر صورت، انسان صبور، انسانی است که هر حادثه­ای که به او میرسد، شکیبائی
خویش را حفظ می­نماید و می­گوید: «اِنّا لِلّه وَ اِنّا اِلَیهِ راجِعُونَ»- من از
آن تو هستم و این حوادث از سوی تو است و«هر چه از دوست می­رسد نیکو است».

گر تیغ بارد از سوی آن ماه                              گردن
نهادیم الحکم لله

انسان وقتی بداند، هر حادثه­ای که به او می­رسد، از جانب خداوند است، صبور
باقی میماند، اگر گناهی داشته باشد، سبب کفاره گناهانش خواهد بود و چنانچه گناهی
نداشته باشد درجه­ای بر درجاتش افزوده خواهد شد. خداوند متعال به کسانی که دارای
صبر و مقاومت­اند می­فرماید: «وَ بَشِّرِ الصابِرِینَ» مژده بده به صابران.

صابرین چه کسانی هستند؟ «الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم
مُّصِيبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعونَ»[6]
آنهائی که چون حادثه­ای ناگوار بآنها برسد(صبوری پیش گرفته) و میگویند ما از آن
خدا هستیم و به سوی او باز می­گردیم.

داستان حضرت
ایوب

یکی از
پیامبرانی که به دارا بودن صفت صبر، معروف است، حضرت ایوب(ع) می­باشد. حضرت ایوب
دارای مال و فرزندان زیاد بود که خداوند تمام آنها را از او گرفت و حتی سلامتی را
نیز از وی سلب نمود بگونه­ای که دیگر مردم از او بتنگ آمده و او را از محل سکونتش
بیرون نمودند. ایوب بهمراه همسرش از آنجا به محل دیگری منتقل شد. روزی همسر ایوب
به وی گفت: تو پیامبر مستجاب الدعوه­ای، راز و نیازهای شبانه داری، از خدا بخواه
که این گرفتاری را از ما برطرف سازد.

حضرت ایوب
در پاسخ، جمله­ای گفت که از روح بزرگ او حکایت می­کند. پرسید: چند سال بود که ما
با آسایش و راحتی و رفاه زندگی می­کردیم؟

– هفتاد
سال.

– چند سال
است که به این مشکلات دچار شده­ایم؟

– سه چهار
سال!

– بگذار به
همان مقدار که در راحتی و سلامتی بسر برده­ایم، در این حالت بسر بریم و سپس دعا
خواهم کرد، تا آن نعمتهای خویش را مجدداً به ما باز گرداند.

این مقام،
مقام صبر است و این عنایت الهی است که انسان در برابر حوادث، بتواند صبور باقی
بماند. انسانی که در برابر مشکلات شروع به جزع و فزع نموده و خویشتن­داری را از
دست می­دهد، انسانی بالغ نیست و گرچه هفتاد سال بر عمر او گذشته باشد، هنوز کودکی
هفتاد ساله است که از نیروی مقاومت و صبر برخوردار نمی­باشد.

«اِنَّ
ذلِکَ مِن عَزمِ الأمُورِ».

لقمان پس از
توصیه صبر به فرزندش، می­گوید: صبر از امور مهم در زندگی است. چه اینکه انسان اگر
دارای صفت صبر باشد، به مقام بلند انسانیت نائل گردیده است.

«وَلَا
تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّ اللَّهَ
لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ»[7]

(پسرم!) با
بی­اعتنائی و تکبر از مردم روی مگردان و مغرورانه در زمین راه نرو که خداوند هیچ
متکبر مغروری را دوست ندارد.

تکبر چیست؟

«تکبر» از
نظر فرهنگ عرب از ماده«کبر» گرفته شده که به معنی خود بزرگ­بینی است، و یکی از
امراض و بیماریهای اخلاقی به شمار می­رود. صفت «کبر» هنگامی که در عمل انسان بروز
و ظهور نماید، به آن تکبر گفته می­شود.

در روایت
وارد شده است: نخستین گناهی که درعالم بالا انجام گرفت تکبر بود، و اولین گناهی که
در زمین از انسان ظاهر شد، حسد ورزی است. قرآن کریم می­فرماید: «وَإِذْ قُلْنَا
لِلْمَلاَئِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى
وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ»[8]
هنگامی که به فرشتگان دستور دادیم که برای آدم سجده نمایند، همه سجده کردند جز
شیطان که سرپیچی نموده و تکبر ورزید و از گروه کافران گردید.

البته
چنانچه در روایت است تمام انواع تکبرها، کفرآور نیست، بلکه بعضی از آنها موجب فسق
است و بعضی سبب کفر. کفر عبارت از این است که در عقیده انسان خلل و انحرافی نسبت
به ضروریات دین پیش آید، ولی فسق، ارتباطی با عقیده ندارد، بلکه به عمل انسان
مربوط می­شود، مانند کسی که به حرمت شراب و وجوب نماز معتقد است ولی شراب می­نوشد
و یا نماز نمی­خواند، اما انکار رسالت و یا معاد مثلاً موجب کفر است.

در هر صورت
تکبر همانگونه که علمای اخلاق گفته­اند، یکی از رذائل اخلاقی است و انسان مؤمن
نباید به چنین صفت زشت و ناروائی آلوده باشد و بهمین دلیل قرآن کریم توصیه لقمان
را در مورد اجتناب و دوری از این صفت رذیله بعنوان یکی از فرازهای سخنان حکمت­آمیز
وی، در سوره«لقمان» یاد نموده است.

«ادامه
دارد»

پیامبر
اکرم(ص)

«مَن تَرَکَ
مَعصِیَةَ اللهِ مَخافَةَ اللهِ تَبارَکَ وَ تَعالی اَرضاهُ اللهُ یَومَ
القِیامَةِ»

(اصول کافی
ج2 ص 81)

کسی که
معصیت خداوند تبارک و تعالی را از خوف او ترک گوید، خداوند او را(با نعمتهای
بیکران خویش) در قیامت راضی و خشنود می­سازد.

 



[1]–  سوره لقمان- آیه­ی
17.