در آستان امامان
«در آستان امامان» نام مجموعه مقالاتی هستند پیرامون معرفت امامان «ع» که به شرح محورهای زیارت جامعه کبیره میپردازند. در این مقاله نیز به فرازهایی دیگر از این زیارت عمیق میپردازیم.
«من ارادالله بدأ بکم و من وحده قبل عنکم و من قصده توجه بکم؛ هرکه خدا را بخواهد با شما آغاز میکند و هر که او را یگانه بداند از شما میپذیرد و هر که آهنگ او را کند به شما رو میآورد.»
پیوند امامت و توحید
در این فرازها در حوزه پیوند امامت و توحید سه مطلب بیان شده است:
۱- امامان کانون معرفت خداوند
آن کسی که خدا را بخواهد با شما آغاز میکند، یعنی عرفان حقیقی خداوند چه عرفان نظری و چه عرفان عملی از رهگذر اهل بیت«ع» میگذرد.
عرفان علمی است از علوم الهی که موضوع آن شناخت حق و اسما و صفات اوست و راه و روشی است که اهلالله برای شناسایی حق انتخاب کردهاند و آن بر دو بخش است: الف) عرفان عملی یعنی سیر و سلوک و وصول و فنا. ب) و عرفان نظری یعنی بیان ضوابط و روشهای کشف و شهود.(۱)
در هر دو عرصه عرفان صراط امامان اهل بیت«ع» هستند. امام باقر(ع) فرمود: «بنا عبدالله و بنا عرف الله و بنا وحدالله تعالی…(۲)به سبب ماست که خدا پرستیده میشود و به سبب ماست که خدا شناخته شده و به سبب ما خداوند تبارک و تعالی یگانه شمرده شده است.»
حضرت مولی علی(ع) فرمود: «ان الله تبارک و تعالی لو شاء لعرف العباد و نفسه و لکنا جعلنا ابوابه و صراطه و سبیله و الوجه الذی یؤتی منه؛(۳)خداوند تبارک و تعالی اگر میخواست خود را به بندگانش میشناساند، اما ما را دروازه شناخت خود و مسیر و راه و جانبی که در آن وارد شوند قرار داده است.»
این هشدار که عرفان حقیقی را باید از اهلبیت«ع» آموخت، بهخصوص در زمانه ما معنای ویژه دارد دلیل آن حضور عرفانهای کاذب است. عرفانهایی که عرفاننماست نه عرفان.
۲- پیوند توحید و پذیرش ولایت
«و من وحده قبل عنکم: هر کس توحیدباور باشد سخن شما را میپذیرد.
یعنی موحد فقط از خداوند اطاعت میکند و کسانی که خداوند فرمانبرداری از آنها را واجب کرده است و آنان اهلبیت«ع» هستند.
« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمرِ مِنکُم ؛(۴)ای کسانی که ایمان آوردهاید از خدا اطاعت کنید و اطاعت کنید رسول و اولیالامر را.
در این آیه شریفه « أَطِیعُوا» در أُولِی الْأَمْرِ تکرار نشده، زیرا اطاعت از آنان اطاعت از رسول خداست، چون او از سوی خداوند اطاعت آنها را واجب کرده است.
حضرت امام صادق(ع) فرمودند: «من اشرک مع امام امامته من عندالله من لیست امامته من الله کان مشرکاً؛(۵) هر کس پیشوای غیر الهی را با پیشوای الهی که امامتش از جانب خداست شریک گرداند به خدا شرک ورزیده است.»
این اطاعت جلوهای از توحید در اطاعت خداوند است آن کس که خداباور است فقط فرمان کسی را میپذیرد که مشروعیت الهی دارد.
۳- پیوند آهنگ خدا و توجه به اهلبیت«ع»
«و من قصده توجه بکم» هرکه آهنگ خداوند را داشته باشد، به شما رو میکند.
قصد به معنای آهنگ کاری را داشتن است. معنای این فراز این است که هر که در پی قرب الهی است، راهش رهروی راه اهل بیت«ع» است. امامان وجهالله هستند که مشتاقان را به سوی خدا راهنمایی کنند.
امام باقر«ع» فرمودند: «نحن الوجه الذی یؤتی الله منه؛(۶)ما «وجهالله» هستیم که با توجه به ما باید سراغ ذات مقدس ربوبی رفت.» امامان تجلّی توحید خداوند هستند و خداوند در سویدای جان آنها قرار دارد. آن کس که در پی قرب الهی است باید دستورالعمل را از آنها بگیرد.
بهترین برنامه سیر و سلوک برنامهای است که آنان ارائه میکنند. سبک درست زندگی آن است که آنان عرضه میکنند. عمیقترین دعاها، دعاهایی است که از آنان رسیده است. از این روست که دعاها را قرآن صاعد نامیدهاند.
ناتوانی از مدح آنان
«موالیّ لا احصی ثناءکم و لا ابلغ من المدح کنهکم و من الوصف قدرکم؛ سرورانم! ستایش شما را نمیتوانم بشمرم و با مدح به حقیقت و ژرفای شما نمیرسم و با توصیف منزلت شما را نمیتوانم بیان کنم.»
در این فرازها که فرازهای پایانی جامعه کبیره است، زائر اوج عشق خود را به امامان نور و هدایت اهلبیت«ع» ابراز میدارد که سرورانم مرا توان شمارش فضائل شما نیست و نمیتوانم به عمق مدح شما برسم و مرا یاری توصیف شما نیست.
حضرت امام رضا(ع) فرمود: «فمن ذا الذی یبلغ معرفه الامام او یمکنه اختیاره؛ پس چه کسی میتواند امام را بشناسد یا توان گزینش او را دارد؟»
«هیهات هیهات ضلّت العقول و تاهت الحلوم و صارت الالباب و خسئت العیون و تصاغرت العظماء و تحیّرت الحکماء و تقاصرت الحلماء… عن وصف شأن من شئونه او فضیله من فضائله…؛(۷)هرگز هرگز در توصیف شأنی از شئون یا فضیلتی از فضائل او خردها بیراه و عقلها مدهوش و ذهنها سرگردان و چشمها واماندهاند و بزرگان احساس حقارت میکنند و فرزانگان حیرانند و بردباران احساس کوتاهی میکنند…»
قلم عاجز است از توصیف اوج شاخسار فضائل آنان و عمق شخصیت والایشان مولی علی(ع) در خطبه شقشقیه میفرماید: «… یَنحَدِرُ عَنِّی السَّیلُ وَلا یَرقَی إِلَیَّ الطَّیْر…؛(۸)سیل علوم از دامن کوهسار من جاری است و مرغان دور پرواز اندیشه به بلندای ارزش من نتوانند پرواز کنند.»
بر این اساس است که در روایات متعدد آمده است که شخصیت والای علی(ع) را جز خدا و پیامبر اعظم(ص) نشناخته است.
نبی گرامی فرمود: «یا علی ما عرف الله الا انا و انت و ما عرفنی الا الله و انت و ما عزمک الا الله و انا؛(۹)ای علی! خدا را جز من و تو کسی نشناخت و مرا جز خدا و تو نشناختند و تو را جز خدا و من کسی نشناخت.»
در روایتی دیگر فرمود: «ما عرفک یا علی حق معرفتک الا الله و انا؛(۱۰) ای علی جز خدا و من کسی تو را به درستی نشناخت.»
نور خوبان
«و انتم نور الاخیار و هداه الابرار و حجج الجبار؛ شما روشنایی خوبان و محبتهای خدای جبار هستید.»
این فراز دلیل فراز گذشته و پاسخ به این سئوال است که چرا ما را یارای شناخت آنان و توصیف و ستایش امامان نیست؟ دلیل آن است که آنان نور خوبان هستند. ویژگی نور آن است که روشن و روشنگر است یعنی خوبیها در جهان هستی به واسطه شما خود را نشان میدهد. اگر شما نبودید از خیر و خیرات خبری نبود. شما ملاک و معیار خوبیها هستید.
شما هدایتگر ابرار و نیکان هستید یعنی هر کس در عرصه ابرار قرار گرفته به سبب هدایت شما بوده است اگر راهنمایی شما نبود کسی از «ابرار» نمیشد آنان که قرآن میگوید: ان الابرار لفی نعیم جایگاه ابرار بهشتی است که کانون نعمتهای گوناگون خداوند است شما حجتهای خداوند هستید. خداوند با وجود شما است که بر بندگان اتمام حجت میکند. «قل فللّه الحجه البالغه»(۱۱)
آغاز و پایان
«بکم فتح الله و بکم یختم؛ با شما آغاز میکند و با شما پایان میدهد.»
مقصود این فراز چیست؟ برخی از بزرگان گفتهاند مقصود آن است که در وجود یا خلافت یا همه نیکیها.(۱۲)
خداوند آفرینش را با آفرینش نور خاندان پیامبر آغاز کرده است در روایتی از پیامبر اکرم«ص» رسیده است: «اول ما خلق الله نوری ابتدعه من نوره و اشتقه من جلال عظمته…؛(۱۳)نخستین چیزی که خدا آفرید نور من بود از نور خویش نوآوری کرد و آن را از بزرگی عظمتش برگرفت.»
در حدیث دیگری که حضرت امام رضا(ع) از اجداد و بزرگوارش از نبی اکرم«ص» نقل میکند: «اول ما خلق الله ارواحنا؛(۱۴) نخستین چیزی که خداوند آفرید ارواح ما بود.»
و در توضیح «بکم یختم» نیز فرمودهاند انبیاء و اوصیاء به شما ختم میشوند. علامه مجلسی در توضیح این فراز میگوید: «ای دولتکم آخر الدول و الدوله فی الاخره ایضا لکم؛(۱۵)یعنی دولت شما آخرین دولت است و دولت در آخرت نیز از آن شماست.»
میتوان به کمک روایات دیگر معنای دیگری برای این دو فراز بیان کرد و آن این است آغاز و پایان دین در این دنیا با اهلبیت«ع» است. از پیامبر اکرم«ص» روایت شده است که: «یا علی! ان بنا ختم الله الدین کما بنا فتحه؛(۱۶)ای علی خداوند دین را به ما پایان برده چنانکه آن را با ما آغاز کرده است.»
این مضمون از حضرت مولی علی(ع)(۱۷)و حضرت امام رضا(ع)روایت شده است.(۱۸)
ولایت تکوینی
«و بکم ینزل الغیث؛ و به سبب شما باران فرو میفرستند.»
این جلوهای از جلوههای تکوینی معصومان است. پیش از آنکه به تفسیر این جمله بپردازیم کوتاه سخنی پیرامون ولایت تکوینی امامان معصوم تقدیم میداریم.
مقصود از ولایت تکوینی آن است که کسی بتواند به فرمان و اذن خداوند در جهان آفرینش و تکوین تصرف کند و برخلاف عادت و جریان طبیعی عالم اسباب حوادثی را به وجود آورد. مثلاً بیمار غیر قابل علاجی را به اذن خداوند یا نفوذ و سلطهای که خدا در اختیار او گذارده است شفا دهد و یا مردگان را زنده کند و هرگونه تصرف معنوی غیرعادی در نفوس و اجسام انسانها و جهان طبیعت داخل در این نوع است.
نمونههایی از این ولایت درباره بعضی از پیامبران در قرآن مجید به صراحت آمده است همانند حضرت عیسی«ع» آمده است: «… أَنِّی قَد جِئتُکُم بِآیَهٍ مِن رَبِّکُم أَنِّی أَخلُقُ لَکُم مِنَ الطِّینِ کَهَیئَهِ الطَّیرِ فَأَنفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیرًا بِإِذنِ اللَّهِو…. وَ أُنَبِّئُکُم بِما تَأکُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فی بُیُوتِکُم إِنَّ فی ذلِکَ لَآیَهً لَکُم إِن کُنتُم ؛(۱۹)… من نشانهای از پروردگار شما برایتان آوردهام من از گل چیزی شکل پرنده میسازم سپس در آن میدمم و به فرمان خدا پرندهای میگردد و به اذن خدا کور مادرزاد و مبتلایان به برص(پیسی) را بهبود میبخشم و مردگان را به اذن خدا زنده میکنم و از آنچه میخورید و در خانههای خود ذخیره میکنید به شما خیر میدهم. مسلما در اینها نشانهای برای شماست اگر ایمان داشته باشید. نیز بنگرید به آیه ۳۶ سوره ص و آیه ۴۰ سوره نمل.(۲۰)
از جلوههای ولایت تکوینی همین فراز است بِکُمْ یُنَزِّلُ الْغَیثَ و به سبب شما باران فرو میفرستد.
برخی گفتهاند مقصود از غیث باران معنوی است یعنی علوم و معارف بلند الهی از آسمان وجود شما بر سرزمینهای قلوب تشنگان فرو میریزد و بعضی دیگر گفتهاند که مراد از جمله فوق آن است که به درخواست دعای شماست که آسمان رحمت خویش را بر زمین نازل میکند. به نظر میرسد. معنای اول همسوی فرازهای دیگر این زیارت است گرچه دو معنای دیگر هم یک واقعیت و درست است. باری این اعتقاد ماست که خداوند به معصومان«ع» قدرت تصرف در تکوین داده است که یک جلوه آن نزول باران است.
در فراز «و مساکن برکه الله» در این زمینه توضیح بیشتر دادهایم.
پینوشتها:
۱٫ فرهنگ علوم عقلی، ص ۳۵۶؛ فرهنگ لغات و اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، ص ۵۷۷٫
۲٫ کافی، ج۱، ص ۱۴۵٫
۳٫ کافی، ج ۴، ص ۹٫
۴٫ نساء، آیه ۵۶٫
۵٫ کافی، ج ۱، ص ۳۷۳٫
۶٫ بصائرالدرجات، ص ۶۵٫
۷٫ کافی، ج ۱، ص ۲۰۱
۸٫ نهجالبلاغه، خطبه ۳٫
۹٫ تأویل الآیات، ج ۱، ص ۱۳۵؛ موسوعه الامام علی بن ابیطالب، (۸ جلدی)، ص ۵۱۴٫
۱۰٫ ارشاد القلوب دیلمی، ص ۲۰۹٫
۱۱٫ انعام، آیه ۱۴۹٫
۱۲٫ بحارالانوار، ج ۱۰۲، ص ۱۴۳٫
۱۳٫ بحارالانوار، ج ۱۵، ص ۲۴٫
۱۴٫ کمالالدین، ج ۱، ص ۵۵٫
۱۵٫ بحارالانوار، ج ۱۰۲، ص ۱۴۳٫
۱۶٫ امالی مفید، ص ۲۵۱٫
۱۷٫ احتجاج طبرسی، ج ۱، ص ۵۴۴٫
۱۸٫ تفسیر قمی، ج ۲، ص ۱۰۴٫
۱۹٫ آلعمران، آیه ۴۹٫
۲۰٫ کتابهای فراوانی در رابطه با ولایت تکوینی نوشته شده است. بنگرید به پیام قرآن، جلد ۹، از ص ۱۶۱ تا ۱۷۵٫
سوتیترها:
۱٫
مقصود از ولایت تکوینی آن است که کسی بتواند به فرمان و اذن خداوند در جهان آفرینش و تکوین تصرف کند و برخلاف عادت و جریان طبیعی عالم اسباب حوادثی را به وجود آورد. مثلاً بیمار غیر قابل علاجی را به اذن خداوند یا نفوذ و سلطهای که خدا در اختیار او گذارده است شفا دهد و یا مردگان را زنده کند و هرگونه تصرف معنوی غیرعادی در نفوس و اجسام انسانها و جهان طبیعت داخل در این نوع است.
۲٫
چرا ما را یارای شناخت و توصیف و ستایش امامان نیست؟ دلیل آن است که آنان نور خوبان هستند. ویژگی نور آن است که روشن و روشنگر است یعنی خوبیها در جهان هستی به واسطه شما خود را نشان میدهد. اگر شما نبودید از خیر و خیرات خبری نبود. شما ملاک و معیار خوبیها هستید.