آسيب‏شناسى وضعيّت خدمت رسانى

قسمت چهارم‏ مقدمه‏
همان گونه كه ذكر شد تلقى ما از نامگذارى سال گذشته با عنوان نهضت خدمت رسانى به مردم توسط رهبر فرزانه كشورمان بيش از آنكه جنبه صرفاً يادآورى داشته باشد جنبه هشدارى دارد. چرا كه معظم له در آغاز سال‏هاى اخير مكرراً مواردى چون رعايت انضباط اجتماعى، وجدان كارى و رفتار علوى را، گوشزد نموده‏اند.
و ظاهراً تأكيد ايشان به احياء نهضت خدمت رسانى عمومى، بيانگر نارسائى و ضعف كاملاً مشهودى است كه در وضعيت ارائه خدمات و انجام وظايف آحاد مردم خصوصاً نظام ادارى كشورمان وجود دارد. لذا به نوعى مخاطب اصلى سخنان رهبر عزيزمان كارگزاران، مسئولان و تصميم گيرندگان سطح كلان جامعه مى‏باشند.
به همين دليل وضعيت عمومى خدمات رسانى در جامعه‏مان را كالبد شكافى كرده و علل مختلف آن را بررسى كرديم. همچنين يادآور شديم كه علت اصلى نحوه نامناسب ارائه خدمات در نظام ادارى كشورمان عدم احساس مسئوليت واقعى افراد(عدم مسئوليت پذيرى) نسبت به سرنوشت فردى و اجتماعيشان مى‏باشد.
به همين خاطر مطالبى در باب اهميت و مراتب مسئوليت پذيرى انسان نسبت به خداى خود، جامعه و نفس خودش عنوان گرديد و بيان شد كه ريشه اصلى بروز ناهنجارى‏ها و نابسامانى‏هاى شخصى و اجتماعى در سطح يك جامعه، همان عدم مسئوليت پذيرى (پاسخگو نبودن به خدا، جامعه، خود) انسان است. در ادامه به لحاظ ارتباط موضوعى اين نوشتار مطالبى راجع به ارج و منزلت شهيد و فرهنگ شهادت و اهميت بسيار زياد اهتمام ورزيدن به امور ديگران كه مقدمه خدمت رسانى است مطالبى ذكر گرديد. همچنين از مسئوليت پذيرى انسان به عنوان بستر و زمينه تعامل فرهنگ خدمت رسانى و فرهنگ شهادت سخن به ميان آمد.
ضمناً اشاره شد كه پيدايى و ايجاد حقوق و قوانين گوناگون حاكم بر نظام اجتماعى زندگى انسان‏ها در سايه پذيرش مسئوليت و پاسخگو بودن انسان به جهات مختلف صورت مى‏گيرد. و اگر شخصى به وظايف و تكاليفش به طور صحيح عمل نكند در واقع حقوق ديگران را تضييع يا به عبارتى به حقوق ايشان تجاوز نموده است.
در آسيب‏شناسى وضعيت خدمات رسانى جامعه نيز مشخص شد روحيه تعاون و دستگيرى كردن از يكديگر كه از پيشينه فرهنگى و اعتقادى مردم نشأت گرفته در باورهايمان وجود دارد لكن در بحث نظام ادارى مى‏بينيم كه اين روحيه عالى انسانى (خدمت رسانى به مردم) نتوانسته جايگاه مطلوب و رضايت‏بخشى را از آن خود كند. پيشنهادات و راهكارهاى عملى‏
با توجه به پيشينه اين نوشتار، ذكر مواردى به عنوان پيشنهاد و راهكارهاى كاربردى جهت اصلاح ساختار وضعيت خدمات رسانى عمومى از جمله نظام ادارى كشور ضرورى به نظر مى‏رسد. گرچه برخى پيشنهادات اثرات خود را در دراز مدت نشان مى‏دهند. چرا كه تغيير و اصلاح يك فرهنگ كه سال‏هاست به صورت هنجار عمومى و روال عادى درآمده موضوعى نيست تا ظرف مدت كوتاهى به نتيجه مطلوب برسد، لكن شد نيست. آموزش، آموزش، آموزش از كودكى(آشنايى با نام كار)
اگر به دنبال ايجاد يك نگرش و فرهنگ جديد در جامعه هستيم راهى جز نهادينه كردن و شروع آن از ابتداى زندگى افراد وجود ندارد. «العلم فى الصغر كالنقش فى الحجر».
سال‏هاى متمادى است كه در مدارس «آب»، «نان»،«انار» و «سيب» به عنوان اولين و مهم‏ترين مفاهيم زندگى وارد ذهن فرزندان ما مى‏شود. اما نتوانسته‏ايم با همان زبان كودكانه به او بياموزيم كه «آب و نان» با چه زحمتى به دست مى‏آيد. چه مى‏شود در كتاب اول دبستان وقتى حرف «ك» تدريس مى‏شود به جاى «كشك» و «آش» از كلمه «كار» و «كوشش» استفاده كنيم؟ و معلم به جاى توضيح اندر فوايد «كشك و آش»، در مورد كار و تلاش و نتايج آن با بچه‏ها صحبت كند. وقتى كودك در مدرسه با كلمه كار آشنا شد و در محيط منزل يا اجتماع هم مفهوم آن را از والدين و ديگران تجربه كرد خودبه‏خود مى‏آموزد كه تا كار و تلاش نكند مزدى هم دريافت نمى‏كند و تا پولى به دست نياورد «از آب و نان» هم خبرى نيست. عقل و انديشه كودكان را دست كم نگيريم و تصور نكنيم كه آن‏ها هميشه بچه و جاهل هستند و تمام چيزهايى كه ما مى‏فهميم آنها نمى‏فهمند. اگر اينگونه بود سفارش نمى‏كردند كه مى‏توان با جنين در شكم مادر، از 5 ماهگى تكلم كرد. مهم اين است كه با شناخت كافى از اصول تربيتى و پرورشى، در هر سن و موقعيتى از زندگى كودكانمان، به فراخور حالشان با آن‏ها رفتار شود.
پس مى‏توان از ابتدا به جاى تبليغ و ترويج روحيه مصرف گرايى و خوردن و آشاميدن، روحيه توليد و كار و كوشش را به كودكانمان آموزش دهيم. البته وظيفه تجديد نظر و اصلاح بنيادين در مفاد درسى كودكان به عهده نهادهاى آموزشى و تربيتى جامعه خصوصاً مدارس و خانواده‏ها است كه اين امر خطير هم مستلزم درايت و تخصص كافى مى‏باشد. آموزش در نوجوانى (آشنايى با مفهوم و فوايد كار)
تأكيد ما بر آموزش مبتنى بر اين است كه طبق توصيه صاحب نظران علوم تربيتى دو ركن اساسى آموزش و پرورش و نحوه تربيت از سنين كودكى تا جوانى، به طور قابل ملاحظه‏اى در شكل‏گيرى كلى شخصيت افراد مؤثر است.
همان‏گونه كه در فصل 5 توضيح داده شد مفهوم كار و تلاش در جامعه ما خصوصاً در نظام ادارى، بيشتر به صورت گذران عمر و رفع تكليف است. لذا انجام كار شكل روزمرگى و كسل كننده‏اى به خود گرفته است.
كودكان و نوجوانان ما بايد بياموزند كه هدف از كار و تلاش در وهله اول، ايجاد نشاط و طراوت جسم و روح و در مرحله بعد استقلال و سازندگى جامعه را به دنبال دارد.
اگر به جاى تنبلى و فرار از كار (كه در بسيارى از سازمان‏ها و ادارات جامعه ما مشهود است) روحيه عشق و علاقه به سعى و تلاش بر انديشه افراد حاكم شود، آن وقت مى‏بينيم كه استعدادهاى نهفته در درون انسان‏ها آن‏ها را به چه پيروزى و موفقيت‏هاى چشمگيرى نايل مى‏سازد. تنوع‏طلبى و ميل به ترقى و پيشرفت از نشانه‏هاى عشق به كار و كوشش است. و بر عكس خمودى و سستى محصول نگرش انجام كار به عنوان رفع تكليف است. نكته:
به طور تجربى شايد هم در جامعه ديده باشيد اغلب افرادى كه در خانواده‏هاى سخت كوش و پرتلاش از لحاظ كارهاى فيزيكى بزرگ شده‏اند به طور طبيعى در بزرگسالى هم آن روحيه علاقه به كار در آنها ديده مى‏شود. حتى اگر در مشاغل ادارى و دفترى هم مشغول به كار باشند، به نحوى خود را با كارهاى فيزيكى و بدنى مشغول مى‏كنند.
اين كه مى‏بينيد در كشورى مانند ژاپن هر از چند روزى يك مدل جديد از محصولات مختلف با آخرين فناورى به بازار عرضه مى‏شود، از همين روحيه عشق به كار، تنوع‏طلبى و راضى نبودن به وضعيت موجود ناشى مى‏شود. و تا علاقه‏اى به تلاش و جديت در افراد به وجود نيايد، سخت كوشى و تلاش بى‏وقفه نيز حاصل نمى‏شود. براى تقويت اين خصلت در نوجوانان مى‏توان به انجام كارهاى فنى و فيزيكى توأم با تحصيل درس در سال‏هاى نوجوانى اشاره كرد.(البته به تدريج و با رعايت ميزان توانايى و علاقه افراد) اين امر باعث مى‏شود نوجوانان ضمن درس خواندن در طول دوران مدرسه، پس از پايان دوره دبيرستان در يك حرفه يا رسته شغلى نيز صاحب تجربه و مهارت بشوند. مردم باورى‏
اين موضوع نيز ريشه در تربيت خانوادگى و سازمانى افراد دارد. و به همان مسئله آموزش و تربيت برمى‏گردد. ترويج فرهنگ مردم مدارى از عوامل مؤثر در ارائه خدمات مفيد و مؤثر به مردم است.
قال على (عليه السلام): «يا بنى…احبب لغيرك ما تحب لنفسك، و اكره له ما تكره لها؛(1) امام على (عليه السلام): اى پسرم…دوست بدار بر ديگرى آنچه را كه براى خود دوست دارى و آنچه را كه براى تو ناملايم و ناگوار است، بر ديگران نيز كراهت بار تلقى كن.»
خود را به جاى مردم فرض كردن يعنى همدردى و همدلى يعنى اهتمام داشتن به امور ديگران. فراموش نكنيم كه تقويت اين روحيه در كودكانمان و حتى در محيطهاى كارى باعث افزايش احترام و تواضع نسبت به مردم مى‏شود. خلاف آن چيزى كه به شكل روحيه طلبكارى نسبت به ارباب رجوع در سازمان‏ها و دستگاه‏هاى مختلف ادارى جامعه ما – به صورت غالب – رواج دارد. اين را نيز بدانيم حقوق ماهانه‏اى كه كارمندان از دولت دريافت مى‏كنند از قبل بيت المال و به عبارتى از جيب همه مردم تأمين مى‏شود. بنابراين لازم است در نگرش خود نسبت به ارباب رجوع تجديد نظر اساسى صورت بگيرد. در اين خصوص مطالعه و تدبر در منابع معتبر از جمله رساله حقوق امام سجاد(عليه السلام) در خانه و محل كار پيشنهاد مى‏گردد. برگزارى برخى مسابقات بين كارمندان و كارگران از منابع فوق‏الذكر نيز تا اندازه‏اى سبب آشنايى افراد با وظايف و تكاليفشان در زندگى مى‏شود. الگو سازى‏
الگوسازى يعنى اين‏كه وضعيت جوامع پيشرفته به دقت مطالعه شود و مطابق با فرهنگ خودمان از تجربيات مفيد آنها بهره‏بردارى كنيم. آنتونى رابينز از الگوسازى، به عنوان «مدل سازى» تعبير مى‏كند و مى‏گويد «مدل سازى» بررسى راه‏هاى رفته ديگران است.(2)
«بزرگترين مدل سازان دنيا ژاپنى‏ها هستند. راز معجزه خيره كننده اقتصاد ژاپن در چيست؟ ابتكار درخشان؟ گاهى چنين است. به هر حال اگر تاريخچه صنعت را در بيست سال گذشته مطالعه كنيد مى‏بينيد كه تعداد بسيار كمى از محصولات جديد پر اهميت و يا پيشرفت‏هاى فنى از ژاپن آغاز شده است. ژاپنى‏ها به راحتى فكرهاى نو يا محصولات تازه را كه در جاهاى ديگر ساخته مى‏شود، از انواع اتومبيل گرفته تا اجسام نيمه هادى، مى‏گيرند آن را به طور بسيار دقيق مدل سازى مى‏كنند و سپس اجزاء خوب آن را نگهداشته بقيه را با اجزاء بهتر جايگزين مى‏سازند.»(3)
الگو سازى به عنوان يك روش خردمندانه در هزينه و وقت نيز صرفه جويى مى‏كند. يعنى نيازى به تكرار «آزمون و خطا» جهت دستيابى به نتيجه نيست. براى شروع مى‏توان از تجربيات موفق كشورهاى جنوب شرق آسيا مانند: سنگاپور و مالزى نيز كه تشابهات فرهنگى بيشترى با جامعه ما دارند، استفاده كرد.
ضمن اين‏كه از آيات و روايات و سيره اهل بيت (عليهم السلام) نيز مى‏توان با دقت و ظرافت الگوبردارى كرد، مطالعه سرگذشت افراد و جوامع موفق نيز مى‏تواند چراغ راه خوبى براى ترقى و پيشرفت باشد. پيشنهاد مى‏شود از كتاب‏هاى فراوانى كه در اين زمينه موجود مى‏باشد هم در اداره جهت مديران و كاركنان و هم در منزل براى مطالعه كليه افراد خانواده استفاده شود. داشتن ديدگاه علمى و اصولى‏
از معضلات بزرگى كه بر نظام ادارى و حتى غير ادارى (كارهاى فنى، تعميراتى و خدماتى) جامعه ما سايه افكنده نداشتن نگرش صحيح علمى و به اصطلاح كارشناسانه است.
با گذشت ربع قرن از پيروزى انقلاب هنوز به صورت عملى، تكليف «تلفيق تعهد و تخصص» افراد در بخش‏هاى مختلف مشخص نشده است. و مجموعه ارائه خدمات رسانى جامعه ما به جاى اين‏كه مدون و منظم باشد، بيشتر حالت «كج‏دار مريز» است. كه با استفاده از روش الگوسازى تا حدود زيادى مى‏توان از شيوع نگرش غير اصولى و غير منطقى در سيستم اجرايى امور جلوگيرى كرد. شايسته سالارى‏
از مهمترين عوامل رشد و ترقى يك مجموعه (سيستم) وجود افراد لايق و كاردان در سمت‏هاى مختلف اجراى امور است. بيشترين نمود شايسته سالارى در انتصاب مديران يك سازمان، شركت يا حتى يك مجموعه چند نفره مشخص مى‏شود. چرا كه «الناس على دين ملوكهم».

قرار گرفتن افراد در پست‏هاى سازمانى بر اساس شايستگى و توانائى هايشان علاوه بر جلوگيرى از هدر رفتن انرژى‏هاى مادى (هزينه‏ها) و معنوى (فرسايش انگيزه نيروى انسانى) سبب پيشرفت و بالندگى مجموعه (سيستم) نيز مى‏گردد. متأسفانه بعضاً شاهد هستيم عليرغم تكرار شعار شايسته سالارى، هنوز اين مقوله مهم لباس واقعيت به تن نكرده است و نظام فرسوده و خسته ادارى ما از معضل «غير شايسته سالارى» در رنج و عذاب است. وقتى كه از منظر صحيح علمى و اصولى به مديريت امور توجّه نشود نتيجه اين است كه با حاكم شدن هر جناح فكرى در رأس نظام تصميم‏گيرى كشور، بنابه خواست و سليقه جناح حاكم عمل مى‏شود. و اين دور تسلسل باطل باعث وارد آمدن خسارات و زيان‏هاى جبران ناپذيرى مى‏شود كه آيندگان بيش از نسل فعلى از مضار آن صدمه خواهند ديد. همان طورى كه نسل فعلى جامعه وارث عملكرد بد، ناصواب و غيرخردمندانه سلاطين بى كفايت قاجار و پهلوى است. (منظور مقايسه دوران شكوهمند بعد از انقلاب با قبل از انقلاب نيست، بلكه مقصود ما اين است كه اگر جامعه‏اى خوب يا بد عمل كند، آيندگان آن جامعه نيز به همان ميزان از عملكرد خوب يا بد نسل پيشين بهره مى‏برند.) ايجاد انگيزه
وجود انواع محرك‏ها جهت ترغيب و تشويق افراد به سمت انجام صحيح وظايف از لوازم ضرورى يك مديريت كارآمد در امر ارائه خدمات است. كه اين محرك‏ها يا انگيزه‏ها هم مى‏توانند مادى و هم معنوى باشند. افرادى كه با ايمان قوى و هدف مشخص كار انجام مى‏دهند بيشتر از انگيزه‏هاى معنوى بهره مى‏گيرند. وجود انگيزه است كه عشق به كار و شوق به پيشرفت را مى‏آفريند.
مك كللند(4) تحقيقات گسترده‏اى راجع به «انگيزه پيشرفت»(5) در افراد انجام داده است و در مورد اين‏كه چگونه شخص به صورت يك فرد پيشرفت كننده در مى‏آيد معتقد است: شيوه‏هاى تربيتى و پرورش كودكان عامل اساسى ميل به پيشرفت است، اما بزرگسالان نيز تغيير پذيرند و مى‏توانند نياز به پيشرفت بيشترى كسب كنند. وى مى‏گويد جوامعى كه نياز بسيار به پيشرفت نشان مى‏دهند بعدها به رشد اقتصادى و وفور نعمت مى‏رسند. كشورهائى كه نياز پيشرفت اندكى دارند با انحطاط اقتصادى مواجه مى‏گردند.(6)
بنابراين هم شيوه تربيتى كودكان و هم بررسى نيازهاى سازمانى افراد توسط مديران يك مجموعه مى‏تواند در تقويت ميل به پيشرفت و موفقيت سازمان و كيفيت ارائه خدمات مؤثر واقع شود. واقع بينى در نظام تشويق و تنبيه
متأسفانه برخى اوقات نظام تشويق و تنبيه كاركنان در ادارات تابع اظهار نظرهاى شخصى و سليقه‏اى است. بارها مشاهده مى‏شود كه تفاوت چندانى بين افراد پركار و زحمتكش با ديگرانى كه قصد دارند از زير كارها و مسئوليت پذيرى‏ها فرار كنند وجود ندارد. اين رفتار غيرمنصفانه و تبعيض‏آميز باعث كاهش انگيزه و رغبت اشخاص پركار و همچنين گستاخى و تنبلى بيشتر افراد كم كار مى‏گردد. «هرگز در ستايش از كارمندى كه كار خود را به موقع تمام مى‏كند كوتاهى نكنيد. اين عمل نه تنها در فرد ايجاد انگيزه مى‏كند بلكه يك نمونه مثبت براى ديگر كارمندان مى‏شود.»(7)
نكته ديگرى كه ضعف نظام تشويق و تنبيه در ادارات ما را نشان مى‏دهد اين است كه تقريباً در كليه جلسات توديع و معارفه مديران سطوح مختلف از زحمات مدير قبلى با تعداد قابل توجهى هدايا كه عمدتاً از بيت المال تهيه شده تقدير و تمجيد مى‏شود و اصلاً يا كمتر نقايص و كاستى‏هاى اجرايى شخص مدير توديعى به ديگران بازگو مى‏شود. در حالى كه يك سرى از عزل و نصب‏ها به دليل بى‏كفايتى مدير قبلى مى‏باشد. لذا اين تصور در اذهان عموم به وجود آمده كه هيچ تفاوتى بين عملكرد منفى يا مثبت مديران و كاركنان وجود ندارد و چه بسا يك مدير نالايق را به سمت‏هاى مهم‏ترى نيز بگمارند.
لذا پيشنهاد مى‏گردد واقع بينانه و با عدل و انصاف و به گونه‏اى كه مايه پندآموزى و عبرت ديگران باشد (ايجاد حس اميدوارى و رغبت در افراد درستكار و ايجاد تنبه و ندامت در افراد كم كار) نظام تنبيه و تشويق اعمال گردد. كاهش هزينه‏هاى غيرضرورى‏
فراموش نكنيم كه طبق بررسى‏هاى صورت پذيرفته 34 كاركنان نظام ادارى ما اضافه بر سازمان تشخيص داده شده‏اند. يعنى در حالت عادى 34 هزينه‏هايى كه انجام مى‏شود (از قبيل: پرداخت حقوق ماهانه، استهلاك فضاى ادارى، هزينه انرژى و…) اضافه بر نياز واقعى نظام ادارى جامعه است. حال اگر حساسيتى نيز به رعايت هزينه‏هاى جارى در ادارات نشود، جز كاهش كارايى(بازدهى) چيز ديگرى حاصل نمى‏شود. نتيجه افزايش هزينه‏هاى غير ضرورى بعضاً در كسر بودجه ساليانه كشور خود را نشان مى‏دهد. (سال 82 دولت مجبور شده است به دليل كسر بودجه، از هزينه‏هاى غيرضرورى ادارات و سازمان‏ها بكاهد)(8).
(بازده) كارايى = هزينه توليد هماهنگى در اجراى سياست‏هاى كلان‏
بارها شاهد بوده‏ايم مقررات و دستورالعملى از سوى يك وزارتخانه با وزارتخانه ديگرى در مورد يك موضوع در تناقض بوده است. تصور كنيد تسرى اين اختلاف نظر در سياست گذارى در كليه شهرها و روستاهاى كشور، چه حجمى‏از هزينه و وقت دولت و مردم را به هدر مى‏دهد. و نهايتاً چه ميزان حقوق مردم در اين اختلاف سليقه پايمال مى‏شود. كوچك شدن حجم دولت و تقويت بخش خصوصى‏
يكى از علل كندى انجام امور در نظام ادارى كشور اين است كه همه امور توسط دولت انجام مى‏گيرد و چون نظام ادارى نيز بنا به دلايل مسبوق‏الذكر از توانمندى كافى برخوردار نبوده و هيچ رقيبى در برابر خود نمى‏بيند، لذا انگيزه‏اى نيز وجود ندارد كه بخش دولتى به سرعت كار و كيفيت خدمات رسانى همت بگمارد. بنابراين تقويت بخش خصوصى با در نظر گرفتن جميع شرايط و موقعيت‏هاى مربوطه، از سياست‏هاى ضرورى جهت برون رفت از وضعيت نابسامان فعلى ارائه خدمات به مردم مى‏باشد. برقرارى امنيت شغلى‏
خيلى از سازمان‏ها و ادارات داراى كاركنانى با سابقه كار 10 يا 15 سال مى‏باشند كه اين دسته از كارمندان هنوز وضعيت استخدامى ثابت و مشخصى ندارند و تحت عناوين قراردادى، پيمانى يا… مشغول به كار هستند و بعضاً مشاهده مى‏شود كه به اين گروه از كامندان اعلام عدم نياز مى‏كنند. تصوّر كنيد كسى كه 10 يا 15 سال از عمر و جوانى خودش را در يك مؤسسه صرف كرده و تنها منبع درآمد زندگى‏اش نيز همين شغل دولتى است و حالا به دليل رسمى نشدن وضعيت استخدامى هر لحظه در معرض اخراج يا طرح هايى مانند تعديل نيرو قرار بگيرد با چه انگيزه و علاقه‏اى مى‏تواند در خدمت سازمان متبوعش باشد؟
بنابراين بحث ايجاد امنيت و ثبات شغلى از مواردى است كه در ميل به پيشرفت يا بر عكس ميل به ركود و رخوت افراد و سازمان‏ها مؤثر است. پاورقي ها:پى‏نوشت‏ها: – 1. نهج البلاغه، نامه 31، ص 830. 2. رابينز، آنتونى، به سوى كاميابى (نيروى بيكران)، ص 43. 3. همان، ص 42. 4. D.C. McCelland 5. Achievement Motive 6. ميچل، ترنس آر، مردم در سازمان‏ها، ص 241. 7. ستى، راجيو، مديريت برتر زمان، ص 97. 8. مصاحبه تلويزيونى رئيس سازمان مديريت و برنامه‏ريزى كشور.