پيش سخن
در ميان قاموس ها, گلواژه اى كه در رإس برترين ها قرار دارد, و بسيار جاذب, دلگشا و زيباست, واژه وحدت و اتحاد است. اتحاد, نخ تسبيحى است كه مهره ها را در كنار هم نگه مى دارد, و ارتباط منظمى بين آن ها برقرار مى سازد, و آن ها را از پراكندگى و دورافتادگى و گم شدن حفظ مى كند; اگر آن نخ پاره شود, انسجام مهره ها گسسته شده, و هر كدام به جايى فرو خواهد افتاد.
وحدت عامل مهم حركت بخش براى انقلاب ها بوده, و انسان ها را در گذر پيشرفت به سوى پيروزىها, از دست اندازها و گردنه هاى صعب العبور, عبور مى دهد, به ناتوانى ها توان بخشيده, و دشوارىها را آسان مى كند و ناممكن ها را ممكن مى سازد.
نقش سازنده و توان بخش اتحاد در پيروزى انقلاب اسلامى در حدى بود كه براى همگان روشن گرديد كه در ميان عوامل پيروزى, سه عامل در رإس عوامل قرار داشت كه عبارت اند از: ((اسلام ناب, مسإله رهبرى و مسإله اتحاد.)) آرى اهميت وحدت و انسجام به قدرى است كه در كنار اسلام ناب, و مقام رهبرى (ولايت) مى درخشد, و از آن به عنوان عامل مهم پيروزى ياد مى شود.
اصولا نمى توان بين اسلام و رهبرى اسلامى با مسإله وحدت, جدايى فرض كرد, چرا كه اسلام منهاى وحدت, و يا ولايت منهاى وحدت, هم چون شير مثنوى است كه چنين شيرى را خدا نيافريده است.
بر همين اساس اميرمومنان على(ع) در سخنى مسإله رهبرى اسلامى را چنين ترسيم كرده و مى فرمايد: ((و مكان القيم بالامر مكان النظام من الخرز يجمعه و يضمه, فان انقطع النظام تفرق الخرز و ذهب;(1) موقعيت رهبر اسلامى; همانند نخ تسبيحى است كه مهره ها را در نظام مى كشد, و جمع كرده و ارتباط مى بخشد, اگر آن نخ پاره شود, مهره ها پراكنده مى شوند و هر كدام به جايى خواهد افتاد.))
وحدت مسلمانان, توان آنان را در برابر دشمنان, صدها و هزارها برابر مى كند, درست مانند سدهاى بزرگى كه در نقاط مختلف جهان ساخته شده و مبدإ بزرگ ترين نيروهاى صنعتى است, و سرزمين هاى وسيعى را زير پوشش روشنايى و آبيارى قرار داده است, اين قدرت عظيم چيزى جز نتيجه به هم پيوستن دانه هاى ناچيز باران نيست. بنابراين اتحاد و انسجام دانه هاى باران باعث ايجاد سدهاى عظيم با آن همه توانايى ها شده است. وقتى كه از دانه هاى باران در پرتو وحدت و به هم پيوستگى چنان آثار اعجازآميز بروز كند, قطعا اتحاد و انسجام مسلمانان آثار و بركات اعجاز آميز بيش ترى در پيشرفت اهداف عالى انسانى و جلوگيرى از مقاصد غير انسانى استعمار خواهد داشت و موجب سربلندى و عزت و اقتدار بى نظير خواهد شد.
ارزش اتحاد از ديدگاه قرآن
حفظ وحدت در صدر اسلام, موجب انسجام و فشردگى مسلمانان شد, آن ها در پرتو همين همدلى و هماهنگى توانستند بر خيل دشمنان مختلف فائق آيند و به امتيازات فوق العاده دست يازند, چرا كه قرآن به آن ها فرموده بود: ((واعتصموا بحبل الله جميعا و لا تفرقوا واذكروا نعمت الله عليكم اذ كنتم اعدإ فالف بين قلوبكم فاصبحتم بنعمته اخوانا;(2) و همگى به ريسمان خدا (قرآن و اسلام و هرگونه وسيله رحمت) چنگ زنيد و پراكنده نشويد, و نعمت خدا را بر خود به ياد آوريد كه چگونه دشمن يكديگر بوديد, و او ميان شما الفت ايجاد كرد, و به بركت نعمت او برادر شديد.))
قرآن تفرقه و اختلاف را در رديف عذاب هاى آسمانى عنوان كرده و مى فرمايد: ((قل هو القادر على ان يبعث عليكم عذابا من فوقكم او من تحت ارجلكم او يلبسكم شيعا و يذيق بعضكم بإس بعض;(3) بگو خداوند قادر است كه از بالا يا از زير پاى شما, عذابى بر شما بفرستد, يا به صورت دسته هاى پراكنده شما را با هم بياميزد, و طعم جنگ (و اختلاف) را به هر يك از شما به وسيله ديگرى بچشاند.))
قرآن به تفرقه افكنان هشدار داده و آنها را جداى از اسلام و دشمن مسلمانان معرفى كرده و با قاطعيت مى فرمايد: ((ان الذين فرقوا دينهم و كانوا شيعا لست منهم فى شىء انما امرهم الى الله;(4) همانا كسانى كه آيين خود را پراكنده ساختند, و به گروه هاى گوناگون تقسيم شدند, تو هيچ گونه رابطه اى با آن ها ندارى, سر و كار آن ها تنها با خدا است.))
قرآن; گروه گرايى و پراكندگى را از برنامه هاى مشركان دانسته, و مسلمانان را به شدت از آن نهى كرده و به انسجام تحت پوشش توحيد دعوت فرموده و با صراحت مى فرمايد: ((و لاتكونوا من المشركين من الذين فرقوا دينهم و كانوا شيعا;(5) از مشركين نباشيد, از كسانى كه دين خود را پراكنده ساختند, و به دسته ها و گروه ها تقسيم شدند.))
حفظ اتحاد در بيان پيامبر(ص) و امامان(ع)
در گفتار پيامبر(ص) و امامان معصوم(ع) با تعبيرهاى جالب و عميق به مسإله وحدت و برادرى ترغيب شده و از هرگونه پراكندگى و تفرقه نهى گرديده است, و در بعضى از اين موارد به دليل آن نيز اشاره شده است, به عنوان نمونه, نظر شما را به چند گفتار از آن ها جلب مى كنيم:
پيامبر اكرم(ص) فرمود: ((المسلمون يد على من سواهم;(6) مسلمانان, يك دست (يك پارچه هم چون يك دست نيرومند) نسبت به بيگانگان هستند.))
و نيز فرمود: ((المسلمون كالرجل الواحد اذا اشتكى عضو من اعضائه تداعى له سائر جسده;(7) مسلمانان نسبت به همديگر هم چون يك مرد هستند كه هرگاه عضوى از اعضاى او دردمند شود, اعضاى ديگر او نيز احساس درد مى كنند.))
نظير اين مطلب با اندكى تفاوت از امام صادق(ع) نقل شده آن جا كه فرمود: ((المومن اخو المومن كالجسد الواحد, ان اشتكى شيئا منه وجد الم ذلك فى سائر جسده;(8) مومن برادر مومن است, مانند پيكرى كه هرگاه عضوى از آن دردمند شود, اعضاى ديگر هم احساس درد كند.))
اميرمومنان على(ع) در فرازى از يكى از خطبه هايش خطاب به مسلمانان چنين فرمود: ((و الزموا السواد الاعظم, فان يدالله مع الجماعه, و اياكم والفرقه, فان الشاذ من الناس للشيطان, كما ان الشاذ من الغنم للذئب;(9) به جمعيت عظيم مسلمانان بپيونديد, كه دست خدا با جماعت است, و از پراكندگى دورى كنيد كه انسان تنها بهره شيطان است, چنان كه گوسفند تك رو طعمه گرگ خواهد بود.)) امام على(ع) به قدرى نسبت به گروهك خوارج كه موجب تفرقه در ميان سپاه آن حضرت شدند و با شعارهاى فريبنده براى خود دسته جدا كرده بودند, اظهار بيزارى مى كند كه به دنبال سخن فوق مى فرمايد: ((الا من دعا الى هذا الشعار فاقتلوه ولو كان تحت عمامتى هذه;(10) آگاه باشيد! كسى كه به اين شعار (اغواگر و تفرقه افكن خوارج) دعوت كند, گرچه در زير عمامه من پناه آورده باشد, او را بكشيد.))
از اين بيانات چنين استفاده مى شود كه رعايت حفظ اتحاد, ارزش بسيار عميق و مهمى است كه پيامبر(ص) و امامان(ع) ما را به آن دعوت كرده اند, و به عكس گناه تفرقه افكنى و پراكندگى به قدرى بزرگ است كه به مناديان و پديد آورندگان آن به شدت هشدار داده شده, تا مسلمانان با اظهار تنفر از آن ها و از هرگونه تفرقه افكنى, عوامل اختلاف را از جامعه خود طرد كرده و براى حفظ وحدت خود, از هيچ گونه كوششى دريغ ننمايند.
امام خمينى منادى وحدت اسلامى
حضرت امام خمينى ـ قدس سره ـ همواره همه اقشار جامعه از شيعه و سنى, از كرد, لر, ترك, بلوچ و فارس و عشاير با قوميت هاى مختلف را به وحدت كلمه زير پرچم توحيد فرا مى خواندند, و همين يكى از عوامل و راز و رمز بزرگ پيروزى انقلاب, و عبور از موانع و دست اندازها در مسير تداوم انقلاب بود, و موجب حل بسيارى از مشكلات سياسى, نظامى و فرهنگى شده, و نتايج درخشانى از آن عايد گرديد.
امام خمينى, اين مطلب را چنين تبيين مى كردند كه: ((مسلمانان در مذاهب گوناگون, دشمنان مشترك دارند, آنان در عين آزادى عقيده و بيان و آزادى انتخاب مذهب بر اساس عقل و منطق, همه در زير پرچم توحيد و رسالت محمد(ص) هم عقيده اند, و آيين مقدس اسلام در جهان دشمنان بسيار دارد, مسلمانان بايد براى حفظ اسلام و دست آوردهاى آن, در برابر دشمنان, در يك صف باشند و با وفاق ملى و انسجام مكتبى, از كيان و عظمت خود نگهبانى كنند, پر واضح است كه اگر آن ها در داخل جمعيت خود به صورت گروه هاى پراكنده درآيند, دشمن استعمارگر از تفرقه آن ها سوء استفاده كرده, و به آن ها آسيب شديد مى رساند, به عنوان مثال اگر مسلمانان در برابر اسرائيل كه دشمن شناخته شده و خون خوار اسلام و مسلمين است, يك پارچه و متحد باشند, هرگز اين مولود نامشروع امريكا نمى تواند به غصب و تجاوز خود ادامه دهد.
وحدت اسلامى به اين معنى نيست كه همه به طور اجبار از يك مذهبى پيروى كنند, بلكه به معناى اتحاد و انسجام براى تحقق آرمان هاى جهانى و عميق اسلام, و بيرون راندن دشمنان متجاوز و ضد اسلام است.))
بر همين اساس امام خمينى ـ قدس سره ـ همگان را به وحدت و انسجام با تعبيرات مختلف فرا مى خواند, كه نمونه هايى از آن چنين بود:
((با هم باشيد, دست واحد باشيد, و همه را دعوت به وحدت كنيد, و بحمدالله وحدت حاصل است, حفظ كنيد اين وحدت را. مادامى كه حفظ كنيد شما وحدت خودتان را, خدا با شماست يدالله مع الجماعه, وقتى اعتصام به حبل خدا كنيد, خداوند با شما است. ))
((مسلمانان حاضر در مواقف كريمه(حج) از هر ملت و مذهب كه هستند, بايد به خوبى بدانند كه دشمن اصلى اسلام و قرآن كريم و پيامبر عظيم الشإن(ص), ابرقدرت ها خصوصا امريكا و وليده فاسدش اسرائيل است… و رمز موفقيت دشمنان, در اين توطئه شيطانى, تفرقه انداختن بين مسلمانان به هر شكل كه بتوانند مى باشد… در اين مقطع زمانى تكليف الهى حجاج است كه اگر مطلبى را از گويندگان شنيدند كه بوى ايجاد اختلاف بين صفوف مسلمانان را مى دهد آن را انكار كنند.))(11)
((شما مى دانيد كه آقايان اهل سنت علماى شيعه مدتها است كه زحمت مى كشند كه تفرقه را كنار بگذارند, و كسانى كه پيغمبرشان و دينشان يكى است, همراه و برادر باشند, لكن افرادى كوشش مى كنند كه تفرقه ايجاد كنند و شما خوب مى دانيد كه چه كسانى از تفرقه سود مى برند. شما به مردم توجه دهيد كه اين گونه كارها كه از اين قبيل افراد سر مى زند, به نفع مسلمين نيست, و آن ها خيرخواه ما نيستند, اين گونه كارها و اين تفرقه ها خدمت به امپرياليسم و خدمت به دشمن است.))(12)
((خداى تبارك و تعالى همه را به وحدت دعوت فرموده است, و به تمسك به اسلام و حبل الله دعوت فرموده است, و از تفرقه تحذير فرموده است, اگر گويندگان همان معنا را مى گويند, شما بدانيد كه اين گويندگان, اسلامى هستند… و اگر ديديد كه گويندگان يا گروهى يا اشخاصى, گفتارشان بر خلاف آن چيزى است كه خداى ـ تبارك و تعالى ـ مى فرمايد كه: ((واعتصموا بحبل الله جميعا; تمام شما اعتصام به ريسمان خدا بكنيد)) تمام شما مإموريد كه تفرقه نداشته باشيد, اگر ديديد اشخاصى مى خواهند بين شما و گروهى از ملت يا ملت تفرقه بيندازند, يا دعوت بكنند به مقابله با گروهى از ملت, بدانيد كه اين دعوت برخلاف دعوت اسلام است و برخلاف دعوت انبيإ خدا است, و بر خلاف دعوت خدا است كه شما را دعوت به اتحاد همگانه مى كند. ))(13)
پايان سخن
وحدت و يك پارچگى اثر معجز آميزى در پيشرفت اهداف, و سربلندى و پيروزى اجتماعات دارد, و در بقاى نظام و انقلاب اسلامى, پس از مسإله اصل اسلام ناب, و اصل ولايت و رهبرى صحيح, هيچ موضوعى هم چون اتحاد و انسجام اقوام و ملت ها اثربخش نيست, وحدت كلمه و همدلى و همرنگى مسلمانان صدر اسلام, شاگردان پيامبر(ص) اثر به سزايى در پيشرفت ها و فتوحات شگفت انگيز اسلام داشت, چرا كه آن ها به سخن پيامبر(ص) دل داده بودند كه فرموده بود: ((المومن للمومن كالبنيان يشيد بعضه بعضا;(14) افراد با ايمان نسبت به يكديگر همانند اجزاى يك ساختمانند كه هر جزيى از آن, جزء ديگر را محكم مى كند.))
و نيز فرمود: ((المومنون كالنفس الواحده;(15) مومنان هم چون يك روح هستند.))
وحدت و انسجام در پيروزى انقلاب اسلامى, نقش اساسى داشت, امام خمينى ـ قدس سره ـ منادى وحدت بود, و همواره به آن سفارش مى كرد, و به تفرقه افكنان هشدار مى داد, و آسيب رسانى به هم پيوستگى ملت را گناه بزرگ مى شمرد.
آرى نقش دين اسلام در ايجاد وحدت و برادرى, و نقش وحدت و برادرى در پيشبرد اهداف به قدرى براى دشمنان و استعمارگران, مهم و گران بود, كه براى نفوذ خود به كشورهاى اسلامى بيشترين سعى خود را براى ايجاد تفرقه نمودند, و با تز ((تفرقه بينداز و حكومت كن)) وارد ميدان شدند, و در اين راستا خسارت هاى جبران ناپذيرى به اسلام و مسلمانان وارد ساختند, چرا كه آن ها راز و رمز پيروزىهاى چشم گير مسلمانان در ابعاد گوناگون را همان فشردگى و انضباط و به هم پيوستگى آن ها مى دانستند.
به گفته ((جان ديون پورت)) دانشمند معروف انگليسى ((…محمد يك نفر ساده, در پرتو اتحاد قبايل پراكنده كوچك و برهنه و گرسنه, كشور خودش را به يك جامعه فشرده و با انضباط تبديل نمود, و در ميان ملل روى زمين آن ها را با صفات و اخلاق تازه اى معرفى كرد, و در كمتر از سى سال, اين طرز و روش, امپراطور قسطنطنيه را مغلوب كرد, و سلاطين ايران را از بين برد. سوريه و بين النهرين و مصر را تسخير كرد, و دامنه فتوحاتش را از اقيانوس اطلس تا كرانه درياى خزر و تا رود سيحون گسترش داد…))(16)
به اميد رعايت حفظ وحدت و انسجام, و وصول به نتايج درخشان و آثار پربار آن.
پاورقي ها:پى نوشت ها: 1 ) سيد رضى, نهج البلاغه, خطبه146. 2 ) آل عمران, آيه 103. 3 ) انعام, آيه 64. 4 ) همان, آيه 159. 5 ) روم, آيات 31 و 32. 6 ) علإ الدين بن على المتقى, كنزالعمال, حديث441. 7 ) همان, حديث759. 8 ) محمدبن يعقوب كلينى, اصول كافى, ج2, ص166. 9 ) سيد رضى, نهج البلاغه, خطبه127. 10 ) همان. 11 ) امام خمينى, صحيفه نور, ج19, ص2 و 46. 12 ) همان, ج16, ص248. 13 ) همان, ج14, ص54 و 55. 14 ) و 15 ) ابوالفتوح رازى, تفسير ابوالفتوح, ج2, ص450. 16 ) جان ديون پورت, عذر تقصير به پيشگاه محمد و قرآن (ترجمه سيد غلامرضا سعيدى), ص77.