بررسی تاریخ آلسعود از برخی از مناسبات و روابط پنهانی سران این خاندان قدرتمند با یهودیان حکایت دارد. کتاب «تاریخ آلسعود» در دهه هفتاد میلادی قرن گذشته توسط ناصر السعید، نویسنده سرشناس عربستانی به رشته تحریر درآمد. وی بهرغم اقامت در خارج از عربستان سعودی، پس از چاپ و نشر این کتاب، با حمایت مالی مستقیم خاندان سلطنتی آلسعود به دست مزدوران آنان ترور شد و جان باخت. ناصر السعید در کتاب خود به ارتباط نزدیک و محرمانه خاندان آلسعود با بِنْ گوریون،(۱) بنیانگزار رژیم اسرائیل قبل و بعد از تأسیس این رژیم اشاره میکند، «بنگوریون برای تأسیس رژیم مورد نظر خود، مورد حمایت مستقیم آلسعود قرار گرفت.»(۲)
اولین دیدار سعودی ـ صهیونیستی به سال ۱۹۳۹ میلادی در لندن و در کنفرانسی درباره قضیه فلسطین که شاهزاده «فیصل بن عبدالعزیز»، وزیر خارجه سعودی در آن حضور یافت، بر میگردد.(۳) در سال ۱۹۴۶ ترومن (رئیسجمهور آمریکا) از صد هزار یهودی دعوت کرد تا به سرزمینهای اشغالی مهاجرت کنند، ولی اکنش حادی از سوی آلسعود صورت نگرفت.
یک سال بعد آمریکا به قطعنامه سازمان ملل مبنی بر تجزیه فلسطین رأی مثبت داد که منجر به تیره شدن روابط آمریکا با دولت سعودی شد، ولی منجر به قطع مناسبات نشد. این در حالی بود که رؤسای هیئتهای عربی در سازمان ملل در آستانه صدور قطعنامه تقسیم فلسطین در سال ۱۹۴۷ با ارسال پیامی به پادشاه سعودی اصرار کردند که بیانیهای صادر و در آن آمریکا را به قطع صدور نفت در صورت تصویب قطعنامه تقسیم فلسطین و به رسمیت شناختن اسرائیل تهدید کند، ولی پادشاه سعودی در یک موضع غیرمنتظره اعلام کرد، «منافع آمریکا در عربستان محفوظ و مورد حمایت ماست. از آنجا که آمریکاییان حکم اهلذمه را دارند، در نتیجه، حمایت از آنها و منافعشان براساس نص قرآن بر ما واجب است.»(۴)
چندی بعد روابط آلسعود و آمریکا رو به گرمی نهاد و در سال ۱۳۶۷ق (۱۹۴۸م) ناوگان آمریکا وارد خلیج فارس شد و برای نخستین بار مقامات نظامی آمریکا از عربستان دیدار کردند.(۵)
اسناد کاملی که مربوط به تلگرافهای محرمانه وزارت خارجه عربستان است، ابعاد جدیدی از توطئه این کشور علیه ملتهای عربی، بهخصوص ملت فلسطین را برملا میکند. روزنامه الشرق قطر با انتشار این اسناد آورده است که کاخ سفید در تاریخ ۲۷ دسامبر ۱۹۶۶ به صراحت از اسرائیل خواست تا سینا را اشغال کند و این مربوط به دوره تنش بین قاهره و ریاض است. عجیبتر اینکه عربستان برای تقویت ارکان رژیم صهیونیستی تلاش و حمله به سوریه و جداسازی بخشی از آن (جولان) را پیشنهاد کرد.
رژیم عربستان همچنین از اسرائیل خواست تا غزه و کرانه باختری را تحت سیطره خود بگیرد تا به این ترتیب راه هر گونه تحرکات فلسطینیان و یا تلاشهای کشورهای عربی برای آزادسازی فلسطین بسته و در نتیجه حق بازگشت آوارگان فلسطینی و قضایای حل و فصل نهایی نیز حذف شود، زیرا سیطره بر کرانه باختری به معنای سیطره بر قدس است. رژیم اشغالگر این پیشنهاد را عملی کرد و در جنگ ژوئن سال ۱۹۶۷ اراضی عربی را به اشغال خود درآورد. طبق اسناد موجود، این پیشنهاد عربستان مربوط به تاریخ ۲۷ دسامبر ۱۹۶۶ است.(۶)
طی سالهای ۱۹۶۱ تا ۱۹۷۶ سازمان اطلاعات و جاسوسی رژیم صهیونیستی ـ موساد ـ دو بار تاج و تخت آلسعود را نجات داد. کارشناسان امور امنیتی در این زمینه میگویند، «الکساندر بلای، کارشناس صهیونیستی اندیشکده ترومن در مقالهای که فصلنامه علوم سیاسی «جروزالم کوارترلی» تحت عنوان «به سوی زندگی مسالمت آمیز سعودی ـ اسرائیلی» چاپ و منتشر کرد، نوشت، «عربستان سعودی از سال ۱۹۶۲ و پس از انقلاب یمن تحت عنوان «مقابله با دشمن مشترک» یا همان جمال عبدالناصر، روابط مستمر، مستحکم و گستردهای با اسرائیل داشته است.»
بلای یادآوری میکند که طی سالهای ۱۹۶۵ تا ۱۹۷۰ در لندن مصاحبهای با «آهارون ریمیز»، سفیر سابق اسرائیل داشت و او برای بلای برملا کرد که ملک سعود و ملک فیصل همواره روابط عمیق و گستردهای با اسرائیل داشته و با سران وقت اسرائیل در ارتباط بودهاند.
از سوی دیگر «فریدهالیدی»، نویسنده انگلیسی در کتاب خود به نام «جزیره العرب بدون پادشاه» نوشته است، «ملک فیصل از اسرائیل خواست برای حمایت آلسعود از خطر جمال عبدالناصر در جنگ یمن وارد عمل شود و تلآویو نیز توسط هواپیماهای نظامی انگلیسی اقدام به ارسال مقادیر بسیار زیادی سلاح و تجهیزات نظامی برای سلطنتطلبان یمنی کرد.»(۷)
تجاوز رژیم صهیونیستی به مصر و سوریه و اردن در ربیعالاول ۱۳۸۷ق (۱۹۶۷م) معروف به جنگ «شش روزه اعراب و اسرائیل» باعث شد که اعراب علیه رژیم صهیونیستی وارد عمل شوند. این جنگ مردم عربستان را به تکانی سخت واداشت و آنان به کنسولگری آمریکا در ظهران هجوم بردند. در رأسالتنوره کار به تیراندازی کشید و تعدادی از آمریکائیها و اعراب زخمی شدند. در پی این حادثه فیصل برخی از افسران ارتش را بازداشت و مقررات حکومت نظامی را برقرار کرد.(۸)
در این میان سازمان اطلاعاتی جاسوسی رژیم سعودی نقش اساسی و بسیار خطرناکی را در تاریخ نوین عربی ایفا و در این راه پولهای زیادی را برای حفظ و بقای رژیم صهیونیستی در منطقه خاورمیانه هزینه کرد؛ بهگونهای که به قول برخی از منابع تامینکننده مالی واقعی و حقیقی اشغال اراضی ۱۹۶۷ اعراب توسط رژیم صهیونیستی، عربستان سعودی بود. عربستان سعودی تنها کشوری است که در آستانه جنگ ۵ ژوئن ۱۹۶۷ از نقشه و برنامه این جنگ اطلاع کامل داشت.
«هرش گودمن»، کارشناس امور نظامی صهیونیستی در مقالهای که روزنامه صهیونیستی «جروزالم پست» در ۱۲/۱۰/۱۹۸۰ منتشر کرد، نوشت، «طی سالهای ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۳ تفاهم و توافق آشکاری بین آمریکا و اسرائیل به چشم میخورد که به موجب آن اسرائیل به نیابت از آمریکا در اوضاع جاری خاورمیانه مداخله کرد. در این بین نمیتوان از کشور عربستان سعودی کم جمعیت، اما سرشار از پول و دارایی که بهشدت توسط غرب حمایت میشود چشم پوشید که در این دوره به خصومتورزی آشکار با مصر پرجمعیت و فقیر و دوست مسکو پرداخت. حاکمان سعودی خوب میدانستند که اسرائیل به خاطر حفظ منافع غرب در منطقه از آنان حمایت و دفاع خواهد کرد.
رژیم آلسعود تا سال ۱۹۷۳،هیچگاه برای جنگ آزادیبخش با رژیم صهیونیستی با ارتشهای عربی همراهی نکرد. تنها در سال ۱۹۷۳ که ارتش مصر ضربات مهلکی به اسرائیل زد، پادشاه عربستان، غرب را برای مدت کوتاهی تحریم نفتی کرد.(۹)
بعد از مرگ ملک فیصل با روی کار آمدن ملک خالد، رژیم آلسعود به سمت شناسایی مشروط رژیم صهیونیستی پیش رفت. او در سال ۱۹۷۵در اعلامیهای ضمن حمایت از آرمانهای فلسطین افزایش کمکهای مالی به «ساف» را اعلام کرد، اما آنچه در این اعلامیه به عنوان رکود در روند مبارزه عربستان با رژیم صهیونیستی مطرح شد، پذیرش مشروط این رژیم بود که برای اولین بار از سوی پادشاه عربستان مطرح گردید.
پایگاه خبری عربی النخیل در مطلبی درباره روابط پنهان «عربستان با اسرائیل» آورده است، «عدنان خاشقجی، از بازرگانان سعودی در پنجاه و پنجمین سالگرد تأسیس روزنامه اسرائیلی یدیعوت آهارونت اعتراف کرد که عملیات کوچ یهودیان اتیوپیایی به اسرائیل در سال ۱۹۸۲ طی یک نشست سری در مزرعه شخصی وی در کنیا صورت گرفته است.(۱۰)
ساموئل سیواو در این باره تاکید میکند که خاشقجی به مسئولان آمریکایی و اسرائیلی که با آنها دیدار داشت، اطلاع داد که ملک فهد، پادشاه عربستان سعودی و شاهزاده سلطان، وزیر دفاع این کشور به وی اعتماد بسیار دارند و «بندر بن سلطان»، سفیر وقت عربستان سعودی در آمریکا وی را به «رابرت مک ورلین»، مشاور امور امنیت ملی «رونالد ریگان»، رئیس جمهوری وقت آمریکا معرفی کرده و خاشقجی هم گزارشهای اطلاعاتی و تجسسی دورهای درباره اوضاع خاورمیانه و تحلیل و ارزیابی اوضاع و احوال این منطقه را برای مک ورلین ارسال کرده است.
وی تاکید میکند که مزدوران اطلاعاتیجاسوسی اسرائیلی برای حفظ جان خاشقچی، سیستمهای امنیتی ویژهای را در قایق شخصی او «نبیله»، نصب و راهاندازی کرده بودند. خاشقچی تصمیم داشت تمام تلاش خود را برای برقراری صلح به کار ببندد، اما اعتقاد داشت اگر این مذاکرات علنی و آشکارا برگزار شوند، ممکن نیست موفق شوند و به همین منظور با فرستاده شیمون پرز در لندن دیدار کرد تا در آنجا به توافق برسند و توافقنامهای را امضا کنند و آن را در بانک سوئیس به امانت بگذارند.
پس از آن خاشقجی راهی تونس شد و با «یاسر عرفات»، رئیس وقت تشکیلات خودگردان فلسطینی دیدار کرد و پس از آن برای دیدار با «حسنی مبارک»، رئیسجمهور وقت مصر راهی این کشور شد. سپس با «ملک حسین»، پادشاه اردن دیدار کرد و آنگاه به واشنگتن رفت و در آنجا با رابرت مک ورلین، مشاور امنیت ملی دولت ریگان ملاقات کرد.
خاشقجی همچنین پیشنهاد داد که آمریکا و عربستان سعودی و کویت مبلغی به ارزش ۳۰۰ میلیارد دلار برای سرمایهگذاری در اسرائیل و کشورهای عربیای که صلح با اسرائیل را میپذیرند، اختصاص دهند. در ادامه این گزارش آمده است:
«خاشقجی به صورت سری و محرمانه بر موافقت ملک فهد با هر قدمی که در این راه برمیداشت دست یافت. او اعتقاد داشت که اعراب و اسرائیلیها میتوانند در صورت به بنبست رسیدن مذاکرات خود با اسرائیل آنها را تکذیب یا رد کنند. افزون بر این او در تمام دیدارهایش با مقامات اسرائیلی تلاش میکرد بین اعراب و اسرائیل قراردادها و معاهدات سرّی و محرمانهای را منعقد کند.»
خاشقجی اعتراف میکند که آلسعود مجبور بود پولهائی را به فلسطینیها و سوریها پرداخت کند، ولی این کار را نه از روی میل و رغبت، بلکه به عنوان حقالسکوت به این کشورها انجام میداد. اگر عربستان سعودی اطمینان داشت که آمریکا بدون قید و شرط از او حمایت میکند، بیتردید پرداخت این وجوهات به سوریه و فلسطینیها را قطع میکرد. به همین منظور توجه اصلی فیصل در آن زمان بر دستیابی بر این حمایت متمرکز شده بود.
خاشقچی سپس به تماسهای خود با عرفات و پرز ادامه داد و با «کمش» افسر اطلاعات رژیم صهیونیستی دیدار کرد. کوبلند تأکید میکند که خاشقجی با هدف برقراری رابطه و همکاری مشترک به اسرائیل سفر و با کمش دیدار کرد.(۱۱)
آلسعود تنها به ائتلاف و اتحاد با آمریکا و رژیم صهیونیستی اکتفا نکرد، بلکه به حمایت از رژیمهای عربی دیگر همپیمان با رژیم صهیونیستی نیز پرداخت. روزنامه انگلیسی گاردین در شماره ۱۵ سپتامبر ۱۹۹۳ خود نوشت که اسرائیل به ملک حسن، پادشاه مغرب کمک کرد تا بر رزمندگان «پولیساریو» در صحرای سرشار از فسفات مغرب عربی غلبه کند و سفیر آمریکا در مغرب در مصاحبهای که تلویزیون انگلیس با وی انجام داد، گفت که اسرائیل مانع خاکی بسیار بزرگی را در صحرای مغرب ایجاد کرد تا جلوی حملات رزمندگان پولیساریو علیه ارتش مغرب را بگیرد و این حملات را با ناکامی و شکست مواجه سازد. سفیر آمریکا در مغرب توضیح میدهد که ساخت این مانع خاکی برای اسرائیل یک میلیارد دلار هزینه دربرداشته و عربستان سعودی هزینه ساخت آن را پرداخت کرده است.(۱۲)
«افرایمهالیفی» رئیس سابق موساد نیز در زمان ملک عبدالله و در اوایل بحران سوریه در اظهاراتی بخشی از زوایای پنهان نقش عربستان و آلسعود در قضیه اعراب و اسرائیل، بیعلاقه بودن سعودیها در ارائه هرگونه کمک به فلسطینیها و روابط پنهان آلسعود با رژیم صهیونیستی طی دهههای گذشته را فاش کرد. وی در ویدیویی که اخیراً در شبکههای اجتماعی منتشر شده گفته است که ما عادت کردهایم آلسعود را حکومتی بدانیم که کاملاً مخالف قدم گذاشتن یهودیان در فلسطین و در خاک عربستان است؛ اما کتابی که اخیرا به قلم «میخائیل کهانوف» به عنوان رساله دکترا به رشته تحریر در آمده، حقایق شگفتآوری را درباره سیاست واقعی سعودیها در قبال فلسطین از دهه سوم و چهارم قرن گذشته برملا کرده است.
