مقام معظم رهبرى حضرت آية الله العظمى خامنهاى
قدرتهاى بزرگ و به طور مشخص
آمريكا در سه ماجرا با انقلاب و ملت و كشور ما درگير شدند و به لحاظ سياسى در هر
سه ماجرا هم شكست خوردند: اول قضيه قرارداد هستهاى ايران با روسيه و سپس مسأله
تلاش براى حصر اقتصادى كشور و نهايتاً قرارداد ما با كشور آفريقاى جنوبى بود كه
آمريكا با تمام توان عليه ما وارد ميدان شد ولى عملاً مجبور به عقب نشينى شد. هر
سه قضيه را خداى متعال پيش آورد و دولت آمريكا با داعيه ابرقدرتى و با امكانات
فراوان تبليغاتى و سياسى خود جنجالى را در دنيا عليه جمهورى اسلامى به راه انداخت
و با نظام جمهورى اسلامى سينه به سينه شد ولى در هر سه مورد به نتيجه مورد نظر خود
نرسيد.
دولت جمهورى اسلامى با دو عامل
داراى يك اقتدار حقيقى است. در واقع اقتدار دولت هم همان اقتدار ملى است. آنچه كه
به عنوان اقتدار ملى در يك كشور ذكر مىشود، همين است كه دولتى مقتدر و دلسوز و
علاقمند در رأس كارها باشد و مصالح مردم را درست تشخيص بدهد و راهها را با قدرت و
قوت بپيمايد و از تهديدهاى خارجى و خصومتهاى گوناگون و احياناً بعضى از كارشكنيهاى
داخلى واهمه نكند. اين وضعيت بحمدالله در كشور ما مشاهده مىشود.
بحمدالله كشور در طريق رشد و
توسعه دارد حركت مىكند. اين يك امر محسوسى است. حقيقتاً كار سازندگى در كشور جدى
گرفته شده است و هر كسى كه اين موضوع را انكار كند، بلاشك بىانصافى كرده است؛ چون
مملكت به يك شكل تعجب برانگيز و تحسين آميز به سمت سازندگى حركت مىكند و هر جاى
اين كشور نگاه كنيد، شعله كار بلند است و كار مفيدى براى اين مردمدر بخشهاى مختلف
انجام مىگيرد.
آنچه كه در اين بين بايستى با
وسواس و دقت دنبالش باشيد، مسأله “عدالت اجتماعى” است كه با رشد و توسعه هم سازگار
است.
بعضى اين طور تصور مىكردند – شايد حالا هم تصور كنند – كه
ما بايستى يك دورهاى را صرف رشد و توسعه بكنيم و وقتى كه به آن نقطه مطلوب
رسيديم؛ به تأمين عدالت اجتماعى مىپردازيم. اين فكر اسلامى نيست. “عدالت” هدف است
و رشد و توسعه مقدمه عدالت مىباشد. آن روزى كه در كشور عدالت اجتماعى نباشد، اگر
بتوانيم بايد آن روز را تحمل نكنيم. اگر مىبينيد كه در كشور هنوز تفاوت و فاصله
طبقاتى وجود دارد و هنوز كسانى در فقر و محروميت هستند، به خاطر اين است كه
مسؤولان كشور بيش از اين نمىتواننند. خرابىاى كه در طول ساليان طولانى به وجود
آمده، عميقتر و بيشتر از آن است كه در طول اين مدت كوتاه بشود آن را برطرف كرد والااگربتوانيميك
روز هم نبايد تحمل بكنيم.74/6/9
در همه جا اولين مخاطب شبههها،
روشنفكران و اهل فكر و انديشهاند كه غالباً در ميان جوانان و صاحبان فكر و انديشه
و تحصيلكردهها هستند. بسيارى از مردم شبهه به سراغشان نمىآيد. آنها به شبهه كارى
ندارند. ايمانى دارند و بر طبق ايمانشان زندگى خوبى را پيش مىبرند. كسانى كه اهل
مطالعهاند، با دنيا مواجه مىشوند و درباره اصل دين و اسلام و معارف آن و نيز
اصول و فروغ و تاريخ دين حرف مىزنند و مرتباً شبهه القا مىكنند. كسانى بايد
باشند تا اين شبههها را برطرف كنند. تأمين اين افراد به عهده حوزههاى علميه است.
البته كسانى كه در غير حوزهها هستند، ممكن است بتوانند اين كار را انجام دهند؛
ليكن متصدى اصلى انصافاً حوزههاى علميه و علماى دينند. اينها اولين كسانى هستند
كه بايد شبههها را برطرف كنند.74/6/19
من محاكمات جنجالى اين روزها را جزو افتخارات نظام
مىدانم. وجود فساد تعجبآور نيست؛ مبارزه نكردن با فساد تعجبآور است. اين
محاكمات معنايش اين است كه نظام جمهورى اسلامى با هيچ كس رودربايستى و شوخى ندارد
و هر انگيزه فسادى را در هر جا ببيند سركوب مىكند؛ به خصوص آن فسادى كه مثل خوره و
كرم داخل درخت، بناست كه اصل بنا را پوسانده و پوك كند و از بين ببرد. هر جا كه با
اين مسأله در مجموعه خودتان برخورد كرديد، با كمال قدرت و بدون هيچ گونه ابا و
امتناع و با تكيه بر همان روشها و طريقههاى قانونى – كه بحمدالله ما براى همه اين
كارهاى اساسى قانون داريم – با آن مبارزه كنيد.74/6/9
دفاع مقدس
“بسيارى از امور است كه انسان از آن خوشش نمىآيد، لكن وقتى كه
تحقق پيدا كرد مىبيند خيرش در آن بوده است”عسى ان تكرهوا شيئاً و هو خيرٌ لكم”.
ما و ملت اسلامى ما جنگجو و هجومگر نبودهايم و نيستيم و از اين جنگ تحميلى هم
خوشمان نمىآمد و كراهت داشتيم كه دو طايفه از مستضعفان به تحريك مستكبران و تحريك
آمريكا و اغفال حزب بعث به روى يكديگر حربه بگشايند و آتش، لكن همه مىدانيد و همه
هم در جهان مىدانند كه اين جرم متوجه به حزب بعث و صدام و صداميان است. در عين
حالى كه ما از جنگ گريزان هستيم، لكن دفاع كه حق هر انسانى است و واجب است بر هر
انسانى دفاع از خود و دفاع از كشور خود و دفاع از دين خود، ما به عنوان دفاع در
مقابل اين قدرتها ايستاديم”(60/9/11)
“اكنون كه بزرگداشت هفته جنگ تحميلى فرا رسيده است… لازم است ملت
شريف ايران عموماً و خصوصاً دولتمردان و گويندگان و نويسندگان و شاعران و هنرمندان
از اين قشرهاى فداكار هر يك به سهم خود قدردانى نمايند و مراحل مختلف پيروزى اين
حماسه آفرينان را با گفتار و نوشتار و كردار خود در معرض نمايش گذارند و در محافل
هفته جنگ فوايد و نتايج و پيامدهاى آن را برشمارند و روح شجاع اين رزمندگان بزرگ
را هر چه بيشتر تقويت كنند.”
(61/6/31)
“مطالعه اوضاع نظامى، سياسى، اقتصادى ايران كه به خيال پوچ عفلقيان
و منافقان و حزب توده وابسته و دلباخته شوروى و ديگر گروهها و دستههاى نوكر ماب،
در همان هفته اول و يا ماههاى اول، شكست ايران و سقوط جمهورى اسلامى و اسلام حتمى
بود، كه اكنون بر جهانيان خلاف آن ثابت شده است. خوب است چشم كوردلان را باز كند و
از كارهاى جنون آميزى كه تاكنون كردهاند و امروز جز حربه دروغ و گزاف چيزى
برايشان بجاى نمانده است، توبه كنند و در پيشگاه خداى متعال اگر اعتقاد دارند عذر
تقصير بخواهند و در پيشگاه ملت بزرگ ايران به جهالت و كوتاه انديشىشان اعتراف
كنند. اكنون علىرغم دروغپردازيها و عربده كشيدنها آنچه براى صدام مانده است
شكستهاى پى در پى و جنايتهاى وحشيانه نسبت به مردم مرزنشين بخصوص مناطق عرب نشين و
كردنشين و همچنين ديگر شهرهاى ايران و به شهادت رساندن زنان و كودكان و مردان بىگناه مىباشد و آنچه براى دشمنان اسلام و انقلاب
چه آنان كه در رأس كشورهاى كفر و دولتهاى الحادى هستند و چه آنهايى كه به اين
دولتها پناه بردهاند مانده است شايعه سازيهاى واضح البطلانى است كه جز عدهاى
بىخبر از اوضاع ايران و منطقه كسى باور نمىكند.”(62/6/31)
“امروز همه مىدانند جرم واقعى ما از ديد جهانخواران و متجاوزان،
دفاع از اسلام و رسميت دادن به حكومت جمهورى اسلامى به جاى نظام طاغوت ستمشاهى
است، جرم و گناه ما احياء سنت پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم و عمل به دستورات
قرآن كريم و اعلان وحدت مسلمانان، اعم از شيعه و سنى، براى مقابله با توطئه كفر
جهانى و پشتيبانى از ملت محروم فلسطين و افغانستان و لبنان و بستن سفارت اسرائيل
در ايران و اعلان جنگ با اين غده سرطانى و صهيونيزم جهانى و مبارزه با نژادپرستى و
دفاع از مردم محروم آفريقا و لغو قراردادهاى بردگى رژيم كثيف پهلوى با آمريكاى
جهانخوار بوده است. و نزد جهانخواران و نوكران بىاراده آنان چه گناهى بالاتر از
اين كه كسى از اسلام و حاكميت آن سخن بگويد و مسلمانان را به عزت و استقلال و
ايستادگى در مقابل ستم متجاوزان دعوت كند.
ما به اين نكته نه فقط در جنگ تحميلى، كه از روز نخست شروع
مبارزه و از پانزده خرداد تا بيست و دوم بهمن رسيدهايم و به خوبى دريافتهايم كه
براى هدف بزرگ و آرمانى اسلامى – الهى بايد بهاى سنگينى پرداخت نماييم و شهداى گرانقدرى
را تقديم كنيم و جهانخواران ما را راحت و آرام نخواهند گذاشت و با استفاده از
ايادى داخلى و خارجىشان به ما شبيخون زده و خون عزيزان ما را بر بستر كوچهها و
خيابانها و مرزهايمان جارى مىكنند.”
(66/5/6)