آیا فرهنگ نیازمندمهندسی است؟

   حجت‌الاسلام والمسلمین رحیمیان

اشاره

همان گونه که بنای یک برج
عظیم متناسب با کاربری مورد نظر، بدون نقشه‌ای که از پی تا اسکلت و نازک‌کاری‌هایش
بر اساس محاسبات دقیق مهندسی فراهم شده باشند، امکان‌پذیر نیست، فرهنگ یک جامعه
بزرگ هم با پیچیدگی‌ها و ابعاد مختلف، بدون نقشه و مهندسی دقیق غیرممکن است،
مضافاً بر این که تفاوت بنای یک ساختمان و ساختن و پرداختن فرهنگ یک جامعه از زمین
تا آسمان است؛ با این حال با اندکی تسامح می‌توان مهندسی فرهنگی را ترسیم دقیقی از
زیربناها (اصول)، بایدها و نبایدها (احکام) و شایدها و نشایدها (آداب و سنن)
دانست.

 

تفاوت فرهنگ غرب و فرهنگ
اسلام

پیش از طرح بحث، ذکر این نکته
ضروری است گه تفاوت این دو فرهنگ، ریشه در تضاد بین جهان‌بینی مادی و الحادی و
جهان‌بینی توحیدی دارد و در نتیجه، باورها، بایدها و نبایدها و شایدها و نشایدهای
منبعث از هریک از این دو فرهنگ، متفاوت و در بسیاری از موارد متضادند و طبعا شاخص‌های
مصلحت و مفسده و سود و زیان از منظر اندیشه و فرهنگی که آغاز و پایان انسان را فاصله
بین تولد و مرگ می‌بیند با مکتبی که انسان را بعد از تولد، جاودانه و مرگ را مرحله
دیگری از ادامه حیات انسان در راستای ابدیت می‌داند،  همگون نیستند، بلکه برعکس،  آنچه در یکی، سود تلقی می‌شود، در دیگری زیان
به شمار می‌آید و مفسده‌ای که در این فرهنگ، زیان پنداشته می‌شود، در دیگری عین
منفعت محسوب می‌شود. فی‌المثل در مفهوم آزادی، آنچه در فرهنگ غرب آزادی تلقی می‌شود،
در مکتب اسلام عین اسارت و آنچه از نظر آنها اسارت به شمار می‌رود، در اسلام عین
آزادی است.  

 

اهمیت مهندسی فرهنگی

نظام اسلامی جز در یک جامعه اسلامی
قوام و دوام نمی‌یابد و جامعه اسلامی هم جز با فرهنگ اسلامی شکل نمی‌گیرد.

جامعه ما همچنان گرفتار رسوبات
فرهنگ ستمشاهی و آمیزه‌ای از فرهنگ‌های جاهلی و خرافی بومی و غربی است و هر چند
نمودها و نمادهایی از فرهنگ اسلامی را هم مشاهده می‌کنیم، اما از آنجا كه عقاید
التقاطی هرگز به فلاح نمی‌انجامند، فرهنگ التقاطی امروز جامعه ما هم متضمن رستگاری
نیست  و چه بسا فرهنگ التقاطی نه دنیای
مادی ما را آباد کند، نه معنویـت و آخـرتمان را، در حالی که فرهنگ اسـلام بی‌تردید
ضامن سعادت دنیا و آخرت انسان‌هاست.

امروز جامعه ما آماج فراگیرترین و
سخت‌ترین تهاجم فرهنگی غرب است، تهاجمی که نمونه آن در طول تاریخ کشور ما بی‌‌نظیر
است. در زمانه‌‌ای كه دشمن با میلیون‌ها سایت، کتاب، نشریه و… و هزاران شبکه
تلویزیونی، رادیویی و… باورها و بایدها و نبایدها و شایدها و نشایدها، یعنی همه
اصول و ارزش‌ها و هویت فرهنگی جامعه ما را نشانه گرفته است، آیا بقای نظام اسلامی،
استقلال و آزادی و حتی بقای جامعه و حیات و عزت ما جز با احیا، تثبیت و نهادینه
کردن فرهنگ اسلامی امکان‌پذیر است؟ و آیا فرهنگ اسلامی جز با مهندسی و برخورداری
از نقشه جامع و کامل محقق می‌گردد؟

بنابراین، سند فرهنگی، ضمن پالایش
و پاکسازی حوزه فرهنگ از مؤلفه‌ها و متغیرهای ضدارزشی، باید به ارزش‌های متعالی
الهی آراسته شود و مبتنی بر اسلام ناب محمدی «ص» شکل بگیرد.

 

هدف فرهنگ اسلامی

فرهنگ اسلامی هدفی جز تأمین سعادت
دنیا و آخرت برای فرد و جامعه ندارد. از نظر اسلام، فلسفه وجودی و کمال حقیقی و
سعادت انسان جز با حرکت در صراط مستقیم عبودیت و قرب حق امکان‌پذیر نیست.

حال اگر به این دو اصل که برگرفته
از قرآن و سخن خالق انسانند، باور داشته باشیم، هر باور و رفتاری که انسان را در مسیر
قرب به حق سوق دهد، فرهنگی و آنچه که متضمن قرب به حق نباشد، غیرفرهنگی است و در
نتیجه،  هر باور و رفتاری که انسان را از
قرب به حق باز دارد و او را از خدا دور کند، ضدفرهنگی به شمار مي‌آيد.

با این معیار می‌توان فرهنگی یا
غیرفرهنگی و ضدفرهنگی بودن هر اندیشه و رفتاری را سنجید. مثلاً آیا فلان فیلم
سینمایی فرهنگی یا غیرفرهنگی یا ضدفرهنگی است؟ با قرار دادن آن در سنجه فوق می‌گوییم
اگر اثری تماشاگران را به خدا نزدیک کند، فرهنگی، اگر بی‌اثر باشد، غیرفرهنگی و
اگر آنان از خدا دور کند، ضدفرهنگی است. بدین ترتیب می‌توان همه فیلم‌ها، سریال‌ها،
نمایش‌ها، موسیقی‌ها و دیگر هنرها را با این معیار ارزیابی کرد و سینما، تلویزیون،
فرهنگسراها، کانون‌های فرهنگی و… به عنوان ظرف و ابزار اکران و پخش فیلم‌ها و
سریال‌ها و انجام سایر فعالیت‌های هنری و 
فرهنگی، تابعی از این ارزیابی محتوایی و مظروف آنهاست. این رسانه‌ها و
کانون‌ها چنانچه عرضه‌کننده محتوایی باشند که جامعه را از خدا و ارزش‌های الهی دور
می‌کند، تبدیل به ابزار ضدفرهنگی می‌شوند و نقش گوساله سامری و مسجد ضرار را بازی می‌کنند
که از درون، ارزش‌های دینی و احلاقی جامعه را مورد تهاجم قرار می‌دهن. در باره نوع
برخورد با چنین رسانه‌ها و مراکزی باید در بحثی جداگانه از متن قرآن ادله روشنی را
بیان کنیم.  

 

شمول و گستردگی حوزه
فرهنگ  

اسلام نظامی جامع و هماهنگ است و باورها،
باطن ، ظاهر، رفتار، جسم و جان، دنیا و آخرت، فرد و خانواده و جامعه، روابط بین
انسان و خدا، انسان‌ با انسان، انسان با سایر مخلوقات و خلاصه کلیه شئون و ابعاد
زندگی او  را در بر می‌گیرد. در دين خدا از
هیچ امری که موجبات سعادت و کمال آدمی را فراهم آورد و یا مانع سیر تکاملی او
گردد،  غفلت نشده است. در میان تمام این
عناصر، هماهنگی کامل برقرار است و آنچه در اسلام اثباتاً یا نفیاً بیان شده،
هماهنگ با فطرت و منطبق با استعدادها و ظرفیت‌های تکوینی انسان است.

ویژگی‌های یک فرهنگ اسلامی اجمالاً
عبارتند از:

الف) اصول و باورهای درونی، یعنی
اعتقاد به مبدأ و معاد، نبوت و امامت

ب) باید و نبایدها شامل احکام ایجابی
و سلبی یا واجبات و محرمات

ج) شایدها و نشایدها مشتمل بر
مستحبات و مکروهات.

در ادبیات دینی، این سه عنوان به
اصول، احکام و اخلاق تقسیم‌بندی شده‌اند.

بنابراین فرهنگ اسلامی زمانی در
فرد، خانواده، جامعه و یک نظام مستقر می‌گردد که مجموعه سه بخش فوق در آن تحقق
عینی پیدا کنند.

 

 

رابطه بین اصول، احکام و
اخلاق  

اشاره کردیم که در یک بنا، تا پی و
اسکلت تکمیل نشوند، نازک‌کاری‌های‌ داخل بنا معنا ندارد. اسکلت بنا بدون پایه و پی
محکم نمی‌تواند سرپا بایستد و نازک‌کاری‌هائی چون در، پنجره، کف‌سازی، گچ‌کاری، گچ‌بری،
گرمایش، سرمایش و… بدون وجود اسکلت، ممکن نیستند. در عین حال پی و پایه ساختمان
بدون اسکلت و اسکلت بدون نازک‌کاری قابل استفاده نیستند و در یک بنا تا وقتي این
سه عنصر با هم ترکیب و هماهنگ نشوند، نمی‌توان در آن زندگی کرد.

در مورد فرهنگ هم تا اعتقاد حقیقی
به اصول دین در انسان ریشه نداشته باشد، انجام واقعی واجبات و ترک محرمات یعنی
مراعات بایدها و نبایدها در فرد و جامعه، پایدار نیستند و تا زمانی که انجام
واجبات و ترک محرمات در فرد و جامعه نهادینه نشوند، آداب و سنن و مستحبات و
مکروهــات به ثمــر نمی‌نشینند و تا مجموعه اين امور در يك جامعه تحقق نيابد،
فرهنگ اسلامي شكل نمي‌گيرد.

 

عناصر تعیین‌کننده در
تحقق فرهنگ اسلامی

گفتیم که در تحقق فرهنگ اسلامی، عقاید و جهان‌بینی نقش زیربنا را دارند و پس از آن
رعایت واجبات و محرمات از اهمیت خاصی برخوردار است، اما نقش نهایی، بيشتر به آداب
و سنن و مستحبات ارتباط دارد؛ از همین روی، پیغمبر اکرم«ص» فرمودند: «انما بعثت
لاتمم مکارم الاخلاق» یعنی فلسفه و هدف نهایی بعثت، مکارم اخلاق است که همانا
بالاترین فضایل اخلاقی است و لذا عاملی که زندگی را شیرین و جامعه را نورانی می‌کند،
اخلاق و آداب اسلامی است که قطعاً ریشه در واجبات و عقاید حقه دارند.

مثلاً اساس ازدواج و زندگی زناشویی
اسلامی بر اعتقادات استوار است. در عین حال در ازدواج مجموعه‌ای از بایدها و نبایدها
و احکام واجب و حرام وجود دارند که التزام به آنها واجب است، ولی کافی نیست. زندگی
زناشویی با رعایت بایدها و نبایدها، مانند اسکلت ساختمانی است که هر چند محکم باشد،
ولی اگر در، پنجره، شیشه، فرش، نور، گرمایش، سرمایش و… نداشته باشد، نمی‌توان در
آن زندگی کرد، بنابراین آنچه زندگی خانوادگی و رابطه بین پدر و مادر و فرزندان را
نورانی و شیرین می‌کند، التزام همه اعضای خانواده به رعایت مکارم اخلاق و پیراستن
از رذائل اخلاقی است.

 

مهم‌ترین راهكارها براي
اجراي مهندسی فرهنگی

فرزندان جامعه ما در حساس‌ترين فصل
زندگي، به مدت 12 سال در اختيار آموزش و پرورش قرار مي‌گيرند. در «آموزش» بايد
ببینیم مهم‌ترين نياز چيست؟ دانش‌هائی كه در این مدت آموزش داده می‌شوند همانند موضوعات
ديگر مشمول احكام خمسه، یعنی علم واجب، علم مستحب، علم مباح، علم مكروه و علم حرام
هستند.

سرمايه ارزشمند و بي‌بديل عمر
انسان بايد فقط صرف دانش‌هائی شود كه براي دنيا يا آخرت يا هر دو مفيدند و همراه
با قصد قربت، تبديل به عبــادت مي‌شــوند. روشن اسـت در رتبه‌بندي بين علم مباح،
مستحب و واجب، اولويت با علم واجب است. علوم و دانش‌های واجب نيز به نوبـه خـود
اولويت‌هائی دارند. برخی از علوم واجب كفایي هستند، مثل اجتهاد در فقه يا علم
پزشكي. در واجب كفایي، لازم نيست همه آحاد جامعه، فقيه يا پزشك شوند، بلكه در حد
رفع نياز جامعه كفايت مي‌كند، اما بالاتر از آن واجب عيني است، يعني واجبي كه
انجام آن براي تك ‌تك افراد جامعه واجب است، مانند نماز يا حفظ سلامتی جسم و جان.

 مهم‌ترین واجب عيني، اصول دين است كه وقتي فرزند
به سن تكليف مي‌رسد بايد به او آموخت، يعني عقيده به اصول دين به‌طور استدلالي و
در حد فهم دانش‌آموز، انجام صحيح واجبات به طور عملي و همچنين آگاهي از محرمات
قطعي از جمله واجبات عيني هستند و بايد اولین اولويت نظام آموزش و پرورش باشند.

بنابراين نظام آموزش و پرورش ما
بايد از اساس دگرگون شود تا خروجي آن پس از 12 سال، مسلمان معتقد به اصول دين و
ملتزم به احكام و واجبات و محرمات باشد و نه فقط درس معارف و تعليمات ديني و قرآن
كه دروس فيزيك، شيمي، زيست‌شناسي، روانشناسي، تاريخ و جغرافيا و… نیز برای او آیينه
شناخت خدا و قدرت و علم و حكمت الهي و مديران و معلمان نيز الگوي دينداري و اخلاق
اسلامي براي دانش‌آموزان باشند. البته، در كنار آموزش و پرورش، تلويزيون، فيلم‌ها،
سريال‌ها و امثال آنها هم به شکل سلبي و ايجابي بسيار تأثیرگذارند.

 

نقطه حرکت در مهندسی
فرهنگی

صدها بلكه هزاران موضوع و مسئله
مهم وجود دارند که بايد در یک مهندسي جامع فرهنگي همه آنها را در نظر گرفت و در فرايندي
مناسب، براي اجرای آنها اقدامات لازم را به عمل آورد.

 اما براساس قانون عقلي، اصلي و فرعي كردن امور و
تقدم اهم بر مهم لازم است و لذا بایستی امور اصلي و اهم را شناسایي و اقداماتمان
را عمدتاً روي آنها متمركز کنیم. بدیهی است تمركز روي يك يا چند موضوع معدود، در
قياس با پراکندگی نیروها و امکانات روی صدها موضوع، تاثیر و موفقيت بیشتری را به
همراه خواهد داشت. از سوی دیگر، تحقق موضوعات اصلي درونی، خود تعداد زيادي از
موضوعات حاشیه‌ای را به‌طور طبيعي حل مي‌كند.

 

تشخيص اولويت‌ها

براي تشخیص اولویت‌ها باید به مبدأ
وحي و سخن پروردگار مراجعه كنيم تا به نتيجه مطلوب برسيم، زیرا فقط خالق انسان، مي‌داند(۱)
او را براي چه خلـق كـرده،(۲) و اوست که مي‌داند مأموريت انسان در دنيا
چيست؟(۳) مقصد و كمال انسان و راه دستیابی به كمال حقيقي انسان را فقط
اوست که می‌داند.(۴) اگر مقصد و غایت ما فرهنگ اسلام ناب است، لاجرم
بايد از التقاط در بينش و مبادي بپرهیزیم و به مرتبه اخلاص در دين برسیم.  رهبري به‌حق رهرو و مبين راستين انديشه و راه
امام است و امام هم از روز اول نهضت با صداي بلند اعلام كرد كه ما جز قال الباقر و
قال الصادق «ع» چيزي نداريم؛ بنابراين نه تنها باید جزء جزء معارف و احكام اسلام
ناب را در خود و در جامعه پياده كنيم، بلکه اولويت‌ها را هم بايد از قرآن و معلمان
قرآن يعني اهل بيت(ع) اخذ و اجرا کنيم.

 

 مهم‌ترین موضوعات از منظر وحي

 به قول امام، قرآن كتاب انسان‌سازي است و لذا باید
دقت کنیم و ببینیم  قرآن روي چه موضوعاتي تأكيد
کرده است، زیرا تأكيد و تكرار، يقيناً نشانه اهميت موضوع است. بيشترين تأكيد قرآن
در مرحله اعتقاد و باورها، مربوط به مبدأ و معاد است. حدود يك‌ چهارم قرآن در باره
معاد است كه نشانه نقش سرنوشت‌ساز اين باور در رفتار و كردار انسان است. چگونگي
تثبيت و نهادينه شدن اين باور در آحاد جامعه و راهكارهایي كه از قرآن و احاديث مي‌توان
استفاده كرد، نیازمند تبیین و تامل بسیار است

اما در عرصه اعمال، قرآن بارها بر
اهمیت نماز تأکید کرده  است. اقامه نماز
غير از خواندن نماز است. اقامه صحیح نماز ضمن اين كه ياد و پيوند با مبدأ و معاد
را تقويت و باعث رسوخ ايمان به مبدأ و معاد مي‌شود، متضمن تحقق و نهادينه شدن عموم
احكام يعني بايدها و نبايدهاست و در مرتبه بالاتر، نماز «مقبول»، فضایل و مكارم
اخلاق را در فرد و جامعه محقق می‌سازد. در قرآن صراحتاً آمده است كه نماز، جامعه
را از فحشا و منكرات بازمي‌دارد(۵) . از سوي ديگر ضايع شدن نماز، پيروي
از شهوات را به دنبال دارد و عامل سرگشتگي انسان‌هاست(۶) . قرآن سرآمد
عوامل جهنمي شدن انسان را بي‌نمازي اعلام كرده (۷) و فقط مؤمنان را اهل
رستگاري و اولين ويژگي آنها را اقامه نماز دانسته است.  

آيا صدها آيه قرآن و هزاران حديث
در اهميت نماز و بيان آثار آن كافي نيستند كه اقامه نماز در صدر اولويت‌هاي عملي براي
تحقق فرهنگ اسلامي قرار گیرد؟ آيا اين كه در زيارت همه ائمه، در صدر ويژگي‌هاي
هريك مي‌خوانيم كه: «اشهد انك قد اقمت الصلوه و…» دليل بر اين نيست كه اولین و
نقش‌آفرين‌ترين وظيفه نظام، اقامه نماز است.

آيه 41 سوره حج تكليف همه را در
اين زمينه روشن مي‌كند: «الذين ان مكنّاهم اقاموا الصلوه » هر كسی به اندازه تمكني
كه خدا به او عنايت كرده است، اولين وظيفه‌اش اقامه نماز است. اين موضوع از تمكني
كه پدر در خانواده دارد شروع مي‌شود: «وَ اُمي اهلك بالصلوه و اصطبر عليها»(۸)
و نكته جالب اينكه در اين آيه براي به نتيجه رساندن مأموريت امر به نماز در
خانواده، با امر «واصطبر عليها»، بر اهتمام مجدانه توأم با صبوري و پايداري تأكيد
شده است.

از اطلاق «اِن مكناهم» در آيه41 سوره
حج معلوم مي‌شود كه مثلاً تمكن معلم در قبال شاگردان، تمکن مدير مدرسه و دانشگاه، تمکن
فرماندار و استاندار، تمکن هر يك از وزرا، تمکن رئيس‌جمهور و خلاصه هرگونه تمكني
كه خداوند به هر كسی در هر موقعيت و مقام و جايگاهي عنايت فرموده است، اوليـن و
مهم‌تـريـن وظيفه‌ او اقامه نماز در حوزه تمكن، نفوذ و مديريت اوست و يقيناً شوراي
انقلاب فرهنگي و دبيرخانه و شوراي مهندسي فرهنگي آن، از اطلاق اين آيه خارج نيستند.

 

نماز ضامن اجراي احكام

هر يك از شرايط صحت نماز، ضامن تحقق‌
یکی از احكام اسلام است. مثلاً در مورد بدحجابي كه امروز يكي از معضلات اجتماعي
است، دختري كه قبل از تكليف نماز را مي‌آموزد، همزمان، پوشش و حجاب را تمرين مي‌كند
و با آن مأنوس مي‌شود و با رسيدن به تكليف و مداومت بر روزي 5 بار نماز خواندن به
طور طبيعي، التزام به حجاب در او نهادينــه مي‌شود.

مثال ديگر شرط مباح بودن مكان،
لباس، آب وضو و غسل نمازگزار است كه ضامن اجتناب از مكاسب محرمه و انتخاب شغل و
ممر درآمد حلال است. كار هم وقتي درآمدش حلال است كه همه موازين شرعي در آن رعايت
شود. مثلاً اگر كارمند است، دقيقه‌اي از وقتش را كه در تعهد اداره است، كم نگذارد،
يعني همه 8 ساعتي را كه تعهد كرده كار مفيد انجام دهد، در كارش تقلب یا كم‌فروشي
نكند،  از سرهم بندي در كار اجتناب كند
و… با رعايت اين شرط، مسئلــه بهره‌وري، توليد متقن و… تأمين مي‌شود.

هنگامی که فرد، كار حلالی را طبق
موازين شرعي انجام داد و درآمد صد در صد حلالی را به دست آورد، باز هم شرطی را
باید رعایت کند دارد و بايد سال خمسي داشته باشد و اگر خمس يا ديگر پرداخت‌هاي
واجب به آن درآمد تعلق گرفت، پرداخت كند كه اگر به درآمد حلال، خمس تعلق گيرد، ولو
يك ريال و با بقيه اموالش مخلوط شود، تصرف در كل آن جايز نيست. اگر در یک خانه 500
ميليوني به اندازه يك تومان از محل شغل يا درآمد حرام يا حلال اما آمیخته با خمس
باشد، نماز در آن خانه مشكل شرعي دارد. بدیهی است که با رعایت این نکات، اقتصاد يك
جامعه نمازخوان واقعي سامان پيدا مي‌كند.

نماز، عمود و خيمه محوري دين است و
با اقامه واقعی آن، اولویت‌های بعدی از جمله امر به معروف و نهی از منکر نیز محقق
می‌شوند. تبيين آثار و دستاوردهاي فرهنگي و تربيتي نمازجماعت و نیز نقش بي‌بديل و
ظرفيت فوق‌العاده مسجد در ساختن و پرداختن فرهنگ اسلامي نیز نیازمند بحث مفصلی
است.  

 

نقش‌ مسجد در فرهنگ‌سازي

پيغمبر اكرم«ص» بعد از مهاجرت از
مكه و به‌محض ورود به مدينه، قبل از آن كه به دنبال خانه شخصي و دارالاماره باشند،
مسجدی را بنا کردند و آنجا را كانون عبادت خدا و محور همه امور قرار دادند. انقلاب
اسلامي نیز از پايگاه مسجد آغاز شد و گسترش يافت. در دفاع مقدس، مسجد خاستگاه اصلي
عموم شهدا و رزمندگان و پشتيباني جبهه بود.

مسجدي كه نقشی اساسي را در حدوث و
بقاي انقلاب و نظام ايفا كرد، همان مسجد دوران طاغوت بود، اما مسجدي كه در دوران
حاكميت اسلام و تكامل و تعميق فرهنگ اسلامي بايد شكل گيرد، فراتر از مسجد دوران
گذشته است.

از جهت كميت با توجه به افزايش بيش
از دو برابر جمعيت، حداقل نياز به يكصد هزار مسجد جدید داريم، يعني صد در صد
افزايش. غیر از توجه به معماری، مسجد بايد متناسب با محتوایي كه در دوران حاكميت
اسلام تعريف مي‌شود، تغيير یابد و تكميل شود، اما اصل قضيه، عمران و مهندسي معنوي،
محتوایي و نرم‌افزاري مسجد است. امام جماعت و روحاني براي هر مسجد ركن اصلي است.
روحاني مسجد يعني كسي كه اشراف لازم به مسائل ديني در ابعاد معنوي، فرهنگي، تربيتي،
اجتماعي و… را دارد و همه مشغوليت او امامت و حضور در مسجد است،  نه این كه در جاهاي ديگر هم مسئوليت
و اشتغال دارد و ساعتي را هم به مسجد می‌آید و چند جمله صحبت برای جماعت و خداحافظ.

هر مسجدی بايد روحاني و امام جماعت
مشخصی داشته باشد كه شبانه‌روز با مردم محل در تماس باشد، از عقد ازدواج تا اذان و
اقامه در گوش نوزادان خواندن و جلسات هفتگي در خانه‌ها و گفت‌وگوي رو در رو با
نوجوانان و جوانان تا مشاوره در امور و حل اختلافات خانوادگي، حساب و كتاب خمس و
زكات اهل محل و همراهي در بازي و اردوي بچه‌ها و عيادت بيماران و تلاش براي رفع
گرفتاري‌ها و…حضور موثر داشته باشد.

حضرت امام«ره» می‌فرمودند: «هر جاي
كه دیدیم مردم خوبی دارد، روحاني خوبي در آنجا بود.» توجه به اين ضرورت ايجاب مي‌كند
كه در حوزه‌هاي علميه، بخش ويژه‌اي به تربيت و اعزام يكصد هزار روحاني با خصوصيات
مورد نياز اين مسئوليت تربیت شوند.

پيغمبر اعظم«ص» در زماني كه از
آسمان وحي و يا باران كه هر دو رحمت الهي هستند، نازل می‌شد، خبر می‌دادند كه:
«اذا نزلت العاهات و الافات عوفي اهل المساجد» (مستدرك الوسائل/ج3 /ص356). در آن
زماني كه از آسمان، فسادها و تباهي‌ها فرو مي‌بارد، فقط اهل مسجد در عافيت و سلامت
هستند.

آيا اين اشاره به زمان ما نيست كه
از آسمان، امواج فساد و تباهي ماهواره‌ها، اينترنت و… بر سر مردم مي‌بارد،
امواجي كه همه مرزها را درنورديده و تا اعماق خانه‌ها و خلوت زندگي‌ها نفوذ كرده‌اند
و تماميت ايمان و باور و اخلاق جامعه، به‌خصوص جوانان را هدف گرفته‌اند. قربانيان
اين جنگ خانمانسوز ضدفرهنگي، برعكس قربانيان جنگ نظامي دشمن كه جسم آنها آسيب مي‌بيند،
ولي روحشا‌ن به معراج شهادت و بهشت جاودانه پرواز مي‌كند، جان و روحشان تباه می‌شود
و به اعماق جهنم دنيا و آخرت فرومي‌غلتند. مقايسه‌
ساده بين اصحاب مسجد، نماز جماعت، جمعه، قرآن و عترت با اصحاب ماهواره، سينما،
اينترنت… با فيلم‌ها و بدآموزي‌هايش چشم ما را به واقعيت‌های مهمي بازخواهد كرد
و اين رشته سر دراز دارد.

 

پی‌نوشت‌ها

۱ـ
الا يعلم من خلق و هواللطيف الخبير (ملك،14).

۲ـ
و ما خلقت الجن والانس الاّ ليعبدون (ذاريات، 56).

۳ـ
و امروا الا ليعبدوا الله مخلصين له الدين حنفاء و يقيموا الصلوه (بينه، 5).

۴ـ و
ان هذا صراطي مستقيماً فاتبعوه و لا تتبعوا السبل فتفرق بكم عن سبيله ذلكم وصيكم
به لعلكم تتقون(انعام، 153).

۵ـ …
واقم الصلوه انّ الصلوه تنهي عن الفحشاء و المنكر … (عنكبوت، 45).

۶ـ فخلف
من بعد هم خلف اضاعوا الصلوه و اتبعوا الشبهات فسوف يلقون غيًّا(مريم، 59).

۷ـ ما
سلككم في سقر قالوا لم نك من المصلين (مدثر، 42 و43).

۸ـ سوره طه،142.

 

 

 

سوتیترها:

1.

 

فرزندان
جامعه ما در حساس‌ترين فصل زندگي، به مدت 12 سال در اختيار آموزش و پرورش قرار مي‌گيرند.
سرمايه ارزشمند و بي‌بديل عمر انسان بايد فقط صرف دانش‌هائی شود كه براي دنيا يا
آخرت يا هر دو مفيدند و همراه با قصد قربت، تبديل به عبــادت مي‌شــوند.

 

2.

اگر مقصد و
غایت ما فرهنگ اسلام ناب است، لاجرم بايد از التقاط در بينش و مبادي بپرهیزیم و به
مرتبه اخلاص در دين برسیم.  امام از روز
اول نهضت با صداي بلند اعلام كرد كه ما جز قال الباقر و قال الصادق «ع» چيزي
نداريم؛ بنابراين نه تنها باید جزء جزء معارف و احكام اسلام ناب را در خود و در
جامعه پياده كنيم، بلکه اولويت‌ها را هم بايد از قرآن و معلمان قرآن يعني اهل
بيت(ع) اخذ و اجرا کنيم.

 

3.

قربانيان جنگ
خانمانسوز ضدفرهنگي، برعكس قربانيان جنگ نظامي دشمن كه جسم آنها آسيب مي‌بيند، ولي
روحشا‌ن به معراج شهادت و بهشت جاودانه پرواز مي‌كند، جان و روحشان تباه می‌شود و
به اعماق جهنم دنيا و آخرت فرومي‌غلتند.

 

4.

مقايسه‌ ساده
بين اصحاب مسجد، نماز جماعت، جمعه، قرآن و عترت با اصحاب ماهواره، سينما،
اينترنت… با فيلم‌ها و بدآموزي‌هايش چشم ما را به واقعيت‌های مهمي بازخواهد كرد
و اين رشته سر دراز دارد.