الگوى زندگی در رفتار امام حسین «ع»

 

خداوند متعال برای تنویر و تبیین هدایت و رسیدن به قله‌های سعادت، علاوه بر دستورات و کتابهای آسمانی، الگوهای عملی از جمله انبیا و اولیا و در رأس همه آنها پیامبر اکرم«ص» را  معرفی فرموده است تا مردم با اقتدا به رفتار آنان راه حقیقت و راستی را به‌درستی تشخیص دهند.  

قرآن کریم در مورد اقتدا به پیامبر اکرم(ص) فرمود: « لَّقَد کَانَ لَکُم فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسوَهٌ حَسَنَهٌ »(۱): رسول خدا برای شما الگوی نیکویی است.‌»

بعد از پیامبر اکرم(ص) اسوه‌های امت، امامان معصوم«ع» و اهل بیت آن حضرت هستند و یکی از این اسوه‌ها، سرور شهیدان، حسین‌بن علی(ع) است.

خود آن بزرگوار در نامه‌ای به سلیمان‌بن صرد خزاعی و مسیب و… نوشت: «فلکم فی اسوه؛ (۲) رفتار من برای شما الگوست.‌»

از این جهت لازم است شیعیان با اوصاف و ویژگی‌های آن بزرگوار آشنا شوند و خود را با ایشان همرنگ کنند. آنچه در پیش‌رو دارید، اشاره‌ای به برخی ویژگی‌ها و اوصاف حسین‌بن علی(ع)است.

خدامحوری وخلوص

در پیشگاه الهی تنها اعمال خالصانه ارزش دارند، به همین جهت تمام اعمال در قرآن کریم به نوعی مقیّد به اخلاص و قصد قربت‌اند. قرآن درباره جهاد می‌فرماید: «الَّذِینَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَهً عِنْدَ اللَّه…»(۳) «کسانی که در راه خداوند جهاد کردند، بالاترین درجات را دارند…‌» و درباره شهادت می‌خوانیم « وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ »؛ (۴) «کسانی را که در راه خدا کشته شدند مرده نپندارد که نزد پروردگار خویش روزی‌خوارند.‌» درباره انفاق می‌خوانیم: «الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلانِیَهً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ »(۵) «کسانی که اموال خود را در بامدادان و شامگاهان و پنهان و آشکار انفاق می‌کنند، نزد پروردگار خویش پاداش دارند، از چیزی نمی‌هراسند و محزون نمی‌شوند.‌»

 قرآن کسانی را به عنوان اسوه مطرح کرده که کارشان بر محور رضای خداوند بوده است، از جمله:

۱. از زبان حضرت ابراهیم«ع» می‌خوانیم: «بگو: نماز و تمام عبادات من، و زندگی و مرگ من، همه برای خداوند، پروردگار جهانیان است. همتایی برای او نیست و به همین مامور شده‌ام و من نخستین مسلمانم.‌»(۶)

۲٫ درباره امیرمؤمنان«ع» در قرآن می‌خوانیم: «ومن‌الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضاه الله والله رؤوف بالعباد‌»؛ «و از میان مردم کسانی هستند که جان خود را به خاطر خشنودی خدا می‌فروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.‌» (۷)

۳٫ قرآن درباره اهل بیت«ع» می‌فرماید: «وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنکُمْ جَزَاءً وَلَا شُکُورًا»(۸): غذا[ی خود] را با اینکه به آن علاقه دارند، به «مسکین‌» و «یتیم‌» و «اسیر‌» می‌دهند [و می‌گویند:] ما شما را به خاطر خدا اطعام می‌کنیم و هیچ پاداش و سپاسی از شما نمی‌خواهیم.‌»

بنابراین اعمالی در پیشگاه الهی ارزش دارند که همراه با اخلاص و رضایت الهی باشند و افرادی در نزد او منزلت دارند که در مسیر رضایت حق قدم بردارند.

خلوص در روایات

۱٫همه کار برای خدا:

علی«ع» فرمود: «خوشا به حال کسی که عمل و علم و دوستی و دشمنی و گرفتن و ترک کردن و سخن گفتن و سکوتش را برای خداوند خالص کرده است.‌»(۹)

از رجب علی خیاط نقل شده است که، «در تشییع جنازه آیت‌الله بروجردی رحمه‌الله جمعیت بسیاری آمدند و تشییع باشکوهی شد، در عالم معنا از ایشان پرسیدم که چطور شد از شما این اندازه تجلیل کردند؟ فرمود: تمام طلبه‌ها را برای خدا درس می‌دادم.‌»(۱۰)

پیامبر اکرم(ص)به ابوذر فرمودند: «‌ای ابوذر! باید در هر کاری نیت پاک داشته باشی، حتی در خوردن و خوابیدن‌.»(۱۱)

 

۲٫ فقط اعمال خالص:

پیامبر اکرم(ص)فرمودند: «هر عملی را خالصانه برای خدا انجام بده؛ زیرا خداوند فقط اعمالی را از بندگان می‌پذیرد که خالصانه انجام شده باشند.‌»(۱۲)

۳٫اساس طاعت:

امام صادق«ع» فرمود: «اساس بندگی خداوند، راضی بودن به چیزی است که خداوند پیش می‌آورد؛ در آنچه بنده دوست دارد و یا ناخوشایند اوست.‌»

۴٫ رضایت خدا یا مردم؟:

امام حسین(ع) فرمود: «هرکسی که رضایت خدا را بخواهد هر چند با خشم مردم همراه شود؛ خداوند او را از امور مردم کفایت می‌کند و هر کسی که با به خشم آوردن خداوند، دنبال رضایت مردم باشد، خداوند او را به مردم وا می‌گذارد.‌»(۱۴)

 

رضایت الهی در رفتار حسین«ع»

از بارزترین ویژگی‌ها و اوصاف امام حسین«ع» این است که در تمام زندگی، گفتار و رفتار و کردارش طبق رضایت حق و در مسیر الهی بود. جز از رضای خدا دم نزد و جز خدا را ندید و جز سخن خدا را نشنید و به‌راستی که سراپا تسلیم الهی بود. به نمونه‌هایی اشاره می‌شود:

۱٫ قیام برای خدا

حضرت فرمود: «بار خدایا! تو خود می‌دانی آنچه از ما سر زد، رقابت برای دستیابی به سلطنت و آرزوی زیاد کردن کالای بی‌ارزش دنیا نبود؛ بلکه برای این بود که علم دین تو را افراشته ببینیم، اصلاح را در شهرهایت آشکار کنیم، بندگان ستمدیده‌ات منیت یابند و به واجبات و سنت‌ها و احکام تو عمل شود.‌»(۱۵)

۲٫ دنبال خشنودی خدا

امام حسین«ع» در کنار قبر پیامبر اکرم«ص» به درگاه خداوند عرض می‌کند: «اللهم انی احب المعروف وانکر المنکر وانا اسئلک یا ذالجلال(۱۶) والاکرام بحق القبر ومن فیه الا اخترت من امری هذا ما هو لک رضا ولرسولک فیه رضی؛ (۱۷) خدایا! به‌راستی من معروف را دوست دارم و منکر را زشت می‌دارم.‌ بزرگوارا! از تو می‌خواهم به حق این قبر [پیامبر اکرم] و کسی که درون آن است، در این قیام برای من آنچه را که رضایت تو و پیامبرت در آن است پیش آوری.‌»

۳٫ هر چه خدا بخواهد

پس از آنکه امام حسین«ع» از مدینه به سوی مکه حرکت کرد، در مکه سخنان زیادی ایراد فرمود. در یکی از آنها فرمود: «الحمدلله وما شاء‌الله ولا قوه الا بالله… رضی‌الله رضانا اهل البیت نصبر علی بلائه(۱۸) سپاس برای خداست، آنچه خدا بخواهد [همان خواهد بود] و قوتی جز برای خدا نیست… خشنودی خدا، خشنودی ما اهل بیت«ع» است و در مقابل بلای او صبر می‌کنیم.‌»

۴٫ فقط برای خدا

هنگامی که تیر به سینه حضرت اصابت کرد و به زمین افتاد فرمود: «بسم‌الله وبالله وفی سبیل الله وعلی مله رسول‌الله(۱۹) به نام خدا و به یاد خدا و در راه خدا و بر دین رسول خدا [شهید می‌شوم] .‌»

امام حسین«ع» نه تنها در لحظه شهادت زمزمه «فی سبیل‌الله‌» به زبان داشت، بلکه در صبحگاهان و شامگاهان همواره این دعا را زمزمه می‌کرد: «بسم‌الله وبالله ومن‌الله و الی‌الله وفی سبیل‌الله وعلی مله رسول‌الله، و توکلت علی‌الله، ولا حول ولا قوه الا بالله العلی‌العظیم. اللهم انی اسلمت نفسی الیک، ووجهت وجهی الیک و فوضت امری الیک، ایاک اسال العافیه من کل سوء فی الدنیا والآخره(۲۰) به نام خدا و به یاد خدا، از خداوند و به سوی او و در راه او، بر آیین پیامبر او و بر خداوند توکل کردم. نیرو و قدرتی جز به [اراده] خداوند بزرگ نیست. پروردگارا! جانم را به تو تسلیم کرده و چهره‌ام را به سوی تو گردانده و کارم را به تو واگذار نموده‌ام و از تو سلامتی از هر بدی در دنیا و آخرت را خواهانم.‌»

در سراسر دعای فوق خدامحوری، رضایت الهی، و خشنودی به رضایت خداوند موج می‌زند.

 

بردباری وتحمل

یکی دیگر از صفات نیکو و کلیدی انسان، صبر و بردباری است، صبر حالتی است نفسانی که اگر به‌حد اعلای خود برسد انسان را از بی‌قراری و اضطراب و شکایت از قضای الهی در برابر حوادث باز می‌دارد و قدرت ایستادگی در مقابل نفس و خواسته‌های آن را پیدا می‌کند و بر انجام واجبات و طاعات پایدار خواهد ماند؛ به همین جهت در منابع دینی صبر به سه قسم تقسیم شده است؛ صبر در مقابل بلاها و مصائب که نیکوست، و نیکوتر از آن صبر بر طاعت و بندگی است، و برتر از همه بردباری و استقامت در مقابل گناهان و شهوات است.(۲۱)

برد باری در قرآن

در قرآن کریم، آیات فراوانی درباره صبر و استقامت آمده است. گاهی خداوند به انبیاء و مؤمنان دستور می‌دهد که صبر کنید، مانند: « أَقِمِ الصَّلَاهَ وَأْمُر بِالْمَعرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنکَرِ وَاصبِر عَلَى مَا أَصَابَکَ إِنَّ ذَلِکَ مِن عَزمِ الْأُمُور‌»(۲۲): در برابر مصایبی که به تو می‌رسد شکیبا باش که این از کارهای مهم است.‌»

« فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَق»(۲۳): صبر و شکیبایی پیشه کن که وعده خدا حق است.‌»

و گاهی دستور می‌دهد که همدیگر را به صبر توصیه نمایید، مانند « تَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ(۲۴): همدیگر را به حق و به صبر سفارش کنید.‌»

و گاه صابران را با زبان‌های مختلف مورد تشویق و بشارت قرار می‌دهد، مانند: « وَبَشِّرِ الصَّابِرِین»(۲۵): به صابران بشارت ده‌».

«وَاللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِین»(۲۶): خداوند صابران را دوست دارد.‌»

«إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِین»(۲۷) «براستی خداوند با بردباران است.‌»

و در آیه‌ای دستور می‌دهد که از صبر استمداد بجویید: « اسْتَعِینُوا بِالصَّبْر(۲۸): از صبر یاری بجویید.‌»

و در برخی آیات پاداش بی‌حساب صبر و شکیبایی را گوشزد نموده است، مانند این آیات: « وَلَنَجْزِیَنَّ الَّذِینَ صَبَرُوا أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُون(۲۹) : و به کسانی که صبر و استقامت پیشه کردند، مطابق بهترین اعمالی که انجام می‌دادند پاداش خواهیم داد.‌»

«فِیهَا نِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِینَ (۳۰) «چه خوب است پاداش عمل کنندگان؛ همان‌ها که صبر و استقامت ورزیدند.‌»

«نَّما یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجرَهُم بِغَیرِ حِساب(۳۱): همانا صابران اجر و پاداش خود را بی‌حساب دریافت می‌دارند.‌»

بردباری در روایات

در روایات هم به تعبیرات ارزشمندی درباره صبر بر می‌خوریم، مانند:

۱٫ پیامبر اکرم «ص»: « لصَّبْرُ کَنْزٌ مِنْ کُنُوزِ الجَنَّه (۳۲): صبر گنجی از گنج‌های بهشت است.

۲٫ امام علی«ع»: «الصَّبرُ عَونُ عَلی کُلِّ اَمر(۳۳) صبر به [پیشرفت] هر کاری کمک می‌کند.: «ان صبرت ادرکت بصبرک منازل الابرار(۳۴) اگر صبر کنی به مقامات ابرار می‌رسی.‌»

۳٫ در روایتی می‌خوانیم: «والصبر راس‌الایمان، فلا ایمان لمن لا صبر له(۳۵) بردباری سرّ ایمان است، پس هر کسی صبر نداشته باشد، ایمان ندارد.‌»

۴٫ امام صادق«ع» فرمود: «ما خیلی بردباریم و شیعیان ما از ما بردبارترند، زیرا ما بر آنچه می‌دانیم صبر می‌کنیم، ولی شیعیان ما بر چیزهایی که آگاهی از [عواقب] آن ندارند شکیبایی می‌کنند.‌»(۳۶)

۵٫ از حضرت مسیح«ع» نقل شده است که فرمود: « به‌راستی شما به آنچه دوست دارید نمی‌رسید مگر با صبر و بردباری بر آنچه بد می‌دارید.‌»(۳۷)

۶٫ امام حسین«ع» فرمود: «هر کسی مصیبتی به او رسد، پس هرگاه که به یاد آن مصیبت می‌افتد بگوید: ما از خداییم و به سوی خدا باز می‌گردیم؛ خداوند در روز قیامت پاداش او را [هر مقدار که تکرار کند] به میزان پاداش مصیبتی که به او رسیده است تجدید می‌کند.‌»(۳۸)

۷٫ امام صادق«ع» درباره آثار صبر فرمود: «صبر، آنچه را که در درون بندگان از نور و صفا وجود دارد، آشکار می‌سازد و ناشکیبایی، آنچه را که در درون آنها از ظلمت و وحشت است ظاهر می‌سازد.‌»(۳۹)

برد باری در سیره امام حسین«ع»

اگر بناست برای صبر و صابران الگوی کامل و جامعی معرفی نمود، یکی از آنها سرور شهیدان، حسین بن علی«ع» است که صبر را با تمام اقسام و ابعادش در زندگی و رفتار خویش به بشریت نشان داد و با سرکشیدن جام تلخ صبر و بردباری، تمام ثمرات شیرین آن را در دنیا و آخرت نصیب خویش نمود. او از کودکی در مقابل فقر و نداری، مصائب مادر و پدر و برادر، ظلم‌های ستمگران، آوارگی از مدینه تا کربلا، تشنگی و گرسنگی، شهادت برادران و فرزندان و یاران و صدها مصیبت دیگر صبر و شکیبایی کرد تا آنجا که صبر را نیز از تحمل و بردباری خود خجل کرد.

اینک به برخی از نمونه‌هایی که در تاریخ و روایات به آنها اشاره شده می‌پردازیم:

بردباری در مقابل اهانت به جنازه امام حسن«ع»

وقتی مراسم غسل و تکفین امام حسن«ع» تمام شد، امام حسین«ع» بر آن نماز گزارد و قصد داشت برادر را در کنار قبر رسول خدا«ص» دفن کند. مروان، داماد عثمان، سوار بر قاطری شد و خود را به عایشه رساند و او را تحریک کرد که جلوی این کار را بگیرد. اندکی بعد تعدادی از مخالفان به رهبری عایشه صف کشیدند و خطاب به امام حسین«ع» گفتند: «سوگند به خدا نمی‌گذاریم حسن را در کنار قبر رسول خدا«ص» دفن کنید. امام حسین«ع» فرمود: «اینجا خانه رسول خدا«ص» است و تو‌ای عایشه یکی از همسران نه‌گانه آن حضرت هستی که اگر حق تو محاسبه شود به اندازه جایگاه قدم‌های خود از این خانه سهم داری.‌»

در اینجا بنی هاشم دست به شمشیر بردند و نزدیک بود جنگی پدید آید؛ اما امام حسین«ع» به خاطر عمل کردن به وصیت برادرش مبنی بر اینکه خونریزی صورت نگیرد، صبر کرد و فرمود: «الله الله ان تفعلوا وتضیعوا وصیه اخی وقال لعائشه: والله لولا ان ابا محمد اوصی الی ان لا اهریق محجمه دم لدفنته ولو رغم انفک؛ (۴۰) خدا را، خدا را [پروا کنید]. مبادا کاری انجام دهید که وصیت برادرم ضایع گردد.‌» و خطاب به عایشه فرمود: «سوگند به خدا! اگر برادرم وصیت نکرده بود که مبادا قطره‌ای خون ریخته شود، او را [در کنار پیامبر«ص»] دفن می‌کردم، ولو اینکه بینی تو به خاک ‌مالیده شود.‌» ولی عایشه و طرفداران او دست برنداشتند و با برخورد مسلحانه جنازه را تیرباران کردند.

۲٫صابران بیایند

امام حسین«ع»  هر چند یاران و اصحاب معدودی داشت، ولی این‌گونه نبود که هر کس را به یاری دعوت کند و نصرت هر بی‌صبر و تحملی را بپذیرد؛ بلکه با صراحت اعلام کرد که فقط صابران بیایند و بمانند: «ایها الناس فمن کان منکم یصبر علی حد السیف وطعن الاسنه فلیقم معنا و الا فلینصرف عنا؛ (۴۱)‌ای مردم! هر کدام از شما که می‌تواند بر تیزی شمشیر و ضربات نیزه‌ها صبر کند با ما قیام کند [و بماند] وگرنه از میان ما بیرون رود [و خود را نجات دهد].‌»

 

بردباری تا مرز تنهایی

آن حضرت در بخشی از نامه‌اش به محمد حنفیه نوشت: «فمن قبلنی بقبول الحق فالله اولی بالحق ومن رد علی هذا اصبر حتی یقضی الله بینی وبین القوم بالحق(۴۲) پس هرکس حقیقت مرا بپذیرد [و از من پیروی کند، راه خدا را پذیرفته و] خدا به حق اولی است و هر کس رد کند [و من را تنها گذارد] صبر می‌کنم تا خداوند میان من و این قوم به حق داوری کند.‌»

 

صبر بی‌پایان

وقتی روز عاشورا فرا رسید و فشار نظامی، تشنگی و مشکلات دیگر هجوم آوردند، یاران اطراف حسین«ع» را گرفتند و نگاه به چهره او دوختند تا ببینند چه رهنمودی می‌دهد. امام حسین«ع» به‌راستی صحنه‌های بسیار زیبایی از پشت پرده‌های صبر را به نمایش گذاشت که به برخی از موارد آن اشاره می‌شود:

الف) خطاب به یاران با چهره‌ای گشاده و با نفس آرام فرمود: «ای فرزندان کرامت و شرف! شکیبا باشید، مرگ پلی بیش نیست که ما را از مشکلات و سختی‌ها به سوی بهشت وسیع و نعمت‌های جاویدان عبور می‌دهد.‌»(۴۳)

و در جای دیگر فرمود: «ان‌الله قد اذن فی قتلکم فعلیکم بالصبر(۴۴) به‌راستی خداوند اذن کشته شدن [و شهادت شما را] داده است، پس بر شما لازم است که صبر کنید.‌»

ب) آن حضرت خطاب به احمد بن حسن«ع» آنگاه که بعد از جنگ آشکار برگشت و از عمو آب خواست، فرمود: «یابنی اصبر قلیلا حتی تلقی جدک فیسقیک شربه من الماء لا تظما بعدها ابدا؛ (۴۵) پسرم! مدت کمی شکیبایی کن تا جدت رسول خدا«ص» را ملاقات کنی. پس آنگاه از آبی سیرابت کند که هرگز بعد از آن تشنه نشوی.‌»

ج) امام حسین«ع» خطاب به علی اکبرش هنگامی که برای تجدید قوا آب خواست، فرمود: «اصبر حبیبی فانک لاتمسی حتی یسقیک رسول الله بکاسه(۴۶) عزیز دلم صبر کن؛ زیرا به‌زودی از دست جدت رسول خدا«ص» سیراب می‌شوی.‌»

د) آن‌گاه که به در خیمۀ زن‌ها آمد و فریاد کشید: سکینه، فاطمه، زینب، ‌ام‌کلثوم، خداحافظ من هم رفتم، زن‌ها و بچه‌ها شروع به گریه کردند، حضرت خطاب به سکینه فرمود: «یا نور عینی… فاصبری علی قضاء الله ولا تشکی فان الدنیا فانیه والآخره باقیه(۴۷) ‌ای نور چشمم!…پس باید بر تقدیرات الهی صبر کنی و شکوه نکنی؛ چرا که دنیا ناپایدار و آخرت ماندگار است.‌»

ه) آخرین پرده‌ها از نمایش صبر حسین«ع»: آن حضرت چون آهن آبدیده شده و تیغ صیقل خورده بود، هر چه بیشتر مصیبت می‌دید جلا و نورانیت بیشتری پیدا می‌کرد. حمید بن مسلم می‌گوید: حسین«ع» را در سخت‌ترین لحظه‌های عاشورا و جنگ دیدم. به خدا سوگند هرگز مرد گرفتار [و مصیبت زده‌ای] را ندیدم که فرزندان و خاندان و یارانش کشته شده باشند و در عین حال دلدار و استوارتر و قوی دل‌تر از آن بزرگوار باشد. چون پیادگان به او حمله می‌کردند، او با شمشیر بر آنها حمله می‌کرد و آنها از راست و چپ می‌گریختند؛ چنان که گله روباه از شیری فرار کند.(۴۸) آن‌گاه که حضرت به زمین افتاده بود و لحظات آخر عمر خویش را سپری می‌کرد، آخرین پرده از شکوه و صبر خویش را با این جملات به عرصه نمایش گذاشت: «صبرا علی قضائک لااله سواک یا غیاث المستغیثین ولا معبود غیرک، صبرا علی حکمک(۴۹) در برابر قضای تو صبر می‌کنم، خدایی جز تو نیست، ‌ای پناهِ پناه آورندگان، و معبودی جز تو وجود ندارد، بر حکم تو صبر می‌کنم.‌»

 

خدمت‌گزاری

از دیگر اوصاف انسانی، که نشانه رشد روحی افراد است، بخشش و خدمت‌گزاری است. خدمت به دیگران راه میانبر‌ی است برای رسیدن به خدا و کمالات معنوی و همین ‌طور راز موفقیت در همین دنیاست؛ به همین جهت در منابع دینی سخت روی خدمت‌گزاری و دستگیری از دیگران تکیه و تاکید شده است.

قرآن وخدمت‌گزاری: در فرهنگ قرآن مصادیق خدمت‌گزاری را در مسائلی همچون انفاق، احسان، امداد، حمایت از محرومان و مظلومان و قضای حاجت، قرض‌الحسنه و… می‌توان جستجو کرد که به برخی از آنها‌ اشاره می‌شود:

۱٫ انفاق به دیگران: « لَن تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ(۵۰): هرگز به نیکوکاری نمی‌رسید مگر اینکه از آنچه دوست می‌دارید، انفاق کنید.‌»

۲٫ احسان: « وَأَحسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحسِنِین(۵۱): احسان کنید که خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد.‌»

۳٫ امداد دیگران: «وَتَعَاوَنُوا عَلَى البِرِّ وَالتَّقوَى(۵۲): در راه نیکی و تقوا با هم تعاون کنید.‌»

 ۴٫ حمایت از مظلومان: « وَمَا لَکُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ‌اللَّهِ وَالْمُستَضعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَان(۵۳): «شما را چه شده است که در راه خدا [و برای نجات] مردان و زنان و کودکانی که [به دست ستمگران] تضعیف شده‌اند پیکار نمی‌کنید.‌»

سیره امام حسین (ع) وخدمت‌گزاری

امام حسین«ع» نه تنها انفاق و خدمت‌گزاری را در جامعه آن روز به‌نحو احسن و اعلی انجام می‌داد، بلکه تلاش داشت اندیشه عالی و دیدگاه بلند خویش را درباره خدمت‌رسانی به جامعه اسلامی القاء نماید. برای تحقق همین امر است که فرمود: «ای مردم! با ارزش‌های والای اخلاقی زندگی کنید و برای به دست آوردن سرمایه‌های سعادت شتاب کنید، کار خوبی را که برای آن شتاب نکردید به حساب نیاورید، ستایش را با کمک کردن به دیگران به دست آورید، با کوتاهی کردن سرزنش‌ها را به جان نخرید، اگر نیکی به کسی روا داشتید و آن شخص قدردانی نکرد نگران نباشید؛ زیرا خداوند او را مجازات خواهد کرد، و خدا بهترین پاداش دهنده و بهترین هدیه دهنده است.‌» آن‌گاه فرمود: «بدانید نیازهای مردم به سوی شما، از نعمت‌های پروردگار برای شما است؛ پس نعمت‌ها را [پس نزنید و] از دست ندهید که دچار عذاب الهی می‌شوید.‌»(۵۴)

 

 

پی‌نوشت:

۱) احزاب/۲۱٫

۲) محمدباقر مجلسی، بحارالانوار (بیروت، دار احیاء التراث العربی)، ج ۴۴، ص ۳۸۱٫

۳) بقره/۲۰ و ۲۱۸٫

۴) بقره/۱۶۹٫

۵) بقره/۲۶۲٫

۶) انعام/۱۶۲٫

۷) بقره/۲۰۷٫

۸) هل اتی (انسان) /۷ – ۸٫

۹) محمدی ری شهری، منتخب میزان الحکمه، سیدحمید حسینی (قم – دارالحدیث، ۱۳۸۰، چاپ دوم).

۱۰) محمدی ری شهری، کیمیای محبت (دارالحدیث، چاپ سوم، ۱۳۷۸)، ص ۱۸۵٫

۱۱) منتخب میزان الحکمه (همان)، ص ۵۲۰، روایت ۶۳۲۲٫

۱۲) همان.

۱۳) همان، ص ۲۲۰، روایت ۲۶۱۵؛ بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۲۰۸، حدیث ۱۷٫

۱۴) همان، ص ۲۲۱، روایت ۲۶۳۷٫

۱۵) موسوعه (همان)، ص ۲۷۶٫

۱۶) همان.

۱۷) همان، ص ۲۸۷؛ بحار، ج ۴۴، ص ۳۲۸؛ فرهنگ سخنان امام حسین«ع» (همان) ص ۳۸۵؛

۱۸) بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۶۶؛ فرهنگ سخنان امام حسین، ص ۲۷۴؛ عوالم بحرانی، ج ۱۷، ص ۲۱۶٫

۱۹) سوگنامه آل محمد«ص»، ص ۳۵۹؛ منتهی الامال، (علمیه اسلامیه)، ج ۱، ص ۲۸۶٫

۲۰) بحارالانوار، ج ۸۶، ص ۳۱۳، حدیث ۶۵؛ فرهنگ سخنان امام حسین«ع»(همان)، ص ۳۱۶٫

۲۱) بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۹۳٫

۲۲) لقمان/۱۷٫

۲۳) غافر/۵۵٫

۲۴) عصر/۳٫

۲۵) بقره/۵۵٫

۲۶) آل عمران/۱۴۶٫

۲۷) بقره/۱۵۳٫

۲۸) بقره/۴۵٫

۲۹) نحل/۹۶٫

۳۰) عنکبوت/۵۸٫

۳۱) زمر/۱۰٫

۳۲) محجه البیضاء، ج ۷، ص ۱۷٫

۳۳) غررالحکم، حدیث ۷۶۵٫

۳۴) همان، ح ۳۷۱۳٫

۳۵) بحارالانوار، ج ۷۰، ص ۱۸۳ و ج ۷۱، ص ۶۷ و ۹۲؛ وسائل الشیعه، ج ۲، ص ۹۰۳٫

۳۶) کافی، ج ۲، ص ۹۳؛ وافی، ج ۴، ص ۳۴۰؛ بحارالانوار، ج ۲۴، ص ۲۱۶ و ج ۷۱، ص ۸۰ و ۸۴٫

۳۷) محمدی ری شهری، منتخب میزان الحکمه، سیدحمید حسینی (قم، دارالحدیث، ۱۳۸۰) ص ۲۸۷،

۳۸) کنز العمال، متقی هندی، ج ۳، ص ۳۰۰٫ معجم الکبیر، ج ۳، ص ۱۳۱؛

۳۹) بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۹۰، ح ۴۴٫

۴۰) اصول کافی، ج ۱، ص ۳۰۲، حدیث ۳؛ بحار، ج ۴۴، ص ۱۷۴؛

۴۱) فرهنگ سخنان امام حسین«ع» (همان)، ص ۴۴؛ ینابیع الموده، ص ۴۰۶٫

۴۲) بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۲۹؛ عوالم بحرانی، ج ۱۷، ص ۱۷۹؛

۴۳) لهوف، ابن طاووس، ص ۲۶؛ کشف الغمه، اربلی، ج ۲، ص ۲۹؛

۴۴) معانی الاخبار، صدوق، ص ۲۸۸؛ کامل الزیارات، ص ۳۷؛

۴۵) موسوعه (همان) ص ۴۶۹؛ ینابیع الموده، ص ۴۱۵؛ ناسخ التواریخ، ج ۲، ص ۳۳۱٫

۴۶) مقاتل الطالبین، ص ۱۱۵؛ بحار، ج ۴۵، ص ۴۵؛ اعیان الشیعه، ج ۱، ص ۶۰۷؛

۴۷) ناسخ التواریخ، ج ۲، ص ۳۶۰؛ اسرارالشهاده، دربندی، ص ۴۲۳؛

۴۸) ترجمه ارشاد مفید، ج ۲، ص ۶۱۶؛ لهوف، ص ۱۱۹٫

۴۹) اعیان الشیعه، ج ۱، ص ۶۱۰٫

۵۰) آل عمران/۹۲ و ر. ک: بقره/۲۵۴، بقره/۲۷۲، حدید/۷، سبا/۳۹٫

۵۱) بقره/۱۹۵ و نحل/۱۶ و زمر/۱۰٫

۵۲) مائده/۲٫

۵۳) نساء/۷۵ و ۹۸٫

۵۴) کشف الغمه، ج ۲، ص ۲۹؛ بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۱۲۱، حدیث ۴؛

 

 

سوتیترها:

 

۱٫

امام حسین«ع» نه تنها در لحظه شهادت زمزمه «فی سبیل‌الله‌» به زبان داشت، بلکه در صبحگاهان و شامگاهان همواره این دعا را زمزمه می‌کرد: «به نام خدا و به یاد خدا، از خداوند و به سوی او و در راه او، بر آیین پیامبر او و بر خداوند توکل کردم. نیرو و قدرتی جز به [اراده] خداوند بزرگ نیست. پروردگارا! جانم را به تو تسلیم کرده و چهره‌ام را به سوی تو گردانده و کارم را به تو واگذار نموده‌ام و از تو سلامتی از هر بدی در دنیا و آخرت را خواهانم.‌»

 

 

۲٫

 

امام حسین«ع» فرمود: «ای مردم! با ارزش‌های والای اخلاقی زندگی کنید و برای به دست آوردن سرمایه‌های سعادت شتاب کنید. کار خوبی را که برای آن شتاب نکردید به حساب نیاورید، ستایش را با کمک کردن به دیگران به دست آورید، با کوتاهی کردن سرزنش‌ها را به جان نخرید. اگر نیکی به کسی روا داشتید و آن شخص قدردانی نکرد نگران نباشید؛ زیرا خداوند او را مجازات خواهد کرد و خدا بهترین پاداش دهنده و بهترین هدیه دهنده است.‌»

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *