غلامعلي
سليماني
مجمع الجزایر بحرین مشتمل بر 33 جزیره سنگ آهکی با مساحتی بالغ بر 622 کیلومتر
مربع مي باشد که بزرگترین و اصلیترین آنها جزیره بحرین است. این جزایر در بخش
جنوبی خلیج فارس، در دهانه خلیج سیلوا، میان احسا در عربستان سعودی و قطر واقع شده
است(1).
بر اساس آخرین سر شماریها جمعیت بحرین حدود یک میلیون نفر است. بحرین از 1600 سال پیش تا همین 40 سال قبل، جزو
امپراتوری ایران بود، ضعف دولت مرکزی در ایران که با ورود دولتهای اروپایی بهویژه
پرتغال و انگلیس به خلیج فارس همراه شد، همراه با تداوم گرفتاری و دلمشغولیهای
حکومتگران قاجار در برخوردهای سیاسی و نظامی با دولتهای روسیه و انگلستان و نیز
مدعیان داخلی تاج و تخت از یک سو و فقدان کشتیهای جنگی و نیروی دریایی، باعث
تضعیف تسلط ایران بر سواحل آبها و جزایر خلیج فارس گردید و فرصت تجاوز را برای
شیوخ قبایل عرب فراهم آورد.
با برقراری حکومت دست نشانده در بحرین از طرف انگلیسیها و امضای قراردادهای
دوجانبه بین انگلستان و شیوخ منطقه، انگلستان در سال 1906 میلادی( 1285 شمسي)،
برای اولین بار رسما منکر حق حاکمیت و مالکیت ایران بر بحرین شد و شیخ بحرین را به
«صاحب البحرین» ملقب ساخت. وقوع جنگ جهانی اول و دوم به سلطه انگلیس در منطقه و
تقویت حکومتهای دست نشانده این کشور در منطقه، بهویژه بحرین کمک کرد(2) و زمینه
را برای حضور قدرتهای فرامنطقه ای در خلیج فارس فراهم کرد.
وابستگی حاکمیت بحرین به انگلیس درکنار حمایت
عربستان از این کشور مانع از تحقق تلاشهای ایران در برقراری حاکمیت خود در مجمع
الجزایر بحرین شد. «در 4 ژانویه 1969 ( 14
دي ماه 1347)، محمدرضا شاه پهلوی در اظهارنظری غیرمنتظره در دهلی نو گفت: «اگر
مردم بحرین تمایلی برای پیوستن به ایران نداشته باشند، دولت ایران در باره ادعای
ارضی خود نسبت به آن سرزمین پافشاری نخواهد کرد و خواست ساکنان آنجا را مشروط بر
آنکه مورد شناسایی بین المللی قرار گیرد، میپذیرد!».
در منازعه طولانی بین ایران و انگلیس بر سر مالکیت و حاکمیت مجمع الجزایر
بحرین، این اولین بار بود که بالاترین مقام رسمی ایران با صراحت اعلام می کرد که
ایران از حقوق خود نسبت به بحرین چشمپوشی میکند. اما نکته مهم اعلان انصراف
ناگهانی و سریع حکومت ایران از دعاوی تاریخی خود نسبت به بحرین، آن هم در آستانه
خروج نیروهای انگلیسی از منطقه خلیج فارس است»(3).
به منظور انجام نظرخواهی در فروردین 1349 ، نماینده سازمان ملل به جای همهپرسی،
با چند تن از بزرگان بحرین به گونهای از پیش تعیین شده، ملاقات کرد و نظر این چند
نفر را درباره استقلال بحرین به منزله نتیجه همهپرسی اعلام کرد. این گزارش ساختگی
که بر اثر تبانی با حاکمان وقت و دولت انگلستان صورت گرفته بود، در 21/2/1349 در
شورای امنیت سازمان ملل متحد مطرح گردید و به اتفاق آرا به تصویب رسید(4) و بحرین در تاریخ 22 مرداد 1350 رسما استقلال خود را اعلام کرد و حکومت در دست
آل خلیفه جنبه رسمی پیدا کرد و مورد شناسایی بین المللی قرار گرفت.
با شکل گیری قیامهای مردمی درسايه بيداري اسلامي درکشورهای مختلف عربی، بهتدریج
بحرین هم با جنبش و قیام مردمی روبه رو شد. در دوشنبه 25 بهمن 89 نخستين روز از
اعتراضهاي فراگیر مردمي عليه دولت بحرين آغاز شد كه همچنان نيز ادامه دارد.
در ادامه به بررسي مهمترين دلايل قيام مردم بحرين مي پردازيم:
الف: سیستم سیاسی استبدادی
همچون اکثریت کشورهای عربی منطقه، نظام سیاسی بحرین پادشاهی
استبدادی است و ماهیتی اقتدارگرایانه و قبیلهای دارد. رهبران این کشورها
اختیاراتی مافوق قانون اساسی دارند و در مقابل اختیارات و وظایفشان نیازی به
پاسخگویی به مردم و نمایندگان نمیبینند(5).
طبق بند «ب» ماده یک قانون اساسی، حاکم و رئیس کشور
بحرین، « شيخ حمد بن عيسي آل خليفه » و حکومت در خانواده وی موروثی است و فرزند
بزرگ امیر به عنوان جانشین وی تعیین میشود. حکومت بحرین از زمان حاکمیت قبیلهای
آل خلیفه به صورت حکومت مطلقه استبدادی اداره میشود و شیخ بحرین، حاکم مطالق
العنان این سرزمین محسوب و اوامر وی چه مجلس شورای ملی دایر و یا تعطیل باشد، در
حکم قانون و برای همگان لازم الاجراست. شیخ بحرین به عنوان امیر و حاکم بالاترین
مرجع قانونی و تصمیمگیری در بحرین است و اوست که نخستوزیر و حتی اعضای کابینه را
تعیین میکند و لوایح دولت را به تصویب نهایی میرساند. امیر بحرین حق نصب و یا
عزل و برکناری هر مقام مملکتی را در بحرین دارد و در مقابل هیچ دستگاه و مقامی هم
مسئول و پاسخگو نیست. او حتی طبق ماده 65 قانون اساسی میتواند مجلس را منحل کند(6).
به علت ماهیت استبدادی نظام سیاسی بحرین است که مبارزه با استبداد در منشور تمام
گروههای سیاسی مخالف حکومت در بحرین آمده است.
ب: تبعیض و عدم مشروعیت سیاسی
مشروعیت سیاسی آلخلیفه در بحرین برای بسیاری از مردم این کشور محل تردید جدی
است. خاندان آلخلیفه بحرینی نیستند، بلکه از اقلیت سنی مذهب مهاجری هستند که در
پی اختلافات مذهبی با قبله بنیکعب در زمان ریاست شیخ نصرالله خان بر بحرین از
کویت وارد بحرین شدند(7). سلطه خاندان آلخلیفه در بحرین منجر به اشغال اکثر مناصب
سیاسی و کانونهای اقتصادی این کشور توسط آلخلیفه، یعنی خانواده حاکم شده است. این خانواده از مزایا و
امتیازات خاصی برخوردار است که از آن جمله میتوان به حقوق ماهیانه و مادامالعمر
برای همه اعضای خانواده سلطنتی، معافیت از پرداخت مالیات وهزینه خدمات دولتی مانند
برق و آب، اعطای بخش زیادی از اراضی زراعی و پستهای کلیدی شورای وزیران اشاره کرد.
علاوه بر این، بافت سنی و خاندانی حاکمیت در بحرین مانع از دستیابی شیعیان این
کشور به حقوق خود شده است. بسیاری از محققان، جمعیت شیعه این کشور را اکثریتی
فراموش شده و یا شهروندان درجه دو میدانند. بر اساس آخرین سر شماریها جمعیت
بحرین حدود یک میلیون نفر است که اکثریت قریب به اتفاق آن را شیعیان تشکیل میدهند.
تنش بین شیعیان و خاندان حاکم در این کشور همزمان با تلاش آلخلیفه برای تغییر
موازنه به نفع اهل تسنن شدت گرفته است.
حاکمیت در بحرین در سالهای اخیر تلاش کرده است تا با پذیرش مهاجران خارجی به
عنوان اتباع بحرینی بر جمعیت کشور افزوده و ترکیب جمعیتی را به ضرر اکثریت شیعه
تغییر دهد. تلاش برای تغییر موازنه بین گروههای سیاسی در بحرین همراه با تبعیض در
اعطای امتیازات و توزیع منابع بر وسعت و دامنه قیام مردمی در بحرین افزوده است. با
وجود مشارکت احزاب شیعی در انتخابات پارلمانی و کسب برخی کرسیها، همواره این احساس
در شیعیان بحرین وجود دارد که آنها از شرکت جدي و تأثیرگذار در ساختار قدرت محرومند
و توزیع کرسیهاي پارلمانی در مناطق شیعی و سنی بحرین به گونهاي است که شیعیان در
شرایط کنونی هیچ گاه نمیتوانند بیش از 18 کرسی از مجموع 40 کرسی پارلمان و اکثریت
را در این مجلس از آن خود کنند. علاوه بر این براساس گزارش سال 2003 مرکز حقوق بشر
بحرین، از 572 منصب عمومی و عالی، تنها 101 منصب یعنی 18 درصد و از 47 منصب عالی در
حد وزیر و مدیرکل، فقط 10 منصب ( 21 درصد) به شیعیان تعلق دارد. شیعیان در این نظام
بههیچوجه نمیتوانند عهدهدار مناصب عالی حکومتی مانند وزارت دفاع، خارجه، دادگستري
و کشور شوند.(8)
ج: وابستگی حاکمیت سیاسی به ایالات متحده و عربستان
با خروج بریتانیا از منطقه و موجودیت دولت جدید بحرین، دولت آمریکا خود را
نیازمند توافقی رسمی برای تثبیت و گسترش استفاده از امکانات موجود بحرین میدید،
لذا در دسامبر 1971 ، آذر 1350 شمسی قراردادی در این زمینه به امضای دولت جدید
بحرین رساند و همین مسئله عامل گسترش تبلیغات علیه حضور نظامی آمریکا از سوی
ناراضیان بحرینی شد. حمایت آمریکا از رژیم اشغالگر قدس در جنگ اکتبر 1973 موج
جدیدی از اعتراضات را علیه ادامه حضور آمریکا در منطقه به وجود آورد، با این حال
شیخ عیسی بن سلمان آلخلیفه، حاکم وقت بحرین به آمریکا اجازه داد تا در آنجا
پایگاه دریایی به وجود آورد(9).
موقعیت خاص جغرافیایی بحرین، این کشور را در کانون توجه آمریکا قرار داده است.
در حال حاضر مهمترین پایگاه دریایی
آمریکا در حد فاصل قاره آفریقا تا شرق آسیا در بحرین قرار دارد. این عامل به اهمیت
کشور کوچک بحرین نزد آمریکاییان افزوده و سبب شده است تا سرنوشت مردم این کشور به
منافع و سلطهجوییهای آمریکا و استراتژیهای نظامی آنان پیوند زده شود.
علاوه بر این عربستان سعودی نیز برای خود نقش زیادی در بحرین تعریف کرده است
که سابقه آن به سالهای نخستین حاکمیت آلخلیفه در بحرین و تشکیل شرکتهای منطقهای
برای استخراج نفت در خلیج فارس و همچنین اتحادیه منطقهای متشکل از کشورهای عربی
منطقه میرسد. عربستان سعودی در سال 1994 (1372 شمسي) نیروهای خود را به بحرین فرستاد
تا سلسله آلخلیفه را طی دوره قبلی تظاهرات بر ضد حکومت خودکامه آن تقویت کند. سالیان
درازی است که سعودیها از رژیم بحرین از طریق دادن نفت آزاد و تامین بودجه آن حمایت
کردهاند.
عربستان خود را عضو اصلی و برادر بزرگ کشورهای عربی خلیج فارس و تغییر در کشورهای
همسایه را خط قرمز خود میداند. به دلیل وابستگی حاکمیت بحرین به عربستان، موضوع
الحاق بحرین به عربستان موج جدیدی از اعتراضات مردمی را ایجاد کرد. پادشاه عربستان
و همتاى بحرينى او در نشستى تحت عنوان «همايش فرهنگى الجنادريه » توافق كردند
بحرين به يكى از مناطق تحت سلطه آلسعود تبديل و استقلال سياسیش لغو و به يكى از استانهاى
عربستان تبديل شود. عبدالله بن عبدالعزيز، شاه سعودى، اول دسامبر گذشته طرح الحاق و
اتحاد پنج كشور عضو شوراى همكارى خليج فارس به يكديگر را به اين شورا ارائه داد و ادعا
كرد اين اقدام امنيت نظامى و مالى و سياسى اين كشورها را در برابر ايران تقويت و تحكيم
میكند.
گروهها و جریانهای سیاسی فعال در بحرین
و ماهيت اعتراضات
جریانهای سیاسی بحرین به چهار دسته کلی اسلام گرایان شیعه ، اسلام گرایان اهل تسنن ، چپها و لیبرالها تقسیم میشوند. 11گروه سیاسی در قیام مردمی بحرین فعالند که از مهمترین آنها میتوان به گروههای
زیر اشاره کرد:
«جنبش احرار »، «جمعيت وفاق اسلامي»، «جنبش حق» ، «جمعيت الوعد»، «جمعيت عمل اسلامي»
«جمعيت تجمع ملي و دموكراتيك»، «جمعيت تريبون دموكراسي پيشرو»، «جمعيت عربي اسلامي
الوسط»، «جمعيت تريبون ملي اسلامي» ، «جمعيت اصالت» و «جنبش عدالت ملي» .(10)
از بررسی اولیه گروههای سیاسی در بحرین و نحوه تعامل دولت با آنها، نتايج زير
را ميتوان حاصل كرد: نخست اينكه گرچه
قانون تشکیل جمعیتهای سیاسی در این کشور رسمیت دارد، اما با نگاهی به تعامل دولت
بحرین با فعالان سیاسی در قیام اخیر مردم این کشور شاهدیم که هیچ یک از این فعالان
گرچه نماینده پارلمان هم باشند، از گزند حملات وبازداشتهای سرکوبگرانه نیروهای
امنیتی در امان نمیمانند.
دوم اینکه که گروههای اسلامگرا بهویژه شیعیان در این کشور حضور بسیار
پررنگی دارند. جریانهای سیاسی فعال در عرصه تحولات بحرین در سایه یک تشکل بزرگ به
نام جمعیت وفاق ملی اسلامی قرار گرفتند. بیتردید جمعیت وفاق ملی اسلامی نه تنها بزرگترین گروه مخالف دولت آلخلیفه، بلکه بزرگترین تجمع و جریان سیاسی فعال در بحرین هم به شمار میرود و از پایگاه مردمی بسیار
گستردهای درمیان شهروندان بحرینی برخوردار است.
سوم اینکه نقش پررنگ حزب وفاق ملی اسلامی بر نقش و اهمیت رهبری و مرجعیت دینی
در این کشور در مبارزه علیه رژیم آل خلیفه افزوده است، بهنحوی که هم اکنون مرجعیت
دینی در بحرین رهبر و سخنگوی اصلی جریانهای سیاسی محسوب میشود. نهایتا احزاب و گروههای سیاسی کشور بهرغم
اینکه از طیفهای مختلف سیاسی تشکیل شده اند، اهداف مشترک و کم وبیش خواستههاي یکسانی دارند.
(11)
قیام مردم بحرین و واکنشها نسبت به
آن
تظاهرات مردم بر ضد رژیم در بهمن ماه آغاز شد، ولی از بیستم اسفندماه گسترش یافت.
با اوجگیری قیام مردمی در بحرین، دولت در شانزدهم مارس (25 اسفندماه) در کشور اعلام
وضعیت فوقالعاده کرد. قيام مردم بحرين با
سه واكنش سیاست سرکوب، سانسور اخبار و حوادث و تلاش برای فرقهای و وابسته نشان
دادن قیام رو به رو شد كه هر يك بهنوبه خود نقش مهمي در جلوگيري از انعكاس وقايع
بحرين داشتند.
در ادامه مهمترين دلايل پيگيري اين سياستها را بررسي قرار ميکنيم:
به نظر میرسد چندین عامل باعث شده است تا حوادث بحرین بازتاب جهانی پیدا نکنند.
عامل نخست به نگرانی عربستان از سرایت انقلابهای منطقه به این کشور برمیگردد با توجه به این که شیعیان عربستان
سعودی در مرز شرقی آن کشور و در نزدیکی بحرین ساکن هستند و اتفاقا این منطقه،
منطقه نفتی عربستان هم به شمار میرود، احساس میکند که اگر این رژیم در بحرین
کنار گذاشته شود، از کنترل خواستههای بهحق مردم خود بهویژه شیعيان هممرز با
کشور بحرین عاجر خواهد ماند، بنابراین از نگاه مقامات سعودي، سركوب قيام بحرین باعث بازگشت آرامش به استان مرزى
الشرقيه خواهد شد. علاوه بر اين عربستان به عنوان بزرگترین تولید کننده نفت در
تامین انرژی جهان و ثروتمندترین کشور منطقه خلیج فارس قصد دارد با هرگونه ناآرامی
در خلیج فارس که به امنیت منطقه ضربه میزند و بر بازار خرید و فروش نفت اثر میگذارد،
مقابله کند.
عامل دوم وجود پایگاه آمریکا در این کشور است و موقعیت سوق الجیشی بحرین اهمیت
زیادی برای این کشور دارد. ماهیت اسلامی و ضد آمریکایی جنبشهای منطقه، بهویژه
قیام مردم علیه وابستگی بحرین به امریکا، منافع این کشور را با خطر مواجه ساخته است. با توجه
به اینکه امیرنشین بحرین، میزبان دیرینه ناوگان پنجم دریایی و پایگاه اصلی ارتش امریکا
در خلیج فارس است، ناآرامی در این کشور منافع امریکا را به خطر خواهد انداخت و در صورت
بروز تحولی جدي در بحرین، امریکاییها مجبور خواهند بود قسمت اعظم منطقه را ترك کنند،
چون پیش از این، قسمت اعظم نیروهاي لجستیک و پشتیبان نظامی امریکا در ظهران و عربستان
قرار داشت که براي ثبات بیشتر به بحرین انتقال یافت.
از طرف دیگر بعد از این هیچ کشوري در منطقه جرئت پذیرش این حجم از نظامیان امریکایی
را در خاك خود نخواهد داشت و بر این اساس ایالات متحده مجبور به ترك کل منطقه خواهد
شد. در صورت وقوع چنین اتفاقی، نه تنها حفاظت از منافع امریکا دچار خلل خواهد شد، بلکه
دولتهاي عرب منطقه که با اتکا به قدرت امریکا مشغول حکمرانی هستند، دچار تزلزل جدي
خواهند شد.
در نهایت یکی از دیگر عوامل مهم سركوب و سانسور قيام مردم بحرين، ایرانهراسی
و شیعههراسی است. تلقی عربستان و آمریکا این است که قیام مردم بحرین در صورت
موفقیت قدرت بازیگری و تاثیرگذاری ایران را در منطقه افزایش خواهد داد و محور شیعه
را که شامل محور مقاومت است، تقویت خواهد
کرد و به همین دلیل با همه توان خود در صدد سرکوب و جلوگیری از تحقق آن هستند. سقوط
حکومت اقلیت دست نشانده در بحرین میتواند باعث به روي کار آمدن حکومت شیعی و گسترش
مناسبات جمهوري اسلامی ایران با آن و تضعیف عربستان صعودي به عنوان رقیب عمده ایران
در منطقه و شوراي همکاري خلیج فارس و در نهایت محدودیت دسترسی نظامیان امریکا به پایگاههاي
آنان در منطقه شود.
فهرست منابع
1- دایره المعارف
بزرگ اسلامی، ج 11، ص 401
2- در این مورد بنگرید به، عباس پرتوی مقدم ، بحرین چرا و
چگونه از ایران جدا شد، فصلنامه مطالعات تاریخی، زمستان1385، شماره 15 و همچنین
گزیده اسناد خلیج فارس، ج 1، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امورخارجه،
1368،
3- زندفر، فریدون، ایران و جهانی پرتلاطم، خاطراتی از دوران
خدمت در وزارت امور خارجه 1359-1326، تهران، شیرازه، 1379 ،ص 65.
4- در این مورد بنگرید به جهان اسلام، ج 1، ص 368
5- در این مورد بنگرید به ذاکریان، مهدی، حقوق بشر و
خاورمیانه، مرکز پژوهشهای علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه، تهران، 1382
6- بحرینی، مرتضی، جنبشهاي سیاسی ـ اجتماعی بحرین، 138 ، مؤسسه مطالعات اندیشه سازان نور، ص 29
7- در مورد سابقه خاندان آل خلیفه بنگرید به سدید السلطنه،
حمدعلی خان، تاریخ مسقط و عمان و بحرین و قطر و روابط آنها با ایران، انتشارات
دنیای کتاب، تهران، 1370
8- آدمی، علی، بحران
بحرین و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، فصلنامه راهبرد، سال بیست و یکم، شماره 62،بهار 1391 صص 150-151
9- غلامرضا گلی زواره، سیری در تاریخ و جغرافیای سرزمین
بحرین، مکتب اسلام، سال 51، شماره 10، ص 724
10- به نقل از سایت یالثارات قابل دسترس در http://yalasarat.com
همچنین در مورد آشنایی بیشتر با احزاب و گرووهای سیاسی
بحرین بنگرید به غلامرضا گلی زواره، انگیزهها و هدفهای نهضت اسلامی در بحرین،
مکتب اسلام، سال 51، شماره 12
11- بحرینی، همان، صص 114- 115
12- http://www.sedayeshia.com/showdata.aspx?dataid=8316
سوتیترها:
1. در 4 ژانویه 1969 ( 14 دي ماه 1347)، محمدرضا شاه پهلوی در اظهارنظری
غیرمنتظره در دهلی نو گفت: «اگر مردم بحرین تمایلی برای پیوستن به ایران نداشته باشند، دولت ایران در باره ادعای
ارضی خود نسبت به آن سرزمین پافشاری نخواهد کرد و خواست ساکنان آنجا را مشروط بر آنکه
مورد شناسایی بین المللی قرار گیرد، میپذیرد!»
2. حاکمیت در بحرین در سالهای
اخیر تلاش کرده است تا با پذیرش مهاجران خارجی به عنوان اتباع بحرینی بر جمعیت کشور
افزوده و ترکیب جمعیتی را به ضرر اکثریت شیعه تغییر دهد. تلاش برای تغییر موازنه بین
گروههای سیاسی در بحرین همراه با تبعیض در اعطای امتیازات و توزیع منابع بر وسعت و
دامنه قیام مردمی در بحرین افزوده است.
3. گروههای اسلامگرا بهویژه
شیعیان در بحرین حضور بسیار پررنگی دارند. جریانهای سیاسی فعال در عرصه تحولات بحرین
در سایه یک تشکل بزرگ به نام جمعیت وفاق ملی اسلامی قرار گرفتند. بیتردید جمعیت وفاق
ملی اسلامی نه تنها بزرگترین گروه مخالف دولت
آلخلیفه، بلکه بزرگترین تجمع و جریان سیاسی فعال در بحرین هم به شمار میرود و از
پایگاه مردمی بسیار گستردهای درمیان شهروندان بحرینی برخوردار است.