پيام مهم امام منشور انقلات اسلامي

پيام مهم امام

منشور انقلات اسلامي

«فرياد برائت ما،‌ فرياد برائت همه مردماني است كه ديگر
تحمل تفرعن آمريكا و حضور سلطه طلبانه آن را از دست داده اند و نمي خواهند صداي
خشم و نفرتشان براي ابد در گلوهايشان خاموش و افسرده بماند و اراده كرده‌اند كه
آزاد زندگي كنند و….»

«من، خون و جان ناقابل خويش را براي ادا و احياي حق و فريضه
دفاع از مسلمانان آماده نموده ام و در انتظار فوز عظيم شهادتم و قدرتها و
تابرقدرتها و نوكران آنان مطمئن باشند كه اگر خميني يكه و تنها بماند به راه خود
كه راه مبارزه با كفر و ظلم شرك و بت پرستي است ادامه مي دهد و به ياري خدا در
كنار بسيجيان جهان اسلام اين پابرهنه هاي مغضوب ديكتاتورها، خواب راحت را از
ديدگان جهانخواران و سرسپردگان كه به ستم و ظلم خويشتن اصرار مي نمايند سلب خواهد
كرد.»

«بهر حال اصرار ما در ادامه نبرد تا رفتن صدام و حزب كثيف
عراق و رسيدن بشرائط بر حق و عادلانه ديگرمان يك تكليف شرعي و واجب الهي است كه از
آن هرگز تخطي نمي كنيم.»

«من به تمام جهان با قاطعيت اعلام مي كنم كه اگر جهان
خواران بخواهند در مقابل دين ما بايستند ما 
در مقابل همه دنياي آنها خواهيم ايستاد و تا نابودي تمام آنان از پاي
نخواهيم نشست يا همه آزاد مي شويم و يا به آزادي بزرگتري كه شهادت است مي رسيم.»

«روحانيت عزيز بايد افتخار تاريخي و بيش از هزار ساله
پناهگاهي محرومان را براي خود حفظ كنند و به ساير مسئولين و مردم توصيه نمايند كه
نبايد گرايش و توجه بي شائبه محرومين را به انقلاب و حمايت بيدريغ آنان را از
اسلام فراموش و بدون جواب بگذاريم.»

«مصلحت زجر كشيده ها و جبهه رفته ها و شهيد واسير و مجروح
داده ها و در يك كلام مصلحت پابرهنه ها و گودنشين ها و مستضعفين بر مصلحت قاعدين
در منازل و مناسك و متمكنين و مرفهين گريزان از جبهه و جهاد و تقوا و نظام اسلامي
بايد مقدم باشد.»

 امام خميني

 

مقدمه

يكي از ويژگيهاي حضرت امام مدظله كه براي بيگانگان از مكتب
وحي و فرهنگ اسلام قابل تصور نيست اين است كه در سخن گفتن و نوشتن معظم له هيچكس
كمترين نقشي را نداشته و اين شخص امام است كه عليرغم بيش از هشتاد و چند سال سن و
مشاغل خطير رهبري و مرجعيت مثلاً در مورد حج سالهاي متمادي است كه مفصل ترين و پر
محتوي ترين پيامهاي سرنوشت ساز را برشته تحرير كشيده اند. پيامهائي كه عصاره يك
عمر تقوي، تزكيه نفس،‌ اجتهاد و ذوب شدن در معارف اسلام و قرآن و تبحر در فقه و
منابع وحي الهي است.

اكنون خداوند متعال حجت را بوسيله روح و آيت خود بر ما تمام
كرده و اهداف رهائي بخش و جهان شمول اسلامي را- كه هرگز در دائره تنگ ملي گرائيها
و مرزبنديهاي موهوم اقليمي و نژادي نمي گنجد- و راههاي وصول و تحقق آنها را روشن و
مشخص فرموده است:

امام از يك سو بر ساختن يك جامعه الگوي اسلامي در داخل
جمهوري اسلامي اهتمام اكيد دارند و از سوي ديگر در پيامهاي حج تأكيد بر تحقق
بخشيدن به فلسفه حج  اين كنگره عظيم الهي
كه از «ناس» يعني مردم- نه نمايندگان قلابي و احزاب كذائي!- تشكيل مي يابد،‌
بهترين و نزديكترين راه را براي صدور و گسترش انقلاب جهاني  اسلام و قيام «ناس» عليه كفر و الحاد جهاني
برگزيده است و دشمن نيز با تمام توان همچنان كوشيده است تا با انواع توطئه‌ها از
جمله جنگ تحميلي و تحريف محتواي حج و بالاخره به خاك و خون كشيدن حجاج بيت الله
مانع از پيروزي اسلام در اين دو جبهه مهم شود.

پس يكبار شنيدن يا خواندن رهنمودها و پيامهاي امام و بويژه
پيام حج و از آن گذشتن گناهي است نابخشودني و بايد تا آنجا آنرا بگوش جان بشنويم و
با چشم بصيرت بخوانيم كه جزء جزء آن بر صفحه دلمان نقشي پايدار يافته و همچون
قانوني اساسي زيربناي  انديشه و برنامه
ريزيهاي گسترده عملي و راهگشاي حركت ما شود.

پيام امام نه پيام امسال است و نه فقط براي حجاج كه منشور
زندگي بخش است براي تاريخ و براي تمام مسلمانان و مستضعفان دردمند جهان و هشدار در
حالي كه امام و امت عاشق پيشه اش هفت شهر عشق را گشته و جان بر كف براي تحقق اسلام
در صحنه گيتي مي خروشند، مبادا ما بجاي خدمتگزاري خالصانه در اين راه همچنان در خم
كوچه پس كوچه ها و بن بست هاي تنگ و تاريك خود محوري ها و خط بازيها و منازعات و
عدم توجه به بار سنگين مسئوليتمان، نه خود را كه همه چيز را به بازي گرفته و با كردارمان
چهره اسلام و انقلاب را مكدر كنيم خدايا! ما بعد از پيام روحبخش بنده شايسته ات
ديگر سخني براي گفتن نداريم جز دعا به درگاهت كه ما را به درك و عمل به اين پيام و
ساير سخنان او كه همه سرچشمه گرفته از وحي تو است موفق فرمائي ان شاء الله.

                                                                                                پاسدار
اسلام

 

بسم الله الرحمن الرحيم

و من يخرج من بيته ماجراً الي الله و رسوله، ثم يدركه الموت
فقد وقع اجره علي الله.

الحمدلله علي آلائه و الصلوة و السلام علي انبيائه سيما
خاتمهم و افضلهم و علي اوليائه و خاصة عباده سيما خاتمهم وقائمهم ارواح العالمين
لمقدمه الفداء.

قلمها و زبانها و گفتارها و نوشتارها عاجز است از شكر
نعمتهاي بي پاياني كه نصيب عالميان شده و مي شود. خالقي كه با جلوه سراسر نوراني
خود عوالم غيب و شهادت و سرو علن را به نعمت وجود آراسته و ببركت برگزيدگانش به ما
رسانده كه «الله نورالسموات و الارض» و با ظهور جميلش، پرده از جمالش برافكنده كه
«هوالاول و الاخر و الظاهر و الباطن» و به كتب مقدس آسمانيش كه از حضرت غيب بر
انبيائش از «صفي الله» تا «خليل الله» و از «خليل الله» تا «حبيب الله»(ص) نازل
فرموده، راه وصول به كمالات و فناي در كمال مطلق را تعليم فرموده و سلوك الي الله
را گوشزد كرده چون كريمه «و من يخرج من بيته مهاجرا الي الله» و طريق برخورد با
مؤمنين و دوستان خود و ملحدين و مستكبرين و دشمنان خويش را آموخته «محمد رسول الله
و الذين معه اشداء علي الكفار رحماء بينهم» و هزاران شكر كه ما را از امت خاتم
النبيين محمد مصطفي(ص) قرار داد، افضل و اشرف موجودات و از پيروان قرآن مجيد، اعظم
و اشرف كتب مقدسه و صورت كتبيه حضرت غيب مستجمع جميع كمالات بصورت وحدت جمعيه و
ضمانت حفظ و صيانت آنرا از دستبرد شياطين انس و جن فرموده «انا نحن نزلنا الذكر و
انا له لحافظون» قرآني كه نه يك حرف بر آن افزوده شده و نه يك حرف كاست. كتاب
كريمي كه ما را از برخورد انبياء معظم الهي با مستكبرين جهان و جهانخواران در طول
تاريخ آگاه نموده و از طريقه حضرت خاتم الرسل (ص) با مشركان و زورگويان و كفار و
در رأس آنان منافقان مطلع كرده و اين برخورد، جاويدان و براي هر عصري است.

در اين كتاب جاويد مي بينيم كه فرموده «قل ان كان آبائكم و
ابنائكم و اخوانكم و ازواجكم و عشيرتكم و اموال اقترفتموها و تجارة تخشون كسادها و
مساكن ترضونها احب اليكم من الله و رسوله و جهاد في سبيله فتربصوا حتي ياتي الله
بامره و الله لا يهدي القوم الفاسقين». خطاب به مصلحت انديشان و سازشكاران و
منافقان براي شهادت جوانان و از دست رفتن مالها و جانها و خسارتهاي ديگر وارد شده
و جالب آنكه بعد از حب خداي تعالي و رسول اكرم(ص)، در بين تمام احكام الهي، جهاد
في سبيل الله را ذكر فرموده و تنبه داده كه جهاد في سبيل الله در رأس تمام احكام
است كه آن حافظ اصول است و تذكر داده كه در صورت قعود از جهاد، منتظر عواقب آن
باشيد. از ذلت و اسارت و بر باد رفتن ارزشهاي اسلامي و انساني و نيز از همان چيزها
كه خوف آنرا داشتند، از قتل عام صغير وكبير و اسارت ازواج و عشيره و بديهي است كه
همه اينها پي آمد ترك جهاد خصوصاً جاد دفاعي است كه ما اكنون گرفتار آن هستيم و
اشاره به اين امر است آيه كريمه «فليحذر الذين يخالفون عن امره ان تصبيهم فتنة او
يصيبهم عذاب اليم»  كدام فتنه و بليه
بالاتر از آنچه دشمنان اسلام خصوصاً در اين زمان براي برچيدن اساس اسلام و
برپاكردن حكومتهائي مثل ستمشاهي و برگرداندن مستشاران غارتگر و بربادرفتن حرث و
نسل ملت كه بر سر كشور و ملت ايران آن آيد كه بر سر كشور عراق و ملت مظلوم آن در اين
چند سال آمد.

 

انقلاب استوارتر مي شود

و حمد و شكر بي پايان بر عنايات حق جل و علا كه در آستانه
عزيمت حجاج محترم ايراني بسوي معبد عشق و مرقد معشوق و هجرت بسوي خداي تعالي و
رسول معظمش (ص) نداي اسلام بر اقصي بلاد جهان طنين افكند و بيرق معنوي اسلام در
اقطار عالم به اهتزاز درآمده و چشم هاي جهانيان بسوي كشور ولي الله اعظم اوراحنا
لمقدمه الفداء دوخته شده و برغم بدخواهان و منحرفان كه كوس رسوائيشان بر سربازارها
زده شده و برخلاف خوابهاي خرگوشي آنان كه وعده سقوط جمهوري اسلامي را در سه ماه يا
يكسال بخود و اربابان خود ميدادند امروز پس از سالها كشور عزيز اسلامي ايران از
هميشه پايدارتر و ملت عظيم آن سرافرازتر و قواي مسلحه آن پرقدرت تر و جوانان و
سالمندان آن مصمم تر و حوزه هاي مقدس علميه آن در سايه مراجع معظم و علماء اعلام
كثر الله امثالهم پرشورتر و پيوند حوزه ها و دانشگاهها استوارتر و قواي سه گانه آن
فعال تر و جهاد سياسي  فرهنگي و نظامي آن
رو به رشدتر، و دشمنان آن كه در حقيقت دشمنان اسلام و استقلال كشور هستند ضعيفتر و
زبون تر و كاخهاي مستكبران لرزانتر و رسوائي كاخ سياه برملاتر و پريشان گوئي و
دلهره كاخ نشينان افزون تر و سردرگمي رسانه هاي گروهي جهان كه انعكاس سردرگمي كاخ
نشينان است واضح تر گرديده است.

لازم است در اين جوي كه پيش آمده است، مسلمين و مستضعفان
جهان، آگاهانه از آن استفاده كرده و جميع فرق مسلمين و مستضعفان دست در دست هم
داده و خودشان را از قيد اسارت ابرقدرتها خارج نمايند.

اينك تذكراتي را عرض ميكنم:

1-   
اعلان برائت از مشركان كه از اركان توحيدي و واجبات سياسي حج است بايد در ايام
حج بصورت تظاهرات و راهپيمائي، با صلابت و شكوه هرچه بيشتر و بهتر برگزار شود و
حجاج محترم ايراني و غير ايراني با هماهنگي كامل با مسئولين حج و نماينده اينجانب
جناب حجت الاسلام آقاي كروبي دركليه مراسم شركت نمايند و فرياد كوبنده برائت از
مشركان و ملحدان استكبار جهاني و در رأس آنان آمريكاي جنايتكار را در كنار خانه
توحدي طنين اندازند و از ابراز بغض و كينه خود نسبت به دشمنان خدا و خلق غافل
نشوند.

مگر تحقق ديانت جز اعلام محبت و وفاداري نسبت به حق و اظهار
خشم و برائت نسبت به باطل است؟ حاشا كه خلوص عشق موحدين جز به ظهور كامل نفرت از
مشركين و منافقين ميسر شود و كدام خانه‌اي سزاوارتر از كعبه و خانه امن و طهارت و
ناس كه در آن به هر چه تجاوز و ستم و استثمار و بردگي و يا دون صفتي و نامردمي است
عملاً و قولاً پشت شود و در تجديد ميثاق «الست بربكم» بت آلهه ها و اربابان
متفرقون شكسته شود و خاطره مهم ترين و بزرگترين حركت سياسي پيامبر در «و اذان من
الله و رسوله الي الناس يوم الحج الاكبر» زنده بماند و تكرار شود. چرا كه سنت پيامبر
و اعلام برائت، كهنه شدني نيست و نه تنها اعلان برائت به ايام و مراسم حج منحصر
نميشود كه بايد مسلمانان، فضاي سراسر عالم را از محبت و عشق نسبت به ذات حق و نفرت
و بغض عملي نسبت به دشمنان خدا لبريز كنند و به وسوسه خناسان و شبهات ترديد
آفرينان ومتحجرين و منحرفين گوش فرا ندهند و لحظه اي از اين آهنگ مقدس توحيدي و
جهان شمولي اسلام غفلت نكنند كه مسلماً جهان خواران و دشمنان ملتها بعد از اين
آرام نخواهند داشت و به حيله ها و تزويرها و چهره هاي گوناگون متمسك ميشوند و
روحاني نماها  آخوندهاي درباري و اجيرشدگان
سلاطين و ملي گراها و منافقين به فلسفه ها و تفسيرها و برداشتهاي غلط و منحرف روي
مي آورند و براي خلع سلاح مسلمانان و ضربه زدن به صلابت و ابهت و اقتدار امت
محمد(ص) به هر كاري دست ميزنند.

و چه بسا جاهلان متنسك بگويند كه قداست خانه حق و كعبه
معظمه را به شعار و تظاهرات و راهپيمائي و اعلان برائت نبايد شكست و حج جاي عبادت
و ذكر است، نه ميدان صف آرائي و رزم و نيز چه بسا عالمان متهتك القاء كنند كه
مبارزه و برائت و جنگ و ستيز كار دنيا داران و دنيا طلبان بوده است و ورود در
مسائل سياسي آنهم در ايام حج، دون شأن روحانيون و علما ميباشد كه خود اين القائات
نيز از سياست مخفي و تحريكات جهان خواران بشمار ميرود كه مسلمانان بايد با همه
امكانات و وسايل لازم به مقابل جدي و دفاع از ارزشهاي الهي و منافع مسلمين برخيزند
و صفوف مبارزه و دفاع مقدس خويش را محكم و مستحكم نمايند و به اين بي خبران و دل
مردگان و پيروان شياطين بيش از اين مجال حمله را بصفوف عقيده و عزت مسلمانان
ندهند.

و از همه جا و همه سرزمينها و خصوصاً از كعبه حق بجنود خدا
متصل شود و زائران عزيز از بهترين و مقدسترين سرزمنيهاي عشق و شعور و جهاد به كعبه
بالاترين رهسپار شوند. و هم چون سيد و سالار شهيدان حضرت ابي عبدالله الحسين(ع) از
احرام حج به احرام حرب و از طواف كعبه و حرم به طواف صاحب بيت و از توضؤ زمزم به
غسل شهادت و خون رو آورند و به اميت شكست ناپذير و بنياني مرصوص مبدل گردند كه نه
ابرقدرت شرق ياراي مقابله آنان را داشته باشد و نه غرب، كه مسلماً روح و پيام حج
چيز ديگري غير از اين نخواهد بود كه مسلمانان هم دستورالعمل جهاد با نفس را بگيرند
و هم برنامه مبارزه با كفر و شرك را.

به هر حال اعلان برائت در حج تجديد ميثاق مبارزه و تمرين
تشكل مجاهدان براي ادامه نبرد با كفر و شرك و بت پرستي هاست و به شعار هم خلاصه
نميشود كه سرآغاز علني ساختن منشور مبارزه و سازماندهي جنود خدا در برابر جنود
ابليس و ابليس صفتان است و از اصور اوليه توحيد بشمار ميرود و اگر مسلمانان در
خانه ناس و خانه خدا از دشمنان خدا اظهار برائت نكنند پس در كجا ميتوانند اظهار
نمايند؟ و اگر حرم و كعبه و مسجد و محراب سنگر و پشتيبان سربازان خدا و مدافعان
حرم و حرمت انبيا نيست پس مامن و پناهگاه آنان در كجاست؟.

خلاصه، اعلان برائت مرحله اول مبارزه وادامه آن مراحل ديگر
وظيفه ماست و در هر عصر و زماني جلوه‌ها و شيوه‌ها و برنامه هاي مناسب خود را
ميطلبد و بايد ديد كه در عصري همانند امروز كه سران كفر و شرك همه موجوديت توحيد
را به خطر انداخته اند و تمامي مظاهر ملي، فرهنگي، ديني و سياسي ملتها را بازيچه
هوسها و شهوتها نموده اند چه بايد كرد؟

آيا بايد در خانه ها نشست و با تحليلهاي غلط و اهانت به
مقام و منزلت انسانها و القاء روحيه ناتواني و عجز در مسلمانان عملا شيطان و شيطان
زادگان را تحمل كرد و جامعه را از وصول به خلوص كه غايت كمال و نهايت آمال است منع
كرد. و تصور نمود كه مبارزه انبياء با بت و بت پرستي ها منحصر به سنگ و چوبهاي بي
جان بوده است و نعوذبالله پيامبراني همچون ابراهيم در شكستن بتها پيشقدم و اما در
مصاف با ستمگران صحنه مبارزه را ترك كرده اند و حال آنكه تمام بت شكنيها و مبارزات
و جنگهاي حضرت ابراهيم با نمروديان و ماه و خورشيد و ستاره پرستان مقدمه يك هجرت
بزرگ و همه آن هجرتها بزرگ و همه آن هجرتها و تحمل سختيها و سكونت در وادي غير ذي
ذرع و ساختن بيت و فديه اسمعيل مقدمه بعثت و رسالتي استكه در آن، ختم پيام آوران
سخن اولين و آخرين بانيان و مؤسسان كعبه را تكرار ميكند و رسالت ابدي خود را با
كلام ابدي «انني بريء مما تشركون» ابلاغ مينمايد كه اگر غير از اين تحليل و تفسيري
ارائه دهيم اصلاً در زمان معاصر، بت و بت پرستي وجود ندارد و راستي كدام انسان
عاقلي است كه بت پرستي جديد و مدرن را در شكلها و افسونها و ترفندهاي ويژه خود
نشناخته باشد و از سلطه اي كه بتخانه هايي چون كاخ سياه بر ممالك اسلامي و خون و
ناموس مسلمين و جهان سوم پيدا كرده اند خبر نداشته باشد.

 

فرياد برائت پابرهنه ها و محرومين جهان

امروز فرياد برائت ما از مشركان و كافران فرياد از ستمگران
و فرياد امتي است كه جانشان از تجاوزات شرق و غرب و در رأس آنان آمريكا و اذناب آن
به لب رسيده است و خانه و وطن و سرمايه اش به غارت رفته است.

فرياد برائت ما، فرياد ملت مظلوم و ستم كشيده افغانستان است
و من متأسفم كه شوروي به تذكر و هشدار من در مورد افغانستان عمل ننمود و به اين
كشور اسلامي حمله كرد.

بارها گفته ام واكنون نيز تذكر ميدهم كه ملت افغانستان را
به حال خود رها كنيد مردم افغانستان سرنوشت خودشان را تعيين نموده و استقلال واقعي
خود را تضمين ميكنند و به ولايت كرملين يا قيوميت آمريكا احتياجي ندارند و مسلماً
بعد از خروج نظاميان بيگانه از كشورشان به سلطه ديگري گردن نمي نهند و پاي آمريكا
را اگر قصد دخالت و تجاوز در كشورشان كرده باشد مي شكنند. و نيز فرياد برائت ما
فرياد مردم مسلمان افريقاست، فرياد برادران و خواهران ديني ما كه بجرم سياه بودن،
تازيانه ستم سيه روزان بي فرهنگ نژادپرست را ميخورند، فرياد برائت ما فرياد برائت
مردم لبنان و فلسطين و همه ملتها و كشورهاي ديگري است كه ابرقدرتهاي شرق و غرب
خصوصاً آمريكا و اسرائيل بآنان چشم طمع دوخته اند و سرمايه آنان را بغارت برده اند
و نوكران و سرسپردگان خود را بآنان تحميل نموده اند و از فوصال هزاران كيلومتر راه
به سرزمينهاي آنان چنگ انداخته اند و مرزهاي آبي و خاكي كشورشان را اشغال كرده اند.

فرياد برائت ما فرياد برائت همه مردماني استكه ديگر تحمل
تفرعن آمريكا و حضور سلطه طلبانه آن را از دست داده اند و نميخواهند صداي خشم و
نفرتشان براي ابد در گلوهايشان خاموش و افسرده بماند و اراده كرده اند كه آزاد
زندگي كنند و آزاد بميرند و فريادگر نسلها باشند.

فرياد برائت ما فرياد دفاع از مكتب و حيثيات و نواميس،‌فرياد
دفاع از منابع و ثروتها و سرمايه‌ها، فرياد دردمندانه ملتهائي است كه خنجر كفر و
نفاق قلب آنان را دريده است، فرياد برائت ما،‌ فرياد فقر و تهي دستي گرسنگان و
محرومان و پابرهنه هائي است كه حاصل عرق جبين و زحمات شبانه روزي آنان را
زراندوزان و دزدان بين المللي به يغما برده اند و حريصانه از خون دل ملتهاي فقير و
كشاروزان و كارگران و زحمت كشان باسم سرمايه داري و سوسياليزم و كمونيزم مكيده و
شريان حيات اقتصاد جهان را بخود پيوند داده اند و مردم جهان را از رسيدن به كمترين
حقوق حقه خود محرم نموده اند.

فرياد برائت ما فرياد امتي است كه همه كفر و استكبار بمرگ
او در كمين نشسته اند و همه تيرها و كمانها و نيزه ها بطرف قرآن و عترت عظيم نشانه
رفته اند  هيهات كه امت محمد(ص) و سيراب
شدگان كوثر عاشورا و منتظران وراثت صالحان بمرگ ذلت بار و به اسارت غرب و شرق تن
در دهند و هيهات كه خميني در برابر تجاوز ديوسيرتان و مشركان و كافران بحريم قرآن
كريم و عترت رسول خدا و امت محمد و پيروان ابراهيم حنيف ساكت و آرام بماند و يا
نظاره گر صحنه هاي ذلت و حقارت مسمانان باشد.

من خون و جان ناقابل خويش را براي اداي واجب حق و فريضه
دفاع از مسلمانان آماده نموده ام و در انتظار فوز عظيم شهادتم.

 قدرتها و ابرقدرتها
و نوكران آنان مطمئن باشند كه اگر خميني يكه و تنها هم بماند براه خود كه راه
مبارزه با كفر و ظلم و شرك و بت پرستي است ادامه ميدهد و بياري خدا در كنار
بسيجيان جهان اسلام، اين پابرهنه‌هاي مغضوب ديكتاتورها، خواب راحت را از ديدگان
جهان خواران و سرسپردگان كه به ستم و ظلم خويشتن اصرار مي نمايند سلب خواهد كرد.

 

شعار «نه شرقي و نه غربي» ملاك ابدي انقلاب است

آري، شعار «نه شرقي و نه غربي» ما شعار اصولي انقلاب اسلامي
در جهان گرسنگان و مستضعفين بوده و ترسيم كننده سياست واقعي عدم تعهد كشورهاي
اسلامي و كشورهائي است كه در آينده نزديك و بياري خدا اسلام را بعنوان تنها مكتب
نجاب بخش بشريت مي پذيرند و ذره اي هم از اين سياست عدول نخواهد شد و كشورهاي
اسلامي و مردم مسلمان جهان نه بايد وابسته به غرب و اروپا و آمريكا و نه وابسته به
شرق و شوروي باشند كه انشاءالله بخدا و رسول خدا و امام زمان وابسته اند و بطور
قطع و يقين پشت كردن به اين سياست بين المللي اسلام، پشت كردن به آرمان مكتب اسلام
و خيانت به رسول خدا و ائمه هدي است و نهايتاً مرگ كشور و ملت ما و تمامي كشورهاي
اسلامي است و كسي گمان نكند كه اين شعار، شعار مقطعي است كه اين سياست ملاك عمل
ابدي مردم ما و جمهوري اسلامي ما و همه مسلمانان سرتاسر عالم است، چرا كه شرط ورود
به صراط نعمت حق، برائت و دوري از صراط گمراهان است كه در همه سطوح و جوامع اسلامي
بايد پياده شود. مسلمانان بعد از شركت در راهپيمائي برائت و اعلان همبستگي با ملت
دلاور ايران بايد بفكر رمي استعمار از كشورها 
سرزمينهاي اسلامي خود باشند و براي بيرون راندن جنود ابليس و برچيدن پايگاههاي
نظامي شرق و غرب از كشورهاي خود تلاش بنمايند و نگذارند دنياخواران از امكانات
آنان در جهت منافع خود و ضربه زدن بكشورهاي اسلامي استفاده كنند كه اين بزرگترين
ننگ و عار كشورها و سران ممالك اسلامي است كه بيگانگان بمراكز سري و نظامي
مسلمانان راه پيدا كنند.

مسلمانان از هياهو و طبلهاي توخالي تبليغات ظالمانه نهراسند
كه كاخها و قدرت‌هاي نظامي و سياسي استكبار جهان همانند لانه عنكبوت، سست و در حال
فرو ريختن است.

مسلمانان جهان بايد بفكر تربيت و كنترل و اصلاح سران خود
فروخته بعضي كشورها باشند و آنان را با نصيحت يا تهديد از اين خواب گراني كه هم
خودشان و هم منافع ملت هاي اسلامي را بباد فنا ميدهد بيدار نمايند و به اين
سرسپردگان و نوكران هشدار بدهند و خودشان هم با بصيرت كامل از خطر منافقين و
دلالان استكبار جهاني غافل نشوند و دست روي دست نگذارند و نظاره گر صحنه شكست
اسلام و غارت سرمايه ها و منابع و نواميس مسلمين نباشند.

ملتهاي مسلمان بايد بفكر نجات فلسطين باشند و مراتب انزجار
و تنفر خويش را از سازشكاري و مصالحه رهبران ننگين و  خودفروخته اي كه بنام فلسطين آرمان مردم
سرزمنيهاي غصب شده و مسلمان اين خطه را به تباهي كشيده اند بدنيا اعلام و نگذارند
اين خائنان بر سر ميز مذاكره ها و رفت و آمدها حيثيت و اعتبار و شرافت ملت قهرمان
فلسطين را خدشه دار كنند كه اين انقلابي نماهاي كم شخصيت و خود فروخته به اسم
آزادي قدس به آمريكا و اسرائيل متوسل شده اند.

 

از مبارزه با صهيونيسم دست نخواهيم كشيد

عجبا كه هر روز از فاجعه خونبار غصب فلسطين بيشتر ميگذرد
سكوت و سازش سران كشورهاي اسلامي و طرح مماشات با اسرائيل غاصب بيشتر و حتي از
تبيغ و شعار رهائي بيت المقدس هم خبري بگوش نميرسد و اگر دولت و مردم كشوري همانند
ايران كه خود در حالت دفع تجاوز و جنگ و محاصره است به پشتيباني از مردم فلسطين برخاسته
و فريابد ميزند او را محكوم ميكنند و حتي از اينكه يك روز هم بنام قدس برگزار شود
وحشت نموده اند. نكند كه اينان تصور كرده اند كه گذشت زمان،‌ سيرت و صورت خبائت
هاي اسرائيل و صهيونيزم را دگرگون ساخته است و گرگهاي خون آشام صهيونيزم از فكر
تجاوز غصب سرزمنيهاي از نيل تا فرات، دست برداشته اند.

مسئولين محترم كشور ايران و مردم ما و ملتهاي اسلامي از
مبارزه با اين شجره خبيثه و ريشه كن كردن آن دست نخواهند كشيد و بياري خداوند از
قطرات پراكنده پيروان اسلام و توان معنوي امت محمد(ص) و امكانات كشورهاي اسلامي
بايد استفاده كرد و با تشكيل هسته هاي مقاومت حزب الله در سراسر جهان، اسرائيل را
از گذشته جنايت بار خود پشيمان و سرزمينهاي غصب شده مسلمانان را از چنگال آنان
خارج كرد.

من همانگونه كه بارها و در سالهاي گذشته قبل و بعد از
انقلاب هشدار داده ام، مجدداً خطر فراگيري غده چركين و سرطاني صهيونيزم را در
كالبد كشورهاي اسلامي گوشزد ميكنم و حمايت بي دريغ دولت و مسئولين ايران را از
تمامي مبارزات اسلامي ملت ها و جوانان غيور و مسلمان در راه آزادي قدس اعلام مي
نمايم و از جوانان عزيز لبنان كه موجب سرافرازي امت اسلام و خواري و ذلت جهان خوارن
گرديده ان تشكر مي كنم و باري موفقيت همه عزيزاني كه در داخل سرزمينهاي اشغالي و
يا در كنار اين كشور غصب شده با تكيه بسلاح ايمان و جهاد به اسرائيل و منافع آن
ضربه ميزنند دعا ميكنم و اطمينان ميدهم كه ملت ايران شما را تنها نخواهد گذاشت.

بخدا توكل كنيد و از قدرت معنوي مسلمانان بهره بجوئيد و با
سلاح تقوي و جهاد و صبر و مقاومت بر دشمنان حمله ببريد كه «ان تنصرو الله ينصركم و
يثبت اقدامكم».

2-   
از آنجا كه جنگ در رأس امور و برنامه هاي كشور ماست، جهان خواران در آستانه
پيروزي قاطع ملت ايران بر نظام پوسيده و رو بزوال عفلقيان تلاش گسترده اي را در
جهت مشوه ساختن افكار عمومي جهانيان بكار گرفته اند تا بعد از آن همه تجاوزات و
جنايات صداميان و سكوت مجامع بين المللي، ما را جنگ طلب معرفي نمايند و چه بسا با
اين حربه جديد افراد ناآگاهي را تحت تأثير قرار داده باشند.

لازم است براي روشن شدن افكار عمومي ملتهاي در بند و خصوصاً
زائران محترم نكاتي را يادآور شوم.

دنيا از آغاز جنگ تا كنون و در تمام مراحل دفاعي ما هيچگاه
با زبان عدالت و بي طرفي با ما سخن نگفته است. آن روزي كه صدام و حزب بعث از روي
غرور و بي خردي به منظور ساقط نمودن نظام نوپاي جمهوري اسلامي ايران به كشور
عزيزمان ايران حمله نمود و قراردادهاي بين المللي را پاره كرد و شخصاً تجاوزات هوايي
و دريائي و زميني ارتش را رهبري مي نمود و نه تنها خانه هاي يك شهر و روستا كه
مراكز دهها شهر و صدها روستا را با خاك يكسان مي كرد و كودكان معصوم ملت ما را در
آغوش مادرانشان به شهادت مي رساند، و تجاوزات و وحشي گري ها را تا آنجا ادامه داد
كه قلم از نوشتن و زبان از بيان آن شرم مي كند.

 

جرم ملت ما چيست؟

و نيز در آن روزي كه صدام اولين رجقه و شعله‌هاي آتش جنگ را
در خرمن امنيت همه كشورهاي اسلامي و خليج‌فارس برافروخت، هيچكس از اين مدعيان صلح،
جلوي آتش افروزي او را نگرفت و از امكانات و اهرمهاي فشار  قراردادهاي خود در جهت كنترل و مهار او بهره
نجست و به دفاع از ملت مظلوم و ستم ديده ايران و عراق برنخاست و به صدام اين آغاز
كننده جنگ نگفت كه به كدام گناه و به چه جرمي ملت ايران بايد كشته شوند و به كدام
گناه ميليون ها زن و مرد و پير و جوان آواره شوند و يا خانه و كاشانه شان ويران
گردد و به كدام جرم وگناه حاصل زحمات دهها ساله تلاش و سرمايه‌گذاري يك ملت در
صنايع و كارخانجات و مزارع و كشتزارها سوخته و بر باد برود؟ آيا جرم ما ايراني
بودن ماست؟ جرم ما فارسي بودن ماست جرم ما اختلافات و تنازعات گذشته مرزي ما است؟

خير، چنين نيست. امروز همه مي دانند جرم واقعي ما از ديد
جهان خواران و متجاوزان، دفاع از اسلام 
رسميت دادن به حكومت جمهوري اسلامي به جاي نظام طاغوت ستم شاهي است. جرم و گناه
ما احياء سنت پيامبر و عمل به دستورات قرآن كريم و اعلان وحدت مسلمانان اعم از
شيعه و سني براي مقابله با توطئه كفر جهاني و پشتيباني از ملت محروم فلسطين و
افغانستان و لبنان و بستن سفارت اسرائيل در ايران و اعلان جنگ با اين غده سرطاني و
صهيونيسم جهاني و مبارزه با نژادپرستي و دفاع از مردم محروم آفريقا و لغو
قراردادهاي بردگي رژيم كثيف پهلوي با آمريكاي جهان خوار بوده است و نزد جهان
خواران و نوكرا بي اراده آنان چه گناهي بالاتر از اين كه كسي از اسلام و حاكميت آن
سخني بگويد و مسلمانان را به عزت و استقلال و ايستادگي در مقابل ستم متجاوزان دعوت
كند. ما به اين نكته نه فقط در جنگ تحميلي كه از روز نخست شروع مبارزه و از پانزده
خرداد تا بيست و دوم بهمن رسيده ايم و به خوبي دريافته ايم كه براي هدفي بزرگ و
آرماني اسلامي الهي بايد بهاي سنگيني پرداخت نمائيم و شهداء گرانقدري را تقديم
كنيم. و جهان خواران ما را راحت و آرام نخواهند گذاشت و با استفاده از ايادي داخلي
و خارجيشان به ما شبيخون زده و خون عزيزان ما را بر بستر كوچه ها و خيابانها و
مرزهايمان جاري ميكنند و همين گونه شد.

 

فرياد اسلام خواهي مردم در 15 خرداد

وقتي كه فرياد اسلام خواهي مردم كشور ما در پانزده خرداد
بگوش آمريكا رسيد و وقتي كه براي اولين بار غرور آمريكا و اقتدار ابرقدرتي او در
اعتراض به مصونيت كارگزارانش در ايران شكسته شد و آمريكا متوجه اقتدار و رهبري
علماء و روحانيت اسلام و عزم جزم و اراده پولادين ملت ايران براي كسب آزادي و
استقلال و رسيدن به نظام عدل اسلامي گرديد، به نوكر بي اراده و وطن فروش و فرومايه
خود محمد رضا خان دستورداد كه صداي اسلامي خواهي مردم ملت ما را خاموش كند و از او
پيمان گرفت تا همه افرادي كه در برابر آمريكا قد علم كرده اند را نابود كند و همه
ديديم كه اين خائنان و سرسپردگان در اين مأموريت شوم لحظه اي درنگ ننمودند و بنام
مأموريت و آزادي و رسيدن به دروازده تمدن بزرگ از كشته هاي اين ملت پشته ها ساختند
و در و ديوار كشور ما را از فيضيه گرفته تا دانشگاه و از دانشگاه تا كوچه و بازار
و خيابان و از خيابان تا مسجد و محراب، با خون عزيزان و جوانان تكبيرگوي پيرو خدا
و رسول خدا رنگين كردند و در شرايطي كه جلادان رژيم ستم شاهي پروبال و برگ و شاخه
شجره طيبه آزادي را مي شكستند، همه جهانخواران در يك اقدام هماهنگ تبليغاتي و بين
المللي شاه را متمدن و مترقي و آزادي طلب و مسلمانان را مرتجع و خواسته هاي اسلامي
آنان را ارتجاع سياه معرفي كردند و در ادامه همان سياست سركوب بود كه در كربلاي
خون رنگ ايران جنايات يزيديان را دهها بار در عاشوراها و تاسوعاها تكرار نمودند و
مملكت ما را به جزيره آرام و ثبات آمريكا و به قبرستان و خرابه اين ملت مبدل
ساختند كه من در روز ورود به كشور عزيز ايران در بهشت زهرا گفتم كه شاه مملكت ما
را ويران و قبرستانهاي آنرا آباد نمود و الان نيز همان سخن را تكرار مي كنم كه شاه
كشور ما را ويران و قبرستانها را آباد كرد، ولي شاه كه بود و بدستور چه كسي عمل
ميكرد كه اگر او به تنهايي و به فكر فاسد و تبهكار خود عمل ميكرد، چه بسا قضايا
بعد از رفتن او خاتمه مي يافت، ولي چه كسي است كه نداند شاه نوكر و مأمور آمريكا و
تمامي شهيدان و عزيزان ما خون بهاء و قربانياني بودند كه به خاطر آزادي از ايران
گرفته شد و كار او مأموريتي بوده است كه اربابان خود به انجام رسانيد و تا توانست
انتقام آمريكا را از اسلام و مسلمين گرفت، ولي كارگزار اصلي ماجرا يعني خود آمريكا
در پشت صحنه باقي مانده بود. آمريكايي كه از اسلام راستين مي ترسيد واز قيام منتهي
به حكومت عدل واهمه داشت. آمريكا به تصور اينكه ملي گراها و منافقين و ديگر
وابستگان چپ و راست او بزودي پاشنه سياست انقلاب و حاكميت نظام و اداره كشور را به
نفع او به حركت در مي آورند، چند روزي سياست خوف و رجاء را در پيش گرفت و به طرح
اجراي كودتا و اعمال سياست فشار و ترويج چهره‌هاي وابسته خود و نيز به ترور شخصيت
انقلاب و انقلابيون واقعي كشور پرداخت كه خداوند مجدداً بر ما منت نهاد و در صحنه
حساس تسخير لانه جاسوسان، مردم ايران برائت مجدد خويش را از آمريكا و اذناب آن
اعلام نمودند كه دوباره آمريكا همان تيغي كه بدست محمدرضا خان سپرده بود در كف
صدام اين زنگي مست نهاد.

 

صدام چه كرد؟

صدام چه كرد؟ آيا صدام همان كاري را كه شاه قبل از انقلاب
انجام داده بود انجام نداد؟ شاه قبرستانهاي ما را از سروهاي بلند آزادي پر نساخت؟
آيا صدام كه از قدرت برتر و مانور بيشتري برخوردار بود، غير از اين كرد؟ آيا شاه
كشورمان را به آمريكا نفروخته بود؟

آيا صدام براي فروختن ايران به آمريكا به صورت ديگري عمل
نكرد؟ گفتم كه خرابي هاي شاه را اگر مهلتمان دهند با تلاش همه دست اندركاران و ملت
شريف در بيست سال هم نمي توانيم آباد كنيم. آيا خرابيهاي صدام را مي شود در كمتر
از بيست سال آباد نمود؟

مردم شريف ايران و مسلمانان و آزادي خواهان تمامي جهان بايد
بدانند كه اگر بخواهند بدون گرايش به چپ و راست و مستقل از هر قدرت و ابرقدرتي روي
پاي خويش بايستند، بايد بهاي بسيار گران استقلال و آزادي را بپردازند.

تجربه انقلاب اسلامي در ايران با خون بهاي هزاران شهيد و
مجروح و خراب شدن منزلها و به آتش كشيده شدن خرمن هاي كشاورزان و كشته شدن تعداد
بسياري در بمب گذاري ها و اسير شدن فرزندان انقلاب و اسلام بدست دژخيمان بعث عراق
و هزاران گونه تهديد و فشار اقتصادي و جاني بدست آمده است.

ملت ايران تجربه پيروزي بر كفر جهاني را در خراب شدن منازل
خود بر سر كودكان در خواب بدست آورده است و با فداكاري و مجاهدت،‌ انقلاب و كشور
خود را بيمه نموده است و ما به تمام جهان تجربه هايمان را صادر مي كنيم و نتيجه
مبارزه با ستمگران را بدون كوچكترين چشمداشتي به مبارزان راه حق انتقال مي دهيم و
مسلماً محصول صدور اين تجربه ها جز شكوفه هاي پيروزي و استقلال و پياده شدن احكام
اسلام براي ملتهاي در بند نيست روشنفكران اسلامي همگي با علم و آگاهي بايد راه
پرفراز و نشيب دگرگون كردن جهان سرمايه داري و كمونيسم را بپيمايند و تمام آزادي
خواهان بايد با روشن بيني و روشن گري راه سيلي زدن بر گونه ابرقدرتها و قدرتها،
خصوصاً آمريكا را بر مردم سيلي خورده كشورهاي مظلوم اسلامي و جهان سوم ترسيم كنند.
من با اطمينان مي گويم اسلام ابرقدرتها را به خاك مذلت مي نشاند. اسلام موانع بزرگ
داخل و خارج محدوده خود را يكي پس از ديگري برطرف و سنگرهاي كليدي جهان را فتح
خواهد كرد. ملت شريف ايران توجه داشته باشيد كه كاري كه شما مردان و زنان انجام
داده ايد، آنقدر گران بهاء و پر قيمت است كه اگر صدها بار ايران با خاك يكسان شود
و دوباره با فكر و تلاش فرزندان عزيز شما ساخته گردد، نه تنها ضرري نكرده ايد كه سود
زيستن در كنار اولياء الله را برده ايدو در جهان، ابدي شده ايد و دنيا بر شما رشك
خواهد برد خوشا به حالتان.

 

اعلان نبرد با جهانخواران و مستكبران

من به تمام جهان با قاطعيت اعلام مي كنم كه اگر جهانخواران
بخواهند در مقابل دين ما بايستند، ما در مقابل همه دنياي آنان خواهيم ايستاد و تا
نابودي تمام آنان از پاي نخواهيم نشست. يا همه آزاد ميشويم و يا به آزادي بزرگتري
كه شهادت است ميرسيم و همانگونه كه در تنهائي و غربت و بدون كمك و رضايت احدي از
كشورها و سازمانها و تشكيلات جهاني،‌ انقلاب را به پيروزي رسانديم و همانگونه كه
در جنگ نيز مظلومانه تر از انقلاب جنگيديم و بدون كمك حتي يك كشور خارجي، متجاوزان
را شكست دايدم، بياري خدا باقيمانده راه پرنشيب و فراز را با اتكاء بخدا تنها
خواهيم پيمود و بوظيفه خويش عمل خواهيم كرد. يا دست يكديگر را در شادي پيروزي جهان
اسلام در كل گيتي ميفشاريم  و  يا همه بحيات ابدي و شهادت رو ميآوريم و از مرگ
شرافتمندانه استقبال ميكنيم، ولي در هر دو حال پيروزي و موفقيت با ماست و دعا را
هم فراموش نميكنيم. خداوندا بر ما منت بنه و انقلاب اسلامي ما را مقدمه فروريختن
كاخهاي ستم جباران و افول ستاره عمر متجاوزان در سراسر جهان گردان و همه ملتها را
از ثمرات و بركات وراثت و امامت مستضعفان و پابرهنگان برخوردار فرما.

 

صداي ناآشناي صلح طلبي از كام ستمگران و جنگ افروزان

حال با اين مقدمه ها قضاوت در جنگ با خود مسلمانان است كه
تعقل و انديشه كنند كه ما در مسير چه هدف و آرماني مورد تهاجم قرار گرفته ايم و
شهيدان گرانقدري را به پيشگاه مقدس حق تقديم كرده ايم و صدام پليد چه نياتي از
تهاجم خود در سر پرورانده است و دنيا نيز به چه انگيزه اي بحمايت ضمني و علني از
او برخاسته است و تا امروز هم متجاوزان در تنگناي تسليحاتي و امكانات نظامي و
اقتصادي و سياسي نبودهاند و دنيا هر روز به بهانه اي آنان را به بهترين و مدرن
ترين سلاح ها مسلح نموده است، ولي از دادن امكاناتي كه حق مسلم ملت ماست و حتي پول
آنها را گرفته اند خودداري نموده است ولي با تمام اين احوال ما افتخار مي كنيم كه
در اين نبرد طولاني و نابرابر فقط با تكيه بر سلاح ايمان و توكل بر خداي بزرگ و
دعاي بقية الله(عج) اعتماد به نفس و همت دلاورمردان و شيرزنان صحنه كار زار به
پيروزي رسيده ايم، و خدا را سپاس مي گذاريم كه منت هيچ قدرت و كشور و ابرقدرتي در
جنگ بر گردن ما نيست و مردم كار آزموده و متوكل ما با استعانت از ذات مقدس كبريا
يكه و تنها و مظلومانه بر مشكلات بسياري از طرح و عمليات و بسيج و آموزش نيروها تا
نياز تسليحاتي كشورمان فائق آمده اند و علاوه بر موفقيتهاي اعجاز گونه اي كه در
صحنه هاي دفاع از كشور اسلامي و بيرون راندن متجاوزين از هزاران كيلومتر را ه بدست
آورده اند، به تحولات شگرف صنعتي از قبيل راه اندازي كارخانجات و دگرگوني در خطوط
توليد و ساختن و اختراع دهها وسايل پيشرفته و مدرن نظامي، آنهم بدون حضور هيچ
مستشاري و بدون هيچگونه كمك خارجي دست يافته اند و هم اكنون كه به مرز پيروزي مطلق
رسيده ايم و قدم هاي آخرمان را بر مي داريم، صداي نا آشناي صلح طلبي آن هم از كام
ستمگران و جنگ افروزان بگوش مي رسد و در جهان غوغا راه انداخته اند و عزا و ماتم
صلح طلبي بر پا نموده اند و مدافع آزادي و امنيت انسان ها شده و براي خون جوانان و
سرمايه هاي مادي و معنوي دو كشور ايران و عراق مرثيه سرايي مي كنند. راستي چه شده
است كه استكبار جهاني و در رأس آن آمريكا اينقدر طرفدار ملتها شده است و جنگ
افروزان و آتش بياران معركه ها و جلادان قرن به شرف انسانيت و همزيستي مسالمت آميز
اعتقاد پيدا كرده اند و از عطش سيراب ناشدني و خصلت خونخواري خود كه طبيعت فرهنگ
سرمايه داري و كمونيسم است منصرف شده اند و شمشيرها و خنجرها و قداره هاي فرورفته
در قلب و جگر ملتها را به غلاف كشيده اند.

آيا اين حقيقت است يا فريب و آيا اين همان جلوه هاي ديگر
شبيخونها و بي انصافيهايي نيست كه روزي سكوت را مصلحت خويش مي ديد و امروز صلح
طلبي را  آيا براستي از اين طريق، جهان
خواران نمي خواهند از ضربه آخر ما جلوگيري كنند و براي حفظ منافع خودشان سياست جنگ
و صلح جهاني را به تصميمات و فكرهاي پوسيده و شيطاني خود گره بزنند و عملاً جان و
مال و مملكت و امنيت ملل عالم را بقبضه قدرت خود درآورند كه بطور قطع و يقين علت و
فلسفه سماجت و اصرار جهان خواران در تحميل صلح بر ملت ايران نشأت گرفته از همين
تفكر است و از همه اينها كه بگذريم اين مسئله كه چه كسي خواهان صلح واقعي و چه كسي
جنگ طلب است، خود اول بحث ماست.

 

چرا صدام صلح طلب شده است؟

آيا واقعاً‌صدام از گذشته ها و كرده ها و تجاوزات و ظلم ها
و ستمهاي خود پشيمان شده است و اظهار ندامت مي كند و از خيانتي كه به ملتها و
كشورهاي اسلامي و در جهت تضعيف بنيه دفاعي ملل اسلامي نموده است عذر تقصير مي
خواهد؟ آيا صلح طلبي صدام از روي دل سوزي و تنبه و آگاهي اوست و اصلاً با اين همه
جنايتها و غارتگري ها براي صدام وجدان و شعور و عاطفه‌اي مي توان تصور كرد؟ يا
اينكه اين افعي زخم خورده به خاطر استيصال و درماندگي خود به طناب صلح طلبي چسبيده
است و عجبا كه بعض مدعيان عقل و سياست و دورانديشي چگونه طرح مي دهند و با تحريف
آيات كتاب خدا و استناد به سنت پيامبر مسير عزت و كرامت مسلمين را دگرگون و مردم
ما را از شرافت جهاد بر حذر مي دارند كه خداوند را سپاس مي گذاريم كه به ملت ايران
آگاهي و رشد مرحمت فرموده است كه نه تنها تحت تأثير اين القائات نرفته و نمي رود،
بلكه اين موضع گيري هاي ناشيانه و بچگانه را دليل كمبود و ضعف مباني فكري و عقيدتي
صاحبان اين تحليلها دانسته و به آنان لبخند تمسخر مي زند. كدام انسان عاقلي است كه
با وجود همه شرايط مناسب و مقدمات لازم و فدا كردن هزاران قرباني بزرگ از نبرد با
دشمن رو به احتضار مكتب و جامعه و كشور خود چشم پوشي نموده و به او مهلت و توان
دوباره دهد تا در موقع مناسب به كشور ما حمله كند؟ آيا رياست چند روزه دنيا ارزش
اين همه خفت و زبوني را دارد؟ دنيا در شروع تجاوز بما پيشنهاد مي نمود كه براي
جلوگيري از تهاجم بيشتر به كشورتان حاكميت و خواسته هاي صدام را بپذيريد و به
زورگويي صداميان گردن نهيد و امروز هم در راستاي همان سياستها و در زير بمباران
مناطق مسكوني و حمله شيميايي و حمله به نفتكشها و هواپيماهاي غير نظامي و قطارهاي
مسافربري، بزبان ديگري ما را به پذيرش حكومت زور و تجاوز صداميان دعوت مي كند و
اين را ديگر همه آگاهان جهان درك كرده اند كه نه تنها صدام از خلق و خوي سبعيت
ودرندگي ذره اي عدول ننموده است كه متأسفانه با حمايت جهان خواران و يا سكوت
سازمان ها و مراكز بين المللي به گرگ زخم برداشته اي بدل شده است و مي رود تا شعله
هاي آتش و جنگ را در كشورهاي منطقه و خصوصاً خليج فارس برافروزد.

 

هشدار به سران كشورهاي خليج فارس و ابرقدرتها

و من با وجود چنين شرايطي به همه سران كشورهاي خليج فارس و
همه ابرقدرتهاي شرق و غرب و خصوصاً آمريكا و شوروي هشدار مي دهم و آنان را از
دخالت و ماجراجويي و تصميمات عجولانه بر حذر مي دارم و به ملت آمريكا از اينكه
عنان عقل و اراده خويش را در مهم ترين مسائل سياسي و بين المللي و نظامي بدست
افرادي چون ريگان بسپارد نصيحت مي كنم، چرا كه ريگان در كارها و خصوصاً در مسائل
سياسي و تصميم گيريها ناتوان شده است و به كمك عقلا و انديشمندان نيازمند شده است
كه مردم آمريكا را بورطه سقوط نكشاند. من به سران كشورهاي خليج فارس سفارش مي كنم
كه به خاطر يك عنصر ورشكسته سياسي، نظامي و اقتصادي بيش از اين خود و مردم كشورتان
را تحقير نكنيد و با توسل بدامن آمريكا ضعف و ناتواني خود را برملا نسازيد و از
گرگها و درنده ها براي شباني وحفظ منافع خود استمداد نطلبيد.

ابرقدرتها آن لحظه اي كه منافعشان اقتضاء كند، شما و قديمي
ترين وفاداران و دوستان خود را قرباني مي كنند و پيش آنان دوستي و دشمني و نوكري و
صداقت ارزش و مفهومي ندارد، آنان منافع خود را ملاك قرار داده اند و به صراحت  و در همه جا از آن سخن مي گويند. چه خوبست كه
بعض سران سرسپرده كشورهاي اسلامي به اربابان و خدايان زر و زور و تزوير خود اين
نكته را جدي گوشزد كنند كه اينقدر از منافع خود در خليج فارس سخن نگويند. براي
اينكه همين مسئله موجب حساسيت شديد مردم منطقه است كه آمريكا و فرانسه و انگليس چه
منافعي در آبهاي خليج فارس دارند كه تا پاي دخالت نظامي و جنگ هم مي خواهند آنرا
حفظ كنند. البته سياست ما در مورد خليج فارس از اول تا كنون صريح و روشن بوده است.
جمهوري اسلامي ايرانبه امنيت در خليج فارس اهميت زيادي مي دهد و به همين دليل و
علي رغم فراهم بودن همه نوع امكانات دريائي و هوائي و زميني در بستن تنگه هرمز و
صدمه وارد كردن به كشتيها و نفت كشها و منافع و مراكز صدور نفت و پالايشگاهها و
بنادر منطقه تا بحال از سياست صبر و انتظار و جلوگيري از گسترش جنگ پيروي نموده
است و فقط در حد نشان دادن مقدار كمي از قدرت و حضور و توانائي خود و مقابله بمثل
وارد عمل گرديده است و همه دنيا به اين حقيقت رسيده استكه ناامني در خليج فارس فقط
بضرر ايران تمام نمي شود، بلكه قوي ترين قدرتها و ابرقدرتها هم اگر مثل آمريكا
تمامي امكانات هوائي و دريائي و جاسوسي و خبري خود و هم پيمانان خود در منطقه را
بسيج كنند كه حتي يك كشتي را بدون خطر اسكورت و حفاظت نمايند، از اين خطر و ضرر
مصون نخواهند مان و در اين گرداب ناامني غرق ميشوند. و عليرغم آنهمه مقدمات و
تمهيدات و جار و جنجالهائي كه در جهان، آمريكا برپا نموده است و دهها خبرنگار و
فيلمبردار را به منطقه گسيل داشته اند تا خبر موفقيت نقشه هاي شوم آمريكا را
مخابره كنند، خداوند زمينه رسوائي و زبوني آمريكا را بدست غيب خود فراهم مي آورد و
اقتدار معنوي پرچم لااله الاالله را بر پرچم كفر بنمايش ميگذارد و دل بندگان خالص
خويش را شادمان ميسازد و چه بهتر كه آمريكا و ريگان ازمسير سياست مين گذاري شده
خليج فارس كه كوس رسوائي آنان را در جهان بصدا درآورده است مجدداً عبور نكند و بر
مركب غرور و جهلي كه تابحال دهها بار صاحب خود را بر زمين كوبانيده است، سوار نشود
و لااقل شبح قدرت و قدرت نمائي خود را پيش نوكراني مثل كويت حفظ كند و بيش از اين
آنان را از شكست و خفت خود شرمسار و سرافكنده نسازد، و مطمئن باشند كه ادامه جولان
در خليج فارس منطقه را بكانون خطر و بحران ناخواسته عليه خود آنان سوق ميدهد و
دنيا اگر خودش را آماده بحران نفت و بهم خوردن همه معادلات اقتصادي و تجاري و
صنعتي كرده است، ما هم آماده ايم و كمربندها را محكم بسته ايم و همه چيز را براي
عمليات آماده است و حتماً آمريكا بايد به اين نكته برسد كه دخالت نظامي در خليج
فارس صرفاً يك آزمايش نيست كه يك دام بزرگ و يك بازي خطرناك است و ما و همه
مسلمانان منطقه خليج فارس حضور نظامي ابرقدرتها را نقشه و مقدمه تهاجم و حمله به
ممالك اسلامي و كشور جمهوري اسلامي ايران و در ادامه حمايت از صدام تلقي ميكنيم.
مسلمانان جهان با همراهي نظام جمهوري اسلامي ايران عزم خود را جزم كنند تا
دندانهاي آمريكا را در دهانش خرد كنند و نظاره گر شكوفائي گل آزادي و توحيد و
امامت در جهان نبي اكرم باشند. البته لازم است اين  نكته را براي چندمين بار به سران كشورهاي
اسلامي حاشيه خليج فارس بازگو كنم كه القاء شبهه و بزرگ جلوه دادن خطر اسلام و
انقلاب و جمهوري اسلامي ايران براي كشورهاي منطقه همان ترفند قديم و جديد جهان
خواران بوده و هست كه از اين طريق از پيدايش جو تفاهم  و همكاري مسالمت آميز جلوگيري نمايند و احساس
نياز كشورها را به شرق و غرب تشديد كنند. جمهوري اسلامي ايران مايل است بر اساس حفظ
وحدت و حمايت از منافع كشورها و ملتهاي اسلامي آنان را در مشكلات ياري نمايد و در
بروز حوادث تحميلي، سياسي و نظامي از ناحيه استكبار جهاني با قدرت و نفوذ خود آنها
را رفع و در جهت كنترل و نفي سلطه سياسي شرق و غرب برنامه اي دقيق و قوي ارائه
دهد،‌ ولي ما مطمئنيم كه با وجود صدام و حزب عفلقي عراق اين مسئله بكندي پيش
ميرود، چرا كه بهمان ميزاني كه ابرقدرتها از ائتلاف و وحدت ملتهاي اسلامي واهمه
دارند، صدام نيز از همكاري ايران با كشورهاي اسلامي در هراس است.

 

ادامه نبرد تا سقوط صدام يك تكليف شرعي است

بهرحال اصرار ما در ادامه نبرد تا رفتن صدام و حزب كثيف عراق
و رسيدن بشرائط بر حق و عادلانه ديگرمان يك تكليف شرعي و واجب الهي است كه از آن
هرگز تخطي نميكنيم كه انشاءالله با تحقق آن در كنار كشورهاي اسلامي سياستي محكم و
بنيادين براي همه كشورها و ملتهاي اسلامي پايه ريزي شده است و در پرتو آن منافع
مردم از آفت و خطر مهاجمين و متجاسرين محفوظ خواهد ماند و همه كساني كه بفكر تجاوز
بحريم كشورهاي اسلامي افتاده اند از سرنوشت صداميان عبرت ميگيرند و خودشان را به
خشم و غضب ملتها گرفتار نخواهند ساخت. امروز بدون شك سرنوشت همه امتها و كشورهاي
اسلامي به سرنوشت ما در جنگ گره خورده است. جمهوري اسلامي ايران در مرحله ايست كه
پيروزي آن بحساب پيروزي همه مسلمانان و خداي نخواسته شكست آن بناكامي و شكست و
تحقير همه مؤمنان مي انجامد و رها كردن يك ملت و يك كشور و يك مكتب بزرگ در نيمه
راه پيروزي خيانت به آرمان بشريت و رسول خداست. لذا تب جنگ در كشور ما جز به سقوط
صدام فرو نخواهد نشست و انشاءالله تا رسيدن باين هدف فاصله چنداني نمانده است و
خدا را سپاس ميگذاريم كه ملت و دولت و مسئولين و ارتش و سپاه و بسيج و نيروهاي
مردمي و همه اقشار دلاور كشورمان در آمادگي كامل بسر ميبرند و همه اهل جنگ و
هنرآفرينان مدرسه عشق و شهادتند و بخوبي از پس توطئه هاي استكبار و ايادي جاسوس و
منافق آنان برآمده اند و ميروند كه بياري خداوند بزرگ آخرين معابر پيروزي را باز
كنند و علاوه بر حضور برتر خود در خليج فارس و جزاير و سواحل و مناطق غرب و جنوب،
هم اكنون نيز به سازماندهي و بسيج و تشكل مردم ستمديده عراق پرداخته اند كه اين از
مهم ترين خواسته ها و هدف هاي ما بوده است،‌ چرا كه از اول جنگ بصراحت اعلام كرده
ايم كه ايران حتي بيك وجب از خاك عراق چشم اندوخته است و مردم عراق در تصميم گيري
ها و انتخاب حكومت خود آزادند و چه بهتر آنكه قبل از سقوط حاكميت مطلق بعث عراق
بدست رزمندگان دلاور اسلام در جبهه هاي نبرد، حكومت دلخواه و مورد نظر خود را
انتخاب كنند كه بحمدالله طليعه اين حركت بزرگ آشكار شده است و همه ابرقدرتها و
حاميان رژيم رو بزوال بعث مطمئن باشند كه بين المللي كردن درگيري ها در جنگ و ايجاد
جو فشار و جريانات ساختگي سياسي تبليغاتي و ديپلماسي عليه جمهوري اسلامي ايران در
جهان و دخالتهاي نظامي و غير نظامي در خليج فارس و بزرگ نمايي مشكلات و اختلاف
تراشي و ارائه تحليل هاي كور و بيثمر، ما را از هدف سرنگوني صدام و حزب بعث عراق و
تنبيه متجاوز باز نخواهد داشت و به لطف خدا تمامي 
فشارها و محاصره هاي جهاني را براي نيل به اين هدف بزرگ تحمل مي كنيم و از
جنگ كردن در راه خدا خسته نمي شويم و اين ملت بزرگ ايران است كه با قامتي استوار
بر بام بلند شهادت و ايثار ايستاده است و هر روز نشاط و تحرك و فرياد او براي ادامه
راه بيشتر مي شود.

 

لزوم رعايت مصلحت زجر كشيده ها و محرومين

البته ممكن است غرب زده ها و بزدلان و همانها كه نه در
روزهاي آغازين در ميدان دفاع بوده اند و نه تا به امروز به حمايت از حماسه آفرينان
و وطن بانان خدمتي كرده اند و نه در آينده لياقت حضور در جنود و سربازان خدا را
خواهند يافت، براي خوش خدمتي به اربابان و دلگرم نمودن آنان از خستگي و بن بست در
جنگ تحميلي داد سخن دهند و به خيال خام خود افكار را از جنگ منحرف نمايند و
احياناً آنها كه خارج از مرزها نشسته اند باورشان بيايد كه مردم و مسئولين و ارتش
و سپاه و بسيج از جنگ و ادامه آن خسته شده اند و يا در ميان آنان بر سر جنگ اختلاف
افتاده است و حال آنكه بلطف خدا در حاكميت جمهوري اسلامي ما اختلافي بر سر مواضع
اصولي، سياسي و اعتقادي وجود ندارد و همه مصممند تا توحيد ناب را در بين المل
اسلامي پياده نموده و سر خصم را بسنگ بكوبانند تا در آينده اي نه چندان دور به
پيروزي اسلام در جهان برسند. الحمدلله اين كشور رسول خدا، امروز ميليونها جوان
داوطلب جن

 و شهادت در خود
پروريده است و دل و ديدگان ملت ما را جز رضايت حق چيزي پر نخواهد كرد و بهمين جهت
از بذل مال و جان و فرزندان خويش در راه خدا لذت مي برند و ملاك ارزش و برتري در
نزد آنان تقوي و سبقت در جهاد گرديده است و از تفرعنها و خودنمائي هاي جاهليت قديم
و جديد متنفرند و من خودم را خادم يك چنين ملتي ميدانم و به اين خدمت افتخار ميكنم
و همه اين بركات معنوي را از توجه پيامبر رحمة للعالمين و خاتم المرسلين ميدانم و
مردم و جوانان كشورهاي اسلامي را به كشف و شناخت و ايجاد روابط گرم و برادرانه با
اين عصاره هاي فضيلت و تقوي دعوت نموده و در اين فرصت به همه مسئولان كشورمان تذكر
مي دهم كه در تقدم ملاكها هيچ ارزشي الهي بايد معيار انتخاب و امتياز دادن به
افراد و استفاده از امكانات و تصدي مسئوليتها و اداره كشور و بالاخره جايگزين همه
سنتها و امتيازات غلط مادي و نفساني بشود. چه در زمان جنگ و چه در حالت صلح چه
امروز و چه فردا كه خدا اين اميتاز را به آنان عنايت فرموده است و صرف اميتاز لفظي
و عرفي كفايت نمي كند كه بايد هم در متن قوانين و مقررات و هم در متن عمل و عقيده
و روش و منش جامعه پياده شود و مصلحت زجركشيده ها و جبهه رفته ها و شهيد و اسير و
مفقود و مجروح داده ها و در يك كلام مصلحت پابرهنه ها و گودنشينها و مستضعفين بر
مصلحت قاعدين در منازل و مناسك و متمكنين و مرفهين گريزان از جبهه و جهاد و تقوي و
نظام اسلامي مقدم باشد و نسل به نسل و سينه به سينه شرافت و اعتبار پيشتازان اين
نهضت مقدس و جنگ فقر و غنا محفوظ بماند و بايد سعي شود تا از راه رسيده ها و دين
بدنيا فروشان، چهره كفرزدايي و فقر ستيزي روشن انقلاب ما را خدشه دار نكنند و لكه
ننگ دفاع از مرفهين بي خبر از خدا را بر دامن مسئولين نچسبانند و آنهايي كه در
خانه هاي مجلل، راحت و بي درد آرميده اند و فارغ از همه رنجها و مصيبتهاي جانفرساي
ستون محكم انقلاب و پابرهنه هاي محروم، تنها ناظر حوادث بوده اند و حتي از دور هم
دستي بر آتش نگرفته اند،‌نبايد به مسئوليتهاي كليدي تكيه كنند كه اگر به آنجا راه
پيدا كنند، چه بسا انقلاب را يك شبه بفروشند و حاصل همه زحمات ملت را بر باد دهند،‌چرا
كه اينها هرگز عمق راه طي شده را نديده اند و فرق و سينه شكافته نظام و ملت را
بدست از خدا بي خبران مشاهده ننموده اند و از همه زجرها و غربتهاي مبارزان و
التهاب و بي قراري مجاهدان كه براي مرگ و نابودي ظلم بيگانگان دل بدرياي بلا زده
اند غافل و بي خبرند.

3- روحانيون و مديران و مسئولين محترم كاروانها و حج با
توجه به مسئوليت خطيري كه در اداره و توجيه زائران محترم پذيرفته اند و با در نظر
گرفتن شرائط استثنائي كشور جمهوري اسلامي ايران، بايد تمام همت و تلاش خود را در
برگزاري صحيح و منظم حج بكار گيرند و به سعه صدر و به دور از هرگونه توقع و منتي
زائران محترم بيت الله را در آموزش و تعليم مناسك و مسائل حج همراهي نمايند و
متناسب با حضور قشرهاي مختلف اعم از بي سواد و با سواد، براي آنان برنامه ريزي
كنند و از نقش سازنده خود و تأثير بزرگي كه حج براي هميشه در سرنوشت انسان ميگذارد
غافل نشوند. چرا كه در آن فضا و شرائط معنوي همه دلها براي تحول و پذيرفتن حق
آماده است لذا از اعمال نظرهاي شخصي در امور حج و خصوصاً در مسائل و مناسك جداً
خودداري شود و مسائل حج را با علم و يقين و درمورد ضرورت با مراجعه به اشخاص مطلع
و يا منابع فقهي آن بيان فرمايند. چرا كه در اعمال و مناسك حج مسائل جديد و مورد
ابتلاء فراوان است‌،‌ و خداي ناكرده بيان ناقص و غلط مسائل موجب بطلان عمل و
گرفتاري حجاج محترم و عسر و حرج ميگردد.

 

توصيه مهم به روحانيون

روحانوين عزيز در عين حالي كه مسائل را بطور واضح و دقيق
بيان ميكنند ولي از مشكل تراشي و حالتهاي وسواس گونه اي كه زائران را در شك و
ترديد و احتياطهاي بي مورد قرا ميدهد خودداري كنند چرا كه وسواس در برنامه و مراسم
و عبادتها و ادعيه موجب كسالت و بي توجهي در واجبات ميشود و يكي از فرصتهاي بسيار
مناسب و مغتنم براي روحانيون ارتباط با صاحبنظران و انديشمندان و علماء كشورهاي
اسلامي است هر چند كه استكبار جهاني و يا سران بعضي كشورهاي اسلامي بشدت ازاين نوع
ملاقاتها و رابطه ها بيمناك و از آن جلوگيري و مراقبت مي نمايند. ولي برنامه ريزي
سالم و استفاده كردن از اين موقعيت مناسب براي تبادل افكار و انديشه ها  وپيدا كردن راه حل براي معضلات جوامع اسلامي
ازخواسته هاي جمهوري اسلامي ايران بوده است و در اين فرصت مغتنم روحانيون معظم و
مسئولين تبليغات حج براي انتقال تجارب انقلاب و ارائه خط مشي هاي سياسي در پرتو
احكام قرآن و نقش عظيم روحانيت اسلام در رهبري مردم و جامعه نقش كارسازي بايد
ايفاء بنمايند.

متأسفانه نه تنها مردم كشورها، بلكه روحانيون ممالك اسلامي
كه اكثراً از كارآئي و نقش سازنده و تعيين كننده خود در مسائل روز و سياستهاي بين
المللي بي خبر هستند و متأثر از القائات و برداشتهاي مادي تصور ميكنند كه در عصر
تمدن و تكنيك و صنعت و تحولات علمي و پيشرفتهاي مادي نفوذ روحانيت كم شده است.

و نعوذ بالله اسلام از اداره كشورها عاجز مانده است كه
بحمدالله پيروزي انقلاب اسلامي ايران برهبري روحانيت، خلاف اين تصورات را ثابت
نمود و عليرغم همه كارشكنيها و سنگ اندازيها و توطئه هاي شرق و غرب و حسادت و كينه
توزي ايادي آنان توانمندي و اقتدار روحانيت اسلام آشكار گرديد كه من از تمامي
علماء و متفكرين و دانشمندان اسلامي سراسر جهان دعوت ميكنم كه در فرصتهاي مناسب به
كشور عزيز اسلامي ايران سفر كنند و در وضع گذشته اين مملكت كه نظام شاهنشاهي آنرا
به مملكتي غرب زده و تهي از ارزشهاي اسلامي مبدل ساخته بود و ايران ميرفت تا
پايگاهي براي اسلام زدائي و محو آثار رسالت گردد و از تاريخ تا فرهنگ و همه مظاهر
اسلام نابود شود فكر نمايند و همچنين به بررسي وضعيت كنوني بپردازند كه اساس
قوانين و مقررات اين كشور را وحي و اسلام معين نموده است و تمامي مظاهر كفر و شرك
و معاصي علني حتي المقدور بر چيده شده و عليرغم عمه نغمه هاي شوم التقاطي ها و چپ
ها و راست ها و ملي گراها كه در روزهاي اول پيروزي انقلاب و براي قبضه نمودن قدرت
و تفكر ملت ايران از حلقوم آنان برميخاست خداوند بر ما منت نهاد كه توطئه آنان كشف
و در تمامي كشور ما قوانين و برنامه هاي اسلامي در حال پياده شدن است و از
ميدانهاي نبرد و كارزار گرفته تا مراكز تحقيقات علمي، دانشگاهها و حوزه ها و از
مجالس قانون گذاري و تدوين همه مقررات كشوري و لشكري تا قوه مجريه كه دست اندر كار
حل و فصل بزرگترين مسايل اداري و اجرائي يك كشور بزرگ و در حال جنگ و محاصره و با
جمعيتي متجاوز از پنجاه ميليون نفر است  از
قوه قضائي كه مسئوليت اجراي حدود و احكام الهي و در حقيقت بار سنگين تأمين امنيت
جان و نواميس واموال و شخصيت يك جامعه انقلابي را بعهده دارد تا فرماندهي قواي
نظامي و انتظامي كه مسئوليت امنيت مرزها و داخل كشور و خنثي نمودن صدها توطئه
رنگارنگ بعهده آنان است و بايد جلو تخريب و جنايات منافقين و ضد انقلاب و اشاعه
فحشاء و منكرات و دزديها و قتلها و مواد مخدر را بگيرند كه همه اينها با رهبري
روحانيت متعهد و به بركت احكام نوراني اسلام و كتاب آسماني پيامبر اكرم حضرت محمد
بن عبدالله(ص) و پيروي از ائمه هدي عليهم السلام اداره ميشود و خدا را سپاس مي
نهيم كه با تكيه بر آيات وحي و كتاب خدا توانسته ايم كشورمان را از وابستگي ها
نجات دهيم البته تا پياده كردن تمامي احكام و مقررات اسلامي و عمل كامل در همه
سطوح جامعه راه زيادي در پيش داريم ولي بياري خداوند همچنان به تلاش و كوشش خود
ادامه ميدهيم و در عمل به همه غرب زدگان و شرق زدگان و خودباختگاني كه از مطرح
كردن شعار اسلام و اعتماد به قرآن كريم واهمه داشته اند نشان ميدهيم كه چگونه
ميتوان جامعه رااز سر چشمه هاي معرفت كتاب خدا و هدايت اسلام عزيز سيراب نمود كه
بحمدالله همه اينها از بركات ورود علماء در مسائل سياسي و استنباط احكام در مسائل
مستحدثه بوده است،‌كه روحانيت كشور ايران فقط به خطابه و وعظ و ذكر مسائل روزمره
اكتفا ننموده است و با دخالت در مهمترين مسايل سياسي كشور خود و جهان توانسه است
قدرت و مديريت روحانيت اسلام را بنمايش بگذارد و اتمام حجتي براي همه قائلين به
سكوت و سازشكاران بي تعهد و علم فروشان بي عمل باشد و تعجب است كه چگونه بسياري از
علماء و روحانيون كشورها و بلاد اسلامي از نقش عظيم  رسالت الهي و تاريخي خود در اين عصري كه بشريت
تشنه معنويت و احكام نوراني اسلام است غافلند و عطش ملتها را درك نميكنند، و از
التهاب و گرايش جوامع بشري به ارزشهاي وحي بي خبرند و قدرت و نفوذ معنوي خود را
دست كم گرفته‌اند، كه در همين شرايط پرزرق و برق حاكميت علوم و تمدن مادي بر نسل
معاصر، علماء و خطباء و ائمه جمعه بلاد و روشنفكران اسلامي با وحدت و انسجام و
احساس مسئوليت و عمل بوظيفه سنگين هدايت و رهبري مردم مي توانند دنيا را در قبضه
نفوذ و حاكميت قرآن درآورند و جلو اين همه فساد و استثمار و حقارت مسلمين را
بگيرند و از لانه كردن شياطين كوچك و بزرگ و خصوصاً آمريكا در ممالك اسلامي
جلوگيري كنند و بجاي نوشتن و گفتن لاطائلات و كلمات تفرقه انگيز و مدح و ثناي
سلاطين جور و بدبين كردن مستضعفان به مسايل اسلام و ايجاد نفاق در صفوف مسلمين به
تحقيق و نشر احكام نوراني اسلام همت بگمارند و با استفاده از اين درياي بيكران ملتهاي
اسلامي هم عزت خود را، و هم اعتبار امت محمدي را پايدار نمايند.

آيا براي علماي كشورهاي اسلامي ننگ آورنيست كه با داشتن
قرآن كريم و احكام نوراني اسلام و سنت پيامبر و ائمه معصومين عليهم السلام احكام و
مقررات كفر در ممالك اسلامي تحت نفوذ آنان پياده شود و تصميمات ديكته شده صاحبان
زر و زور و تزوير و مخالفان واقعي اسلام اجرا گردد و سياست گذاران كرملين يا
واشنگتن دستورالعمل براي ممالك اسلامي صادر كنند؟ علماء بلاد و كشورهاي اسلامي
بايد راجع به حل مشكلات و معضلات مسلمين و خروج آنان از سيطره قدرت حكومتهاي جور
با يكديگر به بحث و مشورت و تبادل نظر بپردازند و براي حفظ منافع مسلمين سينه را
سپر كنند و جلو تهاجم فرهنگهاي مبتذل شرق و غرب را كه به نابودي نسل و حرث ملتها
منتهي شده است بگيرند و به مردم كشورهاي خود آثار سوء و نتايج خودباختگي در مقابل
زرق و برق غرب و شرق را بازگو نمايند. و به مردم و به دولتها خطر استعمار نو و
شيطنت ابرقدرتها كه جنگ و مسلمان كشي در جهان براه انداخته را گوشزد كنند.

من مجدداً تأكيد مي كنم كه دنيا امروز تشنه حقائق و احكام
نوراني اسلام است و حجت الهي بر همه علماء و روحانيون تمام گرديده است، چرا كه
وقتي جوانان كشورهاي اسلامي براي دفاع از مقدسات ديني خود تا سرحد شهادت پيشرفته
اند و براي بيرون كردن متجاوزان خود را به درياي حوادث و بلا زده اند و زندانها و
شكنجه ها را بجان خريده اند و همچون مسلمانان شجاع و مبارز و عزيزان حزب الله
لبنان و ساير كشورها مقاومت كرده و به جهاد عليه متجاوزان برخاسته اند چه حجتي
بالاتر از اين و چه بهانه اي براي سكوت و مماشات و در خانه نشستن و تقيه كردن هاي
بي مورد مانده است؟ علماء و روحانيت متعهد اسلام اگر دير عملكنند،‌ كار از كار
ميگذرد. البته ما درد تنهائي بعضي از علماء و متعهديني كه در شهرها و كشورهايشان
در محاصره سرنيزه ها و فشار تحليلها و حكمهاي نامشروع علماء سوء و درباري گرفتار
آمده اند احساس ميكنيم ولي به همه اين عزيزان كه در فشار جباران مي باشند موعظه
خدا را يادآور ميشوم كه «ان تقوموا لله مثني و فرادي ثم تتفكروا» براي خدا قيام
كنيد و از تنهائي و غربت نهراسيد.

 

طرد روحانيون درباري

مساجد بهترين سنگرها و جمعه و جماعات مناسب ترين ميدان تشكل
و بيان مصالح مسلمين ميباشند. امروز دولتها و سرسپردگان ابرقدرتها اگر چه به جنگ
جدي با مسلمانان برخاسته اند و همچون دولت هند مسلمانان بيگناه و بي پناه و آزاده
را قتل عام ميكنند ولي هرگز جرأت و قدرت تعطيلي مساجد و معايد مسلمين را براي
هميشه ندارند و نور عشق و معرفت ميليونها مسلمان را نميتوانند خاموش كنند، در عين
حال اگر آنان مساجد و محافل مذهبي و سياسي علماي اسلام را به تعطيلي بكشانند و حتي
علماء اسلام را در ملأ عام بدار كشند، خود دليل مظلوميت اسلام و موجب توجه بيشتر
مسلمانان به روحانيت و پيروي از آنان ميشود. مگر نه اينست كه خداوند از علماء
پيمان گرفته است كه در برابر ستم ستمكاران و ظلم جنايت پيشگان ساكت و آرام نمانند؟
مگر نه اينست كه علماء حجت پيامبران و معصومين بر زمين هستند؟ پس بايد علماء و
روشنفكران و محققان بداد اسلام برسند و اسلام را از غربتي كه دامن گيرش شده است
نجات دهند و بيش از اين ذلت و حقارت را تحمل نكنند و بت سيادت تحميلي جهان خواران
را بشكنند و با بصيرت و سياست، چهره منور و پراقتدار خود را آشكار سازند و در اين
راستا، دو چهره ها و روحاني نماها و دين بدنيا فروشان و قيل و قال كنندگان را از
خود واز كسوت خود برانند و اجازه ندهند كه علماء سوء و تملق گويان ظلمه و ستمگران،
خود را بجاي پيشوايان و رهبران معنوي امتهاي اسلامي بر مردم تحميل كنند. و از
منزلت و موقعيت معنوي علماء اسلام سوء استفاده كنند روحانيون متعهد اسلام بايد از
خطر عظيمي كه از ناحيه علماء مزدور و سوء آخوندهاي درباري متوجه جوامع اسلامي شده
است سخن بگويند چرا كه اين بي خبران هستند كه حكومت جائران و ظلم سران وابسته را
به توجيه، و مظلومين را از استيفاء حقوق حقه خود منع و در مواقع لزوم به تفسيق و
كفر مبارزان و آزاديخواهان در راه خدا حكم ميدهند، كه خداوند همه ملتهاي اسلامي را
از شرور و ظلمت اين نااهلان و دين فروشان نجات دهد.

 

 

مبارزه با فرهنگهاي تحميلي

و يكي از مسائل بسيار مهمي كه بعهده علماء و فقهاء و
روحانيت است، مقابله جدي با دو فرهنگ ظالمانه و منحط اقتصادي شرق و غرب و مبارزه
با سياستهاي اقتصاد سرمايه داري و اشتراكي در جامعه است. هر چند كه اين بليه دامن
گير همه ملتهاي جهان گرديده است و عملاً بردگي جديدي بر همه ملتها تحميل شده و
اكثريت جوامع بشري در زندگي روزمره خود به اربابان زر و زور پيوند خورده اند و حق
تصميم گيري در مسايل اقتصادي جهان از آنان سلب شده است و عليرغم منابع سرشار طبيعت
و سرزمينهاي حاصل خيز جهان و آبها و درياها و جنگلها و ذخائر به فقر و درماندگي
گرفتار آمده اند و كمونيستها و زراندوزان و سرمايه داران با ايجاد روابط گرم با
جهانخواران، حق حيات و ابتكار عمل را از عامه مردم سلب كرده اند و با ايجاد مراكز
انحصاري و چند مليتي، عملاً‌نبض اقتصاد جهان را در دست گرفته و همه راههاي صدور و
استخراج و توزيع و عرضه و تقاضا و حتي نرخ گذاري و بانكداري را بخود منتهي نموده
اند، و با القاء تفكرات و تحقيقات خودساخته به توده هاي محروم باورانده اند كه
بايد تحت نفوذ ما زندگي كرده و الا راهي براي ادامه حيات پابرهنه ها جز تن دادن به
فقر باقي نمانده است و اين مقتضاي خلقت و جامعه انساني است كه اكثريت قريب به
اتفاق گرسنگان در حسرت يك لقمه نان بسوزند و بميرند و گروهي اندك هم از پرخوري و
اسراف و تعيش ها جانشان به لب آيد. بهرحال اين مصيبتي است كه جهان خواران بر بشريت
تحميل كرده اند و كشورهاي اسلامي بواسطه ضعف مديريتها و وابستگي به وضعيتي اسف بار
گرفتار شده اند كه اين به عهده علماء اسلام و محققين و كارشناسان اسلامي است كه
براي جايگزين كردن سيستم ناصحيح اقتصاد حاكم بر جهان اسلام، طرحها و برنامه هاي
سازنده و دربرگيرنده منافع محرومين و پابرهنه ها را ارائه دهند. و جهان مستضعفين و
مسلمين را از تنگنا و فقر معيشت بدرآورند.

البته پياده كردن مقاصد اسلام در جهان و خصوصاً برنامه هاي
اقتصادي آن و مقابله با اقتصاد بيمار سرمايه داري غرب و اشتراكي شرق بدون حاكميت
همه جانبه اسلام ميسر نيست. و ريشه كن شدن آثار سوء و مخرب آن چه بسا بعد از
استقرار نظام عدل و حكومت اسلامي همچون جمهوري اسلامي ايران نيازمند به زمان باشد
ولي ارائه طرحها و اصولاً تبيين جهت گيري اقتصاد اسلام در راستاي حفظ منافع
محرومين و گسترش مشاركت عمومي آنان و مبارزه اسلام با زراندوزان بزرگترين هديه و
بشارت آزادي انسان از اسارت فقر و تهي دستي به شمار ميرود و بيان اين حقيقت كه
صاحبان مال و منال در حكومت اسلام هيچ امتياز و برتري از اين جهت بر فقراء ندارند
و ابداً اولويتي به آنان تعلق نخواهد گرفت مسلم راه شكوفائي و پرورش استعدادهاي
خفته و سركوب شده پابرهنگان را فراهم مي كند. و تذكر اين مطلب كه ثروتمندان هرگز
بخاطر تمكن مالي خود نبايد در حكومت و حكمرانان و اداره كنندگان كشور اسلامي نفوذ
كنند و مال و ثروت خود را بهانه فخر فروشي و مباهات قرار بدهند و به فقراء و
مستمندان و زحمت كشان افكار و خواسته هاي خود را تحميل كنند. اين خود بزرگترين
عامل دخالت دادن مردم در امور و گرايش آنان به اخلاق كريمه و ارزشهاي متعالي و
فرار از تملق گوئيها ميگردد. و حتي بعضي ثروتمندان را از اينكه تصور كنندكه مال و
امكاناتشان دليل اعتبار آنان در پيشگاه خداست متنبه ميكند.

خلاصه كلام اينكه بيان اين واقعيت كه در حكومت اسلامي بهاي
بيشتر و فزون تر از آن كسي است كه تقوي 
داشته باشد نه ثروت و مال و قدرت، و همه مديران و كارگزاران و رهبران و
روحانيون نظام و حكومت عدل موظفند كه با فقرا و مستمندان و پابرهنه ها بيشتر حشر و
نشر و جلسه و مراوده و معارفه و رفاقت داشته باشند تا متمكنين و مرفهين و در كنار
مستمندان و پابرهنه ها بودن و خود را در عرض آنان دانستن و قرار دادن، افتخار
بزرگي است كه نصيب اولياء شده و عملاً به القائات و شبهات منحرفين خاتمه ميدهد.

كه بحمدالله در جمهوري اسلامي ايران اساس اين تفكر و بينش
در حال پياده شدن است و همچنين مسئولين محترم كشور ايران عليرغم محاصرات شديد
اقتصادي و كمبود درآمدها تمامي كوشش و تلاش خود را صرف فقرزدائي جامعه كرده اند و
همه آرمان و آرزوي ملت و دولت و مسئولين كشور ماست كه روزي فقر و تهي دستي در
جامعه ما رخت بربندد و مردم عزيز و صبور و غيرتمند كشور ما از رفاه در زندگي مادي
و معنوي برخوردار باشند.

خدا نياورد آن روزي را كه سياست ما و سياست مسئولين كشور ما
پشت كردن به دفاع از محرومين و روآوردن و حمايت از سرمايه دارها گردد و اغنياء و
ثروتمندان از اعتبار و عنايت بيشتري برخوردار بشوند. معاذالله كه اين با سيره و
روش انبياء و اميرالمؤمنين و ائمه معصومين عليهم السلام سازگار نيست دامن حرمت و
پاك روحانيت آن منزه است و تا ابد هم بايد منزه باشد و اين از افتخارات و بركات
كشور ما و انقلاب و روحانيت ماست كه به حمايت از پابرهنگان برخاسته اند و شعار
دفاع از حقوق مستضعفان را زنده كرده اند. از آنجا كه محروميت زدائي عقيده و راه و
رسم زندگي ماست، جهان خواران در اين مورد هم ما را آرام نگذاشته اند. و براي
ناتوان ساختن دولت و دست اندركاران كشور ما حلقه هاي محاصره را تنگتر كرده اند. و
بغض و كينه و ترس و وحشت خود را در اين حركت مردمي و تاريخي تا مرز هزاران توطئه
سياسي و اقتصادي ظاهر ساخته اند و بدون شك جهانخواران به همان ميزان كه از شهادت
طلبي و ساير ارزشهاي ايثارگرانه ملت ما واهمه داريد از گرايش و روح اقتصاد اسلام
بطرف حمايت از پابرهنگان در هراسند و مسلم هر قدر كشور ما بطرف فقرزدائي و دفاع از
محرومان حركت كند اميد جهان خواران از ما منقطع و گرايش ملتهاي جهان اسلام زيادتر
مي شود و روحانيت عزيز بايد به اين اصل توجه عميق داشته باشند، و افتخار تاريخي و
بيش از هزار ساله پناهگاهي محرومان را براي خود حفظ كنند و به ساير مسئولين و مردم
توصيه نمايند كه ما نبايد گرايش و توجه بي شائبه محرومين را به انقلاب و حمايت
بيدريغ آنانرا از اسلام فراموش كنيم و بدون جواب بگذاريم، البته پرواضح است كه همه
اقشار كشور ما در انقلاب سهيم و شريكند و همه براي خدا و انجام وظيفه الهي خود
وارد صحنه ها شده اند و مقصد خداست و هرگز آمال بلند و الهي خود را بمسائل مادي
آلوده نميكنند، و با كمبودها از ميدان بدر نميروند، چرا كه كسي كه براي خدا جان و
مال فدا ميكند بخاطر شكم و دنيا از پا در نمي آيد ولي وظيفه ما و همه دست
اندركاران است كه به اين مردم خدمت كنيم و در غم و شادي و مشكلات آنان شريك باشيم.
كه گمان نميكنم عبادتي بالاتر از خدمت به محرومين وجود داشته باشد.

 

پابرهنه ها و محرومين امتحان خود را داده اند.

راستي وقتي كه پابرهنه ها و گودنشينان و طبقات كم درآمد
جامعه ما امتحان و تقيد خود را به احكام اسلامي تا سرحد قرباني نمودن چندين عزيز و
جوان و بذل همه هستي خود داده اند و در همه صحنه ها بوده اند و انشاءالله خواهند
بود و سر و جان در راه خود ميدهند چرا ما از خدمت به اين بندگان خالص حق و اين
رادمردان شجاع تاريخ بشريت افتخار نكنيم. من مجدداً ميگويم كه يك موي سر اين كوخ
نشينان و شهيد دادگان به همه كاخ و كاخ نشينان جهان شرف و برتري دارد.

و آخرين نكته‌اي كه در اينجا ضمن تشكراز علماء و روحانيون و
دولت خدمتگزار حامي محرومان بايد از باب تذكر عرض كنم و بر آن تأكيد نمايم، مسئله
ساده زيستي و زهدگرائي علماء و روحانيت متعهد است كه من متواضعانه و بعونان يك پدر
پير از همه فرزندان و عزيزان روحاني خود ميخواهم كه در زماني كه خداوند بر علما و
روحانيون منت نهاده است و اداره يك كشور بزرگ و تبليغ رسالت انبياء را به آنان
محول فرموده است، از زي روحاني خود خارج نشوند و از گرايش به تجملات و زرق و برق
دنيا كه دون شأن روحانيت و اعتبار نظام جمهوري اسلامي ايران است پرهيز كنند. و بر
حذر باشند كه هيچ آفت و خطري براي روحانيت و براي دنيا و آخرت آنان بالاتر از توجه
به رفاه و حرت در مسير دنيا نيست، كه الحمدالله روحانيت متعهد اسلام امتحان
زهدگرائي خود را داده است، ولي چه بسا دشمنان قسم خورده اسلام و روحانيت بعد از
اين براي خدشه دار كردن چهره اين مشعل داران هدايت و نور دست بكار شوند و با
كمترين سوژه اي به اعتبار آنان لطمه وارد سازند، كه انشاءالله موفق نميشوند.

و اما زائران محترم ايراني كه انصافاً شخصيت و شعور و رشد
سياسي و اجتماعي خود را در مراسم حج سالهاي گذشته بنمايش گذارده اند و باعث حفظ
آبرو و اعتبار جمهوري اسلامي ايران شده اند امسال نيز علاوه بر دقت و توجه باعمال
و واجبات حج و استفاده از اين نعمت بزرگ تشرف به مكه مكرمه و مدينه منوره و زيارت
خانه خدا و مرقد پاك نبي اكرم(ص) و بقيع و تشرف بجوار تربت مطهر حضرت زهرا(س) و
ائمه معصومين عليهم السلام، در راهپيمائي كوبنده برائت با هماهنگي و انسجام كامل
در صفوف و شعارها و برنامه ها شركت نمايند و از بركات اين اجتماع مقدس عبادي سياسي
كه نشان دهنده اقتدار مسلمين و كشور عزيز و اسلامي ايران است بهره مند شوند و با
برخوردهاي اخلاقي و سالم و سازنده در تمامي مراسم حج و خصوصاً در مسير راهپيمائي
با مردم ساير كشورها و يا مأمورين كشور عربستان سعودي، آنان را به ضرورت حضور در
اين اجتماعات دعوت كنند و از هر گونه اعمال سليقه‌هاي شخصي و كارهاي خودسرانه اي
كه خداي ناكرده موجب هتك احترام اين اجتماع عظيم شود خودداري كنند و از درگيري و
اهانت و جدال احتراز نمايند. هر چند كه زائران محترم با آگاهي كامل نقشه ها و
توطئه ها را خنثي مي كنند ولي چه بسا افرادي بمنظور برهم زدن شكوه و جلوه اجتماعات
حج و مخدوش كردن چهره انقلاب به كراهاي بدون حساب و خودسرانه هاي دست بزنند. البته
بعيد بنظر ميرسد كه دولت يا مأمورين عربستان كه ميزبان زائران خانه خدا و حرم
پيغمبر اكرمند(ص) از اين نمايش قدرت اسلام و مسلمين در برابر كفر و ابتكار عمل
سياسي ملت ما كه بخاطر سربلندي جهان اسلام و مسلمين مي باشد جلوگيري كنند. در هر حال
زائران ايراني به نقش و رسالت خود در تمامي مراحل حج توجه كنند كه تمامي اعمال و
رفتار آنان با دقت مورد توجه و نظر دوستان و دشمنان انقلاب ماست، دشمنان انقلاب
درصدد دست يافتن به سوژه اي ولو مختصر جهت تخريب قداست و اعتبار الهي مردم كشور ما
مي باشند. و دوستان و طرفداران انقلاب مشتاق آشنائي با روش و سيره و خصوصيات اين
ملتي كه آوازه نام و نشانش بياري خداوند در سراسر عالم افكنده است گرديده اند و حج
بهترين ميعادگاه معارفه ملتهاي اسلامي است كه مسلمانان با برادران و خواهران ديني
و اسلامي خود از سراسر جهان آشنا ميشوند و در آن خانه اي كه متعلق به تمام جوامع
اسلامي و پيروان ابراهيم حنيف است گردهم ميآيند و با كنار گذاردن تشخص ها و رنگها
و مليت ها و نژادها بسرزمين و خانه اولين خود رجعت مي كنند و با مراعات اخلاق
كريمه اسلامي و اجتناب از مجادلات و تجملات، صفاي اخوت اسلامي و دورنماي تشكل امت
محمدي را در سراسر جهان بنمايش مي گذارند.

زائران محترم كشور ايران ارزش دستاوردهاي معنوي و سياسي
جمهوري اسلامي ايران را در برخورد با ساير مسلمانان بهتر درك مي كنند و با توجه و
اطلاع از گرفتاريها و مشكلاتي كه باشكال مختلف بر ملت هاي اسلامي تحميل شده است
بابعاد عظمت انقلاب و عنايات خاصه حق تعالي و توجه امام زمان ارواحنافداه به اين
ملت، بيشتر پي مي برند، و قدر بركات اين انقلاب را بيشتر از گذشته ميدانند، و از
كار و تلاش مسئولين محترم و دولت خدمتگزار كه شب و روز خود را وقف خدمت نموده اند
مطلع ميگردند و از تحولي كه در جوانان و اقشار ديگر ملت بوجود آمده است و آنان را
به بهشت صلابت و عفت و حيا و شرافت و آزادي و جهاد رهنمون شده اند خدا را سپاس مي
گذارند.

خداوندا اين نعمتهاي بزرگ را از ما و ملت ما نگير.

خداوندا ما را به ارزش بركات خود بيشتر آشنا فرما.

خداوندا بربندگي ما و خلوص ما واظهار عجز و ذلت ما در برابر
خودت بيافزا.

خداوندا بما توکل و صبر و مقاومت و رضا و توفيق جلب عنايت
خود كرامت فرما.

و در مسير خدمت به بندگانت ما را تا مرز قرباني خود و
فرزندان و هستي‌مان همراهي و مدد بنما.

زائران محترم مبادا كه از احساس رشد و عظمت انقلاب خود در
برابر مسلمانان ديگر كشورها بغرور و عجب گرفتار شوند و خداي نخواسته به اعمال و
رفتار مسلمانان بديده اهانت و تحقير بنگرند و از همدلي و انس با دوستان خدا در مكه
مكرمه محروم شوند. و از شكر اين نعم بزرگ الهي كه تواضع در برابر مسلمانان و
مستضعفان و برادران ديني است غافل بمانند. در كنار خانه خدا و مرقد پيامبر اكرم(ص)
بيعت ها و پيوندهاي دوستي و ارتباط آينده را با مسلمانان محكم كنيد و حديث انقلاب
و لطف خدا را به آنان بازگو نمائيد و از جانب من و همه ملت ايران به همه مسلمانان
اطمينان بدهيد كه جمهوري اسلامي ايران پشتيبان 
شما و حامي مبارزات و برنامه هاي اسلامي شماست و در هر سنگري عليه متجاوزان
در كنار شما ايستاده است، و از حقوق گذشته و امروز و آينده شما انشاءالله دفاع
خواهد كرد. و بآنان بگوئيد كه اقتدار و اعتبار جمهوري اسلامي ايران متعلق بهمه
ملتهاي اسلامي است و دفاع از ملت قهرمان و دلاور ايرا در حقيقت دفاع از همه ملتهاي
تحت ستم است و ما با خواست خدا دست تجاوز و ستم همه ستمگران را در كشورهاي اسلامي
ميشكنيم. و با صدور انقلابمان كه در حقيقت صدور انقلاب راستين و بيان احكام محمدي
است به سيطره و سلطه و ظلم جهانخواران خاتمه ميدهيم و بياري خدا راه را براي ظهور
منجي و مصلح كل و امامت مطلقه حق امام زمان اوراحنافداه هموار ميكنيم.

و از نكاتي كه حجاج محترم بايد به آن توجه كنند، اينكه مكه
معظمه و مشاهد مشرفه آينه حوادث بزرگ نهضت انبياء اسلام و رسالت پيامبر اكرم(ص)
است. جاي جاي اين سرزمين محل نزول و اجلال انبياء بزرگ و جبرئيل امين و يادآور
رنجهاو مصيبتهاي چندين ساله ايست كه پيامبر اكرم(ص) در راه اسلام و بشريت متحمل
شده اند و حضور در اين مشاهد مشرفه و امكنه مقدسه و در نظر گرفتن شرايط سخت و طاقت
فرساي بعثت پيامبر، ما را به مسئوليت و حفظ دستاوردهاي اين نهضت و رسالت الهي
بيشتر آشنا ميم كند، كه واقعاً پيامبر اكرم(ص) و ائمه هدي در چه غربتهائي براي دين
حق و امحاء باطل استقامت و ايستادگي نموده اند و از تهمتها و اهانتها و زخم
زبانهاي ابولهب ها و ابوجهل ها و ابوسفيان ها نهراسيدند و در عين شديدترين محاصره
هاي اقتصادي در شعب ابي طالب براه خود ادامه دادند و تسليم نشدند و سپس با تحمل
هجرتها و مرارتها در مسير دعوت حق و ابلاغ پيام خداو حضور در جنگهاي پياپي و
نابرابر و مبارزه با هزاران توطئه و كارشكنيها به هدايت و رشد همت گماشته اند كه
دل صخره ها و سنگها و بيابانها و كوهها و كوچه ها و بازارهاي مكه و مدينه پر است
از هنگامه پيام رسالت آنان، كه اگر آنها بزبان و سخن مي آمدند و از راز و رمز تحقق
«فاستقم كما أمرت» پرده بر ميداشتند، زائران بيت الله الحرام در مي يافتند رسول
خدا براي هدايت ما و بهشتي شدن مسلمانان، چه كشيده است و مسئوليت پيروان او چقدر
سنگين است. امت و ملت شهيد داده ايران اگر چه در طول دوران مبارزه و جنگ و حوادث
ديگر انقلاب مظلوميتها و سختيها و درد و رنجهاي فراوان ديده است. و جوانان و
عزيزان گرانقدري را تقديم راه خدا كرده است،‌ولي يقيناً وسعت مظلوميتها و سختيهائي
كه بر پيشوايان ما رفته است بمراتب بالاتر از مسائل ماست.

حجاج محترم سلام خالصانه ملت عزيز و مسئولين پرتلاش و
خانواده هاي معظم شهداء و جانبازان و اسراء و مفقودين را به پيشگاه مقدس پيامبر
رحمت و اهل بيت هدي عليهم السلام ابلاغ كنند و ملتمسانه و عاجزانه از آنان تفقد و
رحمت بيشتر براي اين پيروان صادق خود خواسته و پيروزي ملت ما را در جنگ بركفر
جهاني از خدا بخواهند، و از اين فرصت مناسب در دعا كردن بهمه مسلمانان و رفع
گرفتاريها استفاده كنند.

خداوندا، اگر هيچ كس نداند تو خود ميداني كه ما براي برپائي
پرچم دين تو قيام كرده ايم، و براي برپائي پرچم دين تو قيام كرده ايم، و براي
برپائي عدل و داد در پيروي از رسول تو در مقابل شرق و غرب ايستاده ايم و در پيمودن
اين راه لحظه اي درنگ نمي كنيم.

خداوندا، تو ميداني كه فرزندان اين سرزمين در كنار پدران و
مادران خود براي عزت دين تو به شهادت ميرسند و با لبي خندان و دلي پر از شوق و
اميد بجوار رحمت بي انتهاي تو بال و پر مي كشند.

خداوندا تو ميداني كه امت رسول تو در اين مملكت مواجه با
همه توطئه هاست و ايادي شيطان در داخل و خارج او را آرام نميگذارد  و تلاشها هر روز براي در تنگنا و مضيقه قرار
دادن اين ملت در امور اقتصادي فزون تر ميشود.

خداوندا، تو ميداني مردم ما مشكلات را بجان و دل خريده اند
و از هيچ كسي غير تو ترس و بيم ندارند و تمام زجرها و دردها را تحمل مي كنند، همه
پيروزيها را از آن تو و به عنايت تو ميدانند، پس ما را به عنايت دوباره خود همراهي
نما و دلهاي ملت ما را به نصر و پيروزي خود اميدوارتر ساز، و رزمندگان جبهه ها را
بمدد غيبي و جنود مخفي خود غالب و پيروز گردان، و توان صبر و استقامت ما را در
تحمل سختيها و مشكلات افزون نما و نعمت رضايت در شكست و پيروزي را بنما ارزاني
فرما، و دل مردم ما را كه براي دين تو شهيد، مفقود، مجروح و اسير داده اند و سختي
هجران عزيزان را بعشق لقاء و رضاي تو تحمل كرده اند شادمان فرما، و همه ما را در
مسير بندگي خود عاشق و دردآشنا فرما، و شهيدان ما را از كوثر زلال ولايت خود و
رسول اكرم(ص) و ائمه هدي سيراب نماو انقلاب اسلامي ما را به انقلاب مصلح كل متصل
فرما «انك ولي النعم».

روح الله الموسوي الخميني

اول ذيحجة الحرام 1407 هجري قمري