قوانین کیفری در اسلام قسمت شانزدهم

حجه الاسلام و المسلمین موسوی تبریزی

احکام محارب

در مقاله گذشته دررابطه با حکم محارب و معنی آن از نظر قرآن کریم بحث کردیم و گفتیم که مهمترین مستند و مدرک برای حکم محارب ،آیۀ شریفه ۳۲از سوره مائده است لکن روایات زیادی نیز در زمینه محارب وارد شده که لازم است مورد بحث و بررسی قرار گیرد.روایات این باب دو قسم هستند:قسمتی دربارۀ معنی و مصداق محارب وارد شده است و قسمتی دیگر دربارۀ احکام محارب فعلا قسم اول را مورد بحث قرار می دهیم و قسم دوم درجای خودش بحث خواهد شد.وسائل الشیعه، ابواب حدالمحارب باب ۲خبراول:

“عن ضریس ،عن ابی جعفر (ع)قال: من حمل السلاح باللیل فهو محارب الا ان یکون رجلا لیس من اهل الریبه”

ـ ضریس از امام باقر (ع) نقل می کند که فرمود:هر کسی شبانه با خود سلاح حمل کند محارب است مگر اینکه اهل ریبه نباشدیعنی کسیکه مردم درباره اش شک به خلاف نکنند مانند نگهبانان در شب (پاسبانان و پاسداران). در رابطه با معنای روایت باید گفت که :با توجه به روایت دیگر این باب،منظور این نیست که هر کس شناخته شده نباشد و با خودش سلاح حمل کند و لو مخفیانه و اظهار نکند و طوری مخفی کند که کسی نبیند تا بترسد،باز محارب است بلکه کسیکه سلاح حمل می کند و طوری باشد که مردم ببینند و حالت رعب و وحشت در دل مردم ایجاد کند،محارب است.روایت دوم:  “عن سوره بنی کلیب قال:

قلت لابی عبدالله (ع):رجل یخرج من منزله یرید المسجداو یرید الحاجه فیلقاه رجل و یستعقبه فیضربه و یاخذ ثوبه قال :ای شیی ء یقول فیه من قبلکم؟قلت:یقولون هذه دغاره معلنه و انما المحارب فی قری مشرکه فقال:ایهما اعظم؟حرمه دارالاسلام او دارالشرک؟ قال: فقلت: دارالاسلام ،فقال هؤلاء من اهل هذه الایه:انما جزاء الذین یحاربون الله و رسوله …”

ـ سوره بن کلیب می گوید از امام صادق (ع)پرسیدم درباره کسی که از منزلش خارج می شود و می خواهد به مسجد و یا دنبال حاجت و کاری برود،در این میان مرد دیگری او را تعقیب می کند و می زند و لباسش میگیرد،فرمود: مردم چه می گویند(مراد اهل سنت است)گفتم میگویند:این یک نوع اختلاس و سرقت علنی و اجباری و اعمال زور است و محارب کسی را می گویند که در شهرهای شرک و کفراعمال اختلاس و زور انجام دهد.فرمود:آیا احترام شهر های مسلمین و دارالاسلام زیادتر است یا احترام شهرهای شرک و کفر؟گفتم:یقینا احترام کشورهای اسلامی بیشتر است.فرمود:این افراد از مصادیق آیه شریفه “انما جزاء الذین یحاربون الله و رسوله…”هستند یعنی محارب هستند.

روایت سوم:

“عن ابی جعفر(ع) قال :من اشار بحدیده فی مصرقطعت یده و من ضرب بها قتل”.  کسی که در میان مردم شهر به آهن اشاره کند(یعنی تهدید کندو بخواهد با زور سر نیزه درمیان مردم به اهداف خود برسد)دستش قطع می شود و هر کسی به وسیله اسلحه مردم را مورد ضرب قرار دهد ،کشته می شود.

وسائل الشیعه باب سوم خبر اول :

“عن علی (ع) فی رجل اقبل بنار فاشعلها فی دار قوم فاحترقت و احترق متاعهم،انه یغرم قیمه الدار و ما فیها ثم یقتل.”

امیر المؤمنین (ع) دربارۀ کسی که منزل دیگران را به آتش کشیده است و خانه ها و وسائل موجود درآنها سوخته است.

فرمودند:باید قیمت منزل و وسائل سوخته شده را بپردازد سپس خودش (به جهت عمل خلافش)اعدام می شود.

وسائل باب ۷خبر اول: “عن ابی عبدالله (ع)قال: اللص محارب لله و لرسوله فاقتلوه، فما دخل علیک فعلیّ”.یعنی:دزد،محارب با خدا و رسول خدا است او را بکشید واگر ضرری ا زطرف او بر شما وارد شود به عهدۀ من است(یعنی اگر او را بکشید هیچ گونه کیفر و دیه و قصاصی دربارۀ شما نخواهد بود).

خبر سوم ازهمان باب : ابی ایوب ازامام صادق (ع) نقل می کند که فرمودند: “من دخل علی مؤمن داره محاربا له فدمه مباح فی تلک الحال ” کسی که وارد منزل مؤمنی بشود درحال محاربه و ارعاب وتهدید،خون او در این حال مباح است و صاحب خانه می توانداو را بکشد. روایات دیگری که در این زمینه وارد شده است زیاد است لکن با مختصر دقت روشن خواهد شد که روایات در مقام بیان معنا و تعریف محارب و مفسد نیستند.یعنی ائمه اطهار (ع) به عنوان یک معلم احکام اسلام و مفسر قرآن دربارۀ محارب و تعریف و تفسیر آیه شریفه مربوط به محارب صحبت نفرمودند،و آنچه در روایات ذکر شده است صرفا بعضی از  مصادیق محارب است و فرق است میان اینکه امام بفرماید:محارب کیست ،وبین اینکه بفرماید مثلا دزد مسلح محارب است.

دیگر اینکه ،تعریف باید جامع افراد و مانع اغیار باشد و هر چیزی که غیر از آن باشد خارج کند لکن دومی صرفا معرفی مورد خاصی است به عنوان محارب  اینکه کسی که به منزل دیگری آتش بیاندازد محارب است یا دزد،محارب است یا غیر ذلک.

بنابراین ،این روایات اگر چه ضعف سند بسیاری آنها با تواتر یکه در روایات است جبران بشود نمی توانند مخصص آیه شریفه “انما جزاء الذین یحاربون الله و رسوله” باشند و محارب را به مصادیق وارد شده در روایات منحصر نمایند بلکه ایه شریفه شامل هر کس که به هر نوعی محارب با خدا ورسول خدا باشد،می شود:کسانیکه شمشیر میکشند و در برابر اسلام و مسلمین ایستادگی می کنند ،کسانی که با نوشتن و قلم خود مردم را از جهت خدائی و حرکتهای اسلامی دور میسازند،کسانی که با اجرای برنامه های فاسد ومفسد ،بافیلمها،نمایشها ،مقالات،و تاتر و غیر ذلک مانع حرکت اسلامی مردم و رشد فکری آنها میشوند و کسانی که با اجرای برنامه های اقتصادی مضر و فاسد و خلاف شرع مسلمین را به واستگی و ذلت و اسارت میکشانندو کسانی که به هر نوعی در میان مردم ایجاد رعب و وحشت به نا حق می کنند و امنیت و آزادیهای مشروع را به هر نحوی از مردم ــ ولو ازیک خانواده سلب مینمایند،محارب محسوب می شوند.حال چنین افرادی مقاصد سودجوئی داشته باشند یا مقاصد الحادی و التقاطی و یا استعماری فرق نمی کند.مطلب دیگری که از آیه شریفه و روایات می فهمیم این است: محاربه در هر جائی باشد و در هر زمان باشد فرق نمی کند اگر چه در میان شهرهای اسلامی و در حکومت اسلامی جرمش سنگین تراست و نیز فرق نمی کند شخص محارب به ظاهر مسلمان باشد یا کافر،ادعای اسلام بکندیا نفی کند. دراین زمینه فتاوای فقهای شیعه را سابقا نقل کردیم و قریب به فتاوای شیعه ،فتاوای اهل سنت و جماعت است.برادران علمای اهل تسنن نیزدرمعنای محارب بحثهائی شبیه بحثهای گذشته ما دارند و بیشتر فقهای اهل تسنن معنای محارب را تسری داده اند و به هر کسی که به هر نوعی ایجاد اذیت و ناامنی درمیان مسلمین بکند،شامل می دانند.درکتاب “الفقه علی المذاهب الاربعه”از “مالکیه” که یکی از فرقه های چهارگانه مذاهب اهل تسنن است.نقل میکند که به علت طولانی بودن،به ترجمه آن اکتفا میکنیم:می گوید:مالکیه گفته اند:محارب کسی است که راه عبور و مرور مردم را ببندد اگر چه نخواهد از عابرین مالی بگیرد یا بخواهد مال محترمی را از مسلمان یا اهل ذمه با اجبار بگیرد یا حریم و حرز کسی را هتک کند به طوری که مردم با فرد خاصی که مورد ظلم قرار گرفته است فریادش به جائی نرسد،و شامل می شود ستمگران و جبارانی را که با اعمال زور وایجاد رعب و وحشت درمیان مردم حکومت می کنندو اموال مردم را می گیرند و به جان و اعراض مردم مسلط هستند و درمحارب تعدد شرط نیست بلکه محاربه گاهی گروهی است و گاهی فردی گاهی یک گروه محارب است در صورتی که گروه تصمیم گیرنده و خط دهنده باشد و گاهی فرد خود تصمیم میگیرد که خود محارب است و نیز در برابر عموم مردم بخواهند محاربه کنند یا فرد خاصی را مورد ظلم و تجاور قرار دهند فرق نمی کند.پس به کسی که عده ای رامورد تجاوز قرار دهد و با شمشیر و اسلحه آنها را بترساند و یا فردی را با اعمال زور وادار به خوردن حشیش و یا مشروبات الکلی بکند که او را مست کرده و یا بیهوش نموده و اموال او را بچپاول ببرد یا به وسیله کلاهبرداری و حیله و نیرنگ اموال مردم را اختلاس کند،محارب صدق می کند واحکام محارب درباره اش اجرا می شود.فتاوای شافعی و حنفی و حنبلی نیز شبیه مطالب مالکی است اگر چه در بعضی از احکام جزئی ،میانشان اختلاف است.دراینجا در رابطه با معنای محارب و مفسد و ریشه اصلی اسلامی و قرآنی این دو واژه،بحث ما به پایان می رسد و اینک به مطالبی دررابطه با احکام محارب از نظر اجرای حدود وکیفیت آن و شرایط اجرا و شرایط اثبات محارب بودن و مسائل دیگر در زمینه فوق درضمن مسائلی می پردازیم:

مسئله اول ــ

کیفیت اجرای حدّ محارب

علمای اسلام اعم از شیعه و سنی اختلاف دارند دراینکه در حق محارب مطلقا حاکم شرع مخیراست که یکی از کیفرهای چهار گانه مشخص شده در آیه شریفه را اعمال کند،یا به حسب مورد و شرایط خاص حاکم شرع موظف است یکی از چهار کیفر را انتخاب کند و یا اصلا از طرف شرع مقدس اسلام کیفرهای چهار گانه برای شرایط مختلفی معین شده است و حاکم شرع حق هیچگونه اختیار و انتخاب در میان کیفرهای چهارگانه  راندارد.ظاهر آیه شریفه تخییر را می رساندو اگرصرفا دلیلمان آیه شریفه بود،مسئله مورد اشکال و اختلاف نبود،ولی آنچه که باعث اختلاف میان فقهای اسلام شده وجود روایاتی است که به طور متعدد و مکرر وارد شده است و کیفرهای چهارگانه را با شرائط مختلف تعیین کرده است.قبل از آنکه به نقل روایات  بپردازیم چند جمله ای از فقهای اسلام و نظرات آنان رانقل میکنیم.مرحوم شیخ طوسی در کتاب “النهایه” میفرماید: اگر محارب تنها قتل انجام دهد و مالی را نگیرد کشته می شود و اولیاء مقتول نمیتوانند عفو کنند و اگر عفو کنند حاکم شرع باید حکم الهی را اجرا کند و محارب را بکشد.و اگر هم بکشد وهم اموال مردم را بگیرد اولا باید اموال را از او پس بگیرند،سپس به خاطر دزدی که انجام داده است انگشتان دست او راقطع می کنند سپس به جهت محارب بودنش او را می کشند و به دار می کشند، و اگر صرفا مال را بگیرد و قتل و ضرب و جرمی انجام ندهد،دستش بریده میشود و سپس از محل جرم به شهر دیگری تبعید میشود و اگر ایراد ضرب و جرح کند لکن اموالی از مردم نگیرد و کسی را نکشد به همان مقدار که زده یا مجروح کرده،قصاص می شود و سپس تبعید میگردد.و اگرصرفا بترساند و نکشد و نزند و مالی را نگیرد در این صورت صرفا از شهری که جرم انجام داده است تبعید میشود.

مرحوم محقق درشرایع می فرماید:

“وحدالمحارب القتل او الصلب او القطع مخالفا او النفی و قد تردد فیه الا صحاب فقال المفید با التخییر و قال الشیخ ابو جعفر ـ رحمه الله ـ بالترتیب ،الی ان قال: و استند فی التفصیل الی الاحادیث الداله علیه و تلک الاحادیث لا تنفک عن ضعف فی اسناد او اضطراب فی متن  او قصور فی دلاله، فالا ولی العمل با لا ولی تمسکا بظاهر الایه” حدمحارب : کشتن، دار آویختن ـ دست و پا را برعکس بریدن ، و تبعید است.و علمای امامیه دررابطه با اجرای کیفرهای مذکور دچار اختلاف شده اند.شیخ مفید ـ رضوان الله تعالی علیه ـ فرموده اند که حاکم شرع مخیر است یکی از آنها راانتخاب کند،و شیخ طوسی (ره)به ترتیب درکیفرها معتقد است و همان ترتیبی که از خود ایشان از کتاب نهایه نقل کردیم،و سپس فرموده است:مستند شیخ طوسی برای ترتیب،اخبار و احادیث وارده است لکن احادیث مذکوریا سندشان ضعیف است و یا ازنظر متن و دلالت و معنی اضطراب و ضعف دارد لذا بهتر همان قول اولی و قول شیخ مفید است که ظاهر آیه شریفه نیز به همان مطلب یعنی تخییر دلالت دارد.

ادامه دارد

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *