بزرگترين دستاورد
بسم الله الرحمن الرحيم
انقلاب اسلامي ايران در امتداد
انقلابهاي انبياء و از متن بزرگترين انقلاب جهان بشريت يعني اسلام و مكتب وحي الهي
برخاست و به پيروزي رسيد، بنابراين انقلاب اسلامي شاخهاي است از شجرۀ طيبه
اسلام كه ريشه در وحي الهي داشته و هدف اساسي آن هدايت و شكوفا كردن استعدادهاي
معنوي و فطرتهاي ملكوتي انسانها است. و به تعبير ديگر هدف اصلي انبياء و مكتب وحي
آن است كه قبل از هر چيز انسان را به گوهر گرانبهاي شخصيت راستينش رهنمون شده و از
اين طريق به كمال نهائي و هدف از خلقتش يعني پرستش حق و خداگونه شدن سوق دهد.
در مكتب وحي كه مكتب انسان سازي است،
اگر توجيهي به شئون ديگر انسانها مبذول ميشود جنبۀ استقلالي نداشته و فقط به صورت
تبعي و تا آنجا كه اين امور در طريق خدمت به آن هدف اصلي باشند، مورد توجه قرار ميگيرند.
بديهي است كه انقلاب اسلامي ايران
نيز كه نشأت گرفته از چنين مكتبي است، از همين ويژگي اصيل و ممتاز برخوردار است و
ميزان پيروزي و موفقيت آن را قبل از هر چيز بايد دقيقاً با چند و چون رسيدن به اين
هدف جستجو كرد وبايد ديد مردم ما تا چه اندازه از حضيض ذلّت خودپرستي و پيروي از
شيطان دور و به اوج كمال خداپرستي نزديك و در راستاي اين عروج ملكوتي تا كجا
انيتها، تن آسائيها، رفاه طلبيها و ديگر مزاياي مادّي خويش را فدا ميكنند.
با چنين برداشت و بينشي از انقلاب
اسلامي و اهداف آن ايجاب ميكند كه اگر بخواهيم به مناسبت هشتمين سالگرد انقلاب
اسلامي ميزان موفقيّت آن را ارزيابي كنيم، بايد نمودار اصلي آن را تحوّل روحاني و
كمال معنوي ملت مسلمان ايران جستجو نمائيم.
اگر از قشري محدود و مسخ شده كه به
صورت رسوباتي متعفّن از فرهنگ ستمشاهي همچنان در تارهاي شيطاني خود ميتنند،
بگذريم، با نگاهي گذرا بر اكثريت ملت مسلمان ايران در اين رابطه بخوبي در مييابيم
كه انقلاب اسلامي به طور شگفت انگيزي موفق و پيروز بوده است.
ملت مسلمان ايران با تمسّك به اسلام
و در پرتو انقلاب اسلامي رده صد ساله را يكشبه پيمود و به نقطه اوجي از كمال
خداپرستي و تقرّب به حق رسيد كه خاطره تمام مؤمنان به حق و فداكاران در راه حق را
در طول تاريخ زنده كرد.
گرچه درك عظمت و كمال اين ملت بزرگ
براي ما ميسر نيست و اقيانوس بيكرانه ايمان و ايثار آنان در كوزه انديشۀ تاريك و
محدود ما و در قالب الفاظ نميگنجد و نه قلم را ياراي تحرير است و نه زبان را تون
بيان، ولي با اعتراف عاجزانه به عذر تقصير و براي انجام وظيفه، اين نعمت بزرگ الهي
را سپاس ميگوئيم.
درود بر ملتي كه همه چيز خود را در
راه خدا و اسلام در طبق اخلاص نهاده و يكجا از همه امتحانات سخت الهي، سربلند و
مفتخر بيرون آمده و مشمول «اولئك عليهم صلوات من ربّهم و رحمة» گرديده است.
ملتي كه با جهاد في سبيل الله، مصداق
بارز «الذين جاهدوا فينا» شده و خداي متعال راه هدايت را بر آنان گشوده و
«لنهدينّهم سبلنا» درباره آنان تحقق يافته است و از پيرزن و پيرمرد بيسواد
روستائي گرفته تا كودك دبستاني و… همه و همه راه و روش و مقصد و هدف خويش را به
روشني روز دريافته، پردهها و حجابهاي ظلماني خودبيني و دنياپرستي را از خود زدوده
و با پيوند به عزّ ربوبي، دست ردّ بر سينۀ تمام شياطين زده و تمام قدرتهاي شيطاني
را بخاك مذلت افكنده و دسيسههاي آنان را نقش بر آب كردهاند.
ملتي كه با پايداري در ياري دين حق و
دفاع از حريم آن «ان تنصروالله» را در گستردهترين مفهومش تحقق بخشيده و با تشكل
در سپاهيان محمد(ص)، راهيان كربلا شده و در كربلاهاي مكرر حماسههاي حسيني
آفريدند و در پي آن ياري و نصرت الهي «وينصركم» بر آنها نازل و عليرغم تمام
كمبودها و تنگناهاي مادي آنان را بر همه
ابرقدرتهاي شيطاني و تجهيزات مدرنشان پيروز و ثابت قدم و صلابت را در ادامه اين
راه به آنها ارزاني فرمود: «و يثبت اقدامكم» ثبات و صلابتي «كالجبل الراسخ لاتحركه
العواصف» همانند كوهي استوار كه طوفان حوادث و امواج توطئههاي دشمنان اسلام نميتوانند
كوچكترين تزلزلي در آن پديد آورند.
آري آنان كه از شهوات و دلبستگي به
زندگي حيواني دل بركندهاند و زندگي را مسير پيوستن به حق دانسته و دل به عشق حق
بستهاند نه آنكه خود را در مقابل حوادث و سختيهاي دنيا نميبازند بلكه از حوادث و
مشكلات به صورت ابزاري براي تكامل و تقرب به حق استفاده ميكنند و ميبينيم در
حالي كه جنگ و مشكلات آن به اوج خود رسيده و ملت مسلمان از آن به صورت ميداني براي
تجلي كمالات و شكوفائي استعدادهاي معنوي و وسيلهاي براي تقرب به خدا بهرهگيري ميكنند،
ناگهان سيلي بنيان كن بخش عظيمي از كشور اسلامي را فرا ميگيرد و شاهد هستيم كه
چگونه اين ملت در برخورد با آن از يك سو با صبر و شكيبائي و از سوي ديگر با ايثار
و فدكاري راه خود را به سوي كمال ميشكافد و گام بلند ديگري به سوي تقرب الي الله
بر ميدارد كه در اين سخن كوتاه دو نمونه را كه نويسنده بطور همزمان در جريان دقيق
آن قرار گرفت يادآور ميشود و تو خود حديث مفصل بخهوان از اين مجمل.
1- افراد گردان حضرت رسول(ص) از سپاهيان محمد اعزامي از سمنان
به جبهههاي جنوب پولهاي خود را روي هم گذاشته، جهت سيل زدگان به حساب هلال احمر
واريز ميكنند و در قسمتي از نامهاي كه همراه با فيش مبلغ اهدائي براي حضرت امام
مدظله ارسال داشتهاند چنين مينويسند:
«… اكنون پيام امام بزرگوار و عزيزمان را از وراي سرزمين خونين خويش شنيديم
و با جان و دل پيوند زديم و با اشكِ چشم به انتظار نشستۀ كربلاي حسين شستشو داده و
از ماترك كوله بار همرهي خود كه تصور بر خرجي راه و ديار شهيدانمان بوده و بر
عزيمت كاروانيان كربلا ذخيره داشتيم هديۀ خير نموديم كه براستي طاقت اشك محرومان و
نالۀ ستمديدگان قهر طبيعت و تحمّل بار سنگين ويراني سيل بنيان كن و ويرانگر را از
ياران خويش در شهر و قصبهها نداريم…».
2- از يكي از روستاهاي استان فارس كه به طور كلي در جريان سيل
ويران شده بود و تمام مردم آن را از دست دادن همه چيز خود در سينه كوه و احياناً
در چادرها با عسرت و مشقّت زياد به زندگي خود ادامه ميدهند مبلغ بسيار زيادي را-
نسبت به وضع موجودشان- در همين شرائط، ايثارگرانه جمع كرده و به منظور كمك به
جبهه و تدارك سپاهيان محمد(ص) به محضر امام امت ارسال ميدارند!
اين دو نمونه، مشتي است از خروار و
نموداري از اوج كمال ملت بزرگي كه تمام آنان سپاهيان محمدند(ص) و در عين حال كه
مظهر خشم الهي بر دشمنان حقند «محمد رسول الله و الذين معه اشداء علي الكفار» نسبت
به خودشان مظهر رحمت الهي هستند «رحماء بينهم» بار الها ما در پيشگاه تو و در
برابر اين بندگان خالصت احساس شرمساري و حقارت ميكنيم پس بر ما واماندگان در
زندگي خاكي و عقب افتادگان از قافله راهيانت ببخشاي و به ما و به همه مسئولين
جمهوري اسلامي توفيق همگامي و خدمتگزاري صميمانه را براي اين ملت بزرگ عطا فرما.
آمين والسلام
رحيميان