سید محمد جواد مهری
میرزای شیرازی دوم
در آن هنگام که استعمار می کوشید، سلطه خود را هر چه بیشتر بر سرزمین های اسلامی بگستراند و منافع اقتصادی این کشورهارا تا آخر چپاول نماید، در آن دوران بس حساس و خطرناک که با شیوه های گوناگون می خواستند مردم را پشت پرده فریب و نیرنگ خود نگهدارند و از آن چه درکشورهای اسلامی می گذرد، پیوسته بی خبر باشند و سرنوشت خود را به دست مزدوران وعمال استعمار بسپارند، تنها یک قدرت و یک نیرو می توانست خطر آن ها را به مردم بشناساند و مردم را برای قیام و مبارزه آماده سازد و احساس دشمنی با استعمار و عمال آن را در آن ها برانگیزاند که همانا این قدرت، قدرت الهی و معنوی نفوذ کلام روحانیون و علمای آگاه و متعهد و خداشناس تشیع بود که تأثیر و عکس العمل کلام و قلم و فتوای آن ها تا آن جا پیشرفت که با فتوای میرزای شیرازی اول، قلیان های دربار شکسته شده و تا حکم میرزا برداشته نشده بود، هیچ کس در گوشه پنهان خانه خویش هم لب به سیگار نزد و دست به سوی قلیان دراز نکرد. این جا است که معنای روایت روشن می شود که فرمود: «مداد العلماء افضل من دماء الشهداء» مرکب خامه عالمان، برتر از خون شهیدان است.
اگر میرزای شیرازی اول با حکم خود قیام مردم مسلمان ایران را بر علیه استعمار انگلیس رهبری می کرد، شاگرد ممتاز و مبرز وی «میرزای شیرازی دوم» میرزای محمد تقی نیز با فتوای جهاد با استعمار انگلیس، قیام مرد مسلمان عراق و راه انداختن «ثوره العشرین»« را برای طرد و نفی آن مزدوران، رهبری و هدایت می کرد.
میرزای دوم، این عالم شرک و بسیار با تقوا، انقلابی را پایه ریزی کرد و در عراق به ثمر رساند که اگر ملت عراق همکاری صادقانه با او کرده بودند و اگر رشد سیاسی آن ها بالا بود، امروز گرفتار جانوری درنده همچون صدام نمی شدند، ولی در اثر فقر فرهنگی و پائین بودن سطح رشد سیاسی و در اثر ریشه دواندن طرح استعماری جدائی دین از سیاست در ذهن و اندیشه مردم، پس از آن انقلاب خونین که توسط میرزای شیرازی پایه گذاری و توسط علما و روحانیون اجرا شد، برخی افراد ناآگاه یکی از مزدوران و عوامل انگلیس را که قیافه «ملی» به خود گرفته بود، بر جان و مال و ناموس خود مسلط کردند و سرنوشت میلیون ها مسلمان در بند عراق را بار دیگر به استعمار سپردند!
بیوگرافی میرزای شیرازی دوم
مرحوم آقا بزرگ تهران (ره) در کتاب «طبقات اعلام الشیعه» خود، چنین می گوید:
میرزا محمد تقی حائری شیرازی، رهبر انقلاب عراق و اولین روشن کننده شعله آن قیام، یکی از بزرگترین علمای زمان و از مشهورتین و نام آورترین مجتهدین دوران خود در علم و تقوا و غیرت دینی بود.
آن چنان که خود ایشان برایم تعریف کرد، در شیراز متولد شد و در کربلا پرورش یافت مقدمات علوم اسلامی را در کربلا آموخت، و در محضر درس ملا محمد حسین فاضل اردکانی به قدری درس خواند که در علم و فضیلت به حد والائی رسید. از آن پس با دوست و هم مباحثه خود، سید محمد فشارکی اصفهانی (معروف به استاد کبیر) به سامرا مهاجرت نمود و اینان همراه با اولین گروهی بودند که به آن دیار هجرت کردند. در سامرا به محضر درس میرزای شیرازی مجدد (اول) حاضر شد و پس از گذشت اندک زمانی از جمله برترین و فهمیده ترین شاگردان ایشان درآمد و یکی از ارکان بحث و پژوهش در این حوزه بزرگ اسلامی به شمار آمد. او به قدری در فضل و کمال پیشرفت نمود که برخی از فضلا و شاگردان میرزای مجدد نیز نزد او درس می آموختند، تا این که استاد بزرگ وفات کرد و ایشان چون بر سایر شاگردان میرزا اولویت و برتری داشت، لذا به عنوان جانشین وی ـ از طرف روحانیون زمان خویش ـ تعیین و مرجع تقلید شیعیان شد.
از همان روز نخست، برای انجام وظایف رهبری و مرجعیت به پا خاست و به درس آموختن وفتوی دادن و تربیت علمای دیگر پرداخت. در محضر درس او، بسیاری از بزرگان و مجتهدان نیز حاضر می شدند زیرا نظر او بسیار دقیق بود و در مسائل مبهم و پیچیده، بررسی عمیق می نمود. استاد، سید حسن صدر در کتاب «تکمله» می گوید:
مدت بیست سال با او معاشرت نمودم. در طول این مدت، یک لغزش یا یک روش ناپسند از او نیافتم. در طول دوازده سال که با او هم مباحثه بودم، پیوسته نظریات دقیق و اندیشه های عمیق علمی از او می شنیدم.
مرحوم آقا بزرگ اضافه می کنند:
من نیز مدت هشت سال، در سامرا شاگرد او بودم و چنین دریافتم که آن چه سید حسن صدر گفته است، راست است و حقیقت دارد.
نویسنده «ریحانه الادب» پس از تعریف و ستایش آن بزرگوار آثار علمی و ادبی او را سه کتاب می داند:
۱- شرح مکاسب شیخ مرتضی انصاری، که در تهران به چاپ رسیده است.
۲- شرح منظومه رضاعیه سید صدر الدین عاملی.
۳- القصائد الفاخره فی مدح العتره الطاهره (دیوان شعر در مدح اهل بیت).
میرزا آقا بزرگ تهرانی، همچنین در کتاب خود، در مورد اقدامات سیاسی میرزا محمد تقی شیرازی چنین می نویسد:
«… از آن جمله، موضعگیری با عظمت وی در برابر دولت انگلیس بود که در واقعه قیام عراق و برای مطالبه حقوق بر باد رفته مردم و دستور دفاع، آن فتوای مهم را صادر کرد و عراق را دگرگون نمود و این در اثر عظمت و بزرگواری او و محبت او در قلوب مردم بود. او هر چه داشت در طبق اخلاص گذاشت و تمام نیروها و امکانات خود را در این راه صرف کرد حتی از فرزندان خود نیز دریغ ننمود. در همین جریان انقلاب بود که فرزندش میرزا محمد رضا دستگیر شد. آری! او استقلال کشور اسلامی عراق را به بهای جان خود و فرزندان خود خرید.»
انقلاب عراق:
این انقلاب را «ثوره العشرین» نیز می نامند زیرا در سال ۱۹۲۰ میلادی اتفاق افتاده است. جریان بسیار مفصل است و کتاب هائی در همین خصوص، تألیف کرده اند از جمله کتاب «ثوره النجف» و کتاب «الثوره العراقیه» و کتاب «ثوره العشرین» ولی در این مقال، جای تفصیل نیست و به ناچار با اختصار آن را بیان می کنیم: البته لازم به گفتن است که میرزای شیرازی قبل از این قیام، زمینه های آن را تا اندازه ای آماده ساخته بود که در این باره می توان از فتوای بسیار مهم ایشان نیز ـ قبل از صدور فتوای جهاد با انگلیس ـ نام برد.
از این که علما و روحانیون نجف، مرجعیت و رهبری مردم را به او واگذار کرده بودند، و از او خواسته بودند که به نجف بیایند، ایشان از سامرا، به کربلا منتقل شد. و در کربلا این فتوا را صدر کرد:
«ان المسلم لا یجوز له ان یختار غیر المسلم حاکما علیه»
برای مردم مسلمان جایز نیست، غیر مسلمان را بر خود امیر و حاکم گرداند. و این فتوا آغاز قیام بود.
اولین اقدام:
قبل از آغاز حرکت همگانی، میرزا جلسه ای سری و مخفیانه برای مشورت و تبادل نظر تشکیل داده بود که سید هبه الدین شهرستانی، سید ابو القاسم کاشانی و شیخ مهدی خالصی از اعضای آن جلسه بودند. آنان «سید هادی زوین» را به نمایندگی خود به بغداد فرستادند و او هم با بزرگان آن جا از جمله سید محمد صدر، یوسف السویدی و محمد جعفر ابو التمن ملاقات کرد و همراه با ابو التن به کربلا برگشت. در آن هنگام میرزا اجتماعی تشکیل داد و در آن اجتماع به این نتیجه رسیدند که به دولت بریتانیا بنویسند، استقلال عراق را به رسمیت بشناسد. و اگر پاسخ مناسب نداد دست به اقدام دیگر زنند. از طرفی دیگر میرزای شیرازی به رؤسای قبایل شیعه در سماوه و رمیثه نامه هائی نوشت و دستور داد، خود را برای مقابله با انگلیس آماده سازند.
از آن پس پیامی برای مردم عراق صادر کرد، که در آن پیام چنین آمده است:
«برادران شما در بغداد، کاظمین، نجف ، کربلا و جاهای دیگر با هم متحد شده و بنابر این گذاشته اند که تظاهراتی آرام و مسالمت آمیز برپا کنند و برخی این تظاهرات را شروع کرده اند. خواسته همه ما حقوق مشروع ملت عراق است که نیتجه آن استقلال این کشور و تشکیل یک حکومت اسلامی است به خواست خداوند. وظیفه همه شما است که با هم هیچ اختلافی نداشته باشید به امنیت مردم زیانی نرسانید و برای مطالبه حقوق خود نمایندگان خود را به بغداد بفرستید. سفارش من این است که در این جهاد بزرگ، به تمام عقاید و آئین هائی که در میان مردم وجود دارد، احترام بگذارید».
پس از صدور این پیام، نمایندگان مردم، گروه گروه به بغداد رفتند ولی قدرت های انگلیسی چندان اعتنائی نکرده و اهمیتی نمی دادند بلکه با شدت در پی مقابله و جلوگیری بر آمدند. این جا بود که فتوای مشهور میرزا صادر شد.
متن فتوی:
«مطالبه الحقوق واجبه علی العراقیین و یجب علیهم فی ضمن مطالباتهم رعایه السلم و الأمن. و یجوز لهم التوسل بالقوه الدفاعیه اذا امتنع الانکلیز عن قبول مطالباتهم».
«بر ملت عراق واجب است حقوق خود را مطالبه کنند. و همچنین واجب است، ضمن درخواست حقوق خود، رعایت مسائل امنیتی نیز بکنند. و برای آن ها جایز است از اسلحه استفاده کنند اگر چنانچه دولت انگلیس از پذیرفتن پیشنهادهای آن ها امتناع ورزید».
این نخستین باری بود که به مردم اجازه حمل سلاح داده می شد، آن هم از چنان مقامی که مورد احترام و تقدیر بیش از حد همگان بود. و اطاعت او را واجب می دانستند. از این رو برنامه فراگیری فنون جنگی و تمرینات رزمی در سراسر کشور آغاز شد و مردم خود را کاملاً آماده دفاع و جهاد حق طلبانه نمودند.
داستان این انقلاب بسیار جالب و خواندنی است که امیدواریم در آینده به تفصیل در قسمتی مستقل، منتشر کنیم ولی تا این جا که مربوط به زندگانی پر افتخار میرزای شیرازی بود، در این بخش نقل کردیم.
وفات میرزا
متأسفانه بیش از چهار ماه از صدور این فتوای حساس و سرنوشت ساز نگذشته بود که میرزای شیرازی آن پیشوای با عظمت ـ در گرماگرم انقلاب ـ چشم از جهان بر بست و زندگی جاوید خود را آغاز نمود.
سید محسن امین عاملی (ره) می نویسد: «… او اداره انقلاب را همواره ادامه د اد تا و فات کرد، در حالی که انقلاب همان طور برپا بود». آقا بزرگ تهران (ره) می گوید: «در روزگاری که اسلام و امت اسلامی به چنان مرجعی آگاه، متعهد، نیرومند فداکار نیاز داشت، میرزای شیرازی درگذشت». لازم به یاداوری است که پس از وفات میرزا مرحوم آیت الله شیخ الشریعه اصفهانی زمام انقلاب را به دست گرفت و همگام با عالمان بیدار و آگاه با دشمن خارجی به جنگ و جهاد برخاست.
میرزا محمد تقی شیرازی، شخصیتی والا مقام و عظیم الشأن که امام خیمنی دام ظله درباره ایشان چنین می فرماید: «همین میرزای شیرازی سلام الله علیه بود که عراق را از حلقوم انگلستان بیرون کشید»، قهرمان مبارزه با استعمار که ۴۳ سال رهبری و پیشوائی امت اسلامی را به دست گرفت، سرانجام در شب چهارشنبه ۱۸ ربیع الثانی ۱۳۵۵ هجری قمری در نجف اشرف وفات کرد.