لازمه پيروزي نهضت اسلامي در فلسطين

لازمه پيروزي نهضت اسلامي در فلسطين

اعتراف به شکست

اسحاق شامير نخس وزير رژيم اشغالگر قدس تمام احزاب
صهيونيستي را به همدستي و يکپارچگي و وحدت فراخواند و از آنان خوست تا دراين
موقعيت حساس که از هر زماني حساسيتش بيشتر است، تمام دشمني‌‌ها و اختلافهاي
فيمابين را فراموش کنند و هماهنگ با ارتش اسرائيل و پشت سرآنها در برابر اين قيام
خطرناکي که کرانه غربي و غزه و برخي ديگر از شهرها را فرا گرفته است، مقاومت و
ايستادگي کنند. وي اضافه کرد:

«حزب کارگز از خط خودش منحرف شد هنگامي که پرچم
صلح را برافراشت به اين اميد که به تنهائي بتواند بر اسرائيل حکومت کند.»

وي ضمن اينکه پس از گذشت چندين روز از تظاهرا ملت
مسلمان فلسطين، اعتراف به شکست نيروهاي خويش کرد، افزود: «سياست صلح طلبانه‌‌اي که
برخي از احزاب اسرائيلي پيش گرفته‌اند و موافقت خود را به بازگشت به مرزهاي پيش از
جنگ 1967اعلام داشته‌اند، نمي‌تواند جهان عرب را به نوعي دوستي و مسالمت با
اسرائيل وادارد.»

اين سخنان که ضمن اعتراف به عجز و شکست، متضمن
درخواست عاجزانه از تمام قواي ضداسلامي در فلسطين اشغالي براي مقابله با فلسطينيان
مبارز مي‌باشد و اين در حالي صورت مي‌‌گيرد که ميدان مبارزه منحصر به چند نفر
سياست باز دورو نيست که با شعارهاي آتشين! خود نه تنها کاري را از پيش نبردند بلکه
هرگز نتوانستند، انگيزه واقعي را در مردم براي مبارزه جدي با دشمن به وجود آورند و
دشمن نيز هيچ وقت از آنها وحشت و هراسي بدل راه نداد چرا که ميدانست چيزي وراي
سخنراني و مصاحبه و شعار آن هم در محدوده عربي بودن قضيه فلسطين وجود ندارد و لذا
در تمام دوران رياست منافقانه عرفات و يارانش، يکبار هم ديده نشده است که يک مسئول
اسرائيلي از تمام قوا و احزاب موجود در کشور را کنار بگذارند و جدّا وارد ميدان
کارزار شوند و با تمام قوا در برابر چند نفر مسلمان بي‌سلاح که تنها فرياد «الله
اکبر» را سر مي‌دهند، ايستادگي و مقاومت کنند. و اين عمق قضيه را نشان مي‌دهد.

پيوند مسجد و صحنه سياست

آنچه در اين فترت حساس از تاريخ فلسطين ديده مي‌شود
اين است که امروزه ميدان سياسي فلسطين را نه چند حزب سياسي صرف اشغال کرده و نه
چند گروه ناسيوناليست بلکه ميدان سياست با مسجد پيوندي ناگسستني خورده و اين چيزي
است که دشمن را سخت به وحشت و هراس انداخته است. امروز يک وحدت و هماهنگي و انسجام
واضحي در اين ميدان ديده مي‌شود که کار را با عبادت و عبادت را با سياست و نماز را
با جهاد و جهاد را با پرخاش پيوند داده است و تنها چيزي که قطعاً اين ميدان سياسي
را محکم‌تر و مقاوم‌تر مي‌نمايد، رهبريّت روحانيوني است که اين پيوند را مقدس
شمرده و ان را به حرکت بي‌وقفه وا مي‌دارند.

وظيفه خطير روحانيون

اين حرکت جديد که تاريخش شباهتي به دوران عزالدين
قسام دارد، نياز به اين دارد که تمام روحانيون منطقه اشغالي راه غزالدين قسام را
با ديدي وسيعتر و جهشي محکم‌تر و نظري فراتر ادامه دهند و حال که ميدان کارزار با
شعله‌هاي فروزان انقلاب اسلامي روشن و مشتعل شده که راه را براي پويندگان روشن کرده
و کاخهاي دشمنان اشغالگر را مي‌سوزاند، و حال که کلّيات مسئله با رهبري حکيمانه
امام مسلمين خميني بزرگ براي عموم مردم، مسلم و قطعي شده جا دارد که روحانيون
فلسطين، اين راه مقدس را قاطعانه ادامه دهند و تحت هيچ شرايطي بازگشت نداشته باشند
چراکه دشمن، امروز خيلي بيدارتر و هوشيارتر از دوران عزالدين قسام است و سلاحها
کوبنده‌تر از ايمان نيست، پس لازمه پيروزي اين است که نخست ملت فلسطين خود را
بيابند و بدانند چه کاره‌اند؟ و براي چه آرماني مي جنگند؟ و در مرتبه دوم بايد بي‌وقفه
نهضت را ادامه دهند و با تاکتيکهاي شورگرانه، تمام نقشه‌هاي سياسي و نظامي
متجاوزين را نقش بر آب نمايند.

واين تکيه کردن بر روحانيون و رهبريت آنها براي
اين است که امروز بر تمام مسلمانان مبارز ثابت شده است، تنها راهي که به پيروزي مي‌رسد،
راهي است که از دروازه مسجدها مي‌گذرد و تنها طايفه‌اي که توان برافراشتن پرچم
مسجد را برفراز خيابان‌ها دارند روحانيون هستند، پس بايد روحانيون پيشاپيش مردم
گام بردارند و مردم را به سوي مبارزه فرا خوانند و چقدر جالب است که اين روزها
همين معني در فلسطين مشاهده مي‌شود، چند روز پيش بود که شيخ عبدالعزيز عوده يکي از
روحانيون مبارز فلسطين در مسجد جلو مردم ايستاد و با صداي بلند فرياد برآورد:
«جهاد تنها راه پيروزي است و فلسطين فقط از راه جهاد اسلامي پيروز مي‌شود و لاغير»
و مردم هم همصدا همين واژه مقدس (جهاد) را تکرار کردند.

مقاومت همگاني

در هر صورت، پرواضح است که تا مقاومت فلسطين همگاني
و مردمي نباشد و پير و برنا، زن و مرد، کوچک و بزرگ و تمام اقشار در آن شرکت نور
زند، چندان اميدي به پيروزي نمي‌رود، بويژه اينکه منافقان بين‌المللي در چهره‌ها و
قيافه‌هاي گوناگون براي منحرف کردن مسير انقلابي و خالي نمودن صحنه، به حرکت
درآمده‌اند و با پراکندن شايعه‌ها و ايجاد حالت يأس و نوميدي تلاش گسترده‌اي را
اغاز کرده‌اند ولي با اين حال آنچه بيش از همه ما را اميدوار مي‌سازد، اين است که
اين بار نه تنها دانشگاهيان و کارگران به ميدان کارزار گام گذاشته‌اند که نوجوانان
و نونهالان فلسطين که معدل سني آنها از 15 سال تجاوز نمي ‌کند و از روز ولادت با
محروميت و تحت فشار و اختناق فوق‌العاده رشد کرده‌اند و تجاوزات اسرائيل را با
تمام وجود لمس کرده‌اند و فريبکاريهاي دغلبازان انقلابي نما را احساس نموده‌اند و
تنها راه رهايي را در زير پرچم اسلام مي‌دانند، اينان امروز صحنه کارزار را بدست
تواناي خود گرفته‌اند و همانگونه که در فيلم‌ها مشاهده مي‌کنيم، بدون هيچ خوف و
وحشتي در برابر گلوله‌ها و بمب‌هاي آتشزا و گازهاي شيميائي، با شهامتي بي‌نظير
ايستادگي کرده، دشمن را به ستوه آورده‌اند، و ضمناً از آگاهي و هشياري سياسي فوق‌العاده‌اي
برخوردارند که اميد مي‌رود هرگز عقب‌نشيني نکرده از پاي ننشينند.

آغاز قيام

جالب اين است که اين حرکت نوين نيز با به شهادت
رسيدن يکي از دانش آموزان مدرسه «مخيّم جباليا» توسط گلوله‌هاي اسرائيلي آغاز شد.
برنامه از اين قرار بود که نوجوانان اين مدرسه به تظاهرات نسبتاً آرامي دست زدند
که رژيم براي پيشگيري و جلوگيري از گسترده شدن تظاهرات و شورش، با تيراندازي به
نونهالان مسلمان حمله‌ور شد و يک دانش آموز را شهيد و بيش از 30 شاگرد ديگر را
مجروح ساخت؛ غافل از اينکه اين وحشيگري، مقدمه حرکتها و تظاهرات‌هاي گسترده‌تري
خواهد شد، همانگونه که در 19 دي 56 تظاهرات آرام طلاب و مردم مسلمان قم به خون
کشيده شد و حرکت ادامه داشت تا سرنگوني رژيم منحط پهلوي.

بهرحال، يکهفته پس از وقوع اين تظاهرات خونين؛ در
«نابلس» تظاهرات ديگري برپا شد که انجا نيز دانش آموزان و وجوانان نقش عمده را
ايفا مي‌کدرند و يکي ديگر از شاگردهاي مدرسه به شهادت رسيد.

فرداي آن روز، حادث شکل ديگري به خود گرفت. مردم
خشمگين نابلس که آماده برگزاري نماز جمعه در مسجد «مخيّم بلاطه» مي‌شدند، با
فريادهاي «الله اکبر» به ارتش تا دندان مسلح رژيم يورش بردند. رژيم که سراسيمه شده
بود و توقع چنين حرکت مردمي را نداشت، در حالي که نيروهاي مسلحش، مسجد را احاطه
کرده بود، وحشت‌زده به مردم حمله کرد و گروه زيادي را به خاک و خون کشيد که منجر
به کشته و زخمي شدن افراد زيادي شد. مجروحين با آمبولانسها و يا با ماشين‌هاي شخصي
هموطنان به بيمارستان نابلس منتقل شدند و موج جمعيت به هدف خون رساندن به مجروحين
روانه بيمارستان گرديدند.

نيروهاي امنيتي باز هم ناشيگري کرده، به طرف مردم
آتش گشود و دگر بار تني چند به شهادت رسيده و گروه زيادي مجروح شدند. و بدينسان
قيام مسلمانان فلسطين جلوه‌گر شد و تمام شهرها را تا قلب قدس فراگرفت و هرچه
وحشيگري رژيم زيادتر مي‌شد، بر عدد تظاهرکنندگان افزوده مي‌شد؛ از آن طرف نيروهاي
صهيونيستي با بمب و گلوله وبا استفاده از تاکتيکهاي زمان جنگ و آوردن سلاح سنگين
به خيابانها و از اين طرف مردم کوچه و بازار ومدرسه با سنگ و چوب و شيشه‌هاي خالي!
و چقدر اين تظاهرات مردمي به تظاهرات مسلمانان ايران در چند ماهه آخر عمر رژيم
پهلوي شباهت دارد، گو اينکه اگر درآن دوران برخي از مردم کنار مي‌کشيدند، امروز در
فلسطين، همه هموطنان فلسطيني در تظاهرات شرکت مي‌کنند و ن تنها واهمه‌اي از بمب‌ها
و گلوله‌ها ندارند که با سينه‌‌هاي خود به استقبال شهادت مي‌روند واين شهادت طلبي
که رمز پيروزي انقلاب اسلامي ايران بود، امروز در فلسطين نيز به چشم مي‌خورد.

استفاده از حربه زنگ زده

و همانگونه که عوامل رژيم مزدور پهلوي سعي داشتند،
حرکت مردم مسلمان ايران را کوچک جلوه دهند و آن را وابسته به چند نفر فريب خورده!
يا چپ‌گرا! معرفي نمايند، رژيم صهيونيستي نيز در آغاز از همين حربه استفاده کرد و
اين قيام مرديم را يک حرکت شتابزده چند بچه افراطي و فريب‌خورده! معرفي نمود و طيّ
بيانيّه‌اي چنين وانمود کرد که اينان از خارج، دستور گرفته بودند و دولت آنها را
سرجاي خود نشاند! ولي هنگامي که ملاحظه کردند حرکت، تمام اقشار فلسطيني را در بر
گرفته و روز بروز بر عدد انقلابيون اضافه مي‌شود رسانه‌هاي گروهي نتوانستند اين
قيام بزرگ را ناديده بگيرند لذا با تيتر درشت در صفحات اول روزنامه‌ها و مجلات خود
آن را «قيام مردمي» خواندند که اين سخن حق بر رژيم خيلي گران تمام شد تا آنجا که
شامير حتي به روزنامه‌هاي خودشان نيز نفرين کرد و گلايه نمود. ولي پس از فراگيري
قيام، خود او نيز ناچار به اعتراف شد و از تمام احزاب صهيونيستي با التماس ول به
درخواست کمک کرد.

يکي از استادان دانشگاه قدس با بررسي ابعاد و
جوانب اين حرکت و قيام مردمي، و مقايسه آن با حرکتهاي گذشته، آن را بزرگترين و
خطرناکترين قيام از آغاز اشغال فلسطين تا امروز خواند و افزود:«اگر اين حرکت که
زنها و کودکان را نيز در برگرفته است، به هين نحو ادامه پيدا کند، جامعه اسرائيلي
را از هم مي‌پاشد!»

در هر صورت باز هم احتمال اين مي‌رود که ورشکستگان
سياسي براي مطرح کردن دوباره خودشان و سوء استفاده از خون شهيدان، با همن شعارهاي
رنگارنگ گذشته، پا در ميداني کنند و با قيافه‌هاي سالوس مآبانه حرکت مردم فلسطين
را لوث و يا محرف نمايند که اين بزرگترين خطر براي پامال کردن خون شهيدان فلسطين و
سرکوب قيام اسلامي آنان مي‌باشد و لذا لازم است محرومين فلسطين به راه اسلامي
انساني خود تا تحقق آرمان مقدس برافراشتن پرچم «لا اله الالله» برفراز فلسطين
ادامه دهند وتحت تأثير عوامل نفاق و نيرنگ قرار نگيرند هرچند براي آنان اشک تمساح
بريزند.