عالم انقلابی تبریز

                                            

فرازهایی از حیات علمی و مبارزاتی آیت‌الله میرزا ابوالحسن حسینی‌انگجی‌تبریزی

قلمرو غیرت و مقاومت

امت مسلمان خطه‌ آذربایجان ضمن اینکه کاروانی از دانشمندان وارسته را در بوستان با طراوت خویش پرورش داده‌اند، در برابر طوفان‌هایی که به جامعه‌ اسلامی یورش آورده‌اند، به مقاومت و پایداری برخاسته‌اند. صلابت نهاد مرجعیت و روحانیت در برابر گرفتاری‌های اجتماعی و سیاسی مردم باعث شده است که این فرزانگان با حمایت مؤمنانی آگاه و اهل بصیرت از نفوذ خطرناک بیگانگان در عرصه‌های فرهنگی و اقتصادی، جلوگیری کنند. چنانکه در قیام تنباکو که به رهبری میرزا محمدحسن شیرازی صورت گرفت، آیت‌الله حاج میرزا جوادآقا تبریزی (از شاگردان شیخ انصاری، تندیس علم و تقوی) در این خیزش فراگیر نقش مؤثری ایفا کرد.(۱)

تلاش‌های پیگیر علما و غیورمردان آذربایجان در گسترش انقلاب مشروطه ستودنی و انکارناپذیر است، اما وقتی غرب‌زدگان و ملی‌گرایان فاصله گرفته‌ از دیانت و فضیلت، در این حرکت رسوخ و آن را منحرف کردند، علمای تبریز برای مقابله با این کودتای خزنده، به میدان آمدند. هنگامی که رضاخان روی کار آمد و با سنت‌ها و شعائر مذهبی و مراکز حوزوی به مخالفت برخاست، میرزا صادق تبریزی و سیدابوالحسن انگجی، ماهیت ضددینی او را افشا کردند. نقش مشاهیر و روحانیان آذربایجان، خصوصاً نام‌آوران تبریز در شکل‌گیری گسترش و اوج گرفتن نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی نیز برجسته، مهم و آمیخته به مباهات است.(۲)

امام خمینی فرمودند: «آذربایجان همیشه در این مسائل [نهضت‌ها] پیشقدم بوده است. از قبل از مشروطه و در خود مشروطه و بعدها و علمای آذربایجان در این مسائل رنج دیده‌اند. آذربایجان با آن غیرت و دیانتی که [اهالی آن داشته‌اند] همیشه در مقابل چیزهایی که کشور ما را تهدید ‌کرده‌اند و یا خدای نخواسته دیانت ما را، کوشا بوده‌اند.» (۳)

و در جای دیگر می‌فرمایند: «آذربایجان همیشه طرفدار اسلام و برای دفع ظلم پیشقدم بوده است. آذربایجانی که در صدر مشروطیت آن زحمات را کشید و بعد [شیخ محمد] خیابانی آن کارها را کرد. در زمان ما از آذربایجان قیام شد بر ضد رضاخان. آذربایجان همیشه در صف اول بوده است برای مخالفت با اشرار و برای پیشبرد اهداف اسلام.»(۴)

مقام معظم رهبری نیز تصریح کرده‌اند: «از نهضت مشروطیت تا امروز، آذربایجان همیشه در صفوف مقدم خط اسلام و تبعیت از رهبری اسلامی و مقابله با دشمنان قرار داشته است، همین نقاط قوت، دشمن را مأیوس می‌کند، شما مردم [آذربایجان] آزموده‌ای هستید که از انتخابات مختلف سربلند و روسفید بیرون آمده‌اید.»(۵)

آیت‌الله انگجی در زمره‌ فقهایی است که نه تنها خود در خط مقدم نبرد با تباهی قرار داشت، بلکه نامدارانی را تربیت کرد که در این عرصه پیشتاز و پیشگام بودند. کارنامه‌ پربار این عالم عامل را اجمالاً مرور می‌کنیم.

 

تولد و تحصیلات

خاندان انگجی از سادات حسینی هستند. در سال ۱۲۸۲ ق/ ۱۲۴۴ ش میرزا محمدآقا فرزند آقامیرزا ابوالحسن نامیده شد،(۶)

انگش یا انگج به گودالی کم‌عمق گفته می‌شود که برای تقسیم آب از موضعی به جاهای دیگر حفر می‌کنند. محله‌ انگج در سابق چنین وضعی را داشته است.(۷)

این طایفه از خاندان‌های اصیل، معروف و باشرافت تبریزند و از میان آنان رجال برجسته‌ای برخاسته‌اند.(۸)

پدر ایشان مردی فاضل و موسوم به شیخ شریعت بود و رجال‌نگاران او را در شمار معاریف آذربایجان آورده‌اند.(۹)سیدابوالحسن بعد از پرورش در بیت دانش و دیانت، نخست در تبریز دروس مقدماتی ادبی، دینی و اخلاقی و بخش مهمی از ریاضیات را آموخت. آنگاه سطوح حوزه در فقه و اصول را در محضر آیات محترم آقامیرفتاح سرابی و میرزا محمود اصولی فراگرفت و به گفته خود دو جلد قوانین‌الاصول را از بدو تا ختم نزد مرحوم اصولی خواند. وی در سال ۱۳۰۴ هجری عازم عتبات عراق شد و در حوزه‌  نجف در بحث‌های استدلالی خارج فقه و اصول شیخ‌محمدحسن ممقانی، فاضل ایروانی، حاج میرزا حبیت‌الله رشتی و شیخ‌محمدعلی کاظمینی حاضر شد تا به اجازاتی از اساتید خود نایل گشت. وی در سال ۱۳۰۸ ق. به زادگاه خویش بازگشت و به فعالیت‌های آموزشی و پژوهشی روی آورد.(۱۰)

 

کمالات علمی و اخلاقی

آیت‌الله انگجی در کنار اجتهاد، به تحصیل مکارم اخلاقی توجه داشت. ملاعلی واعظ خیابانی همشهری، همسن و مصاحب او می‌نویسد: «آن مرحوم یکی از مجتهدان طراز اول ایران و از مراجع احکام شرعی و فقهی قرن چهاردهم هجری و مراتب اجتهادش مورد تأیید امثال و اقرانش است. او عالمی اهل وقار، متانت و برخوردار از ابهت روحانی بود. به‌رغم توانایی‌های علمی و فکری و تبحّر در معارف منقول کم سخن می‌گفت. کراراً مسئله مهمی را از ایشان می‌پرسیدم تا به تفصیل بیان فرماید، اما صرفاً به جوابی کوتاه اکتفا می‌کرد. حافظه‌ای شگفت داشت و حاضرالفتوی بود و غالباً جواب مسائل را بدون مراجعه به منابع مورد نظر تحریر و تقدیر می‌نمود. در امر به معروف و نهی از منکر متصلب بود و برای ترویج اعتقادات و احکام تعصب داشت. در انجام وظایف شرعی و اجرای حدود الهی و خنثی کردن بدعت‌ها و انحرافات هیچ‌گونه مسامحه‌ای نداشت و مصداق بارز آیه‌ «یُجاهِدونَ فی سَبیلِ اللهِ وَ لا یَخافُونَ لومه لائم(۱۱) بود.»

سالی در رؤیت هلال ماه شوال‌المکرم اختلافی به وجود آمد. کارگزاران دولتی و برخی مردم افطار کردند، ولی چون این موضوع برای آقا ثابت نشده بود و ایشان بدون اعتنا و در عین استیلای عوامل حکومتی، فردای آن روز را عید اعلام و نماز عید فطر را اقامه کرد و اهالی در منزل به دیدنش آمدند.(۱۲)

میرزا محمدعلی مدرس تبریزی که محضر ایشان را درک کرده بود، از این مربی عالیقدر خویش چنین یاد می‌کند:

«سیدابوالحسن حسینی فرزند حاج میرزا محمد فرزند محمدعلی فرزند ابوالخیر فرزند عبدالباقی فرزند عبدالوهاب حسینی از بزرگان علما، مراجع تقلید زعمای حاضر ما و حاوی فروع و اصول، فنون ادبی و عربی است. دانشمندی محقق، اهل دقت و ژرف‌کاو که علاوه بر مراتب علمی از کمالات معنوی برخوردار بود. در مکارم اخلاقی منحصر به فرد و اجداد طاهرین خویش را وارث بالاستحقاق بود. اجتهاد و فقاهتش مسلم مخالف و موافق و مورد تصدیق همه بود. او از اکابر اساتید این نگارنده است.»(۱۳)

رجال‌نگار معاصر مرحوم محمدشریف رازی نوشته است:

«آیت‌الله آقای حاج میرزا ابوالحسن انگجی تبریزی از مراجع تقلید و فقهای درجه اول آذربایجان و بلکه ایران به شمار می‌رود بعد از نیل به مقام اجتهاد، به تلاش‌های ارشادی، احیای ارزش‌های دینی و جلوگیری از منکرات، اقامه‌ جماعت، تدریس و تألیف اهتمام ورزید. در ادای وظایف دینی و شرعی، کوتاه نمی‌آمد و از هیچ مقامی در این مسیر هراس به دل راه نمی‌داد.»(۱۴)

میرزا محمدعلی معلم حبیب‌آبادی می‌گوید:

«مرحوم حاج میرزا ابوالحسن از بزرگان علما و فقهای عصر خود بود. او از دانشوران محقق و معارف رجال به شمار می‌رود که در علوم ادبی آگاهی کافی داشت.»(۱۵)

شرح‌حال‌نگاران دیگر نیز مقامات علمی و معنوی این مجتهد والاتبار را ستوده‌اند و از زهد، پارسایی، پرهیزگاری و حرکت‌های اصلاحی او برای گسترش ارزش‌های الهی در میان جامعه سخن گفته‌اند و تلاش‌های مبارزاتی و تکاپوهای سیاسی وی را مورد توجه قرار داده‌اند.(۱۶)

 

تدریس و تلاش‌های آموزشی

آیت‌الله انگجی صبح‌ها در حوزه علمیه تبریز مجلس درس در موضوع خارج فقه و اصول برگزار می‌کرد او از استوانه‌های این کانون دینی و علمی به شمار می‌آمد و به عنوان فقیهی جامع‌الشرایط تمام ابواب فقهی را با مدارک آن در حافظه داشت او با چنین توانایی شگفتی به همراه مدرسان مبرزی چئن آیات ارجمند آقامیرزا صادق تبریزی حاج‌میرزا یوسف مجتهد تبریزی می‌کوشید این حوزه را علاوه بر ارتقای علمی و حفظ جنبه‌های دینی و ارشادی در زمینه‌های اجتماعی و سیاسی درخشان و تأثیرگذار نماید، به گونه‌ای که وقتی  مبانی اعتقادی و شرعی یا عزت مؤمنان و امت مسلمان مورد مخاطره قرار می‌گرفت، از جانب زعمای این حوزه زنگ خطر به صدا درمی‌آمد و پرچم دفاع از اسلام و قرآن برافراشته می‌شد.(۱۷)

 

پرورش‌یافتگان پرمایه

۱٫ آیت‌الله حاج‌میرزا فتاح شهیدی (۱۲۹۶ ۱۳۷۲ ق)، از فقهای بزرگ و نماینده آیت‌الله سیدابوالحسن اصفهانی در سرزمین آذربایجان که در ایام اشغال این منطقه توسط ایادی حزب دموکرات و توده در تبریز ثابت و استوار ماند و از حریم تشیع دفاع کرد.(۱۸)

۲٫ شهیدشیخ محمد خیابانی (۱۲۹۷ ۱۳۳۸ ق)، که دوره عالی فقه و اصول را نزد آیت‌الله انگجی آموخت. او در سنین جوانی در مدرسه طالبیه تبریز برای طلاب سطوح عالی تدریس می‌کرد.  زندگی وی پس از پیروزی انقلاب مشروطه در ۱۳۲۴ ق وارد مرحله‌ نوینی شد. او در کسوت روحانیت در برابر سپاه عین‌الدوله به دفاع از مردم پرداخت. در سی سالگی از سوی اهالی تبریز به مجلس شورای ملی راه یافت و در این سنگر مهم به مخالفت با اولتیماتوم روسیه که در واقع نوعی تهدید و باج‌خواهی ظالمانه از مردم مظلوم ایران بود برخاست. خیابانی در واکنش به قرارداد شوم وثوق‌الدوله که با دولت انگلستان منعقد کرده بود، قیامی فراگیر را ترتیب داد و حرکتی پرشکوه را در این راستا رقم زد. این خیزش پیروزمندانه‌ اهالی تبریز به رهبری او پنج ماه تمام استمرار یافت.

اگرچه وثوق‌الدوله از نخست‌وزیری عزل شد و مشیرالدوله روی کار آمد، اما او مخبرالسلطنه را به سمت والی آذربایجان و در هم شکستن قیام خیابانی منصوب کرد و او هم با همکاری قزّاق‌های روسی این حرکت را در هم شکست و خیابانی هم در ۲۲ شهریور ۱۲۹۹ ش به شهادت رسید.(۱۹)

۳٫ شیخ غلامحسین تبریزی(۱۳۰۳ ۱۴۰۰ ق)، وی نه تنها یک دوره درس خارج را در خدمت مرحوم انگجی آموخت، بلکه در ماجرای جنبش علمای تبریز علیه رژیم رضاخان با استادش همگامی داشت. نقش وی در این حرکت سیاسی چنان مؤثر بود که سرلشکر امیر طهماسبی فرمانده لشکر آذربایجان گفته بود، «من اول این شیخ را اعدام می‌کنم و بعد به تهران خبر می‌دهم.» به همین دلیل آن مرحوم به مدت هشت ماه در اختفا به سر برد و سرانجام به مشهد رضوی مهاجرت کرد.(۲۰)

۴٫ سیدابراهیم دروازه‌ای موسوی (۱۳۱۳ ۱۳۱۸ ق)، وی بعد از فراگیری مقدمات و سطوح به درس آیت‌الله انگجی و دیگران در خارج فقه و اصول حاضر و به مقام اجتهاد نایل شد. موسوی دروازه‌ای در تدریس و تفهیم کتب درسی و تقریر و تبیین مطالب علمی مهارت و تبحّر خاصی داشت. آن عالم وارسته در برخورد با مردم گشاده‌رو، مهربان و فروتن بود و از هرگونه خودپسندی، تعیّن و تشخص‌گرایی اجتناب می‌کرد. نفوذ فوق‌العاده و محبوبیت خاصی که در میان اقشار گوناگون داشت، ولی به دنبال عناوین فریبنده نبود. در مقابل ارباب زر و زور، صلابت خاصی از خود نشان می‌داد و عزت نفس خویش را با هیچ چیزی معامله نمی‌کرد. زندگی ساده آمیخته با قناعت داشت.(۲۱)

۵٫ سیداسماعیل اصفیائی (۱۳۲۸ ۱۴۱۰ ق)، آن مرحوم بعد از فراگیری سطوح عالی فقه و اصول در محضر آیت‌الله انگجی و سیدمرتضی خسروشاهی، خود به تدریس، ارشاد مردم و تألیف پرداخت. وی از تزکیه نفس و تهذیب درون غافل نبود و با وجود صعود به قله‌های کمال و معرفت هیچ‌گونه ادعایی نداشت. هنگامی که ماجرای پیشروی در تبریز به وجود آمد اصفیایی همگام با دیگر علمای مبارز علیه این فتنه وارد عرصه شد و با افشاگری‌ها و صدور بیانیه‌هایی مبارزه با وی و رژیم طاغوتی پهلوی را پی گرفت.(۲۲)

مرحوم آیت‌الله انگجی شاگردان بسیاری را تربیت کرد که اسامی برخی از آنان عبارتند از: میرزا محمدعلی اهدی (متوفی ۱۴۲۶ ق)، سید عبدالحجت ایروانی (متوفی ۱۳۹۵ ق)، شیخ هدایت‌الله غروی تبریزی (متوفی ۱۴۰۷ ق)، شیخ مرتضی چهرکانی (متوفی ۱۳۸۱ ق)، سید احمد خسروشاهی (متوفی ۱۳۹۷ ق)، میرزا عبدالعلی آخوندی (متوفی ۱۴۳۳ ق)، میرزا محمود اصولی‌خویی (متوفی ۱۳۱۴ ق) و…

 

 آثار

آیت‌الله انگجی به موازات تدریس، فعالیت‌های ارشادی و فرهنگی، در امر تألیف و تحقیق جدی و کوشا بود و آثار ذیل را به نگارش درآورد:

۱٫ ازاحه الالتباس عن حکم المشکوک فیه من اللباس، که در سال ۱۳۱۶ ق به طبع رسیده است.(۲۳)

۲٫ حاشیه بر کتاب ریاض المسایل فی بیان احکام الشرع بالدلیل تألیف سیدعلی طباطبایی که در واقع خود شرحی بر کتاب النافع فی الاختصار الشرایع است.(۲۴)

۳٫ کتاب حج، حاوی مباحث مبسوط استدلالی که شرحی بر بخش حج از کتاب شرایع الاسلام است.(۲۵)

۴٫ شرح شرایع الاسلام محقق حلّی که آقابزرگ تهرانی در زمره آثارش معرفی کرده است.(۲۶)

۵٫ رساله عملیه، حاوی فتاوی درباره احکام، موازین و اعمال شرعی که مورد مراجعه مقلدان وی بوده که مندرجات آن به زبان فارسی است.(۲۷)

۶٫ رساله‌ای در لباس مشکوک، که چاپ شده است.(۲۸)

۷٫ شرح باب المیراث من نجاه العباد فی یوم المعاد از شیخ محمدحسن نجفی

۸٫ حاشیه علی فرائد الاصول شیخ انصاری

۹٫ حاشیه بر مکاسب شیخ اعظم انصاری

۱۰٫ رساله طهارت، اثری است استدلالی در باره طهارت

۱۱٫ رساله صلوه کتابی است که حاوی مباحث مستدل در موضوع نماز(۲۹)

۱۲٫ رساله‌ای در قالب پرسش و پاسخ، موضوع این اثر از بحث تقلید آغاز می‌گردد و در ادامه ضمن بیان اوصاف و ویژگی‌های فقیهی که جایزالتقلید است، احکام تفصیلی درباره طهارت، نماز، روزه، خمس، زکات و دیگر موضوعات شرعی آمده است، این کتاب به سال ۱۳۴۰ ق در تبریز چاپ شد.(۳۰)

۱۳٫ حاشیه‌ای بر بخشی از مطالب کتاب اوثق الوسایل به قلم میرزا موسی تبریزی (از شاگردان شیخ انصاری) که خود حاشیه‌ای بر رسایل شیخ اعظم است.(۳۱)

 

برنتابیدن استبداد و سلطه‌ اجانب

جور و ستم قاجارها و نیز ضعف کارگزاران حکومتی در برابر بیگانگان، طمع‌ورزی و فساد مالی درباریان که خود زمینه استیلای همه جانبه استعمار بر ایران را فراهم آورده بود از یک سو و توجه به آموزه‌های دینی چون امر به معروف و نهی از منکر، عدالت‌خواهی  و دفع ظلم و تجاوز، از جانب دیگر، موجب شد که علما و مردمان مؤمن به صحنه‌های سیاسی اجتماعی وارد شوند و حرکتی به نام انقلاب مشروطه را به وجود آورند که در آغاز جریانی متکی بر موازین اسلامی بود. خواست نیروهای مبارز، بازگشت به ارزش‌های دینی، عدالت و اجرای احکام شرعی بود. علمای تبریز با چنین اهدافی در رأس حرکت‌های ضداستبدادی قرار گرفتند. آیت‌الله سیدابوالحسن انگجی که چهره سرشناس فقهای آذربایجان بود، به همراه آیت‌الله میرزا صادق تبریزی (متوفی ۱۳۵۱ ق) نخست از مشروطه در نظر و عمل حمایت کرد، اما تحولات بعدی و انحرافاتی که بر اثر دخالت‌های بیگانگان و عوامل وابسته به آنها، در این نهضت به وجود آمد باعث شد از سرنوشت چنین خیزشی ناراضی گردد و ضمن اصرار بر مشروطه مشروعه با رویه غرب‌زدگان و افراد متجددی که در این جنبش نفوذ کرده بودند مخالفت کند و چون تلاش‌هایش برای جلوگیری از خلاف‌های افراد انقلابی‌نما بی‌اثر ماند، خود را کنار کشید و به مشروطه غرب‌زده اقبالی نشان نداد.(۳۲)

شخصی به نام سیدمحمد شبستری معروف به ابوالضیاء از روشنفکران مشروطه‌خواه در جریده‌ای که آن ایام منتشر می‌کرد، در روزنامه مجاهد ارگان سوسیال دموکرات، به آیت‌الله سیدمحمد کاظم یزدی از مراجع تقلید نجف اشرف اهانت و از این فقیه دوراندیش بدگویی کرد. با پافشاری علمای مشروعه‌خواه به رهبری آیت‌الله میرزا ابوالحسن انگجی مجتهد مقتدر تبریز پاهای این روزنامه‌نگار خاطی و متخلّف را به فلک بستند و او را از تبریز تبعید کردند.(۳۳)

هنگامی که روس‌ها تبریز را اشغال و این شهر را دچار ناامنی و آشوب کردند، کنسول روس به منزل آیت‌الله انگجی آمد و خطاب به وی گفت: «چون تبریز ناامن است، این پرچم ما را بر سر در خانه‌ خویش نصب نمایید تا مأموران ما از شما حفاظت کنند.» ایشان فرمود: «اولاً تا به حال اینجانب زیر پرچم امام زمان(عج) بوده‌ام و زیر هیچ علمی نرفته‌ام و نخواهم رفت. ثانیاً عامل اصلی این آشوب و آشفتگی نیروهای شما هستند. اگر از تبریز بیرون بروید، شهر به امنیت کامل دست می‌یابد.» کنسول روس شگفت‌زده، منزل ایشان را ترک کرد.(۳۴)

 

مخالفت با منکرات و مفاسد

سرلشکر محمدحسین آیرم افسر دیویزیون قزاق بعد از کودتای رضاخان در اسفند ۱۲۹۹ شمسی، مورد توجه سردار سپه قرار گرفت و به عنوان فرمانده بریگاد مستقل شمال در رشت به امور نظامی پرداخت و سپس به جای امیر طهماسبی امیر لشکر آذربایجان شد و در تبریز استقرار یافت.

آیرم که فردی فاسد، عیاش و متکبر بود، در روز عاشورا به فسق و فجور پرداخت و همراه زنان بدنام به میگساری مشغول شد. این موضوع با توجه به این که مقارن با ایام سوگواری‌های محرم بود بر علما و اهالی تبریز گران آمد و مردم با هدایت روحانیون در مخالفت با این منکر آشکار دست به تظاهرات زدند. آیت‌الله انگجی که این خشم مقدس را رهبری می‌کرد، طی سخنانی در تقبیح اعمال منافی عفت آیرم گفت:

«در سالروز حماسه پرشکوه عاشورا که شیعیان مشغول عزاداری هستند کارگزاری تبهکار‌ به تبعیت از یزید بن معاویه، شراب می‌خورد و تظاهر به بی‌عفتی می‌کند. این ابتذال غیر قابل تحمل است.»

بعد از اعتراض علما و اهالی تبریز به این فساد، رضاخان که تازه قدرت را به دست گرفته بود. سپهبد امیراحمدی را مأمور رسیدگی به این موضوع کرد. امیراحمدی به‌محض ورود به تبریز با آیت‌الله انگجی ملاقات کرد. در این دیدار آن فقیه فرزانه با نارحتی تمام گفت که در اولین فرصت این مرد فاسد و ملعون را از تبریز بیرون کنید، در غیر این صورت مردم با غیرت، او را با سنگ و چوب به هلاکت می‌رسانند. امیراحمدی به آیت‌الله انگجی قول داد که چنین می‌کند و برای اینکه مردم، آیرم را نکشند، او را تحت‌الحفظ به تهران فرستاد.

بعد از این واقعه آیت‌الله انگجی از حکومت رضاخان رویگردان شد و خاطرنشان ساخت برای من غیرقابل تحمل است که حافظ ناموس و حیثیت عمومی میگساری نماید و آشکار مرتکب فساد و منکرات گردد. امید آنکه پای رضاشاه از این سرزمین کنده شود و حاضرم بمیرم به شرطی که این موضوع تحقق یابد.(۳۵)

حاج میرزا هادی حکیم از اطبای ویژه محمدشاه و ناصرالدین شاه قاجار بود پسرش به فساد و ارتباط با زنی فاسقه متهم شد و چون این اتهام برای آیت‌الله انگجی ثابت شد، دستور داد بر وی حد جاری سازند.(۳۶)

 

قیام علیه رضاخان

پس از آنکه رضاشاه زمام امور را در دست گرفت، خودکامگی، روش استبدادی و دیکتاتوری را در برنامه خود قرار داد. ظهور سلسله پهلوی و روی کار آمدن رضاشاه از همان ابتدا در امتداد استقرار نظام سلطه جهانی و استعمار انگلستان صورت پذیرفت. حکومت رضاخان به بهانه‌ ملی‌گرایی افراطی و با تأکید بر باستان‌گرایی، به حاشیه راندن اسلام و ارزش‌های دینی را در برنامه خود قرار داد. تغییر کلاه و لباس توسط این رژیم بخشی از برنامه فرنگی کردن ایران بود. تغییر لباس به وسیله تهدید و ارعاب مقدمه‌ای برای کاهش مقاومت و حساسیت مردم مؤمن نسبت به حجاب و در نهایت برداشتن آن بود.(۳۷)

در تبریز حدود سه سال از خیزش مردم به رهبری علما علیه فساد آیرم سپری شده بود که مسئله متحدالشکل کردن لباس اهالی مطرح شد. غیورمردان این خطه پیرو هشدارها و افشاگری‌های روحانیون درباره عواقب این تهاجم فرهنگی علیه سنت‌های دینی در اعتراض به توطئه مزبور علیه حکومت پهلوی اول قیام کردند به گفته شاهدان عینی در سال ۱۳۰۷ ش وقتی با زور و تهدید کلاه مردم را عوض می‌کردند، عده‌ای از اهالی به صورت خودجوش از محله دوه‌چی به راه افتادند. در مدخل بازاری با همین عنوان، در سکوی مسجد، سیدعلی آقا، پدر آیت‌الله سیدمحمد حجت کمره‌ای، برای معترضان سخنرانی کرد. جماعت تظاهرکننده به زبان ترکی، نوحه‌ای را خواندند که مضمون آن چنین بود: «امام زمان(عج) کجاست که به دادخواهی ما بیاید، خدایا فرمان بده او به یاری ما بیاید.» و سپس مردم به سوی مسجد جامع حرکت کردند و از آنجا به منزل آیت‌الله انگجی رفتند.

 با اجتماع مردم در منزل مراجع تقلید به‌خصوص در بیت آیت‌الله انگجی بازار بزرگ تبریز بسته شد، این تعطیلی مرکز نبض اقتصادی شهر آن هم در یک روز عادی خیزش مردم را تشدید کرد. یکی از نیروهای امنیتی که برای پراکنده کردن مردم به میان آنان رفته بود، به دست تبریزی‌های خشمگین به هلاکت رسید. با وقوع این حادثه، رژیم برای سرکوبی قیام، لشکر مجهز و مسلح به جانب این شهر گسیل داشت و در شهر حکومت نظامی اعلام شد و متعاقب آن منازل رهبران مذهبی مردم به محاصره‌ نیروهای مسلح درآمد. بلافاصله دستور دستگیری میرزاصادق آقا و سیدابوالحسن انگجی از مرکز صادر شد و در روز ششم دی ماه سال ۱۳۰۷ ش علمای معترض تبریز دستگیر و تبعید شدند.(۳۸)آیت‌الله انگجی به تبعیدگاه سمنان رفت و از آن پس مدتی مجاور آستان قدس رضوی بود تا آن که به تبریز بازگشت و به درس و بحث، ارشاد مردم و تألیف مشغول شد.(۳۹)

آیت‌الله حاج شیخ حسین برقی اهدی در مصاحبه‌ای می‌گوید:

«هنگامی که در حوزه تبریز مشغول تحصیل بودم، قیام علما و مردم علیه رضاشاه شکل گرفت، مردم مغازه‌ها را بستند، اعتصاب کردند و علیه خلاف‌های رژیم پهلوی اول به خیابان‌ها آمدند و مخالفت خود را با این دستگاه استبدادی اعلام کردند. علما در این حرکت بزرگ جلودار بودند و مردم را علیه رضاخان بسیج می‌کردند. رهبری نهضت را مرحوم میرزا صادق آقا و مرحوم انگجی بر عهده داشتند.  وضع چنان شد که دولت به‌ناگریز لشکری را به تبریز فرستاد و حکومت نظامی اعلام شد. منزل این دو بزرگوار نیز تحت محاصره قوای نظامی درآمد و شبانه این دو عالم را دستگیر و تبعید کردند.»(۴۰)

امام خمینی در بیاناتی به این خیزش مقدس و مردمی اشاره دارند:

«در زمان ما از آذربایجان قیام شد بر ضد رضاخان مرحوم آقامیرزا صادق آقا و مرحوم انگجی و بعضی دیگر از علمای آذربایجان قیام کردند، تبعید شدند. مدت‌ها در تبعید بودند.»

سرانجام آیت‌الله انگجی بعد از هفتادوپنج سال عمر بابرکت و بر جای گذاشتن کارنامه‌ای نورانی از خود، در عرصه‌های علمی، ارشادی و مبارزاتی در هجدهم ذیقعده ۱۳۵۷ ق مطابق هفدهم دی ماه سال ۱۳۱۷ شمسی به سرای باقی شتافت و پیکرش در مقبره خانوادگی تبریز دفن شد.»(۴۲)

 

بازماندگان فاضل و مبارز

 ۱٫ مرحوم آیت‌الله سیدحسن انگجی، فرزند ارشد آیت‌الله انگجی است که در ۱۳۱۳ ق متولد شد. مقدمات و سطوح را از علمای تبریز به‌خصوص والد ماجدش و میرزا صادق‌آقا تبریزی آموخت. آنگاه به قم هجرت کرد و از محضر حضرات آیات عظام حاج شیخ عبدالکریم حائری و سیدمحمد کوه‌کمره‌ای در معارف منقول بهره برد. سپس به زادگاه خویش بازگشت و به تدریس، ارشاد مردم و اقامه جماعت در مسجد جامع تبریز مبادرت کرد. او تندیس وقار، متانت و ابهت روحانی بود.(۴۳)

در پی قیام نوزدهم دی ۱۳۵۶ ش در تبریز آیات محترم سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی و سیدحسن انگجی در ۲۷ بهمن این سال با صدور اعلامیه‌ای مردم همیشه در صحنه تبریز را به حضور در عزای عمومی اربعین شهدای حماسه خونین قم دعوت کردند. این مراسم خیزش باشکوهی را رقم زد که رهبری آن را این دو بزرگوار عهده‌دار بودند، حرکتی که اربعین‌های دیگری را به وجود آورد و در روند گسترش، اوج گرفتن و پیروزی انقلاب اسلامی بسیار مؤثر بود.(۴۴)

 پس از ورود امام به پاریس، مرحوم انگجی و شهید قاضی طباطبایی طی تلگرامی مشترک خطاب به رئیس جمهور وقت فرانسه، کمال مراقبت، تأمین حفاظت و امنیت شخصی و نهایت احترام درباره امام را سفارش کردند.(۴۵)

آیت‌الله شیخ مرتضی بنی‌فضل گفته است:

«از آغاز نهضت امام خمینی این دو عالم در درجه اول و پیشرو بودند. در عاشورای سال ۱۳۵۷ ش. که راه‌پیمایی سراسری در همه جای ایران گسترش یافت، از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، اعلامیه‌ خلع شاه از سلطنت صادر و مقدر شد که علمای طراز اول نواحی مهم کشور آن را تأیید کنند. در تبریز تنها سه نفر این اعلامیه را صادر کردند. آیات ارجمند قاضی طباطبایی، سیدحسن انگجی و سیدمحمدعلی انگجی.»(۴۶)

حجت‌الاسلام و المسلمین سیداسماعیل موسوی می‌گوید:

«آن روزی که در تبریز لانه فساد حزب رستاخیز به آتش کشیده و استاندار برکنار شد و به جایش شفقت روی کار آمد، کوشید از علمای آذربایجان تأییدیه بگیرد تا شاه بر مسند حکومت بماند. او از مرحوم سیدحسن انگجی خواست به عنوان اولین نفر این نامه را امضا کند، ولی ایشان قبول نکرد، زیرا در مسایل سیاسی اجتماعی همواره با آیت‌الله قاضی هماهنگ بود و هرجا که آن شهید اعلامیه و یا نامه‌ای را تأیید نمی‌کرد، وی نیز امضا نمی‌کرد.»(۴۷)

آیت‌الله قاضی به دلیل احترام ویژه‌ای که برای مرحوم سیدحسن انگجی قائل بود، در مسایل مبارزاتی و انقلابی اکثر جلسات علما را در منزل وی ترتیب می‌داد و تمام اعلامیه‌ها و بیانیه‌هایی که در راستای همگامی و حمایت از نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی تنظیم می‌شدد، نخست آیت‌الله انگجی امضا می‌کرد و بعد شهید قاضی.(۴۸)

سرانجام این عالم عامل در ۱۵ صفر ۱۴۰۱ ق مطابق دوم دی ۱۳۵۹ ش در تبریز رحلت کرد و پیکرش به قم انتقال یافت و در جوار حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه(س) دفن شد.(۴۹)

۲٫ مرحوم آیت‌الله حاج سید محمدعلی انگجی، متولد ۱۳۱۵ ق در تبریز، که معارف مقدماتی و سطوح حوزه را در زادگاه خویش نزد پدر و دیگر مدرسان حوزه‌ی این دیار فراگرفت، آنگاه در قم به درس آیات محترم حائری یزدی و حجت کوه‌کمره‌ای حاضر شد تا آنکه به درجه اجتهاد رسید. آنگاه به مولد خویش مراجعت کرد و به تدریس، تربیت شاگردان، اقامه جماعت و تلاش‌های سیاسی اهتمام ورزید. وی به درخواست مردم و علمای تبریز، در دوره هفدهم نماینده مجلس شورای ملی شد تا از حقوق شرعی و قانونی مردم دفاع کند.

بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ش. دستگیر، اما با وساطت آیت‌الله کاشانی و آیت‌الله سیدمحمد بهبهانی آزاد شد.(۵۰) وی که در بیت علم و تقوا پرورش یافته و در سنین جوانی همراه پدرش طعم تلخ تبعید و دوری از وطن را چشیده بود، فساد و ستم رژیم استبدادی پهلوی را برنتابید و با انتشار بیانیه‌ها، اطلاعیه‌ها و پیام‌ها و نیز سخنرانی‌های افشاگرانه در برهه‌هایی از نهضت اسلامی ایران، به رهبری امام خمینی حضوری تأثیرگذار داشت.(۵۱)

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان نماینده‌ اهالی استان آذربایجان شرقی در خبرگان قانون اساسی انتخاب شد. سرانجام این روحانی مبارز و آراسته به کرامات اخلاقی و کمالات علمی در ۱۵ خرداد ۱۳۶۲ ش، هنگام شرکت در راه‌پیمایی دار فانی را وداع گفت و جنازه‌اش به قم حمل و در مسجد بالاسر حرم مطهر دفن شد.(۵۲)

به مناسبت ارتحال این بزرگوار امام خمینی طی تلگرامی خطاب به امام جمعه وقت تبریز، آیت‌الله ملکوتی این ضایعه را به اهالی محترم تبریز به‌ویژه علمای اعلام و حجج اسلام و خانواده معظم ایشان تسلیت گفتند و متذکر شدند که سوابق ایشان و خانواده معظمشان در حکومت طاغوت و مخالفت‌هایشان با رژیم ستمشاهی بر اهالی آذربایجان معلوم است.(۵۳)

 

پی‌نوشت‌ها

۱– چهره‌های آذربایجان در آینه تاریخ، ص ۱۴۸؛ تبریز در جنبش تنباکو، صمد سرداری‌نیا، فصلنامه تاریخ و فرهنگ معاصر، ش ۲۳ ۲۴، زمستان ۱۳۷۶٫

۲- علما و رژیم رضاخان، حمید بصیرت‌منش، ص ۳۸۹ ۴۰۲؛ ماهنامه مبلغان، شماره ۲۱۱، بهمن و اسفند ۱۳۹۵، ص ۷۳ ۷۴٫

۳- صحیفه امام، سیدروح‌الله موسوی خمینی، ج ۱۰، ص ۳۱٫

۴- همان مأخذ، ج ۱۱، ص ۵۲۵ ۵۲۶٫

۵- حدیث ولایت، ج اول، ص ۱۱۳ ۱۱۵٫

۶- علمای معاصر، واعظ خیابانی، ص ۲۹۱٫

۷- روضات الجنان و جنات الجنان، حافظ کربلایی، با تعلیقات جعفر سلطان القرایی، ج اول، ص ۵۹۲٫

۸- مفاخر آذربایجان، عقیقی بخشایشی، ج اول، ص ۲۸۴٫

۹- مکارم الآثار، معلم حبیب‌آبادی، ج ۷، ص ۲۴۵۴٫

۱۰- ریحانه الادب، ج ۷، ص ۶۰، نام‌آوران آذربایجان در سده ۱۴، غلامرضا طباطبایی مجد، ص ۱۰۰، رجال آذربایجان در عصر ؟؟؟

۱۱- سوره مائده، آیه ۵۴٫

۱۲- علمای معاصر، ص ۲۹۰٫

۱۳- ریحانه الادب، ج ۷، ص ۶۰٫

۱۴- گنجینه دانشمندان، ج اول، ص ۲۴۶٫

۱۵- مکارم الآثار، ج ۷، ص ۲۴۵۴٫

۱۶- اعیان الشیعه، ح ۲، ص ۳۲۴، مستدرکات اعیان الشیعه، ج ۶، ص ۱۰، المسلسلات فی الاجازات، ج ۲، ص ۳۶۲، تنقیح المقال، ج اول، مقدمه، ص ۲۴۸، موسوعه طبقات الفقها، ج ۱۴، قسم اول، ص ۳۴٫

۱۷- نگرشی بر حوزه‌های علمیه در عصر حاضر، مرتضی بنی‌فضل، کیهان اندیشه، شماره ۱۰، ص ۳ ۴، خاطرات آیت‌الله شیخ مرتضی بنی‌فضل، تدوین عبدالرحیم اباذری، ص ۲۳ ۲۵٫

۱۸- خاطرات آیت‌الله بنی‌فضل، ص ۵۷٫

۱۹- بیدادگران اقالیم قبله، محمدرضا حکیمی، ص ۱۵۴، تاریخ هجده ساله آذربایجان، ج ۲، ص ۶۸۷، شرح حال و اقدامات شیخ محمد خیابانی، ص ۲۸ و ۳۷، یکصد سال مبارزه روحانیت متوفی، عقیقی بخشایشی، ج ۲، ص ۷ ۸٫

۲۰- مشاهیر مدفون در حرم رضوی، ج اول، ص ۹۲ ۹۳، فصلنامه مطالعات تاریخی، شماره چهارم، ص ۱۷۳، قیام گوهرشاد، سینا واحد، ص ۲۰۴٫

۲۱- نامداران تازیخ، عمران علیزاده ، ج ۲، ص ۲۷۹، فصلنامه تاریخ و فرهنگ معاصر، سال اول، شماره سوم و چهارم، ص ۲۶۹٫

۲۲- ستارگان حرم، ج ۵، ص ۲۹ ۴۱٫

۲۳- الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج اول، ص ۵۲۶٫

۲۴- همان، ج ۶، ص ۹۸ ۹۹٫

۲۵- منبع قبل، ص ۲۴۹٫

۲۶- مأخذ پیشین، ج ۱۳، ص ۳۱۷٫

۲۷- مدرک گذشته، ج ۱۱، ص ۲۱۲٫

۲۸- همان، ج ۱۸، ص ۲۹۳، معجم مولفی الشهید، ص ۴۹٫

۲۹- اعلام الشیعه، جعفر مهاجر، ج اول، ص ۸۳، موسوعه مولفی الامامیه، ج ۲، ص ۱۰۷ ۱۰۹، مولفین کتب چاپی فارسی، خان باباشار، ج ۱، ص ۱۴۱٫

۳۰- مؤلفین کتب چاپی، ج اول، ص ۱۴۱٫

۳۱- زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۱۴۲، ۳۶۳ و ۴۹۴٫

۳۲- تاریخ معاصر ایران، علی‌اکبر ولایتی و دیگران، ص ۴۶ ۴۷، علما و رژیم رضاخان، بصیرت منش، ص ۳۹۴، رجال آذربایجان در عصر مشروطیت، ص ۱۸۱، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، رحیم نیکبخت و صمد اسماعیل‌زاده، ص ۴۰ و ۴۸٫

۳۳- حیدرعمو اوغلی در گذر از توفان‌ها، ص ۱۷۰، زندگی و مبارزات آیت‌الله قاضی طباطبایی، ص ۴۲٫

۳۴- خاطرات شیخ محمدحسین ذاکری‌مرندی که جناب حجت‌الاسلام و المسلمین فرج‌اللهی آن را برای نگارنده نقل کرده است.

۳۵- علما و رژیم رضاخان، ص ۳۹۴ ۳۹۵، خاطرات نخستین سپهبد ایران، احمد امیراحمدی، به کوشش غلامحسین زرگری‌نژاد، ص ۲۶۷ ۲۶۸، زندگی‌نامه رجال و مشاهیر ایران، ؟؟؟ ج اول، ص ۶۷ و ص ۳۰۱ ۳۰۲، بازیگران عصر طلایی، ابراهیم خواجه‌نوری، ص ۷۴، ۸۴ و ۹۱، فرهنگ رجال معاصر ایران، شکوری، ج ۲، ص ۱۹۰٫

۳۶- نام‌آوران آذربایجان در سده ۱۴، ص ۱۰۰ ۱۰۱٫

۳۷- تاریخ معاصر ایران، ص ۷۲ ۷۴٫

۳۸- گفتگو با محمدمهدی عبدخدایی، مندرج در کتاب قیام گوهرشاد، ص ۲۰۳ ۲۰۴، زندگی و مبارزات آیت‌الله قاضی طباطبایی، ص ۵۵ ۵۷، علما و رژیم رضاخان، ص ۳۹۷٫

۳۹- علمای معاصر، ص ۲۹۱، مکارم الآثار، ج ۷، ص ۲۴۵۴، فرهنگ رجال معاصر ایران، ج ۲، ص ۱۹۰، سلسله پهلوی و نیروهای مذهبی به روایت کمبریج، ص ۲۸۴٫

۴۰- مصاحبه با آیت‌الله حاج شیخ حسین برقی‌اهری، مجله حوزه، شماره ۷۲ بهمن و اسفند ۱۳۷۴، ص ۴۳٫

۴۱- صحیفه امام، ح ۱۱، ص ۵۲۵، همان، ح۳، ص ۲۴۴، ح ۴، ص ۴۷، ح ۱۰، ص ۱۷۲، ح ۱۱، ص ۳۱، تاریخ معاصر از دیدگاه امام خمینی، ص ۱۵۸ ۱۵۹٫

۴۲- ریحانه الادب، ج ۷، ص ۶۰، رجال آذربایجان در عصر مشروطیت، ص ۱۸۱، نشریه مهد آزادی، ش ۷۱۴، ۲۱/۴/ ۱۳۷۴ شمسی.

۴۳- نامداران تاریخ، ج ۲، ص ۲۹۸، فرهنگ رجال معاصر ایران، ج ۲، ص ۱۸۹، مفاخر آذربایجان، ج ۱، ص ۲۸۸٫

۴۴- تنهایی و پایداری، حسین نجفی، ص ۵۷ ۵۸٫

۴۵- یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج ۱۳ (جلده محراب)، ص ۴۹۳٫

۴۶- مصاحبه با حجت‌الاسلام بنی‌فضل، مندرج در کتاب تنهایی و پایداری، ص ۷۶ ۷۷٫

۴۷- مصاحبه با حجت‌الاسلام موسوی، همان مأخذ، ص ۱۲۷ ۱۲۸٫

۴۸- زندگانی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ص ۱۸۹٫

۴۹- نامداران تاریخ، ج ۲، ص ۲۹۸٫

۵۰- گنجینه دانشمندان، ج ۳، ص ۳۰۲٫

۵۱- زندگی و مبارزات شهید قاضی طباطبایی، ص ۲۹۲ ۲۹۶، تنهایی و پایداری، ص ۷۷٫

۵۲- نامداران تاریخ، ج ۲، ص ۳۵۷٫

۵۳- صحیفه امام، ج ۱۷، ص ۴۸۵٫

 

 

 

 

سوتیترها:

۱٫

مقام معظم رهبری تصریح کرده‌اند: «از نهضت مشروطیت تا امروز، آذربایجان همیشه در صفوف مقدم خط اسلام و تبعیت از رهبری اسلامی و مقابله با دشمنان قرار داشته است، همین نقاط قوت، دشمن را مأیوس می‌کند، شما مردم [آذربایجان] آزموده‌ای هستید که از انتخابات مختلف سربلند و روسفید بیرون آمده‌اید.»

 

۲٫

تلاش‌های پیگیر علما و غیورمردان آذربایجان در گسترش انقلاب مشروطه ستودنی و انکارناپذیر است، اما وقتی غرب‌زدگان و ملی‌گرایان فاصله گرفته‌ از دیانت و فضیلت، در این حرکت رسوخ و آن را منحرف کردند، علمای تبریز برای مقابله با این کودتای خزنده، به میدان آمدند. هنگامی که رضاخان روی کار آمد و با سنت‌ها و شعائر مذهبی و مراکز حوزوی به مخالفت برخاست، میرزا صادق تبریزی و سیدابوالحسن انگجی، ماهیت ضددینی او را افشا کردند.

 

۳٫

 

آیت‌الله انگجی در کنار اجتهاد، به تحصیل مکارم اخلاقی توجه داشت. ملاعلی واعظ خیابانی همشهری، همسن و مصاحب او می‌نویسد: «آن مرحوم یکی از مجتهدان طراز اول ایران و از مراجع احکام شرعی و فقهی قرن چهاردهم هجری و مراتب اجتهادش مورد تأیید امثال و اقرانش است. او عالمی اهل وقار، متانت و برخوردار از ابهت روحانی بود.

 

۴٫

 

هنگامی که روس‌ها تبریز را اشغال و این شهر را دچار ناامنی و آشوب کردند، کنسول روس به منزل آیت‌الله انگجی آمد و خطاب به وی گفت: «چون تبریز ناامن است، این پرچم ما را بر سر در خانه‌ خویش نصب نمایید تا مأموران ما از شما حفاظت کنند.» ایشان فرمود: «اولاً تا به حال اینجانب زیر پرچم امام زمان(عج) بوده‌ام و زیر هیچ علمی نرفته‌ام و نخواهم رفت. ثانیاً عامل اصلی این آشوب و آشفتگی نیروهای شما هستند. اگر از تبریز بیرون بروید، شهر به امنیت کامل دست می‌یابد.»

 

 

 

 

 

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *