خودشناسی و خودسازی

حضرت آیت‌الله جوادی آملی

تدوین: حجت‌الاسلام والمسلمین مصطفی‌پور

 

مقدمه

انسان دو بعد دارد: بعد مادی که در آن با تمام موجودات مادی مشترک است و بعد غیرمادی که از این جهت از موجودات دیگر متمایز می‌شود.

آدمی با توجه به بعد غیرمادی خود است که می‌تواند به رشد و تعالی دست یابد و اگر از آن غافل شود تا جائی سقوط می‌کند که می‌گوید: « یا لَیتَنی کُنتُ تراباً:(۱) ای کاش خاک بودم.» از همین رو اندیشمندان در طول تاریخ، انسان را به خودشناسی فراخوانده و به او گفته‌اند: «خود را بشناس». البته خودشناسی تنها یک امر نظری نیست، بلکه مقدمه‌ای برای خودسازی است.

در این گفتار به تبیین خودشناسی و سپس به خودسازی و چگونگی و ضرورت آن پرداخته می‌شود.

در آموزه‌های اسلامی به خودشناسی فوق‌العاده توجه شده است. امیرالمؤمنین علی‌ابن ابیطالب«ع» خودشناسی را سودمندترین معارف دانسته و فرموده‌اند: « مَعْرِفَهِ النَّفْس أنفَعُ المَعارِف»(۲) و نیز آن را برترین معرفت معرفی فرموده‌اند: « أفضَلُ المَعرِفَهِ مَعرِفَهُ الإنسانِ نَفسَهُ.» و نیز: « مَنْ عَرَفَ نَفسَهُ فَقَدِ انتَهی إلی غایَهِ کُلِّ مَعرِفَهٍ وَعلمٍ:(۴)هر کس به شناخت خود دست یابد، به والاترین هدف همه معارف و دانش رسیده است.» و در نهایت با خودشناسی است که آدمی را به رستگاری و پیروزی می‌رساند: « نالَ الْفَوْزَ الْأَکْبَرَ مَنْ ظَفِرَ بِمَعْرِفَهِ النَّفْس:(۵) کسی به معرفت خود دست یابد به پیروزی بزرگ دست یافته است.»

 

اهمیت خودشناسی

فردی به نام مجاشع بر پیامبر اکرم«ص» وارد شد و از آن حضرت پرسید: «راه معرفت به خدا چیست‌؟» حضرت فرمودند: «خودشناسی.» پرسید: «راه همسویی با خدا و حق چگونه است؟» فرمودند: «مخالفت با نفس و خویشتن.» پرسید: «راه تحصیل رضای حق چیست؟» فرمودند: «خشمگین کردن نفس.» پرسید: «راه رسیدن به حقیقت چیست؟» فرمودند: «هجرت از خویشتن.» پرسید: «راه دستیابی به طاعت حق چیست؟» فرمودند: «نافرمانی از نفس.» پرسید: «راه یاد حق چگونه است؟» فرمودند: «فراموش کردن خویش.» پرسید: «راه تقرب به حق چیست؟» فرمودند: «دوری از نفس.» پرسید: «راه انس به خدا چیست؟» فرمودند: «وحشت از نفس.» پرسید: «چگونه می‌توان این راه را پیمود؟» فرمودند: «با استعانت و یاری جستن از حق در مبارزه با نفس.»(۶) می‌بینیم که در این روایت، محور همه امور معنوی، نفس و معرفت نفس معرفی شده است.

 

معنای خودشناسی و انواع آن

با توجه به ضرورت و اهمیت خودشناسی، باید به معنا و انواع آن توجه کرد. خودشناسی گامی عقلی و نظری در جهت شناخت گوهر نفس و ابعاد و اهداف استعدادهای آدمی است. در این فرایند، انسان از خود می‌پرسد: من کیستم؟ از کجا و برای چه آمده‌ام؟ این نوع معرفت نفس، اساس و بنیان تمام معارف دینی است و انسان را به خداشناسی می‌رساند. علی«ع» فرمودند: « مَنْ عَرَفَ نفسَه فقد عَرَفَ ربَّه و مَنْ عَجَزَ عَنْ مَعْرِفَهِ نفسَه فَهُوَ مَنْ مَعرِفه خالقه أعجَز:(۷) هر که خود را بشناسد پروردگارش را شناخته است و هر که در شناخت خود ناتوان باشد در شناخت خالق و آفریدگار خود ناتوان‌تر است.»

گاهی خودشناسی اخلاقی است، به این معنا که انسان به ارزیابی خود می‌پردازد و از این طریق به استعدادهای فردی و نقاط قوت و ضعف خود پی می‌برد.

در این بحث مراد از معرفت نفس به معنای خودارزیابی و خودشناسی اخلاقی است. علی«ع» فرمودند: «رَحِمَ اللّه‏ُ امرَءً عَرَفَ قَدرَهُ وَ لَم یَتَعَدَّ طَورَهُ :(۸) رحمت خدا بر آن کس که قدرش را شناخت و از اندازه‌اش تجاوز نکرد.» زیرا باربرداری باید با رعایت ظرفیت و استعدادها و توانایی باشد. در سخنی دیگر فرمود: «مَن جَهِلَ قَدْرَهُ قَبلَ نَفْسَه:(۹) هر که قدر و اندازه خویش را نداند، خود را نابود کرده است.»

خدای سبحان در قرآن در مورد حسابرسی بزرگ و سرنوشت‌سازی که مورد غفلت مردم است هشدار می‌دهد و می‌فرماید: «اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِی غَفْلَهٍ مُعْرِضُونَ:(۱۰) حساب آنان نزدیک شد، در حالی که آنان در حال غفلت از آن اعراض می‌کنند.»

رسول خدا«ص» فرمودند: « حَاسِبُوا أَنْفُسَکُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا وَ زِنُوهَا قَبْلَ أَنْ تُوزَنُوا وَ تَجَهَّزُوا لِلْعَرْضِ الْأَکْبَر(۱۱): خویشتن را محاسبه کنید، پیش از آنکه شما را ارزیابی کنند. نفس خود را اندازه‌گیری کنید پیش از آنکه مورد اندازه‌گیری واقع شوید و برای ارزیابی روز بزرگ (روز قیامت) آماده شوید.»

 

ارزیابی دائمی  

محاسبه نفس برای انسان مؤمن در هر روز ضروری است. امام کاظم«ع» فرمودند: « لَیسَ مِنّا مَن لَم یُحاسِبْ نَفسَهُ فی کُلِّ یَومٍ فَإنْ عَمِلَ حَسَناً استَزادَ اللهَ و إنْ عَمِلَ سیّئاً اسْتَغفَرَ اللهَ مِنهُ و تابَ اِلَیه:(۱۲) هر که خود را روزانه محاسبه نکند، از ما نیست. این ارزیابی برای این است که اگر کار نیکی به جا آورده، توفیق افزایش آن را از خدا بخواهد و چنانچه کار زشتی مرتکب شده، مغفرت الهی را درخواست و توبه‌ کند.»

انسان هیچ‌گاه نباید از حساب خود غافل باشد، زیرا همواره در منظر خداست. قرآن به انسان هشدار می‌دهد که خدای سبحان به حرکت لب‌های انسان نظر دارد که مبادا از این راه کسی را بیازاد یا وی را تحقیر کند «وَیْلٌ لِّکُلِّ هُمَزَهٍ لُّمَزَهٍ:(۱۳) وای بر هر عیبجوی ملامت‌کننده‌.» همچنین از حرکت چشم و چگونگی نگاه و خطورات ذهنی آدمی نیز مراقبت می‌کند: «یَعْلَمُ خَائنَهَ الْأَعْینُ‏ِ وَ مَا تخُْفِی الصُّدُور (غافر، ۱۹) خدا از چشم‌های خیانتکار و آنچه در سینه‌ها پنهان می‌کنید آگاهی دارد.» پس هرگز نباید از محاسبه نفس خود غافل شد. به قول فردوسی:

اگر بار خار است خود کشته‌ای

وگر پرنیان است خود رشته‌ای

آدمی شب و روز کار می‌کند یا مشغول آبیاری درخت تیغ‌دار و پرخار است یا ریستن پارچه‌های پرنیانی و ابریشمی. اولی پس از مرگ رنج می‌برد، زیرا عمری زحمت کشید و درخت خار را آبیاری کرد. بدزبانی، بددهانی، بدقلمی، آزردن مردم همگی خار هستند. گناه و ظلم مانند آبی است که پای درخت پرخار خود می‌ریزیم و هنگامی به حقیقت پی می‌بریم که تمام خارهای این درخت ضد ما به کار گرفته می‌شوند. وقتی انسان را در قبر می‌گذارند،‌ گوئی او را روی بستری پر از تیغ و خار نهاده‌اند، ولی نرم‌رفتاری و احسان به مسلمانان، چون پرنیان بافتن است.

 

شیوه خودارزیابی

انسان پیوسته باید خود را ارزیابی کند. سئوال این است که چگونه و با چه شیوه‌ای؟ امام حسن عسگری«ع» از قول پدرانشان و از رسول خدا نقل کرده‌اند که پیامبر اکرم«ص» فرمودند: «الْکَیِّسُ الْکَیِّسین مَنْ حاسَبَ نَفسَهُ وَعَمِلَ لِمَا بَعْدَ الْمَوْت. فَقَالَ‌ رَجُلٌ یا امیرالمؤمنین کیف یُحاسِبُ نَفسُه قالَ إذا أصبح ثمّ أمسى رجع إلى نفسه وقال: یا نَفْس، إنّ هذا یومٌ مضى علیکِ لا یعود إلیک أبداً، واللهُ سائلُکِ عنه فیما أفنیتِه، فما الذی عَمِلتِ فیه ؟ أذکرتِ اللهَ أم حَمِدتیه ؟ أقَضَیتِ حقَّ أخٍ مؤمن ؟ أنَفَّستِ عن کُربته ؟ أحَفِظتیه بِظَهر الغَیب فی أهله ووُلدِه ؟ أحَفِظتِیه بعد الموت فی مخلَّفیه ؟ أکفَفتِ عن غِیبه أخٍ مؤمنٍ بفضل جاهِکِ ؟ أأعَنتِ مسلماًَ ؟ ما الذی صنعتِ فیه ؟ فیذکر ما کان منه، فإن ذکر أنّه جرى منه خیرٌ حَمِد اللهَ عزّوجلّ وکبّره على توفیقه، وإذ ذکر معصیه ً أو تقصیراً استغفر الله عزّوجلّ وعزم على ترک مُعاوِدَته(۱۴) زیرک ترین مردم کسی است که خود را ارزیابی کند، آن حضرت فرمود: هرگاه صبح را به شب رساند به نفس خود رجوع کند و با خود بگوید ای نفس، امروز بر تو سپری شد و هرگز بازنمی‌گردد و خدا از تو در باره این روز خواهد پرسید، چگونه آن را سپری کردی؟ چه عملی در آن انجام دادی؟ آیا به یاد خدا بودی و او را ستایش کردی؟ آیا از مؤمنی رفع نیاز کردی؟ آیا اندوهی از وی زدودی؟ آیا در غیاب او، خانواده و فرزندانش را حفظ کردی؟ آیا وی را پس از مرگش در بازماندگانش نگه داشتی؟ آیا از غیبت برادر مؤمن مانع شدی؟ آیا مسلمانی را یاری کردی؟ ای نفس در این روز چه کردی؟ پس کارهای انجام داده‌اش را به یاد آورد. اگر کار نیکی انجام داده بود، خدا را ستایش کند و بر توفیقی که به وی داده بزرگش بشمارد، و چنانچه گناهی یا کوتاهی از وظیفه را به یاد آورد، از خدا مغفرت بخواهد و بر بازنگشتن به آن عزم جدی داشته باشد.»

 

معیار خودارزیابی

در خودشناسی، توجه به معیار و میزان ارزیابی مهم است، به این معنا که میزان و الگوی تعالی افراد بشر، انسان کامل یعنی پیامبراکرم«ص» و اهل‌بیت«ع» هستند، ولی هر کسی باید با توجه به استعداد و ظرفیت‌هایش در مقایسه با میزان ارزیابی خویش، (انسان کامل) را بشناسد و براساس آن برنامه‌ریزی کند و با علم و عمل، خود را توسعه دهد.

امیرمؤمنان«ع» در باره این نکته ظریف فرمودند: « کَفی بالْمرءِ کیساً اَنْ یقِفَ علی معایبه و یقْتَصِدُ فی مطالِبِه(۱۵) : در زیرکی انسان همین بس که با آگاهی بر عیب‌های خویش در رسیدن به اهداف خود، تعادل را رعایت و با توجه به ظرفیت‌ها، متوازن و هماهنگ عمل کند.»

آن حضرت در باره رعایت استعدادها و ظرفیت‌های فردی در مسئولیت‌پذیری فرمودند: «یکی گفت من صد دینار داشتم و ده دینارش را صدقه دادم، دومی گفت من ده دینار داشتم و یک دینار آن را صدقه دادم و سومی گفت: من یک دینار بیشتر نداشتم و یک دهم آن را صدقه دادم، پیامبر خدا فرمود: همه شما سه نفر پاداش یکسان دارید، زیرا هریک شما یکدهم دارایی خود را صدقه داد.»(۱۶)

 

آثار خودشناسی

۱. ‌خداشناسی

مهم‌ترین و نخستین اثر خودشناسی، شناخت خدای سبحان است که سبب و ارزش والای معرفت نفس است. پیامبر«ص» و امیرالمؤمنین«ع» در این باره فرمودند: « مَنْ عَرَفَ نفسَه فقد عَرَفَ ربَّه:(۱۷) کسی که خود را بشناسد پروردگارش را شناخته است.»

انسانی که به خداشناسی دست می‌یابد، از اولیای الهی است. پیامبر اکرم«ص» فرمودند: « مَن عرَف الله و عَظَّمه مَنَع فاه مِنَ الکَلام و بَطْنُهُ مِن الطّعام و عَنّی نفسِه بِالصیام و القیام:(۱۸) کسی که خدا را شناخت و او را بزرگ شمرد، دهانش را از سخن گفتن و شکمش را از غذا منع می‌کند و نفس خود را با روزه‌داری و انجام عبادات الهی به زحمت می‌اندازد.»

همین خداشناسی و معرفت به عظمت او انسان را تربیت می‌کند و کم‌گفتن و کم‌خوردن، روزه گرفتن و سحرخیزی و شب زنده‌داری را ملکه وجود خود می‌سازد. پس از شنیدن این سخن از رسول خدا، عده‌ای پرسیدند که آیا این ویژگی‌ها از خصوصیات اولیای الهی است؟ حضرت فرمودند: «اِنَّ اولیاءالله سکتوا وَ کان سکوتهم فکرا وَ نَظَرُوا فکان نَظَرُهُمْ عِبَرَهُ وَ نَطَقُوا فکان نُطْقُهُمْ  حکمه وَ مَشَوْا وَ کان مشیهم بین النَّاسِ برکه لَولا الاَجَلُ الذی کَتَبَ اَلله علیهم، لَم تَستَقِرَّ اَرواحَهُم فی أَجْسَادِهِمْ طَرْفَهَ عَیْنٍ شَوْقاً إِلَى الثَّوَابِ و شوقاً الی الثواب:(۱۹) اولیای الهی کسانی هستند که اگر سکوت کردند سکوت آنها اندیشیدن است و اگر سخن گفتند سخن آنها ذکر و یاد خداست و اگر نگاه کردند، نگاه آنها عبرت گرفتن است و اگر سخن می‌گویند نطق آنها حکمت است و اگر راه می‌روند در بین مردم، روش آن منبع خیر و برکت است و اگر اجلی که خدا برای آنها درنظر گرفته نبود، روح آنها در پیکر آنها قرار نمی‌گرفت، زیرا از عذاب الهی ترسان و به ثواب الهی مشتاقند.»

 

۲ـ اصلاح انگیزه و رفتار

خودشناسی بیشترین تأثیر را در عملکرد و اصلاح انگیزه و رفتار انسان دارد. امیرالمؤمنین«ع» فرمودند: « مَن لَم یَعرِف نَفسَهُ بَعُدَ عَن سَبیلِ النِّجاهِ  وخَبَطّ فِی الضَلال والجَهالات:(۲۰) کسی که خود را نشناسد، از راه نجات دور و گرفتار گمراهی و نادانی‌هاست و هر کسی که خود را بشناسد با سرگرم شدن به امور فانی به پستی نمی‌گراید: «مَن عَرَفَ نَفسَه لَم یَهنُها بِالفانیات؛(۲۱) و با بدترین دشمن که خواسته‌های نفسانی است مبارزه می‌کند: « مَنْ عَرَفَ نفسَه جاهَدُها؛(۲۲) و با چنین جایگاهی به تعبیر قرآن به مقام خشیت الهی می‌رسد.». «إِنَّمَا یخْشَی اللّه مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَا:(۲۳) در نتیجه همه کارهای او برای خداست، زیرا عارف کسی است با خودشناسی، نفسش را از اسباب نابودی‌ آزاد کند و آن را پاکیزه نگه دارد و کسی که خود را به این مرحله می‌رساند، هرگز نابود و هلاک نمی‌شود، «ما هَلَک مَنْ عَرَفَ قَدْرَه».(۲۴)

 

۳ـ حقیقت‌مداری

انسانی که خود و در پرتو خودشناسی، خدا را شناخت، حق‌محور و حقیقت‌مدار می‌شود. قبله و مدار انسان حق‌محور حق است و به سود و زیان نفس خود نمی‌اندیشد. امام صادق«ع» فرمودند: «اِنَّ مِنَ حَقیقَهِ الایمانِ اَنْ تُؤَثِّرَ الحَقَّ وَ اِنْ ضَرَّکَ، عَلَی الباطِلِ وَ اِنْ نَفَعَکَ وَ اَنْ لا یَجوزَ مَنْطِقُکَ عِلْمَک:(۲۵) از نشانه‌ها و آثار ایمان حقیقی آن است که حق را گرچه در ظاهر به زبان شما باشد بپذیرید و باطل را هر چند به سودتان باشد نپذیرید.» البته هیچ حقی زیان‌آور و هیچ باطلی سودمند نیست، زیرا باطل با نظام آفرینش و هدف خلقت انسان هماهنگ نیست، بنابراین، امکان سوددهی باطل وجود ندارد. پس مقصود از سود و زیان در این حدیث، نفع و ضرر مادی و ظاهری است که هر کسی به تشخیص خود آن را سود و زیان می‌داند.»

 

نشانه‌های حق‌مداری

الف) مهار خشم

انسان حق‌مدار در شرایط سه‌گانه خوشی، خشم و قدرت از پذیرش حق و عمل به آن فاصله نمی‌گیرد. رسول خدا«ص» فرمودند: « ثَلاثُ خِصالٍ مَن کُنَّ فیهِ فَقَدِ استَـکمَلَ خِصالَ الایمانِ: اَلَّذى إذا رَضىَ لَم یُدخِلهُ رِضاهُ فى باطِلٍ مَنْ إِذَا غَضِبَ لَمْ یُخْرِجْهُ غَضَبُهُ عَنِ الْحَقِّ وَإِذَا رَضِیَ لَمْ یُخْرِجْهُ رِضَاهُ إِلَى الْبَاطِلِ و اِذا قَدَرَ لَم یَتَعاطَ ما لَیسَ لَه: (۲۶) سه ویژگی در هر کسی باشد ایمانش کامل است. در هنگام خوشی باطل‌گرا نباشد و به وقت خشم از حق‌مداری خارج نشود و در زمان قدرت به آنچه مالی نیست دست‌درازی نکند.»

 

ب) انصاف با مردم

یکی از نشانه‌های رفتار حق‌مدارانه انصاف است. پیامبراکرم«ص» فرمودند: « مَن واسَی الفقیرَ مِن مالِه و اَنصفَ الناسَ مِن نفسهِ فذلکَ المُؤمنُ حقّا:(۲۷)  مؤمن حقیقی کسی است که با داراییش نسبت به فقیر مواسات کند و در رفتار با مردم انصاف داشته باشد.»

امام صادق«ع» فرمودند: «از مهم‌ترین چیزهائی که خداوند بر خلقش فرض کرده است انصاف داشتن با مردم است.»(۲۸) این خواسته را خدا با آدم ابوالبشر«ع» چنین در میان گذاشت: «در رفتار با مردم همان چیزی را بخواه که برای خود می‌خواهی و هر چیزی را برای خود نمی‌طلبی برای آنان نخواه.»(۲۹) یعنی در واقع خود را جای دیگران قرار بده و برای دیگران همان را بخواه که برای خودت می‌خواهی.

 

ج) نصیحت‌پذیری

نصیحت‌پذیری نیز از نشانه‌های حق‌مداری است. خردمندان حقیقت‌مدار نصیحت‌پذیرند. اگر نصیحت‌پذیری برای کسی دشوار باشد و به ذائقه او تلخ آید، نشانه بیماری است. حضرت علی«ع» فرمودند: «مَن ذَکَر التوّفیقِ اَلأَخذُ بِالنّصیحه: (۳۰) نصیحت‌پذیری از نشانه‌های موفقیت و برتری آدمی است.» و نیز: «مِن عَلاماتِ الِادبار سُوءِ الظّنّ بالنَّصیح: (۳۱) پشت کردن به حقیقت و بدگمانی به نصیحت دیگران از نشانه‌های انحطاط است.»

خردمندان حقیقت‌مدار نه تنها از نصیحت دیگران روی برنمی‌تابند، بلکه از آن با روی خوش استقبال می‌کنند. امام صادق«ع» فرمودند: « أَحَبُّ إِخْوَانِی إِلَیَّ مَنْ أَهْدَی إِلَیَّ عُیُوبِی:(۳۲) محبوب‌ترین برادرانم کسی است که عیب‌هایم را به من هدیه دهد.»

د) تفقه و دین‌مداری

یکی از نشانه‌های حق‌مداری تفقه و دین‌مداری است. انسان دین‌مدار همه کارهایش را به گونه‌ای تنظیم می‌کند که پسند معبود و براساس دین الهی باشد. امام سجاد«ع» فرمودند: «الِعِبادَه اِلا بالتَفَقُّه؛(۳۳) هیچ عبادتی جز با تفقه و دانایی و هماهنگی با شریعت تحقق پیدا نمی‌کند.»

با توجه به آثار گوناگون خودشناسی بر انسان لازم است به آن توجه کند و با ارزیابی خود به خودشناسی واقعی دست یابد. انسان باید برای رسیدن به خودشناسی از اموری چون پندارگرایی و غفلت و حب دنیا و تقلید کورکورانه و بی‌نظمی در امور و سستی در عمل بپرهیزد، به سوی خودسازی گام بردارد و با رعایت حدود الهی و دعا و حاجت و خضوع و خشوع در عبادات و امید و ایستادگی تقرب الهی نائل شود و با تقرب الهی هویت واقعی خود را بازیابد.

 

پی‌نوشت‌ها

۱ـ نبأ، ۴۰.

۲ـ غررالحکم، ص ۷۱۲.

۳ـ همان، ۱۸۹.

۴ـ همان، ۶۵۰.

۵ـ همان، ۷۲۰.

۶ـ مستدرک الوسایل، ج ۱۲، ص ۳۸.

۷ـ شرح نهج‌البلاغه، ابن ابی‌الحدید، ج۲۰، ص ۲۹۲.

۸ـ غررالحکم، ص ۳۷۳.

۹ـ شرح ابن‌الحدید، ج ۱۶، ص ۱۱۸.

۱۰ـ انبیاء، ۱.

۱۱ـ وسایل الشیعه، ج ۱۶، ۹۹.

۱۲ـ کافی، ج ۲، ص ۴۵۳.

۱۳ـ همزه، ۱.

۱۴ـ وسایل‌الشیعه، ج ۱۶، ص ۹۸.

۱۵ـ غررالحکم، ص ۵۲۳.

۱۶ـ کنزالعمال، ج ۶، ص ۵۷۲.

۱۷ـ غررالحکم، ص ۵۸۸.

۱۸ـ امالی صدوقی، مجلس ۵۰، ص ۲۶۹.

۱۹ـ همان.

۲۰ـ غررالحکم، ص ۶۵۶.

۲۱ـ همان، ۶۲۷.

۲۲ـ همان، ۵۸۳.

۲۳ـ فاطر، ۲۸.

۲۴ـ همان، ۶۸۴.

۲۵ـ المحاسن، ج ۱، ص ۲۰۵.

۲۶ـ امالی شیخ طوسی، ص ۶۰۳.

۲۷ـ الکافی، ج ۲، ص ۱۴۷.

۲۸ـ همان، ص ۱۴۵.

۲۹ـ همان، ص ۱۲۶.

۳۰ـ‌ غررالحکم، ص ۶۷۴.

۳۱ـ همان، ۸۲۳.

۳۲ـ کافی، ج ۲، ص ۶۳۹.

۳۳ـ کافی، ج ۸، ص ۲۳۴.

 

 

سوتیترها:

 

۱٫

آدمی با توجه به بعد غیرمادی خود است که می‌تواند به رشد و تعالی دست یابد و اگر از آن غافل شود تا آنجا سقوط می‌کند که می‌گوید: « یا لَیتَنی کُنتُ تراباً:(۱) ای کاش خاک بودم.» از همین رو اندیشمندان در طول تاریخ، انسان را به خودشناسی فراخوانده و به او گفته‌اند: «خود را بشناس». البته خودشناسی تنها یک امر نظری نیست، بلکه مقدمه‌ای برای خودسازی است.

 

۲٫

مهم‌ترین و نخستین اثر خودشناسی، شناخت خدای سبحان و سبب و ارزش والای معرفت نفس است. پیامبر«ص» و امیرالمؤمنین«ع» در این باره فرمودند: « مَنْ عَرَفَ نفسَه فقد عَرَفَ ربَّه:(۱۷) کسی که خود را بشناسد پروردگارش را شناخته است.»

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *