یک حسرت عمیق
دانشگاهی را دیدم که دروس آن به زبان انگلیسی ارائه میشود و همه دانشجویان آن در مکالمه و نوشتن و خواندن به زبان انگلیسی مهارت دارند!. اکثریت دانشجویان این دانشگاه دختر بودند و همگی باحجاب کامل شرعی در محیط دانشگاه و کلاسها و … هیچ دختری با پسرها صحبت نمیکرد و قدم نمیزد، دخترها با همدیگر بودند و پسرها هم باهم و حتی یک مورد هم دیده نمیشد که دختری کنار پسری نشسته باشد و…! اتوبوسهای رفت و آمد به خوابگاههای دانشجویی مختلط نبود و درهای خوابگاههای دخترانه ساعت هشت شب بسته میشد و جز در موارد اضطراری مانند بیماری و… باز نمیشد. در سطح شهر و مراکز خرید و پارکها و…خبری از گردش شبانه دختران و پسران دانشجو نبود چرا که دانشجوها عمده وقتشان را مشغول مطالعه و انجام تکالیف درسی بودند و فرصتی برای خوشگذرانی یا ولگردی نداشتند.
* لطفا ذهنتان را بیخود مشغول نکنید و درایران دنبال چنین دانشگاهی نگردید. این دانشگاه، دومین دانشگاه کشور پادشاهی عمان است و در شهر تاریخی «نزوی» (پایتخت سابق عمان) واقع شده و میدانیم عمان هم کشوری است که در منطقه خلیج فارس و دریای عمان، بیشترین رابطه فرهنگی و سیاسی را با انگلستان دارد!
** راستی در چنین مواقعی حسرت میخورند یا غبطه؟!
عاقبت برجام
برجام را که همه میشناسند! همانی که قرار بود مثل یک مُسهل و ملیّن قوی مسیر تحریمهای اعمال شده علیه کشورمان را باز کند، اما به قاعده دوبرابر، یبوست اقتصادمان اضافه کرد!
همانی که میگفتند آفتاب تابان است و باران رحمت. اما شدت نور و حرارتش، صنعت و اشتغالمان را جزغاله کرد و بارش تگرگهای درشتش، شکوفهها وجوانههای معیشتمان را به باد داد.
*حکیمان گفتهاند در زندگی چنان باش که آخرتت مثل عاقبت برجام نباشد!
در کتاب نایاب «زبدهالانام فی شرح فوائدالبرجام» چنین آمده که مولانا شیخ حسن فریدونی سمنانی از اجله دیپلماتهای زاهد و مقتدای زاهدان دیپلمات، با استماع نام برجام صیحه میزد و میفرمود: آخخخخخخخ! و گاه میفرمود : «درونش ما را سوزاند و بیرونش مردم را» و در خبر است که جناب ایشان تا دم آخر میفرمود: «خدایا توبه!» و یکی از مریدان شیخ (گویا حسامالدین دری نجفآبادی اصل) بعد از وفات ایشان تا سی و نه شب پیدرپی خواب دید که شیخ درایوان هتل کوبورگ وین (محل انعقاد نطفه برجام) ایستاده و سر در گریبان مکاشفت فرو برده و انگشت ندامت به دندان گزیده و میفرماید: بلا بگیری موگرینی با این آش برجام که برامون پختی!
در بین صوفیان وزارت خارجه مشهور است که جناب ملکالموت در هنگام قبض روح «عباس عراقچی» در هیبت برجام ظاهر شده و از اینرو جناب ایشان در هنگام سکرات موت با ذکر فوائد برجام، جان به جان آفرین تسلیم کرد، والله اعلم!
شیخ محمدجواد بن تاجر اصفهانی (ملقب به ظریف العارفین) در رساله «برجام السالکین» در باب مذاکراتهای منجر به برجام آورده است که: «میان وین و ژنو هفتاد بار سعی کردمی و سالها کو به کو و منزل به منزل در پی برجام روان بودمی تا عاقبت در مکاشفه دیدم که هاتفی ندا درداد: بابا بدید بهش بره! فک کرده برجام چه تحفهایه! و معنی این عبارت ندانستمی تا که برجام پاره شد، آنگاه به فطانت دریافتم که باختهام و مغبون عالمین گشتهام و کفاره این معصیت آن باشد که هفتاد سال برای وصله پینه برجام پاره، میان مسکو و پکن و لندن و پاریس و برلین و چین و ماچین سرگردان شوم تا ندا آید که: جواد جون بیخیال! آنگاه تبر به دست گیرم و صنمی را که به هیکل من ساختهاند بشکنم و خدمت دلواپسان کنم!
فقه پست مدرن و مسائل مستحدثه حجاب
س- حکم کشف حجاب درون خودرو چیست؟
فتوای وزارت کشور: جایز است.
فتوای معاون رئیس جمهور در امور بانوان: بنا بر احتیاط واجب، کشف حجاب از ضروریات اسلام رحمانی در همه اماکن و مواقیت است.
فتوای رسانههای اصلاح طلب: واجب قطعیه است.
فتوای بانو شهیندخت (دستیار مخصوص رئیس در امور نسوان): واجب است و ترک آن موجب ضمان نیز میشود.
فتوای ناجا: بنا بر احتیاط مستحب بد نیست که ترک شود.
فتوای اصولگرایان: تا مباحث سیاسی هست پرداختن به امور جزئی مانند وضعیت حجاب و عفاف در مملکت کراهت شدید دارد و بر مومنین لازم است با ترک اتلاف وقت در خصوص این موارد سطحی، به اموری ضروری مانند بررسی روشهای برون رفت اصولگرایان از چالش انتخابات آتی بپردازند.
فتوای صدا و سیما: احتمالاً کراهت خفیفی داشته باشد اما خیلی هم مهم نیست!
فتوای روسای محترم جمهور کلهماجمعین: پرداختن به لباس و موی جوانان و دختران و پسران وظیفه حکومت نیست! ما مسئول آب و نان مردمیم، متولی بهشت و جهنمشان که نیستیم اما به هر حال اگر کشف حجاب درون یا بیرون خودرو در ایام انتخابات و با نیّت تبلیغ برای ما باشد لازم بل واجب است و برای مرتکب آن به تعداد هر مویی هفتاد حسنه منظور خواهد شد.
از نقد معصومین تا نقد مسئولین
میان نقد مسئولین تا نقد معصومین تفاوت بسیاری است از جمله آن که:
الف) نقد معصومین بلا اشکال است و هیچ معاقبه و پیگردی ندارد اما اگر کسی جرات کند و مسئولین (مخصوصا از نوع اجرائی) را نقد کند مستحق دشنام و توهین و تحقیر و تمشیت و اخراج و انفصال از خدمت و سایر بلاهای اداری و مالی خواهد بود.
ب) در بسیاری موارد نقد معصومین نشانه روشنفکری و علم و تمدن و فرهیختگی است و مرتکب آن به عنوان مولف یا روزنامهنگار یا استاد یا هنرمند و شاعر و کارگردان ممتاز و نمونه مورد تشویقهای مالی و جنسی قرار میگیرد حال آنکه نقد مسئولین اجرایی علامت حماقت و کلاغ صفتی و بیشناسنامه بودن و بیسوادی و جهل منتقد است و راه اصلاح چنین ناقص العقلی، ارسال او به درک و جهنم میباشد.
دلارشناسی تدبیر و امید
از آنجا که افزایش دانش اقتصادی خلقالله از جمله نشانههای تدبیر واز ادوات رشد امید است لذا در جهت تنویر افکار عمومی در باب اقسام دلار، موارد ذیل برای اولینبار در این جریده درج میگردد:
الف) «دلار جهانگیری» که قیمت آن ۴۲۰۰ تومان وجه رایج مملکت است و هرکه آن را جسته کمتر یافته است.
ب) دلار«داداش جهانگیری» (منظور داش مهدی است) که قیمت آن از پنج هزار تومان شروع و به هفت هزار تومن ختم میشود و با اندکی احتیاط نوع هفت تومنی آن در دسترس عموم قرار دارد.
ج) «دلار روحانی» از جمله نایابترین دلارهاست که کسب آن جز با تحمل ریاضتهای عمدتاً غیر شرعی و پیدا کردن لیاقت و تقرب جستن به پیشگاه جنابشان ممکن نیست و قیمت آن از یه تومن شروع و تا پونصد شیشصد تومن متغیر خواهد بود. در برخی، این دلار به عنوان پاداش یا حقالزحمه و یا حق السفر، نصیب افراد مقرب الخاقان میشود.
د) دلار «داداش روحانی» (داش حسین) که تفاوت قیمت چندانی با دلار داداش جهانگیری نداشته و فقط روش تهیه آن با کلاستر است.
حکایت بن بست معیشت
بنبست در معیشت (به تعبیر کتاب خدا: معیشتا ضنکا) یعنی این که:
* قبل برجام وضع اقتصادی خراب باشد و حین برجام خرابتر شود و در پسابرجام افتضاح گردد و بعد از پارگی برجام به از همه موارد قبل نابودتر شود.
* نفت بشکهای ۱۲۰ دلار باشد یا ۳۰ دلار، مردم از کسب و کار کساد و رشد تورم بنالند و مسئولین گناه این وضعیت را گردن دولت قبلی بیاندازند.
* اکثریت از فقر مینالند و همان عده در اسراف و تبذیر رکورد جهانی ثبت میکنند.
* برخی فکر میکنند زمان شاه اوضاع همه چیز عالی بوده و اگر شاه برگردد دوباره همه چیز ارزان و فراوان خواهد شد!
* هرچه درآمدمان و مصرفمان بیشتر میشود ناراضیتر و ناشکرتر ولامذهبتر میشویم و فکر میکنیم دینداری و دیانت ریشه گرفتاریهای مالی و اقتصادیمان است.
و خدا نکند در این وضع بمانیم که در این صورت دنیامان شبیه آخرت یزید و آخرتمان شبیه دنیای عمر سعد خواهد شد، لاسمحالله!