ابعاد معنوی آقا در حجاب مانده است

 گفت‌وگو با محقق و پژوهشگر سترگ

حجت الاسلام والمسلمین استاد شیخ عزیزالله عطاردی

 

درآمد:

دانشمند گرانمایه استاد شیخ عزیزالله عطاردی از چهره­های برجسته و در عین حال ناشناخته
عصر حاضر است. شخصیتی که عمر خویش را با تلاشی خستگی ناپذیر و پشتکاری شگفت در
پژوهش و تألیف بیش از 160 جلد کتابهای ارزشمند سپری کرده و با مجاهدت عالمانه
خویش، خدماتی بس شایسته در معرفی و عرضه گنجینه عظیم معارف اسلام و اهل بیت عصمت
علیهم السلام به جامعه علمی ارائه نموده است. ایشان همچنان به رغم کهولت سن و بیماری
دشوار با روحیه ای سرشار از ایمان و امید به تألیف و تکمیل آثار ارجمند جدیدی می
اندیشد.

در یکی از شبهای ماه صیام امسال در ساعتی دیر هنگام بیشتر به قصد عیادت در
خانه ساده ایشان در کوچه پس کوچه های امام زاده قاسم تجریش به زیارت استاد نائل
آمدیم. بیماری و ضعف جسمانی هرگز از نشاط روحی و مهمان نوازی وی نکاسته و مصاحبت
با ایشان همچنان مشحون از نکات دلپذیر و آموزنده است.

باتوجه به وضعیت جسمانی و بیماری استاد، آنچه در پی میآید نه به عنوان یک
مصاحبه شایسته منزلت و تلاش علمی ایشان بلکه به عنوان حاصل یک مصاحبت درس آموز
تقدیم خوانندگان عزیز می
شود:

 

*حاج آقا الان مشغول تالیف چه کتابی هستید؟

از اول ماه رمضان گذشته کلیه‌های من از کار افتادند و پزشکان گفتند به علت کبر سن امکان
جراحی وجود ندارد و از آن موقع گرفتار دیالیز هستیم. گاهی هیچ حال نوشتن ندارم، ولی
گاهی وقت‌ها اگر نشاطی داشته باشم، مشغول می‌شوم، البته کتابخانه نمی‌توانم بروم و کارهایم همچنان
مانده‌اند تا ببینیم تقدیر چه می‌شود.

 

*این کارهايی که اشاره می‌فرمايید کدامند؟

خیلی کارها مانده‌اند. من دو تا کار، یعنی دو تا برنامه ناتمام عظیم داشته‌ام. یکی مربوط به اهل‌بیت«ع» بود به نام مسانید اهل‌بیت«ع» که جلدهای مربوط با امام
حسین«ع» كه خیلی وقت پیش چاپ شد به نام «مسند الامام الشهید». آن مسندها که به نام
اهل‌بیت«ع» بود، الحمدلله دو سال پیش در 70 مجلد تمام شدند. که بخش امیرالمؤمنین«ع»
در 27 مجلد چاپ شد. یک مجلد حضرت زهرا«س»، یک مجلد امام حسن«ع»، 3 مجلد امام حسین«ع»،
دو مجلد امام سجاد«ع»، 6 مجلد امام باقر«ع»، 22 مجلد امام صادق«ع»، 3 مجلد امام
کاظم«ع»، 2 مجلد امام رضا«ع»، یک مجلد امام جواد«ع»، یک مجلد امام هادی«ع» و یک مجلد
امام عسکری«ع» شد. یک جلد هم به اسم اخبار المهدی است که اسم آن را نمی‌شود مسند گذاشت. اینها اخبار و احادیثی هستند که از پدران آن
امام بزرگوار برای ایشان صادر شده است. اینها را چاپ کردیم.

از خود امام زمان«عج» چطور؟

خود امام زمان«عج» به عنوان مسند نیست، چون مسند یعنی کسی که درسی و بحثی دارد
و یک عده هم دور او جمع شده‌اند و حرف‌هایش را برای ما نقل می‌کنند.

تعدادی روایت که درباره حضرت داریم.

آنها بحث از روایت نیست. چیزهایی است که بعضی‌ها گفته‌اند، ولی به اینها نمی‌خورد و ما برای اینکه ردیف باشد نامشان را گذاشته‌ایم اخبار المهدی، چون امامان اهل‌بیت«ع» هر کدام احادیثی در باره امام زمان«عج» دارند. ما در
هر مسندی از این کتاب بخشی به نام «کتاب الغیبه» داریم که در آن اخبار مربوط به
امام زمان را که از آن حضرت روایت شده است، آورده‌ایم و این به مراتب زیاد یا کم
در همه هست. این کتاب تمام شد. شروحی هم بر شرح‌هایی از نهج‌البلاغه که از قدیم بود و نسخه‌هایش را در هند و جاهای دیگر
پیدا کرده بودم، آنها را هم در 6 کتاب چاپ کردیم. مجموعه‌های قطب‌الدین راوندی و …

یک کار دیگر من کار فرهنگ خراسان بود. ما این را از امام رضا«ع» شروع کردیم و
بعد به تاریخ آستان قدس رسیدیم، تاریخ مشهد را هم به فارسی نوشتیم که در 9 مجلد
چاپ شده است، ولی بقیه آن ‌که نزدیک به 100 جلد است، مانده است.

این 100 جلد راجع به چیست؟

تمام مطالب این 100 جلد را جمع کرده و در جزوه‌هایی فراهم آورده و درست و منظم کرده‌ام که اگر آیندگانی خواستند بیایند و کار کنند، بدانند که
چه باید بکنند. اینها عناوین اشخاص است براساس شهرها و ولایات خراسان. مثلاً مشهد
را در 2000 عنوان و 7 مجلد نوشته‌ام که چاپ شده است. بخش‌هایی هستند که 400 عنوان دارند،
بعضی‌ها 1000 عنوان، مثلاً نیشابور 3000 عنوان دارد. این کار ما مانده است. تعدادی
جزوه هم مانده که چیز مهمی نیستند، بلکه اساس کار من این است. الان دیگر هیچ کاری
نمی‌توانم بکنم. فقط از گروهی از دوستان خواهش کرده‌ایم که بیایند و دور هم جمع
شوند، بلکه این کار را انجام بدهند. ببینیم چه کار می‌توانیم بکنیم.

ان‌شاءالله با کمک دوستان، زحماتی که کشیدید به ثمر بنشینند.

بله، به آنها گفته‌ایم کاری کنید که این کار نماند، ولی فکر نمی‌کنم بیایند و جمع شوند. یکی از
قم آمده نوارهایی را از من گرفته و برده که پیاده کند. من یکی از شهرهای خراسان را
به او داده‌ام که گفته‌اند انجام می‌دهیم، اگر پسندیدید ادامه می‌دهیم. البته ایشان هم اهل فضل و
از محققین و اهل تألیف و تصنیف است. حالا ببینیم به کجا می‌رسد. من چون در زندگی تنها بودم
و تنها زندگی کردم و به هیچ سازمان و جریانی وابسته نبودم، خودم براساس عهدی که از
جوانی با خودم بسته بودم، تنها کار کردم. خودم موضوع را انتخاب کردم، مطالب را
درآوردم، خودم دادم حروفچینی کردند، روخوانی کردم و خودمان هم چاپ و توزیع کردیم.
از این جهت که نتوانستیم همکاری و همفکری فراهم کنیم. توانستیم الحمدلله تا امروز
160 جلد کتاب چاپ کنیم که آخرین آنها کتابی است به نام «المضمرات عن اهل ‌بیت علیهم‌السلام» که دیروز از چاپخانه
آورده‌اند. این 2 جلد در واقع دنباله همان مسندهاست. آن مسندها به نام خود امام است،
یعنی هر امامی مسند دارد، اما در اخبار اهل‌بیت«ع» روایت‌هایی داریم که اسم امام نیست و
گفته می‌شود عنه، عن احدهما، عنهما، سئلت عن الشیخ، سئلت عن العالم،
سئلت عن الفقیه، سئلت عن العبد الصالح، و… نام هیچ امامی در آن نیامده و ما نمی‌دانستیم مال کدام امام است که
به کتاب خودش ملحق کنیم. ما اینها را هم جمع کردیم که شد دو جلد که تازه چاپ شده
است که با این دو جلد، این مجموعه شد 72 جلد. کتاب دیگری هم داریم که زیر چاپ است
که مرسلات از امیرالمؤمنین«ع» است، یعنی راوی نیست، عن علی، قال علی و اینها هست،
ولی راوی را اصلاً نیاورده. بعضی از کتاب‌ها هم در شیعه هستند، مثل تحف‌العقول که اینها مرسل نقل می‌کنند‌
و در اهل سنت هم کتاب‌های حدیث زیاد
دارند که در بعضی از کتاب‌های ادبی‌شان، مرسل نقل شده است. این هم یک جلد 600 صفحه‌ای شده است که دنباله همان مسندهاست.

الحمدلله از اردیبهشت تا به حال همه این مسانید دارند تجدید چاپ می‌شوند و تا به حال 30 جلد از اینها چاپ شده‌اند و قرار است تا آخر شهریور همه آنها چاپ شوند و فقط دو تا
کتاب می‌ماند که باید ببینیم چه کار
باید بکنیم، یکی امیرالمؤمنین«ع» است و یکی امام صادق«ع» که چون 50 جلد می‌شود و هزینه‌های سنگینی لازم دارد.

این کتاب‌ها را مثل ورق طلا می‌خرند و کتاب‌هایی نیستند که لازم باشد
برایشان تبلیغ کنیم. هر کتاب‌فروشی که بگذاریم، مردم عاشق اهل‌بیت«ع» هستند و می‌خرند. قریب به 100 جلد کتاب
شامل 80 جلد عربی و 20 جلد فارسی درباره اهل‌بیت«ع» داریم که الحمدلله با یک
برنامه منظم دارند چاپ می‌شوند. امیدواریم خداوند همان‌طور که تا به حال کمک کرده، باز
هم کمک کند.

به سفرهایی به هند و جاهای دیگر اشاره کردید. در این خصوص توضیح میدهید؟

درباره آن سفرها کتابی نوشته‌ام به نام «روایت عشق» و کارهایی را که در آنجا کرده‌ام، سفرنامه‌هایی را برایش نوشته‌ام بیشتر کارهای فرهنگی است و
به کارهای دیگر نپرداخته‌ام. کتابخانه‌ها، علما، رجال و مطالب تازه‌ای که در کشورهای مختلف دیدم،
همه را مرتب کردیم و 4 سال پیش به مناسبت هشتادمین سال تولد بنده در 800 صفحه چاپ
شد.

 به چند کشور کردید؟

حدود 17- 18 کشور.

و از چند کتابخانه دیدن کردید؟

شاید بیش از 500 کتابخانه.

چه مدت زمانی را در این کشورها و کتابخانهها مشغول مطالعه
بوده
اید؟

بستگی به موقعیت آن منطقه داشت. در هند و پاکستان زیاد ماندم، در روسیه 40
روز، در انگلستان 20 روز، در فرانسه و مصر و یمن و ترکیه و سوریه و لبنان یکی دو
ماه ماندم. در عربستان  هم دو ماه ماندم و
برگشتم. همه اینها را در آن کتاب نوشته‌ام.

 از میان کتابخانههایی که دیدید، مهمترین و غنیترین منبع کتابخانهای در کدام کشور
بود؟

غنی‌ترین کتابخانه‌ها از نظر دنیای اسلام در ترکیه است. در ترکیه تمام آثار
دوران عثمانی را حفظ کرده‌اند. با اینکه خط خودشان عوض شد، تمام آثار تاریخی‌شان در آنجا مانده است. بعد از
آن هم در هند است. کتاب‌هایی که در اروپا و روسیه است، همه غارت‌شده از کشورهای اسلامی است. روس‌ها مخصوصاً کتاب‌های مهمی را از ایران برده‌اند و در سن‌پترزبورگ هست.

 که چاپ هم نشدهاند؟

 بله بسیار زیادند که چاپ نشده‌اند.

ما کتابخانه‌مان را وقف امام رضا«ع» کرده‌ایم، منتهی با یک شرایطی. این‌ طور نبود که همه را
دراختیار آستان قدس قرار بدهم. آنجا دریایی است که اگر هرچه آنجا برود، غرق می‌شود. هیئتی را تعیین کردیم که
این آثار را چاپ کنند.

شما اصلاً اهل مشهد هستید؟

من اهل قوچان هستم که نزدیک مشهد است.

دوران تحصیل و زندگیتان را بیشتر مشهد بودهاید؟

هم مشهد بودم، هم قم، تهران و نجف. از 4 سالگی مشغول آموزش بودم و مدارس محل و
مکتب‌های قدیمی و قرآن و فارسی و عربی بعد هم مدرسه و مدتی قوچان و مشهد بودم. لحظه‌ای هم از کتاب و مطالعه فارغ
نبودم و الان هم که مریض هستم، باز هم وقتم به همان کارها می‌گذرد. خدا را شاکریم.

در مشهد با آقا آشنایی داشتید؟

من با آیت الله خامنه‌ای از سال 40 آشنا بودم.

در مشهد؟

در مشهد و تهران. از سال 1340 که ایشان 22 سال داشت و من هم 29، 30 سال داشتم،
با ایشان آشنا بودم. ایشان 8 سال از من کوچک‌تر است. من با ایشان نزدیک بودم
و ایشان از همه کس بهتر مرا می‌شناسند. در دوران جوانی مشهد به منزلشان می‌رفتم، ایشان می‌آمد تهران در مدرسه حجره داشتیم،
می‌آمدند و پیش ما می‌ماندند. در دهه 40 یک عده از علمای مشهد، بازار تهران را تسخیر
کرده بودند. منبرهایشان خوب بود. یکی از آنها آقای خامنه‌ای بود که واقعاً بیان شیرین و شیوایی داشت و همه را جذب می‌کرد. ایشان با تمام افکار و اندیشه‌های من آشناست. قبلاً در مشهد می‌رفتیم به خانه‌شان  و ساعت‌ها می‌نشستیم و با هم حرف می‌زدیم. خدا ان‌شاءالله سلامتش بدارد. باز هم ایشان با آن همه گرفتاری‌شان، وقتی از بیماری من اطلاع پیدا کردند، آسیدهاشم رسولی
را فرستادند و عیادت کردند. آن آقایان گفتند ایشان گفته‌اند از بابت بیمارستان، دارو یا هر نیازی که داری، بگو.
مخصوصاً آقای مروی خیلی تأکید داشتند. ایشان سه بار اینجا آمدند. گفتم: «نه، ما
مشکلی نداریم». حقیقت است دیگر.

 با توجه با سابقه دوستی دیرینه تان با
آقا، از ویژگی
های آن زمان ایشان برایمان بفرمایید؟

ایشان خطیب و سخنگوی بی‌نظیری بود. از همان راه هم به این درجات رسیدند. خطابه و
سخنرانی و صحبت و ایمان و جوش و خروش. ما در میان علما کم شبیه ایشان دیدیم. مرحوم
هاشمی‌نژاد تا حدودی شبیه ایشان بود که مثل ایشان جوش و خروش داشت.

از نظر علمی هم ایشان طلبه مشهد و قم بود. ایشان اغلب یا تبعید بود یا زندان.
ایشان طلبه فاضل حوزه بود و بعد هم که درگیر مسائل اجتماعی شد دائماً یا زندان بود
یا تبعید، ولی استعداد زیادی داشت.

تا آنجا که از ایشان دیدیم و شنیدیم و الان هم داریم می‌بینیم، ایشان در راهی که در پیش
دارد با علاقه و اطمینان و کوشش دارد ادامه می‌دهد. کشور ما که الان با این همه
دشمن و معاند و مخالف در داخل و خارج روی موج زندگی می‌کند، دارد الحمدلله با
مدیریت آیت الله خامنه‌ای اداره می‌شود و این چیزی است که همه به آن معتقدند، منتهی
ابعاد معنوی آدم‌های سیاسی همیشه در حجاب می‌مانند. دشمنان و مخالفان نمی‌گذارند که
اینها بیشتر نمود داشته باشند. از اول این‌طور بوده و حالا هم هست. امیرالمؤمنین«ع» با آن
همه شهامت و شجاعت و جهاد، معاویه یک عده‌ای را وادار کرده بود که به ایشان نسبتهای ناروا
بدهند؛ و خیلیها هم این را پذیرفته بودند. کسی که علی را ندیده و نمی‌شناسد و خبری از او ندارد، آن
تهمتها را باور می‌کند.

ما بسیار شاکر خواهیم بود که اگر خدمتی از دستمان برمیآید، در خدمت شما و
کارهای ارزشمند شما باشیم.

تمنا می‌کنم. الحمدلله از نظر مالی، نه از نظر درمان و مداوا هیچ
مشکلی ندارم. من چون کتاب زیاد دارم، کتاب‌ها را خوب هم می‌خرند. الان میلیون‌ها کتاب در انبار دارم که باید
برای توزیع‌شان جایی را پیدا کنم. اصلاً باورکردنی نیست که من این همه کتاب داشته
باشم. کتاب‌های زیادی هم زیر چاپ دارم. الحمدلله از نظر مالی هیچ مشکلی
ندارم، فقط کتاب‌هایم باید توزیع شوند تا بتوانیم آثار بعدی را چاپ کنیم. ا‌ن‌شاءالله
امیدواریم که خدا مدد کند.

آن روزی که شما کتاب امام حسین«ع» را چاپ کردید، کار برای ما بسیار مشکل بود.
بعد که کتاب‌ها  شناخته شدند و
پی آن آمدند، وضع فرق کرد. این بیماری هم که با ما هست و تمام شدنی نیست.

در مورد درمان هم اگر امری داشته باشید، ما در خدمت هستیم.

تا به حال که الحمدلله هیچ مشکلی نبوده. از لحاظ هزینه هم مشکل ندارم. یکی دو
بار هم آیت الله خامنه‌ای «حفظه‌الله» افرادی را فرستاده‌اند و از ما عیادت کرده‌اند. اولین کسی که عیادت ما
آمد، از طرف ایشان بود که روز عید فطر سال گذشته بود. به ایشان خبر داده بودند و
ایشان هم فوراً آقای مروی را فرستادند. بعد از مدتی هم آقای دیگری را که نامشان را
فراموش کرده‌ام فرستادند. دوستان و آشنایان می‌آیند و سر می‌زنند…

خداوند ان‌شاءالله به شما سلامتی و قوت عنایت کند. زیارت شما برای ما سعادتی بود.گرچه
باعث شرمندگی شد که بی
وقت مزاحم شدیم.

نخیر، نفرمایید. عنایت فرمودید و بسیار مشعوف و خوشحال شدم.

 

 

 

 

سوتیترها

1ـ‌ غنی‌ترین کتابخانه‌ها از نظر دنیای اسلام در ترکیه است. در ترکیه تمام آثار
دوران عثمانی را حفظ کرده‌اند. بعد از آن هم در هند است. کتاب‌هایی که در اروپا و روسیه
است، همه غارت‌شده کشورهای اسلامی است. روس‌ها مخصوصاً کتاب‌های مهمی را از ایران برده‌اند
و در سن‌پترزبورگ هست.

2ـ آقای خامنه‌ای خطیب و سخنگوی بی‌نظیری بود. ما در میان علما کم شبیه ایشان دیدیم.
مرحوم هاشمی‌نژاد تا حدودی شبیه ایشان بود که مثل ایشان جوش و خروش می‌زد.

 

3ـ کشور ما که الان با این همه دشمن و معاند و مخالف در داخل و خارج روی موج زندگی
می‌کند، دارد الحمدلله با مدیریت آقای خامنه‌ای اداره می‌شود و این چیزی است که همه
به آن معتقدند، منتهی آدم‌های سیاسی همیشه در حجاب می‌مانند. دشمنان و مخالفان نمی‌گذارند
که اینها بیشتر نمود داشته باشند.