تیتر پیشنهادی:
سخنی بر نظریه
تنازل معرفت دینی
استاد غرويان
مقدمه
يكي از مباحثي كه در باب مهدويت و ظهور
منجي و مصلح موعود ميبايست از ديدگاه معرفتشناسي مورد بحث و دقت قرار گيرد،
مسئله تكامل يا تنازل معرفت ديني از عصر نزول دين اسلام تا عصر ظهور منجي و مصلح
كل است. هر گونه بحث و مداقه در اين موضوع مهم، از نوع مباحث و معرفتهاي درجه دوم
در معرفتشناسي دين است. اين بحث از سويي با موضوع مهم «معرفت ديني» و از سوي ديگر
با مسئله اعتقاد ما به «حضرت مهدي موعود«عج» ارتباط دارد و هم از اين روست كه جا
دارد صاحبنظران و متفكران و نظريهپردازان ديني به آن بپردازند.
مدعاي نظرية تنازل معرفت ديني
برخلاف آنچه مشهور است، نظريه تنازل
معرفت ديني اين نظریه را مطرح ميكند كه معرفت ديني از عصر نزول دين اسلام تا عصر
ظهور مهدي موعود«عج»، در سير و حركت كلان خود، رو به افول و نزول است و سير تكاملي
ندارد. البته ممکن است که حركتهاي موقتي اتفاق افتاده باشند و يا اتفاق بيفتند،
اما سير نهايي كاروان معرفت ديني، تنازلي است و نه تكاملي! طبق اين نظريه تا گوهر
دين شناخته نشود، نميتوان در مورد معرفت دين و تكامل يا تنازلي بودن اين معرفت
سخن گفت و گوهر دين چيزي جز «عبوديت» نيست «و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون»(1)
(اَي: ليعرفون) ـ و نيز در قرآن آمده است: «ولقد بعثنا في كل امه رسولاً ان
اعبدوالله واجتنبوا الطاغوت».(2) براساس اين نظريه، معرفت ديني در
حقيقت معرفتي حضوري و شهودي است و نه معرفتي حصولي و مفهومي و ذهني.
بنابراين انباشت مفاهيم و تصورات و
تصديقات ذهني نمیتواند نشانه تكامل معرفت ديني باشد. طبق اين نظريه افزايش كمي با
تكامل كيفي فرق اساسي دارد. تكامل از مقوله كيف است و افزايش از مقوله كمّ. انباشت
مفاهيم ذهني با جهل مركب هم ميسازد و حال آنكه معرفت حقيقي به دين و گوهر آن، با
جهل مركب سازگار نيست. نظريه تنازل معرفت ديني ميگويد تكامل و يا تنازل معرفت ديني،
البته امري قهري نيست، بلكه به اختيار و ارادة آدمي بستگي دارد.
طبق اين نظريه، علوم عصري و برون ديني،
ضرورتاً موجب تكامل معرفت ديني نميشوند، بلكه چه بسا همين علوم و دانشها، معرفت
ديني عالمان دين را تنزل دهند. اگر محور دانشهاي بشري و علوم برون ديني، انسان
محوري (اومانيسم Humanism)
باشد ـ كه هست ـ اين علوم هر چه بيشتر شوند، آدمي را بیشتر از گوهر دين دور ميكنند
و تنازل معرفت ديني جز اين نيست. در نظريه تنازل، جايگاه معرفت ديني در جان آدمي
است و نه در ذهن او، از اين رو به تكامل و يا تنازل معرفت ديني نبايد از منظر كمّي
نگريست، بلكه بايد نگاه كيفي داشت. در حقيقت، نزاع نظريه تنازل با تئوري تكامل
معرفت ديني، نزاع كم و كيف است. نظريه تنازل، نگاهي كيفي دارد و نظريه تكامل،
نگاهي كمّي و حق اين است كه افزايش كمّي، حقيقتاً تكامل نيست، بلكه توسعه و فربهي
است.
غرض از ظهور مصلح و منجي كل در نظرية
تنازل
نظريه «تنازل» مدعي است كه اگر روند كلي
معرفت ديني رو به تكامل باشد، ديگر نيازي به مصلح و منجي كل در آخرالزمان باقي نميماند!
طبق اين نظريه، جريان كلي معرفت ديني در آخرالزمان به نهايت درجه نزول و سقوط خود
میرسد كه ظهور منجي و مصلح ضرورت پیدا میکند. البته در عصر ظهور، عطش دينخواهي
بسيار بالا، ولي معرفت ديني بسيار نازل است و نبايد بين معرفت ديني و عطش دينخواهي
خلط شود!
نظريه «تنازل معرفت ديني» بر خلاف مشهور
مدعي است كه بحث مصلح و منجي موعود را بايد به حوزه معرفت ديني هم بياوريم و آن را
منحصر به حوزه عدالت اجتماعي ندانيم! اين نظريه ميگويد اگر قبل از زمان ظهور مصلح
كل، ظلم و ستم فراگير ميشود، اين امر معلول علت و سببي معرفتي است و لااقل معرفت
ديني، جزئي از علت ـ آن هم جزئي رئيسي ـ است و طبق قاعدهاي كه ميگويد (نتيجه
تابع اخس مقدمات است) نزول و تنزل نتيجه، كاشف از نزول و تنزل مقدمات و اسباب و
علل است، بنابراين اگر در آخرالزمان عمل ديني ضعف دارد، حاكي از اين است كه علم
ديني هم ضعف و كاستي دارد، ولو اينكه علم و معرفت ديني، تمام العلّه براي عمل ديني
نباشد، بلكه جزء العلّه باشد.
بر اساس نظريه «تنازل معرفت ديني» قائل
شدن به تكامل معرفت ديني از عصر نزول تا عصر ظهور با توجه به انقطاع وحي رسالي،
ملاك استغناء و بينيازي از وحي و منجي و مصلح كل است، اما قائل شدن به تنازل
معرفت ديني، ملاك نيازمندي به وحي و اصلاح كلي است و با تئوري خاتميت نبوت خاصه
پيامبر اكرم«ص» سازگارتر و متناسبتر است.
شواهد و قرائن نظرية «تنازل معرفت ديني»
قرائن عقلايي
برای صحت تنازل معرفت ديني از صدر اسلام
تا عصر ظهور ميتوان قرائن و شواهد عقلايي زير را ارائه داد:
الف) فاصلة زماني از عصر نزول آيات و
صدور روايات و عدم دسترسي مستقيم به معصومين«ع»
ب) دخالت بيشتر
تفسيرهاي به رأي در گذشت ايام و ازمنه
ج) گسترش روحيه انانيت و غرور علمي با
پيدايش و گسترش دانشهاي بشري
د) جريان قاعده عام افول و نزول اديان و
فرهنگها در طول تاريخ
ه) اماره بودن ضعف عمل ديني بر علم
دیني
شواهد و قرائن نقلي
علاوه بر شواهد و قرائن عقلايي، قرائن و
ادله نقلي متعددي بر درستي نظريه «تنازل معرفت ديني» وجود دارد كه به برخي از آنها
اشاره ميكنيم:
الف) در دعاي عهد آمده است: «واجعله
اللهم… مجدداً لما عطل من احكام كتابك». از اين تعبير استنباط ميشود كه جريان
معرفت ديني به سمت تعطيل احكام كتاب خدا «قرآن» پيش ميرود و آن حضرت پس از ظهور،
احكام را تجديد ميكنند.
ب) در دعاي ندبه ميخوانيم:
1ـ «اَين المنتظر لاقامه الأمت و العوج»:
با توجه به معناي «أمت و عِوَج» معلوم ميشود در زمان قبل از ظهور، ضعف معرفتي، شك
و اعوجاج و انحراف به حداكثر خود ميرسد.
2ـ «اَين المدّخر لتجديد الفرائض و
السّنن»: معلوم ميشود سير كلي معرفت ديني رو به فراموشي فرائض و سنن الهي است.
3ـ«أين المتخيّر لاعاده الملّه و
الشريعه»: با توجه به معناي واژه ملت (دين و مذهب) معلوم ميشود شناخت دين و شريعت
توسط حضرت مهدي«عج» اعاده و معرفت ديني جديدي از سوي ايشان ارائه ميشود.
4ـ «أين الؤمل لاحياء الكتاب و حدوده»:
كتاب قرآن و حدود مشخصات آن در عصر ظهور دوباره احياء ميشود.
5ـ «أين محيي معالم الدين وأهله»: مهدي
موعود و منجي كل، معالم و نشانههاي دين و اهل دين را احياء مينمايد.
6ـ «أين حاصد فروع الغيّ و الشّقاق»: از
اين سخن فهميده ميشود كه شاخههاي گمراهي و ضلالت و انحراف از معرفت ديني درست بقدري
زياد ميشود كه آن حضرت (ع) همچون دروگر، آنها را درو ميكند.
7ـ «أين طامس آثار الزيغ و الأهواء»:
گمراهي و سياهي قلب و هواپرستي در عصر ظهور به اوج خود ميرسد.
8ـ «أين قاطع حبائل الكذب و الافتراء»:
رشتههاي دروغ و افتراء به دين و خدا به نهايت درجه ميرسد.
9ـ «أين مبيد التتاه و المرده»: سركشي و
ارتداد در عصر ظهور مصلح كل، به اوج ميرسد.
10ـ «أين مستأصل اهل العناد و التضليل و
الالحاد»: عناد، گمراهسازي (توسط عالمان) و الحاد به حداكثر ميرسد.
11ـ «أين جامع الكلمه علي التقوي»: آن
حضرت بر محور تقوا كه همان علم حضوري و شهود باطني نسبت به گوهر دين يعني عبوديت
است، همگان را جمع و كلمه دعوت خود را بر آن متمركز ميکنند.
12ـ «أين صاحب يوم الفتح و ناشر رايه
الهدي»: از اين عبارت استنباط ميشود كه پرچمهاي ديگر قبل از ايشان، پرچمهاي ضلالت
و انحراف از معرفت ديني محسوب ميشوند.
ج) و نيز در دعاي ندبه آمده است:
«يابن الهداه المهديين، يابن البدور
المنيره، يابن السراج المضيئه، يابن الشهب الثاقبه، يابن الأنجم الزاهره، يابن
السبل الواضحه، يابن الاعلام الائحه، يابن العلوم الكامله، يابن السنن المشهوره،
يابن المعالم المأثوره، يابن الدلائل المشهوده، يابن الصراط المستقيم، يابن النبأ
العظيم، يابن من هو في ام الكتاب لدي الله علي حكيم، يابن الآيات و البيّنات، يابن
الدلائل الظاهرات، يابن البراهين الواضحات الباهرات، يابن الحجج البالغات، يابن طه
و المحكمات».
از عبارات فوق در توصيف امام مهدي
موعود«عج» استنباط ميشود كه تأكيد امام صادق«ع» در شناساندن آن حضرت بر عنصر
معرفت ديني است و لذا بايد بدين نكته توجه كنيم كه آن حضرت تنها در محور «عدالت»
منجي نيستند بلكه علاوه بر اين در محور «معرفت» نيز منجي و مصلح ميباشند، كما اين
كه از خود وصف «مهدي» نيز اين نكته به دست ميآيد.
شواهد و قرائن روائي
الف) در روايت آمده است: «اِنّ قائمنا
اذا قام دعا الناس الي أمر جديد كما دعا رسولالله«ص» و اِنّ الاسلام بدأ غريباً و
سيعود غريباً كما بدأ، فطوبي للغربا»(3)
در اين روايت، ظهور امام مهدي«عج» به
بعثت و ظهور حضرت محمد«ص» تشبیه شده است و در مباحث نبوت و خاتميت ميگوييم چون
دين و معرفت ديني آيين مسيحيت به نهايت افول خود رسيد، خداوند پيامبر اسلام«ص» را
به رسالت برگزيد. معلوم ميشود در زمان حضرت مهدي«عج» نيز معرفت ديني به نهايت درجه
سقوط ميرسد.
ب) در روايت ديگر آمده است: «يهدم
(القائم) ما قبله كما صنع رسولالله«ص» و يستأنف الاسلام جديداً»(4)
ج) در سه روايت آمده است:
ـ اذا قام القائم«عج» جاء بأمر جديد(5)
ـ يقوم القائم بامر جديد و كتاب جديد(6)
ـ ان قائمنا اذ قام دعا لناس الي أمر جديد(7)
از چهار روايت فوق بخوبي استفاده ميشود
كه معرفت ديني ما بقدری نازل ميشود كه دعوت آن حضرت را كتاب جديد، امر جديد و
اسلام جديد ميپنداريم، در حالي كه كتاب ايشان همان كتاب پيامبر«ص» و اسلام ايشان،
همان اسلام پيامبر«ص» است. پس معلوم ميشود معرفت ديني ما در آن زمان بسيار نازل و
ضعيف است.
پارهاي از نتايج و آثار نظرية «تنازل
معرفت ديني»
الف) اين نظريه هرگز مخدر نيست، بلكه
مانع احساس غرور علمي ميشود، چه اينكه در باب عدالت اجتماعي، اين اعتقاد كه حضرت
مهدي«عج» پس از پر شدن جهان از ظلم و ستم ظهور ميكنند، هرگز مخدر نيست و مانع
انجام تكليف براي ما نميشود. در باب معرفتي نيز اين گونه است.
ب) اين نظريه همواره بشر و عقول بشري را
محتاج خاندان وحي ميداند.
ج) اين نظريه، خاتميت و جاودانگي دين
مبين اسلام و قرآن كريم را بروشني تبيين ميكند.
د) اين نظريه، تئوري تكامل معرفت ديني را
كه از سوي برخي روشنفكران ديني مطرح شده، مآلاً ابطال ميكند.
ه) اين نظريه برخلاف تظريه تكامل با
همه عناصر دستگاه عقيدتي و فكري اسلامي سازگاري دارد.
و) اين نظريه، رابطه علم و عمل را بخوبي
توجيه و تفسير و بين صعود و سقوط در محور عدالت با صعود و سقوط در محور معرفت،
تناسب مستقيمی را برقرار ميكند.
پينوشتها
1ـ
ذاربات، 56.
2ـ
نحل، 38.
3ـ
بحارالانوار، ج 52، ص 366 ـ غيبت نعماني ص 172.
4ـ
بحارالانوار، ج 52، ص 352 ـ غيبت نعماني، ص 231.
5ـ
بحار، ج 52، ص 338، حديث 82 باب 27.
6ـ
بحار، ج 52، حديث 114، باب 27.
7ـ
بحار، ج 52، ص 366، حديث 147، باب 27.
سوتیترها:
1
نظريه
تنازل معرفت ديني اين نظریه را مطرح ميكند كه معرفت ديني از عصر نزول دين اسلام تا
عصر ظهور مهدي موعود«عج»، در سير و حركت كلان خود، رو به افول و نزول است و سير تكاملي
ندارد. البته ممکن است که حركتهاي موقتي اتفاق افتاده باشند و يا اتفاق بيفتند، اما
سير نهايي كاروان معرفت ديني، تنازلي است و نه تكاملي!
2.
بر اساس نظريه «تنازل معرفت ديني» قائل شدن
به تكامل معرفت ديني از عصر نزول تا عصر ظهور با توجه به انقطاع وحي رسالي، ملاك استغناء
و بينيازي از وحي و منجي و مصلح كل است، اما قائل شدن به تنازل معرفت ديني، ملاك نيازمندي
به وحي و اصلاح كلي است و با تئوري خاتميت نبوت خاصه پيامبر اكرم«ص» سازگارتر و متناسبتر
است.