فتنه و ایمان

«قرآن و سنن
الهی در اجتماع بشر»

آيت الله
محمدي گيلاني

فتنه و
ایمان(2)

* مکی یا
مدنی بودن سوره عنکبوت؟* سؤال از امیرالمؤمنین (ع)در امر فتنه و پاسخ آن حضرت از
زبان رسول الله (ص)* دلیل مدنی بودن، آغاز این سوره است* اخبار غیبی قرآن از فتنه
و ملاحم* فتنه­ای که اصابت آن ویژه ستمگران نیست* فتنه خافضه و رافعه و بازده
سرمایه­گذاریها برای محو اسلام در طول تاریخ جز خسران نبوده * کلام شایان قبول
شهرستانی در ملل و نحل* شدت هجوم مصائب بر امت هنگامی بوده که کرسی خلافت اسلامی
از ولایت فقیه عاری گشت و تاویل«یلبسکم شیعاً» صورت عینی بخود گرفت* حدیثی شگفت­انگیز
در این باره از رسول الله (ص)* کلام امیرالمؤمنین (ع)در نهج البلاغه که پناه بخدا
از فتنه نبرید بلکه از مضلات فتن پناه ببرید* دستور حکیمانه­ای دیگر در امر فتنه*
کلامی با ورثه انبیاء و خطباء و صاحبان قلبم در ارتباط با قداست«نون و القلم».

گفتیم یکی
دیگر از سنتهای تغییر ناپذیر الهی، سنت فتنه است که معنای گزیده­ی آن عبارت بوده:
از افکندن چیزی در گداختگی شدید و ذوب کننده که آن را از عنصرهای دخیل جدا سازد و
هویتش را دگرگون نماید، اعم از آنکه عالی­تر باشد یا دانی­تر، و چون دعوی ایمان
دعوی ارزشمندترین جوهر معنوی است صدق چنین دعوائی با محک فتنه و گدازه­ی شدائد و
محن روشن می­گردد. چاشنی بلاها است که استعداد انفجارش را فی سبیل الله آشکار می­نماید
و شعاع بردش را در میدان اخلاص و عمل می­آزماید و مؤمن بالنده را از منافق لافنده
ممتاز می­کند و همین است معنای: «فلیعلمنّ الله الذین صدقوا و لعیلمنّ الکاذبین»
(سوره عنکبوت- آیه 3)

در مکی یا
مدنی بودن تمام یا بعضی از سوره عنکبوت اخلاف است. ظاهر کلام امیرالمؤمنینی (ع)در
نهج البلاغه مدنی بودن تمام و لااقل آیات اولیه آن است، سید رضی علیه الرحمه نقل
می­کند که مردی از جای خویش برخاست و بآن حضرت عرض کرد: از فتنه ما را خبر ده و
آیا شما از فتنه، پرسشی از رسول الله (ص)کرده­اید؟

«لمّا انزل
الله سبحانه قوله: (الم، احسب الناس ان یترکوا یقولوا آمنّا و هم لا یفتنون) علمت
ان الفتنة لا تنزل بنا و رسول الله (ص)بین اظهرنا، فقلت: یا رسول الله: ما هذه
الفتنة التی اخبرک الله بها؟ فقال: یا علی انّ امتی سیفتنون من بعدی، فقت یا رسول
الله أو لیس قد قلت لی یوم احد حیث استشهد من استشهد من المسلمین و حیزت عنی
الشهادة فشقّ ذلک عَلَیَّ فقلت لی، أبشر، فان الشهادة من ورائک؟ فقال لی: انّ ذلک
لکذلک فکیف صبرک اذاً؟ فقلت: یا رسول الله لیس هذا من مواطن الصبر ولکن من مواطن
البشری وا لشکر. و قال: یا علی، ان القوم سیفتنون بعدی باموالهم و یمنّون بدینهم
علی ربّهم، و یتمنّون رحمته و بأمنون سطوته، و یستحلّون حرامه بالشبهات الکاذبة و
الاهواء الساهیة فیستحلّون الخمر بالنبیذ، و السحت بالهدیة و الربا بالبیع فقلت:
یا رسول الله بایّ المنازل انزلهم عند ذلک؟ ابمنزلة ردة ام بمنزلة فتنة؟ فقال
بمنزلة فتنة»

(خطبه 151
شرح نهج البلاغه عبده).

«هنگامی که
خداوند سبحان این پیام خود: (الم احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنّا و هم لا
یفتنون) را نازل فرمودند من قبلا می­دانستیم: مادامی که رسول الله (ص)در میان ما
است، این فتنه بر ما فرود نمی­آید. پس عرض کردم: یا رسول الله، این فتنه­ای که از
آن خداوند آگاهست فرموده، چیست؟ فرمودند: ای علی، پس از من امتم دچار گدازه­ی اختبار
می­شوند، عرض کردم: در روز جنگ احد که شماری از مسلمین جام شهادت نوشیدند و من بی­نصیب
شدم و این حرمان از شهادت بر من گران آمد، مگر نفرمودید: مژدگانی، که شهادت در پی
توهم است؟ فرمودند: چرا همینطور است، در آن موقع، شکیبائی تو چگونه است؟ عرض کردم:
یا رسول الله این موطن، موطن شکیبائی و مسأله برآورد صبر نیست، بلکه این موطن،
موطن مژدگانی و شکرگزاری است. فرمودند: یا علی پس از من بیدرنگ مردم در گدازه­ی
اختبار اموالشان می­افتند و بر پروردگارشان منت می­گذارند که دین دارند و معذلک
منتظر رحمت اویند و از سطوت و مکر او خود را ایمن می­بینند و با نیرنگ و دروغ و
هوسهای فریبا، حرام­ها را حلال و باطلها را حق می­کنند و میگساری را بعنوان
آشامیدنی مشروع، مشروع می­سازند، به رشوه رنگ هدیه و به رباخواری عنوان بیع می­دهند
گفتم: یا رسول الله در این موقع، اینان در منزلت ارتدادند، یا در منزلت فتنه و
سرگشتگی؟ فرمودند: در منزلت فتنه.

دلالت این
بیان بر مدنی بودن اوائل سوره عنکبوت، انکار ناپذیر است و علی ای حال سنت فتنه و
ابتلاء مؤمنین بعد از رسول الله (ص)از اخبار به غیب و ملاحم قرآنی است.

همانطور که
در آغاز بعثت رسول الله صلی الله علیه و آله(هنگامی که عدد مسلمین در نهایت قلت و
هیچگونه وسیله و تجهیزی نداشته و علی الدوام شکنجه می­شدند و از خانه و وطن به
دیار غربت مهاجرت می­کردند) از نَبَأهای عظیم قرآنی، این بوده که خداوند عزّوجلّ،
این دین حنیف را جاودانی فرموده و طبع ابدیت و خلود را بر آنها نهاده است، و جهراً
اعلان داشته که ذکر حکیم و قرآن عظیم را به یمن عنایت خویش حتماً و جزماً خواهد
حفظ فرمود و این ضمانت را با مؤکدترین تعبیر بیان داشتند:

«انا نحن
نزلنا الذکرو انا له لحافظون» (سوره حجر- آیه 9) و فاش فرمودند که رسول الله (ص)علی
الدوام در طول دهر علی رئوس الاشهاد خواننده و داعی الی الله خواهد بود: «سنفرئک
فلا تنسی» و «داعیا الی الله» خصوصا به زبان قلم «علّم بالقلم» چه آنچه را که زبان
لحم صادر می­کند عَرَضی است سیال و آنچه که از زبان قلم به عرصه می­آید جوهری است
لا یزال، قلم، تاریخ آفرین است و هیچ سلاحی برّآن­تر از قلم نیست، و قلم حق در
اعصار متوالی بجنگ سلاحهای گوناگون رفت و پیروز شد.

همانگونه
نیز از نَبَأهای عظیم قرآن مجید، انذار از وقوع در فتنه بوده که پیاپی بیم می­داده
گاهی می­فرموده: «احسب الناس.. و هم لا یفتنون» و گاهی می­فرمود: «واتقوا فتنة لا
تصیبن الذین ظلموا منکم خاصة و اعلموا ان الله شدید العقاب»

(سوره
انفال- آیه 25).

یعنی
بهراسید از فتنه­ای که فقط به ستمکاران از شما اصابت نمی­کند و بدانید که خداوند
متعال شدید العقاب است، و ستم و تجاوز گروهی از شما به حدود الهی و نظام عدل
اجتماعی، و سکوت دیگران، فتنه و گذازه­های مصائب و شدائد گمراه کننده را بر همه
فرود می­آورد و اصابت این فتنه ویژه سمتگران و متجاوزان نیست، زیرا افراد انسان با
همه­ی کثرت، انسان واحدند و افعالشان از حیث عدد بسیار، ولی از لحاظ نوع، واحد، و
با هم مؤتلف و منسوجند و بمثابه­ی پیکری واحدند، قال تعالی: «بعضکم من بعض» (آل
عمران- آیه 195) یعنی بعضی از شما نشأت گرفته از بعضی دیگرید و اعظای یک پیکرید.

و در
اینصورت نزول فتنه و بیماری و درد بر عضوی از این پیکر، نزول بر مجموعه پیکر است،
و همه­ی اعضاء این پیکر مبتلا و بی­قرار می­شوند.

باری
اینگونه خطابات آمیخته باعتباب(آنهم با مخاطبهائی که آن همه فداکاری و ایثار و
تفانی در عشق خداوند متعال ابراز داشته­اند) طبعا دلالت می­نموده که این عظماء و
متفانیان فی سبیل الله در معرض وقوع در لغزشگاه فتنه، و سقوط در کوره گداخته
آزمایش و اختبارند و بزودی سیه­روی شود آنکه در او غش باشد، با عطف توجه باینکه
خداوند متعال متکرراً ابلاغ فرموده بودند که: «بان الله لم یک مغیراً نعمة انعمها
علی قوم حتی یغیروا ما بانفسهم».

(سوره
انفال- آیه 53)

و متأسفانه
که«وقعت الواقعه لیس لوقعتها کاذبه خافضة رافعه» فتنه­ای واقع شد گمراه و گمراه
کننده، خافض قومی و رافع قومی دیگر و:

رگ رگ است
این آب شیرین و آب شور              بر
خلائق می­رود تا نفخ صور

و دشمنان
اسلام از این فتنه برای استیصال اسلام بهره­برداریها کرده و می­کنند و برای شعله­ور
ساختن آتش این فتنه عمیاء، قناطیر مقنطره از طلا و نقره و دلار و تسلیحات و
تجهیزات… لم یزل و لا یزال خرج کرده و می­کنند که اگر فضل الهی نمی­بوده و
ضمانتی که بمقتضای عنایت خویش در حفظ کیان اسلام سپرده است نمی­بود فاتحه اسلام
خوانده می­شده ولی همه وقت آتش افروخته آنان را خدای منان خاموش نموده و جز خسران
بهره­شان نگردیده است:

«ان الذین
کفروا ینفقون الموالهم لیصدوا عن سبیل الله فسینفقونها ثم تکون علیهم حسرة ثم
یغلبون، و الذین کفروا الی جهنم یحشرون».

(سوره
انفال- آیه 36).

مسأله امامت

و از این
فتنه عمیاء، شهرستانی در کتاب ملل و نحل، تعبیری رسال دارد او می­گوید: «اعظم خلاف
بین الأمة خلاف الإمامة اذ ماسلّ سیف فی الاسلام علی قاعدة دینیة مثل ماسلّ علی
الإمامة فی کل زمان و قد سهل الله تعالی ذلک فی الصدر الاول….»(ج1- ص 16):
«بزرگترین اختلاف بین امت اسلام، اختلاف در مسأله امامت است، چه برای هیچ مبنای
دینی شمشیری کشیده نشد آنچنانکه شمشیر برای مبنای امامت کشیده شد در حالی که این
مسأله در صدر اول، بفضل خداوند متعال به آسانی خاتمه یافت…»

و سوگمندانه
دشمنان قسم خورده اسلام بدینوسیله نه فقط اقشار مسلمین را از هم جدا ساختند و شکاف
عمیق بینشان انداختند بلکه علماء اسلام را که امناء الله بر حلال و حرام، و حفاظ
عقائد اسلام و کافل ایتام امتند از هم دیگر دور ساختند و روابط بین آنان را تیره و
احیاناً قطع نمودند، و رنگ عربی و عجمی و ترکی و فارسی و هندی و غیره بر این وراث
پیمبر صلوات الله علیه زدند، و از تضاد رنگ مصنوعی، تضاد اجتماع و مواصلت و مرافقت
آنان را بهره­برداری کردند، و خصوصا هنگامی که خلافت اسلامی از ولایت فقیه عاری
گشت و اکثر امویون و عباسیون تهی از شرف فقاهت و تقوی بر مسند امناء الله نشستند،
تفرقه­ها بیشتر گردید. تاویل آیه کریمه: «أو یلبسکم شیعاً و یذیق بعضکم بأس بعض»
(سوره انعام- آیه 65) یعنی: «لباس تشتّت و تفرقه در اندامتان کند و شکنجه­ی از
همدیگر را به شما بچشاند» صورت عینی و خارجی بخود گرفت.

