حجهالاسلام و المسلمین محمد تقى رهبر
سخن عشق یکى بود ولى آوردند
این سخنها به میان زمره نادانى چند
(حکیم سبزوارى)
چهار ماه از انتخابات ریاست جمهورى مىگذرد، در این مدت بسیارى حوادث را شاهد بودیم که هر چند تلخ و ناگوار بوده امّا درسها و عبرتهاى آن آموزنده بود. تجمعات غیر قانونى، اعتراضهاى ناموجّه، یاغى گرى در برابر قانون، تخریب اموال عمومى و خصوصى و دست آلودن به خون بىگناهان، میدان دادن به بیگانه، تعزیه دارى شیادانه براى شهیدان ساختگى! با هدف بحران آفرینى و اعلامیههاى بحران ساز با قصد تحریک و ناامن سازى محیط، تهمت و افترا به نظام و آبروریزى نا حق و غیر قابل گذشت و چراغ سبز بیگانه امپریالیسم و رژیم صهیونیستى دادن توسط عوامل فریب خورده پى آمد این تراژدى تلخ و ناگوار بود که یکى پس از دیگرى رخ نمود و هر یک از اینها به حساب دو کاندیداى شکست خورده و برخى هوادارانشان نوشته شد و عقبه سیاسى آنها را بیش از پیش بى نقاب رسوا کرد.
عقبههاى سیاسى که سالها مترصد فرصت بودند تا عقدههاى درونى را خالى کنند و اغراض حزبى خود را تحقق بخشند و در فضاى فراهم شده میدان دار عرصه سیاسى کشور گردند.
از آن زمان که جریان اصلاح طلب با هدف بازنگرى در آرمانهاى امام و انقلاب پا به عرصه سیاسى و گاه مدیریت کشور نهاد در تعقیب این اهداف بود و هر از چندگاه بى پرده از این اهداف دم مىزد. زیر سؤال بردن دفاع مقدّس، آرمان آزادى قدس و دفاع از مظلومین فلسطین و مستضعفان جهان و جاودانگى آرمانهاى امام و انقلاب و استکبار ستیزى و سازش ناپذیرى در برابر نظامهاى سلطه، اباحیگرى اخلاقى و هنجارشکنى اجتماعى و معارضه با مفاهیم اصیل اسلامى و احکام مسلّم دینى و زیر سؤال بردن اصل خدشهناپذیر ولایت فقیه که عمود این نظام است، دست آورد دوره اصلاحات بود که مدارک و شواهد آن در آرشیو مطبوعات مضبوط است و جریانها و جبهههاى سیاسى به این موارد دامن مىزدند و امید به بیگانه مىدادند که انقلاب اسلامى رو به افول است. انتخاب ریاست جمهورى فرصت مناسبى بود که بیگانهگان را به طمع انداخت که همه ابزارهاىسیاسى و رسانهاى و دلارها و جاسوسها را بکار گیرند و لحظه به لحظه آشوبگران را خط بدهند و چهرههاى سیاسى ورشکسته را امیدوار سازند تا آنجا که سران آمریکا و انگلیس به صراحت اعلام حمایت از جریان پدید آمده و فلان کاندیداى فریب خورده بنمایند! و همه اینها بلطف خدا و رهبرى شایسته و بیدارى ملت نقش بر آب شد، امّا درسهاى آن به جاى ماند و انقلاب بار دیگر در سىسالگى خود پوست انداخت و ناخالصىها را دور ریخت و دست غیب آمد و بر سینه نامحرمان زد. مهرههاى سیاسى دغلکار سوختند و از رده خارج شدند و به صف پیشینیان پیوستند و خطوط سیاسى رنگ باختند و خط راستین امام و ولایت برجاى ماند و دشمن سیاه روى شد و نظام توانمندتر از گذشته در عرصه جهانى با قامتى استوار ایستاد که در جریان انرژى هستهاى و موضع انفعالى زیاده خواهاى استکبارى در محافل بین الملل دیدیم و اعترافات بیگانگان در این عرصه گواه مدعاست و اینک چند مسئولیت فرا روى ماست:
حراست از وحدت ملى
آنچه در این حوادث نباید خدشه پذیرد وحدت ملى یکپارچهگى هفتاد میلیونى ایران اسلامى است چیزى که نخبهگان و دلسوزان نظام و بزرگان حوزه و سیاست بر آن تأکید دارند که البته خواسته به حقى است و همه براى آن باید تلاش کنند و نقشها را کاهش دهند و به ریسمان الهى چنگ بزنند و نقشه دشمنان را نقش بر آب سازند.
در این فصل از گفتار نکاتى قابل مداقه و توجه است: عامل وحدت ملت و عوامل اختلاف کیانند؟
۱- عامل وحدت را مىتوان در بنیان اعتقادى و ایمانى و منافع مشترک ملى جستجو کرد. وحدت از خصائص مؤمنان است آنانکه فرمان خدا را پذیرا شده و به حبل اللّه چنگ زدهاند و از تفرقه پرهیز کردهاند: (واعتصموا بحبل اللّه جمیعاً ولاتفرقوا…) فرمان الهى است که به مؤمنان گوشزد مىکند بیاد آورند روزگار کفر و شرک و بى ایمانى را که دشمنان یکدیگر بودند و خداوند با روح ایمان دلهاى آنان را پیوند داد و از پرتگاه خانمانسوز جاهلیت و کفر و عناد رهانید و به نظام آرمانى توحید هدایت کرد و این نعمت بزرگ را کفران نباید کرد. بر همین اساس ملت بزرگ ما از انسجامى مثال زدنى برخوردار شد و با این سرمایه بزرگ آسمانى توانست اهریمنان زمینى را از پاى درآورد و نظام جمهورى اسلامى را پى افکند و سى سال در مجاهدتى خستگىناپذیر خاک یأس و نومیدى بر چشم بدخواهان بپاشد آنانکه از دیرباز گفته بودند: “تفرقهبینداز و حکومت کن” و استعمار پیر و کهنه و نو همواره کوشیده و مىکوشند این سرمایه عظیم و همبستگى ایمانى و ملى را هدف قرار داده وحدت ملى را به اختلاف و انسجام اسلامى را به عناد و تفرقه تبدیل کنند و در رهگذر انتخابات گذشته این بذر را پاشیدند و آتش افروزى کردند.
هرچند با سکان دارى ولىّ امر و رهبرى نظام و بیدارى ملت بزرگ توطئه بیگانه شکست خورد و سیاه روئى براى کسانى باقى ماند که عَلَم اختلاف برافراشتند و با طرح تقلّب در انتخابات کارگزار طرح بیگانه شدند و خونهایى ریختند که بعداً براى آن تعزیه دارى کردند!
گناه این چهرههاى سیاسى را نه خدا مىبخشد و نه ملت چشم پوشى مىکند و اینها با ننگ نامى روزگار خواهند گذراند تا به اسلاف یاغى و سرکش خود بپیوندند.
محاکمه و مجازات سرکردگان فتنه
در عین حال این سرکردگان فتنه نباید از کیفر و مجازات مصون بمانند، همانگونه که شکایات بى شمار مردم از این فتنه گران در حال طرح شدن است و دستگاه قضائى رسیدگى عادلانه خواهد کرد. امیرمؤمنان علیه السلام مىفرماید: “هلاکت پیشینیان در این بود که اگر ضعیفى بزهکارى مىکرد حد بر او جارى مىکردند و اگر شخص قدرتمندى مرتکب بزهکارى مىشد او را معاف مىنمودند!” بنابراین اگر یک جوان فریب خورده بر ضد امنیّت کشور حرکت کرده و مجازات دارد چرا آنها که در اطاقهاى فرماندهى فتنه نشسته و این جوانان را تحریک مىکنند مجازات نداشته باشند؟! برخورد با این مجرمان مىتواند درسآموز براى دیگران باشد که بدانند مصالح کشور و امنیّت عمومى و حقوق ملت و کیان نظام نباید بازیچه افراد مغرور و متمرّد و فتنه گر قرار گیرد. و ناگفته پیداست که سران فتنه امروز دیگر پایگاه و اعتبارى در پیشگاه ملت حتى از نظر هوادارانشان ندارند، چرا که ماهیت آنان بر ملا شده و مردم چک سفید امضاء به اینها ندادهاند. مردم به مصالح خود و مصالح نظام مىاندیشند و آرامش مىخواهند که به کار و زندگى شان برسند و مرفهین بى درد و این سران فتنهاند که نگرانى معیشت و اشتغال ندارند و دستخوش هواهاى نفسانى و گرایشهاى سیاسى و خودخواهىها هستند. بنابراین تصوّر اینکه امروز سیزده میلیون پشت سر فلان جریان ایستادهاند تصورى است باطل. امروز را با روز انتخابات نمىتوان قیاس کرد. شرائط آنروز و امروز از زمین تا آسمان تفاوت کرده است و آنانیکه دم از وحدت ملى مىزنند باید بدانند مردم در این جریانها همه بىتقصیرند و همه خواهان مصالح کشور و امنیّت جامعه و به حل مشکلات فکر مىکنند نه خودخواهىهاى افراد خاص یا قشر بخصوص. گذشت حوادث بسیارى موارد را روشن کرده و امروز روز کار و خدمت و همبستگى براى حلّ مشکلات و به حرکت در آوردن چرخهاى اقتصاد و معاش و سازندگىهاست و… و حساب اینها را از چند هزار بیمار روانى و اخلالگر و ناامن کننده جامعه باید جدا کرد و به تحرکاتى که به هر عنوان در هر نقطه و هر مناسبت توسط اخلالگران صورت مىپذیرد بدون گذشت و با قاطعیت باید پاسخ داد تا همگان بدانند نظام اسلامى در حفظ و حراست از مرزهاى سیاسى و اعتقادى و امنیتى خود با کسى شوخى ندارد و عقل و شرع و عرف حکم مىکند که با عناصر مفسد برخورد قاطع باید صورت پذیرد.
قانون، فصل الخطاب اختلافات است
در این بخش از سخن کلامى از امام راحل و معمار این نظام قابل توجّه و رهگشااست امام بزرگوار براى مردم نقش بنیادین قائل بود و در منازعات سیاسى، مردم گناهى ندارند و با اشاره به اینکه مردم بى تقصیرند و مشتى متمرّد و خود خواهند که سرکشى مىکنند مىفرماید: “این مردم بیچاره، همه چیز را قبول دارند این من و شما هستیم که هر جا بر خلاف مصلحت ما باشد مىگوئیم اساس را قبول نداریم. هرجا هر کس بر خلاف من است این اصلاً مسلمان هم نیست و هر که بر وفق من است اگر شمر هم باشد این ابوذر است! اصلاح کنید خودتان را…”
حضرت امام در جاى دیگر مىفرماید:
“غلط میکنى قانون را قبول ندارى، قانون تو را قبول ندارد. نباید از کسى پذیرفت که ما شوراى نگهبان را قبول نداریم. نمىتوانى قبول
نداشته باشى. مردم به اینها رأى دادهاند، مردم به قانون اساسى رأى دادهاند، مردمى که به قانون اساسى رأى دادند منتظرند که قانون اساسى اجرا بشود، نه اینکه هر کس از جائى صبح بلند شود بگوید من شوراى نگهبان را قبول ندارم، من قانون اساسى را قبول ندارم، من رئیس جمهور را قبول ندارم، من دولت را قبول ندارم، نه همه باید مقیّد به این باشند که قانون را بپذیرند ولو خلاف رأى شما باشد باید بپذیرید، براى اینکه میزان اکثریت است…”
و در جاى دیگر با اشاره به اینکه مردم، قانون شکنان و سرکشان را قبول ندارند و خودشان آنها را طرد مىکنند هشدار مىدهد:
“اگر مىخواهید که از صحنه بیرونتان نکنند بپذیرید قانون را. هى قانون نگوئید و خودتان خلاف قانون عمل بکنید. بپذیرید قانون را، همه تان روى مرز قانون عمل بکنید و اگر همه روى مرز قانون عمل بکنند اختلاف دیگر پیش نمىآید، دعواهاى ما دعوائى نیست که براى خدا باشد، همه این را از گوشتان بیرون کنید…اینها تلبیسات ابلیس است که بر ما غلبه کرده است و این تلبیسات ابلیسى اگرچنانچه مسامحه کنید شما را به جهنم مىفرستد در همین دنیا هم به تباهى مىکشد.”
دیکتاتورهاى مظلوم نما!
بطور خلاصه کسانى که امروز از وحدت ملى دم مىزنند دو طرف اختلاف را نباید یکسان بنگرند. این بى عدالتى است که طرفین دعوى را به وحدت دعوت کنیم، بدون اینکه بى گناه از گنهکار باز شناخته شود. این به معناى بى تفاوتى حق و باطل است. باید دید مجرم کیست؟ آیا کسانى که بذر اختلاف مىپاشند و جوّ ناامنى در جامعه مىآفرینند؟ یا دولت قانونى و جریان هوادار آن که قانون را فصل الخطاب مىدانند؟ و این همان چیزى است که
رهبرى نظام نیز بر آن تأکید فرمودند و در کلام امام راحل دیدیم که محور را قانون بیان کردند. در مقابل جریان انحرافى و سران فتنه که پرچم اختلاف افکنى را به دوش مىکشند و دیکتاتورى مظلومانه! را پیشه کردهاند. باز در اینجا به سخن امام راحل بنگریم:
“اگر یک جائى به قانون عمل شد و یک گروهى در خیابانها بر ضد این عمل بخواهند عرض اندام کنند، این همان معناى دیکتاتورى است که مکرر گفتهام و قدم به قدم پیش مىرود. این همان دیکتاتورى است که انسان به هیتلر مبدّل مىشود. این همان دیکتاتورى است که انسان را به استالین مبدّل مىکند، اگر قانون در کشورى عمل نشود، کسانى که مىخواهند قانون را بشکنند اینها دیکتاتورانى هستند که به صورت اسلامى پیش آمدهاند یا بصورت آزادى و امثال این حرفها.”
در هر حال امروزه کشور از این مراحل عبور کرده و براى آینده باید فکرى کرد. کشور ما بحمد اللّه در عرصه جهانى در اوج عزت و اقتدار است و دشمنان درس خود را از انتخابات خواندهاند و جز پذیرش دولت قانونى و مقتدر راه دومى ندارند به عبارت دیگر ما با خارجىها مشکلى نداریم و این داخلىها هستند که باید سر عقل بیایند و بیش از این عرض خود را نبرند و زحمت براى مردم فراهم نکنند. مسئله وحدت ملى هم همانگونه که گفتیم در میان توده مردم حل است.
بىاعتمادى را به مردم تزریق نکنید
و خواص و نخبهگان باید این حقیقت را درک کنند و بازیچه این و آن قرار نگیرند مشکل خواص اینست که با توده مردم ارتباط ندارند و با کوچه و بازار بیگانهاند از واقعیات جامعه بى خبرند و لذا هراس اختلافات اجتماعى آنها را مىآزارد، و شاید حسن نیّت هم داشته باشند! عیب کار اینجاست که کانال ارتباطى خواص قشر خاصى هستند که حسن نیت آنان مورد تردید است. اینها بى اعتمادى را به خواص و نخبه گان تزریق مىکنند و گرد یأس و نومیدى مىپاشند و مىخواهند فضا را بحرانى نشان دهند و مثلاً اگر چند ده نفر جوان در یک جایى تجمع کرده و شعار مخالف دادند این را به حساب ملت مىگذارند در حالیکه این حرکتها در برابر توده ملت قطرهاى است در برابر دریا که ارزش عددى ندارد و در عین حال باید نخبه گان و اساتید و رؤسا مراقب این اوضاع و احوال باشند، جوانان را توجیه کنند و مجال بحران آفرینى به فتنه گران ندهند. این قابل قبول نیست که مثلاً چند دانشجو که شاهرگ حیاتشان را حقوق ملت تغذیه مىکند و با پول این مردم رنج دیده رایگان تحصیل مىکنند به ملت دهن کجى کنند و به آشوبگران بپیوندند و نغمه مخالف بسرایند. همچنین در این مرحله وظیفه مسؤولان امنیتى است که به دقت اوضاع و احوال را در کنترل داشته باشند و از منافع ملى دفاع کنند و به سردمداران فتنه بیش از این مجال ندهند و با عقبه سیاسى آنها برخورد قانونى نمایند که اگر آنها تحمّل کنند ملت تحمّل نخواهد کرد، این حق مردم است که مجازات قانونى سران فتنه را مطالبه کنند و دستگاه قضایى باید این خواسته را پاسخ دهد.