سيرى در تاريخ سياسى فلسطين و چگونگى غصب آن
قسمت دوم
غلامرضا گلى زواره
حيله هاى شيطانى
در سال 1340هـ.ق وقتى لايحه فلسطين در مجلس سنا و مجلس نمايندگان امريكا مطرح شد, نتايج رإىگيرىها مشخص كرد كه آمريكا علاقه دارد در فلسطين كشورى يهودى نشين تاسيس گردد, چون مسئله قيمومت بريتانيا و توافق آمريكا با آن در كنگره مطرح شد نمايندگان امريكا اصرار كردند كه فقط طرح بالفور مى تواند به عنوان شرط عمده تحقق بخشيدن حق قيمومت بريتانيا بر فلسطين به شمارآيد(1) ; بدين گونه امريكا به عنوان داوطلبى مجهز و حاضر به خدمت براى صهيونيست ها خود را عرضه داشت . در ذيقعده سال 1361هـ.ق عده اى از نمايندگان و سناتورهاى پارلمان امريكا به مناسبت سالگرد روز وعده بالفور طى يادداشتى به روزولت رئيس جمهور وقت تذكر دادند كه وظيفه دنياى متمدن است كه وسايل مراجعت يهود را به وطن اصلى خود فراهم نمايد. در گرماگرم مبارزات, دو حزب جمهورىخواه و دموكرات امريكا براى انتخابات رياست جمهورى, سال 1944م (1363هـ.ق ) تلاش پى گير خود را براى جلب آراى يهوديان كه در انتخابات موثر بود از راه خدمت به آنها بكار انداختند و ترومن ـ رئيس جمهور امريكاـ طى بيانيه اى خواستار آزادى مهاجرت به فلسطين و استيلاى صهيونى تا سر حد تحصيل دولت مستقل يهودى در آن كشور گرديد.
كندى رئيس جمهور سابق امريكا گفته بود: اسرأيل مشعل درخشانى است كه در خاورميانه شعله افكنده است.(2)
بدين جهت بود كه بن گوريون مطمئن بود كه امريكا نقش بريتانيا را به خوبى بازى خواهدكرد.(3)
امريكا تا آن حد از اسرأيل حمايت نمود كه رئيس جمهور اسبق امريكا ـ جيمى كارتر ـ گفته است : خودكشى سياسى را بر چشم پوشى از حمايت اسرأيل رجحان مى دهد, از موقعى كه كشور غاصب اسرأيل پديد آمده حكومت امريكا از روى احسان مبلغ 60 ميليارد دلار بطور رايگان در اقتصاد, صنايع جنگى و نظامى اسرأيل سرمايه گذارى كرده و به تعبيرى به هر فرد يهودى ساكن اين كشور, بيست هزار دلار بخشش نموده و اين در حالى است كه امريكا دهها ميليون نفر بيكار و بينوا در درون سرزمين خود دارد.(4)
در نبرد سال 1386هـ.ق كه در مدت شش روز اسرأيل غاصب قواى كشورهاى عربى را درهم كوبيد و تمام شبه جزيره سينا, غرب رود اردن و ارتفاعات جولان را به تصرف خود درآورد, اين امريكا بود كه از دولت متجاوز اسرأيل در مجامع بين المللى دفاع كرد و ناوگان ششم امريكا در درياى مديترانه براى شتافتن به كمك غاصبان صهيونيستى مهيا شده بود. امريكاموافقت خود را با تهاجم اسرأيل به لبنان در سال 1401هـ.ق اعلام كرد و اين يورش عمليات نابود سازى موجوديت چريك هاى فلسطينى را نيز تعقيب مى نمود.(5)
شوراى امنيت ازسال 1367هـ.ق, همواره اعمال غير قانونى اسرأيل را حداقل در صورت ظاهر و به صورت صدور قطعنامه هايى محكوم مى كرد تا اينكه در شعبان سال 1392هـ.ق دولت امريكا محكوميت اسرأيل را به خاطر حملاتش به لبنان و سوريه وتو كرد.(6)
به همين دلايل بود كه وقتى انجمن به اصطلاح ((جمعيت دوستان خاورميانه)) مستقر در نيويورك از آيه الله كاشف الغطإ دعوت كرد تا براى شركت در كنفرانسى كه در سال 1373هـ.ق در لبنان تشكيل مى شد حضور يابد در جواب معاون اين جمعيت نوشت :
به دست گناهكار شما مسلمانان فلسطين تحت فشار قرار مى گيرند و قريه هاى آنان مورد حمله واقع مى شود, مردانشان كشته و زنان و كودكان بى گناه به طرزى فجيع به قتل مى رسند. مگر شما نيستيد كه اين ستمگران را با مال و اسلحه كمك مى كنيد و به اين جرم ها و جنايات مى كشانيد؟!(7)
امام خمينى (قدس سره) در سخنان گهربار خويش بارها اين حقيقت را مطرح كرده كه امريكا حامى اسرأيل است و در كتاب ولايت فقيه نوشته اند:
((امريكاست كه از اسرأيل و هواداران آن پشتيبانى مى كند. امريكاست كه به اسرأيل قدرت مى دهد كه اعراب مسلم را آواره كند.))(8)
و طى بياناتى خاطرنشان فرموده اند:
(( مجال دادن به دولت پوشالى اسرأيل براى غصب حقوق مسلمين و سلب آزادى و معامله قرون وسطايى نمودن, جناياتى است كه در پرونده روساى جمهور امريكا ثبت مى شود)).(9)
حضرت آيه الله العظمى خامنه اى مقام معظم رهبرى فرموده اند:
((من صريحا اعلام مى كنم هر جوان فلسطينى كه به خاك و خون كشيده مى شود و هر خانواده فلسطينى كه بى سرپرست و متلاشى مى شود, رئيس جمهور و دولت امريكا به طور مستقيم در اين جرم شريك و سهيم هستند.))(10)سازش توإم با فلاكت
اشغالگران قدس وقتى ناتوانى و عدم كفايت اعراب را ديدند و از ناحيه استكبار جهانى به رهبرى امريكا حمايت و تقويت شدند و مشاهده كردند كه سازمان ملل چون حربه اى سياسى در دست دول استعمارى حامى آنها مى باشد و جهان اسلام در تفرقه به سر مى برد. از هر فرصتى كه به دست آوردند براى تصرف اراضى بيشتر و وارد نمودن ضربه به كشورهاى اسلامى همجوار بهره بردند و در جنگ شش روزه با اعراب بر اثر حمايت ابرقدرت ها و خيانت شوروى سابق پيروز شدند. آنها تجاوز وحشيانه به لبنان را از سال 1384هـ.ق آغاز كردند, شديدترين اين تجاوزات در ربيع الثانى سال 1398هـ.ق صورت گرفت كه طى آن قواى غاصب و اشغالگر اسرأيلى مناطق جنوب لبنان تا حوالى ليطانى را اشغال كردند. قطعنامه هاى سازمان ملل نتوانست مانع اين تهاجم شود و اسرأيل حضور نيروهاى مقاومت فلسطينى در جنوب لبنان را دستاويزى براى استمرار نقشه هاى تجاوزگرانه خود قرار داد. در اين عمليات وحشيانه, اسرأيل جنايات زيادى مرتكب شد و شمار زيادى از افراد غير نظامى را به خاك و خون كشيد. يك روزنامه نگار انگليسى كه خود ناظر بخشى از اين جنايات بوده در قسمتى از گزارشات خود مى گويد: ديدن اين منظره ها دلها را مى شكند و از آن خون جارى مى سازد.(11)
در ميان اين همه جنايت, خباثت و توطئه از همه غم انگيزتر و شكنجه آورتر مواضع و ماهيت سران و حكام سازشكار و مرتجع عرب مى باشد. همان افرادى كه صهيونيسم بخشى از مناطق آنان را تحت تصرف خويش درآورد و زهر تلخ جنايت را چشيده و از تيررس اين همه توطئه در امان نمى باشند. در سال 1397 هـ.ق انور سادات خأن و معدوم به تل آويو روآورد و در برابر پرچم اشغالگران قدس به احترام ايستاد و سرود صهيونيسم در مقابلش نواخته شد. تمايل به سازشكارى و مصالحه با اسرأيل غاصب, كار را به آنجا كشانيد كه با حضور كارتر و سايرس ونس ـ وزيرخارجه امريكا ـ مذاكرات مستقيم و رودرروى مصر و اسرأيل در كمپ ديويد امريكا آغاز شد و پس از دو هفته گفتگو, قرار داد كمپ ديويد در سال 1398هـ.ق به امضا رسيد. امام خمينى (قدس سره) در مصاحبه با مجله فرداى افريقا كه در چهاردهم آذر سال 1357هـ.ش صورت گرفت فرمود:
((موافقت كمپ ديويد و نظاير آن توطئه اى براى مشروعيت بخشيدن به تجاوزات اسرأيل كه نتيجتا شرايط را به نفع اسرأيل و به ضرر اعراب و فلسطينى ها تغيير داده است, چنين وضعى مورد قبول مردم منطقه نخواهد بود)).(12)
تاسف مهم بعد از فاجعه فلاكت بار كمپ ديويد و اعلام طرح صلح فهد است كه در آن هنگام (سال 1401هـ.ق) فهد وليعهد عربستان بوذ; در اين سال دستگاه ديپلماسى عربستان تحت رهبرى ملك فهد و با الهام از تعليمات امريكا طرحى هشت ماده اى براى حل بحران خاورميانه و مساله فلسطين ارأه داد كه شناسايى دولت اسرأيل را دربرداشت. اين طرح با مخالفت ليبى و سوريه روبرو شد, كوششى كه براى احياى اين عمل سازشكارانه به عمل آمد تشكيل كنفرانس فاس در مراكش بود. سران بيست و يك كشور عرب به دعوت حسن دوم شاه مراكش در اين شهر ـ فاس ـ گردآمدند تا نسبت به طرح فهد توافقى ميان خود برقرار نمايند, كنفرانس فاس به علت كشاكش سران و وزيران خارجه كشورهاى شركت كننده در همان ساعات اول به شكست انجاميد, نيروهاى پيشرو خاورميانه براى مقاومت در مقابل سياست هاى سازشكارانه دول مرتجع عربى (( جبهه پايدارى اعراب)) را پديد آوردند.(13)
مذاكرات صلح بين اعراب و اسرأيل تاكنون هيچ گونه پيشرفتى نداشته و اسرأيل را براى ادامه تجاوزطلبى و جنايات خود گستاخ تر نموده است.
حضرت آيه الله العظمى خامنه اى مقام معظم رهبرى ـ طى نطقى در تاريخ دهم خرداد ماه سال 1369 هـ.ش خاطر نشان فرموده اند:
((.. سكوت و سازش خيانت آلود بسيارى از دولت هاى عربى و حتى تظاهر بعضى از آنان به بى تفاوتى و عدم حساسيت به سرنوشت فلسطين كار را به جايى رسانده است كه دولت غاصب صهيونيست پس از سال ها كتمان و حتى انكار, اكنون دوباره داعيه اسرأيل بزرگ را علنا بر زبان مىآورد و با بى شرمى و وقاجت نيت پليد غصب سرزمين هاى جديدى از ميهن راتكرار مى كند…))(14)حاميان راستين فلسطين
در سال 1326هـ.ش ـ 1947م ـ كه صهيونيست ها حملات وحشيانه خود را در فلسطين شدت بخشيدند و سازمان ملل با همكارى انگليس و امريكا با تقسيم فلسطين رسماتاسيس دولت غاصب اسرأيل را اعلام كرد, در حالى كه خفقان و استبداد در ايران موج مى زد, فقيه مبارز آيه الله كاشانى كه به تازگى از تبعيدگاه خود به تهران بازگشت نموده بود.ـ سكوت مرگبارى را كه بر فضاى ايران سايه افكنده بود شكست و با صدور اعلاميه اى به تمام مسلمين جهان در خصوص تشكيل دولت اسرأيل اعلام خطر كرد. در بخشى از اين اعلاميه كه در تاريخ يازدهم دى ماه 1326هـ.ش صادر نمود, آمده بود:
((تشكيل دولت (صهيونيستى) در آتيه كانون مفاسد بزرگ براى مسلمين خاورميانه و بلكه تمام دنيا خواهد بود و زيان آن تنها متوجه اعراب فلسطينى نمى گردد و على اىحال بر تمام مسلمين عالم است از هر طريقى كه مى شود از اين ظلم فاحش جلوگيرى نموده و رفع اين مزاحمت را از مسلمين فلسطين بنمايند)).
وى به صدور اين اعلاميه هم اكتفا نكرد و مردم مسلمان ايران را دعوت به تظاهرات به نفع مردم فلسطين كرد, در روز يكشنبه 20 ديماه 1326هـ.ش هزاران نفر از مردم تهران به دعوت آيه الله كاشانى در مسجد سلطانى (امام خمينى كنونى) اجتماع كردند, ولى هيئت حاكمه با توسل به زور از سخنرانى وى در اين اجتماع باشكوه جلوگيرى كرد و در نتيجه حجه الاسلام فلسفى (خطيب معروف) بر فراز منبر رفت و گفت: ما براى آن در اينجا جمع شده ايم كه با مسلمين ابراز همدردى كنيم و اعلام كرد: به منظور جمعآورى اعانه براى كمك به مسلمين فلسطين حسابى در بانك ملى افتتاح گرديده است.
در تاريخ سى ام ارديبهشت 1327هـ.ش آيه الله كاشانى براى بار دوم مردم را به تظاهرات عليه تشكيل دولت غاصب اسرأيل دعوت كرد, اين اجتماع شكوهمند با حضور جمعيت انبوه برگزار شد و آيه الله كاشانى براى تظاهركنندگان نطقى ايراد كرد كه در بخشى از آن گفت:
((حكومت اسلام از قديم الايام برفلسطين حقى ثابت است و مسلمين تمام دنيا بخصوص ملت مسلمان ايران چنين اجازه اى را نمى دهند كه (صهيونيست ها) به اين حق ثابت, دست تعدى دراز نموده و با چنگالهاى آلوده به فساد و ظالمانه برادران مسلمان ما را درهم ريخته و خون آنان را بى رحمانه بريزند)).(15)
آيه الله كاشانى به منظور فراهم ساختن مقدمات وحدت ملل اسلامى در سال 1331هـ.ش به حج مشرف گرديد و با روحانيان و علماى كشورهاى اسلامى مذاكره نموده و از سوريه و لبنان بازديد به عمل آورد و طرح وحدت اسلامى را مطرح ساخت.
مرحوم آيه الله سيدمحسن حكيم ـ زعيم عاليقدر جهان تشيع در حساس ترين مراحل تاريخ سياسى فلسطين, هيئتى را به كنفرانس اسلامى منعقد در لبنان (در دى ماه 1346هـ.ش) اعزام داشت كه در پيامى كه به آن فرستاد خاطر نشان ساخت:
((زمامداران جهان اسلام بايد بدانند كه آزادى بيت المقدس و سرزمين هاى اشغال شده اسلامى و پاك ساختن آنها از وجود عناصر آلوده و دشمنان ديرينه فقط يك راه دارد و آن اين كه روش واحد و قاطعى را در بيرون راندن نيروهاى اشغالگر و غاصب و متجاوز (اسرأيلى) پيش بگيرند.(16)
پس از ماجراى اسف انگيز و ناگوار آتش سوزى عمدى توسط صهيونيست ها در مسجدالاقصى, مرحوم آيه الله حكيم در نهم جمادى الاخر سال 1389هـ.ق اطلاعيه اى صادر نمود كه در سراسر جهان اسلام انتشار يافت. در اين بيانيه آمده بود:
((جهان اسلام از شنيدن خبر اقدام تبهكارانه اى كه اسرأيل به آن دست زد و از مدت ها پيش نقشه آن را مطرح كرده بود به شدت بر خود لرزيد, اين خبر جا نگذار, آتش سوزى عمدى در مسجدالاقصى, نخستين قبله مسلمانان و سومين حرم شريف و مركز پيامبران و رسولان است)).(17)
آزادى فلسطين از آرمانهاى شهيد سيدمجتبى نواب صفوى بود و براى حاكميت مسلمانان در آن سرزمين. نامبرده از هيچ كوششى فرو گذار نكرد و خود را براى يك مهاجرت آماده نمود ودر يازدهم شهريور سال 1332هـ.ش در كنگره اسلامى شهر قدس شركت نمود تا با نطق هاى آتشين و حماسى خود از مبارزات مردم فلسطين حمايت كند و سياست صهيونيستى را محكوم نمايد.(18)
هنگامى كه اولين مسابقه فوتبال بين ايران واسرأيل در ورزشگاه امجديه (شيرودى كنونى) در سال 1347هـ.ش برگزار شد, مردم مسلمان ايران از همان لحظات اول تماشاى معمولى مسابقات فوتبال را به يك تظاهرات سياسى عميق ضد اسرأيلى تبديل نمودند و بدين گونه برقرارى رابطه رژيم پهلوى را با غاصبين صهيونيستى محكوم كردند.
عمال اسرأيل به همراه دستگاه جهنمى ساواك اختناق شديدى را بر ايران حاكم نمودند و سازمان امنيت, اهل منبر را دعوت مى كرد و از آنان التزام مى گرفت كه سه موضوع را رعايت كنند: عليه شخص اول مملكت سخن نگويند, عليه اسرأيل تبليغات نكنند, به مردم نگويند كه اسلام در خطر است.
وقتى اين خبر به گوش امام رسيد كه گروهى از سخنرانان مذهبى را دستگير كرده اند كه چرا خلاف اين دستورالعمل عمل كرده اند, حضرت امام خمينى (قدس سره) خروشيد و فرياد برآورد:
((.. امروز به من اطلاع دادند كه بعضى از اهل منبر را برده اند در سازمان امنيت و گفته اند شما به سه موضوع كار نداشته باشيد, پس از آن هر چه خواستيد بگوئيد, يكى اين كه با شاه كار نداشته باشيد و از او حرف نزنيد, يكى هم اين كه با اسرأيل كار نداشته باشيد و يكى هم اين كه نگوئيئ دين در خطر است… خوب اگر اين سه تا امر را كنار بگذاريم ديگر چه بگوئيم؟ ما هرچه گرفتارى داريم از اين سه تا هست.))(19)
در جمادى الاول سال 1384هـ.ق امام خمينى در مسجد اعظم قم ـ در حالى كه بيرون از مسجد دژخيمان هم پيمان اسرأيل همه چيز و همه جا به شدت تحت كنترل سرنيزه هاى خود داشتند ـ برفراز منبر فرياد برآورد:
((من به دول اسلامى مى گويم آقايان… فلسطين مغصوب است. اسرأيل را بيرون كنيد از فلسطين)).(20)
پيروان راستين امام خمينى در همان نخستين روزهاى مبارزه بر عليه رژيم شاه, دومين شعارشان نجات فلسطين بود و با همه مشكلات اعانه جمع مى كردند براى فلسطين مى فرستادند.
به موازات حملات وحشيانه رژيم صهيونيستى به كشورهاى عربى استاد شهيد مرتضى مطهرى به همراه مرحوم علامه طباطبايى و آيه الله حاچ ابوالفضل موسوى زنجانى با انتشار يك بيانيه از مردم تهران دعوت كردند تا براى يارى برادران مسلمان كمك هاى لازم را جمع آورى نمايند.
آيه الله طالقانى نيز در مسجد هدايت اقدام به اين عمل كرده بود. استاد شهيد مطهرى در فرازى از بياناتش در حسينه ارشاد خطاب به مردم تهران گفت:
((.. هرچند اگر تمام پول مسلمين را جمع كنند به اندازه ثروت دو نفر سرمايه دار صهيونيست دزد كه پول هاى دنيا را مى دزدند نخواهد شد, لكن شما مسلمانى و وحدت خود را نشان مى دهيد.))(21)
شهيد آيه الله دكتر مفتح در جريان جنگ هاى داخلى لبنان و سركوبى شيعيان اين ديار و فلسطينى هاى مقيم كشور مزبور توسط قواى غاصب صهيونيستى طبق يك برنامه منظم و اصولى و با همكارى ديگر ياران خود مبالغى را جمع آورى كرد و شخصا عازم لبنان گرديد و در دفتر امام موسى صدر اقامت گزيد تا در توزيع اين كمك ها در بين مردم لبنان و آوارگان فلسطينى نظارت داشته باشد.(22)
در اين زمان معدود نويسندگانى هم بودند كه از مظلوميت مسلمانان و تعلق قدس شريف به مسلمين و محكوميت تجاوز سخن گفته, استاد سيد محمد محيط طباطبايى, محقق, مورخ و اديب ايرانى اهل زواره در سلسله مقالاتى كه مجله تهران مصور به چاپ آن مبادرت نمود حقيقت تاريخ قدس را نوشت. اين مطالب ادعاى پوچ و موهوم اشغالگران را مردود و باطل مى ساخت.(23)فروغى فروزان
با طلوع خورشيد پرفروغ انقلاب اسلامى و هزيمت شب پرستان كور دل بانگ حق گوى و غريو تكبير خداباوران در سراسر گيتى پيچيد و ملت هاى مسلمان و محرومان صالح را اميدوار ساخت يكى از مجاهدين فلسطينى گفته بود:
((با شنيدن خبر پيروزى انقلاب اسلامى از راديو, منطقه فلسطين رنگ شادى به خود گرفت و آسمان پر از گلوله هاى سلاح هاى فلسطينى گشت و مردم اردوگاهها و روستاها همگى از خانه ها بيرون ريختند و با خوشحالى شعار همبستگى با انقلاب و حضرت امام را مى دادند)).(24)
يكى از رهبران فلسطينى گفته بود: ((ايران پدر ماست ما يتيم هستيم)).
با پيروزى انقلاب اسلامى در ايران كميته حمايت از انقلاب اسلامى فلسطين در تهران تشكيل شد و سفارت فلسطين در تهران افتتاح گرديد.(25)
امام خمينى (قدس سره) كه بارها و طى مبارزات خود با رژيم پهلوى, خطر اسرأيل غاصب را به مسلمين گوشزد كرده بود, به منظور افشاگرى بيشتر عليه جنايات اشغالگران قدس و بيدار نمودن مسلمانان جهان و نيز احياى آرمان مقدس فلسطين كه رهايى قدس عزيز در راس آن است, روز جمعه آخر ماه مبارك رمضان را به عنوان ((روز جهانى قدس)) اعلام كردند, تا مردم مسلمان در ايران و جهان طى راهپيمايى ها و تظاهرات باشكوه اين حقيقت را زنده نگه دارند.
متن فرمان تاريخى حضرت امام خمينى در خصوص اين روز مبارك چنين است :
((من در طى ساليان دراز, خطر اسرأيل غاصب را گوشزد نمودم كه اكنون اين روزها به حملات وحشيانه خود به برادران و خواهران فلسطين شدت بخشيده است و بويژه در جنوب لبنان به قصد نابودى مبارزان فلسطينى پياپى خانه و كاشانه ايشان را بمباران مى كند. من از عموم مسلمانان جهان و دولت هاى اسلامى مى خواهم كه براى كوتاه كردن دست اين غاصب و پشتيبانان آنها بهم بپيوندند و جميع مسلمانان جهان را دعوت مى كنيم آخرين جمعه ماه مبارك رمضان را كه از ايام قدر است و مى تواند تعيين كننده سرنوشت مردم فلسطين نيز باشد به عنوان ((روز قدس)) انتخاب و طى مراسمى همبستگى بين المللى مسلمانان را در حمايت از حقوق قانونى مردم مسلمان فلسطين اعلام نمايند, از خداوند پيروزى مسلمانان را بر اهل كفر خواستارم. والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته ـ روح الله الموسوى الخمينى))(26)
آن رهبر فرزانه طى سخنانى در ششم مرداد 1366هـ.ش خاطر نشان فرمودند:
((ملت هاى مسلمان بايد به فكر نجات فلسطين باشند و مراتب انزجار و تنفر خويش را از سازشكارى و مصالحه رهبران ننگين و خودفروخته اى كه به نام فلسطين آرمان مردم سرزمين هاى غصب شده و مسلمانان اين خطه را به تباهى كشيده اند به دنيا اعلام و نگذارند اين خأنان بر سر ميز مذاكره ها و رفت و آمدها حيثيت و اعتبار و شرافت ملت قهرمان فلسطين را خدشه دار كنند.))(27)
امام خمينى در خصوص حماسه پرشكوه قيام مسلمانان فلسطين عقيده دارند كه اين خروش شكوهمند آواى الله اكبر است و از انقلاب اسلامى ايران تاثير پذيرفته است:
((كوكب دريه فلسطين از شجره مباركه لاشرقيه و لاغربيه ما برافروخت و امروز به همان گونه كه فعاليت هاى وسيعى در سراسر جهان براى به سازش كشيدن ما با كفر و شرك در جريان است براى خاموش كردن شعله هاى خشم ملت مسلمان فلسطين نيز همان شكل ادامه دارد و اين تنها يك نمونه پيشرفت انقلاب است.))(28)
مردم فلسطين خود را فرزندان امام خمينى مى دانند و نام بچه هاى خويش را ((خمينى)) مى گذارند. بر پلاكاردها, در محلات گوناگون بر سر در خانه هايشان نوشته بودند: ((اين خانه امام خمينى است)).
تصوير مبارك حضرت امام زينت بخش اتاق جوانان مى باشد, نفوذ معنوى انقلاب اسلامى در قلب مسلمانان فلسطين ريشه دوانيده است.
جانشين برحق امام خمينى و تداوم بخش راه آن روح قدسى, يعنى حضرت آيه الله العظمى سيدعلى خامنه اى نيز مهمترين مسئله جهان اسلام را ضايعه اشغال فلسطين به دست صهيونيست ها مطرح نمودند و فرمودند:
((مسئله فلسطين يك راه حل بيشتر ندارد و آن تشكيل دولت فلسطينى در تمام سرزمين فلسطين است)).(29)
آن مقام با قداست در بخشى از پيامى كه در آستانه فرارسيدن امام حج سال 1411هـ.
ق خطاب به حجاچ بيت الله الحرام ارسال نمودند, فرمودند:
((مهمترين مسئله امروز مساله فلسطين است كه در نيم قرن اخير همواره مهمترين مساله جهان اسلام و شايد مهمترين مساله بشريت بوده است, اينجا سخن از محنت و آوارگى و مظلوميت يك ملت است, سخن از غصب يك كشور است, سخن از ايجاد غده اى سرطانى در قلب كشورهاى اسلامى… است, سخن از ظلم مستمرى است كه اكنون دو نسل پى درپى از ملت فلسطين را فراگرفته است)).(30)
علامه محمد حسين فضل الله, روحانى برجسته لبنانى در كنگره بين المللى فلسطين كه در تهران برپاشد اين واقعيت انكارناپذير را مطرح كرد كه:
((جمهورى اسلامى ايران تنها دولت جهان اسلام است كه بطور رسمى مخالف وجود اسرأيل در هر شكل و هر صورت است زيرا بر مبناى رهنمودهاى امام خمينى اسرأيل را غده سرطانى مى داند كه بايد از جسم امت اسلامى زدوده شود و لذا استراتژى اسلامى جمهورى اسلامى مبتنى بر تلاش همه جانبه براى حمايت از فلسطين در زمينه هاى سياسى, نظامى, امنيتى و اقتصادى است و اين موضعى است كه بايد تمام نيروهاى آزادى بخش مسلمان و عرب, جنبشى ها, احزاب و شخصيت هاى سياسى تحت لواى رهبرى, رهبر بزرگ دنياى اسلام, حضرت آيه الله خامنه اى كه در خط امام خمينى حركت مى كند با آن همراه شوند)).(31)خروش شكوهمند
انتفاضه حركت خودجوش, فراگير و پايدار مسلمانان فلسطين است كه در سال 1366هـ. ش (1408هـ.ق) متولد شد و قبل از آن كه يك حركت نظامى و سياسى باشد. تلاش دينى و فرهنگى است. گرايش رژيم هاى عربى به سوى سازش و صفوف آنان جهت نيل به اهداف خود, سرخوردگى مردم از سازمان هاى فلسطينى كه گرايش هاى گوناگون, تفرقه هاى فراوان و موضع گيرى متضاد داشتند, عدم موفقيت مجامع بين المللى و قطع نامه هاى صادره توسط آنان و نيز فشار غيرقابل تحمل از سوى رژيم صهيونيستى از جمله عواملى است كه اين جوشش مردمى را بنيان نهاد.
انتفاضه در وضع كنونى, تبديل به هويت اسلامى فلسطينى ها شده و از عشق مردمى حكايت مى كند كه عظمت حضور خود را در مقاومت و شهادت مى جويند. پايگاه شكل گيرى فعاليت هاى انتفاضه مسجد است, مردم در مسجد حضور مى يابند و در عمليات جهادى و اعتراضى شركت مى كنند. حركت و گرايش اسلامى مزبور كه الهام گرفته از انقلاب اسلامى ايران است. زمينه فعاليت زنان را نيز كاملا به وجود آورده است, آنان در پذيرش و همراهى با اين نهضت به حجاب كامل اسلامى ملتزم گرديدند.
جذبه اين قيام خودجوش و خروش مقدس مردمى به حدى است كه حتى برخى گروهها و احزاب غير مذهبى به آن روى آورده اند, در دست هاى مبارزين سنگ, كوكتل مولوتوف و فلاخن ولى در قلب هايشان شور ايمان و بر زبانشان نواى فرحزاى الله اكبر جارى است. حضرت آيه الله خامنه اى مى فرمايند:
((امروز بحمدالله عنصر ايمان و جهاد اسلامى در مبارزات ملت فلسطين در داخل وطن مغصوب زنده شده و به همين جهت معادله قدرت در فلسطين به سود فلسطينيان نسبت به گذشته تغيير كرده است.
محافل سياسى اعتراف دارند كه اين جوشش از مسجد شروع شده و هر خانه را به يك مسجد تبديل كرده است. يكى از نشريات صهيونيستى در نوزدهم بهمن سال 1369 اين قيام را الهامى از انقلاب اسلامى ايران ذكر كرده است)).(32)
در ميان جنبش هاى سازمان يافته فلسطين, قوىترين تشكيلات نهضت اسلامى ((حماس)) است كه فعاليت اصلى آن نظامى است, ولى تلاش هاى آموزشى گسترده اى هم دارد. شيخ احمد ياسين بنيان گذار اين حركت مى باشد, سازماندهى پيچيده و تدابير امنيتى حاكم بر هسته هاى مقاومت اين جنبش مقامات امنيتى رژيم اشغالگر قدس را از هر گونه مقابله بااين سازمان باز داشته و تحسين دوست و دشمن را برانگيخته است. حساس ترين بخش حماس گروه چريكى عزالدين قسام مى باشد.
در سال 1358هـ.ش پس از پيروزى انقلاب اسلامى سازمان جهاد اسلامى در فلسطين حضور خود را اعلام نمود. رهبر معنوى اين قيام شيخ عبدالله درويش بود, ولى رهبرى سياسى آن را دكتر فتحى شقاقى به عهده داشت كه در سال 1374هـ.ش به شهادت رسيد. اين سازمان در ايجاد انتفاضه نقش عمده اى ايفا كرده و باصدور بيانيه ها و چاپ نشريات متعدد, مردم فلسطين را به شركت در انتفاضه و انجام اعتصاب دعوت نمود.
استكبار جهانى براى درهم شكستن قيام مردم فلسطين و كم كردن نفوذ معنوى انقلاب اسلامى در اين تشكيلات, با همكارى ارتجاع عرب به تحركاتى دست زد كه از جمله آنها كنفرانس بين المللى صلح خاورميانه است كه در آبان ماه سال 1370در مركز اسپانيا ـ مادريدـ برگزار شد. اين كنفرانس كه ضربه اى روانى براى مبارزين فلسطينى بود, از سوى جمهورى اسلامى به كنفرانس خيانت موسوم گشت, زيرا در آن سران كشورها به صورت رودررو پس از امتناعى چهل ساله مذاكره مى كردند. هيات اردنى ـ فلسطينى در مذاكرات خود با طرف اسرأيلى پيش شرط مشخص يا درخواستى روشن مطرح نكرد.(33)
جمهورى اسلامى در مقابل اين حركت سازشكارانه, كنفرانس بين المللى حمايت از انقلاب اسلامى مردم فلسطين در تهران رابرگزار كرد كه به نشست مادريد ضربه سختى وارد نمود.
گسترش قيام اسلامى در سرزمين هاى اشغالى و افزايش حملات بر ضد صهيونيست ها, خطر رشد اسلام گرايى و تلاش مبارزان فلسطينى در جهت ايجاد موانع براى گفتگوهاى صلح و سازش, رژيم اشغالگر قدس را واداشت تا به جنايت ديگرى دست بزند. اين حركت تبعيد 413 فلسطينى به اردوگاه قدس واقع در منطقه اى حايل ميان مواضع صهيونيست ها و نيروهاى ارتش لبنان (جنوب شرقى لبنان) در دامنه كوه پربرف جبل الشيخ (حرمون) مى باشد.
از اين عده 51 نفر عضو جهاد اسلامى و بقيه عضو حماس بودند و عده اى مستقل در ميانشان ديده مى شد. در بين رانده شدگان 30 استاد دانشگاه با درجه دكترا, 43مهندس, 153 عالم مذهبى, 13 وكيل و حقوقدان, عده اى داروساز, پزشك, معلم و… ديده مى شدند.(34)خطر و خيانت
يكى از توطئه هاى خطرناكى كه در شهريور ماه سال 1372صورت گرفت, طرح مشكوك و اسفبار غزه و اريحا مى باشد. اين طرح را عرفات (رئيس سازمان آزادى بخش فلسطين) به امضإ رسانيد. در اين طرح ننگين هيچ نامى از دولت فلسطين نيامده است. هدف اين توطئه انحراف انتفاضه اسلامى و ايجاد درگيرى بين افراد فلسطينى در داخل و خارج سرزمين فلسطينى است. در اين طرح شوم, سرنوشت بيش از سه ميليون آواره فلسطينى در كشورهاى عربى و مجاور مجهول مانده و هراس بقاياى اين آوارگان در محل اقامت فعليشان افزايش يافته است.
در اين ميان بخش اعظم گروههاى اسلامى وملى فلسطين, به طور قاطع با سازش عرفات مخالفت كرده و حتى در داخل ساف (سازمان آزادى بخش فلسطين) شكاف هاى عميق ايجاد شده است. مهمترين عاملى كه مى تواند در سقوط اين طرح شوم و ذلت بار موثر باشد و نظر اكثر جناح هاى فلسطينى را به سوى خود جلب نمايد. انتفاضه اسلامى در داخل اين سرزمين است كه از زمان اجراى اين خيانت عمليات آن به نحو بارزى شدت يافته و قيام عمومى مردم در نواحى اشغالى بعد وسيع ترى به خود گرفته است.
از آن سوى رژيم صهيونيستى به بهانه اجراى توافق غزه و آريحا خواستار برچيده شدن موسسات فلسطينى در بيت المقدس مى باشد. غاصبان صهيونيستى تاكيد مى كنند كه طبق توافق بين ساف و اسرأيل موسسات مزبور بايد در اريحا به عنوان كانون حكومت خودگردان فلسطين تمركز يابند و در واقع, اين طرح به صهيونيست كردن بيت المقدس شتاب افزونترى بخشيده است.(35)
از زمانى كه عرفات حاكم بى اختيار و خودگردان, اما سرگردان غزه و اريحا شده, جوانان فلسطينى به طور علنى مخالفت خود را با اين جنايت اعلام كرده اند. در روز جمعه بيست و هفتم آبان سال 1373هـ.ش (1415هـ.ق) مبارزين مسلمان با پرتاب سنگ به سوى نيروهاى انتظامى ساف و با آتش كشيدن تعدادى خودرو خطاب به ياسر عرفات فرياد زدند:
خأنان به امت فلسطين را از اراضى اشغالى بيرون مى كنيم.
در پى آن درگيرى شديد و خونينى در نوار غزه بين پليس ساف و مسلمانان مبارز فلسطينى به وقوع پيوست كه طى آن 14 تن از شهروندان فلسطينى كشته و بيش از 200 نفر مجروح شدند. اين حوادث خونين, وجدان امت فلسطين را تكان داد و خشم شهروندان غزه را نسبت به پليس ساف برانگيخت.(36)
يادآور مى شود كه غزه و اريحا كه در طرح خودگردان قرار گرفته اند, كيلومترها از هم فاصله دارند غزه در جنوب غربى فلسطين واقع است كه 368كيلومتر مربع مساحت دارد و شهرهاى غزه, خان يونس و رفح در نوار مزبور واقع اند كه جمعيتى متجاوز از 800000 نفر را در خود جاى داده و بدين لحاظ متراكم ترين نقطه جهان محسوب مى شود.
اريحا از توابع شهرستان بيت المقدس به شمار مى رود ودر 37كيلومترى شمال شرقى قدس واقع است و با سى هزار نفر سكنه 25 كيلومتر مربع مساحت دارد.(37)
حضرت آيه الله العظمى خامنه اى در تاريخ 27شهريور 1372 طى بياناتى امضاى سند ننگين سازش با رژيم غاصب صهيونيستى را شديدا محكوم كرده و در فرازى از سخنان گهربار خويش فرمودند:
((در قضيه فلسطين نماينده فلسطين آن امضإ كننده حقير, بدنام روسياه و على الظاهر فلسطينى (على الباطنش را خدا مى داند) نبوده كه برود و يك چيزى را بفروشد, مگر فلسطين عرفات است, عرفات چكاره است كه برود فلسطين را با غاصبين آن معامله كند)).(38)
اخيرا ياسر عرفات توافق نامه مريلند را با رژيم صهيونيستى به امضإ رسانيده است. در اين پيمان ننگين هيچ گونه چشم انداز روشنى از منافع فلسطينى ها به چشم نمى خورد و تنها تامين كننده مقاصد رژيم غاصب اسرأيل است, عرفات پس از امضاى اين توافق سركوب فلسطينى هاى مخالف سازش را تشديد كرده و اقدام به دستگيرى صدها تن نموده است. در واقع, وى با دستگيرى مجاهدان و تامين امنيت شهرك هاى صهيونيست نشين در مناطق خودگردان نقش ژاندارم را براى رژيم صهيونيستى بازى مى كند.
قرارداد ننگين مريلند براى اولين بار به طور رسمى و علنى پاى سازمان جاسوسى سيا را در عمليات سركوب انقلابيون مسلمان فلسطينى باز مى كند. مزدوران عرفات از اين پس ناگزيرند به عنوان اجراى طرح مشترك امريكا ـ اسرأيل براى سركوب مبارزان ضد اشغالگرى عمل كنند و در نهايت اين جنايت را به اربابان خود گزارش كنند.
رژيم قاهره در تشويق عرفات به پيمودن اين راه پر ذلت, نقش درجه اول را بازى كرده و خود از اين قرار داد ننگين و ذلت بار عليرغم تمام پيامدهاى منفى و خطرناكش حمايت مى كند.(39)پى نوشت ها:
1. بنگريد به فصل دهم كتاب ارتباط خطرناك, اندروولسى كاليورون, ترجمه محسن شرفى.
2. مسئله فلسطين, حسين الهى, ص 80.
3. ريشه هاى ما هنوز زنده اند, ج دوم, ص 51ـ 52.
4. جنايات جهانى, شمس الدين رحمانى, ص 22.
5. جنگ رمضان حسن البدوى و…, ترجمه مصطفى رهنما, ص 23و 24.
6. فلسطين و حقوق بين الملل, ص 160.
7. كنفرانس مذهبى لبنان و ملت فلسطين, آيه الله كاشف الغطإ, ترجمه مصطفى زمانى, ص 45.
8. ولايت فقيه, ص 6.
9. صحيفه نور, ج دوم, ص 22.
10. مجله مجلس و پژوهش, شماره مسلسل 12, سال دوم آبان وآذر 1373, ص 7.
11. آسمان گريست, تونى كلينتون, ترجمه كاظم چايچيان,ص 44.
12. مصاحبه هاى امام خمينى (قدس سره) ص135.
13. نگاهى اجمالى به اوضاع جغرافيايى عربستان, از نگارنده, مكتب اسلام, سال 34, شماره 6.
14. مكتب جبهه, شماره 35, ص 12.
15.روزنامه اطلاعات, دوشنبه سوم خرداد 1327هـ.ش.
16. مسئله فلسطين, سيدهادى خسروشاهى,ص 72.
17. اسرأيل پايگاه امپرياليسم, سيدهادى خسروشاهى,ص 66.
18. نواب صفوى, سفير سحر, سيدعلى رضا سيدكبارى, ص 136ـ 137.
19. در جستجوى راه از كلام امام دفتر نوزدهم (فلسطين و صهيونيزم) ص 34.
20. سيماى قدس مصلاى پيامبران, از نگارنده,ص 222.
21. مجله اعتصام, شماره 49, ارديبهشت 1365, و نيز بنگريد به حماسه حسينى ج 2,ص 160ـ162.
22. شهيد مفتح تكبير وحدت, از نگارنده,ص 82.
23. نك: مجله تهران مصور, سال 25, شماره 1247.
24. انقلاب اسلامى در چشم انداز ديگران, ص 78.
25. سيماى قدس مصلاى پيامبران, ص 227.
26. صحيفه نور, ج هشتم, ص 229.
27. پاسدار اسلام, شماره مسلسل 124.
28. سيماى قدس مصلاى پيامبران, به نقل از پيام استقامت, ص 15.
29. نشريه هگمتانه, شماره 11, آبان ماه سال 1370.
30. روزنامه اطلاعات, شماره 19354.
31.منشور تداوم انقلاب,ص 25.
32. مساله فلسطين و خيزش نسل جديد, ص 26.
33. فصلنامه قرإات سياسيه, شماره سوم, سال 1992ميلادى.
34. انتفاضه حماسه مقاومت فلسطين, ص 56 ـ57.
35. روزنامه كيهان, شماره 15117.
36. روزنامه جمهورى اسلامى, شماره 4488.
37. روزنامه اطلاعات, شماره 20008.
38. روزنامه جمهورى اسلامى, شماره 4139.
39. روزنامه جمهورى اسلامى, شماره 5629.