هالیفی افزود، «کهانوف همکار عزیز من، مرد شجاعی بود که دهه آخر زندگی خود را به مطالعه و پژوهش اختصاص داد و برای اثبات فرضیهاش کتابی نوشت. نام فصل آخر کتاب او این است، «رفتار سعودیها در قبال یهود و صهیونیسم، از بیزاری تا قبول واقعیت.» وی در این کتاب خاطرنشان میسازد که «بن گوریون» و «موشه شرتوک» در دهه سیام قرن گذشته با چند مستشار ارشد سعودی در لندن به امید واهی مذاکره دیدارکردند. در این دیدار «بنگوریون» به «حافظ وهبه» از مستشاران ارشد که اتفاقاً مصریتبار هم بود (همه مستشاران ملک ابنسعود برای جلوگیری از توطئه از اتباع غیرسعودی بودند) گفت، «من مطمئنم شما میدانید که فقط ملک بن سعود قادر به تاثیرگذاری روی مصالحه تاریخی بین اعراب و اسرائیل است.»
کهانوف در کتاب خود فاش میکند که در زمان جنگ جهانی دوم با دو تن از امیران سعودی که هر دو از فرزندان ملک بن سعود مؤسس خاندان آلسعود بودند، هنگام درمان در بیمارستان هداسه در جبل سکوبس در بیتالمقدس (سرزمینهای اشغالی) دیدار کرده است. یکی از آنها امیر منصور بود که بعداً اولین وزیر دفاع عربستان شد و دومی در یک کاغذ با سربرگ پادشاهی عربستان نامهای سرشار از تشکر و احترام برای پرستاران و پزشکان بیمارستان فرستاده و آن را با نام فهد امضا کرده بود. فهد در سال ۱۹۸۵ پادشاه عربستان شد و تا سال ۲۰۰۲ که این منصب را به عبدالله واگذار کرد، در این مقام بود. قطعاً هیچیک از این دو نفر بدون موافقت صریح ملک بن سعود نمیتوانستند به بیمارستان هداسه بروند.(۱۳)
در این کتاب نکات فراوانی هست که ثابت میکنند سعودیها هرگز از فلسطین حمایت مالی و تسلیحاتی نکردند، زیرا ملک بن سعود تحرکات قومی فلسطینیها را خطری برای ثبات منطقه میدانست و ملک عبدالله نیز با به رسمیت شناختن اسرائیل به دنبال خاتمه دادن قطعی قضیه فلسطین بود.
در می۱۹۹۴ «یوسی میلمن» و «دنی راویو»، دو کارشناس امور اطلاعاتی امنیتی رژیم صهیونیستی در کتابی تحت عنوان «دوستان واقعی: اسرار ائتلاف آمریکایی ـ اسرائیلی» نوشتند که عربستان سعودی عملاً و رسماً با اسرائیل در وضعیت جنگ قرار داشتند، اما تصمیمگیرندگان سیاسی در اسرائیل میدانستند که عربستان سعودی یک دولت میانهرو و حامی غرب است و با اینکه در سخنان خود وانمود میکند که خصم و دشمن اسرائیل است، اما با اسرائیل ارتباط مستمر دارد. به عنوان مثال در حوزه اطلاعاتی و امنیتی و جاسوسی، افسران عملیاتی سازمان اطلاعات و جاسوسی اسرائیل ـ موساد ـ همواره با افسران سازمان اطلاعات و جاسوسی رژیم سعودی ارتباط داشته و بارها درباره تضعیف نیروهای مذهبی بنیادگرای منطقه خاورمیانه با یکدیگر به بحث و تبادل نظر پرداخته بودند. سازمان اطلاعاتی جاسوسی آمریکا ـ سیا ـ نیز از ارتباطات امنیتی اطلاعاتی سرّی سعودی ـ اسرائیلی مطلع بوده و همواره آن را تشویق کرده بود.(۱۴)
سایت «ویکی لیکس» نیز از روابط و مناسبات مخفی میان رژیم صهیونیستی و آلسعود پرده برداشت و افشا کرد که این روابط قدیمی است و به اواسط دهه ۹۰ میلادی بازمیگردد.
اطلاعاتی که اخیراً جزئیات آن به مطبوعات درز کرده، مربوط به نامههایی از وزارت خارجه عربستان با مهر «به کلی محرمانه» است. این مکاتبات روند عادیسازی روابط عربستان سعودی با اسرائیل را نشان میدهند. اسناد افشا شده حاکی از آنند که مراحل مختلف همگرایی بین عربستان و اسرائیل بهطور تدریجی اتفاق افتاده است.
نشریه انگلیسی «اکونومیست» نیز در این باره می نویسد، «نفت عربستان از بندر «ینبع» در ساحل دریای سرخ برای اسرائیل پمپاژ میشود. بر اساس توافق محرمانهای که بین سه طرف صهیونیستی، عربستانی و مصری به امضا رسیده است، اسرائیل حفاظت از بخش شمالی دریای سرخ را برعهده دارد. مصر نیز مامور حفاظت از بخش جنوبی و غربی این دریاست و در مقابل این خدمات، از کمکهای مالی عربستان برخوردار میشوند. بعد از تحویل دو جزیره مصری «تیران» و «صنافیر» از مصر به رژیم آلسعود در سال جاری میلادی(۲۰۱۷)، این روابط محرمانه کاملاً علنی شدهاند.»(۱۵)
اسناد مهمی وجود دارند که نشان میدهند جنگهای ۲۲، ۸ و ۵۱ روزه رژیم صهیونیستی با مردم بیپناه غزه و نیز جنگ ۳۳ روزه اسرائیل با لبنان با درخواست و پول عربستان سعودی اداره شده است. در اثنای جنگ ۵۱ روزه و زمانی که اسرائیل به دلیل کشتار بیمحابای فلسطینیها و از جمله کشتار در اردوگاه آوارگان فلسطینی زیر نظر کمیساریای پناهندگان سازمان ملل (آنروا)، مورد شماتت و فشار قرار گرفت، یک مقام ارشد اسرائیلی اعلام کرد که عربستان بهطور کامل هزینههای جنگ را به ارتش اسرائیل پرداخت کرده است.(۱۶)
پایگاه خبری عربی النخیل در مطلبی درباره روابط پنهانی «عربستان با اسرائیل» مینویسد، «مقامات سعودی در جنگ صعده یمن همکاری مشترکی با اسرائیلیها داشتند. روابط عربستان با اسرائیل از سالها قبل برقرار شده است.»(۱۷)
«مجتهد» کاربر مشهور توییتری و منتقد خاندان آلسعود در صفحه توییتری خود از روابط ریاض و تلآویو در سالهای گذشته از طریق مسئولان برجسته سعودی مانند سلمان بن عبدالعزیر، عادل الجبیر و بندر بن سلطان خبر داد. این کاربر توییتری که با برخی از منابع داخل خاندان آلسعود در ارتباط است، در صفحه توییتری خود به شخصیتهای مهم آلسعود که از گذشته با رژیم صهیونیستی در ارتباط بودهاند اشاره میکند و میافزاید که دولت سعودی توسط «عادل الجبیر» وزیر خارجه فعلی نیز با این رژیم در ارتباط است. او از زمانی که نزد «بندر بن سلطان» در سفارت عربستان در واشنگتن آموزش میدید و از سوی وی به عنوان مشاور امور کنگره انتخاب شد، مسئولیت ارتباط با موسسه لابی مشهور رژیم صهیونیستی، «آیپک» (کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل) برای کسب حمایت کنگره آمریکا را نیز به عهده داشت.(۱۸)
سایت افشاگر ویکیلیکس اعلام کرد که رابطه عربستان و رژیم صهیونیستی از سال ۲۰۰۲، همزمان با «ارائه طرح صلح ریاض» برای مسئله فلسطین آغاز شد و در سال ۲۰۰۸ نیز مذاکراتی درباره مسئله عادیسازی روابط با اسرائیل انجام شدند. نزدیکی رابطه با رژیم صهیونیستی و علنی بودن آن در شرایطی صورت گرفت که مقامات آلسعود همواره روابط خود با تلآویو را به صورت محرمانه و پنهانی دنبال میکردند و خود را مدافع قضیه فلسطین نشان میدادند، در حالی که تحولات منطقه و دخالت نظامی عربستان در یمن نشان داد که این خاندان به تنها چیزی که فکر نمیکند منافع مسلمانان و فلسطینیهاست.
در هر حال تنی چند از شخصیتهای بانفوذ سعودی در سال ۲۰۰۶ به صورت علنی اعلام کردند که اسرائیل دیگر دشمن به حساب نمیآید و بیشتر یک همپیمان غیررسمی است. این اظهارات در سال ۲۰۰۸ به طرحهایی برای برقراری روابط میان دو طرف تبدیل شد و از آن تاریخ، عملی شدن برقراری ارتباط میان تلآویو و ریاض علنیتر گردید.
طبق این اسناد، روابط نزدیک میان ریاض و تلآویو تنها در سطح رسمی نیست، بلکه در سطح مردمی نیز هست. یکی از تلگرافهای ارسال شده از سوی وزارت خارجه عربستان نشان میدهد که دهها دانشجوی عربستانی در سفارت اسرائیل در واشنگتن آموزش دیدهاند. این دوره بخشی از برنامه آموزشی برای آماده کردن رهبران تحت نظارت دولت آمریکا بوده است. هدف از این برنامه، آموزش جوانان برای رهبری در داخل جوامع خود و همکاری بینالمللی با همتایانشان در کشورهای دیگر است.(۱۹)
در تابستان ۲۰۱۵ دیدار مسئولان سعودی و اسرائیلی در مؤسسه «پژوهشهای واشنگتن» کاملاً علنی شد و «دوری گولد» به نمایندگی از اسرائیل خطاب به «انور عشقی» افسر سابق سازمان اطلاعات عربستان گفت که منافع مشترک زیادی بین طرفین وجود دارد و بهزودی فصل جدیدی در روابط تل آویو ـ ریاض آغاز میشود.(۲۰)
پینوشتها
۱- David Ben Gurion
۲ـ شفیعی سروستانی، اسماعیل، دانشستان سرزمینهای درگیر در واقعه شریف ظهور، جلد دوم (عراق، عربستان و یمن)، «آلسعود و روابط پنهانی آن با یهود» (تهران: موعود عصر (عج)، چاپ دوم، ۱۳۹۱)
۳ـ شیعه نیوز، ۲۵ مرداد ۱۳۹۱ ، کد خبر: ۳۹۶۲۷
۴ـ کیالی، عبدالوهاب، تاریخ نوین فلسطین، محمد جواهرکلام (تهران: انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۶)
۵ـ بولتن مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه، شماره ۷۱۴، در تاریخ ۲۱/۱/۱۳۷۲٫
۶ـ سایت مشرق، کد خبر ۸۰۷۶۳۳
۷ـ زارعی، سعدالله، سابقه، زمینهها و علل عادی سازی روابط عربستان و رژیم صهیونیستی، بخش دوم، خبرگزاری فارس،
۸ـ الرضوی، سید مرتضی، صفحه عن آلسعود الوهّابیین وآراء، قابل بازیابی در:
https://makarem.ir/compilation/Reader.aspx?pid=72327&lid=0&mid=77970&catid=0
۹ـ زارعی، سعدالله، سابقه، زمینهها و علل عادیسازی روابط عربستان و رژیم صهیونیستی، بخش اول، خبرگزاری فارس، ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۷.
۱۰ـ تسنیم، ۲۱/۴/۱۳۹۰
۱۱ـ زارعی، سعدالله، پیشین، بخش دوم
۱۲ـ تلویزیون انگلیس، شبکه ایتیوی
۱۳ـ خبرگزاری میزان، رونمایی از پرده روابط پنهان آلسعود و صهیونیستها.
۱۴ـ زارعی، سعدالله، پیشین، بخش دوم
۱۵ـ روزنامه کیهان، ۱۱/۶/۱۳۹۶، شماره ۲۱۷۱۲ ، ص۱۲
۱۶ـ زارعی، سعدالله، پیشین، بخش اول.
۱۷ـ تسنیم، ۲۱/۴/۱۳۹۰
۱۸ـ ایرنا، افشاگری مجتهد از روابط عربستان و رژیم صهیونیستی.
۱۹ـ کیهان ، ۱۸ مرداد ۱۳۹۶
۲۰ـ سایت تابناک، کد خبر: ۷۶۴۹۱۸، ۲۶ دی ۱۳۹۶