دیدگاهها
اشاره
بسيارى از خوانندگان در عرصههاى سياسى، اجتماعى و فرهنگى،
انتقادها، پيشنهادها و راهحلهايى ارائه مىكردند كه در قالب مقاله مطرح نمىشد و
از طرفى دريغمان آمد، درخواستهاى آنان را بىپاسخ بگذاريم و مسؤولان امر را از
ديدگاههاى آنان مطلع نكنيم. از اين رو صفحه “ديدگاهها” را گشوديم تا محملى باشد
براى تعاطى و تضارب افكار و بهرهجستن مسؤولان ذىربط از پيشنهادها و راهحلهاى
درست آنان و پاسخگويى به انتقادهاى كسانى كه داراى شبهاتى هستند و مايلند به دور
از غرضورزى، با مسؤولان در ميان بگذارند.”واحد فرهنگى مجله”
با تشكر از اين كه به مسائل فرهنگى و هنرى اهتمام
مىورزيد، لطفاً اين سؤال را هم مطرح كنيد كه چرا در هنگامى كه وزارت فرهنگ و
ارشاد اسلامى بحق، فرد ناصالحى را از بازيگرى در فيلمهاى سينمايى منع مىكند، صدا
و سيما از وى براى بازى در سريالهاى تلويزيونى – كه به مراتب بيش از سينما مخاطب
دارند – دعوت مىكند؟ چرا نبايد مسؤولان محترم فرهنگى، لااقل در حوزه مسائل مربوط
به خود از وحدت رويه و سياست گذارى واحدى برخوردار باشند؟ “تهران، اصغرهاشميان”
مىدانيم كه زكات از مالياتهاى عمده جامعه اسلامى است و
دادن آن يكى از اكيدترين دستورات الهى است و در اكثر مواضع، در قرآن، پس از نماز
به آن امر شده. حال بايد پرسيد: آيا اين قانون بزرگ الهى مخصوص صدر اسلام بوده و
در شرايط حاضر، هيچ جايگاهى ندارد و تنها مخصوص قشر محدودى از جامعه است كه خود
داوطلبانه آن را مىپردازند! مسلماً چنين نيست!
پس چرا نظام اسلامى پس از هفده سال، هيچ طرح و برنامهاى
براى اجرا و پياده نمودن اين قانون مهم ندارد؟ آيا عدم اجراى قانون خمس و زكات،
موجب نامشروع بودن تصرفات مالى، كه پيامدهاى منفى آن از جمله شيوع گناه، قساوت قلب
و دهها بلاى ديگر است، نمىشود؟ علماى اخلاق اسلامى، يكى از گامهاى خودسازى را
خوردن لقمه حلال مىدانند، و معلوم است كسى كه خمس و زكات واجب مالش را نداده است
خود و خانوادهاش لقمه حلال نمىخورند! پس چطور انتظار داريم چنين كسانى در برابر
تهاجم فرهنگى دشمن سر بندگى فرود نياورند و بلاها و آسيبها دامنگير جامعه نشود.
“مشهد، مريم يزدان دوست”
گرچه چند ماهى از دومين جشنواره مطبوعات مىگذرد ولى طرح
سؤالى، كه تاكنون ارباب جرايد مطرح نكردهاند، شايد برگزار كنندگان را به انديشه و
تجديد نظر در سياستهايشان، براى سالهاى آينده وادارد.
چند سالى است كه بعضى از مجلهها و روزنامهها (مخصوصاً در
سال 1373) مقالههاى ارزشمندى درباره “تهاجم فرهنگى” و “دفاع مقدس” به چاپ
مىرساندند ولى شگفتآور است كه در اين دو مقوله هيچ مقالهاى برگزيده نشد، با اين
كه به جرأت مىتوان گفت كه برخى از مقالههاى برگزيده شده در جشنواره امسال، به مراتب
در سطح علمى پايينترى از آنها قرار داشتند.
سؤال مهمتر اين است كه چرا در حوزه علوم اسلامى مانند
تفسير، فقه، كلام و غيره، هيچ مقالهاى انتخاب نشد، آيا مؤلفان اين گونه آثار در
اين جشنواره شركت نكرده بودند كه بعيد است و اگر شركت فرمودهاند – كه على القاعده
چنين است – زيرا آثار ارزشمندى از آنان در مطبوعات به چاپ رسيده، عدم تقدير از آن
فرزانگان چگونه توجيه مىشود!؟”قم، محسن فقيهى”
قرآن شريف با صراحت فرموده است: “لا اكراه فى الدين قد
تبين الرشد من الغى” با اين وصف چرا حزب اللهىها از بدحجابى عدهاى از خانمها
ناراحت و خشمگينند. البته ما كار اين بدحجابها را تأييد نمىكنيم ولى اسلام
مىگويد بايد دستورات دينى از روى اختيار عملى شود.”شيراز، مهران پاك نهاد”
پاسدار اسلام: اولاً: لااكراه فى الدين مربوط به قبل از
پذيرش دين است و بدين مفهوم مىباشدكه پذيرش دين، امرى قلبى است و در امر قلبى
اجبار و اكراه نيست. لكن در مقام تشريع و قانونگذارى، غير از اسلام و احكام آن دين
ديگرى از هيچ كس پذيرفتنى نيست؛ من يبتغ غيرالاسلام ديناً فلن يقبل منه]آل عمران (3) آيه85
]بنابراين در مقام تشريع، هيچ وقت اسلام نمىپذيرد كه مسلمان به قوانين دينىاش عمل
نكند.
ثانياً: شهروندان ايرانى يا مسلمانند يا غير مسلمان؛ اگر
مسلمان هستند؛ يعنى خدا و قرآن را باور دارند، رعايت حجاب دستور روشن قرآن است – و
نه دستورالعمل حكومت اسلامى يا روحانيان – بنابراين بايد به حكم قرآن گردن نهند و
اگر هم غير مسلمانند، حجاب و عفاف طبق قانونى است كه 98/2 درصد مردم به آن رأى
دادهاند و مراعات قانون بر همه آحاد و در همه دنيا امرى، لازم و مطلوب است. تازه
گيرم كه در دنيا از دست قانون و زبان آمران به معروف فرار كنند، در دادگاه عدل
الهى چه خواهند كرد؟
پيش از اين تبليغ مىشد كه بايد “اشهد انّ محمّد رسول الله”
گويان زياد بشوند، چرا كه پيغمبرصلى الله عليه وآله وسلم فرموده است: “من به شما
مباهات مىكنم حتى به اطفال سقط شده”، ولى امروز از نسلكشى به نام كنترل جمعيت يا
تنظيم خانواده حمايت مىشود و گويا تنها عيب كشور ازدياد جمعيت است و بالاخره سخن
ديروز طبق دستورات اسلامى بود يا سياستهاى امروز؟”تهران، كامبيز روشن روان”
پاسدار اسلام: برخورد با معضلاتى چون رشد جمعيت، با توجه
به موقعيت كنونى كشور در جهان، نيازمند بررسيهاى دقيق، عالمانه و كارشناسانه است و
دقيقاً يكى از مواردى است كه بدون فهم درست از زمان و مكان، اجتهاد درباره آن
نادرست مىنمايد. پاسداراسلام بر اساس فقه اجتهادى و با عنايت به نقش زمان و مكان،
معتقد است، در شرايط كنونى، كنترل جمعيت و تنظيم خانواده براى كشور اسلامى ايران
از ضروريات اجتماعى است و اين خواننده محترم بايد توجه كند كه واقعيت كنونى جامعه
ما، در اين مورد، با صدر اسلام متفاوت است؛ آن روز كميت جمعيت، تعيين كننده بود و
امروز كيفيت آن، همان طور كه اكنون هم كميت جمعيت در كشورهايى مانند بوسنى و
هرزهگوين جنبه حياتى دارد و داراى اهميت است.
ما نيز كنترل جمعيت در چنين جوامع و شرايط مكانى را غير
اسلامى مىدانيم ولى در جامعهاى اسلامى و شيعى كه چنين مشكلى وجود ندارد، چه كسى
مىتواند ثابت كند كه پيامبر اسلامصلى الله عليه وآله وسلم به هر فردى از
مسلمانان افتخار مىكند، گرچه فاقد تربيت اسلامى و غير پاى بند به احكام شريعت
باشد. اگر آن حديث از رسول خداصلى الله عليه وآله وسلم منقول است، اين حديث نيز از
ايشان است كه مىفرمايد: “جهد البلاء كثرة العيال مع قلّة الشىء؛ بلاى خطرناك،
داشتن فرزند زياد با درآمد اندك است.” حضرت علىعليه السلام نيز مىفرمايد: “قلّة
العيال احد اليسارين؛ كمى اعضاى خانواده يكى از دو عامل خوشبختى است.”
در حالى كه امكانات فعلى جامعه – در مسأله
آموزش و
پرورش، بهداشت و درمان و… – پاسخگوى همه نيازها نيست و بسيارى از والدين فرصت
رسيدگى اخلاقى و تربيتى به تعداد محدودى از فرزندان را دارند (حداكثر 3 – 2) دفاع از ازدياد
نسل، نادرست و غير منطقى است. بارى اين مجال را مقالى ديگر بايد و علاقهمندان را
به مقاله “اسلام و تنظيم خانواده” از مجله پاسدار اسلام (ش156، آذرماه 1373) ارجاع
مىدهيم.
در شماره 165 “پاسدار اسلام” از نيروى انتظامى خواسته شده
بود كه با منكرات برخورد كند، البته ما برخورد با مفاسد را وظيفه شرعى و قانونى
خود مىدانيم ولى متأسفانه بسيار اتفاق مىافتد كه بعضى از اين اراذل را، كه لكه
ننگى بر دامن جامعه اسلامى هستند، ما دستگير مىكنيم اما دستگاه قضايى فورى آنها
را آزاد مىكند، با اين شرح چطور انتظار داريد كه بچههاى نيروى انتظامى با دلگرمى
كار كنند؟
“ح. كاويانى از نيروى انتظامى جنوب”
پاسدار اسلام: ترديد نيست كه تأمين امنيت شهرها با برادران
نيروى انتظامى است، از اين رو لازم است با مستقر كردن نيروهاى مخصوص در قسمتهاى
مختلف شهرها – بويژه شهرهايى كه زمينه بىبند و بارى و ناهنجارى بيشترى دارند –
قاطعانه با عوامل فساد برخورد كنند، دستگاه محترم قضايى كشور نيز به حكم قانون
اساسى و مسؤوليتى كه از جانب مقام معظم رهبرى، به آنها واگذار شده، وظيفه دارد كه
قانون را در مورد آنها اجرا نمايد لكن در نهايت تأسف، گاه مشاهده مىشود كه زنان
بدحجاب وقيحانه حتى در دادگاهها حاضر مىشوند و شگفت آن كه بسا تذكر لازم هم به
آنها داده نمىشود، از اين رو جا دارد از برخورد شايسته جناب آقاى محسنى رياست
محترم دادگاه اختلاس در بانك صادرات، تقدير شود كه بطور قاطع با اين گونه افراد –
در دادگاه ياد شده – برخورد كردند. انتظار مىرود رياست محترم قوه قضائيه به اين
شكوائيه و گلايههاى دوستانه انقلابيون توجه كنند و دستور رسيدگى به موارد مذكور
را صادر و بر اجراى آن نظارت فرمايند.
× × × × × ×
در برههاى كه دشمن با تمام قوا به تهاجم فرهنگى عليه
انقلاب اسلامى و اسلام، دست يازيده و لبه تيز حملههايش، افكار جوانان اين مرز و
بوم را نشانه رفته است و در داخل كشور دهها روزنامه و مجله با خط مشى ضد انقلاب و
اسلام منتشر مىشوند، چرا مجلات وابسته به نظام و حوزه علميه، كمتر به رسالت عظيم
كنونى خويش واقفند، البته جا دارد از مجله “پاسدار اسلام” به خاطر گامهاى بلندى كه
در اين جهت طى تحولات اخير، برداشته قدردانى شود اما همان هم تا رسيدن به قله
انجام وظيفه، راهى بس طولانى در پيش رو دارد و بايد با برنامهريزى حساب شده بدان
سمت حركت كند.
بسيارى از مجلههايى كه با بودجه نظام و حوزه علميه قم چاپ
مىشوند و انتظار مىرود كه نسل حاضر را از نظر فرهنگ اسلامى آنچنان تغذيه نمايند
كه ديگر جايى براى ورود فرهنگ پوچ غرب نماند، متأسفانه مىبينيم كه كيفيت و محتواى
مطالب را به پيروى از ساير مجلههاى موجود در بازار، طرحريزى مىنمايند و گاه انسان
متحير مىشود كه كجاى اين مجلهها، فرهنگ اسلامى جامعه را ارتقا مىدهد؛ به عنوان
مثال مجلههايى كه براى قشر زنان تهيه مىشوند، از ميان انبوه صفحههاى گزارشى،
مقالات طويل و… صفحات محدودى را به آموزش فرهنگ اسلامى، اختصاص مىدهند. اين كه
زنان در صدر اسلام چه كارهايى انجام مىدادهاند – گرچه دانستنش بهتر از ندانستن
آن است – ولى براى انبوه زنانى كه در كمترين اصول اخلاقى و دينى خويش مشكلات
فراوان و مهمى دارند، چه دردى را دوا مىكند؟
يا مجلههايى كه براى كودكان و نوجوانان منتشر مىشوند، جز
تعداد محدودى از صفحهها، كه آن هم با پيام مستقيم و به دور از لطايف هنرى، چند
حديث را نقل و ترجمه مىكنند، چه بار فرهنگى را برمىدارند و به چه ميزان آنان را
با فرهنگ غنى اسلامى آشنا مىكنند؟ برخى از مجلههايى كه به معرفى و نقد كتابها
مىپردازند، اولاً: عمدةً نقد و معرفىشان متوجه منابع دست دوم و غير مهم است
ثانياً: به جاى آن كه ذهن جوانان و تحصيل كردگان را در مقابل كتابهاى ضاله موجود
در بازار – كه با تيراژ بالا چاپ و توزيع مىشوند – روشن كنند، به نقد و بررسى
كتابهاى خطى و شبه خطى سدههاى پيشين مىپردازند كه چه بسا بسيارى از مطالب آنان
اكنون از طرف عالمان اسلامى مردود اعلام شده است و سخن تازهاى ندارند و فقط براى
تعدادى انگشت شمار قابل استفادهاند، اين كه فلان نويسنده “مسؤوليت” را “مسئوليت”
نوشته يا “مىنمايد” را “مينمايد” و امثال آن، چه مشكلى از مشكلات فرهنگى
نسل جوان و جامعه امروز ايران را حل مىكند؟!
يا نشريه ديگرى كه مدعى تبيين معضلات فقهى نظام است، صد
صفحه از شماره اخير خود را به معرفى فهرست كتب خطى فلان كتابخانه اختصاص داده، كه
فقط قابل استفاده مراجعين همان كتابخانه است! آيا صرف بيت المال در چنين
زمينههايى مجوز شرعى دارد؟ آيا بهتر نيست لااقل مسؤولان حوزه علميه، شورايى از
سردبيران تمام اين مجلهها تشكيل دهند، تا با سياستگذارى هماهنگ فرهنگى، هر
مجلهاى به فراخور هدف و مخاطبين خود، در ترويج فرهنگ اسلامى بكوشد.”قم، زينب
سادات طباطبايى”
شك نيست كه امر به معروف و نهى از منكر از فروع دين و يكى
از اصول مسلم قانون اساسى جمهورى اسلامى است، كه بارها علما و بزرگان دين مخصوصاً
مقام معظم رهبرى بر آن تأكيد كردهاند و سمينارها درباره آن تشكيل شده و
دستورالعملهايى نيز صادر گرديده، اما عملاً مردم اجراى آن را از دولت انتظار دارند
و دولتيان از مردم! در حالى كه هر دو در اين امر مهم سهيماند؛ مثلاً چه مانعى
دارد كه در خيابانها و مراكز عمومى، خانمهاى متدين زنان و دختران جوان را نسبت به
رعايت پوشش اسلامى – با زبان نرم و ملايم – نصيحت كنند و در ادارات كارمندان مواظب
هم باشند و يكديگر را ارشاد كنند و… مطمئن باشيد اگر اين فرهنگ عملى شود، نه از
بدحجابى و بىحجابى اثرى خواهيد ديد و نه هم شاهد اختلاسهايى از قبيل 123 ميليارد
تومانى اخير خواهيم بود. اگر امر به معروف و نهى از منكر هيچ اثرى نداشته باشد،
لااقل کام گناهكار را تلخ خواهد كرد.” بابلسر، رضا جلالى”