حجتالاسلام محسن عباسی
مقدمه
تا این شماره سه گام از گامهای موفقیت در زندگی مشترک را طی کردهایم. ابتدا در بارۀ هدف زندگی و نقش آن در زندگی مشترک سخن گفتیم و پس از آن به سراغ گام دوم رفتیم تا نشانههای موفقیت در زندگی مشترک را بشناسیم. در گام سوم هم دنبال سنگ محکی برای تصمیمهایمان بودیم که مطمئنتر از حرف خدا هیچ ملاک دیگری نیافتیم. حالا در گام چهارم میخواهیم به جایگاه خودمان در عالم هستی بیندیشیم تا زندگی را بر اساس همان جایگاهی که خدا برای ما در نظر گرفته مدیریت کنیم.
در محور مختصّات عالم، برای تو جایی مشخّص شده، اگر سرِ جای کس دیگری قرار گرفتی، هر اندازه هم که بالا بروی، تشویق نخواهی شد. زنهار از زحمت بیهوده!
انداموار بودن جهان هستی و از جمله خانواده حقیقتی غیرقابل انکار است. زن در صورتی میتواند همسر موفقی باشد که در جایگاه زنانگی خود قرار بگیرد و مرد در صورتی میتواند همسر توانایی باشد که از جایگاه مردانگی خود به جای دیگری نرود. وقتی این دو نسبت به نقش خود در این اندام آگاه , یا به آن پایبند نباشند، رابطۀ آنها در معرض آسیب واقع خواهد شد.
استعدادهای طبیعی مرد و زن برای هر یک وظایفی را اقتضا میکند. زن به دلیل برخورداری از احساسات لطیف، مدیریت عاطفی خانه را بر دوش میگیرد. زندگی در خانهای پُر از امکانات رفاهی، امّا بیبهره از عاطفه، زندگی نیست، مرگ تدریجی است. وظیفۀ مرد هم دلیل استعدادها و روحیاتی که به طور طبیعی در او وجود دارد، مدیریت اقتصادی و منطقی خانه است. مرد نمیتواند مثل زن از عهدۀ تربیت کودک برآید، زیرا تربیت کودک مستلزم عاطفه، لطافت قلب، حوصله و صبر بسیار است که مرد به اندازه زن از آن برخوردار نیست.(۱)
حالا اگر زن از این جایگاه طبیعی خارج شود و مرد در جایگاه زن قرار گیرد، نه تنها کارها به سامان نمیرسند؛ بلکه خرابکاریهایی به بار میآیند که درست کردنشان کاری است کارستان.
زیبایی اندام انسان در این است که هر کدام در جای خود قرار گرفته، کار مخصوص به خود را انجام میدهند. اگر روزی گوش بخواهد جای چشم قرار بگیرد و به جای شنیدن، ببیند، نه تنها نمیتواند ببیند، بلکه قیافۀ انسان را خندهدار میکند. انداموار بودن عالم خلقت یعنی همین. زن باید زنانگی کند و مرد، مردانگی. اصلاً زیبایی زندگی در این است که هر کسی کار خود را انجام دهد.
زنی که در جایگاه مردانگی قرار میگیرد، علاوه بر آنکه نظم طبیعی خانواده را به هم میزند، نمیتواند بهدرستی از عهدۀ کار برآید، زیرا در طبیعت او، چنین سرمایهای تعبیه نشده است. باید انداموار بودن جهان آفرینش را پذیرفت که به قول شیخ محمود شبستری:
جهان چون زلف و خط و خال و ابروست
که هر چیزی به جای خویش نیکوست
به نظر میرسد در تنظیم شغلها هم باید این نکته را در نظر گرفت. یعنی به جای اینکه یک مرد در رشتۀ مامایی درس بخواند و یک زن در رشتۀ معدن، رشتههای زنانهای را که مخاطب مستقیم آن زنان هستند و یا نیازمند روحیۀ لطیف و عاطفیاند، برای زنان و رشتههایی را که نیازمند روحیۀ لطیف نیستند و حتی گاهی محتاج یک روحیۀ خشن هستند، برای مردان در نظر بگیریم.
زن و مرد باید بپذیرند که کمال آنها در رشد استعدادهای ذاتیشان است و در صورتی کامل میشوند که به این موضوع توجه کنند.
بد نیست که چشمهایمان را بشوئیم و جور دیگری ببینیم. مرد و زن دو جنس مخالف نیستند؛ بلکه مکمّل همند. مقابل هم نیستند، در کنار همند. دنیای این دو به هم گره خورده و وزنش سنگین است و هیچ کدام نمیتوانند بهتنهائی بلندش کنند. خدا زن را زن آفرید و مرد را مرد تا بتوانند دو سر این دنیا را بگیرند و بلند کنند. امّا کسانی که آبشان با خدا در یک جوی نمیرود، طوری مغز زن را شستشو دادند که زنانگی خود را رها کرد و همان طرفی را گرفت که مرد گرفته است و میخواهند دنیا را بلند کنند. به این شکل دنیا هر دو را زمین میزند!
در دنیای معاصر نکته عجیب این است که آنچه که خدا به زن داده، مایۀ عقبماندگی محسوب میشود و مرد شدن زن، پیشرفت او تلقی میگردد! ثروت انحصاری زن روح لطیف اوست، امّا کار به جائی رسیده که زن از لطافتش شرم دارد و آن را زیر ژستهای مردانه مخفی میکند تا از مرد عقب نماند. خدای حکیم مادری کردن را روی دوش زن گذاشت که شایسته این نقش عظیم است. عجب از انسانی است که ادعای حکمت دارد و کار مردانه را به جای مادری، راز پیشرفت زن میداند! زن اگر تا قیامت هم در خط مسابقۀ مردانگی باشد، همیشه از او عقب میماند. زن برای مردانگی کردن ساخته نشده و بدیهی است که در مسابقۀ مردانگی از مرد عقب میمانَد.
ای زن! تو برای رقابت با مرد آفریده نشدهای. آن سر دنیا که باید به دست تو بلند شود روی زمین مانده. چرا اصرار داری همان طرفی را بگیری که مرد گرفته؟ جای تو در آن سو خالی است. زندگی، لنگ توست. از اینجا رانده و از آن جا مانده شدهای. زنهایی که خواستند مرد شوند، مرد که نشدند هیچ، از زنانگی خود هم جا ماندند. راز کمال زن، زن ماندن اوست. بدا به حال کسانی که زن بودن را نشانۀ عقب ماندن زن میدانند.
اگر این نگاه را پذیرفتیم، دیگر زن خواهان حضور مردانه در عرصۀ جامعه نخواهد بود(۲) و هنگامی که در خدمت خانواده است و مدیریت داخلی آن را به عهده میگیرد، احساس شکست و عقبماندگی نمیکند، بلکه خود را در مسیر رشد و کمال میبیند و واقعاً هم همین طور است.(۳) ارزش چنین زنی از هزار مرد که از انجام وظیفۀ خویش کوتاهی میکنند، بیشتر است.(۴) کار در خانه در نگاه خداوند بهقدری ارزش دارد که ذرهای از آن فراموش نشده و برای کوچکترین کارها، بزرگترین پاداشها داده میشود.(۵)
این حدیث شاهدی بر این مدعاست
روزی پیامبر خدا«ص» در جمع اصحاب نشسته بودند که اسماء بنت یزید آمد و گفت: «من از سوی زنان نزد شما آمدهام. میدانم که هیچ زنی در شرق و غرب عالم نیست که سخن مرا بشنود، مگر آنکه با من همعقیده است. خداوند، تو را به حق به سوی مردان و زنان فرستاد و ما هم به تو و خدایی که تو را فرستاد، ایمان آوردیم. ما زنان، محدود و محصور و پایه و رُکن خانههای شما هستیم. خواهشهای شما را برآورده میسازیم و فرزندان شما را باردار میشویم؛ امّا شما مردان بر ما برتری دارید؛ زیرا نماز جمعه و جماعت میخوانید، به عیادت بیماران میروید، تشییع جنازه میکنید و دائماً به حج میروید. بالاتر از همۀ اینها، جهاد در راه خداست. هر گاه مردی از شما برای حج یا عمره یا جهاد از خانه بیرون میرود، ما اموال شما را حفظ میکنیم و لباسهایتان را میبافیم و فرزندانتان را تربیت میکنیم. پس ای رسول خدا! آیا ما در ثواب کارهای شما شریکیم؟»
پیامبر خدا«ص» رو به اصحاب کردند و فرمود: «آیا تا به حال شنیده بودید زنی به این خوبی از امور دینی خود سخن بگوید؟» اصحاب گفتند: «ای رسول خدا! ما گمان نمیکردیم که زنی بدین پایه برسد.»
سپس رو به اسماء کردند و فرمودند: «ای زن! برگرد و به زنانی که تو را فرستادهاند اعلام کن که شوهرداری و جلب رضایت او با همۀ کارهایی که برای مردان برشمردی، برابری میکند.» اسماء با شنیدن این سخن در حالی که «لاإله إلا الله» و تکبیر میگفت بازگشت.(۶)
البته این بدان معنا نیست که مرد در خانه کمک زن نباشد، بلکه به جهت قوّت جسمانی که خداوند به مرد عطا نموده باید علاوه بر کارهای بیرون از خانه، در کارهای خانه هم با زن همکاری کند.(۷) همکاری مرد در خانه، علاوه بر اینکه موجب اُنس و الفت بیشتر زن و شوهر با یکدیگر میشود، پاداشی اُخروی برای مرد هم در پی خواهد داشت و در مسیر رسیدن او به هدف آفرینش، نقش بهسزایی دارد.(۸)
گاهی مردانگی با ضخامت صدا و اندازۀ زور مردها سنجیده میشود! برخی از مردها هر اندازه که دیگران بیشتر از آنها بترسند، بیشتر احساس مردانگی میکنند. مهربانی در نگاه برخی از مردها، نشان ذلت و ترس و از مردانگی به دور است، پس هر قدر خشنتر، مردتر!
مرد اگر بنشیند و دستور بدهد و دیگران مثل نوکر و کلفت برای او کار کنند مرد است و هر چه سرعت اجرای اوامرش بیشتر، او مردتر!
مرد اگر دستی به سر و روی خانه بکشد، قدی خم کند و جارویی بکشد یا دیوار گَرد گرفتهای را تمیز کند یا کاسهای بشوید کلاً از مردانگی ساقط شده است.
این معیارهای من درآوردی حاصل فرهنگ جاهلی است. مرد اگر مرد باشد، خود را با ترازوی مردانگی علی«ع» میسنجد. است. علی«ع» خود را از فیض کارِ خانه، محروم نکرد. دستان قدرتمند علی«ع» فقط درِ خیبر را به دست نگرفت. او جارو به دست میگرفت و قد خم میکرد و خانه را جارو میزد.(۹) علی«ع» تنها قهرمان بدر و اُحد و حُنین نبود، او پرستار حسن و حسین«ع» هم بود. وقتی که فاطمه«س» کار خانه را میکرد، اگر دستۀ ذوالفقار با گرمای دستان علی«ع» لرزه بر اندام قهرمانان عرب میانداخت، دستۀ آسیا خانه هم با گرمای پُر از مهر او آسیا را روی گندمها میچرخاند تا فاطمه«س» اندکی استراحت کند.(۱۰)
پرسشها
*سخن گفتن از وظایف زنان، پرتوقع و زورگو شدن مردان
شما دائم در بارۀ وظایف زنان در خانه و میزان پاداشی که خداوند به زنان در قبال انجام این وظایف میدهد سخن میگویید. مثلاً میگویید اگر زنی به شوهرش جرعهای آب بدهد، خدا به او چه درجاتی میدهد. من این گله را همیشه از شما روحانیون دارم که چرا فقط در بارۀ وظایف زنان حرف میزنید؟ چرا همین حرفها را در بارۀ آقایان نمیزنید؟ فکر نمیکنید طرح دائمی این مسائل در رسانهها مردهای ما را به این اشتباه انداخته که ما خانمها برای این آفریده شدهایم که در خدمت آنان باشیم؟ آیا مردهای جامعۀ ما این لیاقت را دارند؟ گمان نمیکنید که همین حرفها مردهای ما را پرتوقع بار آورده است و اجازۀ زورگویی را در محیط خانه به خود میدهند؟
خواهش میکنم همان اندازه که در بارۀ شوهرداری و وظایف خانمها در رسانهها صحبت میکنید، چیزهایی را که پیامبر خوب ما و خداوند مهربان ما دربارۀ وظایف شوهرها در خانواده گفتهاند هم بیان بکنید. روحانیونی که مدام سنگ آقایان را در رسانهها به سینه میزنند، متوجه باشند که ما انسانیم و آنها هم در محیط خانواده، اگر به وظایف خودشان توجه کنند، خداوند به آنها لطف ویژه خواهد داشت. من هر بار که «رادیو معارف» را باز میکنم تا چیزی از دین و اسلام خودم بفهمم و از این راه دین خودم، پیامبر و کتاب دینی خودم را دوست بدارم، متأسفانه چیزهایی به گوشم میخورد که مایۀ انزجار من میشود. همین کارهای شما موجب شده که ما زندگی فجیعی داشته باشیم. آقایان اجازۀ هر کاری را به خود میدهند. خواهش میکنم عرایض بنده را به گوش این آقایان روحانی برسانید. اگر چه مطمئنم که این کار را نمیکنید. شما فقط مطالبی را که به نفع خودتان است منتقل میکنید؛ امّا تیری است در تاریکی.
ما از این خواهر محترم، نهایت تشکر را داریم که بهراحتی و در کمال صراحت انتقاد کردند. امیدواریم دیگران هم حرف دلِ خودشان را به دور از هر گونه تعارف و رو در بایستی بگویند.
دوم: تلاش ما پرهیز از جهتگیری خاص در پاسخها
فکر میکنم اگر مباحثی را که تا به حال طرح شده بهدقت مرور کرده باشید، دیدهاید که ما به هیچ وجه به دنبال جهتگیری خاص، نه به نفع زنان و نه به نفع مردان نبودهایم؛ امّا شاید از نگاه شما کافی نبوده و باید بیش از این تذکر میدادیم.
سوم: هدف زندگی را فراموش نکنید
اگر کسی هدفش در زندگی خدا باشد، در هر حالی احساس رضایت میکند؛ البته در صورتی که خود را در مسیر خداوند ببیند. وقتی که یک زن وظایفی را که خدا در برابر همسر بر دوش او گذاشته انجام میدهد، نباید احساس کند از شوهرش عقب مانده است. پیشرفت و عقب ماندن، تنها با توجه به هدف، معنای حقیقی خود را پیدا میکند.
چهارم: تحلیل دقیق روایات
فکر میکنم روایات را باید با نگاه موشکافانهتری تحلیل کرد. مثلاً در همین روایتی که شما هم در پرسشتان به آن اشاره کردهاید، امام باقر«ع» فرمودند: «هیچ زنی نیست که جرعهای آب به همسرش بدهد، مگر آنکه این کار برای او از یک سال عبادتی که روزهایش را روزه بدارد و شبهایش را به عبادت بایستد بهتر است. خداوند برای هر جرعهای که به همسرش نوشانیده، شهری در بهشت برایش بنا میکند و شصت گناه او را میآمرزد.»(۱۱)
پاداشی که خداوند در مقابل جرعۀ آبی که یک زن به شوهرش بنوشاند میدهد، نشاندهندۀ اوج احترام و کرامتی است که برای زن قائل شده است. نگاه واقعبینانه به این حدیث به من و شما میگوید بهقدری کارهای زن در خانه در پیشگاه الهی ارزشمند است که حتی یک جرعه آب دادن به همسر هم در این درگاه گم نمیشود. البته ممکن است برخی از مردان از این روایات سوءاستفاده کنند؛ امّا این دلیل نمیشود که این گونه مطالب بیان نشوند. وظیفۀ ماست که به مردانی که این روایات را میشنوند تذکر بدهیم که این روایات به معنای شانه خالی کردن شما از کارهای خانه نیست. ما همواره چنین تذکری را دادهایم.
چهارم: نگاه منصفانه به مباحث رسانهای خانواده
اگرچه ما نمیخواهیم به گونهای حرف بزنیم که این خواهر محترم یا کسانی که این انتقاد را به ما دارند فکر کنند که ما فقط میخواهیم دفاع کنیم؛ امّا بعید میدانیم کارشناسان مذهبی بهویژه در رسانه، فقط از وظایف زنان حرف بزنند و کاری به وظایف مردان نداشته باشند. از کودکی، داستان آن صحابی پیامبر اکرم«ص» را به ما گفتهاند که ملائکه در تشییع جنازۀ او شرکت داشتند؛ امّا به جهت خُلق تنگی که با خانوادهاش داشت، فشار قبر عجیبی به او وارد شد.(۱۲)
برای حُسن ختام این پاسخ، باز هم به دو روایت دربارۀ اهمیت حقوقی که از خانواده بر دوش مردهاست، اشاره میکنیم.
پیشوای حلم و بردباری، امام موسی کاظم«ع» فرمود: «خداوند برای هیچ چیز مانند خشمی که به جهت [ظلم به] زنان و بچهها میگیرد، خشمگین نمیشود.»(۱۳)
پیامبر رحمت و مهربانی، رسول خدا«ص» نیز فرمود: «ملعون است کسی که [حقّ] عیال خود را ضایع کند.»(۱۴)
با تمام این اوصاف ما معتقدیم اگر زنان در جایگاه حقیقی خود قرار گیرند، تمام لایههای جامعه در طول زمان متحول خواهند شد.
*ترس از رفاهزدگی در صورت پاسخ دادن به نیازهای زن
درست است که وظیفۀ مرد فراهم کردن موجبات آسایش زن است؛ امّا اگر این کار را کردیم، ممکن است که او رفاهطلب شود و به این وضعیت عادت کند. آن وقت است که دیگر در مواقعی که به مشکل اقتصادی بر بخوریم، نمیتواند تحمل کند.
اول: تأمین آسایش از وظایف مرد خانه
یکی از وظایف مرد خانه آن است که موجبات آسایش افراد تحت تکفل خود را فراهم کند و در این راه اهل سختگیری نباشد.
به این روایات توجه کنید:
معنای کرامت و رأفت. امام رضا«ع» فرمود: «کسی که دارای نعمت است، باید بر خانوادۀ خود توسعه دهد (یعنی بر آنان تنگ نگیرد).»(۱۵)
رسول خدا«ص» فرمود: «مؤمن، آنچه را مطابق میل خانوادهاش باشد [تهیه میکند و] میخورد و منافق، آنچه را مطابق میل خودش باشد.»(۱۶)
پیشوای حکمت، امام کاظم«ع» فرمود: «برای مرد، شایسته است که بر خانوادهاش توسعه دهد [و تنگ نگیرد] تا خانوادهاش، آرزوی مرگش را نداشته باشند.»(۱۷)
پیامبر اکرم«ص» فرمود: «همانا مؤمن براساس ادب خداوند عزوجل رفتار میکند. آنگاه که خداوند بر او وسعت میدهد، او هم بر خانواده وسعت میدهد و آنگاه که خداوند بر او تنگ گیرد، او هم تنگ میگیرد.»(۱۸)
با توجه به این روایات، بدون تردید باید پذیرفت که تأمین آسایش خانواده از وظایف حتمی مرد است. البته ناگفته پیداست که تأمین آسایش با اسراف متفاوت است و اسلام هیچگاه اسراف را تأیید نکرده است.
دوم: اقتصاد محوری، زمینۀ ایجاد این نگرانی
این نگرانی در صورتی بهجاست که ما در زندگی، تنها به اقتصاد خانواده رسیدگی کنیم و از نظر عاطفی و روحی، نیازهای همسرمان را برآورده نکنیم. برخی از زنها تنها دل خوشیشان در زندگی پول شوهرشان است. همسرشان نه برایشان وقتی میگذارد که حرفهایشان را بشنود، نه محبتی برای آنها خرج میکند تا آرام شوند، نه تلاش میکند تا با در نظر گرفتن قواعد زندگی مشترک از نظر عقیدتی به همسویی بیشتری دست پیدا کنند و… . چنین زنهایی وقتی دچار تنگنای اقتصادی میشوند همسرشان را تحمل نمیکنند. به همین دلیل هم ما به همۀ کسانی که از قدرت مالی خوبی برخوردارند توصیه میکنیم که فکر نکنند تأمین اقتصادی خانواده، تمام کار یک مرد است. زنان ما بارها ثابت کردهاند اگر از نظر روحی و عاطفی از جانب شوهرانشان تأمین شوند، در برابر سختیها و تنگناها، مقاومتر از بسیاری از مردان هستند.
پینوشتها
۱ـ «امام [خمینی] نقش مادر را در خانه، خیلی تعیینکننده میدانستند و به تربیت بچهها خیلی اهمیت میدادند. گاهی که ما شوخی میکردیم و میگفتیم پس زن باید همیشه در خانه بماند، میگفتند: «شما خانه را کم نگیرید. تربیت بچهها، کم نیست. اگر کسی بتواند یک نفر را تربیت کند، خدمت بزرگی به جامعه کرده است». ایشان معتقد بودند: «تربیت فرزند از مرد برنمیآید و این کار دقیقاً از زن ساخته است؛ چون عاطفۀ زن، بیشتر است و قوام خانواده هم باید براساس محبت و عاطفه باشد». (برداشتهایی از سیرۀ امام خمینی«ره»، ج۱، ص۲۸۲، به نقل از: فاطمه طباطبایی، ویژهنامۀ اطلاعات، ۱۴ خردادماه ۱۳۶۹).
۲ـ امام باقر«ع» فرمود: «علی و فاطمه«ع»، تقسیم کارهای زندگی مشترک خود را به پیامبر«ص» وانهادند. ایشان هم کارهای داخل خانه را به فاطمه«س» و کارهای بیرون از خانه را به علی«ع» سپردند. در این هنگام، فاطمه«س» فرمود: «کسی جز خدا نمیداند که تا چه اندازه خوشحال شدم از اینکه پیامبر خدا«ص» مرا از انجام کارهای مردانه معاف کرد» (وسائلالشیعه، ج ۲۰، ص۱۷۲).
۳ـ امیرمؤمنان علی«ع» فرمود: «جهاد زن، نیکو شوهرداری کردن است» (نهجالبلاغه، حکمت ۱۳۶).
۴ـ امام باقر«ع» فرمود: «ارزش زن صالح از هزار مرد ناصالح بیشتر است. هر زنی که هفت روز به همسرش خدمت کند، خداوند هفت درِ جهنّم را به روی او میبندد و هشت در بهشت را به روی او باز میکند تا از هرکدام که خواست وارد شود» (وسائلالشیعه، ج۲۰، ص ۱۷۲).
۵ـ امام باقر«ع» فرمود: «هیچ زنی نیست که جرعهای آب به همسرش بدهد مگر آنکه این کار برای او از یک سال عبادتی که روزهایش را روزه بدارد و شبهایش را به عبادت بِایستد بهتر است. خداوند برای هر جرعهای که به همسرش نوشانیده، شهری در بهشت برایش بنا میکند و شصت گناه او را میآمرزد». (همانجا)
رسول خدا«ص» فرمود: «هر زنی که در خانۀ شوهرش چیزی را از جایی به جای دیگری منتقل کند و مقصودش هم صلاح [زندگی] باشد، خداوند به او نظر [رحمت] خواهد کرد و خداوند کسی را که به او نظر [رحمت] نموده عذاب نخواهد نمود» ( الأمالی، صدوق، ص۴۱۱).
۶ـ الدُرّ المنثور، ج۲، ص۱۵۳؛ المیزان، ج۴، ص۳۵۰٫
۷ـ روزی پیامبر خدا«ص» وارد خانۀ علی«ع» و فاطمه«س» شد و دید که علی«ع» به همراه فاطمه«س» مشغول آسیا کردن است. فرمود: «به کدام یک از شما کمک کنم؟» علی«ع» فرمود: «به فاطمه«س»». پس زهرا«س» بپا خاست و رسول خدا«ص» به جای او نشست و مشغول آسیا شد (بحارالأنوار، ج۴۳، ص۵۰).
۸ـ امیرمؤمنان علی«ع» فرمود: «روزی پیامبر خدا«ص» وارد خانۀ ما شد؛ در حالی که فاطمه«س» در کنار دیگی نشسته بود و من هم عدس پاک میکردم. رسول خدا«ص» مرا صدا زد و فرمود: «یا ابوالحسن!» گفتم: «لبّیک یا رسول الله!» فرمود: «از من بشنو که من جز آنچه پروردگارم امر فرموده، نمیگویم. هیچ مردی نیست که در خانه به همسرش کمک میکند، مگر آنکه خداوند به تعداد موهایی که در بدن دارد برای او پاداش عبادت یک سالی را میدهد که در روزهایش، روزه بدارد و در شبهایش به عبادت خداوند بایستد و به او پاداشی مانند آنچه به صابران میدهد عطا خواهد کرد؛ آنچه به داوود نبی و یعقوب و عیسی«ع» داد. ای علی! کسی که در خدمت خانوادهاش باشد و عارش نیاید، خداوند نام او را در دفتر شهدا مینویسد و به ازای هر روز و شبش ثواب هزار شهید برایش مینویسد و در برابر هر قدمی که برداشته، ثواب یک حج و عمره برای او مینویسد و به تعداد هر رگی که در اوست، خداوند یک شهر در بهشت به او خواهد داد. ای علی! لحظهای خدمت در خانه بهتر از عبادت هزار سال و هزار حج و هزار عمره است و بهتر از آزاد کردن هزار بنده و شرکت در هزار جنگ و هزار بار عیادت مریض و هزار جمعه (شاید مقصود نماز جمعه باشد و شاید اعمال روز جمعه) و هزار تشییع جنازه و هزار گرسنهای که سیرشان کند و هزار برهنهای که آنها را بپوشاند و دادن هزار اسب در راه خداست و بهتر از هزار دیناری است که به نیازمندان صدقه دهد و برای او بهتر است از اینکه تورات و انجیل و زبور و قرآن بخواند و بهتر است از هزار اسیری که بخرد و آزاد کند و برای او بهتر از هزار شتری است که به فقرا بدهد. این مرد از دنیا نمیرود مگر آنکه جایگاه خود را در بهشت ببیند. ای علی! خدمت به خانواده مایۀ بخشایش گناهان کبیره است و آتش خشم الهی را خاموش میکند و مهریۀ حورالعین و مایۀ افزون شدن حسنات و درجات است. ای علی! کسی به زن خود خدمت نمیکند، مگر صدیق یا شهید یا مردی که خداوند خیر دنیا و آخرت او را بخواهد» (جامع الأخبار، ص۱۰۲).
۹ـ ر.ک: الکافی، ج۵، ص۸۶٫
۱۰ـ ر.ک: إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج۲۵، ص۳۱۹٫
۱۱ـ وسائلالشیعه، ج۲۰، ص۱۷۲٫
۱۲ـ بحارالأنوار، ج۶، ص۲۲۰٫
۱۳ـ الکافی، ج۶، ص۵۰٫
۱۴ـ کتاب من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۱۶۸٫
۱۵ـ الکافی، ج ۴، ص۱۱٫
۱۶ـ همان، ص۱۲٫
۱۷ـ همان، ص۱۱٫
۱۸ـ همان، ص۱۲٫
سوتیترها:
۱٫
استعدادهای طبیعی مرد و زن برای هر یک وظایفی را اقتضا میکند. زن به دلیل برخورداری از احساسات لطیف، مدیریت عاطفی خانه را بر دوش میگیرد. زندگی در خانهای پُر از امکانات رفاهی، امّا بیبهره از عاطفه، زندگی نیست، مرگ تدریجی است. وظیفۀ مرد هم دلیل استعدادها و روحیاتی که به طور طبیعی در او وجود دارد، مدیریت اقتصادی و منطقی خانه است. مرد نمیتواند مثل زن از عهدۀ تربیت کودک برمیآید، زیرا تربیت کودک مستلزم عاطفه، لطافت قلب، حوصله و صبر بسیار است که مرد به اندازه زن از آن برخوردار نیست.
۲٫
گاهی مردانگی با ضخامت صدا و اندازۀ زور مردها سنجیده میشود! برخی از مردها هر اندازه که دیگران بیشتر از آنها بترسند، بیشتر احساس مردانگی میکنند. مهربانی در نگاه برخی از مردها، نشان ذلت و ترس و از مردانگی به دور است، پس هر قدر خشنتر، مردتر!
۳٫
معیارهای من درآوردی برای تعیین میزان مردانگی، حاصل فرهنگ جاهلی است. مرد اگر مرد باشد، خود را با ترازوی مردانگی علی«ع» میسنجد. علی«ع» خود را از فیض کارِ خانه، محروم نکرد. دستان قدرتمند علی«ع» فقط درِ خیبر را به دست نگرفت. او جارو به دست میگرفت و قد خم میکرد و خانه را جارو میزد. تنها قهرمان بدر و اُحد و حُنین نبود، او پرستار حسن و حسین«ع» هم بود.