دانستيهائي از قرآن

دانستنيهائي
از قرآن

نماز
و نقش تربيتي آن

«و
اَقم الصّلوة طَرفَي النّهار وَ زُلفاً مِنَ اللَّيلِ اِنَّ الحَسناتٍ يُذْهبْنَ
السيّئاتِ».

(سوره
هودـ آيه 114)

«السيئات»:
سيئات جمع سيئه و نقطه مقابل آن حسنه و حسنات است و به معني كار زشت و قبيح مي
باشد.

 

نقش
نماز در تحول انسان

يكي
از عواملي كه از نقش تربيتي موثري برخوردار است، نماز است و از اين رو در ميان
ديگر فروع ديني از جايگاه ويژه و ممتازي برخوردار است، تا آنجا كه رسول خدا (ص) از
آن به ستون دين و راس مسائل اسلامي تغيير نموده و فرموده: «مَثَلُِ الصّلاةَ مَثلُ
عَمُود الفَسْطاط، اذا ثَبَتَ العمُوُدَُ نَفَعَتِ الأطنابُ وَ الأوْتادُ و
الغِشاء، وَ اذا انكَسَرَ لم يَنْفَع طنبٌ وَ لاوتدٌ و لا غشاء» [1] ـ
نماز هم چون ستون خيمه است، چنان چه در زمين ثابت و پابرجا شود، طناب ها، ريسمان
ها و پرده مورد استفاده واقع مي شود، و اگر ستون بكشند، طناب ها و ريسمان ها و
پرده ي فايده است.

و
نيز فرمود: «ليكن اكثر همّّكَ الصّلاة فانّها رأس الإسلام بعد الإقرار بالدين»[2] ـ‌
بايد بيشترين توجه و اهتمام تو به نماز باشد، چرا كه نماز پس از اعتراف و اقرار به
دين، در راس مسائل اسلامي قرار دارد.

و
خود آن حضرت آن گونه به نماز اهميت مي داد كه اميرمؤمنان (ع)در اين زمينه مي
فرمايد: «كان رسول لله (ص) لا يؤثر علي الصّلوة غشاء و لا غيره و كان اذا دخل
وقتها كانّه لا يعرف اهلاً و لا حميماً»[3] ـ‌
رسول خدا (ص) چنين بود كه شام و چيز ديگري را بر نماز مقدم نمي داشت و هنگامي كه
وقت نماز فرا مي رسيد، گويا خويش و دوستي را نمي شناخت. و بي مناسبت نيست در پاسخ
تاركان نماز كه مي گويند:

عبادت
به جز خدمت خلق نيست

به
تسبيح و سجاده و دلق نيست!

از
حديث حضرت امام صادق عليه الصلوة و السلام ذكر به ميان آيد كه فرمود: «انّ طاعة
الله خدمته في الأرض فليس شيء من خدمته يعدل الصلاة»[4] ـ‌
عبادت و اطاعت الهي، خدمت و انجام وظيفه دوستان در برابر خداوند در زمين است، و
هيچ خدمتي با نماز قابل برابري و مقايسه نمي باشد. و اين همه اهميت نماز در اسلام
از نظر پيشوايان معصوم براي اين است كه نماز از نظر سازندگي و تربيتي از تاثيري
عميق و شگرف در روح و روان انسان برخوردار است،‌چرا كه انسان تنها در جريان ارتباط
با خداوند تحول مي يابد و از حضيض آلودگي به مسائل پست مادي تا معراج معنويت و
انسانيت ارتقاء مي يابد و لذا در قرآن كريم در سوره عنكبوت به عنوان عامل باز
دارنده از فحشاء و انحراف ياد شده است و در بحار و مجمع البيان آمده است كه:

جواني
از انصار پشت سر پيامبر «ص» نماز جماعت به جاي مي آورد، و مرتكب فحشاء و گناه هم
مي شد، درباره او با پيامبر «ص» سخن گفتند، حضرت فرمود: «اِنَّ صلاته تنهاه يوماً
ما، فلم يلبث اَنْ تاب» [5] ـ‌
روزي فرا رسد كه همين نمازش او را از كار زشت و گناه باز دارد، چيزي نگذشت كه چنين
شد و توبه نمود.

و
در رواياتي ديگر آمده است كه به پيامبر عرضه شد: «انّ فلاناً يصلّي بالنّهار و
يسرق باللّيل فقال: انّ صلاته لتردعه»[6] ـ
فلان شخص روز نماز مي خواند و شب به دزدي و سرقت مي پرداخت! حضرت فرمود: موكدا
نمازش او را از اين كار باز خواهد داشت. ولي بايد توجه داشت كه خواندن نماز به هر
صورتي نمي تواند از چنين تاثير و تحولي روحي برخوردار باشد، و به فرموده امير
مؤمنان عليه السلام: «كم من قائم ليس له من قيامه الا العناء»[7] ـ‌ چه
بسا افرادي كه براي نماز بر مي خيزند ولي جز خستگي از آن نصيب و بهره اي نمي برند.
و لذا از امام صادق (ع)روايت شده است: «اعلم انّ الصلاة حجزة الله في الارض فمن
احبّ ان يعلم ما يدرك من نفع صلاته فلينظر فان كانت صلاته حجزته عن الفواحش و
المنكر، فانّما ادرك من نفعها بقدر ما احتجز»[8] ـ‌
بدان كه نماز عامل بازدارنده خدا در زمين است. هر كس مايل است كه بداند چه مقدار
از نمازش بهره گرفته است، بايد بنگرد كه آيا نماز او را از كارهاي فحشاء و زشت و
ناپسند باز داشته است يا نه؟ چرا كه به اندازه اي از نماز بهره مند مي شود كه او
را از معاصي و فحشاء باز دارد، و هنگامي كه ناز با حضور قلب و ديگر مسائل و شرائط
لازم در صحت و قبولي آن برگزار گردد، مصداق كامل حسنه اي است كه در پايان آيه
فرمود: «ان الحسنات يذهبن السيئات» ـ اعمال حسنه، بديها و گناهان انسان را از بين
مي برد و از پرونده عمل محو مي نمايد.

و
در همين رابطه امير مؤمنان عليه الصلاة و السلام از رسول خدا (ص) روايت مي نمايد
كه آن حضرت فرمود: «نمازهاي پنجگانه براي امت من به منزله نهر آبي است كه در خانه
فردي از شما جريان داشته باشد، اگر چرك و كثافتي در تن او باشد و در طول روز پنج
بار در آن شستشو نمايد، آيا چيزي از آن بر بدن او به جاي خواهد ماند؟ (به طور مسلم
باقي نخواهد ماند) «فكذلك و الله الصلوات الخمس لأمتي»[9] ـ‌ به
خدا سوگند نمازهاي پنجگانه هم براي امت من از همين تاثير برخوردار است، يعني روح
انسان گنهكار را از آلودگي به گناه پالايش و پاكسازي مي نمايد.

 

 



1ـ فروع كافي،
جلد 3، ص 266.