پدران و مادران
شما كه صلاح و فلاح فرزندان خود را مى جوييد, بدانيد كه مسووليتى بسيار بزرگ بر عهده شماست; تربيت نسل جوان با همدلى و همكارى شما ممكن است. نيازهاى عاطفى و روحى جوانان خود را در نظر بگيريد و با كمال محبت و احترام با آنان رفتار كنيد, ولى بكوشيد كه اين مهر ورزى عاقلانه و بجا باشد و از حد نگذرد كه بسيار تخريب كننده است. پدر و مادرى كه بيش از حد به فرزندان خود محبت مى كنند و حتى به خاطر جلب رضايت آنان حدود الهى را زير پا مى گذارند, بدانند كه خشم خداوند متعال را بر خود خواهند خريد و از فرزندان خويش خيرى نخواهند ديد.
محبت زياد به دختران و پسران آنان را به صورت موجوداتى طفيلى و ناتوان بارمىآورد كه در آينده در قبول مسووليت هاى اجتماعى توفيقى نخواهند داشت. مسلم است مادرى كه همه كارهاى خانه را شخصا انجام مى دهد و دختر او با كمال خودخواهى به بهانه درس خواندن دست به سياه و سفيد نمى زند, انسانى عاطفى و زودرنج و پرتوقع را به خانه شوهر مى فرستد كه با مختصر ناملايماتى كه در همه خانواده ها وجود دارد, بناى ناسازگارى خواهد گذاشت. پدرى كه تمام كارهاى بيرون از منزل را با سكوت تمام انجام مى دهد و پسر خويش را آزاد مى گذارد تا وقت را با بازى با دوستان در كوى و برزن به هدر دهد, به ويران سازى شخصيت فرزند خود كمك كرده است. بايد بر دوش دختران و پسران مسووليتى در خور طاقت شان نهاد و از آنها وظيفه خواست و اوقات فراغت آنان را با انجام كارهاى اندرون و بيرون خانه پر كرد تا با واقعيات زندگى آشنا شوند و از توقعات خود بكاهند.
بعضى از پدران و مادران چون در دوران زندگى خويش رنج و محروميت كشيده اند مى كوشند تا فرزندانشان در آسايش مطلق باشند, لذا با خواسته هاى گوناگون آنان حتى چيزهايى كه با درآمد, موقعيت و مصلحت خانوادگى سر تضاد دارد تن در مى دهند كه صد البته كارى ناشايسته است, زيرا هيچ چيز مثل شناخت واقعيت هاى زندگى براى تصحيح نگرش جوانان و اصلاح آنها مفيد نيست. چه داعى داريد كه شما با زحمات طاقت فرسا و گاه از راه هاى نامشروع و غير قانونى به كسب درآمد مشغول باشيد و مرارت ها و سختى ها را به جان پذيرا باشيد, آن گاه جوانان شما بودجه مالى خانواده را در راه هاى غيرصحيح و حتى حرام صرف كنند و شما با كمال تواضع و پنهان كارى چنان رفتار نماييد كه آنان هيچ يك از مشكلات شما را درنيابند و بلكه مدام بر توقعات خود بيفزايند و بهانه گيرى و ناسپاسى كنند.
توجه داشته باشيد كه غرض, گذاشتن منت نيست, بل منظور اين است كه آنها را مسوول بار آوريم تا بدانند كه روزى بايد پاسخگوى اعمال خود باشند, در نتيجه درآمد و حتى آبرو و اعتبار خانواده را كه با سختى و در طول زمان به دست مىآيد, به آسانى و نادانى تباه نسازند.
متإسفانه بسيارى پدران و مادران شاغل درآمد خود را به جاى مصرف در كارهاى ضرورى, وقف زياده خواهى هاى فرزندان پرمدعاى خود مى كنند. به هوش باشيم كه در نتيجه عملكرد ما كشورى كه در حال بازسازى است به جايى رسيده است كه در مصرف كالاهاى تجملى دست بسيارى از كشورهاى پيشرفته را از پشت بسته است.
ايجاد حس مسووليت پذيرى در جوانان, باعث مى گردد كه آنان در مسائل جنسى نيز واقع بين تر و منطقى تر باشند و گمان نكنند هرچه را به چشم مى بينند و دل آنان طلب مى كند, بايد فورا در اختيارشان گذارده شود! شما كه دوست داريد جوانان خود را شايسته و هنرمند بار آوريد و آنان را تشويق مى كنيد كه با كلوپ هاى علمى و فرهنگى تماس بگيرند, مگر نمى دانيد كه پاك و سربلند زيستن بزرگترين هنر زندگى است و جوان بايست اين هنر را در كوران حوادث و مشكلات بياموزد و الا فردا در انجام وظايف خانوادگى و تربيت فرزندان و مسووليت هاى ملى و مذهبى خود ناتوان و ناشكيبا خواهد بود.
حال بهتر است تذكراتى را كه توجه به آن مى تواند از انحراف جوانان جلوگيرى نمايد به ترتيب يادآورى نماييم:
1ـ امام على(ع) فرمود: ((على قدر الحيإ تكون العفه;(1) پاكدامنى هر فرد به اندازه حياى اوست.))
هيچ صفتى مانند حيا نمى تواند انسان را از گناه باز دارد و بيشتر گناهان ريشه در بى حيايى دارد, متإسفانه امروزه در نزد بعضى از مردم كه شناخت درستى از اخلاق اسلامى ندارند, حيا به عنوان ((خجالت)) مذموم به حساب مىآيد, در صورتى كه وجود اين صفت ارزشمند به ويژه براى جوانان بسيار لازم است, زيرا در اين مرحله از عمر كه نيروى شهوت در اوج است, وجود صفت حيا مى تواند مانند سدى محكم سيلاب خواهش هاى نفسانى را مهار نمايد.
پدر و مادر بايد بكوشند كه اين صفت را در فرزندان خود تقويت كنند و در گام نخست خود آنها در زندگى خانوادگى باوقار و باحيا باشند تا همين روحيه را فرزندان از آنان اقتباس كنند. اگر كسى تحقيق كند درمى يابد كه بيشتر جوانانى كه دچار انحرافات اخلاقى مى شوند, در خانواده هايى زندگى مى كنند كه والدين آنها عامل به دستورات اخلاقى نيستند و از انجام اعمال خلاف شرع در حضور كودكان خود ابايى ندارند و ابلهانه اين تظاهر به فسق را نوعى صداقت و بى ريايى مى پندارند! مادرى كه خود از حيا بهره اندكى برده است و رخسار و اندام خود را از نامحرمان نمى پوشاند, چگونه مى تواند دخترى تربيت كند كه پاكدامنى را شعار زندگى خود قرار دهد. حتى اگر والدين متعبد نيستند ولى رستگارى فرزندان خود را طالب هستند, بايد لااقل در ظاهر, مسائل شرعى را مراعات كنند. پدر و مادرى كه در حضور جوانان خود فيلم هاى غيراخلاقى را تماشا مى كنند, بدانند كه با اين كار حيا را از دل فرزندان خود مى زدايند و از بين رفتن حيا يعنى از بين رفتن دين, زيرا اين دو صفت با هم اند و جدا شدنى نيستند چنان كه امير بيان على(ع) فرمود: ((إلايمان والحيإ مقرونان فى قرن و لا يفترقان)).(2)
همراهى پدر و مادر با جوانان خود در ارتكاب گناهان اثرى بسيار تخريب كننده تر دارد, از حالتى كه خود جوانان به طور مخفيانه و هراسناك كار خلافى را انجام مى دهند و خود را گناهكار مى دانند و از اين جهت شرمسار هستند; پس بياييد حتى اگر خودمان واجبات شرعى را رعايت نمى كنيم, لااقل به خاطر اين كه فرزندان ما دچار انحراف نشوند, تظاهر به فساد و بى دينى نكنيم.
2ـ مسإله ديگر كنترل و نظارت بركارها و رفت و آمدهاى نوجوانان است. بعضى از والدين توجه ندارند كه فسادهاى اخلاقى مانند بيمارىها با يك تماس ساده با فرد آلوده به وجود مىآيد, براى مثال تلفن كه اكنون خانواده هاى زيادى از نعمت آن برخوردارند, به صورت وسيله اى براى بسيارى از انحرافات درآمده است, كم نيستند دختران معصومى كه با رد و بدل كردن يك شماره تلفن و انجام يك مكالمه كوتاه تلفنى از روى كنجكاوى و گذاشتن يك قرار ملاقات به دام شياطينى مخوف افتاده اند.
آزاد گذاشتن نوجوانان به خصوص دختران كه عاطفى و زودباورند براى رفت و آمد و شركت در ميهمانى هاى دوستانه كه در آن والدين حضور ندارند و رفتن به خانه دوستان و همسايگان به بهانه درس خواندن, در برخى موارد باعث از بين رفتن عفت آنها مى شود, به ويژه در مورد دختران و پسران اقوام و آشنايان كه به سبب جو اطمينان خانوادگى تماس آنان با يكديگر آسان تر است و خطر داشتن روابط نامشروع بيشتر, زيرا انسان هميشه بايد از گناهى وحشت داشته باشد كه زمينه انجام آن آماده تر است.
البته اين نظارت بايد بدون سوء ظن بى مورد و به طور غير مستقيم و با كمال محبت اعمال شود تا جوان احساس نكند اسير پدر و مادر است و آنان از موضع قدرت به هر كارى كه مى خواهند فرمان مى دهند, بلكه براى هرگونه دخالتى در كار جوانان بايد يك توجيه مقبول و منطقى وجود داشته باشد.
3ـ بايد به طور مناسبى جوانان را از خطر انحرافات جنسى و داشتن روابط نامشروع آگاه ساخت. فسادهاى جنسى چون در هاله اى از كتمان اجتماعى مخفى است و به خاطر حفظ عفت عمومى نمى توان ضررها و عواقب خطرناك آن را به طور كامل و بى پرده به جوانان نماياند, هوشيار كردن جوانان در اين باره مشكل تر است; مثلا در مورد اعتياد چون آفات و نتايج آن بارها در قالب فيلم و سريال و داستان از طريق صدا و سيما و مطبوعات نموده شده است, جوانان ما زشتى اين عمل را زودتر قبول مى كنند, بر خلاف فسادهاى جنسى و روابط نامشروع كه كسى قربانى آن را نمى نگرد و از بدبختى ها و مصايب وى آگاه نيست و نمى شود هم او را به جوانان معرفى كرد تا عبرت گيرند, زيرا در بسيارى اوقات آشنا ساختن جوان با انواع مختلف انحرافات جنسى و فريب خوردگان مبتلايان به آن, خود باعث فاسد شدن او مى شود, لذا دادن هشدار به جوانان در اين باره هم لازم است و هم بايد با احتياط و دقت تمام صورت پذيرد.
4ـ مهم ترين و اصلى ترين مسإله, ازدواج جوانان است. گفتيم كه تمايلات جنسى جز ازدواج درمانى ندارد و پدر و مادر بايد سعى كنند در نزديك ترين زمان ممكن پس از بلوغ, براى جوان خود همسر اختيار كنند. ممكن است اين سخن در جو فعلى حاكم بر جامعه غير منطقى جلوه كند و كسانى را كه جز به دنيا و مظاهر مادى آن نمى انديشند, به شگفتى وادارد, ليكن مطابق خواسته شرع مقدس است و تضمين كننده پاكدامنى و صلاح جوانان اين مرز و بوم.
برخى اعتراض مى كنند كه جوانان در اين سن هنوز بچه اند و قدرت اداره زندگى را ندارند, ولى اين حرف صحيح نيست, زيرا اولا: غريزه جنسى توجهى به اين مسائل ندارد و رشد آن به سبب وجود اين گونه مشكلات متوقف نمى گردد به خصوص در زمان ما كه نسبت به گذشته جوانان زودتر به بلوغ جنسى مى رسند و اطلاعات زيادترى در اين باره دارند.
ثانيا: اين زندگى كه شما با هزاران مشكل براى خود آفريده ايد, مردان و زنان مسن و باتجربه را نيز حيران و درمانده مى سازد, چه رسد به جوانان نورس! خوب كمى از اين توقعات مادى بكاهيد, اندكى شهوات دنيايى و خواسته هاى نفسانى را كه براى خويش ضرورى مى پنداريد, كنار بگذاريد تا زندگى كردن, آسان گردد, شما كه براى آسايش خود هزاران نوع نياز مصرفى تراشيده ايد و متإسفانه آرامش روحى تان را فداى دست يابى به وسايل آسايش جسمى تان كرده ايد, چه اصرارى داريد كه نسل آينده هم مانند شما دچار اين خطاهاى خسارت بار گردند. اين نوع زندگى تجملاتى بر خلاف ادعاى شما جبر زمانه نيست و مى توانيد آن را تغيير دهيد. مگر شما نبوديد كه در اول انقلاب چنان روش زندگى خود را تغيير داديد و به ساده زيستى روى آورديد كه دوست و دشمن را به تعجب واداشتيد! الان هم راه براى تحول باز است, ليكن انسان هاى شجاع و آزاده اى كه بتوانند بر خلاف جهت رودخانه زندگى شنا كنند, اندكند.
اگر به اين نوع زندگى اسراف گرانه و پرزرق و برق معتاد شده ايد و شيطان شما را به حال خود رها نمى سازد كه پاك و ساده زندگى كنيد, حداقل به جوان ها فرصت دهيد تا وسايل مورد نظر شما را در طول سال هاى زندگى تهيه كنند, چه اصرارى داريد كه از همان آغاز ازدواج همه چيز بر وفق مراد باشد, مگر شما خودتان هنگام ازدواج همه وسايل زندگى تان را داشتيد يا اين كه بعد تهيه كرديد!
البته ناگفته نماند كه نقش خانم ها در به وجود آوردن اين معضلات به مراتب از آقايان بيشتر است. هر كسى اندك تإملى كند, در مى يابد كه امر ازدواج در جامعه ما تقريبا يك مسإله زنانه است و در حوزه اختيارات خانم هاست كه متإسفانه غالبا درباره چگونگى تشكيل خانواده و روابط خانوادگى تصورات غلط و نابجايى دارند. بعضى از مادران هستند كه مى خواهند صدها عقده فروخورده و هوس هاى سركوب شده خود را هنگام شوهر دادن دخترشان ارضا كنند, اين است كه بسيارى جوانان از ترس توقعات فوق العاده مادران و زنان اقوام اصلا جرإت نمى كنند از دختر مورد علاقه خود خواستگارى كنند, اگر هم همتى به خرج داده گامى پيش نهند, بايد تا سال هاى سال قسط وام هاى ازدواج را بپردازند. اگر با دقت به مخارج و لوازم عروسى بنگريد غالبا چيزهايى را مى بينيد كه هوس هاى زنان را اشباع مى كند وگرنه مردان به خودى خود به وسايل ضرورى زندگى توجه دارند, نه خرج هاى اسراف گرانه اى مثل هزينه اجاره سالن, تهيه چندين نوع غذا و لباس هاى آن چنانى و آراستن اتاق هاى خانه و فيلمبردارى و عكاسى و هزاران نياز كاذب ديگر كه خود زنان در تراشيدن و شمردن آنها از همه استادترند و بيچاره داماد نگون بخت كه دلى پر مهر دارد و كفى تهى چه كند اگر قبول نكند, اين است كه با كراهت مى پذيرد و تلخى اين مخارج, لذت كامرانى را از ياد وى مى برد, در حالى كه تنها چيزى كه ريشه در فرهنگ اسلامى دارد وليمه ازدواج است و آن هم غذايى است كه پخته مى شود و جمعى از مومنان دعوت مى شوند و از آن مى خورند و براى شادكامى زوجين دعا مى كنند, باقى هزينه ها ربطى به فرهنگ اسلامى و رستگارى ندارد و ساخته دل هاى مريض است كه آن را بر سنت نبوى بسته اند و باعث مشكلات فراوان شده اند.
بايد به اين مادران و خواهران گفت آيا واقعا تجملات زندگى اين قدر براىتان مهم است كه عفت و پاكدامنى دخترتان را حاضريد فداى آن كنيد! يقين داشته باشيد كه شما هم در گناه انحرافاتى كه جوانان به آن دچار مى شوند شريك هستيد و روزى بايد گناه اين رفتارهاى آلوده به حرص و هوس خود را در محكمه عدل خداوندى پاسخگو باشيد.
سنت ازدواج كه اين قدر در اسلام بر آن تإكيد شده است و براى آن انواع مختلفى تشريع شده است تا هر كس به هر صورت كه براى او راحت است, ازدواج كند, بزرگ ترين ضربات را از ناحيه زنان خورده است. آنها نه تنها چند همسرى و ازدواج موقت را گناهى نابخشودنى مى شمارند, بلكه حتى تك همسرى را كه خود مهر تإييد مى نهند با چنان رسوم و آداب جاهلانه اى آميخته اند كه هويت اصلى خود را از دست داده است و مسلم است كه در چنين فضايى گناه زمينه بروز بيشترى خواهد يافت, بنابراين بانوان مسلمان بايد به ياد داشته باشند كه نبايد به خاطر حساسيت هاى زنانه با سنت رسول خدا(ص) مخالفت كنند و يا اگر هم موافقت مى كنند هر طور كه ميل نفسانى آنان تقاضا دارد عمل كنند.
جوانان دل هايى پاك دارند و آنچه از شما انتظار دارند, صداقت و محبت است, اما شما بدون توجه به اين امر مشغول ساختن يك كاخ شيشه اى هستيد كه گمان مى كنيد تضمين كننده خوشبختى فرزند شماست, كه با مختصر ضربه اى درهم خواهد شكست. جوانان را واگذاريد تا با كمال سادگى و بىآلايشى تشكيل خانواده دهند, باشد كه جو فرهنگى موجود تغيير يابد و كارها به سامان آيد.
در اين جا گناه مرفهين بى درد از همه افزون تر است آنان نه تنها خود قربانى رفتار نامعقول و مادىگرايانه خويش اند و مسإله ازدواج را به صورت مصداق اتم اسراف و تبذير درآورده اند, بلكه با گذاردن يك سنت غلط افرادى را كه از لحاظ روحى ضعيف و تقليدگرند در پى خود به پرتگاه نيستى مى كشانند و اگر ما حتى بپذيريم كه اين مخارج اضافى ازدواج براى مرفهين جايز است و آنان مالى را كه از راه حلال به دست آورده اند در كار مباحى مصرف مى كنند ـ كه غالبا چنين نيست ـ توده هاى مردم عادى و كسانى كه با مشكلات مادى دست به گريبان هستند ديگر چرا! چقدر حزن انگيز است كه بعضى از مردم در برهه پس از جنگ مترفان و مسرفان جامعه را الگوى خود قرار داده اند و مشى رهبران انقلاب را از ياد برده اند.
جوانان
اما آنچه لازم است به خود جوانان تذكر داده شود اين است:
1ـ اين امر را هميشه به خاطر داشته باشيد كه دوره جوانى دوره اى سرنوشت ساز و بحرانى است كه اگر هوشيارى و دقت كافى نداشته باشيد, خساراتى را تا پايان عمر متحمل خواهيد شد. اكثر انحرافات خطرناك ريشه در خطاهاى دوره جوانى دارد, پس مردانه بكوشيد تا پاك بمانيد و تن به فسادها نيالاييد و بدانيد گرچه ممكن است در اثر گناه لذت ناچيز و موقتى را به دست آوريد, ليكن عذاب وجدان و ترس از رسوايى, آن را در كام شما تلخ خواهد ساخت, چنان كه على(ع) فرمود: ((هيچ دردى بالاتر از درد گناه نيست!))
2ـ از دوستى با افراد ناباب و كسانى كه چشم و دل پاكى نسبت به ناموس مسلمانان ندارند, بپرهيزيد كه آنها اگر فرصتى پيدا كنند اول به ناموس خود شما خيانت خواهند كرد. بدانيد كه تإثير همنشينى با دوستان در ايام جوانى بر روى اخلاق شما بسيار زياد است, سعى كنيد با كسانى رفاقت كنيد كه حس غيرت و حميت ملى و مذهبى را در شما زنده مى كنند, اين چنين دوستانى از ناموس شما مانند ناموس خود دفاع خواهند كرد.
3ـ در مورد فساد جنسى به ايمان خود مغرور نشويد و خود را زرنگ ندانيد كه هر چه شما زرنگ و هوشيار باشد, شيطان از شما زرنگ تر است. از خداوند عاجزانه بخواهيد كه بر شما رحمت آورد و دامان شما را پاك نگه دارد. مبادا تحت تإثير سخن كسانى كه مسائل جنسى را به طريقه حرام بسيار ساده براى خود حل كرده اند, بدين خيال كه كنترل نفسانى بسيار ساده است, در مكانى حاضر شويد كه مقدمات گناه فراهم است, زيرا با توجه به اين كه نيروى جنسى شما در اوج است وقتى مقدمات گناه فراهم شود, جلوگيرى از آن به غايت مشكل است و نياز به علم و تقواى حضرت يوسف(ع) دارد; بنابراين كسى كه مقدمات گناه را فراهم مى كند بايد انجام آن را از اول مفروض بداند و گمان نكند وقتى شيطان او را به هيجان آورد, مى تواند از كمند شهوت بگريزد.
4ـ بكوشيد به حرف افراد فاسدى كه با مسخره كردن سعى مى كنند شما را از دين خدا باز دارند وقعى ننهيد و توجه داشته باشيد كه فساد كاران دو دسته اند; دسته اول آنان اند كه دامنى آلوده دارند, ليكن صلاح و نيكوكارى را مى ستايند و اهل تقوا را احترام مى گذارند و از گناه خود شرمسارند كه اميد هدايت شدن اين افراد زياد است. دسته دوم آنان اند كه هم خود آلوده اند و هم ديگران را آلوده مى خواهند و از راه رستگارى باز مى دارند و اهل تقوا را مسخره مى كنند و نشانه هاى ديانت را با تعابير و حركات گوناگون مورد انتقاد قرار مى دهند, اينان از دسته اول به مراتب خطرناك ترند و دوستى با ايشان بسيار زيان آور است.
بايد در مقابل طعنه و كنايه هاى اهل فساد طاقت بياوريد. آنان هر كسى را كه به دستورات دين در مورد حجاب و عفاف عمل كند, امل و بى ذوق و نادان مى خوانند, در صورتى كه وقتى پرده ها برافتد روشن مى شود نادان كسى است كه آخرت را از ياد ببرد و در هلاكت ابد افتد. شما نبايد به سبب شرم از تظاهر به ديندارى پرهيز كنيد تا در نتيجه حضور و تعداد فسادكاران در جامعه بيشتر نموده شود, وقتى افراد فاسد از اظهار فساد و آلودگى خود شرم ندارند, چه دليلى دارد كه ما از اظهار اعتقادات دينى و عمل به دستورات شرع مقدس شرمسار باشيم!
5ـ حفظ حجاب براى دختران جوان بسيار مهم است حجاب كامل بزرگ ترين مانع آلودگى است. بعضى از دختران نه به خاطر جلب نظرنامحرم, بلكه براى حفظ شخصيت و اعتبار خود در جمع دوستان, لباس هاى آخرين مد و زيبا بر تن مى كنند و در انظار عمومى ظاهر مى شوند, در حالى كه غافل از آن هستند كه اين ظاهر پر آب و رنگ چشم هاى هوسران جوانان فاسد را به دنبال آنان خواهد كشيد و فساد كاران در كمين آنها خواهند نشست و به انواع نيرنگ ها خواهند كوشيد تا آنها را در دام اندازند و سرمايه عفت شان را بر باد دهند.
6ـ بنا را براين بگذاريد كه هرچه زودتر ازدواج كنيد و تلاش نماييد بر خلاف مردم دنياپرست, ازدواج شما ساده و بدون اسراف و تجمل باشد و تا مى توانيد به بزرگ ترها اجازه ندهيد كه بر شرايط و مقدمات ازدواج بيفزايند و تا مى توانيد به مسائل معنوى توجه كنيد و با جان و دل هزينه هاى زندگى جديد را بپذيريد كه هرچند زياد باشد, اما ارزش دارد و باعث جلوگيرى از انحراف و فساد و كسب سعادت است. نكته ديگر اين كه براى شناخت همسر آينده خود حتما از افراد بزرگ تر و با تجربه تركمك بگيريد و خودتان در اين مورد اقدامى نكنيد كه يكى از دام هاى شيطان اين است كه جوانان دختر و پسر را به خيال انتخاب همسر مناسب و ازدواج و تشكيل زندگى به يكديگر نزديك مى كند تا وقتى آنها را در محل مناسبى يافت با وسوسه هاى ايمان بر باد ده خود, به گناه وادارشان سازد و زندگى شان را تباه كند, به ويژه دختران كه در بيشتر موارد به گمان دست يابى به مرد روياهاى خود به دام اهل فساد افتاده اند.
بايد دانست كه بسيارى از دوستى ها و روابط پنهانى دختران و پسران جوان با يكديگر به مرحله ازدواج نمى رسد و اگر هم به ازدواج ختم شود, تجربه نشان داده است كه اين ازدواج ها چون تنها از روى احساس و هوس بوده است مدت زيادى نپاييده اند و دو طرف به زودى به اين نتيجه رسيده اند كه بايد از هم جدا شوند و گناه سرانجامى جز اين ندارد.
7ـ اگر خداى ناكرده دچار گناه شديد فورا توبه كنيد و به هيچ وجه گناه خود را براى ديگران بازگو نكنيدكه اين كار هم باعث ريختن آبروى شماست كه حفظ آن بر شما واجب است و هم موجب گسترش فساد در جامعه مى شود كه خود گناه ديگرى است با پنهان كردن گناه, اميد مى رود خداوندى كه ستارالعيوب است آن را در دنيا و آخرت از ديگران مخفى نگه دارد.
پاورقي ها:پى نوشت ها: 1 ) غرر الحكم 4/312. 2 ) غرر الحكم 2/47.