علل پیدائی آرزوهای باطل

حجت‌الاسلام والمسلمین محمد تقدیری

آرزوهای باطل در محیط‌های خاصی رشد می‌کنند که غیرواقعی بودن مهم‌ترین ویژگی آن است و عبارتند از:

۱ـ نادانی

امام علی«ع» می‌فرمایند: «رَغبَتُکَ فِی المُستَحیلِ جَهلٌ »(۱) آرزوى محال داشتن، از نادانى است.

و نیز: «ما عَقَلَ مَن أطالَ أمَلَه»(۲) خردمند نیست کسى که آرزوى دراز در سر بپروراند.

و نیز: «العاقِلُ یَعتَمِدُ عَلى عَمَلِهِ، الجاهِلُ یَعتَمِدُ عَلى أمَلِهِ(۳) خردمند به عمل خویش تکیه می‌کند و نادان به آرزوى خویش.»

 

۲ـ حماقت

حماقت مانند جهل به دلیل عدم شناخت یا عدم فهم حقیقت آینده و موارد مؤثر در آن و فرصت انسان، بستری برای رشد آرزوهای پوچ است.

پیامبر «ص» می‌فرمایند: «أحمَقُ الحَمقى مَن أتبَعَ نَفسَهُ هَواها، وتَمَنّى عَلَى اللّه تَعالى الأَمانِیَّ؛(۴) احمق‌ترین افراد کسى است که نفس خویش را دنباله‌روی هوس سازد و از خدا آرزوهاى محال بخواهد.»

امام علی«ع» می‌فرمانید: «الآمالُ غُرورُ الحَمقى؛(۵) آرزوها فریب‌دهنده مردمان احمق‌اند».

و نیز: «الأَمانیُّ شیمَهُ الحَمقى؛(۶)آرزوهاى ناشدنى، کار مردمان احمق است».

و نیز: «مِنَ الحُمقِ الاِتِّکالُ عَلَى الأَمَلِ؛(۷) تکیه کردن به آرزو از حماقت است.»

 

۳ـ غفلت

غفلت یعنی خود و اطراف خود را فراموش کردن که مذبله‌ای برای ایجاد و رشد آرزوهای باطل است.  امام علی«ع» فرمودند: «مَن غَفَلَ غَرَّتهُ الأَمانِیُّ، وأخَذَتهُ الحَسرَهُ إذَا انکَشَفَ الغِطاءُ وبَدا لَهُ مِنَ اللّهِ ما لَم یَکُن یَحتَسِبُ؛(۸) کسـى کـه دچار غفلت شود، آرزوها او را می‌فریبد و آنگاه که پرده کنار رود و آنچه را که تصورش را هم نمی‌کرده است از جانب خداوند بر او آشکار گردد، افسوس او را فرا می‌گیرد».

 

۴ـ انجام گناهان

آرزوهای طولانی موجب سوءعمل و انجام گناه می‌شود، همچنین گناه موجب می‌شود انسان از حقایق و واقعیت دور شود و به آینده‌ای ناشناخته و خواسته‌هایی ناممکن و هلاک‌کننده روی آورد.

پیامبر خدا«ص» فرمودند: «إنَّ آدَمَ قَبلَ أن یُصیبَ الذَّنبَ کانَ أجَلُهُ بَینَ عَینَیهِ وأمَلُهُ خَلفَهُ، فَلَمّا أصابَ الذَّنبَ جَعَلَ اللّه ُ أمَلَهُ بَینَ عَینَیهِ وأجَلَهُ خَلفَهُ، فَلا یَزالُ یَأمُلُ حَتّى یَموتَ؛(۹) آدم «ع» پیش از آنکه گناه کند، اَجَلش پیش روى او بود و آرزویش پشت سرش. چون گناه کرد، خداوند آرزویش را پیش چشم او قرار داد و اجلش را پشت سرش. از این رو، پیوسته آرزو می‌کند تا می‌میرد».

 

۵ـ دوستی و سرپرستی شیطان

وقتی خدا غایت امیدهای واقعی باشد، شیطان برای انحراف انسان به سوی سراب‌ها و آرزوهای پوچ تلاش می‌کند. در قرآن به این موضوع اشاره شده است: «إِنَّ الَّذینَ ارْتَدُّوا عَلى‏ أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّیْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلى‏ لَهُم؛‏(۱۰) کسانى که بعد از روشن شدن هدایت براى آنها، پشت به حق کردند، شیطان اعمال زشت‌شان را در نظرشان زینت داد و آنان را با آرزوهاى طولانى فریفت.»

قرآن می‌فرماید: «لَّعَنَهُ اللَّهُ وَ قَالَ لَأَتخَِّذَنَّ مِنْ عِبَادِکَ نَصِیبًا مَّفْرُوضًا وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّیَنَّهُمْ وَ لاََمُرَنَّهُمْ فَلَیُبَتِّکُنَّ ءَاذَانَ الْأَنْعَامِ وَ لاََمُرَنهَُّمْ فَلَیُغَیرُِّنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَ مَن یَتَّخِذِ الشَّیْطَنَ وَلِیًّا مِّن دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُّبِینًا، یَعِدُهُمْ وَ یُمَنِّیهِمْ وَ مَا یَعِدُهُمُ الشَّیْطَنُ إِلَّا غُرُورأُوْلَئکَ مَأْوَئهُمْ جَهَنَّمُ وَ لَایجَِدُونَ عَنهَْا محَِیصًا»؛(۱۱) خدا او را از رحمت خویش دور ساخت و او گفت: «از بندگان تو، سهم معیّنى خواهم گرفت! و آنها را گمراه مى‏کنم! و به آرزوها سرگرم مى‏سازم! و به آنان دستور مى‏دهم که (اعمال خرافى انجام دهند، و) گوش چهارپایان را بشکافند و آفرینش پاک خدایى را تغییر دهند! (و فطرت توحید را به شرک بیالایند!)» و هر کس، شیطان را به جاى خدا ولى خود برگزیند، زیان آشکارى کرده است. شیطان به آنها وعده‏ها (ى دروغین) مى‏دهد و به آرزوها سرگرم مى‏سازد در حالى که جز فریب و نیرنگ، به آنها وعده نمى‏دهد. آنها [پیروان شیطان‏] جایگاهشان جهنم است و هیچ راه فرارى ندارند.»

امام علی«ع» فرمودند: «یا کُمَیلُ، إنَّهُم یَخدَعونَکَ بِأَنفُسِهِم، فَإِذا لَم تُجِبهُم مَکَروا بِکَ وبِنَفسِکَ بِتَحسینِهِم إلَیکَ شَهَواتِکَ وإعطائِکَ أمانِیَّکَ وإرادَتَکَ، ویُسَوِّلونَ لَکَ ویُنسونَکَ، ویَنهَونَکَ ویَأمُرونَکَ، ویُحَسِّنونَ ظَنَّکَ بِاللّه عز و جل حَتّى تَرجُوَهُ فَتَغتَرَّ بِذلِکَ وتَعصِیَهُ، وجَزاءُ العاصی لَظى؛(۱۲) اى کمیل! آنان تو را می‌فریبند و اگر فریبشان را نخوردى، با جلوه دادن شهوات در نظر تو و برآوردن آرزوها و خواسته‌هایت سعى مى کنند تو را بفریبند و برایت ظاهرآرایى و وسوسه‌گرى می‌کنند و دچار فراموشی‌ات می‌سازند و به تو امر و نهى می‌کنند و تو را به خداوند عز و جل چندان خوش گمان مسازند که به او امید [بى بیم] می‌بندى و بدین ترتیب، غِرّه می‌شوى و نافرمانی می‌کنی و سزای نافرمان هم آتش جهنم است.»

 

۶ـ ترجیح دنیا بر آخرت و علاقه به ثروت

دنیای مورد تأیید اسلام، دنیا در راستای آخرت است. اگر دلبستگی به دنیا مستقل و مقدم بر آخرت باشد مردابی برای رشد آرزوهای باطل خواهد بود.

امام علی«ع» فرمودند: «إنَّ الدُّنیا تُدنِی الآجالَ، وتُباعِدُ الآمالَ، وتُبیدُ  الرِّجالَ، وتُغَیِّرُ الأَحوالَ؛…؛(۱۳) «دنیا، اَجَل‌ها را نزدیک می‌سازد و آرزوها را دور و دراز می‌گردانَد و مردان را به نابودى می‌کشانَد و احوال را دگرگون می‌کند»

یا در کلامی دیگر فرمودند: «الدَّهرُ یُخلِقُ الأَبدانَ، ویُجَدِّدُ الآمالَ، ویُقَرِّبُ المَنِیَّهَ، ویُباعِدُ الاُمنِیَّهَ؛ مَن ظَفِرَ بِهِ نَصَبَ، ومَن فاتَهُ تَعِبَ؛(۱۴) روزگار، بدن‌ها را کُهنه می‌کند و آرزوها را نو می‌سازد، مرگ را نزدیک می‌سازد و آرزو را دور می‌گردانَد. هر که به روزگار دست یافت به سختى افتاد و هرکه به آن دست نیافت، رنجور شد»

امام صادق«ع» فرمودند: «مَن تَعَلَّقَ قَلبُهُ بِالدُّنیا تَعَلَّقَ قَلبُهُ بِثَلاثِ خِصالٍ: هَمٍّ لا یَفنى، وأمَلٍ لا ُدرَکُ، ورجا لا یُنالُ؛(۱۵) هرکس قلبش به دنیا دلبسته باشد، دلبسته به سه چیز است: اندوهى پایان‌ناپذیر، آرزویى دست‌نایافتنى و امیدى به دست نیاوردنى».

امام علی«ع» فرمودند: «حُبُّ المال یُقَوّی الآمالَ ‌و یُفسِدُ الأعمال؛(۱۶) مال‌دوستی، آرزوها را تقویت می‌کند و اعمال را از بین می‌برد.»

 

۷ـ شقاوت

قساوت قلب  از آثار و پیامد‌های آرزوهای بلند و سنگدلی و بدبختی از عوامل ایجاد و توسعه آنهاست.

پیامبر خدا«ص» در کلامی فرمودند: «أربَعُ خِصالٍ مِنَ الشَّقاوَهِ: جُمودُ العَینِ، وقَساوَهُ القَلبِ، وبُعدُ الأَمَلِ، وحُبُّ البَقاء»(۱۷) «چهار خصلت، نشانه شقاوت است: خشکیدگى چشم، سختىِ دل، دور و درازى آرزو و علاقه به ماندن در دنیا.»

 

۸ـ زوال عقل و عدم ادراک حقایق

از پیامدهای مهم آرزوهای کاذب این است که قدرت سنجش و تعقل را از بین می‌برد. چنین فردی «واقعیت» را از «خیال » تمیز نمی‌دهد، لذا ساعت‌ها می‌نشیند و در رؤیاهای خود فرو می‌رود و به اصطلاح «خواب‌های طلایی» می‌بیند، ولی هرگز چیزی به کف نمی‌آورد و فقط وقـتش را تلـف می‌کنـد. ایـن افراد، زندگی رؤیایی خود را غرق در خوشی‌های خیالی می‌گذرانند. آنها در عالم تصور، برای خود برنامه‌هایی تنظیم می‌کنند و به آنها دلخوش می‌دارند، در صورتی که واقعیت، چیز دیگری است.

حضرت علی«ع» می‌فرمایند: «اعلموا عبادَالله اَنّ الامَلَ یُذهبُ العَقَل وَ یُکَذَّبُ الوَعَد وَ یَحُثُّ علی الغَفَلـت و یُورِثُ الحسَرتََ؛ (۱۸) آرزو عقل را از بین می‌برد، وعده پوچ می‌دهد، به بی‌خبری ترغیب می‌کند و دریغ و حسرت بر جای می‌گذارد».

و نیز: «اَلاْمانِیُّ تُعْمی اعیُنَ البَصائر؛ (۱۹) آرزوهای دراز، دیدگان بصیرت را نابینا می‌کند».

و نیز: «عِند غُرور الأطماعِ و آلامالِ تنخدع عقول الجهال وتختبرُ الباب ُالرجال؛ (۲۰) در هنگام فریبندگی آمال و آرزوهاست که خرد‌های نادانان، فریب می‌خورند و خردهای مردان، آزموده می‌شوند.»

کسی می‌تواند چهره زیبای حقیقت را آن گونه که هست ببیند و به سرچشمه زلال معرفت برسد که دیده عقل خود را با حجاب آرزوها نپوشاند و در میان ابرهای تیره و تار طول امل قرار نگیرد.

 

 ۹ـ منشاء گناه و سوء عمل

یکی از بدترین آثارِ آرزوهای دراز این است که انسان را به انواع گناهان دعوت می‌کند، زیرا رسیدن به این آرزوها معمولاً از طریق مشروع غیرممکن است، بنابراین کسانی که در سراب آرزوهای دروغین گرفتار شده‌اند، در کسب درآمدها چشم برهم می‌گذارند و حلال و حرام را یکسان در نظر می‌گیرند و از غصب حقوق دیگران و رشوه‌خواری و مانند آن پرهیز ندارند.

امیرمؤمنان علی«ع» فرمودند: «مَنْ طال اَمَلُهُ ساء عَمَلُهُ؛(۲۱) کسی که آرزویش دراز باشد عملش بد می‌شود».

و نیز: «أطْوَلُ النّاسِ أملاً أسْوَأُهُمْ عَمَلاً؛ (۲۲) آرزومندترین مردم، بدکردارترین مردم است.»

 

۱۰ـ تسویف (تأخیر انداختن) عمل

امام علی«ع»: إیّاکَ وَالاِغتِرارَ بِالأَمَل… إنَّکَ إن حَمَلتَ عَلَى الیَومِ هَمَّ غَدٍ زِدتَ فی حُزنِکَ وتَعَبِکَ، وتَکَلَّفتَ أن تَجمَعَ فی یَومِکَ ما یَکفیکَ أیّاما، فَعَظُمَ الحُزنُ، وزادَ الشُّغلُ، وَاشتَدَّ التَّعَبُ، وضَعُفَ العَمَلُ لِلأَمَلِ، ولَو خَلَّیتَ قَلبَک مِنَ الأَمَلِ تُجِدُّ ذلِکَ العَمَلَ، وَالأَمَلُ مِنکَ فِی الیَومِ قَد ضَرَّکَ فی وَجهَینِ: سَوَّفتَ بِهِ فِی العَمَلِ، وزِدتَ بِهِ فِی الهَمِّ وَالحُزن؛(۲۳) «زنهار از فریفته شدن به آرزو!… اگر غمِ فردا را به امروزت بیفکنى، بر اندوه و رنج خویش افزوده‌اى و مجبور می‌شوى آنچه براى روزها کفایتت می‌کند، در امروزت گرد آورى و این خود باعث غم و غصّه شدید، مشغله بسیار و رنج و زحمت فراوان می‌شود و به خاطر آرزو، عملْ ضعیف می‌شود، در صورتى که اگر دلت را از آرزو تهى سازى، در عمل می‌کوشى. آرزوى تو در امروز، از دو جهت به تو زیان می‌رساند: [نخست اینکه] به سبب آن درباره عمل، امروز و فردا می‌کنى، و [دوم اینکه] به غم و اندوهت می‌افزایى.

امام علی«ع»: «لا تَکُن مِمَّن یَرجُو الآخِرَهَ بِغَیرِ العَمَلِ، ویُرجِی التَّوبَهَ بِطولِ الأَملِ؛(۲۴) از آنان مباش که بدون عمل به آخرت امید بسته‌اند و به سبب آرزوى دراز، توبه را به تأخیر می‌افکنند.»

 

۱۱ـ تقصیر (کوتاهی کردن) در عمل

علی«ع»: «مَنِ اتَّسَعَ أمَلُهُ قَصُرَ عَمَلُهُ (۲۵) هر که آرزویش گسترده شود، عملش کوتاه می‌شود.»

 

۱۲- نسیان (فراموشی) عمل

امام علی«ع»: «ما أطالَ العَبدُ الأَمَلَ إلاّ أنساهُ العَمَلَ؛(۲۶) بنده آرزو را دراز نکرد، مگر آنکه درازى آرزو، عمل را از یاد او بُرد.»

 

۱۳- فساد (تباهی) عمل

امام علی«ع»: «ثَمَرَهُ الأَمَلِ فَسادُ العَمَلِ؛(۲۷) ثمره آرزو، تباه شدن عمل است.»

و نیز: «غُرورُ الأَمَلِ یُفسِدُ العَمَلَ؛(۲۸) فریب آرزو را خوردن، عمل را تباه می‌کند.»

 

۱۴ـ فراموشی مرگ و هجوم ناگهانی اجل

این صفت رذیله باعث می‌شود که فرد هرگز سخنی از مرگ بر زبان جاری نکند و در فکر آخرت هم نباشد، بلکه دائماً در گرداب غفلت غوطه‌ور شود.

امام علی«ع» فرمودند: «الأًمَلُ یُنسِی الأجَلَ؛(۲۹) درازی آرزو سبب فراموشی آخرت است».

آرزو مخصوصاً آرزوهای دراز به دلیل وابسته کردن نفس انسانی به دنیا و علاقه به ماندن و نتایج را دیدن، اجل و مرگ را از دید انسان دور می‌کند.

و نیز: «الأملُ حِجابُ الأجَلِ؛(۳۰) آرزو، حجاب اجل و مرگ است.»

و در این زمینه سلمان فارسی شاگرد بزرگ مکتب وحی می‌گوید: «ثَلاثٌ أَعجَبَتْنی حَتّی اَضْحَکتْنی: مُؤَلُ الدُّنیا وَالمَوْتُ‌یَطْلِبُهُ، وَ غافِلٌ لَیْسَ بَمغْفُولٍ عَنْهُ، وَضاحِکٌ مُلِی فیهِ لا یَدْری أساخٍطٌ رَبُّ العالَمین عَلَیْه اَمْ راضِ عَنْهُ؛(۳۱) سه کس مرا در شگفتی فرو می‌برد و به خنده وا می‌دارد: کسی که دنیا را آرزو می‌کند در حالی که مرگ در پی اوست و کسی که از اجل خویش غافل است در حالی که اجل از او غافل نیست و کسی که با تمام وجودش می‌خندد در حالی که نمی‌داند پروردگار جهانیان از او راضی هست یا نه؟»

پیامبر خدا«ص» فرمودند: «إنَّ أخوَفَ ما أخافُ عَلى اُمَّتِیَ الهَوى وطولُ الأَمَلِ؛ أمَّا الهَوى فَإِنَّهُ یَصُدُّ عَنِ الحَقِّ، وأمّا طولُ الأَمَلِ فَیُنسِی الآخِرَه؛(۳۲) بالاترین نگرانى من براى امّتم، افتادن به دام هواى نفس و آرزوىِ دراز است؛ زیرا هواى نفس از حق بازمی‌دارد و آرزوى دراز، آخرت را از یاد مى برد.»

آرزوها به خاطر شیرینی و فریبندگی، انسان را غافل می‌سازند و چون انجام آرزو زمان لازم دارد، انسان  آمدن اجل را ناگهانی و زود تصور می‌کند، ولی به هر حال با حضور ناگهانی آن روبه‌رو می‌شود.

امام علی«ع» فرمودند: «تَدارَک ما بَقِیَ مِن عُمُرِکَ، ولا تَقُل غَدا أو بَعدَ غَدٍ؛ فَإِنَّما هَلَکَ مَن کانَ قَبلَکَ بِإِقامَتِهِم عَلَی الأَمانِیِّ وَالتَّسویفِ حَتّى أتاهُم أمرُ اللّه بَغتَه و هُم غافِلونَ، فَنُقِلوا عَلى أعوادِهِم إلى قُبورِهِمُ المُظلِمَهِ الضَّیِّقَهِ؛(۳۳) باقى مانده عمرت را دریاب و مگو فردا و پس‌فردا؛ چرا که مردمانِ پیش از تو در حقیقت به سبب تکیه کردن به آرزوها و امروز و فردا کردن به هلاکت درافتادند. فرمان خداوند (مرگ)، ناگهان آن بی‌خبران را در رسید و بر تابوت‌هایشان به سوى گورهاى تنگ و تاریکشان برده شدند.»

و نیز: «مَن جَرى فی عِنانِ أمَلِهِ، عَثَرَ بِأَجَلِهِ؛(۳۴) هر که عنان آرزویش را رها کند، با اَجَلش به سر درآید»

.

 ۱۵ـ ولایت شیطان

یکی دیگر از آثار طول امل فریب شیطان با جلوه دادن شهوات و بـرآوردن آرزوها و خواسته‌هاست، تا دچار غفلت از خداوند شود و زیر بار ولایت شیطان برود.

پیامبر خدا«ص»: «اذا استحقّت وِلایَـهُ الشیطانُِ و اشْقاوت،‌جاء الأَمَلُ بین العَینین و ذَهَبَ الأَجَل وَراءَ الظَّهرِ(۳۵) هـرگاه کسـی مستحـق ولایـت شیـطان و شقـاوت (تیره‌روزی) شود، ‌آرزو پیش رو می‌آید و اجل پشت سر می‌رود.»

امام علی«ع» فرمودند: «الأمل سلطان الشیاطین علی قلوبِ الغافلین؛(۳۶) آرزو، سلطه شیاطین بر دل‌های غافلان است.»

 

۱۶ـ کثرت رنج

هر چه آرزو طولانی‌تر باشد، تهیه مقدمات بیشتری را می‌طلبد و ‌همچنین صرفه‌جویی بیشتری برای حفظ اموال و ثروت‌ها جهت رسیدن به آن آرزوهای دور و دراز لازم است و نتیجه این دو، زندگی توأم با درد و رنج و سخت‌گیری بر خود و خانواده خود توأم با تلاش شبانه‌روزی بی‌رویه خواهد بود.

امیرالمؤمنین فرمودند: «مَنْ کَثُرَ مُناهُ کَثُرَ عنانُهُ؛ (۳۷)کسی که آرزویش زیاد باشد، رنج او فزونی خواهد یافت».

 

۱۷ـ کفران نعمت و نارضایتی

آرزوهای دراز، انسان را به آنچه ندارد و شاید هرگز به آن نمی‌رسد دلبند می‌سازد، به همین دلیل آنچه را از نعمت‌های الهی در دست دارد کوچک می‌شمرد و نسبت به آن بی‌اعتناست و این کفران نعمت، پیامدهای شومی در دنیا و آخرت برای او دارد.

امام علی«ع» فرمودند: «تَجَنَّبُوا المُنى؛ فَإِنَّها تَذهَبُ بِبَهجَهِ نِعَمِ اللّه ِعِندَکُم، وتُلزِمُ استِصغارَها لَدَیکُم وعَلى قِلَّهِ الشُّکرِ مِنکُم؛(۳۸) از آرزوها [و توقّعات] دورى کنید؛ که آرزوها شکوه نعمت‌هاى خداوند به شما را از بین می‌برند و آنها را در نظرتان کوچک می‌نمایند و به ناسپاسى از آنها می‌کشانند».

امام علی«ع» فرمودند: «مَنْ کَثُرَ مُناهُ قَلّ رضاهُ؛(۳۹) هر که آرزوهایش بسیار باشد، رضایتش اندک است.»

 

۱۸ـ قساوت قلب

آرزو قلب‌های رقیق و عطوف را همچون سنگ، سخت می‌کند.

در نجواهاى خداوند با موسى آمده است: «یا موسى، لا تُطَوِّلْ فی الدُّنْیا أملَکَ فَیَقْسُوَ قَلْبُکَ، و القاسِی القلبِ منّی بَعِیدٌ؛(۴۰) موسى! در دنیا آرزوى دراز نکن که دلت سخت می‌شود و انسان سخت دل از من بدور است.»

امام علی«ع» فرمودند: «مَن یَأمَلُ أن یعیشَ غَدا فإنّهُ یأمَلُ أن یَعیشَ أبَدا، و مَن یأمَلُ أن یَعیشَ أبَدا یَقْسو قَلْبُهُ و یَرْغَبُ فی دُنْیاهُ؛(۴۱) هر که آرزو داشته باشد که فردا زنده بماند، در حقیقت آرزوى زندگى جاودان کرده است و هر که آرزوى زندگى جاودانه داشته باشد، دلش سخت می‌شود و به دنیا روى می‌آورد.»

 

 ۱۹ ـ افسوس خوردن

آرزوها به دلیل پایه‌های سست، نتایج مفید و مطمئنی ندارند، لذا موجب تاسف وغصه خوردن می‌شوند.

امام علی«ع» می‌فرمایند: «حاصِلُ الأَمانِیِّ الأَسَفُ؛(۴۲) حاصل آرزوها، افسوس است».

و نیز: «حاصِلُ المُنَى الأَسَفُ، وثَمَرَتُهُ التَّلَفُ؛(۴۳) حاصل آرزوها، افسوس است و میوه‌اش، تباهى».

 

۲۰ـ فقر

تکیه به آرزوها موجب غفلت از داشته‌ها و توانایی‌های خود می‌گردد. در رؤیاها سیر کردن، بی‌تحرکی ودر نتیجه عدم تلاش برای کسب روزی را در پی دارد.

امام علی«ع» فرمودند: مَنِ استَعانَ بِالأَمانِیِّ أفلَسَ؛(۴۴) هر که از رؤیاها کمک جوید، بی‌چیز می‌شود».

امام آرزو‌ها را نوعی نداری محسوب کرده است

و نیز: «شَرُّ الفَقرِ المُنى؛(۴۵) بدترین فقر، آرزوهاست.»

 

۲۱ـ تلف شدن عمر

مشغول شدن به آرزوها، انسان را از پرداختن به مسایل لازم و جدی زندگی و واجبات بازمی‌دارد. امیرمؤمنان«ع» فرمودند: «ضِیاعُ العُمُرِ بَینَ الآمالِ وَالمُنى؛ (۴۶) عمر، در میان آرزوها و خواهش‌ها تلف می‌شود».

و نیز: «غُرورُ الأَمَلِ یُنفِدُ المَهَل، ویُدنِی الأَجَلَ؛(۴۷) فریب آرزو، فرصت عمر را از بین می‌برد و اجل را نزدیک می‌نماید».

 

۲۲ـ هلاکت و نابودی

دلبستگی به امیال و آرزوها، افراد و جوامع را از رشد صحیح و کمال باز می‌دارد وآنان را به هلاکت می‌اندازد.

پیامبر خدا«ص» فرمودند: «إنَّ صَلاحَ أوَّلِ هذِهِ الاُمَّهِ بِالزُّهدِ وَالیَقینِ، وهَلاکَ آخِرِها بِالشُّحِّ وَالأَمَلِ؛(۴۸)  این امت، در آغاز با زهد و یقین درست شد و در آخر با بخل و آرزو هلاک می‌شود.»

و نیز: «إیّاکُم وَالتَّسویفَ وطولَ الأَمَلِ؛ فَإِنَّهُ کانَ سَبَبا لِهَلاکِ الاُمَمِ؛(۴۹) از کار امروز به فردا افکندن و آرزوىِ دراز در سر پروراندن بپرهیزید؛ زیرا اینها سبب هلاک امّت‌ها بوده است.»

 

جمع بندی:

با توجه به اهمیت امید در حیات معنوی و اخروی انسان‌ها، اسلام برای ایجاد امید، دستورات و توصیه‌هایی را در قالب معارفی که در آنها آینده‌ای خوب و روشن، اعم از آخرالزمان و ظهور منجی و رجعت و آرزوی داشتن فرزند صالح و یا آینده‌ای در کل حیات بشری یعنی پایان مسیر زندگی انسان در آخرت مانند شفاعت، بشارت‌های قرآن و توصیف رحمت الهی را بیان کرده است.

پس از ایجاد امید برای رسیدن به مطلوب مهمترین اصل، عمل و تلاش است و امید و آرزو را از یکدیگر تفکیک می‌کند. اگر فرد امیدوار نیت پاکی داشته باشد و آینده را متکی بر خدا بداند و در این راه صبر پیشه کند، راه رسیدنش به هدف و امیدها هموار خواهد شد.

هر چند آرزوهای نکوهیده باطل و کاذبند، ولی به هرحال علف‌های هرزی هستند که می‌رویند و برای رویش آنها علت و خاستگاهی متصور است که در معارف اسلام از نادانی و حماقت و غفلت که هر سه در بی‌خبری از علت حقیقی مشترکند، به عنوان بستر ایجاد آرزوها مطرح شده است و نیز از گناه و دوستی شیطان به عنوان عامل این بی‌خبری و عاملی برای ترجیح دنیا بر آخرت و سنگدلی یاد شده است.

 

پی‌نوشت:

۱ـ غررالحکم، ح ۵۳۸۴٫

۲ـ همان، ح ۹۵۱۳٫

۳ـ همان، ح۱۲۴۰٫

۴ـ تنبیه الخواطر، ج۲، ص۹۴، بحارالانوار، ج۹۲، ص۲۵۰، ح۴۸٫

۵ـ غررالحکم، ح۶۳۱٫

۶ـ همان، ۴۳۵٫

۷ـ همان، ح۹۲۸۵، عیون الحکم والمواعظ، ص ۴۷۲، ح۸۶۳۷٫

۸ـ کافی، ج۲، ص۳۹۱، تحف العقول، ص۱۶۶٫

۹ـ دانشنامه میزان الحکمه، ج۵، ح۳۱۳۸، به نقل از تاریخ دمشق ج۷، ص۴۴۲، ح۲۰۴۳٫

۱۰ـ محمد، ۲۵٫

۱۱ـ نساء، ۱۱۸، ۱۲۱٫

۱۲ـ بحار الانوار ج ۷۷، ص ۲۷۱، ح۱٫

۱۳ـ غررالحکم ج ۳۶۷۴، عیون الحکم و المواعظ، ص ۱۴۶، ح ۳۲۴۲٫

۱۴ـ نهج البلاغه، حکمت۷۲ ، بحار الانوار، ج۷۳ ، ص۱۲۸، ح ۱۳۱٫

۱۵ـ کافی، ج۲، ص۳۲۰، تحف العقول، ص ۳۶۷٫

۱۶ـ غرر الحکم، ح ۴۸۷۵، ‌عیون الحکم و المواعظ، ص ۲۳۱، ح ۴۴۲۵٫

۱۷ـ مکارم الاخلاق، ج۲، ص۳۲۵، ح۲۶۵۶، بحارالانوار، ج۷۷، ص۵۲، ح۳٫

۱ـ تحف‌العقول، ص ۱۵۲، بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۲۹۳، ح ۲٫

۲ـ نهج البلاغه، حکمت ۲۷۵، غررالحکم، ح ۱۳۷۵، بحارالانوار، ج۷۸، ص۱۴، ح۷۱٫

۳ـ همان، ح۶۲۲۲، عیون الحکم والمواعظ، ص۳۳۷، ح۵۷۴۸٫

۴ـ بحارالانوار، ‌ج ۱، ص ۱۵۶٫

۵ـ غررالحکم، ٣٠۵۴.

۶ـ بحار الانوار، ج ۷۳، ص ۱۱۲، ح ۱۰۹٫

۷ـ نهج‌البلاغه، حکمت ۱۵۰، امالی مفید، ص ۳۳۰، ح ۲٫

۸ـ الارشاد، ج ۱، ص ۳۰۴، بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۴۲۱٫

۹ـ تحف‌العقول، ص ۲۱۱، بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۵۰، ح ۷۳٫

۱۰ـ غررالحکم، ح ۴۳۴۱٫

۱۱ـ غررالحکم، ح ۶۳۹۰٫

۱۲ـ غررالحکم، ح ۸۷۴، عیون الحکم و المواعظ، ص ۵۱ ، ح ۱۳۲۰، دانشنامه میزان الحکمه، ج۵، ح ۳۱۵۷٫

۱۳ـ همان، ح ۹۷۷٫

۱۴ـ المحجه البیضاء ج ۸۸ ، ص۲۴۶٫

۱۵ـ‌ خصال، ص ۵۱، ح ۶۲، امالی مفید، ص ۲۰۷، ح ۴۱٫

۱۶ـ کافی، ج ۲، ص۱۳۶، بحارالانوار، ج ۷۳، ص۷۵، ح۳۹٫   

۱۷ـ تحف‌العقول، ص ۱۵۲، بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۲۹۳، ح ۲٫

۱۸ـ نهج البلاغه، حکمت ۲۷۵، غررالحکم، ح ۱۳۷۵، بحارالانوار، ج۷۸، ص۱۴، ح۷۱٫

۱۹ـ همان، ح۶۲۲۲، عیون الحکم والمواعظ، ص۳۳۷، ح۵۷۴۸٫

۲۰ـ بحارالانوار، ‌ج ۱، ص ۱۵۶٫

۲۱ـ غررالحکم، ٣٠۵۴.

۲۲ـ بحار الانوار، ج ۷۳، ص ۱۱۲، ح ۱۰۹٫

۲۳ـ نهج‌البلاغه، حکمت ۱۵۰، امالی مفید، ص ۳۳۰، ح ۲٫

۲۴ـ الارشاد، ج ۱، ص ۳۰۴، بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۴۲۱٫

۲۵ـ تحف‌العقول، ص ۲۱۱، بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۵۰، ح ۷۳٫

۲۶ـ غررالحکم، ح ۴۳۴۱٫

۲۷ـ غررالحکم، ح ۶۳۹۰٫

۲۸ـ غررالحکم، ح ۸۷۴، عیون الحکم و المواعظ، ص ۵۱ ، ح ۱۳۲۰، دانشنامه میزان الحکمه، ج۵، ح ۳۱۵۷٫

۲۹ـ همان، ح ۹۷۷٫

۳۰ـ المحجه البیضاء ج ۸۸ ، ص۲۴۶٫

۳۱ـ‌ خصال، ص ۵۱، ح ۶۲، امالی مفید، ص ۲۰۷، ح ۴۱٫

۳۲ـ کافی، ج ۲، ص۱۳۶، بحارالانوار، ج ۷۳، ص۷۵، ح۳۹٫

۳۳ـ غررالحکم، ح۸۵۹۸٫

۳۴ـ الکافی، ج ۳، ص ۲۵۸، ح ۲۷ بحارالانوار، ج ۶، ص ۱۲۶، ح ۵٫

۳۵ـ غررالحکم، ح۱۸۳۸٫

۳۶ـ غررالحکم، ح۸۶۰۳٫

۳۷ـ دانشنامه میزان الحکمه، ج پنجم، ح ۳۱۸۴، نقل از غررالحکم، ح ۴۵۸۵٫

۳۸ـ غررالحکم، ح ۷۸۸۶٫

۳۹ـ کافی، ج۲، ص۳۲۹، تحف العقول، ص۴۹۰، بحارالانوار، ج۷۳، ص۳۹۸٫

۴۰ـ الجعفریّات، ص٢۴٠.

۴۲ـ غررالحکم، ح ۴۹۱۲٫

۴۳ـ غررالحکم، ح ۴۹۴۵٫

۴۴ـ غررالحکم، ۹۲۰۸٫

۴۵ـ همان،۵۷۲۰٫

۴۶ـ همان، ح۵۹۰۵٫

۴۷ـ همان، ح۶۴۳۵٫

۴۸ـ خصال، ص۷۹، ح۱۲۸، امالی صدوق، ص۲۹۷، ح۳۳۳٫

۴۹ـ دانشنامه میزان الحکمه، ج ۵، ح ۳۱۹۶، به نقل از مروج الذهب، ج۲، ص۳۰۳٫

 

 

سوتیترها:

 

۱٫

حماقت مانند جهل به دلیل عدم شناخت یا عدم فهم حقیقت آینده و موارد مؤثر در آن و فرصت انسان، بستری برای رشد آرزوهای پوچ است. پیامبر «ص» می‌فرمایند: «احمق‌ترین افراد کسى است که نفس خویش را دنباله‌روی هوس سازد و از خدا آرزوهاى محال بخواهد.»

 

۲٫

آرزو قلب‌های رقیق و عطوف را همچون سنگ، سخت می‌کند. امام علی«ع» فرمودند: «هر که آرزو داشته باشد که فردا زنده بماند، در حقیقت آرزوى زندگى جاودان کرده است و هر که آرزوى زندگى جاودانه داشته باشد، دلش سخت می‌شود و به دنیا روى می‌آورد.»

 

۳٫

مشغول شدن به آرزوها، انسان را از پرداختن به مسایل لازم و جدی زندگی و واجبات بازمی‌دارد.امیرمؤمنان«ع» فرمودند: «عمر، در میان آرزوها و خواهش‌ها تلف می‌شود و فریب آرزو، فرصت عمر را از بین می‌برد و اجل را نزدیک می‌نماید.»

 

۴٫

دلبستگی به امیال و آرزوها، افراد و جوامع را از رشد صحیح و کمال باز می‌دارد وآنان را به هلاکت می‌اندازد.

پیامبر خدا«ص» فرمودند: «این امت، در آغاز با زهد و یقین درست شد و در آخر با بخل و آرزو هلاک می‌شود.

از کار امروز به فردا افکندن و آرزوى دراز در سر پروراندن بپرهیزید؛ زیرا اینها سبب هلاک امّت‌ها بوده است.»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *