حوزه تراز و مطلوب از دیدگاه امام خمینی چیست و چه ابعادی دارد؟ یکی از مهمترین ویژگیهای حوزه تراز از دیدگاه امام خمینی، «جامعیت» میباشد. امام خمینی، ابعاد اسلام را به گستردگی «ابعاد انسان» دانسته، معتقد بود که حوزه علمیه نیز باید با پرداختن به همه ابعاد و شئون زندگی، به اقامه دین با همه ابعادش در جانها و جوامع بشری بپردازد و به همین دلیل، باید اهداف و برنامههای نظامهای گوناگون حوزه، با توجه به چنین هدف جامعی، بازنگری و تصحیح شوند؛ به گونهای که حوزه به ابعاد مختلف مرود نیاز برای اقامه دین در تمامی عرصههای زندگی بشر، مجهز شود.
تحقق چنین حزه جامعی نیز جنبه فردی نداشته، جز با تقسیم وظایف تخصصی حوزوی و در قالب تشکیل حوزهای مرکب از بخشهای مختلف مرتبط با اقامه دین، امکان نخواهد داشت. امام خمینی در این باره فرمود:
«علما و روحانیون، وظیفهشان از همه مردم زیادتر است… اینها موظفند از طرف خدای تبارک و تعالی… وظیفه ما بسیار سنگین است؛ چه از جهت اینکه تهذیب این دانشگاه بزرگ اسلامی که باید به دست مراجع بزرگ بشود و چه باب تعلیم و تعلم که باید باز تصفیه بشود و به دست بزرگان ما اداره و تصحیح بشود و چه در کیفیت تحصیل که باید تجدیدنظر بشود… شمایی که باید ارشاد کنید این ملت را، باید مجهز بشوید؛ باید مجهز به جمیع انحای ارشادات [بشوید]… اسلام همان طوری که ابعاد مختلفه دارد، به حسب ابعادی که انسان دارد – اسلام برای انسان آمده است، برای انسانسازی آمده است – علما هم باید ابعاد مختلفه داشته باشند در تعلیم؛ حسب ابعادی که اسلام دارد و حسب ابعادی که انسان دارد؛ البته یک نفر نمیتواند همه این ابعاد را جوابگو باشد؛ لکن یک حوزه مرکب از ده هزار نفر یا حوزههای مرکب از مثلاً سی هزار نفر، اینها میتوانند دسته دسته باشند و هر دستهای یک بعدی را اداره بکند، یکی جهات عقلی را، یکی جهات سیاسی را… همه این جهات در اسلام هست و باید حوزهها آن طور باشند؛ مجهز بشوند و همانطوری که [در] اسلام ابعاد مختلفه هست، حوزهها هم ابعاد مختلفه داشته باشد. باید اینها همین طوری که فقه را و انحای فقه را تعلم و تعلیم میکنند، سایر موارد اسلام را، سایر ابعاد اسلام را هم باید تحصیل بکنند و باید تدریس بکنند و اشخاص ارزنده را بار بیاورند تا مردم را ارشاد و هدایت بکنند.»(۱)
بر این اساس حضرت امام در طول حیات علمی و عملی و در آثار مکتوب رسمی و بیاناتش، به تبیین نظری و علمی ابعاد مختلف چنین حوزه جامعی پرداخته که ذکر و شرحش، مجال گستردهای میطلبد و در اینجا به برخی از مهمترین محورهای حوزه تراز از دیدگاه وی اشاره میشود.
علوم، عهدهدار تبیین معارف و حقایق هستیشناختی دین
حضرت امام در کتاب گرانقدر «شرح چهل حدیث» در این باب، چنین نگاشته است:
«انسان به طور اجمال و کلی، دارای سه نشئه و صاحب سه مقام و عالم است؛
اول، نشئه آخرت و عالم غیب و مقام روحانیت و عقل.
دوم، نشئه برزخ و عالم متوسط بین العالمین و مقام خیال.
سوم، نشئه دنیا و مقام ملک و عالم شهادت و از برای هر یک از این[ها] کمال خاصی و تربیت مخصوصی است و عملی است مناسب با نشئه و مقام خود…
پس کلیه علوم نافعه، منقسم میشود به این سه علم؛ یعنی علمی که راجع است به کمالات عقلیه و وظایف روحیه و علمی که راجع به اعمال قلبیه و وظایف آن است و علمی که راجع به اعمال قالبیه و وظایف نشئه ظاهره نفس است؛
اما علومی که تقویت و تربیت عالم و روحانیت و عقل مجرد را کند، متکفل این علم پس از انبیا و اولیا علیهم السلام، فلاسفه و اعاظم از حکما و اصحاب معرفت و عرفان هستند و علومی که راجع به تربیت قلب و ارتیاض آن و اعمال قلبیه است،
علم به منجیات و مهلکات خلقیه است و متکفل این نیز پس از انبیا و اوصیا علیهم السلام، علمای اخلاق و اصحاب ریاضات و معارفند و علومی که راجع به تربیت ظاهر و ارتیاض آن است، علم فقه و مبادی آن و علم آداب معاشرت و تدبیر منزل و سیاست مدن که متکفل آن، علمای ظاهر و فقها و محدئین هستند؛ پس از انبیا و اوصیا علیهم السلام.»(۲)
بر این اساس، حضرت امام در مواضع و اقدامات گوناگون، از جمله در وصیتنامه سیاسی – الهی خود در وصیت به حوزههای مقدسه، بر ضرورت اهتمام به علوم عقلی و به ویژه علوم معنوی اسلامی در حوزهها، اینگونه تصریح کرده است:
«از بالاترین و والاترین حوزههایی که لازم است به طور همگانی مورد تعلیم و تعلم قرار گیرد، علوم معنوی اسلامی است؛ از قبیل علم اخلاق و تهذیب نفس و سیر و سلوک الی الله – رزقنا الله و ایاکم – که جهاد اکبر میباشد.»(۳)
اخلاق، تهذیب و سلوک الی الله
«اخلاق در همه جا و در همه دروس، مورد توجه قرار گیرد و اعتقادم بر این است که باید هر کس حوزه درسی بزرگ یا کوچکی دارد، یکی دو دقیقه – مقدمتاً یا مؤخرتاً – درس اخلاق بگوید که طلاب با اخلاق اسلامی بار بیایند.(۴) باید آقایان همانطوری که در تحصیل علم کوشا هستند، در تهذیب اخلاق، در اعمال، در عقاید، در فضایل اخلاقی کوشا باشند که علم بدون عمل و بدون تقوا، بسیاری از اوقات مضر است. عالِم باید متقی و متوجه به خدای تبارک و تعالی باشد تا بتواند جامعه را تربیت کند.(۵)
باید در این حوزههای علمیه، چه حال و چه بعدها، کوشش بشود که اینها را مهذب کنند. در کنار علم فقه و فلسفه و امثال اینها، حوزههای اخلاقی، حوزههای تهذیب باشد و حوزههای سلوک الی الله تعالی.»(۶)
فقه و فقاهت
«لازم است علما و مدرسین محترم نگذارند در درسهایی که مربوط به فقاهت است و حوزههای فقهی و اصولی، از طریقه مشایخ معظم که تنها راه برای حفظ فقه اسلامی است، منحرف شوند و کوشش نمایند که هر روز بر دقتها و بحث و نظرها و ابتکار و تحقیقها، افزوده شود و فقه سنتی که ارث سلف صالح است و انحراف از آن سست شدن ارکان تحقیق و تدقیق است، محفوظ بماند… و البته در رشتههای دیگر علوم به مناسبت احتیاجات کشور و اسلام، برنامههایی تهیه خواهد شد و رجالی در آن رشته تربیت باید بشود.»(۷)
مبارزه، جهاد و شهادت
«حماسهسازان همیشه جاوید روحانیت… رساله علمیه و عملیه خود را به دم شهادت و مرکب خون نوشتهاند و بر منبر هدایت و وعظ و خطابه ناس، از شمع حیاتشان، گوهر شبچراغ ساختهاند… شهدای حوزه و روحانیت… در هنگامه نبرد، رشته تعلقات درس و بحث و مدرسه را بریدند و عقال تمنیات دنیا را از پای حقیقت علم، برگرفتند و سبکبالان به میهمانی عرشیان رفتند و در مجمع ملکوتیان، شعر حضور سرودهاند… و حقا از روحانیت راستین اسلام و تشیع، جز این انتظاری نمیرود که در دعوت به حق و راه خونین مبارزه مردم، خود اولین قربانیها را بدهد… از مجاهدات علمی و فرهنگی آنان که بحق از جهاتی افضل از دماء شهیدان است که بگذریم، آنان در هر عصری از اعصار، برای دفاع از مقدسات دینی و میهنی خود، مرارتها و تلخیهایی متحمل شدهاند و همراه با تحمل اسارتها تبعیدها، زندانها و اذیت و آزارها و زخم زبانها، شهدای گرانقدری را به پیشگاه مقدس حق، تقدیم نمودهاند.
شهدای روحانیت، منحصر به شهدای مبارزه و جنگ در ایران نیستند. یقیناً رقم شهدای گمنام در حوزهها و روحانیت که در مسیر نشر معارف و احکام الهی به دست مزدوران و نامردان، غریبانه جان باختهاند، زیاد است.
در هر نهضت و انقلاب الهی و مردمی، علمای اسلام، اولین کسانی بودهاند که بر تارک جبینشان خون و شهادت نقش بسته است… امروز نیز همچون گذشته، شکارچیان استعمار در سرتاسر جهان از مصر و پاکستان و افغانستان و لبنان و عراق و حجاز و ایران و اراضی اشغالی به سراغ شیردلان روحانیت مخالف شرق و غرب و متکی به اصول اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله رفتهاند و از این پس نیز جهان اسلام هر از چندگاه، شاهد انفجار خشم جهانخواران علیه یک روحانی پاکباخته است.»(۸)
حمایت از محرومان و مستضعفان
«صدها سال است که روحانیت اسلام، تکیهگاه محرومان بوده است… علمای اصیل اسلام، هرگز زیر بار سرمایهداران و پولپرستان و خوانین نرفتهاند و همواره این شرافت را برای خود حفظ کردهاند… روحانیت متعهد، به خون سرمایهداران زالوصفت تشنه است و هرگز با آنان سر آشتی نداشته و نخواهد داشت.»(۹)
«من اکثر موفقیتهای روحانیت و نفوذ آنان را در جوامع اسلامی، در ارزش عملی و زهد آنالن میدانم و امروز هم این ارزش نه تنها نباید به فراموشی سپرده شود که باید بیشتر از گذشته به آن پرداخت. هیچ چیزی به زشتی دنیاگرایی روحانیت نیست و هیچ وسیلهای هم نمیتواند بدتر از دنیاگرایی، روحانیت را آلوده کند. چه بسا دوستان نادان یا دشمنان دانا، بخواهند با دلسوزیهای بیمورد مسیر زهدگرایی آنان را منحرف سازند… البته آن چیزی که روحانیون هرگز نباید از آن عدول کنند و نباید با تبلیغات دیگران از میدان به در روند، حمایت از محرومین و پابرهنههاست؛ چرا که هر کسی از آن عدول کند، از عدالت اجتماعی اسلام، عدول کرده است. ما باید تحت هر شرایطی، خود را عهدهدار این مسئولیت بزرگ بدانیم و در تحقق آن اگر کوتاهی بنماییم، خیانت به اسلام و مسلمین کردهایم.»(۱۰)
تبلیغ (با رویکرد بینالمللی)
«وضع تبلیغات، باید متناسب با نیازها و وضع حوزهها باشد. باید آقایان توجه داشته باشند همیشه دنبال مسائل واقعی بروند… اعزام مبلغ، از امور بسیار لازم است که باید با دقت، عمل شود. ما که میگوییم میخواهیم انقلابمان را صادر کنیم، نمیخواهیم با شمشیر باشد؛ بلکه میخواهیم با تبلیغ باشد.
ما میخواهیم تبلیغات گستردهای را که… بر ضد اسلام میکنند، با تبلیغات صحیح خنثی کنیم و بگوییم که اسلام، همه چیز دارد… اگر ما همه زبانها را برای تبلیغ اسلام بدانیم، عبادتی بزرگ است. ما با زبان اینجا که نمیتوانیم برای مردم آمریکا و سایر کشورها مسائل اسلام را بگوییم.
امروز اسلام در اکثر کشورها مطرح است… امیدوارم که شما بتوانید اسلام را برای جهان عرضه کنید… البته تبلیغات باید بر اساس معنویات باشد. معنویات، اساس اسلام است.»(۱۱)
تحقیق
«لازم است علما و مدرسین محترم… کوشش نمایند که هر روز بر دقتها و بحث و نظرها و ابتکار و تحقیقها افزوده شود.»(۱۲)
تحولات میانرشتهای در راستای تکامل علوم و بسط اهداف اسلام
«فرهنگ دانشگاهها و مراکز غیرحوزهای به صورتی است که با تجربه و لمس واقعیتها، بیشتر عادت کرده است تا فرهنگ نظری و فلسفی. باید با تلفیق این دو فرهنگ و کم کردن فاصلهها، حوزه و دانشگاه، در هم ذوب شوند تا میدان برای گسترش و بسط معارف اسلام، وسیعتر گردد.»(۱۳)
شئون اجرایی مرتبط با رسالتهای تخصصی حوزه
«روحانیون و علما و طلاب، باید کارهای قضایی و اجرایی را برای خود یک امر مقدس و یک ارزش الهی بدانند و برای خود شخصیت و امتیازی قائل بشوند که در حوزه ننشستهاند؛ بلکه برای اجرای حدود، مرزبانی، گرفتن مالیات و مصرف کردن آن در مصالح مسلمین و نصب سرپرستانی در نواحی مختلف باشد؛ و الا صِرف احکام، اسلام نیست؛ بلکه میشود گفت: اسلام، همان حکومت است با شئونی که دارد و احکام، قوانین اسلام هستند و قوانین، شأنی از شئون حکومت است؛ بلکه احکام، مطلوب بالعرض هستند و اموری وسیلهای هستند، برای اجرای حکومت و بسط عدالت. پس این که فقیه دژی برای اسلام باشد… معنایی جز این ندارد که او حاکم باشد و همان ولایتی که رسولالله و ائمه اطهار علیهم السلام بر همه امور کشورداری داشتند، داشته باشد… برپایی اسلام هم یعنی اجرای همه احکام اسلام و این ممکن و مقدور نیست؛ مگر با وجود یک حاکمی که دژ باشد.»(۱۵)
«اکنون وظیفه ماست که طرح حکومتی اسلام را به اجرا درآوریم و پیاده کنیم. امیدوارم که معرفی طرز حکومت و اصول سیاسی و اجتماعی اسلام به گروههای عظیم بشر، موجی در افکار به وجود آورد و قدرتی که از نهضت مردم پدید میآید، عامل استقرار نظام اسلام شود.»(۱۶)
پینوشت:
۱٫ صحیفهی امام، ج ۶، ص ۴۰۰٫
۲٫ شرح چهل حدیث، ص ۳۸۶ – ۳۸۷٫
۳٫ صحیفهی امام، ج ۲۱، ص ۴۲۶٫
۴٫ همان، ج ۲۰، ص ۱۹۱٫
۵٫ همان، ج ۸، ص ۳۰۳٫
۶٫ همان، ج ۱۳، ص ۴۲۰٫
۷٫ همان، ج ۲۱، ص ۴۲۵-۴۲۶ (وصیتنامه).
۸٫ همان، ص ۲۷۳-۲۷۶.
۹٫ همان، ص ۲۷۵-۲۷۶٫
۱۰٫ همان، ص ۹۹-۱۰۰٫
۱۱٫ همان، ج ۱۸، ص ۷۲-۷۳٫
۱۲٫ وصیتنامه، ص ۵۲-۵۳٫
۱۳٫ صحیفهی امام، ج ۲۱، ص ۹۹٫
۱۴٫ همان، ص ۲۹۲٫
۱۵٫ کتاب البیع، ج ۲، ص ۶۳۳٫
۱۶٫ ولایت فقیه، ص ۱۵۳٫
سوتیترها:
۱٫
حضرت امام در مواضع و اقدامات گوناگون، از جمله در وصیتنامه سیاسی– الهی خود در وصیت به حوزههای مقدسه، بر ضرورت اهتمام به علوم عقلی و به ویژه علوم معنوی اسلامی در حوزهها، اینگونه تصریح کرده است:«از بالاترین و والاترین حوزههایی که لازم است به طور همگانی مورد تعلیم و تعلم قرار گیرد، علوم معنوی اسلامی است؛ از قبیل علم اخلاق و تهذیب نفس و سیر و سلوک الی الله – رزقنا الله و ایاکم – که جهاد اکبر میباشد.»
۲٫
امام خمینی: «صدها سال است که روحانیت اسلام، تکیهگاه محرومان بوده است… علمای اصیل اسلام، هرگز زیر بار سرمایهداران و پولپرستان و خوانین نرفتهاند و همواره این شرافت را برای خود حفظ کردهاند… روحانیت متعهد، به خون سرمایهداران زالوصفت تشنه است و هرگز با آنان سر آشتی نداشته و نخواهد داشت.»