ولایت، صراط مستقیم

هیچ وقت، هیچ‌گاه انسان خالی از امتحان نیست. دار، دار امتحان و ترقی و تکامل است و تکامل انسانی بدون کُتل‌ها و گردنه‌ها و رهزن‌ها و دزدها و یاغی‌ها نیست. از آن دشمن همخانه که نفس است گرفته که بزرگ‌ترین دشمن است تا دشمن بیگانه، دشمن‌های خارج از انسان که بودند و هستند. ما باید همواره مراقب نفس باشیم؛ کشیک آن را بکشیم؛ پاسدار خود و عزت و سعادت و شرفمان باشیم تا بتوانیم گوهر گرانبهای سعادت ابدی‌مان را حفظ کنیم و کشتی مقصودمان را به ساحل به سلامت برسانیم.

همه ما کم و بیش دوست و دشمن خود را تمیز می‌دهیم و برای ما آشکار شده که دوستان و دشمنان واقعی ما چه کسانی هستند و چه کسانی خیر ما را می‌خواهند. نباید این طور باشیم که در لباس و با لهجه و الفاظ دین، ما را بقاپند. نعمتی به شما روی آورده که عالمیان روی شما و قیام اسلامی و جهانی شما حساب می‌کنند. دشمنان از شما می‌ترسند و به انحاء گوناگون دسیسه می‌کنند تا وحدت شما را در هم بشکنند. امروز روز تفرقه نیست. روز اتحاد و یگانگی است. همان طور که دست هم را گرفتیم و طاغوت را از این سرزمین راندیم و این مرز و بوم را از آن شیاطین پاک کردیم، باید این سنگر و قلعه و دژ را حفظ کنیم تا مبادا دشمن در ما رخنه کند؛ صف‌های متحد ما را به انحاء مختلف بشکند و ایجاد اختلاف و فتنه کند. این درنده‌های دنیازده ذره‌ای به حال من و شما رحم و مروت ندارند.

شما دشمنتان را شناخته‌اید و می‌دانید چه کسانی خیر و سعادت شما را می‌خواهند. این حرف‌هائی که یک عمر زحمت کشیده شده تا به شما گفته بشود، سنگین‌اند. برای این حرف‌ها که شما عادی می‌گیرید، جان‌ها داده شده‌اند. این حرف‌ها روزی هر کسی نیست. شهادت نصیب هر کسی نمی‌شود. هر کسی اهل نماز نمی‌شود. آن که همیشه روزه می‌گیرد خیلی سعادتمند است،

این جهان را جهانبان و مدیر و ناظمی است. این کشتی عالم ناخدائی دارد. من و تو عبث خلق نشده‌ایم. حرام خدا عقاب و حلال او حساب دارد. دار هرج و مرج نیست. دنیا شکارتان نکند. مواظب حلال و حرام باشید.

خلقت و پیکر و ظاهر و باطن شما و نظام احسن عالم به عدل‌اند. دنبال چه می‌گردید؟ چه افرادی شما را از شما گرفتند؟ «وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ کانَ أَمْرُهُ فُرُطاً»(۱). چه کسانی شما را شکار کردند؟ چقدر باید ما بی‌عرضه باشیم که راحت ما را شکار کنند. وقت آن نیست که بی‌تفاوت باشیم. در سر گردنه‌ایم. خیلی باید حواسمان جمع باشد. آن که بارها می‌گفتیم: «یا اَبا عَبدِالله یَا لَیْتَنا کُنْتُ مَعَکُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً» آن که بارها سینه می‌زدیم می‌شنیدیم که امام در روز عاشورا فرمود « هَل مِن ناصِرٍ ینصُرُنی؟ هَل مِن ذَابٍّ یَذُبُّ عَن حَرَمِ رَسُولِ‌الله؟»

امروز روز لبیک است. همه ما مسؤلیم. همه ما باید در حفظ این ودیعه کوشا و حافظ دینمان‌ باشیم. آن تکلیفی که در صدر اسلام برای اصحاب رسول‌الله(ص) پیش آمد، امروز برای من و شما پیش آمده است. آنها کشته‌ها دادند؛ شکنجه‌ها و آسیب‌ها و آوارگی‌ها دیدند و هجرت‌ها کردند تا سفره پر نعمت الهی به نام قرآن مفت به دست من و شما رسید. امروز زمان حفظ و حراست ماست و باید این کتاب و دین و آیین را برای بعدی‌ها حفظ کنیم. اعمال ما در تاریخ و عندالله ثبت می‌شود. امروز  دین می‌گوید « هَلْ مِنْ ناصِرٍ ینْصُرُنی؟ هَل مِنْ ذَابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ الله؟»

گول‌تان نزنند و فریبتان ندهند. دیگر باید دشمنانتان را شناخته باشید. آنها دلسوز ما نیستند. می‌بینید که چقدر آدم‌کشی و چه فتنه‌ها بر پا کردند. مراقب نمازها و مسجدهای‌تان باشید. اتحاد و جمعیتتان را پراکنده نکنید. آنها از جمعیت وحشت دارند. نماز جمعه و نماز جماعت که این همه فضیلت در موردشان آمده برای این است که خداوند می‌خواهد ما را ید واحده و متشکل ببیند. آنها به نماز ما کار ندارند. بروید در یک گوشه مسجد بنشینید و نماز بخوانید. آنها این وحدت و تجمع را نمی‌خواهند و از اتحاد می‌ترسند.

وقت خیلی کم است. باید خودتان را بسازید و آن وقتی می‌توانید خودتان را بسازید که نفس مطمئنه و آرمیده داشته باشید. تا دشمن را خفه نکنید، نمی‌توانید نفس آرام داشته باشید. همه این نمازها و وحدت‌ها برای خفه کردن دشمن است. غافل نباش که این نظام هستی را حسابی است و عوالمی را در پیش داری. تو خود مزرعه و زرع و زارع خودی. تکلیف مهمی به من و شما روی آورده و جز پیغمبر و آل پیغمبر و روحانیت متعهد، دلسوزی نداریم. تنها خداست و نمایندگان او. از این شیاطین و رهزنان بترسید.

ما هنوز حقیقت دین و سیرت و واقعیت نفس ناطقه انسانی و کتاب وجود خودمان را ندیده‌ و نفهمیده‌ایم و این غفلت و بی‌خبری سبب بسیاری از بدبختی‌ها و گرفتاری‌ها شده است. دار، دار تحصیل کمال و علم است. علم، حیات است و سعادت. علم و عمل برای روح و برای انسان در حکم دو بال‌اند. انسانی عرشی است و به جایی می‌رسد که می‌تواند در ماده کائنات تصرف کند. دنیازده‌ها و غرب‌زده‌ها و مزدوران آنها که جوانان نونهال و نورسته ما را به بازی گرفتند بویی از انسانیت نبرده و آنها را همین صورت ظاهر پنداشته‌اند. دنیا چنان اینها را گرفتار و بی‌خبر‌ کرده که اقلش از خود نمی‌پرسند این همه بزرگان که بودند و هستند و این همه فریاد می‌کشند و صاحب آن همه کتاب‌ها هستند و آن همه سوز و گداز داشتند و به نظم و نثر فرمودند و از کشوری به کشوری به دنبال علم ‌رفتند، یعنی با آن همه فکر و اندیشه و زحمت و قلم‌ و نبوغشان نفهمیدند؟ ببینید جهل و دنیا و وسوسه‌ها چه کرده؟ دار، دار تحصیل کمال و انسان شدن است و هدف مقدس انبیاء به فرمان الهی این است که افراد بشر را به کمال انسانی‌شان برسانند.

جای تجاهل کردن و چشم‌پوشی کردن نیست. محیط و فرهنگ موظف به تعلیم و تربیت نونهالان است، و گرنه اجتماع به سوی تباهی و فساد می‌رود. آب و خاک و کسب و کار و بازار و باغ و دکان، همه اسباب و وسایل و نردبام و معدّات برای رسیدن به آن هدف شامخ و عالی هستند.

وقتی نمانده است. جای امروز و فردا و مسامحه کردن نیست. شما می‌خواهید ننشینید که فرزندان بی‌رنگتان را رنگ ثابت قیرگون بدهند و چشم و گوش آنها را به‌کلی ببندند و شکارشان کنند. آن ‌وقت دیگر نه از آن پدر کاری ساخته است نه از این پدر روحانی و نه از آن مادر. اینها تکلیف و وظیفه‌ من و شماست. اجتماع یعنی من و شما نه رودخانه و زمین و در و دیوار. ارزش اجتماع به من و شماست. هر اندازه تجاهل و تغافل کنید و بی‌تفاوتی نشان بدهید خودتان را گرفتارتر میکنید و به  چنگال درندگانی می‌افتید که هیچ رحمی به حال شما نمی‌کنند.  جز حقیقت عالم که حقیقت ماست، کسی دلسوز به حال ما نیست. شرق و غرب شیاطین انسی‌اند.

قدر این ولایت را بدانید. من و شما به ظاهر می‌بینیم که کشتی مقداری متشنج و مضطرب است، لکن لنگر این کشتی ولایت است و این کشتی مستعدین را به ساحل مقصود می‌رساند. این کشتی غرق شدنی و  این چراغ خاموش شدنی و این آفتاب غروب کردنی نیست. هیچ بهانه‌ای در دست نداریم و بدا به حال ما اگر در چنین بحران بی‌تفاوت باشیم. دشمن ما را می‌بلعد و آنچه را که داریم از ما می‌گیرد.

پی‌نوشت:

۱٫ کهف/۲۸

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *