سر كم گويى
حكيمى را پرسيدند: چرا استماع تو بيش از نطق و گفتن است؟ گفت: زيرا كه مرا دو گوش داده اند و يك زبان; يعنى نيم چندان كه مى شنوى مى گوى!
(انيس الناس, ص400)
دين الهى
از هر سه كتاب اديان سه گانه جهانى (قرآن, انجيل, تورات) مى توان اين اصل را اثبات كرد كه حضرت ابراهيم خليل(ع) ارائه دهنده متن كلى دين الهى است كه همه اديان سه گانه مزبور بايد آن را بپذيرند.
(تفسير نهج البلاغه, محمد تقى جعفرى, ج17, ص63)
انديشه در امر غيبت
از كارهاى مهم, نزديكى جستن به پيشواى زمان و صاحب غيبت الهى است و انديشيدن در اين كه چه مقدار از سعادت هاى زمان حضور و سلطنت آن حضرت از دستش رفته و چگونه ديگران در ملك او تصرف كرده اند و از اين مسايل رنجيده باشد و شبانه روز مشتاق باشد و اميدوار كه روزى برگردد و ولايت را به عهده گيرد.
(مراقبات, جواد آقا ملكى تبريزى, ص649 ـ 650)
ظلم شاهانه
نقل است كه روزى شاه عباس اول از دست پسر خود خشمگين شده و فرمان قتل شاهزاده را صادر كرد, لذا يكى از جلادان را كه بهبود بيگ نام داشت مإمور اين كار كرد, كمى بعد از قتل شاهزاده, شاه عباس سخت پشيمان شد و از بهبود بيگ جلاد خود خواست كه سر فرزند خودش را از بدن جدا كرده نزدش بياورد. جلاد بيچاره سر فرزند خود را جدا كرده و نزد شاه عباس برد. شاه با ديدن سر پسر بهبود بيگ به او گفت: اكنون بيا تا با هم در عزاى فرزندمان بگرييم.
((تاريخ تمدن جهان, ص52 و 53))
حرمت قرآن
فقيرى در خواب ديد پا بر بال جبريل گذارده و نماز مى خواند. خواب خود را بر معبرى گفت! معبر فرمود: گويا روى قرآن ايستاده اى و نماز خوانده اى پس درصدد تحقيق برآمد و در زير فرش ورقى از قرآن يافت.
(كشكول طبسى, ص120)
هندسه
هندسه ورزش فكرى است و به تازى رياضى خوان و رياضى دانان را مرتاض مى گويند چنان كه ورزش بدنى را رياضت و ورزشكار را مرتاض گويند و چون مطالب هندسى همه روى قواعد و اساس منظم و متين است فكر را اعتدال مى دهد و از اعوجاج و انحراف باز مى دارد و در ديگر آثار او نيز اثر مى گذارد.
(معرفت نفس, حسن زاده آملى, دفتر اول, ص116)
عارفه و هوسباز
گويند مردى به زنى عارف پيشه رسيد و جمال او دل مرد را ربود و گفت: اى زن من در هواى تو خويشتن را از دست بدادم! زن عارفه گفت: چرا در خواهرم ننگرى كه از من نيكوتر و زيباتر است گفت: خواهرت كجاست ببينم!. زن گفت: برو اى بى كاره هوس باز كه عاشقى نه كار توست اگر دعوى دوستى ما درست بودى, تو را پرواى ديگرى نبودى.
(تفسير خواجه عبدالله انصارى,ص68)
چراغى كه به خانه رواست
يكى از انصار پيامبر(ص) چند غلام داشت. چون به بستر بيمارى افتاد و مرگ خود را بديد همگى غلامان را آزاد كرد و اموال را بخشيد. خبرش را به حضرت رساندند. فرمود: اگر مى دانستم كه وى چنين كرده نمى گذاشتم او را در قبرستان مسلمانان دفن كنند. غلامان خود را آزاد كرد و اموال را بخشيد و فرزندان خود را دست خالى و گرفتار استعانت مردم كرد!
((معراج السعاده, ص286))
عشق
هيچ عاشق خود نباشد وصل جو
تا نه معشوقش بود جوياى او
ليك عشق عاشقان تن زه كند
عشق معشوقان خوش و فربه كند
چون در اين دل برق مهر دوست جست
اندر آن دل دوستى مى دان كه هست
در دل تو مهر حق چون شد دوتو
هست حق را, بى گمانى, مهر تو
(مثنوى معنوى, جلال الدين مولوى)
عجايب آفرينش زمين
زمين ساعتى 22 هزار فرسخ مى جهد (حركت انتقالى) و 277 فرسخ در ساعت مى چرخد (حركت وضعى) شعاعش 6400 كيلومتر كه 22 كيلومتر در قطبين كمتر از استواست. حركت زمين هر صد سال يكهزارم ثانيه كند مى شود. گازهاى جو اطراف زمين عبارتند از ازت, اكسيژن, آرگون, دى اكسيد كربن, نئون, هليم, متان, كرى پتون, هيدروژن, دى اكسيد ازت, گزنون. اگر همه اكسيژن جو را مايع مى كردند پوسته اى به قطر 2/2 متر سراسر زمين را مى پوشاند, جو همچون زرهى براى زمين است كه جلو اشعه هاى خطرناك و شهابهاى مرگبار را مى گيرد و درجه حرارت را ثابت نگه مى دارد و ذخيره اى است كه بخار آب اقيانوسها را به خشكيها مى رساند. جو اگر نبود صدا وجود نداشت, و نه قشنگى آسمانها و طلوع و غروب آفتاب و چشمك زدن ستارگان, هر صد ميليون سال زمين يك درجه سردتر مى شود و اگر 547513 عدد ماه كه در شب چهارده ديده مى شود با هم از شرق طالع شوند تازه اندازه خورشيد روشنايى خواهند داشت.
(اولين دانشگاه و آخرين پيامبر, ج1, ص140 ـ 144)
اين گونه باش
يا كميل! آرام باش تا شهره نشوى, خود را نهان كن تا نامت نبرند, بياموز تا عالم شوى, لب فروبند تا سالم مانى, اگر خدا دينش را بتو بشناساند چه باك كه مردم را نشناسى يا آنها تو را نشناسند.
(تحف العقول, ص242)
اصول ثابت و متغير
اصول ثابتند و نمودها متغير, فطرت آدمى پيوسته ثابت و محور زندگى است و سيماى زندگى در مدار اين محور ثابت با تغييرات گوناگون در حركت است و هر دو هم ثبات و هم تغير حقند و تعارض با هم ندارند.
(اسلام و تحولات زندگى, سيد قطب, ص249)
زكات مال
كسى از شبلى پرسيد: زكات 200 دينار چند دينار است؟ گفت: از آن خود مى پرسى يا از آن من؟ گفت: مگر زكات دادن من و تو فرق دارد؟ گفت: اگر تو دهى زكات آن 5 دينار است و اگر من دهم 200 دينار.
(تفسير خواجه عبدالله انصارى,ص7)
اى شرارت پيشگان هرزه گرد
در كجا بوديد هنگام نبرد
در كجا بوديد وقتى جنگ بود
عرصه بر شيران عالم تنگ بود
اى كمند اندازها از پيش و پس
توسن سركش نگردد رام كس
دام برچينيد ما مرغ دليم
ماهى گرداب و دور از ساحليم
(محمد رضا آقاسى)
پاورقي ها: