عظمت و پايداري انقلاب اسلامي

حج

همراه با امام بسوي: حج پايگاه انقلاب جهاني اسلام

عظمت و پايداري انقلاب اسلامي

حجة الاسلام والمسلمين موسوي خوئيني

قسمت ششم

بسم‌الله الرحمن الرحيم

و من يخرج من بيته مهاجراً الي الله و رسوله ثم
يدرکه الموت فقد وقع اجره علي الله».

گفتيم که پيام پس از طرح سه موضوع مهم مکتب و
ايدئولوژي، رهبري انقلاب و سوّم منشور انقلاب يعني قرآن و نيز ضامن حفظ و تداوم
انقلاب يعني جهاد به برخي دستاوردهاي انقلاب و از آن جمله زمينه مساعد يک خيزش
جهاني اسلام پرداخته است و قسمت اول از اين دستاوردها را در حدّ اختصار که در خور
اين سلسله مقالات است به توضيح کشيديم و اکنون به قسمت دوم مي‌پردازيم:

«و برغم بدخواهان و منحرفان که کوس رسوائيشان برسر
بازارها زده شد و برخلاف خوابهاي خرگوشي آنان که وعده سقوط جمهوري اسلامي را در سه
ماه يا يکسال بخود و اربابان خود مي‌دادند امروز پس از سالها، کشور عزيز اسلامي از
هميشه پايدارتر و ملّت عظيم آن سرافرازتر …».

خيانتهاي دولت موقت

اين منحرفان رسوا درروزهاي نخست پس از پيروزي
انقلاب اسلامي در ميان مردم شايع مي‌کردند که انقلاب بيش از سه ماه دوام نخواهد
يافت و پس از سه ماه که انقلاب ماند و تداوم يافت تبليغ کردند که انقلاب حداکثر
يکسال و نه بيشتر حکومت مي‌کند و سپس شاه و يا ساير ايادي آمريکا با يک کودتا
انقلاب را سرکوب نموده و حکومت را بدست خواهند گرفت و بازهم اين پيش‌بيني دروغ از
آب درآمد وانقلاب همچنان به راه خود ادامه داد و پابرجا ماند وليکن همان بدخواهان
و منحرفان همچنان در تعيين تاريخ سقوط جمهوري اسلامي کوتاهي نمي‌کردند و ضرب
الأجلهاي دور و نزديک تعيين مي‌نمودند و قطعاً نبيد تصوّر شود که اين پيشگوئي‌ها
صرفاً يک جنگ رواني عليه ملّت بود که در پس اين جوسازيها واقعيتهائي از تلاشهاي
پنهاني نيز وجود داشت. آمريکا با دست اين بدخواهان منحرف توطئه و کودتاهائي را
تدارک مي‌ديد و اطمينان داشت که در زمانهاي تعيين شده طرحها و توطئه‌ها به نتيجه
خواهد رسيد و براي اجراء آنها يا اين تبليغات افکار عمومي را آماده مي‌ساخت. دولت
موقت بسيار کوشيد تا از سوئي نيروهاي انقلابي را قانع سازد که از کارگزاران رژيم
گذشته خصوصاً برخي مهره‌هاي مهم آن در اداره کشور استفاده نمايد و از سوئي اصرار
داشت تا مردم باور کنند که وظيفه آنها تنها انقلاب کردن و کشته شدن و پيروزي بوده
است وليکن اکنون که دول جديد روي کارآمده است ديگر نيازي به مردم نيست آنان بروند
بر سر کارهاي خود و دخالت نکنند تا مسئولين جديد اداره امور را بدست گيرند بديهي
است که اگر ملت و مردم انقلابي اين نصايح جاهلانه را پذيرفته بودند چه اتفاقاتي رخ
مي‌داد که بحمدالله دولت موقت دراين نصايح پدرانه خود هرچه تلاش کرد کمتر توفيق
يافت و اين طفل گريزپاي تسليم اين تدبيرهاي مشکوک نشد. البته بعيد نيست که برخي از
اعضاء دولت موقت از درک اين توطئه‌ها که با دست و زبان آنها اجراء مي‌شد عاجز بوده‌اند
و دشمن توسط اعضاء غرب‌زده و غيرانقلابي آن دولت نيّات خود را مطرح مي‌ساخت. دولت
موقت نهادهاي انقلابي از کميته‌هاي انقلاب اسلامي و دادسرها و دادگاه‌هاي انقلاب
اسلامي و … که از قبيله همان صاحبان اصلي انقلاب بودند را مزاحمان جدي اداره
کشور مي‌دانست و ارگانهاي بهم ريخته رژيم قبل را براين نهادها ترجيح مي داد و وجود
اين نهادها را زايد و حتي مضر مي‌دانست دولت موقت حتي حضور حضرت امام را در تهران
و در صحنه‌ سياسي و اداره کشور مزاحم خود مي‌دانست و رسماً مي‌گفت که امام در قم
به تدريس و ارشاد مشغول باشند و ما کشور را اداره مي‌کنيم و هرگاه در کاري نياز به
مشورت و کسب نظر ايشان بود در قم خدمتشان مي‌رسيم و مطالبمان را مي‌پرسيم، سفارت
آمريکا هم که بلافاصله وضعيّت عادي خود را بازيافته بود و بکار خود که بعداً‌معلوم
شد توطئه و جاسوسي بوده است ادامه مي‌داد، دولت موقت حتي با اعدام مهره‌هاي اصلي
رژيم که در چنگ انقلابيون اسير بودند و بکار خود که بعداً معلوم شد توطئه و جاسوسي
بوده است ادامه مي‌داد، دولت موقت حتي با اعدام مهره‌هاي اصلي رژيم که در چنگ
انقلابيون اسير بودند و حتي با اعدام قدّاره‌بندان از آنان به بهانه‌هاي مختلف
مخالفت مي‌کرد و علاوه بر همه اينها بسياري از مجموعه نيروهائي که در هيئت دولت و
در سطوح پائين‌تر جمع‌آوري شده بودند … نيز ناهماهنگي شديدي با انقلاب و
انقلابيون داشتند اکنون با گذري کوتاه بر اين واقعيتها آيا وعده سقوط جمهوري
اسلامي در مدّت سه‌ماه فکر مي‌کنيد چه مقدار کار از واقعيت بوده است؟ واقعيّت اين
بود که با همه اين زمينه‌سازيها و شرائط بايد اين وعده بدخواهان منحرف تحقق مي‌يافت
وليکن:

گرنگهدار من آنست که من مي‌دانم                   شيشه را در بغل سنگ نگه مي‌دارد

شکست پي‌در پي توطئه‌ها

و سه ماه گذشت و اين توطئه‌ها و زمينه‌سازيها يکي
بعد از ديگري با هشياري امام و مت خنثي شد و انقلاب ماند و به راه خود ادامه داد.

