چندی قبل یکی از شاهدان عینی از اوضاع لبنان بویژه درّه بقاع، مناطق جنوبی تحت اشغال صهیونیستها و بیروت غربی تعریف می کرد، از قوی ترین و گسترده ترین جریان مردمی لبنان که «حزب الله» نام دارد، سخن می گفت؛ از حزب الله لبنان که حنای تمام احزاب و گروه های سیاسی و نظامی آنجا را بی رنگ کرده است، از باب نمونه:
در بعلبک، با شعار «الله واحد، خمینی قائد» و دسته های گل، بزرگترین پادگان آنجا را با تمام سلاحهای مدرنی که آمریکا برای سرکوبی همین مردم به رژیم فالانژیستی لبنان اهدا کرده بود، به تصرف خود در آوردند.
روز عاشورا در بخش غربی بیروت، علیرغم حضور تفنگداران آمریکائی و فرانسوی، دسته عزاداری پنجاه هزار نفری را با همان شعارهای حزب الله ایران و تصاویر بزرگ امام خمینی راه می اندازند.
در جنوب، حزب الله از روستاها و شهرهای اشغالی، روز عاشورا در نبطیه گرد می آیند و عزاداری سنتی را به صحنه خونین زد و خورد با صهیونیستهای متجاوز تبدیل و چهار نفر سرباز اسرائیلی را می کشند که یکی از آنها را، یک پیرزن با اسلحه سرد گردن می زند و با هجوم هزاران نفر عزاداران کفن پوش، صهیونیستها پا به فرار می گذارند.
اینها و ده ها و صدها نمونه دیگر که روزانه در لبنان به وقوع می پیوندد، چنان هیجان انگیز و نوید بخش است که نموداری از حرکت میلیونی امت اسلامی ایران در سالهای ۵۷-۵۶ را ترسیم می کند؛ حرکتی که تمام تلاشهای سیاسی و فشارهای نظامی و کشتارهای فجیع که رای متوقف کردن آن به کار گرفته می شد، نتیجه معکوس می داد و مشعل انقلاب هر دم شعله ورتر و دامنه آن گسترده تر می شد و در حقیقت، آنگاه اوجگیری انقلاب در ایران آغاز شد که شاه آمریکایی در ۱۹ دی ۵۶ دست به کشتار طلاب حوزه علمیه قم زد و با این جنایت، اولین ضربه ویرانگر را بدست خود بر کاخ ستمشاهی فرود آورد.
صدور و گسترش انقلاب اسلامی در منطقه و تجلی خاص آن در لبنان، همزمان با پیروزیهای پی در پی جمهوری اسلامی در جنگ تحمیلی، چنان جهان استکبار را دچار هراس و سردرگمی کرده است که آنها را به موضع عکس العملی کشانده و صهیونیستهای مکار نیز از فرصت استفاده کرده، حتی ارباب بزرگ و هم پیمانانش را در «ناتو» به بازی گرفته و آنها را در گرداب جنگ لبنان فرو کشید و بدینسان «ناتو» و در راس آن آمریکا به طور مستقیم وارد جنگ خاورمیانه شدند، و همپای شوروی متجاوز در افغانستان توازن سنتی جنایت و تجاوز را در منطقه برقرار کردند. شوروی در افغانستان سنگ روی آسیاب و آمریکا زیرین آن، و در لبنان، آمریکا سنگ و شوروی سنگ زیرین و آنچه در میان این دو باید خرد و منکوب شوند، ملتها و انقلاب اسلامی است.
ولی شکستهای متوالی صدام به عنوان ژاندارم شرق و غرب در خلیج از رزمندگان اسلام و ضربه های مهلکی که صهیونیستها و نیروهای چند ملیتی متجاوز در هر روز و هر ساعت از حزب الله لبنان می خورد، گویای آن است که رویاهای شیرین سلطه جهانی ابر قدرتها به آشفتگی گرائیده و در حالی که کاخ نشینان واشنگتن والیزه از ترس حمله احتمالی رزمندگان جان بر کف، کاخهایشان را با کامیونهای شن و ضد هوائی های مدرن سنگر بندی کرده و درب های آهنین بزرگ کاخها را همواره بسته نگه می دارند و با به کار گرفتن آن همه تجهیزات و ناوگانهای عظیم با کمال شهامت! در چنین کاخهایی سنگر گرفته و با این همه تدابیر امنیتی باز هم نمی توانند ترس و نگرانی خودشان را از شیعیان افراطی طرفدار آیت الله خمینی (به قول خودشان) کتمان کنند، تا آنجا که اخیراً ریگان در حالی که سعی داشت عجز و ناتوانی آمریکا و مزدورانش را از رویاروئی با حرکت عظیم انقلاب اسلامی پشت کلمات خشونت آمیز و قاطع خود پنهان کند، صریحاً از ایران خواست که از انفجارها جلوگیری کند!!
عجز و ناتوانی آمریکای جهانخوار و همپیمانانش به جایی رسیده که به منظور منحرف کردن افکار عمومی جهان، این حرکت عظیم که سرتاسر منطقه و حتی داخل کشورهایشان را به شکل تظاهرات، جنگ و انفجار علیه منافعشان فرا گرفته، به جمهوری اسلامی نسبت داده یا به نوعی آن را به ایران ارتباط می دهند.
عجبا! شما که صدور انقلاب اسلامی را به باد مسخره می گرفتید و محال می دانستید! شما که می گفتید جمهوری اسلامی در سطح جهانی منزوی و کارش تمام شده است و هر لحظه انتظار سقوط آن را به مردم جهان القا می کردید! شما که می گفتید ملتها از انقلاب اسلامی بیزارند! چطو شده است که امروز با نگرانی و اضطراب، از طرفداران آیت الله خمینی در لبنان و غیره سخن می گوئید؟! چطور شده است علیرغم تجربه تلخی که از جنگ ویتنام داشتید و همواره سعی می کردید بوسیله رژیمها و ارتشهای مزدور محلی در اینجا و آنجای دنیا به مقاصد پلیدتان برسید و از دخالت مستقیم نظامی گریز داشتید، امروز تفنگداران و ناوگانهای جنگیتان را وارد جنگ لبنان کرده اید؟! رویتان سیاه باد، شما که خود منشا همه جنگها هستید، چگونه ادعا می کنید با فانتومها و سوپراتانداردها و ناوگانهای عظیم جنگی می خواهید برای ملتی رنجدیده و دست خالی صلح ایجاد کنید؟! دم خروس را ببینیم یا قسم هایتان را؟!!
ملتی که سرچشمه همه رنجها و مصائبش را از شما می داند، آنگاه که مورد تجاوز شما قرار می گیرد و هواپیما و تجهیزات مشابه را برای مقابله با شما ندارد و جانش از جنایات شما به لب رسیده، آیا چاره ای جز عملیات انتحاری دارد؟! با چه روئی کشتن تفنگداران محارب و متجاوزی که از آن سوی دنیا آمده اند و سرزمین ملتی را اشغال و به سرکوب و کشتار مردم بی پناه آن پرداخته اند، اعمال تروریستی می نامید و در بوقها و سازمانهای وابسته به خودتان محکوم می کنید؟!
مرگتان باد ای ابر جنایتکاران تاریخ که هفتاد و چند نفر را که نه نظامی بودند، نه بیگانه، نه متجاوز و نه در صحنه جنگ بلکه در ساختمانی بدون حفاظ و تأمین نشسته بودند تا فکری بحال مردم و انقلاب خودشان کنند، شما همگی آنان را با یک انفجار وحشتناک در آتش کینه خود سوزاندید! و رئیس جمهور و نخست وزیر منتخب و محبوب یک ملت را در آتش جنایت خود، تبدیل به خاکستر کردید! و اکنون هر روز با موشکهای نه متری و دوازده متری، کودکان شیرخوار و زنان باردار و پیرمردان بی دفاعی را که در اندیمشک، دزفول، بهبهان و …. در دل شب در خانه و کاشانه خود آرمیده اند، در یک لحظه به آتش و خون می کشید و باز هم انتظار دارید که ایران به ملتهایی که مورد ظلم و تجاوز قرار گرفته اند توصیه کند از شما چاقو کشان بین المللی پذیرائی کند؟! راستی مگر راهی جز نابود کردن همه شما جنایتکاران برای ملتهای بپا خاسته مانده است؟ و آیا با این همه جنایت جز این انتظار است که حتی طفل چهار ساله ما بعد از چند ساعت از زیر آوار و انبوه خاک بیرون آورده می شود، قبل از آنکه نفسی در هوای آزاد کند، فریاد می زند: «جنگ، جنگ تا پیروزی».
والسلام
رحیمیان