حجتالاسلام سیدجواد حسینی
روانشناسی یکی از مهمترین رشتههای مورد نیاز جوامع کنونی است و ما در زندگی روزمره، فراوان از آن استفاده میکنیم. پرسشهایی «همچون چگونه فرزند خود را تربیت کنیم؟ با چه شیوههایی مردم را هدایت کنیم؟ چه کنیم تا بهتر یاد بگیریم؟ چه شیوههایی برای تغییر رفتارهای نامطلوب مردم از نظر اخلاقی و… وجود دارند؟ روشهای صحیح برخورد با مردم در مسیر تبلیغ و هدایت چیست؟ و دهها پرسش دیگر هستند که روانشناسی تلاش میکند به آنها پاسخ درخوری بدهد.
روانشناسی غربی تمام عرصههای روانشناسی جوامع دیگر، از جمله کشورهای اسلامی ایران را مورد تهاجم قرار داده و امروز در کشور ما به صورت گسترده مورد استفاده قرار میگیرد. هر علم روانشناسی غربی حاوی نکات مثبت فراوانی است، با این حال چون برگرفته از فکر بشر غیرمعصوم است (اگر نگوییم بشر مغرض) گاه تخریبهای دینی خطرناکی دارد که هنوز چون بازار آن داغ است، شاید خیلیها متوجه نباشند، ولی زمانی فراخواهد رسید که آثار تخریبی آن ظاهر خواهد شد.
لذا بر محققان، خصوصاً روانشناسان، مربیان تربیتی و… لازم است که روانشناسی اسلامی را با روشهای صحیح تبیین و عرضه کنند تا جوامع اسلامی از آسیبهای روانشناسی غربی در امان بماند.
در شمارههای قبل به روش تربیتی تبشیر، روش اعطای بصیرت، روش تحمیل به نفس پرداختیم. اکنون به روش پرسش و طرح سئوال میپردازیم.
روش پرسش
یکی از روشهای تربیتی در اسلام که در تعلیم و تربیت کودکان، نوجوانان و جوانان، بهخصوص در هدایت و موعظه دیگران مورد استفاده قرار میگیرد، روش پرسش از دیگران و وادار کردن آنان به دادن توضیح است.
مبنای تربیتی این روش
انسان از استعدادهای فراوان و ارزشمندی برخوردار است و میتواند به بلندترین قله کمال صعود کند، در عین حال که در جهت ضدکمال هم میتواند به بدترین و تاریکترین چاههای گمراهی سقوط نماید.
رسول اکرم«ص» فرمود: « اَلّناسُ معادِنُ کَمَعادِنِ الَّذهَبِ وَ الْفِضَّه،(۱) مردم معدنهای (گوناگونی) هستند، همچون معدنهای طلا و نقره.» تشبیه انسان به معدن نشان میدهد که او باید همچون معادن کشف و استخراج شود. قرآن برای انسان قابلیتهای فراوانی را برشمرده است که فهرستوار به نمونههایی اشاره میشود.
۱ـ انسان؛ خلیفه خدا در زمین: «روزی که خواست بیافریند، اراده خویش را به فرشتگان اعلام کرد، آنها گفتند: آیا موجودی میآفرینی که در زمین تباهی کند و خون بریزد؟ فرمود: من چیزی میدانم که شما نمیدانید.»(۲)
۲ـ ظرفیت علمی بالا: ظرفیت علمی انسان بزرگترین ظرفیت ممکن بین مخلوقات است. «تمام اسماء را به آدم آموخت [و او را به حقایق هستی آشنا ساخت] آنگاه از فرشتگان پرسید: نامهای اینها را بگویید چیست؟ گفتند: ما جز آنچه (مستقیماً) به ما آموختهای، نمیدانیم. (خدا به آدم) فرمود: ای آدم! تو به اینها بیاموز و اینها را آگاهی ده! همین که آدم فرشتگان را آگاهی و تعلیم داد، خدا به فرشتگان فرمود: نگفتم که من از اسرار آسمانها و زمین آگاهم.»(۳)
۳ـ فطرت خداجو: انسان فطرتی خدا آشنا و به خدای خویش از عمق وجدان آگاهی دارد، در عین حال که تمام انکارها و تردیدها، بیماریها و انحرافها هم در سرشت او هست.(۴)
۴ـ بُعد ملکوتی انسان: در سرشت انسان علاوه بر عناصر مادی موجود در جمادات، گیاهان و حیوانات، عنصری ملکوتی و الهی نیز وجود دارد و انسان ترکیبی از طبیعت و ماورای طبیعت، از ماده و معنا، از جسم و جان و همین طور ارزشها و استعدادهای فراوان دیگر است که در اینجا مجال طرح آنها نیست(۵)
امام علی «ع» فرمود: «اَتَزعَمُ اَنَّکَ جِرمٌ صَغِیرٌ وَفِیکَ انطَوَی العَالَمُ الاَکبَرُ(۶) انسان! آیا گمان میکنی که تو جِرم کوچکی هستی؟! در حالی که عالم بزرگ (هستی) در تو نهان است.» جالب این است که حضرت برای بیان استعداد وسیع انسان و تفهیم عمیق آن به خود انسان، از شیوه پرسشی بهره برده است.
در مسیر تربیت و هدایت باید زمینه شکوفاسازی استعدادهای متربی توسط مربی، معلم و مبلّغ فراهم گردد. یکی از راههای این شکوفاسازی، پرسش از متربی و وادار کردن او به پرسش است.
قرآن کریم به عنوان تنها کتاب وحیانی به دورمانده از تحریف، بهکرّات از پرسش استفاده میکند و به انسانها صراحتاً دستور میدهد که از متخصصان بپرسند.
الف) قرآن در سوره الرحمن، ۳۱ مرتبه فرموده است: «فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَان؛» پس (ای گروه انس و جن) کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب و انکار میکنید؟»
خداوند منان به این بشر فراموشکار نعمتهای بیشماری داده است و به دنبال هر بخش از این نعمتها از او سئوال میکند «کدامیک از اینها را میتوانی انکار کنی؟» این تکرار پرسشها وجدان خفته بشر را بیدار میکند و مانع طغیان و سرکشی او میشود.(۷)
و در همین سوره وجدان خفته بشر را با این سئوال فراگیر و عمومی که مضمون آن را همگان قبول دارند، مورد پرسش قرار میدهد و او را از خواب غفلت بیدار میسازد: «هَل جَزَاء الْإِحسَانِ إِلَّا الْإِحسَان(۸)»آیا جزای نیکی جز نیکی خواهد بود؟»
ب) در سوره ملک ۹ بار به صورتهای مختلف سئوال و پرسش مطرح شده است. در یک جا میفرماید: «أَلَا یَعلَمُ مَن خَلَقَ،(۹) آیا کسی که (موجودات را) آفریده، از حال آنها آگاه نیست؟»
و در آیه پانزدهم میفرماید: «أَمِنتُم مَن فِی السَّماءِ أَن یَخسِفَ بِکُمُ الْأَرضَ فَإِذا هِیَ تَمُور،(۱۰) آیا از کسی که در آسمان است در ایمنید که شما را به زمین فرو میبرد، در حالی که زمین به موج و اضطراب درافتد».
در آیه بعد همین مضمون به صورت دیگری تکرار شده است: «اَم أَمِنتُم مَّن فِی السَّمَاء أَن یُرسِلَ عَلَیکُم حَاصِبًا فَسَتَعلَمُونَ کَیفَ نَذِیر،(۱۱) آیا از قهر خدایی که در آسمان حکمفرماست ایمنید که تند بادی ببارد تا بدانید که وعده عذاب من چگونه است؟»
تأکید روایات بر پرسش
۱ـ امام صادق«ع» فرمود: «به راستی علم قفلی دارد که کلید آن پرسش است» و «آگاه باشید که کلید همه علوم پرسیدن است،(۱۲)و آنگاه این شعر را انشا فرمود: «درمان کوری (و نادانی) زیاد پرسیدن است و کوری (و نادانی) تمام سکوت بر نادانی (و نپرسیدن) است.»
آثار و نتایج تربیتی پرسشگری
۱ـ تفکر
به پرسشهایی که زمینه تدبر و تفکر و اندیشیدن را فراهم میسازند پرسشپردازشی میگویند، زیرا پاسخدهنده را ملزم میسازند که به فرایندهای عالیتر ذهن همچون ابراز عقیده، توجیه، قضاوت یا ارزیابی متوسل شود.
در قرآن میخوانیم: «قُل لَّآ أَقُولُ لَکُم عِندِی خَزَآئِنُ اللَّهِ وَلَا أَعلَمُ الْغَیبَ وَلَا أَقُولُ لَکُم إِنِّی مَلَکٌ إِن أَتَّبِعُ إِلَّا مَا یُوحَی إِلَیَّ قُل هَل یَستَوِی الْأَعمَی وَ الْبَصِیرُ أَفَلَا تَتَفَکَّرُونَ،(۱۳) بگو ای پیغمبر، من شما را نمیگویم که گنجهای خدا نزد من است و نه آنکه از غیب (الهی به صورت مستقل) آگاهم و نمیگویم که فرشتهام. من پیروی نمیکنم جز آنچه را که به من وحی میرسد. بگو آیا کور و بینا برابرند؟ آیا فکر و اندیشه نمیکنند؟» این آیه در واقع از مخاطبان میخواهد که قضاوت کنند کور و بینا و یا عالم و جاهل مساوی هستند؟
حضرت ابراهیم«ع» از همین نوع پرسش استفاده و بتپرستان را راهنمائی کرد: «قالَ بَلْ فَعَلَهُ کَبِیرُهُمْ هذا فَسْئَلُوهُمْ إِنْ کانُوا یَنْطِقُونَ… فَرَجَعُوا إِلَى أَنْفُسِهِمْ فَقَالُوا إِنَّکُمْ أَنْتُمُ الظَّالِمُونَ (۶۴) ثُمَّ نُکِسُوا عَلَى رُءُوسِهِمْ لَقَدْ عَلِمْتَ ما هَؤُلاء یَنطِقُونَ. قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لا یَنفَعُکُمْ شَیْئًا وَلا یَضُرُّکُم،(۱۴) گفت بلکه بزرگترینشان چنین کرده است. اگر سخن میگویند از آنها بپرسید. آنگاه (در فکر خود رفته) سر به زیر افکندند (و وجدانشان بیدار شد) بهدرستی که تو میدانی که آنها سخن نمیگویند».
۲ـ جوشش علم
تفکر در باره پرسش مطرح شده، زمینه رسیدن به پاسخ و جوشش علم مستمع و متربی را فراهم میسازد. امام علی«ع» میفرماید: «لا ان الفکر و الاعتبار یخرجان من قلب المؤمن من عجائب المنطق فی الحکمه فتسمع له اقوال یرضاها و العلماء و تخشع له العقلاء و تعجب منه الحکماء،(۲۰) بهراستی تفکر و عبرتآموزی باعث میگردد که از قلب مؤمن حکمتهای عجیبی بیرون بیاید، پس سخنانی از او شنیده میشود که علما میپسندند و عقلا در برابر آن کرنش و حکما از آن تعجب میکنند.»
همچنین فرمود: « العِلمُ خَزائنُ و مَفاتِیحُهُ السُّؤالُ، فَاسألُوا رَحِمَکُمُ اللّه ُ فإنّهُ یُؤجَرُ أربَعهٌ : السائلُ ، و المُتَکلِّمُ، و المُستَمِعُ، و المُحِبُّ لَهُم؛ در علم خزانههایی است که کلید آن پرسش است. پس بپرسید! خداوند شما را رحمت کند! بهراستی چهار کس در پرسیدن اجر و ثواب میبرند: پرسشگر، (پاسخ)گوینده و شنونده و کسانی که آنها را دوست دارند (و با اشتیاق جمع شدهاند که پرسش و پاسخ آنها را تماشا کنند و از آن بهره ببرند.)»
یک معلم، یک مبلغ و یک مربی باید همچون مادری مهربان با پرسشهای مولد، شاگردان و مستمعان را وادار به فکر و جوشش علم نماید. سقراط خود را مامای دانایی میداند و میگوید: «همان سان که مادرم مامای جسم است، من مامای روانم، زیرا در گفتوگو با دیگران آنان را یاری میدهم تا اندیشههایی را که روانشان آبستن آنهاست پدید آورند.»(۱۶)
۳ـ بیداری وجدانها
در قرآن کریم میخوانیم: «…أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا یَکُونُوا کَالَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِنْ قَبْلُ فَطَالَ عَلَیْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَت قُلُوبُهُم وَکَثِیرٌ مِنهُم فَاسِقُون،(۱۷). آیا وقت آن نرسیده است که دلهای مؤمنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل کرده است خاشع گردد؟ و مانند کسانی نباشند که در گذشته به آنها کتاب آسمانی داده شد پس زمانی طولانی بر آنها گذشت و قلبهایشان قساوت پیدا کرد و بسیاری از آنها گنهکارند!»
این آیه از آیات تکاندهنده قرآن مجید است که قلب و روح انسان را تسخیر میکند، پردههای غفلت را میدرد و وجدان خفته انسان را بیدار میکند، لذا در طول تاریخ افراد بسیار آلودهای را میبینیم که با شنیدن این آیه چنان منقلب شدند که در یک لحظه با تمام گناهان و گذشته خود وداع گفتند و حتی برخی در صف زاهدان و عابدان قرار گرفتند، از جمله سرگذشت معروف «فضیل بن عیّاض» است.
«فضیل» که در کتب رجال به عنوان یکی از راویان موثق از امام صادق«ع» و از زهّاد معروف معرفی شده است، در پایان عمر در جوار کعبه ساکن شد و همان جا در روز عاشورا بدرود حیات گفت. وی در آغاز راهزن خطرناکی بود که مردم از او وحشت داشتند.
روزی از نزدیکی یک آبادی میگذشت، دخترکی را دید و نسبت به او علاقمند شد. عشق سوزان دخترک فضیل را وادار کرد که شب هنگام از دیوار خانه او بالا رود و تصمیم داشت به هر قیمتی که شده به وصال او نائل گردد. در این هنگام بود که در یکی از خانههای اطراف شخص بیداردلی مشغول تلاوت قرآن بود و به این آیه رسید: «اَلَم یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَن تَخشَعَ قُلُوبُهُم لِذِکرِاللَّهِ… آیا وقت آن نرسیده است که دلهای مومنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل شده است خاشع گردد و…» این آیه همچون تیری بر قلب آلودۀ فضیل نشست و وجدان خفته او را بیدار کرد و به فکر فرو رفت که این کیست که سخن میگوید؟ و به چه کسی این پیام را میدهد؟ به من میگوید ای فضیل آیا وقت آن نرسیده است که بیدار شوی و از این راه خطا برگردی، از این آلودگی خود را بشویی و دست به دامن توبه بزنی؟
ناگهان صدای فضیل بلند شد و گفت: «بلی والله قد آن، بلی والله قد آن: به خدا سوگند وقت آن رسیده است، به خدا سوگند وقت آن رسیده است. تصمیم نهایی خود را گرفت و با یک جهش برقآسا از صف اشقیا بیرون رفت و در صف سعدا جای گرفت…(۱۸).
تذکر و یادآوری
گاهی پرسشها صرفاً برای این است که متربی برخی از اطلاعات را به یاد آورد، مانند:
۱ـ « أَفَمَن یَخْلُقُ کَمَن لاَّ یَخْلُقُ أَفَلا تَذَکَّرُون،(۱۹)آیا کسی که (این مخلوقات را) میآفریند همچون کسی است که نمیآفریند؟ آیا متذکر نمیشوید؟!»
۲ـ « أَمَّن هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیلِ ساجِدًا وَقائِمًا یَحذَرُ الآخِرَهَ وَیَرجو رَحمَهَ رَبِّهِ قُل هَل یَستَوِی الَّذینَ یَعلَمونَ … وَ الَّذینَ لا یَعْلَمُونَ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُولُو الْأَلْبَاب…»،(۲۰) (آیا چنین کسی با ارزش است) یا کسی که در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قیام از عذاب آخرت میترسد و به رحمت پروردگارش امیدوار است؟ بگو: آیا کسانی که میدانند با کسانی که نمیدانند یکسانند؟ تنها خردمندان متذکر میشوند.»
حضرت زهرا«س» از این روش در بیداری مردم مدینه بعد از رحلت پیامبر اکرم«ص» استفاده کرد. از جمله در جواب «محمود ابن لبید» که از امامت علی«ع» بعد از پیامبر اکرم«ص» پرسید، فرمود: «شگفتا! آیا روز غدیر خم را فراموش کردهاید؟»(۲۱)
در جای دیگری در جواب مهاجرین و انصار که در عذرخواهی پافشاری کردند، فرمود: «آیا پدرم در روز غدیرخم جایی برای عذرتراشی برای احدی باقی گذاشت؟»(۲۲)
و بارها تذکر داد: «آیا فراموش کردید سخنان رسول خدا«ص» در روز عید غدیرخم [که فرمود:] هر که من مولا و رهبر او میباشم، پس علی«ع» مولای اوست.»(۲۳)
سنجش میزان دانش متربی
مربی با طرح پرسش میتواند میزان دانش مستمعان و متربیان خود را بسنجد و سخنان خود را بر آن اساس بنا نهد. امام علی«ع» فرمود: «پاسخ درست دادن [از مطالب علمی و…] دلیل فاضل بودن [پاسخدهنده] است.»(۲۴)
اصلاح افکار متربی و مستمع
پرسش از متربی، زمینه تفکر و پی بردن او به خطاها و اشکالاتش را فراهم میسازد، مانند جریان «اسحاق کِنْدی» که از فلاسفه اسلام و عرب به شمار میرفت و در عراق اقامت داشت. وی کتابی به نام «تناقضهای قرآن» تألیف و مدت زیادی در منزل نشست و گوشهنشینی اختیار کرد و خود را به نگارش آن مشغول ساخت. روزی یکی از شاگردان او به محضر امام عسکری«ع» شرفیاب شد. هنگامی که چشم حضرت به او افتاد، فرمود: «آیا در میان شما مردی رشید وجود ندارد که گفتههای استادش (کندی) را پاسخ گوید؟» شاگرد عرض کرد: «ما همگی از شاگردان او هستیم و نمیتوانیم به اشتباه استاد اعتراض کنیم.» امام فرمود: «اگر مطالبی به شما تلقین و تفهیم شود، میتوانید آن را برای استاد خود نقل کنید؟» عرض کرد: «آری.»
امام فرمود: «وقتی برگشتی، به حضور استاد برو و با او به گرمی و محبت رفتار نما و سعی کن با او انس و الفت پیدا کنی. هنگامی که کاملاً انس و آشنایی به عمل آمد، به او بگو مسئلهای برای من پیش آمده است که غیر از شما کسی شایستگی پاسخ دادن به آن را ندارد و آن مسئله این است که آیا ممکن است گوینده قرآن از گفتار خود معانیای غیر از آنچه شما حدس میزنید، اراده کرده باشد؟ او در پاسخ خواهد گفت بلی، ممکن است. در این هنگام بگو شما چه میدانید، شاید گوینده قرآن معانی دیگری غیر از آنچه شما حدس میزنید اراده کرده باشد و شما الفاظ او را در غیر معنای خود به کار برده باشید؟ امام در اینجا اضافه کرد: او آدم باهوشی است، طرح این نکته کافی است که او را متوجه اشتباه خود کند.»
شاگرد طبق دستور عمل کرد و آن فیلسوف عراقی با کمال دقت به سئوال شاگرد خود گوش داد، سپس گفت: سئوال خود را تکرار کن! شاگرد تکرار کرد. استاد تأملی کرد و گفت: آری، هیچ بعید نیست. امکان دارد که چیزی در ذهن گوینده سخن باشد که به ذهن مخاطب نیاید و شنونده از ظاهر کلام گوینده چیزی بفهمد که او خلاف آن را اراده کرده باشد.
استاد که میدانست این پرسش در حد آن شاگرد نیست، پرسید تو را قسم میدهم که بگویی چنین سئوالی از کجا به فکرت خطور کرد؟ شاگرد حقیقت را گفت. استاد گفت: چنین سئوالهایی تنها زیبنده این خاندان است. آنگاه دستور داد آتشی روشن کردند و تمام آنچه را که به عقیده خود در باره «تناقضهای قرآن» نوشته بود، سوزاند.(۲۵)
و همچنین در مناظره «یحیی بن اکثم» با امام جواد«ع» همین شیوه مورد استفاده قرار گرفته است. یحیی که برای تخریب امام جواد«ع» در مقام مناظره برآمده بود، از حضرت پرسید: درباره شخصی که مُحرم بوده و در آن حال حیوانی را شکار کرده است، چه میگویید [و کفارهاش چیست؟]
امام«ع» فرمود: آیا این شخص شکار را در محل و خارج از محدوده حرم کشته است یا در حرم؟ عالم به حکم حرمت شکار در حال احرام بوده است یا جاهل؟ عمداً کشته یا به خطا؟ آزاد بوده یا برده؟ صغیر بوده یا کبیر؟ برای اولین بار چنین کاری کرده است یا چندین بار؟ شکار او از پرندگان بوده یا غیرپرنده؟ از حیوانات کوچک بوده یا بزرگ؟ قصد انجام دو باره این کار را دارد و یا از کرده خود پشیمان است؟ در شب شکار کرده یا در روز؟ در احرام عمره بوده یا احرام حج؟!
درمان رذائل اخلاقی
پرسش در موارد خاصی میتواند عامل مهار برخی از صفات نامطلوب همچون تکبر باشد. در ادامه داستان «یحیی بن اکثم» آمده است که مأمون از حضرت جواد«ع» درخواست کرد که شما نیز از یحیی پرسشی داشته باشید. حضرت فرمود: از یحیی سئوال کنم؟ عرض کرد: اختیار با شماست، اگر جواب پرسشتان را بدانم، میگویم، وگرنه استفاده میکنم. حضرت فرمود: «خبر بده از مردی که به زنی در اول روز نگاه کرده، در حالی که نگاهش حرام بوده، وقتی وسط روز شده بر او حلال شده است و هنگام زوال شمس (ظهر) دوباره حرام شده است و هنگام نماز عصر دوباره حلال و غروب شمس دوباره حرام شده است، وقتی نماز عشاء داخل شده باز حلال شده و نصف شب دو باره حرام شده و طلوع فجر دو باره حلال شده است، این کدام زن است و چرا برای او حلال و یا حرام شده است؟» یحیی گفت: من جواب این سئوال را نمیدانم و راز آن برایم معلوم نیست. خود بیان فرمایید!
هدف حضرت از این پرسش معماگونه شکستن تکبر و غرور یحیی بن اکثم بود. آنگاه فرمود: «مراد کنیزی است که در اول روز حرام بود، بعد آن را خرید و حلال شد. وقت ظهر آزاد کرد و حرام شد. هنگام عصر با او ازدواج کرد و حلال شد و هنگام غروب شمس ظهار کرد و حرام شد. هنگام عشا کفاره ظهار را داد و حلال شد و نصف شب طلاق داد و هنگام صبح مراجعه کرد.»(۲۶)
قابل تذکر است که ما در مقام بیان تمام تقسیمات و انواع پرسشها نیستیم، وگرنه بعضی پرسشها را به هفت نوع دستهبندی کردهاند:
۱ـ سئوالات حافظهای که صرفاً با یادآوری اطلاعات سر و کار دارند
۲ـ سئوالات ترجمهای؛ یعنی بیان یک مفهوم پیچیده یا مطلب دشوار به زبان سادهتر
۳ـ سئوالات تفسیری یا رابطهای که به کشف و درک روابط میان دو مفهوم میپردازند
۴ـ سئوالات کاربردی که میخواهند مطالب علمی را به مسائل روز ربط دهند و آنها را در عمل بسنجند
۵ـ سئوالات تحلیلی که سئوالات منطقی و استدلالی نیز خوانده میشوند. در این نوع، قدمهای منطقی یک تغییر یا یک شخص از آغاز تا پایان بررسی میشوند.
۶ـ سئوالات ترکیبی یا خلاق که با قرار دادن اطلاعات قبلی به طرح اندیشههای نو دست میزند و در باره آن سئوال میکند؟
۷ـ سئوالات ارزشنگاری که در مورد فردی و یا کتابی با پرسشها داوری میکنیم.(۲۷)
آنچه ما به دنبال آن هستیم، جنبه تربیتی پرسش در اسلام است.
شرایط به کارگیری روش تربیتی پرسش
برای اینکه روش پرسش منجر به نتایجی همچون تفکر و تولید علم، تذکر و امثال آن شود، لازم است به این شرایط توجه شود:
۱ـ برخورداری مربی، مبلغ و معلم از اطلاعات لازم برای حل مسئله: در پرسش امام جواد«ع» از «یحیی بن اکثم» بهخوبی این امر مشاهده میشود که حضرت به تمام پرسشهای مطرح شده جواب دادند.(۲۸)
۲ـ تبیین صحیح سئوال: پرسش وقتی میتواند تأثیرگذار و نقشآفرین باشد که به صورت صحیح، دقیق و روشن طرح شود. امام علی«ع» فرمود: «خوب پرسیدن، نصف دانستن است.»(۲۹)
۳ـ اختصاص فرصت کافی برای پاسخگویی: امام علی«ع» فرمود: «کسی که در پاسخگویی سرعت بورزد (و بدون تأمل و فرصت کافی جواب دهد) صواب (و واقع) را درک نمیکند.»(۳۰)
۴ـ ایجاد ارتباط عاطفی با متربی: قبلاً اشاره شد که حضرت عسکری«ع» به یکی از شاگردان کندی دستور داد که برای روشن شدن انحراف او، از او سئوال کند؛ ولی قبل از آن لازم است که با او ارتباط عاطفی داشته باشد. فرمود به حضور استاد برو و با او به گرمی و محبت رفتار نما و سعی کن با او انس و الفت پیدا کنی. هنگامی که کاملاً انس و آشنایی به عمل آمد، بگو پرسشی برایم پیش آمده از شما بپرسم؟ آنگاه او خود درخواست میکند که بپرس»(۳۱).
۵ـ ممانعت از واکنش منفی همکلاسان و مستمعان: متربی یا معلم و مبلغ باید کاملاً متوجه باشد که در معرض اعتراضهای نابجای پرسشگران قرار نگیرد (هر چند پرسشهای آنان خیلی جالب نباشد) و به شاگردان و مستمعان بفهماند که پرسشگری حق مستمع و متربی است. البته لازم نیست که تمام پرسشها عمیق و جالب باشند؛ ولی باید به متربی میدان داد تا آرام آرام شیوه خوب پرسیدن را فراگیرد.
۶ـ پرهیز از پرسشهای تعننی یا تعنتی (به سختی انداختن و امتحان کردن): پرسش باید برای فهم باشد، نه برای امتحان و یا خجالت دادن افراد. برخی از افراد پرسشهای از پیشآماده شدهای دارند که برای امتحان یا شرمنده کردن مربی مطرح میکنند. پرسش برای غلبه بر دیگران کار ناپسندی است.
امام علی«ع» به پرسشگری که از ایشان در باره مشکلی سئوال کرد فرمود: «برای فهمیدن بپرس! نه برای امتحان و به زحمت انداختن (۳۲)؛ زیرا نادانی که در پی فراگیری علم باشد، همچون عالم است و عالمی که برای علم را برای فهم و هدایت فرانگرفته، همچون جاهل است.»(۳۳)
۷ـ پرهیز از سرزنش به دلیل پاسخ اشتباه: اگر شاگردی یا مستمعی به پرسش شما پاسخ اشتباه داد، بهشدت مواظب باشید که او را سرزنش و ملامت نکنید؛ زیرا این کار اولاً باعث خجالت و سرشکستگی پرسشگر میشود و ثانیاً جرئت و جسارت پرسشگری را از او میگیرد.
جمعبندی
یکی از راههای پرورش شاگردان و مستمعان، روش استفاده از پرسش است که استعداد نهفته افراد را شکوفا میکند و بر معلومات آنان میافزاید.
در قرآن کریم به صورت مکرر از پرسش برای بیداری و پرورش استعداد انسانها استفاده شده است. در سوره الرحمن ۳۱ بار میپرسد: «کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب و انکار میکنید؟» و در سوره ملک ۹ بار به صورتهای مختلف پرسش مطرح شده است و همین طور در سورههای دیگر. در روایات نیز کلید خزائن علوم، پرسش دانسته شده است.
پرسش نتایج فراوان تربیتی دارد، از جمله تفکر و اندیشیدن، جوشش علم، بیدار شدن وجدانها، تذکر و یادآوری، سنجش میزان، دانش متربی، اصلاح افکار متربی و مستمع، درمان رذایل اخلاقی از جمله تکبر و… . البته باید آداب و شیوه پرسش مراعات شود.
پینوشتها
۱ـ بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، مؤسسه الوفاء، بیروت، دوم ۱۴۰۳ ق،ج ۵۸، ص ۶۵.
۲ـ انعام، ۱۶۵.
۳ـ بقره، ۳۳ـ۳۱.
۴ـ ر.ک: اعراف، ۱۷۲؛ روم، ۴۳.
۵ـ ر.ک: انسان در قرآن، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، قم، اول، بیتا، صص ۲۵ـ۸.
۶ـ درخشان پرتوی از اصول کافی، سیدمحمد حسینی همدانی، قم، چاپخانه علمیه ۱۳۶۲ ش، اول، ج ۳، ص ۲۰۹؛ دیوان منسوب به حضرت علی«ع»، انتشارات پیام اسلام، قم، اول، ۱۳۶۹ ش، ص ۱۷۵.
۷ـ ر.ک: تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و همکاران، تهران، دارالکتب الاسلامیه، هفتم، ج ۲۳، ص ۱۱۵.
۸ـ الرحمن، ۶۰.
۹ـ الملک، ۱۴.
۱۰ـ الملک، ۱۵.
۱۱ـ الملک، ۱۷.
۱۲ـ کافی، همان، ج ۱، ص ۴۰.
۱۳ـ الانعام، ۵۰.
۱۴ـ انبیاء، ۶۶ـ۶۳.
۱۵ـ ارشاد القلوب، حسن بن ابیالحسن دیلمی، قم، انتشارات شریف رضی، ۱۴۱۲ ق، ج ۱، ص ۱۰۰.
۱۶ـ نگاهی به فلسفه آموزش و پرورش، عبدالحسین نقیبزاده، تهران، اول، بیتا، ص ۲۹.
۱۷ـ حدید، ۱۶
۱۸ـ الحدید، ۱۶
۱۹ـ نحل، ۱۷
۲۰ـ زمر، ۹
۲۱ـ بحارالانوار، ج ۳۶، ص ۳۵۳.
۲۲ـ الاحتجاج علی اهل اللجاج، احمدبن علی طبرسی، نشر مرتضی، مشهد، اول، ۱۴۰۳ ق، ج ۱، ص ۱۴۶.
۲۳ـ الغدیر، علامه عبدالحسین امینی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، اول، ج ۱، ص ۱۹۷.
۲۴ـ غررالحکم، آمدی نمیمی، دفتر تبلیغات اسلامی قم، قم، ۱۳۶۶ ش، چاپ اول، ص ۴۹.
۲۵ـ بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۳۹۹، المناقب، ابن شهر آشوب، قم، مکتبه الطباطبایی، اول، ج ۴، ص ۴۲۴.
۲۶ـ بحار، ج ۵۰، ص ۷۹، احتجاج طبرسی، ج ۲، ص ۴۴۶، تلخیص ذیل حدیث.
۲۷ـ با استفاده از سخنان استاد رضا مهکام در کلاس درس «مدیریت تحصیلی» در مرکز سلاله.
۲۸ـ ر.ک: بحارالانوار، ج ۵۰، صص ۷۹ـ۷۸.
۲۹ـ بحار، ج ۷۷، ص ۱۰۰ و ج ۱، ص ۲۲۴.
۳۰ـ غررالحکم، ج ۱، ص ۱۹۳.
۳۱ـ بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۳۱۱.
۳۲ـ تعسف فی القول.
۳۳ـ بحارالانوار، ج ۱، ص ۲۲۲، ح ۷.
سوتیترها:
۱٫
یکی از روشهای تربیتی در اسلام که در تعلیم و تربیت کودکان، نوجوانان و جوانان، بهخصوص در هدایت و موعظه دیگران مورد استفاده قرار میگیرد، روش پرسش از دیگران و وادار کردن آنان به دادن توضیح است
۲٫
به پرسشهایی که زمینه تدبر و تفکر و اندیشیدن را فراهم میسازند پرسشپردازشی میگویند، زیرا پاسخدهنده را ملزم میسازند که به فرایندهای عالیتر ذهن همچون ابراز عقیده، توجیه، قضاوت یا ارزیابی متوسل شود.
۳٫
باید آداب و شیوه پرسش مراعات شود، از جمله: برخورداری مربی از اطلاعات لازم، تبیین صحیح سئوال، اختصاص فرصت کافی برای پاسخگویی، ارتباط عاطفی با متربی، ممانعت از واکنش منفی همکلاسان، پرهیز از پرسش تفننی و تعنتی، پرسش از سرزنش متربی به دلیل پاسخ اشتباه او.
۴٫
در قرآن کریم به صورت مکرر از پرسش برای بیداری و پرورش استعداد انسانها استفاده شده است… پرسش نتایج فراوان تربیتی دارد، از جمله تفکر و اندیشیدن، جوشش علم، بیدار شدن وجدانها، تذکر و یادآوری، سنجش میزان، دانش متربی، اصلاح افکار متربی و مستمع، درمان رذایل اخلاقی از جمله تکبر و…