رابطه عبادت و اخلاق

اخلاق و تربیت اسلامی

رابطه عبادت و اخلاق

حجة الاسلام محمد حسن رحیمیان

قسمت هفتم

ایمان و عبادت

گفتیم که اخلاق از مقوله عبادت است و
عبادت امری است فطری و ملازم با فطرت خداشناسی که با شکوفائی این فطرت در پرتو
وحی، شناخت خدا و پرستش او شکل آگاهانه یافته و هر چه ایمان به خدا افزونتر گردد،
به موازات آن، عبادت نیز از کیفیّت و محتوای عمیق تری برخوردار می شود.

پرستش خدا که لازمه لا ینفکّ شناخت
او است، حقیقتی است والا که زیباترین و باشکوه ترین حالات انسان است و با اوج
احساس ستایشگری و سپاس خاضعانه در پیشگاه خالق هستی و کمال مطلق شکل می گیرد و
همین عبادت است که مقصد آفرینش انسان می باشد:

«وَ ما خلقتُ الجنّ و الانس الاّ
لیعبدون» (ذاریات / 56): جن و انس را نیافریدم مگر برای آن که مرا عبادت کنند.

واگر چه «لیعبدون» به «لیعرفون» نیز
تفسیر شده است ولی با بیان فوق و عدم وجود فاصله بین عرفان و عبادت، تفاوتی محسوس
بین «لیعبدون» و «لیعرفون» وجود ندارد.

عبادت نمودار ستایش و ثنای خداوندی
است که دارای کمال مطلق است و بی نیاز از همه چیز، و تنزیه او است از هر گونه نقص
و کاستی. عبادت نشانگر سپاس و شکر خداوندی است که تمام نعمتها و خیرها از او نشأت
گرفته است. و ابراز تسلیم و اطاعت محض است در برابر او که بی قید و شرط مطاع است و
تنها او است که شایسته فرمان دادن و اطاعت شدن است. او که در هیچ یک از ویژگیهایش
شریک و انبازی نداشته و هیچ کس و هیچ چیز جز او کمال مطلق و منزّه از عیب و نقص
نیست و غیر از او منعم واقعی نیست و تمام سپاس مخصوص او است. اطاعت و تسلیم محض
فقط ویژه او است و تمام اطاعتهای دیگر مانند اطاعت از پیغمبر و امام و ولایت فقیه
و پدر و مادر و… باید در طول اطاعت او باشد.

این چنین عبادتی است که لازمه شناخت
حق و موجب تقرّب به او است و اساس و معیار کمال و فضیلت انسان است. و هر صفت و
عملی که او را در راستای اين هدف قرار دهد واو را به خداوند نزدیک و نزدیکتر کند،
نموداری از عبادت است و انسانی که به آن مقام دست یابد همه هستی خود را از او
یافته و با تمام وجود همه چیز خود را در جهت رضای او و تقرّب به درگاهش قرار می
دهد وبویژه در اطاعت از دستوراتش با تمام توان می کوشد؛ همان دستوراتی که تمام
شئون زندگی او را در بر می گیرد. و در این میان برای انجام اعمال ویژه ای که
خداوند به عنوان خاص عبادت و نمودار پرستش او، در شکلها و قالبهای مخصوصی مقرّر
فرموده است با اهتمام و شوق بیشتری اقدام می کند.

بر این اساس که عبادت و پرستش خدا،
عکس العمل و نتیجه لاینفکّ شناخت و ایمان به او است، عبادت وظیفه ای است بر عهده
انسان نسبت به خالق خویش و نتیجه آن هم تقرّب انسان است به درگاه او. با این حال
خداوند مهربان از روی تفضّل و برای تشویق و ترغیب آن عدّه از انسانها که به مرتبه
بالای شناخت وایمان دست نیافته اند، برای تمام عبادات، پاداش و اجر مقرّر فرموده
است تا بدینوسیله آنها را در مسیر سعادت و کمال واقعی سوق دهد.

بنابراین اموری که به عنوان خاصِ
عبادت مورد نظر است دارای این ویژگیها می باشد:

ـ خداوند متعال بصورت واجب یا مستحب
به آنها امر فرموده است.

ـ قصد قربت را در آنها شرط اساسی
دانسته است و با این قصد است که ثمربخش بوده وانسان را به خدا نزدیک و موجب کمال
وخداگونه شدن او می شود.

ـ خداوند برای تمام آنها اجر و پاداش
مقرّر فرموده است.

اخلاق و عبادت

با این مقدمات نتیجه می گیریم که
تمام محاسن و فضائل اخلاقی در زمره عبادات قرار دارند چرا که:

ـ خداوند به تمام فضائل اخلاقی امر
فرموده و در مقابلش، همه رذائل اخلاقی را موردنهی قرار داده است.

ـ خداوند ضمن ستودن تمام فضائل
اخلاقی برای همه آنها پاداش و ثواب مقرّر فرموده است.

ـ فضائل اخلاقی آنگاه به طور کامل در
انسان تحقّق می یابند وموجب کمال نفس میشوند که برای خدا ودر جهت رضای او اکتساب
شوند و بفرض آن که انسان با انگیره غیر الهی مانند شهرت طلبی و محبوبیتِ اجتماعی و
رسیدن به منافع مادّی و دنیوی در حدّ ناقصی به آنها دست یابد نتیجه مطلوب و نهائی
را برای کمال نفسانی و معنوی انسان نداشته و اگر هم ارزشی برای آن تصوّر شود، برد
و شعاع آن در همان محدوده تنگ مادّی است و کمالی نهائی برای انسان محسوب نمی شود.

آیات و روایاتی که در زمینه های فوق
الذکر در مورد اخلاق و فضائل و رذائل آن وارد شده است بی شمار است که با بررسی
یکایک فضائل ورذائل اخلاقی و آیات و روایات مربوط به هر یک، مطلب روشن تر می شود و
در اینجا به طور کلی و فقط به عنوان نمونه، دو مورد از روایات در این باره را
متذکر می شویم:

امام صادق علیه السّلام در روایتی
ضمن برشمردن ویژگیها وابعاد مختلفِ اخلاق خوب، تصریح می فرماید که: حسن خلق وسیله
قرب ونزدیکی انسان به خداست ـ و مسلم است که چیزی جز عبادت نمی تواند انسان را به
خدادنزدیک کند ـ:

«الخلق الحسن جمال فی الدّنیا ونُزهة
فی الآخرة و به کمال الدّین و القربة الی الله» (مستدرک ـ ج 2/83)

خلق نیکو در دنیا مایه جمال و زیبائی
ـ در جامعه است ـ و در آخرت موجب دوری از عذاب وبوسیله حسن خلق است که دین کامل می
شود و انسان به خداوند نزدیک می گردد.

و در روایتی دیگر حضرت امیرالمؤمنین
علیه السّلام در این زمینه چنین فرموده است:

«انّ الله جعل محاسن الأخلاق وصلة
بینه و بین عباده»

(مستدرک ج 2/283)

همانا خداوند «محاسن اخلاق» را
«رابط» بین خود و بندگانش قرار داده است.

کلمه «جعل» به معنی قرار دادن، نسبت
به خداوند متعال هم به معنی جعل تکوینی می تواند باشد و هم جعل تشریعی. تکوینی به
این معنی که خداوند محاسن اخلاق را به طور فطری در نهاد انسان برای ایجاد رابطه
بین خود و انسانها قرار داده است و هر انسانی با برخورداری از گرایش فطری به فضائل
اخلاقی و تخلّق به آنها احساس پیوند با خداوند داشته و از این دریچه است که به سوی
خدا صعود می کند و به درگاهش نزدیک می گردد.

و تشریعی به این معنی که خداوند با
امر به محاسن اخلاقی، تخلّق به آن را که همان اطاعت از پروردگار است وسیله ارتباط
بین انسان و خود قرار داده است که با هماهنگی تکوین و تشریع الهی ـ و با توجه به
این که گفتیم عبادت به طور کلّی امری است فطری ـ هر دو معنی صادق است ونتیجه، آن
که اخلاق و محاسن اخلاقی از دیدگاه اسلام از مقوله عبادت می باشد.

آمیختگی اخلاق با عبادات (به معنی
اخص)

ارتباط بین اخلاق و عبادت را از
آمیختگی محاسن اخلاقی با عباداتی که در اشکالی خاص به صورت واجب یا مستحب تشریع
گردیده است نیز می توان دریافت و به تعبیر دیگر با بررسی نقش محاسن اخلاقی در
تحقّق کامل عباداتی مانند نماز، روزه، حج، زکات، امر به معروف ونهی از منکر و…
از یک سو و نقش این عبادات در تربیت اخلاقی وشکوفائی و ایجاد فضائل اخلاقی در
انسان از سوی دیگر، می توانیم به همسو بودن این دو عنوان و یگانگی هدف هر دو، پی
ببریم.

با این بررسی بخوبی آشکار می شود که
هیچ یک از عبادات بدون ایفای نقش در تربیت اخلاقی انسان وبدون همراه شدن با محاسن
اخلاقی، هرگز از محتوای واقعی پرستش برخوردار نمی شوند وبهیچ وجه مقبول درگاه الهی
واقع نگردیده و موجب تقرّب واقعی انسان به پیشگاه احدیتش نمی شوند. و این خود
دلیلی است بر ماهیّت عبادی اخلاق ونقش آن در تقرّب انسان به خداوند متعال همانگونه
که در دو روایت سابق الذکر به آن تصریح گردیده است.

وبهمین گونه روشن می شود که دست
یافتن به کمال فضائل اخلاقی بدون ایمان به خدا وجز از طریق پرستش او امکان پذیر
نیست و در پرتو تقرّب جستن به او است که تخلّق به اخلاق الهی شکل می گیرد و در
حقیقت چون عبادت همپای ایمان است و هر چه ایمان افزون تر شود عبادت نیز عمیق تر می
شود واخلاق نیز از مقوله عبادت است، پس اخلاق تابعی است ملازم با ایمان که هرچه
ایمان کاملتر شود، اخلاق نیز کاملتر می شود و از سوی دیگر هر چه عبادت افزون تر و
خالص تر شود و فضائل اخلاقی در انسان بیشتر متجلّی شود، تقرّب به حقّ و ایمان به
او بیشتر می گردد و چنین است که از پیغمبر اکرم اینگونه نقل شده که فرمود:

«اکمل الناس ایماناً احسنهم
اخلاقاً».

و در همین حال ایمان به خداوند که با
محبت و دلباختن به خدا همراه است موجب می شود که انسان به اوامر ونواهی خدا
سرسپرده وبه تمام فضائل اخلاقی که مورد امر و رضای محبوب است آراسته و از تمام
رذائل اخلاقی که مبغوض ومورد نهی او است وظلمت است و متضادّ با محبت او پیراسته
گردد که در زمینه نقش ایمان در تحقّق فضائل اخلاقی قبلاً نیز سخن گفتیم.

نقش عبادات در تربیت اخلاقی

آنچه در اینجا مورد توجه قرار می
دهیم این است که با بررسی نقشِ عبادات ـ به معنای خاص ـ در تربیت اخلاقی انسان و
نگاهی گذرا بر آمیختگی و ارتباط تنگاتنگ بین محاسن اخلاقی وعبادات که ضمناً ماهیّت
عبادی اخلاق را روشن تر می کند به بهترین راهِ عملی، که اسلام برای تکامل معنوی و
اخلاقی انسان تنظیم کرده است دست یابیم ولی قبل از ورود در اصل مطلب باید دو نکته
مهمّ دیگر را درباره ضرورت و فایده این بحث متذکر شویم:

1ـ علم اخلاق در هر مکتبی بر مبنای
جهان بینی ومعیارهای آن مکتب شکل گرفته وتدوین می شود و اختلاف و تفاوت در همین
مبانی است که موجب اختلاف وتفاوت مکاتب اخلاقی می شود. اسلان نیز به عنوان
کاملترین آئین الهی که اخلاق را یکی از اهداف مهمّ خود قرار داده است بر اساس جهان
بینی و اصول استوار خود، درباره ماهیّت اخلاق، معیار شناخت فضائل ورذائل، مسائل و
جزئیات اخلاق وبالاخره روش تربیت اخلاقی سخن آخر را با ارائه کاملترین مکتب اخلاقی
گفته وهیچ جائی خالی که موجب نیاز به استفاده از سایر مکاتب شود، باقی نگذاشته
است.

با این حال عمده کتابهائی که تا کنون
با هدف بیان اخلاق اسلامی تألیف شده است از جهت شیوه نگارش وتألیف وحتی از جهت
محتوی متأثر از مکاتب غیر اسلامی بویژه یونانی است. و بخاطر همین نکته است که
مثلاً صبر را در قرآن در صدر جدول مسائل اخلاقی و حتی قبل از نماز می یابیم ولی در
«جامع السادات» در اواخر آخرین جلد آن! و این ناهماهنگی نتیجه همان تفاوت و
اختلافی است که بین مبانی مکتب اخلاقی اسلام با مکتب اخلاقی یونانی وجود دارد.

بنابراین با توجه به مطالب گذشته به
نظر می رسد که اخلاق اسلامی از نظر اصولی بر مبنای معارف و مبانی اعتقادی اسلام
پایه گذاری شده و ساختار عملی و روش تربیتی آن، به عنوان یک امر عبادی همساز و
آمیخته با احکام عملی اسلام بویژه اعمال عبادی تنظیم شده است. لذا برای تدوین
اخلاق اسلامی گذشته از ریشه یابی آن در اصولی اعتقادی و پرستش خدا ـ که قبلاً مورد
بحث قرار گرفت ـ در ادامه بحث برای شناخت مسائل اخلاقی و روشهای تربیتی آن از نظر
اسلام باید به بررسی عبادات مهمّ اسلامی بپردازیم.

2ـ در سایر مکاتب اخلاقی حتی فرض بر
تشخیص و بیان دقیق مسائل اخلاقی و ارائه بهترین وکاملترین مطالب اخلاقی هیچکدام از
پشتوانه نیرومندی که تحقّق عینی تئوریهای ارائه شده را به صورت کامل تضمین کند،
برخوردار نیستند؛ در حالی که اخلاق در اسلام گذشته از پشتوانه و پایگاه بسیار
نیرومند اعتقاد و ایمان به حق، در مقام عمل نیز با آمیختن کامل اخلاق در اعمال
عبادی، تحقّق صد در صد اخلاق را در انسان تضمین کرده است. چرا که انسان مسلمان
حداقل با التزام قطعی به انجام تمام عبادات واجب و ممارست عملی و مداوم بر این
عبادات وتکرار آنها در طول زندگی و به طور شبانه روزی، واخلاق و فضائل اخلاقی را
که ملازم و آمیخته با آنها است همواره در متن زندگی خود قرار داده، و به شیوه ای
عملی و کاملاً ممکن و میسور درون و برون خود را به فضائل اخلاق آراسته و از جمیع
رذائل دور می دارد.

بنابراین با طرح مسائل اخلاقی در
راستای عبادات به چند هدف مهمّ دست می یابیم: یکی شناخت عمیق تر عبادات به عنوان
مهمترین عامل و وسیله کمال وتقرّب انسان به خداوند. و دیگر توجه خاص به ابعاد
اخلاقی و نقش آنها در تربیت اخلاقی انسان. و سوم این که ضمن بیان مسائل اخلاقی
متناسب با هریک از عبادات ومنطبق با روندی که اسلام در بیان عبادات وتأکید بر آنها
اتخاذ فرموده است، طرح نوینی را ـ که تا کنون در تألیف کتب اخلاقی سابقه نداشته ـ
برای بیان مسائل و سیستم اخلاقی اسلام ارائه می دهیم.

ادامه دارد