امام خمینی ثابت و استوار

امام
خميني ثابت و استوار از آغاز تا كنون

 

رابطه
امام با امّت

*
من هر چه بكنم و بر سر من هر چه بيايد، در مقابل شمايي كه خون در راه آزادي و
اسلام داده ايد،‌خجلم. آن چه مرا در اين مكان رنج و درد آور دلخوش مي كند، خدمت به
شماست.

20/1/57

*
من از اين راه دور چشم اميد به شما دوخته ام و آن چه در قدرت دارم در خدمت به شما
كه خدمت به حق است نثار مي كنم.

14/8/57

*
من از خداي تبارك و تعالي توفيق شما را مي خواهم. من از بيرون آمده ام كه خدمت به
شما بكنم من خادم شما هستم، من خادم ملت شما هستم. من آمده ام كه بزرگواري شما را
حفظ كنم. من آمده ام كه دشمن هاي شما را زمين بزنم. من آمده ام كه ملت را يك ملت
مستقل كنم… و دست اجانب را از مملكت كوتاه كنم.

14/11/57

*
من ملت را مي شناسم و از درون آنها خبر مي دهم و از زبان آنها سخن مي گويم و مي
دانم چه در سينه هايشان غليان دارد و من از همه نقاط ضعف آگاهم. شاهد تحولات نيم
قرن بوده ام. بدبختي ناشي از ارعاب مردم را مي دانستم و مي ديدم و احساس مي كردم.

2/12/57

*
من اين يكي دو سال آخر عمر را وقف شما كرده ام؛ از شما مي خواهم كه اين نهضت را
نگه داريد تا تاسيس حكومت عدل اسلامي.

12/12/58

*
من آمده ام در اينجا تا خدمت گزاري خود را به شما عرض كنم. تا حيات دارم، خدمت
گزار همه هستم، خدمتگزار ملتهاي اسلامي، خدمتگزار ملت بزرگ ايران، خدمتگزار قشرهاي
دانشگاهي، دانش آموز و روحاني.

14/8/58

*
من آن مقداري كه قدرت دارم براي گفتن در عين حالي كه حال من حال نقاهت است احساس
وظيفه مي كنم و به ملت عرض مي كنم و اگر ملت به اين حرف گوش نكرد من حجت دارم،
فردا در پيشگاه خداي تبارك و تعالي از ما سوال خواهد شد، من عرض مي كنم در آنجا كه
من به علت مصالح و مفاسد را گفتم.

اسفند
58

*
من در ايام آخر عمر، با اميدواري كامل و سرافرازي از نبوغ شما به سوي دار رحمت حق
كوچ مي كنم.

23/11/58

*
(خطاب به ايتام:)


من خدمتگزار شما بچه ها هستم. شما بچه هاي خود من هستيد. من از ظلمي كه به ملتمان
شده است و از ظلمي كه به همه يتيم ها و همه انسان ها شده است،‌ متاثرم … من به
همه شما ارادت دارم، اخلاص دارم، محبت دارم، دوستي دارم، شما از خود من هستيد و من
هم از خود شما.

سخنراني
در جمع ايتام 28/12/58

*
ملت ما امروز متوقف نيست نهضتشان و پيشبردشان به اين كه من باشم يا زيد باشد يا
عمرو باشد، ملت ما امروز راه را پيدا كردند و مي دادند چه بكنند و با اين راهي كه
پيدا كردند و همين ترتيبي كه تاكنون پيش آمده اند به پيش مي روند و اين طور نيست
كه اگر من نباشم چه خواهد شد. بي خود اينها در راديوهايشان اين مسائل را نگويند
براي اين كه اين مسائل در ملت ما تاثيري ندارد.

4/6/59

*
شنيدم كه امروز هم يك شايعه مرگ فلاني شده است و عراق دلخوش كرده است كه فلاني
مرده است. من بميرم، شما بايد دعا كنيد كه خدا بميرد! خدا هست، من كي ام؟ ملت ما
خدا دارد.

4/7/59

*
به شما كه با مبارزات خويش روي ابرقدرتها و قدرتها را سياه كرديد درود مي فرستم و
در مقابل صبر و استقامتتان خاضع و خاشعم. خميني كه آخرين روزهاي عمرش را مي گذراند
تمام اميدش به شما مردم سلحشور ايران است.

1/11/59

*
خميني دست يكايك شما (ملت) را مي بوسد و يكايك شما را رهبر خودش مي داند كه بارها
گفته ام، من با شما يكي هستم و رهبري در كار نيست.

30/3/60