اشاره
خداوند پیامبر اسلام(ص) و اهلبیت عصمت و طهارت(ع) را از هرگونه آلودگى منزّه فرموده است و به همین دلیل، آنان مىتوانند به طور کامل با روح و جان خود با قرآن در ارتباط باشند و تجلّى خداوند را در قرآن مشاهده کنند؛ در حالى که دیگران از شهود کامل جلوه حق بىبهرهاند.
آرى، آنها انسانهاى کاملى هستند که سیره و روش زندگیشان در تمام لحظات با حقیقت قرآن پیوند خورده است.
حضرات معصومان(ع) به عنوان کسانى که در فهم قرآن و عمل به آن الگو و اسوه مؤمنان هستند، با تعابیر گوناگونى انس با قرآن را بزرگترین مایه نجات و رستگارى انسانها دانسته و همگان را به این امر فراخواندهاند. آنان، ضمن توصیه دیگران نسبت به اُنسبا قرآن، خود نیز با قرآن اُنس ویژهاى داشتهاند. تا آنجا که در ظاهر و باطن همواره با قرآن بودهاند و قرآن در طول عمرشان، نصبالعین آنان بوده است. در این نوشتار مختصر، با نگاهى گذرا سیره قرآنى امام صادق با قرآن کریم مورد بررسى قرار مىدهیم.
انس امام صادق(ع) با قرآن
در سیره امام صادق (ع) آمده است که فرمود: “به دنبال مونسى بودم که در پناه آن، آرامش پیدا کنم، آن را در قرائت قرآن یافتم.”۱ همچنین آن حضرت فرمود: “القرآن عهد اللّه الى خلقه ینبغى للمرء المسلم أن ینظر فى عهده وأن یقرأ منه فى کلّ یوم خمسین آیه؛ قرآن، میثاقى است بین خالق و مخلوق و شایسته است یک مسلمان، هر روز به این عهدنامه نظر کند و (حداقل) پنجاه آیه از آن را بخواند.”
امام صادق (ع) مىفرماید: “إنَّ هذَالقُرآنِ فیهِ مَنارُالهُدى وَ مَصابیحُ الدُّجى فَلْیَجُلْ جالٍ بَصَرَهُ وِ نَفْتَحُ لِلضِّیاءِ، نَظَرَهُ فَإنَّ التَّفَکَّرَ حَیاهُ قلْبِ الْبَصیرِ کَما یَمْشىِ الْمُسْتَنیرُ فِىالظُّلُماتِ بِالنُّورِ؛۲ همانا قرآن (کتابى) است که در آن جایگاه نور هدایت و چراغهاى شب تار است. پس شخص تیزبین باید که در آن دقّت نظر کند و براى پرتوش نظر خویش را بگشاید. زیرا که اندیشه کردن، زندگانى و مایه حیات قلب بینا است. چنان که آن که جویاى روشنایى است، در تاریکىها به سبب نور راه پیماید.”
امام صادق (ع) قبل از قرائت قرآن، وقتى که آن را در دست مىگرفتند به خداوند عرض مىکردند:
“أَللَّهُمَّ اِنّى أَشْهَدُ أَنَّ هذا کِتابُکَ المُنَزَلُ مِنْ عِنْدِکَ عَلى رَسولِکَ محمّد بن عبدالله، وَ کَلامُکَ النَّاطِقُ عَلى لِسانِ نَبِیِّکَ، جَعَلْتَهُهادِیاً مِنْکَ اِلى خَلْقِکَ وَ حَبْلاً مُتَّصِلاً فیما بَیْنَکَ وَ بَیْنَ عِبادِکَ. أَللّهمَّ إِنّى نَشَرْتُ عَهْدَکَ وَ کِتابَکَ، اللّهمَّ فَاجْعَلْ نَظَرى فیهِ عِبادَهً، وَ قِرائَتى فِیهِ فِکْراً، وَ فِکْرى فیهِ اعْتِباراً، وَاجْعَلْنى مِمَّنِ اتَّعَظَ بِبَیانِ مَواعِظِکَ فیهِ وَاجْتَنَبَ مَعاصیکَ، وَ لا تَطْبَعْ عِنْدَ قِرائَتى عَلى سَمْعى، وَ لا تَجْعَلْ عَلى بَصَرى غِشاوَهً، وَ لا تَجْعَلْ قِرائَتى قِرائَهً لا تَدَبُّرَ فیها، بَلِ اجْعَلْنى أتَدَبَّرُ آیاتِهِ وَ أَحْکامَهُ، آخِذاً بِشَرائِعِ دینِکَ، وَ لا تَجْعَلْ نَظَرى فیهِ غَفْلَهً وَ لا قِرائَتى هَذَراً، إِنَّکَ أَنْتَ الرَّؤُوفُ الرحیم؛۳ خدایا! من شهادت مىدهم این، کتاب توست که از نزد تو بر رسولت محمّد بن عبداللّه نازل شده است. و کلام توست که بر زبان پیامبرت جارى شده است. آن راهادى به سوى خلقت قرار دادهاى و ریسمان متّصل بین خود و بندگانت قرار دادهاى.
خدایا! من عهد و کتابت را باز مىکنم.
خدایا! نظر کردنم در قرآن را، عبادت و قرائتم را، فکر و فکر کردنم در آن را عبرتپذیرى قرار ده. مرا از کسانى قرار ده که به وسیله بیان مواعظ تو در قرآن، موعظه مىپذیرند و از نافرمانى تو پرهیز مىکنند. و هنگام قرائت کردنم، برگوش (دل) من مُهر (غفلت) و بر دیدگانم (قلبم) پرده (جهالت) نکش. و قرائتم را قرائتى که بدون تدبّر در آن باشد، قرار نده، بلکه مرا طورى قرار ده که در آیات قرآن و احکام آن تدبّر کنم به گونهاى که شرایع دینت را اخذ کنم. و نظرم را در آن، نظر غفلت و قرائتم را، بیهوده گویى قرار نده. به درستى که تو مهربان و رحیم هستى.”
امام صادق (ع) درباره حق تلاوت آیات مىفرماید:
“فَانْظُرْ کَیْفَ تَقْرَأُ کِتابَ رَبِّکَ وَ مَنشُورَ وَلایَتِکَ، وَ کَیْفَ تُجیبُ أوامِرَهُ وَ نَواهِیَهُ وَ کَیْفَ تَمْتَثِلُ حُدُودَهُ، فَإِنَّهُ کِتابٌ عَزِیزٌ لایَأْتیهِ الْباطِلُ مِنْ بَینِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکیمٍ حَمیدٍ، فَرَتِّلْهُ تَرْتیلاً وَ قِفْ عِندَ وَعْدِهِ وَ وَعیدِهِ، وَ تَفَکَّرْ فِى أَمْثالِهِ وَ مَواعِظِهِ وَاحْذَرْ أَنْ تَقَعَ مِنْ إقامَتِکَ حُرُوفَهُ فى إِضاعَهِ حُدُودِهِ؛۴ بنگر چگونه نامه پروردگارت و منشور ولایتت را مىخوانى و چگونه امرها و نهىهاى او را پاسخ مىدهى و چگونه از حدود الهى فرمانبردارى مىکنى، که این قرآن کتابى است استوار که نه از پیش رو و نه از پشت سر، از هیچ طرف، باطلى سراغ آن نمىآید، نازل شدهاى از سوى خداى حکیم و ستوده است. پس آن را به نیکى تلاوت کن، هنگام (برخورد با) وعده و وعیدش درنگ کن و در مَثَلها و موعظههایش بیندیش، و پرهیز از این که با مراعات حروف، به تباه ساختن حدود آن بیفتى!”
این تعبیر، به راستى که شگفت است، برخى در قرائت، تنها به ادای صحیح مخارج حروف و رعایت قواعد تجوید و لحن و صوت مىاندیشند، امّا حقیقت قرآن را مورد بى مهرى و بى اعتنایى قرار مىدهند. این همان “اقامه حروف” و “اضاعه حدود” است و پرداختن به پوست و غفلت از مغز!
امام صادق (ع) هم در تفسیر “وَ رَتِّلِ القُرآنَ تَرتِیلاً”؛ مفهوم ترتیل و حقّ تلاوت را یکى، مکث و درنگ هنگام خواندن دانسته، یکى هم، زیبا خواندن قرآن: “و تُحَسِّنَ بِهِ صَوتَکَ.”۵
آن امام همام به هنگام ختم قرآن عرضه مىداشت:
“أللّهمَّ انّى قَدْ قَرَأْتُ ماقَضَیتَ مِنْ کِتابِکَ الَّذى أَنْزَلْتَهُ عَلى نَبِیِّکَ الصّادِقِصلى الله علیه وآله وسلم، فَلَکَ الحمدُ رَبَّنا، اللّهمَّ اجْعَلْنى مِمَّنْ یُحِلُّ حَلالَهُ وَ یُحَرِّمُ حَرامَهُ وَ یُؤْمِنُ بِمُحْکْمِهِ وَ مُتَشابِهِه، وَاجْعَلْهُ لى اُنْساً فى قَبْرى وَ اُنساً فى حَشْرى، وَاجْعَلْنى مِمَّنْ تُرْقیهِ بِکُلِّ آیَهٍ قَرَأَها دَرَجَهً فى أَعْلى عِلِّیینَ، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمینَ؛۶ خدایا! همانا من آنچه را که از کتابت بیان نمودهاى، تلاوت کردم؛ همان کتابى که بر پیامبر راستگویت فرو فرستادى. پروردگارا! سپاس و ستایش، سزاوار توست. خداوندا! مرا جزو گروهى قرار بده که حلال قرآن را، حلال و حرامش را، حرام شمرده و به محکم و متشابه آن، معتقد هستند. و قرآن را در قبرم و هنگام حشر و زنده شدنم، انیس و مونسم ساز، و نیز مرا جزو کسانى قرار بده که به سبب تلاوت هر آیهاى، آنها را به والاترین مقامات (بهشتى) مىرسانى و بر درجه آنان مىافزایى. به رحمتت اى مهربانترین مهربانان!”
بر اساس نقل دیگر، امام صادق (ع) اینگونه دعا مىخواند:
“أللّهمَّ إنّى قَرَأتُ ما قَضَیتَ لى مِن کِتابِکَ، الَّذى أَنْزَلتَهُ عَلى نَبِیِّکَ محمّدٍ صَلواتُکَ عَلَیهِ وَ رَحمَتِکَ، فَلَکَ الحَمْدُ رَبَّنا، وَ لَکَ الشُّکْرُ وَالمِنَّهُ عَلى ما قَدَّرْتَ وَ وَفَّقْتَ.
اللّهمَّ اجْعَلْنى مِمَّنْ یُحِلُّ حَلالَکَ، وَ یُحَرِّمُ حَرامَکِ، وَ یَجْتَنِبُ مَعاصیکَ، وَ یُؤمِنُ بِمُحْکَمِهِ وَ مُتَشابِهِهِ وَ ناسِخِهِ وَ مَنْسُوخِهِ، وَاجْعَلْهُ لى شِفاءً وَ رَحْمَهً، وَ حِرْزاً وَ ذُخْراً.
اللّهمَّ اجْعَلْهُ لى اُنْساً فى قَبرى، وَ اُنْساً فى حَشْرى، وَ اُنساً فى نَشْرى، وَاجْعَلْهُ لى بَرَکَهً بِکُلِّ آیَهٍ قَرَأْتُها، وَارْفَعْ لى بِکُلِّ حَرْفٍ دَرَجَهً فى أعْلى عِلِّیّینَ، آمینَ یا ربّ العالمینَ.
اللّهمَّ صَلِّ عَلى محمّدٍ نَبِیِّکَ وَ صَفیِّکَ وَ نَجیِّکَ وَ دَلِیلِکَ، وَالدَّاعى الى سَبیلِکَ، وَ عَلى أَمیرِالمؤمنینَ وَلِیِّکَ وَ خَلیفَتِکَ مِنْ بَعْدِ رَسُولِکَ، وَ عَلى أَوصِیائِهِمَا المُسْتَحْفِظینَ دینَکَ المُسْتَوْدِعینَ حَقَّکَ، وَ عَلَیهِمْ أجْمعینَ السّلامُ وَ رحمهُ اللّه و برکاته.”۷
پىنوشتها:
- میرزا حسین النورى، مستدرک الوسائل،ج ۱۲،ص ۱۷۴٫
- اصول کافى، ج ۴،ص ۴۰۰،انتشارات علمیه اسلامیه.
- بحارالانوار، ج ۹۲،ص ۲۰۷٫
- بحارالانوار، ج ۸۲،ص ۴۴٫
- الحیاه، ج ۲،ص ۱۵۸٫
- بحارالانوار، ج ۹۲، ص ۲۰۷٫
- همان، ص ۲۰۸٫