حجه الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی
عملیات تهاجمی
روند جنگ
جریانهای دشمن با انقلاب اسلامی
آسیب پذیری عراق
نابرابری جنگ
حرکتهای حساب شده برای مقابله با انقلاب
مقایسه انقلاب اسلامی با سایر انقلابها
مقایسه شیوه جنگ بین ایران و عراق
نابرابری تبلیغات
عراق ، در مخمصه
آینده عملیات و تصویر کلی آن
ما تاکنون چند گفتار درمورد جنگ در مجله پاسدار اسلام داشته ایم و اکنون پس از عملیان والفجر ۴ فکر می کنم مناسب باشد ، بحثی در این باره داشته باشیم .
به نظر من ، از آن روزی که مرحله تهاجمی برای بیرون راندن عراقیها شروع شد تا امروز ،جنگ در مجموع سیر تکاملی به نفع ما داشته است و تنها در یکی دو مورد از عملیات ، ان توفیق مطلوب را بدست نیاوردیم و به اهدافی که تنظیم شده بود نرسیدیم ، ولی در هر حال هیچ عملیاتی بی پیروزی و بی پیشرفت نبوده است ، و نقطه مقابل از ان روز که ما تهاجممان را برای اخراج عراقیها شروع کرده ایم ، یک بار هم نتوانسته اند ابتکار عمل را در دست بگیرند پیروزی به دست آورند یا لا اقل بتوانند جلوی پیروزی ما را بگیرند . البته گاهی شده است که تا اندازه ای پیروزی ما رامحدود کرده اند و تمام اهدافمان تامین نشده است ولی گاهی شده است که بیش از اهداف تعیین شده مان به دست آورده ایم، و این مساله ای است که د ر هر جنگی پیش می آید یا در موقع طرح عملیات از آن غفلت می شود و در عمل ممکن است ،مشکلاتی را پیش آورد .
عملیات تهاجمی
بیشتر عملیات تهاجمی ما موقعی آغاز شد که بنی صدر عزل شد. بعد از عزل بنی صدر بلافاصله عملیاتی در دار خوین انجام دادیم . پس از آن ، عملیا ت ثامن الائمه برای شکست حصر آبادان آغاز شد که توسط لشکر ۷۷ پیروز خراسان و سپاه پاسداران انجام شد . پس از آن عملیات بستان بود با نام طریق القدس که در آن عملیات ،بین نیروهای عراق در خوزستان فاصله انداختیم و ضربه بزرگی به آنها زدیم .
پس از آن ، عملیات فتح المبین آغاز شد که که خیلی عظیم بود و در حدود ۰۰۰/۱۶ اسیر گرفتیم . بعد از آن عملیات بیت المقدس بود که خیلی وسیع و گسترده بود و منجر به فتح خرمشهر شد .
در عملیات رمضان گرچه همه اهدافمان را به دست نیاوردیم ولی سد عراقیها را شکستیم و د رخاک عراق رفته ، مقداری از سنگرهای آنان را گرفتیم . بعد از آن عملیات محرم و مسلم بن عقیل بودند که هردو پیروز بودند.
در عملیات و الفجر مقدماتی و و الفحر یک همه اهداف به دست نیامد و لی پیروزی نسبی داشت. و الفجر ۲و الفجر ۳ هر دو موفق بودند . عملیات والفجر ۴ ، عملیات بسیار جالبی بود و از جنگهای بسیار جدی و از جهت منافع هم خیلی پرفایده بود.
روند جنگ
درهر یک از عملیات گذشته پیروزی های چشمگیری در این زمینه ها داشته ایم:
۱-مقداری از خاک خودمان را ازدست دشمن پس گرفته ایم .
۲-مقداری از خاک عراق را آزاد کرده ایم
۳-از طرفی اسیران جنگی گرفته ایم و ازطرفی دیگر به مهمات و غنائم زیادی دست یافته ایم .
۴-نیروهای عراق رادر هر عملیاتی منهدم کرده ایم .
۵-روند جنگ روند تکاملی بوده است .
علیرغم اینکه عراق در هر مرحله ای به خاطر احساس شکستی که کرده و مهلتی که معمولا ما به آنها می دهیم برای اینکه جلوی خونریزی را بگیریم و شاید بتوانیم در این فاصله ، بدون جنگ ، به حقوقمان دست یابیم ، گاهی فرصت راغنیمت شمرده ، تحکیم مواضع می کند و از هر سو کمکهای میگیرد ، و لی باز هم می بینیم با آن همه کمکهای فوق العاده ، دشمن نتوانسته است جلوی روند تکاملی پیروزی ما را بگیرد و این نشان دهنده تفوق جمهوری اسلامی است در این میدان ، و همچنین آینده را کاملا مشخص می کند ، البته اگر جنگ به روال خودش پیش برود و بحرانی در میدان بوجو د نیاید ، زیرا ابرقدرتها تنها می توانند بحرانی را بوجود بیاورند .
در هر صورت ، آینده خیلی بهتر از گذشته است زیرا در گذشته ، اکثر عملیاتی که داشته ایم ، در خاک خودمان بوده و عرا ق آنچنان ضربه هایی خورده است ، یعنی با نیروهایش منهدم شده ، یازمینها راپس گرفته ایم و یا غنیمت زیاد از آنها گرفته ایم . و از این به بعد اینچنین نیست غیر از دو مورد ما هر جای دیگر عمل کنیم برای عراق شکست خرد کننده ای است .
آسیب پذیری عراق
۱- اگر در شمال عمل کنیم ، به نزدیک لوله های نفت عراق در شمال و جاده های مهم استراتژیکی می رسیم .
۲- اگر در مرکز عمل کنیم ، با دو خیز از طرف مندلی و قصر شیرین به بغداد می رسیم.
بیش از صد کیلومتر تا بغداد نداریم و با اینکه در هر عملیات موفقی ۲۰-۳۰- کیلو متر جلو می رویم ،بنا بر این ،با یکی دو خیز به پایتخت عراق می رسیم .
۳-اگر در جنوب عمل کنیم مثلا از بصره هر کیلو متری که پیش برویم برای عراق غیر قابل تحمل است .
اگر کسی به نقشه عراق نگاه کند ، شهرها راه ها ،مراکز صنعتی ،منابع حیاتی ، معادن و نفت عراق را بررسی کند ، در می یابد که عراق امروز نسبت به دو سال پیش چقدر آسیب پذیر تر شده است و ما چقدر بهتر می توانیم ضربه به آن بزنیم .
اینک که می بینیم ، جنگ تا به حال به این خوبی اداره شده ،و در این مدت ، ملت مام چقدر زحمت و اذیت تحمل کرده ، اگر از حقوقمان صرف نظر کنیم و در گرفتن آنها جدی تر نباشیم ، به خون شهدامان ارج نگذاشته ایم از آن گذشته ملت عراق باید بسیار امیدوارتر باشند که ما به نقطه ای رسیده ایم که می توانیم به آزادی آنهاکمک کنیم و در تعیین سرنوشت ملت عراق سهیم باشیم یه ر حال هم ملت ماو هم ملت عراق دراین جنگ آسیب دیده اند و باید جنگ ، دستاوردی برای مردم مظلوم عراق هم در بر داشته باشد.
نابرابری جنگ
این جنگ ، از جنگهای کم نظیر دنیا است. اگر ما روی ایمان و معنویات جامعه خودمان حساب نکنیم و طبق عوامل مادی بررسی کنیم ، این جنگ ، نابرابر است زیرا : اولا :ایران تنها است. این چند کشور هم که با ما بد نیستند و گاهی به ما کمک هایی میکنند ، خودشان گرفتاریهایی از قبیل جنگ و مشکلاتی داخلی دارند :
سوریه گرفتار اسرائیل است و در گیر با دشمن در لبنان . کره شمالی گرفتار کره جنوبی و آمریکا است . لیبی سر تاپا گرفتار است و در چاد گرفتار جنگ هم هست . ما هم توقعی نداریم که آنها به ما کمک کنند ، همین که در جنگ موضع خوبی می گیرند ، برای ما کافی است .
ثانیا :د ر طرف مقابل ، عراقیها از امکانات دنیا استفاده می کنند . آمریکا ، روسیه و اقمار آمریکا همکاری می کنند . فرانسه باکمال پررویی طوری کمک می کند که گویا کشوری دست اندر جنگ با ما است.
ارتجاع عرب که در حقیقت بانک دنیا است بدون حسات به عراق کمک می کند . درجایی که بیشتر کشورهای دنیا گرفتار بدهی ارزی هستند و در موازنه تجارت خارجیشان کمبود پول دارند ، مرتجعین عرب بانکهای دنیا را پر از پول نقد کرده اند هیچ کشوری به اندازه جنوب خلیج فارس ارز ذخیره ندارد . این انبار ارز دنیا پشتوانه جنگ عراق است:عربستان سعودی که می توان گفت قارون دنیای امروز است با جمعیت کم و ان همه منبع عظیم نفت که اگر پولهایش را از دنیا بکشد ،بانکهای دنیا به بحران اقتصاری گرفتار می شوند ، پشتوانه جنگ عراق است . کویت یک وجبی با آن همه ثروت ، بقیه شیح نشینها همه به عراق کمک می کنند . انبارهای اسلحه دنیای حریص پولدوست هم منتظر چنین روزی بوده اند که پول نقد بگیرند و با منت فراوان اسلحه بدهند . موشکها ، تانکها ، و هواپیما های گرانقیمت ، قطعاتی که از طلا هم گرانتر است و وقتی یک محموله اش می رسد ، هموزنش –در واقع – طلا می گیرند ، با پولهای جنوب خلیج فارس تامین می شود .
ثالثا :تمام امکانات تبلیغی دنیا از رادیوها ، روزنامه ها و خبر گزاریهای مختلف در خدمت دشمن است .
رابعا :بندرها و راه های اطراف عراق ، در اثر جنگ به نفع عراق واگذار شده است . بندر عقبه ، بندرهای خلج فارس،بندر های عربستان در دریای احمر ، بندرهای مصر و حتی بندرهای آنان د رخدمت آنها است .از تمام راه ها و و بندرهای ترکیه هم استفاده می کنند . راه ها خط آهن سوریه و لوله های نفتی که از سوریه عبور می کرد در خدمت عراق بود ولی خوشبختانه سوریه از یک نقطه امکاناتش را بسته است.
خامسا : اردن رسما اعلام بسیج برای ارسال نیرو به عراق کرده ویک وقت یک لشکر یک وقت دیگر دو لشکر فرستاده است سودان و مصر خیلی نیرو فرستاده اند . کل دنیا اعلام کرده است ما داوطلب می پذیریم ! هر کس خواست بیاید به عنوان مزدور پول می دهند . اینگونه نیروهای انسانی را به عنوان مزدور به خدمت گرفته اند .
سادسا : کارشناسان فرانسه ، روسی ، انگلیسی ،ومصری مخلصانه به دشمن کمک می کنند .
جریانهای دشمن با انقلاب اسلامی
علت همکاری همه جانبه با عراق روشن است:انقلاب اسلامی با منافع غیر مشروع قطبهای قدرت دنیا در تضاد است . این انقلاب تمام قدرتهای نا مشروع دنیا را زیر سوال برده وبرای مبارزه با آنها پیام دارد .
۱- ما با استکبار جهانی غرب به عنوان استثمارگر ، استعمارگر ، متجاوز ، دزد ، غارتگر و زورگو درگیریم . ما رودر روی آمریکا هستیم و آمریکا مادر استعمارگران و متجاوزین ومرکز آنها است. رودرروی بقیه آنها هم هستیم به خاطر اینکه به سهم خود در این کارها بوده اند از ما ، درایران ، سیلی خودده اند همچنان دارند می خورند و اسلام با اینگونه زندگی که آنها دارند نمی سازد بنابراین خیلی طبیعی است که آنها هم با انقلاب اسلامی مخالف باشند و بخصوص که ایران که طعمه لذیذ آنها بود از دست آنها گرفته شد و منافعشان را در اینجا از حلقومشان بیرون کشیدیم .
۲-استعمار شرق هم ، همین حالت را دارد . شوروی ها با اینکه در ظاهر انقلابی برای خودشان داشتند و تظاهر به مقابله با غرب می کردند ، ولی عملا همراه آنها دربسیاری از موارد ، دنیا را استثمار می کردند دربسیار ازکشورهای عربی از قبیل سوریه ، عراق لیبی جای پا باز کرده بودند وملتها را هم فریب داده بودند . انقلاب اسلامی آمد وحنای اینها را کم رنگ کرد . آنها را از آن کاخ رویایی که برای خودشان درست کرده بودند به پایین کشید مخصوصا شوروی که در افغانستان به خاطر موضع سختی که ایران دارد گرفتار مشکلی بزرگ مانند مشکل آمریکاییها در ویتنام شده است . از طرفی بردنامی دارد و از طرفی دیگر آن حالت پیش تازی از آن گرفته شده و حتی منافع مادی که در ایران داشت از آن گرفتیم . لذا آنها هم با ما خوب نیستند ، نشانگر این معنی حزب توده ایران است البته دشمنی غربیها بیشتر است.
۳-سومین جریان ، ارتجاع منطقه است عده ای برکشورهای اسلامی به عنوان خود فروختگان و عاملان اجنبی ، حکومت دارند وهمه چیزشان را درخدمت استعمارگران قرار داده اند . حماسه انقلاب اسلامی اینها را هم تهدید می کند اینها با اینکه می دانند ایران قصد لشکر کشی به سوی آنها را ندارد ولی باز هم از انقلاب بیم و هراس دارند . آنها می خواهند همواره ملتهایشان در خواب بمانند ولی امیدی که انقلاب اسلامی در دلها ایجاد کرده ، انان رامایوس ونومید نموده است، لذا با انقلاب اسلامی سخت مخالف و دشمنند .
حرکت های حساب شده برای مقابله با انقلاب
بنابراین ، استکبار غرب ، استعمار شرق و ارتجاع منطقه با انقلاب اسلامی سرناسازگاری دارند پس اگر از صدام حمایت میکنند برای حفظ جان صدام نیست بلکه برای این است که نگذارند انقلاب اسلامی پیروز شود .
درمرحله او ل می خواستند نگذارند ، انقلاب اصلا پیروز شود ولی بحمد الله نتوانستند کاری از پیش ببرند . درمرحله دوم ، پس از پیروزی شروع شد که باایجاد اخلال و آشوب توسط منافقین و تروریسم و یا بوسیله محاصره اقتصادی و جنگ ،خواستند جلوی انقلاب را بگیرند ،که باز هم به خواست خدا نتوانستند و ما تمام توطئه ها را در هم شکستیم . امروز که می خواهیم حق خودمان را بگیریم وحالت تهاجمی با ما است، تمام همت آنها براین است که ما موفق نشویم یعنی امید دارند که جمهوری اسلامی در جنگ پیروز نشود . این مساله خطرناکی است برای آنها که میبینند کشوری انقلاب کرده مشکلات داخلی را خودش حل می کند با ضد انقلاب به صورت گسترده در باطن میجنگد ، محاصره اقتصادی را تحمل می کند ، توطئه های آن همه سرمایه دار موذی و مخربی که در سطح کشور ، درپی پاشاندن نظم اقتصادی هستند و مدتی هم پاشاندند خنثی می کند ، خودش را در حال سازندگی نگه میدارد و در آخر ، جنگ به این بزرگی را مردانه تحمل میکند وامروز هم در جنگ حالت تهاجمی به خود گرفته است! چنین چیزی در تاریخ دنیا نبوده است .
مقایسه انقلاب اسلامی با سایر انقلابها
ویتنام وقتی با کمک بلوک شرق (چین شوروی وکره ) به پیروزی رسید ، گرفتار مشکلات داخلی خودش شدکه تا عمری باید خرابیهای جنگ را جبران کند .
مردم الجزایر پیروز شدند ،پس از پیروزی با اینکه دنیای عرب حمایتشان می کرد ، مع ذلک گرفتار مسائل داخلی شدند وهیچگاه نتوانستند فرصتی پیدا کنند که به خارج ازخودشان برسند . تازه انقلاب هم مانند انقلاب مانبود ،گرچه در آغاز مقداری رنگ اسلامی داشت و مردمی هم بود ولی پس از پیروزی نتوانست رنگ و زبان اسلام پیدا کند وحماسه و پیامی داشته باشد . ولی دشمن می بیند که انقلاب اسلامی ایران دارای حماسه وپیامها است ، کشوری انقلاب بکند با آن همه مشکلات ، بازهم بتواند درخارج از مرز خودش عمل کند ، برای آنهابسیار دشوار است . امروز دشمنان به خوبی حضور معنوی ما را در لبنان می بینند و درمی یابند که این انقلاب ، دلهای بسیاری از محرومان را امید وار کرده است . این دیگر قابل تحمل برای استکبار جهانی نیست ، لذا تمام همشان این است که مار انگذارند پیروز شویم . البته آنها به این هم قانع نبودند ، آنها می خواستند مارا نابود کنند و چون ما ازمراحل نابودی گذشته ایم به همین قناعت کرده اند که ما پیروز نشویم .
مقایسه شیوه جنگ بین ایران و عراق
مشکل ما در رابطه با شیوه و کیفیت عمل است . ما مقداری دستمان بسته است به خاطر اینکه در چهارچوب اصول و معتقداتی حرکت می کنیم و بی بند و بار نیستیم ، از آن طرف ، دشمن ما بی بند وبار است ومبارزه آدم اصولی با آدم بی بندوبار الاقل در کوتاه مدت بسیار مشکل است ، این شبیه است به دو قهرمان مشت زنی که به جان هم افتاده باشند ، یکی مواظب است که دیگری را معلول و یانابود نکند ولی آن یکی هیچ تعهدی ندارد و هیچ برای او مهم نیست که به سر آن طرف چه بیاید “، ما در این جنگ واقعا این گرفتاری را داریم . ما مقید هستیم که راست بگوییم خلاف اخلاق عمل نکنیم ، اخبار واقعی جنگ را به مردم برسانیم ولی دشمن همیشه دروغ می گوید از دو سال قبل ، هر عملیاتی که انجام دادیم ،نیروهای دشمن شکست خورده در همان موقع که فرار می کردند ، ده ها هزار اسیر می دادند و اعلام می کردند که ما پیروزیم !! ضمنا ناگفته نماند که ما در حدود هفت هزار اسیر نزد آنها داریم که بسیاریشان غیر نظامی هستند ،عراقیها پنجاه هزار اسیر پیش ما دارند ، و همیشه ادعای پیروزی می کنند ، لابد نسبت به کشته ها و مجروحین هم همین طور است ما در میدان می بینیم که چه می گذرد و آنها همواره دروغ می گویند .
مامقیدیم مراکز غیر نظامی رانزنیم حتی اگر هواپیما هم می فرستیم ، از خلبانان می خواهیم که اگر در بمباران مراکز مورد نظر ، غیر نظامی آسیب می بینند ، بمباران نکنند و آنها اینطور نیستند ، اگر بتوانند توسط هواپیماهایشان تمام شهرهای ما را میزنند ، همه دیدند که چگونه در نمازجمعه شهر همدان بمب انداختند و نیز در پل دختر،نهاوند ، بوکان ، سنندج بانه ، سردشت ، گیلانغرب ، اندیمشک ، مریوان، بهبهان ، مسجد سلیمان ، اهواز ، آبادان و خرمشهر و هر جای دیگر که توانستند مدرسه ها ، بیمارستان ها ، منازل مسکونی و مغازه ها را چه توسط هواپیماها و چه توسط موشک و توپ از راه دور ، بیرحمانه زدند بمباران کردند ، و این در جنگهای دنیا سابقه ندارد . وگرچه در جنگی که برپا می شود ، گاهی ممکن است غیر نظامی راهم بزنند،اما اینکه به صورت یک جریان ۱۰-۲۰ ماهه ، همواره شهرها و افراد غیر نظامی را بزنند ، این راتنها در فرهنگ صدام می توان دید و بس . چراکه او اصلا قیدی ندارد.
ما ازفاو گرفته تا حاجی عمران و شرق عراق که مرکز تمدن عراقیها است، هر جا که توپمان را باز کنیم ،یک توپ در صورتی که روزی ۵۰ گلوله بزند میتواند خانه ها ، کارخانه ها ومراکز غیر نظامی رابه راحتی بزند ویا همین کار میتوانیم جنگ رابدون شهید دادن ببریم ، ازنظر مادی هم برای ماچندان گران تمام نمیشود چرا که کارخانه های خودمان گلوله ۱۵۵،۱۳۰ وگلوله های خمپاره می سازند . توپ هم به اندازه کافی از خود عراقیها گرفته ایم . ولی ما اینکار را نمی کنیم .
عراقیها حتی آنگاه که مجبور می شدند ا زشهرهای مابیرون روند ، شهرها رابا خاک یکسان میکردند ومی رفتند .نمونه آن: هویزه ،مهران ، خرمشهر و قصر شیرین است من در عملیات شمال آبادن دیدم که چگونه تمام تیرهای چراغ برق را درمسافت وسیعی توسط مواد منفجره ازبین برده بودند . خطوط انتقال نیرو را واژگون کرده ، لوله های نفت و خط راه آهن و پلها را منفجر کرده بودند ، و از همه عجیب تر اینکه شهر خودشان را ( پنجوین ) چند روز قبل از ترک آن ، با بمب ویران کردند ورفتند که مانتوانیم از آنجا هیچ استفاده ای بکنیم !! شگفتا که دشمن چقدر بی شرم است ! در هر عملیاتی ( تخمینا پس از عملیات رمضان به بعد ) از بمب شیمیایی استفاده کرده اند با اینکه به کار بردن گاز شیمیایی در جنگهای دنیا ممنوع است ، از طرفی عراق هم این نوع بمبها رانمیسازد یا از فرانسه یا شوروی و یا آمریکا میگیرد . پیدا است که دشمنان ما همه خوی ضد انسانی دارند وهیچ حقی رابرای انسان قائل نیستند .دروغ میگویند تهمت میزنند ، تخریب می کنند ، شهرها راشبانه به موشک می بندند ، اسرای ما را بسیاری از آنها را شهید میکنند ،مجروحین ما را معالجه نمی کنند تا شهید شوند ، هیچ اصول بین المللی رادر مورد اسرا مراعات نمی کنند وتمام اصولی راکه خودشان امضا کرده اند و اسلام گفته یا دنیا قبول دارد زیر پا میگذارند و در مقابل ،همه اینها راما مراعات میکنیم و باید مراعات کنیم .
ما اگر می خواستیم مثل عراق بجنگیم ، الان از بغداد هم عبور کرده بودیم . ما به آسانی می توانیم بایک عملیات خودمان رابه چهل کیلو متری بغداد برسانیم و از آنجا بغداد را زیر توپ بگیریم در آن صورت بغدادی باقی نخواهد ماند . از طرفی دیگر ، انهابه هر عراقی که مشکوک می شوند ، از خاک خودشان بیرون می کنند و امروز ما چقدر آواره عراقی در کنار آواره های خودمان داریم . انها مردم خودشان رابیرون می ریزند و ما باید از آنها پذیرایی کنیم .
بنابراین ،جنگ کاملا نابرابر است چه از نظر تجهیزات و چه از نظر اخلاق ! به این معنی که یک جریان بی بندو بارو دروغگو در مقابل یک جریان متعهد ومسئول پایبند به اصول انسانی و اسلامی قرار گرفته است .
نابرابری تبلیغات
همه دیدند که چگونه عراقیها چاه نفت را در خلیچ فارس بمباران کردند و دریا را آلوده نمودند وحتی مانع از آن شدندکه ما چاهمان را اصلاح کنیم ، و از ان طرف هیاهو راه انداختند که ایراینها می خواهند محیط زیست را ازبین ببرند . دنیا هم در این جنگ تبلیغتی ، دشمن را حمایت وکمک کرد ما واقعا نهایت مظلومیت را در این مسائل داریم .
زهی بی شرمی ! اسلحه را به عراق می دهید که کشتی های ما رابزند و ما را وادار به آن کار می کنید ،از آن پس اعلام می کنید ، ایران دنیا را به بحران می کشد ؟! از اول جنگ ، شیوه تبلیغاتی دشمن به این شکل بود . عراقیها تا پشت اهواز در خاک ما آمدند و اعلام می کردند ایران تجاوز کرده است!!
ما اعلام می کنیم ، مسئولیت این جنگ نه تنها به عهده صدام است ، بلکه به عهده تمام حامیانش نیز می باشد . انها نسبت به تمام جنایات که صدام درجنگ مرتکب شده است ، مسئولیت دارند . صدام و حامیانش آن همه ظلمها بر ما تحمیل کردند ، شهرهای ما را ویران نمودند ، جوانان ما رابه شهادت رساندند ، امروز باید جوابگو باشند .
و اما ما چه می واهیم ؟
ما چیزی جز حقوق عادلانه مان نمی خواهیم خسارات ما رابدهند ، از خاک ما بیرون روند و متجاوز را به کیفر برسانند این چیزی است که هم عقل هم شرع و هم قانون هر کشوری می پذیرند و قبول دارد . درحالی که ، درهر دعوا و مرافعه ای ، متجاوز را محکوم می کنند . مظلوم رابه حق خود می رسانند ، می بینیم ما را که مورد ظلم قرار گرفته ایم جنگ جنگ طلب و صدام را که به ما تجاو زکرده است صلح طلب معرفی می کنند !!
آری! ما در این جنگ از هر نظر نابرابری داریم ، از نظر مالی ، اخلاقی ، تدارکات ، امکانات، تبلیغات و حتی استفاده از اسلحه های مدرن!
امروز که استکبار جهانی می بیند ما با آن همه نابرابریها ، موفق شده ایم خودمان را به اینجا برسانیم ،به وحشت افتاده است و در هراس است . گرچه ته دل خاضعانه ، دربرابر شجاعت ملت ما ، سر تسلیم فرود می آورد و هیچگاه نمی تواند منکران همه شهامتها و شجاعتها شود ولی استکبار جهانی متوحش است، شرق میترسد ارتجاع منطقه می هراسد دنیای ستمگر در هراس است چرا که ما پیام داریم . انقلاب ما پیام آور و حماسه آفرین است.
عراق درمخمصه
صدام هم که خودش عامل اصلی این همه جنایات است و این ظلمها را با لفعل مرتکب شده و مباشر اصلی جنایتها است برسر دوراهی قرار گرفته است. امروز که هر گام جنگ چند برابر گامهای قبلی ضربه آور و خرد کننده است ، دشمنان رابر سر دوراهی قرارداده است: یاباید تسلیم حق بشوند ویاجهان رابه بحران بکشند و درهر دو صورت فایده ای عاید آنها نخواهد شد .
اگر تسلیم حق شوند که عاقلانه است باید خواسته های مشروع ما را بدهند ، از آن پس خواهند دید که ما نسبت به خاک عراق هیچ ادعایی نداریم .نستب به مردم عراق غیر از حمایت چیزی نمی خواهیم ، با همسانه هامان غیر ازرفتار عادلانه نخواهیم داشت . ولی در هر صورت پیام انقلاب به قوه خود باقی است و مانمی توانیم و حق نداریم آن را کنترل کنیم . آن راه خودش رادارد می رود و خواه ناخواه روزی تسلیم حق خواهند شد .
اگر این راه عاقلانه رانخواهند بروند ، باید دست به ماجراجویی بزنند و بحران بیافرینند . الان آنها در صدد ایجاد بحران هستند ، گرچه هیچ بحرانی آنها را نجات نخواهد داد ولی در هر حال ، تضادهای دنیا آنها را در مخمصه انداخته است ، لذا ممکن است دست به هر کاری بزنند الان استراتژی صدام این است که جنگ را آنچنان بحرانی کند ، تا از این بحران کولاکی درست کند که بتواند از این کولاک ، جان سالم بدر برد .
امروز اگر جنگ جهانی سوم بپا شود ، به نفع صدام است ! برای اینکه او در مخمصه ای گرفتار شده و باید نجات پیدا کند ، از این رو حاضر است دنیا را به بحران شدید بکشد و شخص خودش را نجات دهد . ولی اینکار نه به نفع دنیا است و نه به نفع منطقه و مرتجعان منطقه .
دنیا در بحران
ارتجاع منطقه تا کنون ، تنها پول خرج کرده است ، ولی اگر منطقه به بحران کشیده شود ،ارتجاع منطقه گرفتار بلا می شود و ناچار است مستقیما وارد جنگ شود . روزی که تنگه هرمز بسته شودو جنگ گسترده شود بندرهای کشورهای خلیج فارس غیر قابل استفاده و راهشان بسته میشود و دیگر نمی توانند تنفس بکنند و این کشورها از سبزی خوردنشان گرفته تا هواپیمایشان ، باید از خارج بیاورند و از راه همین بندرها بیاورند و بستن بندرهای اینها برای ما مثل اب خوردن است.و در آن صورت ، کارهای مابرای کشورهای منطقه مانند کبریت کشیدن به انبار باروت است. آنجا است که مزه جنگ را خواهند چشید !
و ازطرفی دنیا هم می تواند محاسبه کند که چه اتفاقهایی خواهد افتاد ! چقدر کارخانه ها از کار می افتند ، چون نفت ندارند ! قیمت نفت چقدر بالامی رود ! و در صورت بالا رفتن قیمت نفت، کارخانه ای که بخواهد با نفت صد دلاری بگردد چه کشوری می تواند از محصولش استفاده کند ! ( تنها قارون دنیا عربستان سعودی می تواند محصول آن کارخانه ها را بخرد و لاغیر ) کارخانه ها را که از کار افتاده اند ، ناچار کارگرها را اخراج می کنند و خود به تعطیل کشانده می شوند ! اینجا است که دنیا به بحران کشیده میشود.
پس اگر بحران به نفع صدام است و او را می تواند نجات دهد ،به ضررحامیان غربی و حامیان ارتجاع است.
در این صورت دنیا باید محاسبه کند :آیا حقوق ایران را دادن و انقلاب اسلامی را به عنوان یک واقعیت پذیرفتن برای آنها بیشتر خسارت ببار می آورد یا تن به بحران دادن ؟ اینکه بخواهند باهیاهو ما رابترسانند ، دورنمای جنگ جهانی سوم را نشان دهند ، دورنمای بسته شدن خلیج قارس رابه رخ ما بکشند ، دورنمای استعمال اسلحه ناجور رانشان دهند ، توسط بمباران شهرها ما رابه وحشت بیاندازند ،وقت این کارها گذشته است . این اسلحه های گوناگون رنگ خودش را دارد از دست می دهد و دیگر برای خود آنها هم ثابت شده است که ما ازاین ترفندها نمی ترسیم ومردم ما قوی تر و نیرومند تر از این حرفها هستند.
از مرحله تبلیغات هم باید بگذدند زیرا برای آنها مایوس کننده بوده است .نه تنها سازمان ملل نتوانست کاری کند که از هر عنوان دیگری برای ارعاب و تهدید ما استفاده کردند و به جایی نرسیدند :کنفرانس غیر متعهدها ، کنفرانس اسلامی ، شورایهمکاری خلیج فارس و ….با اسلحه شیمیایی به شهرها زدن ، سوپر اتانداردها ، موشکهای دور برد زمین به زمین با ۲۷۰ کیلومتریا ۳۰۰ کیلوبرد و هر جنایت دیگری ، نه تنها برای آنها فایده نداشت که حتی نتوانست ما را از حالت تهاجم دفاعی باز دارد .
مشکلات جنگ
البته این به این معنی نیست که جنگ برای ما ضرر نداشته باشد . جنگ برای ما مشکلات فراوانی دارد . ۳۰% بودجه مان را خرج جنگ می کنیم که اگر این مبلغ کلان را درراه ساختن کشورمان به کار می گرفتیم ، جهش زیادی در پیشرفت سازندگی داشتیم نیروهای فعالمان رابه جای فرستادن به جبهه جنگ در راه عمران و آبادانی از آنها استفاده میکردیم اگر بندرهایی که از دست داده ایم ( بندر خرمشهر ، آبادان و بخشی از بندر ماهشهر ) در خدمت حمل و نقل ما قرار می گرفت ، مشکلات ما حل می شد امکانات حمل و نقل ما که باید درخدمت توزیع قرار گیرد ، در خدمت جنگ قرار گرفته است ، وهمین مسئله کافی بودکه مشکل تورم را به مقدار زیادی حل کند . ارزی که برای تهیه امکانات جنگ می پردازیم ، اگر برای وارد کردن کالاها می پرداختیم ، مسائل ما حل می شد . شهدا و خانواده های عزادار نداشتیم .
جنگ و زندگی
ولی درهرصورت ، رسالت انقلاب ما از این چیزها بالاتر است . ارزشگذاری ما برای زندگی نسبت به آن بعد معنوی و اصالت انسانی اسلامیمان ، خیلی بالاتر از این حرفها است .و چون ملت ما آماده تحمل مشکلات است ، لذا زندگی را با جنگ درهم آمیخته است . اکنون جنگ برای ماکلاس درس است . بچه های ما وقتی در محیط کار احساس تیرگی روحی ، خستگی محیط مادی ، مشکلات مسائل معاشرتی می کنند یکی دو ماه به جبهه می روند تا خود را تصفیه کنند ، برخی شهید میشوند تا پیام خونشان ، فامیل و محیطشان را بسازد و برخی دوباره به محیط کار باز میگردند . حضور در جبهه برای جوانان مخلص ما ، یک نفس کش روحی است و هیچ سنگینی نمی کند .
ما با اینکه قانون نظام وظیفه را عوض نکردیم ، مردم خدمت می کنند و هیچ ناراحت نیستند . خدمت دربسیج آزاد است ، باز هم می بینیم آنقدر به آن روی آورده اند که اسم نویسی با نوبت شده است و مردم فشار می آوردند که زودتر به نوبت خود آنان برسند .
واما درعراق ، کسانی که از نظام وظیفه فرار می کنند اعدام می شوند و چقدرمردم را به این بهانه کشتند و چقدر خانواده ها را به خاطر فرار افرادشان از نظام وظیفه تحت فشار قرار دادند .
از آن گذشته ، مردم ما خرج جنگ رانیز می دهند ، داوطلب ها پشت جبهه به انتظار خط مقدم جبهه می نشینند و ساعت شماری می کنند ، خانواده های شهدا به عنوان یک عامل سازند فرهنگی ، نسل آینده ما را دارند دگرگون می کنند و بالاخره جنگ جزء زندگی ما شده است از این رو اگر ده سال دیگر جنگ به همین منوال ادامه پیدا کند کشورمان را از پای درنمی آورد . گرچه حرکت سازندگی ما به خاطر مصارف جنگ مقداری سست وکند شده است و لی حرکت فرهنگی ما نیرومندبر شده است ، مردم ما عمیق تر و پایه های انقلاب مامحکم تر شده است.
گدائی ، منبع ارزی عراق
بنابراین ، جنگ در چنین وضعی برای ما قابل دوام است و برای عراق قابل دوام نیست عراق تقریبا از منابع ارزیش محروم شده و تنها یک رشته باریکی دارد که چون از طریق ترکیه میگذرد لذا ترکیه مقداری از آن می گیرد و چندان چیزی برای عراق باقی نمیماند ، و آن باقی مانده هم آسیب پذیر است . اگر تصمیم بگیریم آن راقطع کنیم ، بایک گام جلوترگذاشتن کار آن هم تمام است.
امروز منبع ارزی عراق گدایی است . با فروختن منافع مخفی به استعمار گران و گرفتن تعهد های سنگین برای آینده و گرفتن وامهای کمرشکن و تعهدات سیاسی بسیا کشنده درمقابل کشورهای حمایت کننده ، عراق خود رانگهداشته است ! نیروی انسانی عراق در حال اضمحلال است و تامین آن همه نیرو برای آنها بسیار دشوار است . امروز جبهه عراق خیلی طولانی شده است و باید از حاجی عمران تا فاو درحدود ۹۰۰ کیلومتر نیرو بچینند ، کانال بکشند ،سیم خاردار بکشند ،مین گذاری کنند ، خاکریز و سنگر درست کنند لذا دیگر امکان حفظ خطوط دفاعی و استحکامات برای آنها مشکل شده است . تدارکات این سنگرها مشکل سنگین تری است که حتی ظرفیت نقل و انتقال و راه تدارک کشورهای مجاورش رابه شدت تحت فشار قرار داده است.
سیاست جنگی ایران
بنابراین ، ادامه چنین و ضعیتی برای عراق به مدت طولانی تحقیقا ممکن نیست . ما با اینکه می توانیم سریعتر عمل کنیم ولی عملیاتمان پشت سرهم نیست . سیاست جنگی ما کاملا مشخص است:
می خواهیم کمتر خونریزی شود . تخریت کمتر باشد .. در کنار جنگ ، مردم به ماهیت صدام ارتجاع منطقه پی ببرند .. عامل فرهنگی در منطقه رشد کند که پس از جنگ بتواند سازند ه باشد و کشورهای مجاور را تحت تاثیر قرار دهد .
درهر صورت ،خسارات مادی ما به خاطر دریافتهای فرهنگیمان ، در دراز مدت قابل جبران است و اما نیروهای مخلصی که دستمان می رود به خاطر ارزش شهادت آن نیز قابل جبران است ، زیرا اثر شهادت در جامعه ، بیشتر از وجود انسانی است که شهید شده است .
آینده عملیات و تصویر کلی آن
در عملیات و الفجر ۳و ۴ ، ضمن اینکه شمال عراق برای ما هدف بود ، از جهتی دیگر می خواستیم کردستان را امن کنیم . حالا قضیه معکوس شده است یعنی آن وضعی که از دو سال قبل تا کنون برای کردستان ما بود ، برای عراق شده است . امروز نیروهای مخلص عراقی چه کرد و چه غیر کرد در نقاط حساس کردستان عراق با صدام خوب نیستند و اخیرا صدام گله کرده که کردها نسبت به عربها در جنگ عقب اند و همکاری نمی کنند لذا ما راه ها راباز کردیم برای اینکه نیروهای عراقی بتوانند به آنجا حمله کنند و منافع صدام رانابود سازند . و راه ضد انقلاب را هم به خاک خودمان بستیم . راه تدارکاتی آنها بسته شده و متفرق شده اند .
مردم ما درکردستان هم فهمیدند که عراق و نیرو های ضد انقلابی که خودشان را حامی کردستان می دانستند و خود مختاری و تجزیه کردستان راعنوان می کردند ، غیر از بلا و مصیبت برایشان چیزی نیاوردند ، لذا امروز به شدت از جمهوری اسلامی حمایت می کنند . باجهایی که از این بیچاره ها گرفته می شد یا بی ناموسی و بد اخلاقی که می کردند ، مردم را مستاصل کرده بود . امروز احساس آسایش و راحتی می کنند .
امروز مردم کردستان به خوبی میتوانند به ماهیت گروههایی که به صدام متکی بودند پی ببرند زیرا می بینند چگونه صدام ، شهرها و روستاهای آنها را پس از فرار ضد انقلاب بمباران می کند . و همین امر باعث می شود که آینده کردستان ان شاء الله تامین شود .