کارکرد تمدنی اربعین در جایگاه حلقه اتصال غدیر، عاشورا و ظهور

حجه‌الاسلام علیرضا پیروزمند
مطالعه اربعین بایستی به عنوان حلقۀ اتصال گذشته و آینده مورد توجه قرار گیرد. دو نقطۀ مهم تاریخی یعنی غدیر و عاشورا و یک نقطۀ مهم آرمانی یعنی ظهور. در این سه نقطه، اتفاق تمایز بخش و مهم چیست؟ اگر به این سه نقطه با رویکرد تمدنی نگاه کنیم چه دستاوردی خواهیم داشت؟
غدیر نقطه عطف تعیین امامت است، امامتی که باید در طول تاریخ تا زمان ظهور، خاستگاه حرکت تمدنی دنیای اسلام قرار بگیرد. عاشورا مظهر انقلاب تمدنی است. عاشورا انقلابی برای تمدن سازی راستین اسلامی و علیه تمدن سازی بدلی است. و ظهور نقطۀ اوج شکوفایی ولایت حق در قالب ایجاد مدنیّت جدید است. پس «الیوم اکملت لکم دینکم» در غدیر به خاطر این است که یک عمودی گذاشته شد و یک بنیادی گذاشته شد و محوری تعیین شد که بر مدار آن محور و با تکیه برآن می‌شود تمدن‌سازی کرد، چرا؟ «امامته قوام‌الدین و نظام المسلمین»، تمدن مگر غیر از این است که می‌خواهد نظام برای اسلام، مسلمین و زندگی آنها ایجاد کند. امام علیه‌السلام هم محور وحدت بخش است، هم محور تمایز بخش. محور وحدت بخش است به دلیل آنکه مبنای تمدن و نظامت جامعه اسلامی است و محور تمایز بخش است چون «علی مع‌الحق والحق مع‌العلی».
عاشورا، انقلابی بود برای رسوا کردن تمدن بدلی و نه فقط خلافت بدلی و فرهنگ بدلی، که آنها هم بود. آنچه که سیدالشهدا (علیه‌السلام) را به این قیام واداشت این بود به استناد یکی از سخنان گهربارشان: «أَلا ترون أَنَّ الحقَّ لا یُعمَلُ بِه و أَنَّ الباطل لا یُتَناهی عَنهُ، آیا نمی‌بینید که به حق رفتار نمی‌شود و کسی از باطل نهی نمی‌کند».(۱) چرا به این کلام تمسک می¬کنند؛ نمی¬گوید مردم چقدر حق را دوست دارند یا باطل را دوست دارند می¬گویند حق چقدر عمل می¬شود. نمی‌بینید حق عمل نمی‌شود, باطل نهی نمی‌شود. یعنی سبک زندگی جامعه اسلامی تغییر کرده یعنی الگو و مناسبات زندگی اجتماعی عوض شده، پسندها و رفتار عینی جامعه تغییر کرده؛ باید دفاع از ضعیف کنید نمی‌کنید، مترف شدید و این نفوذ فرهنگی جبهۀ نفاق در غالب تمدنی باعث شد سیدالشهدا (علیه‌السلام) قیام کنند. این هم عاشورا بود و ظهور یعنی تحقق تمدن اسلامی در آن ظرفی که در این دنیا امکان¬پذیر است. «یملا الله الارض قسطا و عدلا».(۲)
ابتدا این سه نقطه را به صورت مجزا با نگاه تمدنی مورد توجه قرار دادیم. غدیر مبنا و خواستگاه تمدن‌سازی است چرا؟ چون امام و ولی هست که جمع میکند و هدایت میکند و جلوی گمراهی را می‌گیرد . مبنای تمدن‌سازی و خواستگاه تمدن سازی، ولایت است. عاشورا راهبرد تمدن‌سازی است, چون مظهر انقلابی‌گری است, حرکت است، جوشش جمعی است، تسلیم ناپذیری است و ظهور هدف تمدن سازی است.
اکنون با این نگرش به مطالعۀ اربعین در جایگاه نقطه اتصال گذشته تاریخی اسلام و آینده آرمانی آن توجه می‌کنیم. کنگره اربعین یعنی تحقق عملی آن پیامی که امام عسکری (علیه‌السلام) در مورد علامات مومن فرمودند. علامات مومن را در ظرف تمدنی مورد توجه قرار دهیم. این دارد تجلی و ظهور پیدا می¬کند و این نهال دارد رشد می¬کند. این کنگرۀ عظیم مردمی یک ظرفی است و واقعیتی است که یک پایش در غدیر، یک پایش در عاشورا و یک پا درظهور است. یک پا در غدیر است چون بر پایه تولی و تبری حرکت می¬کند و بر محور بیعت با امام این حرکت اتفاق می¬افتد، پس در اربعین غدیر هست. در اربعین عاشورا هم هست چون قیام هست چون دشمن¬شناسی و دشمن¬ستیزی هست چون شناخت جنگ نرم دشمن و اقدام مناسب و متناسب با دشمن¬شناسی در آن هست و در اربعین، ظهور هست و اعتقاد به ظهور هست، چرا؟ چون، تمرین حرکت جمعی، برای لقاء امام است. این‌هاست که ظرفیت تمدنی به نظام اربعین میدهد.
پیوند غدیر، عاشورا، ظهور در کنگرۀ اربعین ظرفیت تمدنی به اربعین داده است. در مقایسۀ بین کنگره اربعین و حج فعلی، نه حجی که در منابع اسلامی گفته شده چرا میلیون¬ها مسلمان می¬روند و حج به‌جا می¬آوردند ولی ظرفیت تمدن¬سازی در حج¬ به شکل فعلی اتفاق نمی¬افتد. علتش این است که حج فعلی یعنی توحید از ولایت جدا شده. آن مبنا نیست، خاستگاه و محور نیست. چرا؟ امام (علیه‌السلام) فرمود: «تمام الحج لقاء الامام».(۳) حج زمانی تمام می¬شود که به لقاء امام منجر شود. روایت دیگری هم داریم که بعد از حج به زیارت امام بروید. شاید معنی عمیق¬تر آن بیش از این باشد . ظرفیت تمدن¬سازی‌اش را از حج فعلی گرفته اند.چرا؟ چون «و اذانُُ مّن‌الله و رسولِهِ اِلی‌الناسِ یوم‌الحجّ‌الاکبرِ اَنَ‌الله بریءُ من‌المشرکین و رسوُلهُ»(۴) در آن نیست اما در اربعین هست. در اربعین امامت هست چون حرکت برای لقاء امام هست جدا شدنی نیست و البته برمحور توحید.
اربعین نماد یک مدنیّت اسلامی است. چرا این ظرفیت را پیدا کرده است؟ بخاطر این که یک پایه در غدیر دارد و یک پایه در عاشورا و یک پایه در ظهور. برای توضیح این ظرفیت تمدنی مقدمتاً باید عرض کنم فرهنگ و تمدن دو روی یک سکه هستند. تحقق فرهنگ، تمدن است. لذا این دو از هم جدا شدنی نیستند و اگر فرهنگ تحقق پیدا کرده باشد، در قالب روابط و کالبد بروز می‌یابد که همان تمدن است. درفرهنگ می-گوییم مردم خوش اخلاق‌ و قانون¬گرا هستند. به عنوان یک ویژگی، فرهنگی و با محبت هستند. این در فضا صورت نمی‌گیرد. روی یک‌سری مناسبات است که می¬توانیم بگوییم این ویژگی بروز پیدا کرده. این همان تمدن است که شکل می¬گیرد. حالا با این مقدمه عرض می¬کنم: تبیین ظرفیت تمدن¬سازیِ نوین اسلامی توسط کنگره اربعین با همین ادبیات قابل تبیین است که بگوییم ویژگی¬های فرهنگی که اربعین ایجاد کرده چیست و این ویژگی¬های فرهنگی چه ساختار و نظامی را در خودش ایجاد کرده است.
چه نظام فرهنگی و چه نظام سیاسی و چه نظام اقتصادی را اربعین ایجاد کرده است؟ این ساختارهای فرهنگی و سیاسی و اقتصادی که در یک زمان کوتاه، مثلاً ده بیست روزه در طول سال اتفاق می¬افتد ناشی از یک تحول فرهنگی است. در ویژگی¬های فرهنگی، شما در اربعین به صورت فهرست وار موضوعات بسیاری را می‌بینید که نظام متفاوت فرهنگی را شکل می‌دهد. در اربعین شما اوج محبت و تواضع را می¬بینید. جامعه اربعینی ادب دارد. اخلاص دارد، تقوا دارد، تعظیم شعائر دارد، «و من یعظم شعائر‌الله فان الله من تقوی القلوب،(۵) هرکس شعائر الهی را بزرگ دارد، این کار نشانۀ تقوای دلهاست»، دارد تعظیم شعائر می¬کند. احیاء اربعین، تعظیم شعائر است که از اوج تقوا برگرفته است. در اربعین ذکر می¬بینیم « فِی بُیُوتٍ أَذِن اللّهُ أَن تُرفع و یُذکَر فِیهَا اسمُهُ »(۶) چون کسی که از اینجا حرکت می¬کند خودش را در بیت امام می¬بیند. بیت امام بیت ذکر است، و توسل می¬بینم و شجاعت می¬بینیم این ویژگی¬های فرهنگی ساختار فرهنگی ایجاده کرده است. ساختار فرهنگی اربعین ساختار سازمان‌های معمول فرهنگی نیست که یک عده آدم¬های اقتصادی¬ و فرهنگی در قالب سازمان¬هایی دارند کار فرهنگی می¬کنند. آنجا این را نمی¬بینید. آنجا بچه¬ای را می‌بینید که یک دستمال کاغذی دستش گرفته تا زائران که می¬روند یک دستمال بردارند و عرق خودشان را خشک کنند این دارد کار فرهنگی می¬کند. همه دارند کار فرهنگی می¬کنند. آن کس که کسی نمی‌بیند در آشپزخانه است و شب و روز ندارد برای اینکه زائرها می¬آیند به موقع غذایشان آماده باشه پنج وعده غذا می¬دهند و این یک ساختار جدید است. همه فرهنگی‌ا¬ند این فرهنگ است. در اربعین فرهنگ و ساختار جدید می¬بینید در اربعین شما سخاوت می¬بینید توسط میزبان و قناعت می‌بینید توسط مهمان. هزینۀ کم می¬بینید با حداکثر بهره¬وری این همه آدم را اراده کردن و پشتیبانی کردن با حداقل هزینه در اقتصاد اربعین، توقع کم می¬بینید و لذت زیاد. لااقل در فرهنگ مادی و یا حداقل در زندگی امروزی این تجربه را نمی‌بینید. در ایام غیر اربعینی، شما وقتی به زیارت مشهد و یا حتی کربلا می‌روید دنبال این هستید که جای راحت و امکانات خوب داشته باشید ولی در اربعین اینطور نیست. شما بدون شرط می‌آیی اما در همان حال که شما بدون توقع آمده‌ای، در اربعین شما یک سفره گسترده و پیوسته از نعمات را می‌بینی. در اربعین شما توقع هتل پنج ستاره ندارید اما وقتی یک عرب شما را در خانه روستایی خود می¬بَرد و با تمام وجودش شما را اکرام می‌کند شما لذتی می¬برید که از هیچ هتل پنج ستاره¬ای نمی¬برید. این یک ساختار فرهنگی و اقتصادی متفاوت است. اقتصاد مقاومتی از دل این فضا بیرون می¬آید. از دل اربعین، روابط و ساختار اقتصادی جدیدی بیرون می¬آید. اربعین فرهنگ سیاسی جامعه را نیز تغییر داده است. شما در اربعین اوج مشارکت را می¬بینید. میزبان تا اندرونی¬ترین جای خانه را با تمام امکانات در اختیار زائرمی‌گذارد. ما چنین تجربه‌ای را در جای دیگر نمی‌بینیم. اگر ما کسی را درمنزل راه بدهیم اولاً باید او را بشناسیم و بعد درِ اتاقی را برای او باز می‌کنیم و می‌گوییم در این اتاق تشریف داشته باشید. بنیان ساختار سیاسی، اعتماد و مشارکت است. یک ساختار سیاسی زمانی می‌تواند بگوید من برتر و غالب و پیشرو هستم که بتواند اعتماد و مشارکت را به صورت طبیعی ایجاد کند ودرکنگرۀ اربعین شما این ساختار را مشاهده می‌کنید.
با بازگشت از سطح مولفه‌های فرهنگی، اقتصادی و سیاسیِ اربعین، به سطح مبانی کلان معرفتی و تمدنی اربعین، می‌توانیم به طور خلاصه بگوییم که اربعین یک الگوی تولید قدرت و تمدن را بر محوریت امامت و ولایت و تولّی و تبرّی ایجاد کرده است. اربعین برای دنیای اسلام و تمدن نوین اسلامی، یک منبع قوی تولید قدرت و فرهنگ است.
سخنی فراتر آنکه، اگر اربعین یک مدنیّت جدید و یک خیزش جمعی برای زیارت سیدالشهدا (علیه‌السلام) ایجاد کرده است و زیارت سیدالشهدا چنین ظرفیتی را در زمان خاصی به اسم اربعین دارد، حتماً زیارت امام عصر (عجل‌الله تعالی فرجه‌الشریف) و زیارت ایشان در نقطۀ اوج تاریخ بشریت، یعنی ظهور، ظرفیت ایجاد چنین حرکت جمعی و مدنیّت بسیار متفاوت و بزرگتری را در پی خواهد داشت. چرا ما این احساس و ارتباط و این دلدادگی و این احساس حضور در محضر امام عصر(عجل‌الله تعالی فرجه‌الشریف) را دامن نمی‌زنیم. مگر نفرمودند: هفته‌ای دوبار پرونده شما پیش ماست(۷) پس امام، حاضر است ما غایبیم، اگر ما هم حاضر شویم که نمونه‌اش را داریم در کنگرۀ اربعین می‌بینم. آن وقت در یک مقیاس بزرگ‌تر از آنچه که در اربعین به عنوان نماد مدنیّت اسلامی دارد اتفاق می‌افتد می‌تواند در مقیاس دنیای اسلام و جوامع بشری اتفاق بیفتد.
پی‌نوشت:
۱٫ بحار الانوار، ج ۷۸، ص ۱۱۶
۲٫ کمال‌الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، ج ‏۲، ص ۳۷۷، بحار‌الأنوار، علامه مجلسی، ج ‏۵۱، ص ۱۵۶
۳٫ الکافی ، ج ۴ ، ص ۵۴۹٫
۴٫سوره توبه آیه ۳
۵٫سوره حج آیه ۳۲
۶٫سوره نور آیه ۳۶
۷٫بحارالانوار جلد ج ۵، ص ۳۲۹

سوتیتر:
۱٫
اگر اربعین یک مدنیّت جدید و یک خیزش جمعی برای زیارت سیدالشهدا (علیه‌السلام) ایجاد کرده است و زیارت سیدالشهدا چنین ظرفیتی را در زمان خاصی به اسم اربعین دارد، حتماً زیارت امام عصر (عجل‌الله تعالی فرجه‌الشریف) و زیارت ایشان در نقطۀ اوج تاریخ بشریت، یعنی ظهور، ظرفیت ایجاد چنین حرکت جمعی و مدنیّت بسیار متفاوت و بزرگتری را در پی خواهد داشت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *