وقايع خونين 19 دي در قم
19 دي ماه 1359، يوم
اللهي است جاودانه و فراموش نشدني در تاريخ انقلاب اسلامي ايران. در اين روز وحدت
اسلامي در انسجام و بهم پيوستن تمام گروهها و اقشار و اصناف مردم با هدفي صدرصد
اسلامي و آرماني والا، تبلور يافت.
حوادث و وقايع دردناك و
اسفناكي كه در اين روز گذشت و پيامدهاي خونين و پيروزي آفريني كه در ساير
شهرستانهاي كشور داشت، هرگز از ذهنها نميرود و بفراموشي سپرده نميشود، چرا كه
مردم حوادث آن روز و روزها و چهلمهاي پس از آن را خوب به خاطر دارند، و آنچه در
ساليان دراز بايد در اين باره نوشته شود به دو انگيزه است: يكي اينكه نونهالان
امروز يا نسلهاي آينده، اين حوادث را با مطالعهاي دقيق، بررسي كنند و عبرت بگيرند
و ديگر اينكه يادآور نكتهاي مهم باشد كه كشور امام زمان سلام الله عليه تعيين ميكند
و آن وحدت و انسجام همگاني و تفكيك ناپذيري است كه در آن رزوها شاهد آن بوديم و
يادآوري اين حوادث، يادآور وحدت ما است و هر چه داريم در سايه همين وحدت و انسجام
داريم، پس براي بقاي آن بايد بكوشيم و توطئههايي كه به انگيزه صدمه زدن به اين
وحدت صورت ميگيرد، نابود سازيم.
اكنون به گزارشي مختصر
از حوادث دوشنبه خونين (19 دي 56)در قم ميپردازيم:
روز 17 دي بود كه
روزنامه اطلاعات مقالهاي تحت عنوان «ايران و استعمار سرخ و سياه» بقلم فردي
ناشناس به نام احمد رشيدي مطلق منتشر ساخت و در آن صريحاً به امام خميني اهانت
كرده بود و امام را از ساير روحانيون جدا كرده و روحانيون را طرفدار شاه و قوانين
ضد اسلامي شاه را اسلامي دانسته بود. و همچنين حمله به بزرگداشت چهلمين روز شهادت
آية الله مرحوم حاج آقا مصطفي خميني در قم و به مسخره گرفتن قطعنامه 14 مادّهاي
روحانيت در اين روزنامه و ديگر روزنامههاي رژيم به چشم ميخورد.
اينجا كه وقاحت و بيشرمي
دستگاه حاكم به اوج خود رسيد، موج خشم و نفرت مردم نيز به بالاترين سطح خود رسيد.
خبر روزنامه اطلاعات به سرعت در بين مردم پخش شد. بلافاصله درسهاو نمازها و
منبرها يكچارچه تعطيل شد. طلآّب خود را از دست داده بودند. در عرض مدت كمي تمام
نسخههاي اطلاعات ناياب شد.
مركز تجمع عمده در مدرسه
خان و بيرون آن بود و همه جا احساس ميشد كه وضع غيرعادي است. اولين حركت و راهپيمايي طلاب حوزه علميه قم از
مدرسه خان با جمعيتي بيش از هزار نفر كه پيوسته بيشتر ميشد، به طرف منزل آيت الله
گلپايگاني صورت گرفت. مردم در بازگشت از منزل ايشان (از ظهر يكشنبه 18 دي) شروع به
شعار دادن «درود بر خميني» كردند. پليس در سه راه ارم- چهارمردان، مسلح با اسلحه
گرم و سرد آماده شد و مهياي شليك شده بود. پليس براي متفرق كردن جمعيت، به ماشين
گريدري كه آورده بود دستور ميدهد كه بوسط جمعيت حركت كند.
جمعيت بدون توجه به پليس
به مسير خود ادامه ميدهد كه ناگهان پليس به آنان حمله ور ميشود. عدهاي پراكنده
شده و عدهاي دعوت به ايستادگي مينمودند. در آن حوالي يك ماشين آجر موجود بود، و
جمعيت با پارههاي آجر به پليس پاسخ ميدادند. پليس اعلام كرد اگر شعار ندهيد و
آرام و بي شعار حركت كنيد با شما كاري نداريم. تظاهركنندگان نه بخاطر پليس بلكه
براي ادامه يافتن حركت خود بدون شعار حركت كردند. در مسير عده زيادي به آنها
پيوستند. مسافرين و زوار از انگيزه تظاهرات كاملاً آگاه شدند و عدهاي از آنان
بهمراه طلاب حركت كردند. وقت نماز پراكنده شدند.
ساعت سه بعدازظهر در
ميدان آستانه و اطراف جمعيت انبوهي از هر طرف گرد آمدند و با هم به سوي منزل آيت
الله مرعشي حركت كردند. در اينجا جمعيت نسبت به صبح چند برابر بود بطوري كه حسينيه
و بيروني آيت الله مرعشي و كوچههاي اطراف و حتي قسمتهايي از خيابان موزه و.. از
جمعيت موج ميزد و ايشان نيز مانند آيت الله گلپايگاني براي مردم سخن گفتند. نزديك
به غروب بود كه به منزل مرحوم آيت الله حايري رفتند و پس از سخنان ايشان براي نماز
به طرف مسجد اعظم روانه شدند. در تظاهرات بعد از ظهر از پليس و مزاحمت او خبري
نبود ولي قهراً پليس به فكر تقويت بيشتر و تقاضاي كمك از تهران بود تا اگر تظاهرات
ادامه يافت كاري كند.
پس از تمام شدن نماز
مغرب و عشا، مردم در صحن مسجد با شعارهاي: «درود بر خميني»، «مرگ بر اين حكومت
يزيدي»، «مرگ بر پهلوي»، «دانشجو روحاني پيوندتان مبارك» شروع شد و پس از يك ساعت
آرام از مسجد بيرون آمدند. پليس به مردم حمله كرد و آنها را با توم مضروب ساخت.
آنهايي كه به طرف صفائيه ميرفتند تا ساعت 9 شب با پليس درگيري داشتند و آنها كه
به طرف چهارمردان در حركت بودند عدهاي روبروي مدرسه خان و بازارچه تا ساعت 9
شعارهاي مسجد اعظم را تكرار ميكردند و گاه گاه پليس تا داخل كوچهها آنها را
تعقيب ميكرد. در چند جاي ديگر از قبيل خيابان ارم و كوچههاي اطراف و بخصوص اطراف
حرم و آنطرف رودخانه نيز پليس درگير بود.
ضمناً در همين وقت، عدهاي
از طلاب كه در مسجد اعظم نبودند وقتي حمله پليس را در سه راه موزه از جلوي مدرسه
خان مشاهده كردند شروع نمودند با فريادهاي بلند شعارهاي «درود بر خميني» بدهند تا
توجه پليس را به خود جلب كرده و از حمله به طلاب در سه راه موزه بكاهند (آفرين بر
اين ايثار!).
صبح دوشنبه خونين 19 دي:
فردا صبح ساعت 30/8،
طلاب طبق وعده قبلي جلوي مدرسه خان و ميدان آستانه جمع شده و به طرف منزل آيت الله
آملي حركت كردند. در اين روز تمام بازار و مغازههاي قم تعطيل بود، اطراف آستانه
هم با حركت و تجمع مردم بسته شد. جمعيت چندين هزار نفري به منزل ايشان ميرسند و ايشان
با سخنراني خود اجتماع و همبستگي طلاب و مردم را مورد ستايش قرار داده، از نوشته
روزنامه اطلاعات اظهار انزجار نموده و درباره عظمت امام صحبت ميكنند.
پس از پايان سخنراني،
مردم به طرف منزل مرحوم آيت الله علامه طباطبائي، بدون شعار حركت كردند. علامه
طباطبائي درباره شخصيت امام صحبت ميكند و سپس يكي از آقايان، از طرف علامه
سخنراني كرده و بيپرده، حقايق را بازگو ميكنند. و سپس يكي از آقايان، از طرف
علامه سخنراني كرده و بيپرده، حقايق را بازگو ميكنند پس از آن به سوي منزل ديگر
اساتيد حوزه راه ميافتند و سپس بدون اينكه ماموين از مقصد حركت آگاه شوند در طول
خيابان صفائيه به طرف حرم براه ميافتند و گروه زيادي در اين مسير به جمعيت ملحق
ميشوند.
مقابل شهرباني گروهي از
گارديها با سپر و ماشين آب پاش و با تومهاي چوبي بلند و كلاههاي فلزي آماده براي
حمله در چند صف ايستاده بودند و هنگامي كه نيمي از جمعيت چندين هزار نفري از جلوي
آنها رد شدند، در كنار جمعيت به حركت افتادند. جميعت به سه راه بازار رسيدند و به
طرف خيابان آذر، حركت را ادامه دادند و وارد بازار شدند. هنگام ورود جمعيت به
خيابان آذر، پليس و كماندوها چند بار جلوي جمعيت رژه رفتند تا مردم را بترسانند.
جمعيت پس از پيمودن طول بازار، وارد خيابان باجك و چهار راه مسجد امام شدند و عدّهاي
هم به طرف خيابان آستانه رفتند. با اينكه جمعيت كم كم متفرق ميشدند ولي همه جا
صحبت موج ميزد و قرار بعدي منزل آيت الله نوري تعيين شد و گوش به گوش به همه
رسيد.
حدود ساعت سه و نيم
جعيتي بالغ بر ده هزار نفر از همه طبقات و اقشار، به طرف صفائيه به حركت درآمد تا
در بيگدلي به منزل آقاي نوري رسيد. آقاي نوري بمدت نيم ساعت سخناني را ايراد كرد
كمي از ساعت چهار بعدازظهر گذشته بود كه سخنراني تمام شد و مردم قصد داشتند به
منزل يكي ديگر از اساتيد حوزه بروند كه حوادث خونين 19 دي رخ داد.
جالب توجه است كه تمام
مدارس و دبيرستانها در اين روز (و روز قبل) تعطيل بود و تمام مردم مغازهها را
تعطيل كرده بودند و بدون هيچ ترس و خوفي در تظاهرات همگام با طلاب شركت ميكردند.
به هر صورت يك سر جمعيت كه تمام عرض خيابان و پيادهروها را اشغال كردند به نزديكي
چهارراه بيمارستان رسيده بود و سر ديگر آن
هنوز در كوچه بيگدلي بود. هر چه ماشين از چهارراه به اين طرف آمده بود كاملاً وسط
خيابان متوقف شد. عده زيادي هم به پشت بامها رفته و تماشا ميكردند.
جمعيت رسيده به چهارراه
با مانع برخورد ميكند به اين معني كه يك ماشين آب پاش و يك كاميون گارد را در عرض
خيابان روبروي بانك صادرات قرار داده بودند كه كاملاً خيابان مسدود شده بود. مردم
مجبور بودند از پياده رو بانك به طرف خيابان حجت و از آنجا به خيابان بهار بروند
اما قبل از اينكه جمعيت به آنجا برسد، سخنگوي پليس با بلندگو فرياد زد: سد معبر
حرام است!! از پياده رو برويد! جمعيّت نيز چارهاي جز حركت از پياده رو نداشت، همه
پيش خود ميگفتند: شما سد معبر ميكنيد!
بهرحال در اين موقع يك
ساواكي پايش را محكم به شيشه بانك صادرات ميكوبد و همان وقت يك ساواكي ديگر با
لباس شخصي و يك پاسبان با لباس رسمي- كه در كاميون نشسته بود- با هم هر كدام سنگي
به طرف شيشه بانك پرت ميكنند. به دنبال اين صحنه سازي، فرمانده گارد و پاسبانها و
مأمورين ساواك اول به جمعيت به عنوان اعتراض ميگويد: چرا شيشه بانك را ميشكنيد؟
و بعد رو به جلادان كه: اين پدرسوختهها را بزنيد! و حمله شروع ميشود.
آنها به طور دستجمعي با
باتوم به ملت حمله ور ميشوند و جمعيت بيدفاع بناچار به كوچههاي اطراف با دادن
شعار رو ميآورد. جاهاي ديگر هم تا پليس حمله نميكرد كسي شعار نميداد ولي با
حمله آنان شعار شروع شد. طلاب به كوچهها ريخته و با شكستن شاخه و برداشتن سنگ به
دفاع برخاستند. مدام حمله و گريز صورت ميگرفت
از همه طرف هر دو طرف به زد و خورد پراختند، اينها با سنگ و آنان با اسلحه
گرم! در اطراف مدرسه حجتيه نيز زدوخوردي جريان داشت. اين وضع تا آخر شب ادامه داشت
و هركس از خيابانهاي ارام، صفائيه و چهارمردان عبور ميكرد كتك ميخورد.
نتيجه اين تظاهرات
خونين، شهيد و مجروح شدن بيش از دويست و چهل تن بود كه با اعتراضها، قيامها و
چهلمهاي ملت بزرگ ايران همچنان ادامه داشت تا حكومت طاغوت سرنگون شد و حكومت
اسلامي به رهبري امام خميني و كوشش و تلاش تمام اقشار مسلمان ملت ايران برپا
گرديد.