ارزشهاي اسلام و انقلاب را پاسداري كنيم
در پاسخ به نداي رهبر
حجة الاسلام والمسلمين محمد تقي رهبر
«امروز امر به معروف و نهي از منكر هم مسئوليت شرعي است و
هم مسئوليت سياسي و انقلابي شما».
«از بيانات مقام معظم رهبري»
بيانات بسيار مهم رهبر معظم، حضرت آية الله خامنهاي، در
مسئله امر به معروف و نهي از منكر و ضرورت مقابله با حمله فرهنگي غرب و لزوم حمايت
مسئولين نظام و نيروهاي انتظامي از نيروهاي بسيج و حزب الله در انجام اين فريضه
الهي و سياسي و انقلابي، مطلبي را در سطح مطلوب و تعيين كننده مطرح ساختند كه درد
هميشگي دلسوزان انقلاب و امت حزب الله بود و چون عقدهاي لاينحل گلوي بسيجيان را
ميفشرد و توده مردم را به يأس و بيتفاوتي و نگرش ترديدآميز نسبت به روند جاري
ميكشاند. چيزي كه براي آتيه انقلاب و كشور خطرناك و براي امت مؤمن غيرقابل قبول
مينمود و بطور قطع مسئولين و كارگزاران دلسوز نظام نيز روي آن حساسيّت داشته و
احساس مسئوليت ميكنند.
جان و عصاره كلام مقام معظم رهبري در اين خلاصه ميشد كه در
حاليكه دشمنان سوگند خورده اسلام به سرمرداري شيطان بزرگ پس از ناكامي در صحنههاي
سياسي و نظامي و ديگر توطئهها جهت شكت دادن انقلاب، بر آن شدهاند تا با هجوم و
شبيخون و غارت و قتل عام فرهنگي، زمينه شكست انقلاب اسلامي و خالي كردن آن را از
محتوا فراهم سازند و در اين كار از هر طرح پنهان و آشكار شيطاني فروگذار نميكنند،
چرا ما را خواب برده؟ چرا كسي در فكر چاره جدي نيست؟ چرا مردم به بيتفاوتي كشيده
شدهاند؟ و چرا نيروهاي حزب الله و بسيج منزوي گشهت و بيشتر صحنهها بدست افراد
بيتعهد و بيتفاوت افتاده و چرا امر به معروف و نهي از منكر به بوته فراموشي
سپرده شده است؟
و اينك وقت آن است كه بدون فوت وقت مسئولين دست بكار شوند و
از نيروهاي خالص و مخلص حزب الله در صحنه فرهنگ و تبليغ و عمل و در ميدان امر به
معروف و نهي از منكر و مقابله با هجوم فرهنگي بهره گيرند و پيش از آنكه دشمن برنده
اين هجوم و غارت مكارانه شود توطئه ها را خنثي كنند و ميكرب فاسد را در نطفه خفه
نمايند.
اين همان مطلبي بود كه مقام معظم رهبري در گذشته نيز بدان
هشدار مكرر داده بودند. افراد دلسوز و آگاه فرياد ميكردند و ما نيز در همين سلسله
مقالات بارها از آن سخن گفتيم و صدها ناله و پيام از سوي خوانندگان مجله داشتيم كه
مسئولين نظام ميخواستند با مفاسد روزافزوني كه چون ميكروب و با در جامعه اسلامي
نوپاي ما در حال توسعه است به مقابله برخيزند و بيتفاوت نباشد و برخي سعه صدرهاي
زيانبار را كنار بگذارند و به گفتار بسنده نكنند و جدا! وارد ميدان عمل شوند. و ما
در مقاله پيشين اعلام خطر كرديم كه نيروي حزب الله با چنين روندي دلسرد ميشوند و
ممكن است خداي ناخواسته پشتوانه انقلاب از دست برود و اين خطر را بايد جدي گرفت و
با واقعيات روبرو شد و جامعه را و احساسات جريحه دار شده مردم را بايد شناخت كه
دور ماندن از واقعيات و خيالگرائي جز زيان چيزي به بار نمي آورد. بيايانات مقام
معظم رهبري تازيانه بيداري بود بر وجدانهاي خفته و چشم انداز اميدبخش را فرا راه
نيروهاي مخلص و خدوم گشود و بار سنگين مسئوليت را بر دوش مسئولان و تودههاي مردمي
نهادند و ديديم كه مردم با چه شور وهيجاني
به نداي رهبر پاسخ گفتند و اعلام پشتيباني نمودند كه در عين آنكه از يكسو
رفراندومي ديگر در پشتيباني انقلاب و رهبر و ارزشهاي اسلامي و وفاداري به اهداف و
آرمانهاي بنيانگذار انقلاب اسلامي حضرت امام خميني سلام الله عليه بود و تجديد
بيعت با مقام معظم رهبري كه فريادگر آن ارزشهاست، از سوي ديگر بيانگر همان
عقدههاي رواني و نارضايتي از روندي بود كه در فضاي جامعه سايه افكن شده و چون
موريانه ارزشها را ميخورد و كسي در فكر چاره نيست و اگر اين روند ادامه پيدا كند،
گرد فراموشي روي ارزشها خواهد نشست و مسائل اقتصادي و بازسازي و امثال آن نبايد
ارزشهاي اصلي كه آرمان انقلاب بوده است و از يادها و خاطرهها برد و مروّجان فاسد
و ابتذال گرايان بيآرمان و مرفهان بيدرد و تجمل گرايان بيتفاوت و سرمايهدارن
استثمارگر و عروسكهاي خيابان و لجام گسيختگان اخلاقي كه سرنخ آنها در دست استكبار
جهاني و شيطان بزرگ است بايد بدانند ايران اسلامي هرگز به جزيره آرامي براي پياده
كردن طرحهاي شيطاني به جزيره آرامي براي پياده كردن طرحهاي شيطاني آنها تبديل
نخواهد شد و سازش انقلاب و نيروهاي مؤمن با سياست بازان حرفهاي بين المللي و
ايادي شيطان بزرگ در نظام خيالي و پوچ نوين رؤيايي است كه خيال پردازانش آنرابه
گور خواهند برد. و حال كه سخن امر به معروف و نهي از منكر و مقابله با هجوم سازمان
يافته دشمنان اسلام و پشتيباني بسيج و حزب الله در اين پيكار مقدس است تذكر چند
مطلب را ضرروي ميدانيم:
1- سرگذشت امر به معروف و نهي از
منكر
جريان امر به معروف و نهي از منكر و حضور نيروهاي حزب الله
در صحنه انقلاب، مطلبي بود كه در چند سال اخير بطور خودكار و با الهام از اسلام و
ايدههاي انقلاب، بسيج و حزب الله آنرا دريافته بودند. فراموش نكردهايم كه در
فاصلهاي نه چندان دور، جوانان مؤمن و نيروهاي مخلص و خانوادههاي شهدا با احساس
خطر از فساد و ابتذال و بدحجابي و مظاهر فرهنگ غربي در فضاي جامعه، هر از چندگاه
تظاهرات و راهپيمايي مي كردند، در خيابانهاي بالاي شهر تهران و ميادين بزرگ و در
نماز جمعه و جلو گرد آمده و با شعارها و اعلاميهها و قعطنامهها تنفر و انزجار
خود را از جان گرفتن دوباره ضد ارزشها، ابراز ميداشتند و گاه خود به خيابانها
ريخته و با مروّجان منكر و مظاهر ابتدال برخوردهائي داشتند… كه متعاقب اين روند،
دست اندركاران گاهي گفتند: بايد كار فرهنگي كرد و آن را توصيه به بردباري كرد، و
وعده ميدادند كه براي انجام خواستههاي آنان اقدامي قانوني و با برنامهاي حساب
شده از طريق نهادهاي مسئول خواهيم داشت و بسيج و حزب الله خوب است از اقدام مستقيم
و تظاهرات از اين قبيل كه سودي ندارد، خودداري كنند. در نتيجه بسيج و حزب الله از
صحنه كنار كشيد بويژه آنكه برخي برخوردهاي
غيرمناسب از سوي برخي نيروها در اين رابطه با بسيجيها شد كه مقام معظم رهبري
در بيانات خود بدان اشاره فرمودند. نهادهاي قانوني نيز نه كار فرهنگي كردند و نه
براي اين موضوع طرحي تهيه ديدند و نه برخورد مناسبي در حد انتظار با مسئله منكرات
شد و وضع بدتر از پيش ادامه يافت و متظاهرين، آسوده خاطر، به ابتذال و فساد و
بدحجابي در خيابانها، پاركها، سينماها و نمايشگاهها و حتي در ادارات دولتي با غرور
و افتخار مانور دادند و احدي با آنها برخورد نكرد و يك حالت مردگي بر جامعه حكم
فرما شد. (پيامبر اكرم(ص) فرمودند: «من ترك انكار المنكر بقلبه ولسانه فهو ميت بين
الاحياء»- آنكس كه با قلب و زبان به نهي و انزجار از منكر اقدام نكند مردهاي است
متحرمك در ميان زندگان) و اين بار مردگي بر همه جا سايه افكن شد و نيروهاي مؤمن
خون دل خوردند، و فساق و فجار گستاختر از پيش عمل كردند كه اين وضع نه تنها براي
جامعه و ارزشهاي انقلابي ما خطرناك و تهديدي جدي است. كه چهره خارجي انقلاب را نيز
براي آنانكه از خارج به اين كشور ميآيند و انتظار ديگري دارند ملكوك ميكند كه در
مقالات گذشته به پارهاي موارد آن اشاره كردهايم:
و بر اينها بايد افزود، عملكرد جشنوارههاي فيلم و هنر و
سينماها و بازار كتاب و مطبوعات و مجلات را كه بعضي گستاخانه نسبت به ارزشها و
مقدسات بيحرمتي كردند و به نشر مطالب خلاف اخلاق و ضد انقلاب پرداختند. كه همگي
حكايت از نقشهاي حساب شده بوسيله دستهاي نامرئي ميكند كه اين تهاجم را سازماندهي
ميكنند.
اين بود كوتاه گزارشي از ماجراي امر به معروف و نهي از منكر
تا عاشوراي گذشته كه رهبر معظم مطالب مهمي را با بسيجيان و نيروهاي حزب الله در
ميان گذاشتند كه بمثابه آبي زلال بر جگرهاي تشنه بود و بدنبال آن سيل حمايت و
پشتباني ملت و نهادها از بيانات ايشان ادامه يافت كه البته بدين مقدار بسنده كردن
چارهساز نيست و تلاش عملي و مداوم و منظم ميبايست تا ريشه كن شدن عوامل فساد
ادامه يابد.
2- عوامل منكرساز
مسئله ديگر شناخت منكرات و عوامل آنهاست و انگشت نهادن روي
موارد و تفكيك اهم و مهم آنها و اينكه كدام منكر عامل ديگر منكرات است و يا سد راه
امر به معروف و نهي از منكر ميشود و يا عامل بي اثر ساختن آن ميباشد؟ در اينجا
نبايد غمض عين كرد و تنها از ديگران گفت و به سراغ منكرات روبنايي در سطح جامعه
رفت و از منكرات و يا عوامل منكرساز غفلت ورزيد كه مسئله امر به معروف و نهي از
منكر لوث شده و مانند خيلي از مسائل مهم حياتي گرد نسيان بر آن بنشيند. بنابراين
منكر و خلاف راحتي اگر در درون دستگاه اداري است بايد اولويت داد و به شناخت و
خنثي سازي آن پرداخت، كه گفتهاند: «رطب خورده منع رطب كي كند؟».
امام صادق (ع)فرمودند: «كونوا دعاة للناس بغير السنتكم»-
بايدمردم را با عمل دعوت كرد و نشان داد كه انجام وظيفه الهي خودي و بيگانه، دور و
نزديك نميشناسد همانگونكه كه رياست محترم جمهوري در ديدار با ائمه جماعات تهران
هنگامي كه يكي از حاضرين مطرح كرد «عوارض شهرداري و اخاذي در شهرداريها از مسائلي
است كه باعث ايجاد نارضايتي در مردم ميشود، براي جلوگيري از اين چه فكري
كردهايد؟» فرمودند: سختتارين چيزي كه در دستگاه دولتي ما با آن برخورد ميكنيم
مسئله رشوه و اخاذي است. و اضافه نمودند: اگر حالت عمومي در مردم پيدا بشود كه
موارد را بطور مستند منتقل بكنند، دستگاه اجرائي بطور جدي بدنبال اين مسائل است.
(اطلاعات 17/4/71)
و ما نيز با اطمينان و اعتماد به آنچه ايشان فرمودند
نكتهاي را گرچه مكرر، اما لازم يادآور ميشويم و آن اينكه به تواتر قطعي رسيده و
بر احدي پوشيده نيست و شكوه و شكايتهاي بيشماري در اين مورد وجود دارد كه عملكرد
شهرداري و عوارض كمرشكن آن و چيزي بنام همياري و يا هوافروش و امثال آن كه ظاهراً
شهرداري را غني كرده كه ميتوانند مانند يك بانك قدرتمند وام بدهد و براي خود
دولتي! باشد و در باغ سبزي هم نشان بدهد، بدون مبالغه به دين و دنياي مردم- اگر
باور كنيم كه دنيا فقط در پارك و تفرج و تفريح مشتي ولگرد و بيكاره خلاصه نميشود-
لطمه شديد وارد ساخته و فوج فوج مردم را از مسئولين ميبرد و نفرين و ناسزاي آن را
هم نثار روحانيت هميشه مظلوم ميكنند!
اين ادعا نيست، واقعيت است و اثبات آن هم مشكل نيست… با
يك نظرسنجي كه رسم معمول همه دنياست، از زبان مردم كوچه و بازار و كارگر و كارمند
و مستأجر و مستضعف و رهگذر و راننده و عالمِ و عايم و… ميتوان شنيد وافكار
عمومي را شناخت كه آيا اين حرف همه است يا حرف مالك و سرمايه دار كه باطناً از
عملكرد شهرداري راضياند زيرا ده برابر آنچه را به شهرداري و دارائي و غيره
ميپردازند بر دوش مردم تحميل ميكنند و به چيزي جز منافع خود نميانديشند و بقول
سعدي:
دونان چو گليم خويش بيرون بردند گويند چه غم گر همه عالم مردند!
يكي از عوامل تورم و گراني و سير صعودي خانه و زمين و ديگر
مايحتاج مرم همين مسائل است.. شايد اين واقعيات براي مسئولين كه مطالب را ا دست
اوّل نميگيرند بدرستي جا نيفتاده باشد اما حقيقت را بايد پذيرفت حال اگر اين را
پذيرفتيم چرا با آن هر چه سريعتر برخورد نكنيم؟ مگر نخواندهايم داستان آن زني را
كه نزد اميرالمؤمنين (ع)شكايت برد كه فلان والي از ناحيه شما ماليات بيش از حد از
مردم گرفته است، و حضرت در حال وضو گرفتن از براي نماز بود، رو به قبله ايستاد و
گفت: خدايا! تو ميداني كه من از آنچه برخي واليان ميكنند بيزارم و بلافاصله حكم
عزل آن والي را نوشت و بدست خود او داد تا بدست وي برساند.
اگر با تخلفات برخورد سريع و جدي بشود، براي ديگران درسي
خواهد شد كه نارضايتي درست نكنند و دشمن نتراشند. اين يك نمونه كه به دليل اهميت
بدان اشاره شد. نمودارهاي ديگري نيز ميتوان يافت مانند افزايش برخي خدمات دولتي
چون مخابرات و دارو و درمان كه گرچه ضرورت هم ايجاب كند، در شرايطي كنوني كشور
بدينگونه مصلحت نيست و تدريجا! و در حد متعادل ميبايست انجام پذيرد.
از سوي ديگر، اگراني و تورّم و لجام گسيختگي نرخهاست كه
ديكتاتورهاي سود و سرمايه، فعال مايشاء هر چه ميخواهند ميكنند و احدي حق تعرض و
اعتراض ندارد و دود آن در چشم طبقات كم درآمد يعني همان قشر اصلي انقلاب ميرود و
از طرفي بسياري منكرات در همين نابساماني اقتصادي ريشه دارد مانند: رشوه، اخاذي،
دين فروشي و فساد اخلاق و بدبيني و بريدگي و بياثر شدن امر به معروف و نهي از
منكر، چرا كه طبقات كم درآمد را دستخوش عقدههاي روحي و سردرگمي ميكند كه سر در
گريبان فرو برده و به چيزي نيانديشند، كه در روايات است: «من لامعاش له لامعاد له»
مگر علي بن ابيطالب (ع)تازيانه بدست نميگرفت و به بازار ميآمد و كسبه و تجّار را
به حلال و حرام آگاهي ميداد و متخلفان را تنبيه ميفرمود: اين سيره امير مؤمنان
است حال اگر ميدانيم كه تروريستهاي اقتصادي عالم بحرانهاي اخلاقي نيز هستند چرا
با آنان جدي برخورد نميشود؟ بنابراين كنترل نرخها و تثبيت قيمتها و سد كردن جلو
هجوم بيرحمانه گراني يك فريضه است و در صدر وظايف نظام قرار دارد.
و بر اينها بايد افزود: فرهنگ مصرف و تجمل و نوعي اشرافيت
گرايي كه دامن برخي از مؤسسات و افرادي را گرفته كه خود ميبايتس الگوي زندگي و
اخلاق زاهدانه باشند تا در فكر دنيا و تجمل و امثال آن و همانگونه كه همواره حضرت
امام (قده) هشدار ميدادند: اين روند براي انقلاب و اسلام و نظام زيانبار و خطرناك
است كه بايد جدّاً از آن پرهيز كرد و متخلفان را تنبيه نمود كه علاوه بر عامل
بياعتمادي بودن آن زمينه منكرات را نيز فراهم ميآورد.
در زمينههاي فرهنگي و عوامل زيربنايي و روبنائي و ريشههاي
فرهنگي، تفصيل آنرا به مناسبتي ديگر موكول كرده و در اينجا اشاره ميكنيم كه در اين ميدان، مطبوعات،
رسانهها، فيلم و هنر، مدرسه و دانشگاه و فرهنگي عمومي جامعه از اهميّت بسياري
برخوردار است. بدون ترديد روند فعلي در اين زمينه قابل قبول نيست، گستاخي پارهاي
مطبوعات و اهانت به مقدسات و ارزشها، نوعي ليبراليسم فرهنگي در محيطهاي آموزشي،
نوعي كجروي اخلاقي موزيانه در فيلم و هنر و سينما و نفوذ عناصر پس مانده پيشين و
شيطنتهاي مزورانه آنها و تساهل و تسامح
در گمركات و ورود مواد و مسكرات، عكسها و نوارهاي مستهجن بطور قاچاق و پخش آن در
سطح وسيع حتي در مدارس و در ميان پسران و دختران جوان، ابتكار عمل را از دست آمرين
به معروف و ناهيان از منكر ميگيرد و حال كه بنا است ريشه منكرات زده شود به هر يك
از اين عوامل بطور قاطع و غيرقابل گذشت برخورد جدي شود.
روش مقابله با منكرات
نكته اساسي در اين بحث، شيوه مقابله با هجوم منكرات. كه اين
نيز ميدان وسيعي را ميطلبد كه در اينجا به ذكر كليات آن بسنده ميكنيم. بديهي است
كه در كنار هر اقدام ديگري، كار فرهنگي در صدر قرار دارد و حقيقت اين است كه در
اين خصوص كاري درخور، انجام نگرفته است. چه كسي و با چه ابزاري بايد كار فرهنگي
بكند؟
در اين زمينه رسانهها و مثلاً صداوسيما كه بفرموده حضرت
امام(قده) يك دانشگاه بزرگ است و آموزش و پرورش و آموزش عالي و دانشگاهي نقش عمده
دارند. كتاب و مطبوعات نيز از نقش مؤثري برخوردارند. صحيح است كه در پرتو انقلاب
فرهنگي به مفهوم عام، تحوّلاتي مثبت و متأثراز فضاي انقلاب انجام گرفته، اما بايد
اعتراف كرد جاي برنامه ريزي درست و طرح عملي مناسب و در حد انتظار خالي است. در
همين مسئله بدحجابي و مدگرائي و خودنمائي كه امروزه در جامعه ما از آن ياد ميشود،
صداوسيما كدام برنامه توجيهي، هنري و نمايشي را داشته است؟ و در كلاسهاي درس
دانشگاهي كدام روشنگري براي نسل امروز انجام گرفته است؟ آنچه امروزه در صداوسيما
ميگذرد تنها نهقل اخبار پشتباني مردم از فرمايشات رهبري است و آن هم مقطعي و
زودگذر، اما آيا دست اندركاران نشستند و به تبادل نظر پرداختند كه براي توجيه زنان
و دختران و بطور كلي جوانان، مستقيم و غيرمستقيم چه طرحي را پياده كنيم و كدام
فيلم و كار هنري را ارائه دهيم كه القاء كنده ارزشها و نفي و تحقير ضدارزشها باشد.
و آيا در اين چند سال كه از انقلاب ميگذرد نميتوانستند اين كار را بكنند؟ اين
سهل است، بلكه روند جاري حتي ميتوان گفت خلاف اين را دنبال مي كرده است و ظهور
هنرپيشگان طاغوتي و زنان با چهرههاي آرايش كرده و گلو و گردنهاي باز و گاهي تنها
با كلاه و حركات و ادا و اطوارهاي ديگر را كه از سيماي جهوري اسلامي ديدهايم
ميتوان كاري فرهنگي در جهت ارزشي كردن حجاب به حساب آورد؟!
حال كه سخن از امر به معروف و نهي از منكر- اين دو فريضه
الهي و انقلابي- است، در مرحله نخست بيان معروف و منكر و تبيين حكم اسلام در اين
زمينه و تشريحخ آثار مثبت و منفي معروف و منكر و ارائه چهرهها و الگوها از طريق
هنر و بطور مستقيم و غيرمستقيم و القاي مفاهيم معنوي به شيوهاي مؤثر و هدايتگر
است كه دست اندركاران و كارشناسان نبايد نسبت به آن تساهل و تسامح كنند و انتظار
اين است كه براي اين امر دست بكار شوند تا رسالت
امر به معروف و نهي از منكر از طريق تبليغات و رسانهها و با شيوه القا و هنر كه
مؤثرترين راه است عملي گردد. و چنين است رسالت مطبوعات كه مجال شرح آن نيست. كنترل
دقيق مطبوعات و زير ذرهبين گذاشن مقالات و نوشتههاي مجلات كه عمدتاً در دست
روشنفكرهاي بيمرا و ليبراليستهاست و نظارت بر بازار كتاب و نشر بطور دقيقتر از
مسئوليتهاي مهم كنوني است.
پاركها، سينماها و نمايشگاهها كه از ديگر اماكني است كه
جلوه گاه نمايش مد لباس و آرايش و زنان و مردان بيتعهد شده كه عمدتاً بي در و
دروازده است و خيلي مسائل ضد اخلاقي در آنجا ميگذرد و كنترل اين اماكن كه عمدتاً
وابسته به مؤسسات و بعضاً برخي نهادها و بنيادهاست از مسائل ضروري ديگر است.
بعلاوه از تشويق و پاداش براي عناصر صالح در دستگاههاي
دولتي و بها دادن به ارزشها و قدرداني از پسران و دختران دانش آموز و دانشجويان
متعهد در محيط كلاس و مدرسه و دانشگاه و بالا آوردن نيروهاي حزب الله، نبايد غفلت
ورزيد. كه تشويق و تنبيه از عوامل تربيت است.
اينك وقت آن رسيده كه دستگاههاي تبليغي، ارشادي، رسانهها و
نهادهاي قانونگذاري، قضايي و اجرايي براي تهيه طرح مناسب در اين زمينه و بسيج
نيروهاي كيفي و تخصيص بودجههاي لازم و با پشتكار تا اخذ نتيجه وارد عمل شوند و با
گذشتن فصل تابستان گرد فراموشي به موضوع ننشيند.
باميد اينكه اين بار چون گذشته نباشد!
ادامه دارد