طبرسی علیه
الرحمه در ذیل این آیه: «قل هو القادر علی ان یبعث علیکم عذاباً من فوقکم او من
تحت ارجلکم أو یلبسکم شیعاً…» می­گوید چون این آیه نازل شد پیغمبر اکرم (ص)برخاست
وضو گرفتند، سپس نمازی خواندند و آنگاه: «سأل الله سبحانه ان لا یبعث علی امته
عذاباً من فوقهم و لا من تحت ارجهلم و لا یلبسهم شیعاً و لا یذیق بعضهم بأس بعض،
فنزل جبرائیل (ع)فقال: یا محمد ان الله سمع مقالتک و انه قد اجارهم من خصلتین و لم
یجرهم من خصلتین: اجارهم من ان یبعث علیهم عذاباً من فوقهم او من تحت ارجلهم و لم
یجرهم من الخصلتین الاخیریین فقال صلی الله علیه و آله: یا جبرائیل ما بقاء امتی
مع قتل بعضهم بعضاً؟ فقام و عاد الی الدعاء فنزل: الم احسب الناس… فقال: لابد
فتنة تبتلی بها الامة بعد نبیّها لیبین الصادق من الکاذب…».

(ج4 ص 315)

زیان تفرقه

از خداوند
مسئلت کردند که عذاب(استیصال کننده­ای که بر امم دیگر نازل می­شده) از بالا و
پائین بر امتش نفرستد و آنانرا لباس تفرقه و تشتت نپوشاند و زورگوئی و تجاوز
بهمدیگر را بآنها نچشاند؟ جبریل (ع)نازل شد عرض کرد: دعایت مسموع واقع شد و خداوند
آنانرا از دو قسم عذاب یعنی از عذاب استیصال آسمانی و زمینی پناه داده ولی از دو
قسم عذاب اخیر یعنی تفرقه و تجاوز بهم پناه نداده، رسول الله (ص)فرمودند: ای
جبریل، با وقوع قتال در امت من چگونه باقی می­مانند؟

پس بپاخاست
مشغول دعا شدند که اوائل سوره عنکبوت نازل شد، این هنگام فرمودند: گزیری از فتنه و
افروختگی ابتلاء و امتحان نیست تا مؤمن صادق بالنده از کاذب لافنده ممتاز شود. پس
اصل سنت: «فتنه و ایمان» از قلم قضاء الهی گذشته و تغییر و تحویلی در آن راه ندارد
و این فتنه و گدازه بلیات و مصائب است که نمونه­های شکیبائی کفر شکن و استبداد و
استعمار برباد ده می­سازد و حتی با دعاء رسول الله صلی الله علیه و آله، خداوند
متعال امت مرحومه را از اصل فتنه پناه نداد، و نباید هم از اصل فتنه پناه بخدا برد
بلی از آثار گمراه کننده­ی فتنه­ها باید به خدا پناه برد چنانکه امیرالمؤمنین (ع)در
نهج البلاغه می­فرماید: «لا یقولنّ احدکم: اللهم ان اعوذبک من الفتنة، لانه لیس
احد الا و هو مشتمل علی فتنة، ولکن من استعاذ فلیستعذ من مضلاّت الفتن فان الله
سبحانه یقول: «و اعلموا انّما اموالکم و اولادکم فتنة» و معنی ذلک انه یختبرهم
بالأموال و الاولاد».

(حکمت 93-
شرح النهج عبده):

«نباید
هیچیک از شما بخداوند متعال از فتنه پناه ببرد زیرا کسی نیست که دچار فتنه نباشد،
بلی کسی که می­خواهد به خدا پناه ببرد از آثار گمراه کننده فتنه به حضرت باری
عزّوجلّ پناه برد چه خداوند سبحان خود فرمود: بدانید اموال و اولادتان فتنه­اند
یعنی با گدازه محبت اموال و اولاد شما را می­آزماید» و در حکمت اول برای حفظ از
مضلات فتن دستور حکیمانه­ای صادر می­فرماید:

«کن فی
الفتنة کابن اللّبون لا ظهر فیرکب ولا ضرع فیحلب» یعنی: «در آشوبهای ایمان سوز
همچون بچه شترباش که گرده سواری ندارد تا سواری دهد و پستانی ندارد که دوشیده شود»

باری بر
علماء بزرگوار امت است که بپاخیزند و این خلعت شریف وراثتی که رسول الله (ص)آنان
را بآن زینت بخشیده و «ورثه الأنبیاء علیهم السلام» گردیده­اند حقش را اداء
فرمایند و میثاق اتحاد «و اعتصموا بحبل الله» تجدید فرمایند بگونه­ای که«هم یدٌ
علی من سواهم» شوند، و بر خطباء ارجمند است که وجهه­ی خطابه را متوجه اتحاد بین
همه اقشار مسلمین نمایند، و آثار شوم تفرقه را در طول بیش از ده قرن بجامعه مسلمین
و اقشار امت آگهی دهند که با آگاهی امت عزیز و اقشار ارجمند یقیناً اعتصام به حبل
الله وجود پیدا می­کند و جملگی چون سلسله متصل الحلقات می­شوند که اگر هر حلقه­ای
را حرکت دهند جمله سلسله بحرکت درمی­آیند.

نقش قلم

بر روزنامه­نگاران
متعهد و صاحبان قلم شرافتمند: صاحب قلمانی که به قداست و طهارت: «ن و القلم و ما
یسطرون» معتقدند، واجب است که در تحکیم این اتحاد از هیچگونه کوششی دریغ نفرمایند
چنانکه در آغاز این مقاله گفتیم: قلم است که تاریخ آفرین است و تاریخ دیگری از
بزباله­دان می­ریزد، و هیچ سلاح مدرنی از برّانی آن نمی­کاهد و نمی­تواند هم
بکاهد، قلم همیشه قدرتهای زورگویان را پوچ و باطل کرده است این قلم تورات نویس
موسی (ع)بوده که نیروی استعبادی فرعون را به دریای نیستی غرق نمود، این قلم انجیل
رقم زدن مسیح بوده که امپراطوری عظیمی را پوچ نشان داد، این قلم قرآن نویس خاتم
الأنبیاء بوده که کتب خانه چند ملت بشست و جهانیان در مقابل آن بخاک افتادند، شما
ای امانتداران قلم و آشنایان با مسئولیت قلم، خوب می­دانید که
در همه­ی انقلابها از انقلاب کبیر فرانسه و انقلاب سوسیالیستی شوروی و مشروطیت
ایران، و انقلاب کوبا… تا انقلاب اسلامی ایران، نقش قلم ازهر نقشی قاطع­تر و
موثرتر بوده است. نقش قلم امام امت بوده که این انقلاب معنوی عظیم را در جهان پدید
آورد، نقش قلم سید جمال الدین و یارانش بوده که بیداری چشمگیری به جهان اسلام
بخشید، و امروز بحمد الله قشر عظیمی از فتیان امت یعنی برنادلان از پیر و جوان،
مردان و زنان، بیدار شده و تجدید میثاق اتحاد و اعتصام به حبل الله تعالی را وجهه
همت قرار داده­اند که زندانهای عربستان سعودی و مصر و عراق و اردن و فیلیپین…
شاهد پاکبازی و بی­باکی آنان در راه خداوند متعال است، و خدا را شکر که طائفه
عظیمی از فقهاء امت و خطباء و صاحبان قلم کشورهای مختلف اسلامی نداءِ قرآن را لبیک
فرموده­اند و با امام امت مد ظله و فقیه عزیز جلیل القدر آیة الله منتظری و خطباء
و نویسندگان این کشور انقلابی هم آهنگ شده­اند و تار و پود وحدت بین مسلمانان را
فراهم می­آورند، اقشار امتند که لباب اسلام را حفظ می­کنند نه امثال جلالة الملک
ودلقک حسین اردنی و حسن و حسنی، اینها و امثال اینها مصیبتهائی عظیم برای اسلامند:
«انهم کانوا قوم سوء فاسقین». ادامه دارد.