سیره ائمه(ع)

قسمت چهارم

رئیس جمهور دانشمند ومحبوب حجت الاسلام خامنه ای

پژوهشی در زندگی امام سجاد (ع)

کادر سازی

تا اینجا رسیدیم که در مطالب نقل شده از امام سجاد (ع) ما چند نوع مطلب مشاهده می کنیم :

یک نوع آن ، بیاناتی است که خطاب به عامه مردم است و از خود بیان هم پیدا است که شنونده و خواننده آن بیان ، عده خاصی از نزدیکان و خصیصین و از کادرهای امام نیستند. برای این نوع نمونه ای آوردیم.

نوع دوم ، بیاناتی است که خطاب به عده خاصی است. گرچه مشخص نیست که خطاب به کیست ،  اما کاملا مشخص است که خطاب به عده ای است که آن عده با دستگاه حاکم مخالف بودند. و در حقیقت آنها پیروان امام و معتقدین به حکومت اهل بیت (ع) بودند .

در کتاب تحف العقول ، خوشبختانه یک نمونه از این نوع بیانات امام سجاد (ع) وجود دارد . (اینکه میگویم یک نمونه ، وجود دارد زیرا اگر در کتابهای دیگر هم بگردیم بیش از این نمونه های معدود از امام سجاد (ع) چیزی نمیتوان یافت) اما انسان میتواند احساس کند که در زندگی امام سجاد از اینگونه نمونه ها فراوان بوده ، منتها در پیش آمد ها و حوادث گوناگونی که در آن دوران رخ مینموده ، در اختناقها ،  حمله کردنها ،اذیت کردنها ، کشتن ها و شهادت های اصحاب ائمه ، این آثار از بین رفته و این مقدار کم به دست ما رسیده است.

نوع دوم اینگونه شروع میشود : (( کفانا الله و ایاکم کید الظالمین و بغی الحاسدین و بطش الجبارین ))

سخن و خطاب ، این چنین است : خدا ما و شما را از کید ستمگران و از سرکشی حسودان و از حرکات جبارانه جباران محفوظ بدارد. خود خطاب نشان میدهد که امام و این جمع در این جهت شریکند یعنی همگی مورد خطر و درمعرض تهدید از طرف دستگاه حاکمه اند. و پیداست که این مساله مربوط به عده خاصی است و آن عده عبارتند از : مومنین به اهل بیت (ع) و دوستان و نزدیکان آنان. در این نوع ، خطاب با “یا ایها المومنون” شروع میشود. اگر در آن خطاب قبلی “ایها الناس” و در بعضی از موارد “یا ابن آدم” بود ، در اینجا “ایها المومنون” است. یعنی امام(ع)  اعتراف میکند به ایمان کسانیکه این خطاب به آنها صادر شده است. آن مومنان واقعی که به اهل بیت و اندیشه اهل بیت ایمان داشتند.

در اینجا که امام شروع به سخن گفتن مینماید ، سخن امام هم دلیل بسیار روشنی است بر اینکه مخاطبان ، مومنان –یعنی نزدیکان به اهل بیت- اند:”لا یفتننکم الطواغیت و اتباعهم من اهل الرغبه فی الدنیا ، المائلون الیها، المفتنون بها ،المقبلون علیها”- طاغوتها شما را فریب ندهند ، و پیروان طاغوتها از دنیا پرستان و دنیا گرایان و دنیا فریفتگان و دنیا شتابندگان.

در اینجا آن نوا و آهنگ اصلی در خطاب به این مومنین ،حفظ آنان و ساختن کادرهای لازم برای آینده است. پیدا است که در جریان درگیری شدیدی که در باطن ،میان طرفداران ائمه  (ص) و طرفداران طواغیت وجود داشته طرفداران ائمه از محرومیت های بسیاری رنج میبردند. همانند دوران مبارزه خودمان :کسانیکه قبل از پیروزی انقلاب مبارزه میکردند طبعا آسایش های کسانی را که مبارزه نمیکردند نداشتند ، بلکه دائما در زندان ، تبعید ، ترس ، زیر شکنجه و یا در فرار بردند. اگر کاسب بود برایش برگه مالیاتی می آوردند.بیشتر از آن مقداری که می بایست بپردازد. اگر دانشجو بود دائما زیر نظر و تحت تعقیب و احیانا اخراج از دانشگاه ، اگر طلبه بود در حال فرار،  بازداشت و یا تبعید ، اگر اداری بود در حال معزول بودن و معلق شدن و غیر ذلک. یعنی در هر قشری از قشرها در دوران رژیم گذشته ، اگر کسی اهل مبارزه بود نوعی ناکامی در زندگی مادیش وجود داشت . حتی کسانیکه علاقمند به انقلاب بودند و مبارزه میکردند از رفتن حج-مثلا- محروم میماندند! با اینکه مکه رفتن یک کار عبادی است اما کسی که آن روز با دستگاه مبارزه میکرد اجازه مکه رفتن هم پیدا نمیکرد یا خیلی به زحمت پیدا میکرد و همچنین اجازه هیچ مسافرتی به او نمیدادند یا خیلی به زحمت میدادند.

طبیعتا آن عده ای که اهل مبارزه اند یک ناکامیهائی در زندگی معمولیشان دارند ، در حالیکه دیگران از آسایش ها و رفاه های زیادی برخوردارند . خطر بزرگی که مبارزین را تهدید میکند اینست که اینها به آن رفاه گرایش پیدا کنند ، رفاهی که جز به قیمت دست شستن از مبارزه مقدس به دست نخواهد آمد.

امام (ع) در این بیان ، بیشترین تکیه اش روی این نکته است که مردم را از رفاه های معمولی این زندگی های جلوه دار ومتلألی کاذب معمولی که جز به قیمت نزدیک شدن به طواغیت به دست نمی آید بر حذر بدارد. لذا شما در همین بیان و در بسیاری از بیانات و روایات کوتاه امام سجاد (ع) که نقل شده است این آهنگ را می بینید و به گوش شما میخورد که امام ، مردم را از دنیا پرهیز میدهند.

از دنیا پرهیز دادن یعنی چه؟ یعنی مردم را از جذب شدن به جریانی که به انسان رفاه میدهد تا ایمان را بگیرد و به او امتیاز میدهد تا از تندی مبارزه او بکاهد ، مصون و محفوظ بدارد و این در خطاب به مومنین است. در خطاب به عامه مردم این جهت کمتر به چشم میخورد.در خطاب به عامه مردم –همانطور که قبلا گفته شد- آنچه که بیشتر به چشم میخورد این است که :مردم! متوجه خدا باشید ، متوجه قبر و قیامت باشید ، خودتان را برای فردا آماده کنید و مانند آن.

بنا بر این مقصود امام از این نوع دوم از سخن گفتن چیست؟

مقصود کادر سازی است. امام میخواهد از مومنین کادر های لازم را بری هنگام لازم بسازد ، لذا اینها را از جذب شدن به قطب های قدرت و جذب شدن به رفاه کاذب بر حذر میدارد. و بارها در این نوع دوم از رژیم حاکم یاد میکند ، در حالیکه در بیان قبلی به این صراحت نبود ولی اینجا حضرت سجاد (ع) بارها از دستگاه حاکم با زشتی یاد میکند و آنرا در کنار شیطان میگذارد. مثلا اینجا میفرماید:”و ان الامور الوارده علیکم فی کل یوم و لیله من مظلمات الفتن و حوادث البدع و سنن الجور و بوائق الزمان”

-آنچه که بر شما هر روز و هر شب وارد میشود از فتنه های تاریک ، از بدعتهای جدید-بدعتهائی که دستگاه های ظلم به وجود می آورند- ، از سنت های ظالمانه و از سختیهای دوران.

“و هیبه السلطان”- از اظهار هیبت و قدرت سلطان “ووسوسه الشیطان” امام بلافاصله بعد از سلطان، وسوسه شیطان را می آورد  یعنی با کمال صراحت حاکم وقت را در اینجا مورد توجه قرار میدهد و او را در کنار شیطان میگذارد! و در ادامه سخن جمله بسیار جالبی است که چون خیلی مهم است نقل می کنم و این جمله حاکی از آن مطلبی است که قبلا گفتم :”لتثبط القلوب عن نیتها” این حوادثی که در زندگی شب و روز انسان پیش می آید –در دوران خفقان- دلها را از آن نیت و جهتی که دارند باز میدارد و از انگیزه و نشاط مبارزه می اندازد.

“و تذهلا عن موجود الهدی”موجودیت هدایت ر ا یعنی آن هدایتی که الان در جامعه وجود دارد آنرا از یاد اینها میبرد”و معرفه اهل الحق”-و آنها را از شناسائی اهل حق بفراموشی می سپارد و نمی گذارد که اهل حق در یاد اینها بمانند.

حضرت سجاد (ع) در همان روالی که قبلا گفتم دارد اینها را موعظه میکند که : مبادا اینگونه حوادث زندگی شما را از آن خطی که دارید به فراموشی بیفکند و آنرا از یاد شما ببرد… امام بارها از سلطان و حاکم جور یاد میکند. و باز هم جای دیگری میفرماید:

“و ایاکم و صحبه العاصین و معونه الظالمین ” –مبادا که با گناهکاران همنشین شوید.مراد از گناه کاران چه کسانیند؟ همان کسانی که جذب دستگاه ظلم عبدالملکی شده اند. مبادا نزدیک آنها بروید. مبادا به ستمگران کمک کنید.

شما درست امام سجاد (ع) را در این چهره ترسیم کنید و ببینید از امام سجاد ، چگونه شخصیتی در ذهنتان تصور میکنید؟ آیا باز هم همان امام مظلوم کم حرف بیماری که هیچ به کار زندگی کار ندارد در ذهنتان مینشیند؟! امام یک عده از مومنین و دوستان و طرفداران و هواداران خودش را جمع کرده و دارد با این کیفیت آنها را از نزدیک شدن به دستگاه های ستمگر زمان و از فراموش کردن مبارزه منع و نهی میکند و نمیگذارد که آنها از طریق مبارزه منحرف بشوند.امام دارد آنها را شاداب و با طراوت و سرزنده نگه میدارد برای روزی که وجودشان بتواند در راه ایجاد حکومت اسلامی موثر باشد.

فلسفه امامت از دیدگاه امام

از جمله چیزهائی که دراین بخش از بیانات امام سجاد (ع) به نظرم خیلی جالب ومهم آمد یک قیمتی است که از تجربه های گذشته پیروان اهل بیت (ع) یاد میکند. در این بخش امام سجاد به مردم میگوید: شما یادتان است (یا خبر دارید) که در گذشته چقدر فشار از سوی حکام جائر بر شما وارد آمد؟ -منطور فشارهائی که بر پیروان اهل بیت در دوران معاویه یزید و مروان پیدا شد. اشاره امام به واقعه حره، واقعه عاشورا شهادت حجر بن عدی و رشید هجری و دهها حادثه مهم و معروف دیگری است که پیروان اهل بیت در طول زمان گذشته آنها را تجربه کرده بودند ودر ذهنشان بود امام میخواهد از تجربه های گذشته و از یاد آوری این خاطرات تلخ این مردم را در مبارزه شان ثابت قدم تر کند.به این عبارت توجه کنید:

“فقد لعمری استد برتم من الامور الماضیه فی الایام الخالیه من الفتن المتراکمه و الانهماک فیها ما تستدلون به علی تجنب الغواه و…”

به جان خودم قسم شما از جریانهای گذشته در دورانهای پیشین که پشت سر گذاشته اید از فتنه های انباشته و متراکم و غرق شدن در این فتنه ها حوادث و تجربه هائی را متوانید از آن آزمایش ها استفاده کنید و به آنها استدلال بر اجتناب و دوری از گمراهان و اهل بدعه ها و مفسدین در زمین بنمائید.

یعنی شما تجربه در دستتان هست ومیدانید که اهل بغی و فساد –یعنی همین حکام جور- هنگامی که مسلط شوند با شما چگونه عمل خواهند کرد؟ شما- با استناد به آزمون گذشته-هم اکنون میدانید که باید از اینها جدا شوید و از اینها فاصله بگیرید و در مقابل اینان صف آرایی کنید.

امام در خلال این بیان مساله امامت را به صورت صریح مطرح میکند. یعنی همان مساله خلافت و ولایت بر مسلمین و حکومت بر مردم و اداره نظام اسلامی .امام سجاد (ع) اینجا مساله امامت را به صراحت بیان میکند در صورتی که در آن دوران به آن صراحت نمتوانست اینگونه مطالب را برای عامه مردم مطرح کمد. میفرماید : “فقدما امرالله و طاعته و طاعه من اوجب الله طاعته”

-فرمان خدا و اطاعت او را مقدم بدارید و همچنین اطاعت کسی را که خدا اطاعت  او را واجب کرده است.

امام در اینجا فلسفه و مبنای امامت را از نظر شیعه معین میکند چه کسی باید بعد از خدا مورد اطاعت او را واجب کرده است اگر مردم آن زمان میخواستند روی این مساله فکر کنند خیلی آشکارا به این نتیجه میرسیدند که اطاعت عبدالملک واجب نیست چون ممکن نیست خدا اطاعت عبدالمک را واجب کرده باشد. عبدالملک با آن همه جور و فشاد و بغی پیدا است که شایسته اطاعت نیست. امام اینجا مساله امامت را ذکر میکند سپس برای اینکه تنها شبه ای هم که در ذهن مستمعانشان وجود دارد از بین برود میفرماید :

“…و لا تقدموا الامور الوارده علیکم من طاعه الطواغیت و فتنه زهره الدنیا بین یدی امر الله و طاعته و طاعه اولی الامر منکم”

آنچه که بر شما پیش می آید از طاغوت ها –یعنی عبدالمکها- آنرا در قبال اطاعت اولی الامر واقعی قرار ندهید. امام در این بخش از  بیانات خود نیز مساله امامت را صریحا مطرح میکند.حضرت هم در آن بیان قبلی و هم در این بیان به دو مساله اساسی توجه میکنند در این  دو بیان به دو جریان از آن سه جریانی که قبلا اشاره کردم اشاره شده است که یکی بازنگری و تجدید ذهنی افکار و معتقدات اسلامی مردم و آنان را به فکر عقاید اسلامی انداختن و به باز نگری دین وادار و تشویق کردن است و دیگری بعد مساله سیاسی ولایت امر یعنی مساله حکومت و فرماندهی نظام اسلامی است. امام، آن روز مردم را به این دو مساله آشنا میکنند و در حقیقت دارند برای آن نظام مورد نظر خودشان که نظام علوی و نظام الهی اسلامی است تبلیغات میکنند.

لزوم تشکیلات

یک نوع دیگر ازبیانات امام سجاد (ع) از این دو تا جالب تر است آن نوع ، بیاناتی است که تقریبا امام به طور صریح مردم را به داشتن یک تشکیلات اسلامی ویژه دعوت میکند. البته این دعوت تنها از مردمی که وابسته به آن بزرگوارند و الا اگر میخواستند مردمی را که جزو عامه مردمند به یک چنین تشکیلاتی دعوت کنند ، این دعوت افشا میشد و برای حضرت خیلی هم دشواری پیش می آمد از این نوع باز یک نمونه اش خوشبختانه در تحف العقول هست که در انجا نقل می کنیم.[۱]

امام چنین شروع می فرماید : “ان علامه الزاهد من فی الدنیا الراغبین فی الآخره ، ترکهم کل خلیط وخلیل و رفضهم کل صاحب لا یرید ما یریدون” نشانه زاهدان در دنیا که از دنیا چشم پوشیده و به آن بی رغبتند ، این است که هر دوست و یاری را که با آنان هم عقیده و هم فکر و هم دل و هم خواست نیست ، او را ترک میکنند . این آشکارا دعوت به یک تشکیلات شیعی است.اینها در این بیان می آموزند که بایستی به دیگرانی که خواسته آنها را دنبال نمیکنند ، انگیزه آنها ر ا ندارند و دنبال حکومت علوی و حکومت حق نیستند باید با آنها غریبه و بیگانه باشند. البته رفت وآمد و معاشرت دارند اما این معاشرت مثل معاشرت ملت ایران است در دوران قبل از انقلاب با آن – مثلا-بقال سر گذر که میدانستند ساواکی است یا فلان آجودانی که معلوم بود مواظب کار مردم است.

امام میفرماید : رفت و آمد و برخورد شما با کسانیکه اراده شما و فکر و راه شما را نمی پیمایند و ندارند و هدف نمیگیرند ، بایستی رفتاری غریبه وار و بیگانه وار باشد و آنها را ترک کرد.[۲]

نوع دیگر از بینات امام مطالب کلی است که این جنبه های خاصی که من بدان اشاره کردم در آن نیست. مثل رساله حقوق امام سجاد (ع) یک نامه و اینکه میگویند رساله الحقوق یعنی نامه حضرت که به یکی از دوستانشان نوشته اند و در آن حقوق افراد و اشخاص را در بر یکدیگر ذکر کرده اند. اما واقعا به قدر یک رساله مصطلح امروز ما میشود و اگر ترجمه و چاپ شود خودش یک کتاب میشود وشاید هم چاپ شده باشد.[۳]

در اینجا امام از تمام حقوقی که افراد و اشخاص بر یکدیگر در سمتهای گوناگون دارند یاد میکند . مثلا حق خدا بر تو حق اعضا و جوارحت ، حق گوشت ، حق چشمت ، حق زبانت ، حق دستت . اینها چه حقوقی بر تو دارند . سپس حق حاکم جامعه اسلامی بر تو ، حق تو بر حاکم جامعه اسلامی ، حق تو بر دوستانت ، حق تو بر همسایگانت ، حف تو بر خانواده ات . تمام اینگونه حقوقی که تنظیم کننده مناسبات میان افراد در نظام اسلامی است در این رساله بیان شده است. امام ، خیلی آرام و بدون اینکه نامی از حکومت و مبارزه و نظام آینده بیاورد ، در این نامه مبانی مناسبات نظام آینده را ذکر کرده است که اگر یک روزی نظام حکومت اسلامی در دوره خود امام سجاد – که البته احتمالش تقریبا منتفی بود – یا در دوره های بعد پدید آمد ، از پیش در ذهن مسلمانها مناسبات جاری بین مردم در آن نظام شکل گرفته و منظم شده باشد . یعنی مردم را با اسلامی که حکومتش در آینده به وجود خواهد آمد ،  آشنا  میکند . این هم یک نوع دیگر از بیانات امام سجاد (ع) است که خیلی جالب است.

یک نوع هم آن چیزی است که شما در صحیفه سجادیه می بینید که بحث از صحیفه سجادیه ، بحث بسیار مشروح و مفصلی است و شایسته است کسنی روی کتاب شریف صحیفه سجادیه کار کنند .

امام سجاد ((ع)):

رفت و آمد و برخورد شما با کسانی که اراده شما و فکر و راه شما را نمی پیمایند و ندارند ، بایستی رفتاری بیگانه وار باشد و آنها را باید ترک کرد.

صحیفه سجادیه مجموعه ایست از دعا درباره همه موضوعاتی که انسان در یک زندگی بیدار و هوشمندانه به آن موضوعات توجه دارد .بیشترین تکیه در این دعا ها به روابط قلبی و ارتباطات معنوی است . مناجاتهای گوناگون ، دعاهای گوناگون ، خواسته های –معنوی و تکامل زای فراوان و بیشمار در این کتاب هست و امام در ضمن این دعاها و به زبان دعا انگیزه های یک زندگی اسلامی را در ذهن مردم بیدار وزنده میکند.

یکی از نتایجی که دعا میتواند داشته باشد و بارها آنرا ما تکرار کردیم این است که انگیزه های سالم و صحیح را در دلها بیدار میکند.

وقتی میگوئید : “اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا ”

-خدا عاقبت کار ما را نیک کن ، این دعا یاد عاقبت امر را در دل شما زنده میکند و شما را به یاد عاقبت می اندازد . انسان گاهی از عاقبت خودش غافل میماند . فعلا دارد زندگی میکند و میگذارند و توجه ندارد که عاقبت ، در سرنوشت انسان تعیین کننده و نقش دهنده و مهم است. وقتی این دعا را کردید ، ناگهان شما را به یاد می اندازد و انگیزه توجه به عاقبت امر را در شما بیدار میکند و شما میروید دنبال این که عاقبت امرتان را خوب کنید. ولی چگونه خوب کنید ، این بحث دیگری است . تنها خواستم مثالی بزنم تا توجه شود که دعا چگونه انسان را به انگیزه های درست و صادق متوجه میکند. آری ، یک کتاب صحیفه سجادیه از اول تا آخر پر از انگیزه های شریف دعائی برای انسانها است که اگر انسان بدانها توجه کند واقعا همین صحیفه سجادیه کافیست که یک جامعه را توجه دهد و اصلاح و بیدار کند.

از آنها که بگذریم روایات کوتاه فراوانی از امام سجاد (ع) نقل شده است ، من یک نمونه اش را در بحثهای قبلی آوردم که متاسفانه در مجله اشتباه چاپ شده بود: ” اولا حر یدع هذه اللماظه الاهلها” لماظه یعنی پس مانده دهان سگ.چقدر این بیان مهم است :- آیا یک آزاد مرد (انسان آزاده ای) نیست که این پس مانده دهان سگ را برای اهلش بگذارد! پس مانده دهان سگ چیست؟ همین زخارف دنیوی ، کاخها ، تشریفات و این چیزهائی که همه دلهای ضعیف در دوران عبدالملک جذب آن میشدند. اینها را میگویند پس مانده دهان سگ . همه کسانی که نوکری عبدالملک یا نوکری نوکرانش یا حرکت در جریانش را میخوستند ، برای خاطر همین پس مانده های دهان سگ میخواستند .میفرماید : دنبال این پس مانده های دهان سگ نباشید  ای مومنان تا بدینوسیله جذب عبدالملک نشوید . از اینگونه بیانات انقلابی و جالب در سخنان امام سجاد (ع) زیاد است، که انشاالله به آنها خواهیم رسید. و از این قبیل است شعر های آن حضرت. حضرت سجاد شاعر هم بوده اند و شعر میگفتند و مضامینش هم همین مضامین است که انشاالله در آینده یاد آور خواهیم شد.

ادامه دارد…

 

۱- متاسفانه باید بگویم در تیترهای اینگونه بیانات امام – سجاد (ع) (که محدثین انتخاب کرده اند) هیچ کدام اشاره ای به آن محتوائی که ما اشاره کردیم ندارد. البته زهد واقعی هم همین است ، منتها آن برداشتی که معمولا از زهد میشده آن برداشت اینجا از این کلمه نمیشود و باید اشاره ای هم میشد که امام (ع) در این بیانشان دارند به مسائل سیاسی اشاره میکنند.

 

۲- به نظر من از این قبیل بیان هم در کلمات امام سجاد و هم در کلمات ائمه دیگر زیاد است. البته من در زندگی امام صادق (ع) و همچنین در زندگی امام باقر (ع) و نیز در زندگی حداقل سه چهار نفر از ائمه بعد از امام صادق یافته ام. حتی نشانه تشکیل منظمه و تشکیلات اسلامی را در کلمات امیر المومنین (ع) هم من رد پایش  را پیدا کرده ام ، که البته اینجا دیگر جای بحثش نیست و مفصل است. من خیال میکنم در یک جزوه ای که از یکی  سخنرانیهای قبلی من تنظیم شده به نام پیشوای صادق شواهدی ذکر کرده ام . البته آنکه چاپش کرده بدون اجازه من و با غلط و اشتباه چاپش کرده –الان دارم میگویم که این کتاب بدون اجازه من چاپ شده و غلط هم چاپ شده و ناقص هم هست.یعنی آنچه چاپ شده یک سوم آنچه من میخواستم بگویم نیست- در همان کتاب من شواهدی را ذکر کرده ام که ائمه (ع) بیانات و اظهاراتی در مورد تشکیلات و اسجاد سارمان اسلامی داشته اند.

۱- در نجف چاپ شده است با شرح به زبان عربی به نام رساله الحقوق توسط آقای سید حسن قبانچی ( پاسدار اسلام )

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *