عبدالله اصفهانی
* به سوی استقلال اقتصادی
چندین سال متوالی است که رهبر معظم انقلاب بر مفاهیم اقتصادی، از قبیل اصلاح الگوی مصرف، همت و کار مضاعف، جهاد اقتصادی و نیز تصریح آشکار بر تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی با عزم ملی و مدیریت جهادی تأکید میورزند.
از این تأکیدها برمیآید که امور مذکور از دغدغهها و دلمشغولیهای ریشهدار ایشان است. در واقع محورهای یاد شده به اصل انقلاب اسلامی برمیگردد و از شعارهای اساسی این قیام بزرگ شیعی، بحث خودکفایی و استقلال در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است.
به نظر میرسد رهبر معظم انقلاب اسلامی خطری جدی را احساس کرده و با درایت و بصیرت خویش متوجه شدهاند که یک نوع فاصلهگیری از آرمانهای انقلاب اسلامی و خودکفایی در عرصههای مختلف صورت گرفته و همین باعث گردیده بر مضامین اقتصادی تولیدگرا اصرار ورزند. بخشی از این معضلات را میتوان در فقر نگاه راهبردی و عدم مدیریت توأم با برنامهریزی مدبرانه مسئولین تفسیر کرد. کارگزاران باید سیاستها را بهگونهای تنظیم کنند که این نگرش رفیع، ارزشی و خنثیکننده نیرنگ دشمنان بر تصمیمهای روزمرگی، شتابزده، فصلی و تقویمی رجحان یابد.
اگرچه در دهههای اخیر در عرصههای اقتصادی تحولات امیدوارکنندهای روی دادهاند، اما واقعیت این است که این دگرگونیها تولیدمدار نبوده و غالباً بر توزیع و مصرف تأکید داشتهاند. این روند با منویات رهبری فاصله دارد و عوارض زیانباری را به دنبال خواهد داشت.
سیاست استکبار جهانی در قبال جمهوری اسلامی بهگونهای طراحی شده که میخواهد با اعمال تحریمهای اقتصادی، کشور ما را به زانو درآورد و نظام اسلامی را وادار به عقبنشینی از مواضع ارزشی خود کند. متأسفانه سازمانهای بینالمللی هم این روند را پیگیری میکنند و مدام در فکر بحرانآفرینی علیه ایران هستند.
توجه به مسایل مهم، ایجاد همدلی و همفکری در میان مردم و مسئولان و راهبردهای مشترک میتوانند به صورت اقداماتی پیشگیرانه، خطرها و توطئهها را خنثی کنند. قطعاً تعیین اولویتهای کشور زمینهای مهم برای حفظ استقلال، شناخت سیاستها و راهحل مشکلات است.
افزایش توان اقتصادی در کشور نشان میدهد که جمهوری اسلامی ایران اکنون در مسیر رشد و توسعه به جایگاهی رسیده است که به عنوان الگوی یک نظام دینی موفق در سراسر جهان شناخته میشود و حضوری قوی در عرصههای سیاسی و اجتماعی دارد. همین مسئله باعث شده است که ایران مقتدر در مقابل زیادهخواهیهای سیاسی دشمنانی که در مسیر حوادث پس از پیروزی انقلاب اسلامی با سنگاندازیهای گوناگون و حیلههای متعدد برای مسدود کردن راههای توسعه کشور تلاش کردهاند، قد علم کند.
لذا اگر مدیران ارشد کشور استراتژیهای رهبری را کاربردی کنند، کشور به سوی خودکفایی راستین حرکت میکند و از وابستگی به کشورهای بیگانه رهایی مییابد. بدیهی است تأکید بر تولید ملی و اصلاح الگوی مصرف به اهتمامی گسترده از سوی مردم و کارگزاران نیاز دارد. در این زمینه نکته حائز اهمیت نقش دولت است که بایستی فرصتها را ساماندهی کند، فضا و بسترهای مناسب را به وجود آورد و از این رهگذر هزینههای تحمیل شده بر کشور را که عوارض سیاسی و فرهنگی مهمی دارند، از بین ببرد، مصرفزدگی را کاهش دهد، بهطور زیربنائی به معضل اشتغال بپردازد و از بروز شغلهای کاذب و واسطهای بپرهیزد. البته تحقق این امور مستلزم عزمی فراگیر و مدیریتی جهادی است.
* گرهگشایی مدیران فرزانه
قبول مسئولیت در نظامی صالح ایجاب میکند که هر مدیری به میزان مسئولیت خود، ویژگیهایی را در خود و کارمندان خود پرورش دهد. خصالی که مدیر را قادر میسازد همه نیروها را برای سوق دادن کشور به سوی توسعهای پایدار و ماندگار بسیج نماید عبارتند از:
۱ـ التزام عملی به موازین اعتقادی و ایمانی
التزام به تعالیم دینی، گرایش به حق، انجام وظیفه و هراس از خطاها و لغزشها مدیر را از عصیان باز میدارد و نارواییها، آسیبها و آفتها را به پایینترین حد تنزل میدهد. این نگرش توام با تدین برای یک سازمان و نهاد اداری آسایش خاطر و ثبات در خطمشیها را به وجود میآورد و میتوان آن را پشتوانهای استوار برای سلامت امور و کسب موفقیتها دانست. در این زمینه تعالیم ائمه هُدی کارگشا هستند.
امام سجاد«ع» فرمودهاند: «انسان شایسته کسی است که خواست الهی را بر خواسته خویش مقدم بدارد و تمام توان خود را برای امور خداپسندانه به کار گیرد و باور داشته باشد حقمحوری به عزت جاویدان نزدیکتر است.»(۱)
امام صادق«ع» فرمودهاند: « ایمان فرد هنگامی کامل است که در تمام اوقات مراقب اعمال و رفتار خود باشد و مادامی که حیات دارد، هر وظیفهای را که برعهدهاش نهادهاند بهطور کامل انجام دهد.»۲)
۲ـ نگرش خردمندانه و هوشیارانه
هوشیاری و تیزبینی و نخبگی مدیر، رهیافت درست و چیرگی بر نارساییها و عقبافتادگیها و دشواریها را ممکن میسازد. خردمندی مدیر، بازدهی را افزایش میدهد، به تولید و ارتقای کیفی آن میافزاید، ارزیابی منطقی خسرانها و زیانها و بررسیها و برنامهریزیهای هدفمند و معنادار را قبل از اقدامات اجرایی میسر میسازد و فعالیتی بدون شناسایی و به صرف احتمالها و تخمینها، متوقف و راکد نمیشود.
رهاورد مثبت و نتیجه مطلوب با درایت و عقلانیت مدیر پیوندی ناگسستنی دارد. البته خردمندی با درک عمیق، مطالعه، افزایش دانش و ظرفیتهای علمی، تجربهاندوزیهای مفید و آگاهیهای توأم با نیازسنجی و شناخت مقتضیات زمان، ممکن میگردد. هرگونه اقدام و فعالیتی بدون تأمل، درنگ و شناخت اصولی، فسادانگیز و زیانبار است.
نگرش عاقلانه و رفتار عالمانه و تصمیمگیریهای متکی بر مستندات و دلایل قانعکننده ایجاب میکند که مدیر، شیفته زراندوزی، تکاثر، سلطهگری، جاهطلبی و حرکتهای متملقانه و چاپلوسانه نشود، دوست و دشمن را بهدرستی بشناسد، از نیرنگهای دشمنان و منافقان دچار غفلت نشود، بهنحو مقتضی و متناسب موضعگیری کند، از هر ماجرایی عبرت بیاموزد و تهدیدها و تحریمها را به فرصتهای سازنده و رشددهنده تبدیل نماید.
مدیر فرهیخته، معاونان، کارشناسان، مشاوران و کارکنان تحت امر خویش را بهدرستی و با در نظر گرفتن لیاقتها و شایستگیهایشان شناسایی میکند و با در نظر گرفتن ملاکهای منطقی و آزمونهای عینی و عملی مأموران، افراد مطمئن، صالح و امانتدار و مردمپسند را به کارها میگمارد. بیجهت به کسی اعتماد و بیدلیل موجه کسی را از خود طرد نمیکند و نمیرنجاند.
مدیر خلاق و مبتکر، اهداف ارزشمند، ثمربخش و گرهگشا را مطرح میکند، همت خود را در راستای تحقق آنها به کار میگیرد، تولیدات و کارکردهای انجام شده را ناچیز میانگارد و سعی میکند موفقیتهای بزرگتری را به دست آورد.
برخوردهای موقرانه و خوشایند و منصفانه مدیر با کارکنان در همبستگی نیروها و سازماندهی آنان بسیار مؤثر است. مدیری که با رفتار و اخلاقش در دلها جای میگیرد، اعضای ادارهاش با انگیزههای قوی، همدلی و تلاشهای صادقانه در جهت بر طرف کردن مشکلات و کاستیها اهتمام میورزند و برای افزایش توانمندی علمی و فنی خود و دستیابی به دانشهای جدید که به بهبود کیفی و کمی محصولات و فرایندها کمک میکند، میکوشند.
حضرت علی«ع» فرمودهاند: «شخص عاقل، ناگزیر در کار خود اندیشه میکند و اهل زمان خویش را بهدرستی مورد شناسایی قرارمیدهد.»(۳)
از امام صادق«ع» نقل شده است: «اگر دوست داری نعمت بر تو کامل گردد و امورت به سامان برسد، در کارهایت افراد پست و نادان را به کار مگیر.»(۴)
رسول اکرم«ص» ذیل صفات افراد باایمان فرمودهاند: « یطْلُبُ مِنَ الْأُمُورِ أَعْلَاهَا؛(۵) مؤمن عالیترین امور، ارزندهترین اهداف و کارسازترین راهکارها را برمیگزیند.»
امام جواد«ع» هشدار دادهاند: «کسی که قبل از آزمودن اشخاص به آنان اطمینان کند، خود را در معرض هلاکت قرار میدهد و به فرجامی پررنج و درد گرفتار میآید.»(۶)
۳ـ نشستهای مشورتی
دریافت نظر خردمندان مؤمن، متخصصان اهل تعهد و تدین، دوراندیشان دلسوز و تجربهدیدگان خوشفکر، مدیر را در به دست آوردن یافتههای جدید برای افزایش بهرهوری و تولید، مدد خواهد رساند و راه نویی را پیش روی او میگشاید.
این سخن برگرفته از فرمایشات امام صادق»ع» است که: «نظرخواهی و نشستهای مشورتی فایدههای علمی فراوانی را در بردارد. خردمند بر اثر مشورت به شناخت معارف جدید دست مییابد و در راستای اهداف خود از آنها استفاده میکند.»(۷)
در منظر دینی، خودرأیی آفتی بزرگ است که آدمی را از راه درست باز میدارد. استبداد در رأی و نظر ریشه در جهالت دارد و سرانجامش هلاکت است. حضرت علی«ع» فرمودهاند: « قَد خاطَرَ بِنَفسِهِ مَنِ استَغنى بِرَأیِه: هر کس به رأی خود بسنده کند، خویشتن را به مخاطره افکنده است.»
بینش عاقلانه و خیرخواهانه اقتضا دارد که آدمی از افکار دیگران استفاده کند و از داوری و تصمیمگیری براساس توهمات خویش بپرهیزد. نظرخواهی از صاحبان فکر، معرفت، بصیرت و دانش این فواید را دربردارد:
انسان را از اندیشههای گوناگون مطلع میسازد، جنبههای گوناگون موضوع نمایان میشوند، چارهسازی برای برداشتن موانع و مشکلات آسان میگردد، بنبستها گشوده میشوند، انسان از مقاصد و نیرنگهای دشمنان آگاه میشود، خطمشیها را در مییابد، خطاها را میشناسد و بر اساس واقعیتها و در حد مقدورات، امکانات و نیازها به تولید میپردازد و از سقوط و خسران در امان میماند.
امام علی«ع» فرمودهاند: «آنکه مشورت میکند در امورش درنمیماند (حیران و سرگردان نمیشود)(۸) و کسی که با خردمندان مشورت میکند، به سوی صواب و درستی رهنمون میشود.»(۹)
مشورت با دیگران و تشکیل «اتاق فکر»، بیعلاقگی افراد به موفقیت نهاد مربوطه را از بین میبرد، از مخالفتورزیها، سنگاندازیها و کارشکنیها پیشگیری میکند و افراد را برای شرکت فعال در کارهای اساسی و زیربنایی مهیا میسازد. یک مدیر شایسته از انتقادهای سازنده و نظرات اصلاحی استقبال میکند، در زمینه رفع نقصها و درمان نارساییها وسعت نظر دارد، اجازه میدهد کاستیهای مجموعه تحت امرش نمایان و برای رفع آنها راهکارهای درست ارائه شود. مدیر لایق به بهبودی کار و افزایش کیفیت، فکر و در این راستا از دیدگاههای افراد با سلیقهها و گرایشهای مختلف استقبال میکند، از ستایشگران افراطی متنفر است و تعریفهای چاپلوسان را با اجرای مدیریت منطقی در تعارض میداند، زیرا مدح بیجا و تشویقهای موهوم موجب تباهی و نشانه عدم صداقت هستند.
۴ـ عزمی استوار و ارادهای راسخ
بخشی از کارایی مدیر به توان او در تصمیمهای مهم و شهامتش در چالشها و بحرانها بستگی دارد. خوف بیجا ناشی از حقارت، ناتوانی وتزلزل شخصیت است. هراسهای بیمورد و بیدلیل، نه تنها نارساییها را برطرف نمیکند، بلکه آسیبزایی به همراه دارد و بر قامت مدیران فرهیخته و دینباور زشت و نارواست.
مدیر توانا با عزمی استوار ناشی از عزت و صلابت به نبرد با بیثباتیها میرود و ارادههای مجموعه اداری خود را برای بهرهوری بالا و گام برداشتن به سوی استقلال واقعی اقتصادی و اجتماعی، منسجم و متحد میسازد.
هر جا نیازی احساس شود و مصلحتی اقتضا کند، به تناسب آن، تصمیم لازم را میگیرد و قبل از هر تصمیمی بررسیهای لازم را انجام میدهد و برای دستیابی به راه صواب و مطمئن اهتمام خود و همکاران و عوامل و امکانات را به کار میگیرد. از این روی تصمیمهایش آگاهانه و عاقبتاندیشانهاند و ثمراتی افتخارآفرین به دنبال خواهند داشت.
امام علی«ع» فرمودهاند: « اصْلُ الْعَزْمِ الْحَزْمُ وَ ثَمَرَتُهُ الظَّفَر: ریشه دوراندیشی در ارادهای استوار نهفته است و دستاوردش ظفرمندی است.»(۱۰)
مدیر محروم از تدبیر، گامهای ناقص و بدون حسابگری برمیدارد. فرجاماندیشی و برنامهریزی مناسب رکن اساسی پیشرفت و دستیابی به اهداف عالی است. کارگزار با تدبیر با پیشگیری از اسرافها و استفاده درست از منابع و امکانات به رشد اقتصادی کمک میکند. به فرمایش حضرت علی«ع» سیاستگذاری نیک برای جبران کمبود و تأمین نیازها پیش درآمد صلاح و سامانیابی است.(۱۱)
امام صادق«ع» تأکید نمودهاند: «بقا و پیشرفت جامعه و مردم در این است که سرمایه و امکانات دراختیار کارگزارانی متخصص قرار گیرد. فرزانگانی که سازماندهی و جهتدهی مطلوب دارند و بایستهها را انجام میدهند.»(۱۲)
مدیر کارآمد با بررسی مهارتها و سنجش آنها با عقل و تجربه نوآوری میکند و با مقایسه، بهترینها را در زمان خود به وجود میآورد، به اهداف والا، بلند و برتر فکر میکند و با مدیریتی مناسب و همتی والا، دستاوردهایی ارزشمند را عاید مجموعه خود میسازد.
۵ـ نظارت عالمانه
نظارت و ارزشیابی، مدیر را از کم و کیف محصولات تولید شده و بازدهی زیرمجموعهاش آگاه میسازد و تضمینی است برای استفاده بهتر از فرصتها و امکانات و افزایش کارآمدی و بهبود تولید و بازاریابی مناسب. نظارت به مدیر در اعمال مجازاتهای خردمندانه و عادلانه و تشویقهای مناسب کمک میکند. در حوزه نظارت و کنترل، هوشیاری ویژهای لازم است. فرصتطلبان، فتنهجویان و چاپلوسان باید از دلسوزان و خیراندیشان باز شناخته شوند. چه بسا افرادی لباس مشفقان و ناصحان را بر تن میکنند، ولی در واقع تنگنظر، کینهتوز و جاهلند و از زاویهای محدود به امور مینگرند. ارزیابی شتابزده در باره افراد و امور بر اساس گفتههای این ریاکاران، غیرمنطقی و ناصواب است. فقدان نظارت لازم بر کارها، خلل و فساد ایجاد میکند. حضرت علی«ع» در فرازی از نامه به مالک اشتر میفرمایند:
«هر عیبی که در نویسندگان و دبیران (کارمندان و کارگران) تو باشد، اگر از آنها غفلت بورزی، مسئول خواهی بود.»(۱۳)
۶ـ مدیر مهذّب
در نگرش دینی مدیر قبل از هر چیزی انسانی خودساخته و وارسته است مدیر صاحب غنای نفسانی با دستیابی به امکانات، خودباخته و حیرتزده نمیشود و مقام و قدرت سبب سقوط او در دام طمع نمیگردد، رشوه او را نمیفریبد، از اعمال قدرت در هنگام انجام وظیفه هراسی ندارد، نفوذناپذیر است و با شکیبایی شکوهمند و سینهای گشاده و ظرفیتی بالا در کمین فرصتهای افتخارآفرین و طلایی است.
یک مدیر شایسته با وجدانی بیدار به کار و تلاش میپردازد، برخوردهایش با کارمندان و عوامل اداری محبتآمیز، محترمانه و فروتنانه است، در رفتارهایش عدل و انصاف موج میزند، خودپسندی و خود بزرگبینی را در خود کشته و از خودنمایی رهایی یافته است. در اجرای دقیق امور و برنامههای مربوط به توسعه و تولید، پایداری و استقامتی شگرف دارد، از اقرار به خطاها باکی ندارد و کارهایش پیشرفت اقتصادی را به همراه دارد. او آنچه را که در توانش نیست، نمیپذیرد، در گزارش کار و ارائه برنامه و تشریح فعالیتها دروغ نمیگوید، غلو نمیکند و امور مربوط به اداره خود را اغراقآمیز جلوه نمیدهد. برای خواص و فامیل خود امتیاز قائل نمیشود، با توصیه این و آن، افرادی را به کار نمیگمارد و با تصمیمگیری درست، برخورد بهجا و مناسب و پرهیز از زیادهروی در خردهگیری، از واکنش منفی نیروها میکاهد.
مدیر متقی همه توان خود را برای قطع وابستگی به بیگانگان، بهبود زندگی مردم، رفاه عموم و آرامش اقشار گوناگون به کار میگیرد، مایه رحمت و گشایش است، کمبودها را از میان برمیدارد، دانا و آگاه بر اولویتهاست، مهم را بر اهم و مسائل فرعی را بر امور اصلی مقدم نمیدارد و امور مهم و کلیدی را به کاهلان، راحتطلبان و نااهلان نمیسپارد.
همواره خود را در محضر خداوند متعال میبیند و برای حسابرسی و ارزیابی آماده است. امام صادق«ع» فرمودهاند: «به هنگام قدرت خویشتندار باش و نفس خود را از سرکشی بازدار.»(۱۴) و امیرمؤمنان«ع» نوید دادهاند: «هر کس برای مردمان کارهای نیک و مفیدی انجام دهد، دلهای آنان را شیفته خود میسازد.»(۱۵)
۷ـ استفاده درست از منابع و امکانات
اگر از منابع موجود به صورت بهینه استفاده نشود، بیتردید وابستگیها افزونتر و فقر و عقبافتادگی آشکارتر میشود. فقدان مدیریت کارا و مناسب، فقدان نظام تحقیقاتی فعال و پویا، محروم بودن از آگاهیهای علمی و فنی، سیاستگذاریهای نادرست، برنامهریزیهای غیراصولی، رسوبات فرهنگی واپسگرا و فقدان روح تلاش و بهسازی، اوضاع را وخیمتر میکند.
با برنامهریزی اصولی و مدیریت میتوان سرمایههای مادی و انسانی را درجهت رونق صنایع و فنون به کار گرفت و بر استحکام زیربناهای اقتصادی افزود. رشد سرمایههای مالی و اصلاحات اقتصادی از عوامل قطع وابستگی اقتصادی است و میتوان آن را مایه عزت هر جامعهای تلقی کرد. ضروری است که سرمایه از انحصار طبقهای خاص بیرون آید و از مصارف بیرویه پرهیز شود. در نگرشهای دینی راکد نگهداشتن سرمایه، استفاده کنزمحورانه از آن و هدر دادنش بهشدت مورد ملامت قرار گرفته است، زیرا روند اقتصاد جامعه را متزلزل و پیشرفت را با مشکل روبهرو میسازد.
امام صادق«ع» فرمودهاند: «ویرانی و عقبماندگی جامعه زمانی رخ میدهد که اموال و امکانات در دست کسانی قرار گیرد که نمیتوانند از آنها استفاده درست و هدایتشدهای بکنند، موارد سرمایهگذاری را تشخیص نمیدهند و با اموال و امکانات، کارهای ضروری را انجام نمیدهند.(۱۶)
۸ـ اصلاح زیربناها
مدیران ارشد و نهادهای ستادی نظام اسلامی باید به زیربناهای اقتصادی جامعه سامان دهند و زمینههای مناسب را برای فعالیتهای مولد، کاهش هزینهها، ارائه خدمات و توزیع مطلوب فراهم سازند. از این رو، ساخت بندرگاهها، سدها، آزادراهها، فرودگاهها، سردخانهها، نیروگاهها و هر آنچه در افزایش کارآیی نیروی انسانی مؤثر است، از جمله آموزش و بهداشت، ضرورت دارند.
سامان دادن به مشکلات فردی و اجتماعی، رفع موانع، رسیدگی به خواستههای اصولی و منطقی مردم و برآوردن نیازهای عمومی با ساخت زیربناهای اقتصادی رابطه مستقیم دارد و در بینش دینی از بهترین کارها به حساب میآید.
توجه به احسان، صدقات، انجام امور معروف و روی آوردن به اعمال صالح از جمله این امور مهم هستند. امام صادق«ع» فرمودهاند: «بیتردید پایداری مسلمانان و اسلام در این است که اموال و امکانات نزد کسانی باشد که حق را در آن سرمایهها شناسایی و به معروف عمل میکنند.»(۱۷)
نهادهای زیربنایی کشور باید با اصلاحات فرهنگی لازم و تغییر نگرشها نسبت به مال و سرمایه و نقش آن در رشد اقتصادی و ساماندهی زندگی و رفع مشکلات، فضای مناسب را برای سرمایهگذاری و فعالیتهای تولیدی و تجاری سالم فراهم آورتد و از تشدید دامنه اختلافات، فتنهها و آشوبها و هر آنچه که امنیت اجتماعی و حیات اقتصادی را به مخاطره میاندازد جلوگیری کنند تا هر فرد و صنف و گروهی در پرتو فعالیتهای سالم و بر اساس قانون و حق و عدل به حقوق بایسته خویش دست یابد، به حریم حقوق کسی تجاوز نشود و جامعه در مسیر رشد و پیشرفت با مشکلات و موانع بازدارنده و خطرآفرین روبهرو نگردد.(۱۸)
امام سجاد«ع» میفرمایند: «بدان که خداوند متعال برای مردم آسانی [و فراوانی] خواسته است، نه تنگنا و سختی.»(۱۹)
۹ـ اهتمام در مسیر تولید و توسعه
فرهنگ اسلامی و تعالیم قرآن و عترت، پیروان خویش را به سوی قطع وابستگی به اجانب و بینیازی از قدرتهای سلطهگر فرامیخواند. در نگرشهای ارزشی، عزت، عظمت و سرافرازی در این است که رشتهها و پیوندهای وابستگی اقتصادی قطع شوند. بدیهی است استقلال اقتصادی، جامعه را بیش از پیش به مقابله با توطئهگران یاری میدهد. تکیه بر تولید داخلی در اسلام به عنوان یک ارزش مطرح است و هر مسلمانی باید این شعار را با خود زمزمه کند تا با تار و پودش عجین شود. رسولاکرم«ص» اینگونه با خداوند نیایش میکنند: «خدایا به انسانهای اهل شرارت محتاجم مکن.»(۲۰)
اسلام برخورداری از کمال مطلوب را در این میداند که انسان با ساز و کارهای مشروع، خود را از وابستگیهای اسارتآور و زیانبار برهاند. جامعه باید به خود و امکانات خودی متکی باشد و آنچه را که میخواهد با دانش و مهارت نیروهای بومی عملی سازد و از اینکه دیگران نیازهای او را برطرف کنند قطع امید کند. حضرت علی«ع» هشدار دادهاند که امکانات دیگران انسان را به سعادت نخواهد رساند.(۲۱) همچنین از آن امام همام است که: «جامعه و فردی که میخواهد آزاد و مستقل و سربلند زندگی کند، باید فکر وابستگی به دیگران را از دل و ذهن خود بیرون کند.»(۲۲)
در بینش آیین متعالی اسلام، توسعه و ترقی واقعی با خودکفایی رابطه نزدیک دارد و حتی کوچکترین رگههای وابستگی ناخوشایند و مذموم تلقی میشود. سخن حضرت علی«ع» بر این محور استوار است که: «توانمندی واقعی در قطع وابستگی به دیگران و ناامیدی از آنان است.»(۲۳)
وابستگی اقتصادی به دیگران، استقلال سیاسی را به مخاطره می اندازد و حتی دامنه خطر را تا تهدید ارزشهای دینی و فضلیتها و مکارم پیش میبرد. در مقابل، خوداتکایی و تکیه بر تولیدات داخلی و بسنده کردن به امکانات خود، هویت، عزت و اقتدار جامعه و نظام را تقویت میکند. خودکفایی، برخورد عاقلانه و واقعگرایانه با امور است، ریشه در خودباوری دارد و نوعی بهرهوری از امکانات و منابع به حساب میآید. جامعه زمانی به شکوفایی میرسد که در مسیر خوداتکایی گام بردارد.
پینوشتها
۱ـ وسایل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج ۵، ص ۳۹۵٫
۲ـهمان مأخذ، ج ۱۱، ص ۱۲۷٫
۳ـالحیاه، گروهی از نویسندگان، ترجمه احمد آرام، ج اول، ص ۲۴۹٫
۴ـ وسایل الشیعه، ج ۸، ص ۴۱۸٫
۵ـ مستدرک الوسایل، میرزاحسین نوری، ج ۱۱، ص ۱۷۹٫
۶ـ الحیاه، ج اول، ص ۲۵۲٫
۷ـ مستدرک الوسایل، ج ۸، ص ۳۴۵٫
۸ـ الحیاه، ج اول، ص ۳۱۵٫
۹ـ همان مأخذ، ج اول، ص ۳۱۴٫
۱۰ـ میزان الحکمه، محمد محمدی ریشهری، ج ۶، ص ۳۰۵٫
۱۱ـ همان، ج ۱۰، ص ۱۴۲٫
۱۲ـ الحیاه، ج ۵، ص ۹۱٫
۱۳ـ نهجالبلاغه، نامه حضرت علی«ع» به مالک اشتر.
۱۴ـ مستدرک الوسایل، ج ۱۱، ص ۲۸۷٫
۱۵ـ همان، ج ۱۲، ص ۳۴۷٫
۱۶ـ الحیاه، ج ۵، ص ۹۱٫
۱۷ـ معیارهای اقتصادی در تعالیم رضوی، محمد حکیمی، ص ۳۹۲٫
۱۸ـ فقر و توسعه در منابع دینی، سیدهادی حسینی، ص ۴۱۶ـ۴۱۵٫
۱۹ـ مستدرک الوسایل، ج ۱۱، ص ۱۵۸٫
۲۰ـ الحیاه، ج اول، ص ۲۵۴٫
۲۱ـ همان، ج ۴، ص ۳۲۵٫
۲۲ـ میزان الحکمه، ج ۵، ص ۵۵۲٫
۲۳ـ همان، ج ۱۰، ص ۷۶۲٫
سوتیترها:
۱٫
اگر مدیران ارشد کشور استراتژیهای رهبری را کاربردی کنند، کشور به سوی خودکفایی راستین حرکت میکند و از وابستگی به کشورهای بیگانه رهایی مییابد. بدیهی است تأکید بر تولید ملی و اصلاح الگوی مصرف به اهتمامی گسترده از سوی مردم و کارگزاران نیاز دارد.
۲٫
در نگرش دینی مدیر قبل از هر چیزی انسانی خودساخته و وارسته است مدیر صاحب غنای نفسانی با دستیابی به امکانات، خودباخته و حیرتزده نمیشود و مقام و قدرت سبب سقوط او در دام طمع نمیگردد، رشوه او را نمیفریبد، از اعمال قدرت در هنگام انجام وظیفه هراسی ندارد، نفوذناپذیر است و با شکیبایی شکوهمند و سینهای گشاده و ظرفیتی بالا در کمین فرصتهای افتخارآفرین و طلایی است.
۳٫
فرهنگ اسلامی و تعالیم قرآن و عترت، پیروان خویش را به سوی قطع وابستگی به اجانب و بینیازی از قدرتهای سلطهگر فرامیخواند. در نگرشهای ارزشی، عزت، عظمت و سرافرازی در این است که رشتهها و پیوندهای وابستگی اقتصادی قطع شوند. بدیهی است استقلال اقتصادی، جامعه را بیش از پیش به مقابله با توطئهگران یاری میدهد.