توطئه‌ها در داخل کشور و در نقاط مختلف به دست
گروهکهاي منحرف آغاز شد در کردستان، در گنبد، در خوزستان و در تهران و اينجا و
آنجا به هر بهانه‌‌اي و در پشت هر شعار نادان فريب مزورانه‌‌اي فتنه‌‌اي بپا مي‌خواست
و آشوبي آغاز مي‌شد و فريب‌خوردگان بي‌خبر از پشت صحنه بازيچه دست فتنه‌گران شده و
به مردم و نيروهاي حافظ انقلاب و پاسدار اسلام دست به گريبان مي‌شدند و بر پيکر
خونين انقلاب زخم تازه‌ي وارد مي‌کردند روزنامه‌اي پرتيراژ ديروز و امروز هم آب به
آسياب دشمن مي‌ريختند و به آتش فتنه‌ها دامن مي‌زدند و دهها خطر ديگر که حيات
انقلاب را تهديد مي‌کرد و اما با همه اين توطئه‌ها يکسال گذشت و بازهم انقلاب و
اسلام با صلابت و صبوري همه اين خطرها را پشت‌سر گذاشت و به راه خود ادامه داد و
آنگاه جنگ، جنگي بوسعت آسمان و زمين و دريا، حمله کرکسها به اين کبوتر تازه به
پرواز آمده، حمله کوسه‌ها به ماهي آزاد دريا. و حمله کفتاري خون‌آشام به غزالي
تازه به راه افتاده، حمله ارتجاع منطقه به قلب انقلاب و اسلام، حمله استکبار به
سرکردگي آمريکا به جمهوري اسلامي ايران، جنگي که انقلاب را گذشته از درگريهايش با
ضد انقلاب داخلي که همه‌جا را ميدان تاخت و تاز و حمله و هجوم قرار داده بود در
بخش عظيمي از مرزهايش نيز درگير نمود براي انقلاب اسلاي همه جا تبديل به صحنه‌ جنگ
شده بود، کوچه‌ها و خيابانها، مساجد و محرابها و نمازجمعه‌ها مجلس و نهاد رياست
جمهوري هر روز انفجار بود و ترور، اضطراب بود و دلهره، و ده‌ها و صدها مشکل ديگر و
جنگ تجاوزکارانه به مرزها، ورود دشمن به داخل کشور، تخريب و تصرّف روستاها و
شهرها، انهدام مراکز صنعتي و اقتصادي، کشتار و اسارت انسانهاي بيگناه و بي‌دفاع، و
امّا صلابت و استقامت انقلاب و ملّت، انقلاب چون قلّه‌هاي رفيع در ميان طوفانها و
بادهاي مخالف که از هر سو مي‌وزد و فضا را پر مي‌کند و صداي رعد و برق و ريزش
بارانهاي سيل‌آسا سر به جهان کشيده ايستاده بود و با يک دنيا وقار و صبر به همه
اين حوادث به ديده تحقير مي‌نگريست و سينه و گره خود را در مقابله با اين خطرها
آبديده و محکم مي‌ساخت و بدينسان سالها آمد و رفت و همچنان در سر راه انقلاب
اسلامي خطر بود و فتنه، آشوب بود و توطئه، کودتا بود و جنگ، تنهائي بود و دفاع،
مظلوميت بود و شجاعت، نامردمي‌ها بود و مردانگي، سوختن بود و روشنائي، شقاوت بود و
شهادت و:

شب تاريک و بيم موج و گردابي چنين هائل         کجا دانند حال ما سبک باران ساحلها

سرافرازي و عظمت ملت مقاوم

و چه مي‌داند دنيا و اهل آن که بر اين کشور و اين
ملّت و اين ملت و اين انقلاب و اسلام چه گذشت اما هرچه بود ثمرات شيريني ببار
آورد، تمامي محاسبات و معادلات دشمنان را بر هم زد، کوس رسوائيشان بر سر بازارها
زده شد، آتش فتنه‌ها به خاموشي گرائيد، سران گروهکها يا نابود شدند و يا فرار
کردند و يا به اسارت درآمدند و مشتي در لباس شيران درآمده‌ي غرب گراي ليبرال مسلک
نيز با شکست آمريکا در اجراي توطئه‌هاي داخلي خانه‌نشين شدند همانها که مسجد و
محراب را با ميدان بازيهاي سياسي اشتباه گرفته بودند روزنامه‌ها به مسير انقلاب
برگشتند، صدا و سيما از چنگ منافقين و توده‌اي‌هاي جاسوس خارج شد، مسند رياست
جمهوري يعني عاليترين مقام بعد از رهبري از لوث وجود فردي خودخواه و جاه‌طلب پاک
شد که نه به خدا مطمئن بود و نه به مردم متّکي و براي چند روزي ماندن بر مسندي که
غصب کرده بود حتي چنگ به ريسمان پوسيده منافقين زد و با توسل به شيوه‌هاي از نوع
عمروعاصي تنها جان خود را نجات داد و آبرو و آخرت را بر باد و سردار نگونبخت
قادسيه شکست خورد و رسوا شد و سرانجام خوابهاي خرگوشي بدخواهان و منحرفان که سقوط
جمهوري اسلامي را در سه ماه يا يکسال پيشگوئي مي‌کردند تعبير نشد و دستاورد اين
مصاف کم‌نظير اين شد که کشور عزيز اسلامي ايران از هميشه پايدارتر و ملّت عظيم آن
سرافرازتر و راستي که اگر پايداري يک کشور در برابر طوفانهاي حوادث بميزان عزم و
اراده فرزندان آن کشور است ايران امروز از هميشه تاريخ خود پايدارتر است که به
برکت انقلاب و اسلام همه فرزندانشان از زن و مرد، پير و جوان، ارتشي و سپاهي همه و
همه بسيجيان قهرماني هستند که هر کدامشان به تنهائي مايه افتخار تاريخ اين کشورند،
ملّتي آنچنان عظيم و سرافراز که امروز مرکز روح و اميد ملّتهاي لبنان و مصر و
فلسطينند و کدام عظمت و سرافرازي برتر و بالاتر از عزت و شرف ايثار و جانبازي در
راه عقيده و هدف حتي از ديد همان دشمنان توطئه گر و کدام کشور پايدارتر از کشوري
که اينچنين ملّتي را در سينه خود جا داده است و اينهمه يکي از دستاوردهاي اين
انقلاب سلامي شکوهمند تاريخساز است.

«قواي مسلّحه‌ي آن پرقدرت جوانان و سالمندان آن
مصمّم‌تر»

روحيّه‌ عالي نيروهاي مسلح

اولين شرط در قدرتمند بودن يک نيروي مسلح و کارآمد
بودن آن بهنگام نبرد روحيه عالي نيروهاست براي انجام وظيفه‌اي که بر عهده دارد و
براي دفاع از کشور و تعقيب نيروهاي مهاجم دشمن، چه اگر روحيه‌ي عالي نباشد هرچيزي
و هر حادثه‌اي و هر شايعه‌اي و هر نمايش قدرتي از طرف دشضمن مي‌تواند وضعيّت صحنه
نبرد را به سود دشمن تغيير دهد و چنانچه روحيه عالي باشد کمبودها ر نيز جبران مي‌کند
کمي نيرو رد برابر انوبهي دمشن او را متزلزل نمي‌سازد «و کم من فئة قليلة غلبت فئة
کثيرة باذن الله» و اگ روحيه ضعيف باشد تمامي سازو برگهاي نظامي هم که در اختيار
وي باشد کاري از پيش نمي‌برد اگر روحيه ضعيف باشد کمکها و حمايتهاي فراوان هم بر
باد مي‌رود و امروز قواي مسلحه‌ي ايران به برکت انقلاب اسلامي از چنان روحيه عالي
برخوردار است که با همه محدوديتها و کمبودها و با همه تنهائيها يکي از جنگهاي
طولاني تاريخ خود را هشت سال پشت سرگذاشته و هنوز براي ادامه انبارهاي اسلحه و
مهمات آن در جبهه و پشت جبهه به زرّاد خانه‌هاي بزرگ ابرقدرتها متصل است و
سخاوتمندانه در اختيارش قرار مي‌دهند چنان مضطر و بيچاره کرده است که صدها بار از
کرده خود پشيمان است و ديگر سودي ندارد و آنان که تمامي قدرت قواي مسلّحه‌ي ايران
را در گذشته آن بياد دارند بخوبي مي‌دانند که بحق امروز قواي مسلّحه‌ي ايران از
هميشه پرقدرت‌تر است، قدرتي که در منطقه تعيين کننده است، قدرتي که براي مقابله با
آن آمريکا رزمناوهاي احزاب کفر را به مصاف با آن فرا خوانده است قدرتي که هم مي
جنگد و هم هر سلاحي را که از طرف دشمنان تحريم مي‌شود خود تصميم به ساختنش مي‌گيرد
و خم به ابرو نمي‌آورد و مصمم‌تر از هر زمان آهنگ‌ پيروزي دارد هم جوانان و هم
سالمندان مصممند که کشور را، مستقل نگهدارند، مصمم‌تر از هر زمان اراده کرده‌اند
که زير بار قدرتها و ابرقدرتها نروند، مصمم‌تر از هر ملّتي عزم بر تنبيه متجاوز
گرفته‌اند تصميم حيرت‌انگيز جوانان ضعف و ناتواني سالمندان را زا يادشان برده است
و در جبهه‌ها جوانانه مي‌جنگند و تصميم سالمندان جوانان را به وجد آورده است و سر
از پا نشناخته نرد عشق و فداکاري مي‌بازند و همه يکپارچه مصممند هرچه بت و بتخانه
است با تبر ابراهيم در هم بشکنند و هرچه کاخ ستم است بر سر کاخ‌نشينان ستمگر ويران
کنند و حکومت زمين را از آن بندگان صالح خدا سازند.

«حوزه‌هاي مقدس علميه آن در سايه معراج معظّم و
علماء اعلام کثرالله امثالهم پرشورتر»

عظمت روحانيت

قزّاقي جاهل و خودخواه که بازيچه دست انگلستان که،
سلسله جبان سياستهاي استعماري آن زمان نبود براي اجراي سياستهاي استعماري و وابسته
نمودن ايران به قدرتهاي سلطه‌گر و تسليم منافع ايران و بلکه خود ايران به اجنبي به
دستور اجانب تصميم گرفت کار روحانيت اسلام را در ايران يک‌سره سزد و اين سد عظمي و
مستحکم را در هم بشکند و با فراغت خاطر به ساير خيانتهاي خود بپردازد و در اين
راستا چه مشکلاتي براي علماء اسلام و حوزه‌هاي علميّه بوجود آورد چه مصيبتها برسر‌
آنان فرو ريخت چه رنجها و تحقيرها را به آنان روا داشت دشمنان براي جداساختن
روحانيت از مردم و  جداکردن مردم از
روحانيت چه ترفندها و نيرنگها زدند و شاخ و بال و تنه و بن اين درخت کهنسال را زير
ضربات خردکننده از هر سو گرفتند، رضاخان ميرپنج بيسواد را بجان علماء اسلام
انداختند و او نيز هرچه توانست در محو و نابودي اين قافله هزار و چهارصد ساله که
قافله سالارش پيامبر عظيم‌الشأن اسلام «ص» بود کوشيد و کوتاهي نکرد و پس از وي
فرزندش پهلوي دوّم نيز بسيار کوشيد تا سلسله پهلوي را جانشين سلسله روحانيت اسلام
نمايد و زهي حماقت وامّا مشيّت الهي چنين شد که مردي از همين قافله شبيخون خورده‌ي
تاراج شده و از همين حوزه‌هاي تحقير شده برخاست و فرياد در گلو شکسته روحانيت
اسلام را بر سر خاندان پهلوي فرود آورد آنچنان فرياد زد که نه تنها سلطنت پهلوي که
ختم سلطنت و شاهنشاهي دو هزار و پانصدساله ايران را اعلام کرد و امروز به برکت
انقلاب اسلامي حوزه‌هاي علميّه پر است از علماء و مجتهدين و طلب و شاگردان امام
صادق عليه‌السلام که همگي در سايه مراجع معظم پرشورتر از هر زمان در پي تحقيق و
تنقيح و تدوين مباني يک حکومت جهاني اسلامي هستند و به زودي بخواست خداوند بزرگ و
در ظلّ عنايات خاصه حضرت بقية‌الله الاعظم ارواحناه فداه به همه نيازهاي حکومت
اسلامي و جوامع مسلمين پاسخي در خور مقتضيات و نياز زمان خواهند داد.

از افتخارات و برکات کشور ما و انقلاب و روحانيت
ماست که به حمايت از پابرهنگان برخاسته‌اند و شعار دفاع از حقوق مستضعفان را زنده
کرده‌اند. «امام خميني»