فضای مجازی و عموی داماد!
از آنجا که توسعه بیحساب و کتاب فضای مجازی در سالهای اخیر مولود سیاستها و نگرش رئیسجمهور دولت اعتدال است، اشتباه نخواهد بود، اگر ایشان را پدر فضای مجازی موجود بدانیم و بر همین مقیاس و به احتمال زیاد میتوان رفیق صمیمی و دیرینه و مسئول دفتر رئیس جمهور (جناب واعظی ادامالله شوکته) را عموی فضای مجازی موجود در کشور دانست! (چه به اعتبار ۴ سال وزارت ارتباطات و تلگراف و تلفن! و چه به اعتبار چند سال مسئولیت دفتر رئیسجمهور). در این میان عملکرد فضای مجازی مخصوصاً در حوزه تلفنهای همراه تحت اندروید با حدود ۴۰ میلیون کاربر در ایران باعث شده تا فضای مجازی نقش دامادی با ۴۰ میلیون عروس را ایفا کند. حال تصور کنید جناب واعظی بیاید و فضای مجازی را در گسترش تولید و مصرف مواد مخدرصنعتی (شیشه و…) در کشور به عنوان مقصر جدی معرفی کند (در تاریخ ۲۳ /۶/۹۸ این عبارات از حضرت “واعظی ” شرف صدور یافته است). در این حالت مردم حق ندارند یقه پدر و عموی فضای مجازی را بگیرند که چرا لالایی بلدید و خوابتان نمیگیرد؟ از یک طرف رئیس جمهور و حامیان اصلاحطلبش، با اصرار تمام از فضای مجازی موجود (با همه ولنگاری و بیقانونی حاکم بر آن) حمایت و دفاع میکنند و از طرف دیگر رئیس دفتر همان رئیس جمهور، فضای مجازی موجود را عامل گسترش تولید و مصرف مواد مخدر صنعتی معرفی میکند!
نتایج منطقی:
۱- گاهی وقتها، باید حرف حساب را از عموی داماد شنید (مخصوصاً وقتی که پدر داماد قصد پیاده شدن از خر شیطان را ندارد)
۲- از ویژگیهای یک دولت هماهنگ این است که رئیس و ارکان آن از یک چیز حمایت کامل کنند و یک جزء مهم از دولت، همانچیز را منبع شر و باعث و بانی امور مضره معرفی کند.
۳- امیدواریم رئیس جمهور، رفیق قدیمی و رئیس دفترش را به جرم ناهماهنگی در زمره مغضوبعلیهم قرار ندهد.
انقلابیون کولری
جواد ظریف در یک تقسیمبندی ابتکاری انقلابیون را به دو دسته «واقعی» و «زیر کولرنشین» تقسیمبندی کرده است. ایشان «انقلابیون واقعی» را کسانی میداند که برای دیپلماسی و انجام مذاکره با دولتهای غربی زحمت میکشند و عرق میریزند و در نقطه مقابل کسانی که زیر کولر نشستهاند و به فعالیتهای انقلابیون واقعی ایراد میگیرند را انقلابیون «زیر کولرنشین» نامیده است. برای هضم این تقسیمبندی توجه به نکات ذیل ضروری به نظر میرسد:
الف) عمده فعالیتهای «انقلابیون واقعی» در اروپای غربی و آمریکای شمالی اتفاق میافتد و میدانیم که این مناطق معمولاً “بخاری” لازمند و عرقریزی انقلابیون واقعی حین انجام دیپلماسیهای شدید، با ضعیفهجاتی مثل موگرینی یا کاترین اشتون یا هلگا اشمیت، ناشی از بالا بودن درجه بخاری یا گرمی طبع انقلابیون مذکور بوده است!
ب) انقلابیون واقعی به ازای “هر روز” عرق ریختن و دیپلماسی کردن در سفرهای خود به فرنگستان (اعم از بلاد یوروپ و ینگه دنیا) بین ۳۰۰ تا ۵۰۰ یورو حق ماموریت دریافت میکنند، که معادل یک ماه (و بلکه بیشتر) حقوق انقلابیون زیر کولرنشین است. (به شرط آن که انقلابیون زیر کولرنشین، جایی استخدام باشند و اخراج نشده باشند)
ج) یکی دیگر از دلائل عرق ریزی انقلابیون واقعی، ملبس بودن دائمی آنها به کت و شلوار (در همه فصول سال و طی ۲۴ ساعت شبانه روز) است و همین امر باعث عرق ریختن آنها حین ارتکاب دیپلماسی و سایر موارد میشود. حال آن که بخش قابل توجهی از انقلابیون زیر کولرنشین به دلیل «یک لا قبا بودن» هیچوقت دچار چنین عرقریزانی نمیشوند.
د) اصولاً مدتهاست که انقلابیون واقعی زیر «هواساز» (همان ایرکاندیشن فرنگی) مینشینند. چون زیر کولر نشستن به تاریخ پیوسته و نشانه “عهد بوقی بودن” و “توسعه نیافتگی” افراد محسوب میشود.
اوضاع مطلوب اقتصادی
روزنامه اصلاحطلب اعتماد، در ۲۵/۶/ ۹۸ گزارش داده که در میدان انقلاب تهران، دفترهایی با جلد چرمی و کاغذ سوئدی به قیمت ۶۰۰ هزار تومان به فروش میرسد و البته در ادامه این گزارش آمده که قیمت این دفترها در محلات شمال تهران و در جوار محل سکونت رئیس جمهور تا ۸۰۰هزار تومان هم میرسد و مشتریان قابل توجهی هم دارد!
۱- این که آقای رئیس جمهور و همکاران اصلاحطلب ایشان اعتقاد دارند اوضاع جامعه خوب است و پس از برجام، بهتر هم شده ناظر به چنین ادلهای است. به هر حال اوضاع جامعهای که در آن دفتر مشق ۸۰۰ هزار تومانی کلی مشتری دارد حتماً خوب و مطلوب است.
۲- آقای روحانی در تبلیغاتشان گفتند: درآمد و قدرت خرید مردم را آنقدر افزایش خواهند داد که نیازی به دریافت یارانه نداشته باشند و خوشبختانه این وعده محقق شده چون مردمی که دفترهای ۶۰۰ و ۸۰۰ هزارتومنی میخرند قطعاً به ریش یارانه ۴۵ هزار تومنی میخندند.
۳- تازه این همه پیشرفت اقتصادی و افزایش قدرت خرید مردم در حالی رخ داده که کاسبان تحریم و دلواپسان با تشبث به هر وسیلهای (از نوشتن شعار روی موشک تا موشکپرانی به این طرف و آن طرف) سعی در به هم زدن اوضاع و تخریب دیپلماسی دولت اعتدال داشتهاند. حالا تصور کنید اگر مخالفان دولت کمی عاقل بودند و مصالح مردم و کشور را به سود و منافع خود ترجیح میدادند و برجام میتوانست به راحتی سیب و گلابیهایش را در اختیار جامعه بدهد، چقدر قدرت خرید جامعه بالا میرفت؟ و بعید هم نبود که پول مردم آنقدر از پارو بالا برود که بتوانند همین دفترها را دو-سه میلیون تومان بخرند و خم به ابرو نیاورند.
دولت و گرانفروشی هوایی
ریاست سازمان حمایت از مصرفکنندگان، خبر دادهاند که همه خطوط هواپیمایی کشور، گرانفروشی میکنند و قیمت بلیط هواپیما نباید اینقدر بالا باشد. ایشان اضافه کردهاند که برای کاهش قیمت بلیط هواپیما با سازمان هواپیمایی کشوری و شرکتهای هواپیمایی مکاتبه کردهاند اما هیچ جوابی دریافت نکردهاند و این اقدام شرکتهای مذکور قطعاً تخلف است.(ایران ۳۱/۵/۹۸)
اول آن که، بنده خدا هر کاری از دستش بر میآمده انجام داده!، هم قیمتها را بررسی کرده و هم متوجه گرانفروشی شده و هم برای اصلاح قیمتها با چندجا مکاتبه کرده و هم این که پس از دریافت نکردن پاسخ، رسماً و علناً اعلام تخلف کرده!. مگر ایشان چقدر حقوق میگیرد که این همه کار انجام بدهد؟ خدا وکیلی حقوق ناچیزی که به این مدیر فداکار داده می شود (مثلاً ده، دوازده میلیون تومن در ماه) فقط جوابگوی همان اقدام اول ایشان (بررسی قیمتها و کشف گرانفروشی) است و بقیه اقدامات به صورت صلواتی و خیریه و بدون چشمداشت مالی و مادی صورت گرفته است.
ثانیاً، مگر وظیفه یک دستگاه دولتی آن هم در دولت اعتدال، ارزان کردن قیمت بلیط هواپیما و شکستن نرخهاست؟ دولت اعتدال وظیفه داشت، قبح مذاکره با کدخدا را بشکند که شکست! هیچ جای قانون هم ننوشته که دولت اعتدال باید نرخ بلیط هواپیماها را بشکند؟ مگر لازم کرده همه سوار هواپیما بشوند؟ از قدیم رسم بود که فقط آنهایی که دستشان به دهنشان میرسید طیاره سوار شوند. متاسفانه بعد از انقلاب اوضاع طوری درهم و برهم شد که بعضی دهاتیها و یکلاقباها هم سوار هواپیما شدند و خیال کردند که طیاره سواری هم جزء حقوق شهروندی است و حالا همانها اعتراض میکنند که چرا قیمت بلیط هواپیما گران است! مگر آقای روحانی قول داده بود که در دولتش همه بتوانند طیاره سوار شوند؟
ثالثاً، مهمترین وظیفه یک دولت معتدل و دیپلمات، اطلاعرسانی و رساندن حقایق به گوش مردم است. مگر دولت اعتدال چند دست دارد که با یک دست گرانی قیمت بلیط هواپیما را بررسی و کشف کند و با دست دیگر، تخلف بودن این گرانی را به گوش مردم برساند و با دست دیگر قیمتها را کاهش دهد؟
افزایش دوبرابری
به گزارش روزنامه دولتی ایران (مورخه ۳۱/۵/۹۸) در پنج ماهه نخست سال ۹۸، نرخ زنانی که در کشور غرق شدهاند در مقایسه با مدت مشابه در سال گذشته رشدی صد در صدی را شاهد بوده است!
*واقعاً همین یک دلیل برای اثبات توجه ویژه دولت به زنان کفایت نمیکند؟ آیا نباید از معاونت رئیس جمهور در امور زنان (خانم ابتکار) برای این رشد بیسابقه در حوزه زنان تقدیر کرد؟
فراوانی حجاب
وزیر کشور اعلام کرد: براساس آمارهای دستگاههای ذیربط، تنها ۶یا ۷ درصد زنان جامعه حجاب را رعایت نمیکنند و بیش از ۹۰ درصد بانوان حجاب مناسب دارند و این یعنی وضعیت حجاب در کشور به حالت بحرانی نرسیده به همین دلیل انتظار داریم صاحبان تریبونهای مختلف به جای متهم کردن دستگاههای اجرایی به کمکاری یا برجسته کردن غیرواقعی میزان بیحجابی، رویکردهای خود را تغییر دهند.(ایران،۲۵/۶/۹۸)
*کاش ایشان یا دستگاههای ذیربط بررسی میکردند چرا صاحبان تریبونهای مختلف از برجسته کردن غیرواقعی میزان بیحجابی در کشور لذت میبرند؟ آیا “برجسته کردن غیرواقعی میزان بیحجابی در کشور” یک بیماری یا اختلال روانی است؟ شاید هم صاحبان تریبونهای مختلف دچار نوعی اختلال بیناییاند که در نتیجه خطای چشم، زنان باحجاب را بیحجاب میبینند و نگران میشوند؟
**آیا از نظر ایشان و دستگاههای ذیربطی که به ایشان آمار بیحجابی را داده اند وضعیت حجاب، وقتی بحرانی خواهد شد که ۹۰درصد زنان کشور با لباس شنا به خیابان بیایند؟
***شاید هم تعریف وزیر محترم و دستگاههای ذیربط آمارگیر ایشان از حجاب یک تعریف «اعتدالی» است و بر این اساس، هر خانم که بلوز و شلوارکی پوشیده و به خیابان آمده محجبه تلقی میشود؟ (بر مبنای این تعریف جدید، حد شرعی حجاب تابع حد عرفی آن در اتحادیه اروپاست. و اگر زنی در حد و حدود خانمها “موگرینی یا کاترین اشتون” پوشیده باشد محجبه محسوب میشود.
****اگر وزیر محترم کشور به همان شیوه آقای روحانی (نگاه کردن به قیافه مردم هنگام ماشینسواری) درباره حجاب نظرسنجی میکرد و اگر موقع نظرسنجی عینک دودیاش را برمیداشت حتماً متوجه میشد که میزان بیحجابی به همان حد «بحرانی» رسیده و آبروی خودش را با بیان آمارهای دستگاههای ذیربط به باد نمیداد!