موعود

 

بیا موعود! حسن مطلع این شعر، نام توست

و با هر واژه، ضرباهنگ پولادین گام توست

سر انگشتانم از موسیقی الهام تو رقصان

و این گل نغمه‌ها آکنده از عطر کلام توست

مرا آتش نزد این مستی جام از پی هر جام

که افروزنده این دور بی‌فرجام، جام توست

بیاور فصل‌ها را بویی از اردی‌بهشت عشق

شمیم این شقایق‌زارها مست از مشام توست

شبانه، آفتابی‌شو که آیینه در آیینه

تمام چشم‌ها همراز خورشید همام توست

پر از رنگین‌کمان است آسمان، در رقص پرچم‌ها

بر افراز آن شکوه سبز را، وقت قیام توست

ببین منظومه های آفرینش، رو به پایان است

سراپا شور! گل کن! نوبت حسن ختام توست

محمّد تقی اکبری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *