مقدمه
حجاب همانند دیگر احکام دین خاتَم میتواند از ابعاد مختلف فردی، اجتماعی، تربیتی، فرهنگی، فقهی، اقتصادی، حقوقی، جامعهشناختی، تاریخی، تمدنی و… بررسی شود. در این میان، پرداختن به «اسرار معرفتی» حجاب غایب است. «سِرّ» یا «اسرار» احکام، بیانگر جنبههای باطنی و عمیقتر مرتبط بدانها یا پشتصحنهها و پشتوانههای تکوینی و معرفتی آنهاست.(۱) ظاهر حجاب، پوشاندن بدن یا زینتها و تنظیم گفتار و رفتار نسبت به نامحرم مطابق حدود مقرّر شرعی است، امّا در ورای این دستور الهی چه اسرار و بواطنی نهفته است؟
مقدمه نخست مورد نیاز آنکه، افعال انسان به لحاظ آغاز و انجام، حقیقت و باطنی دارند. از یکسو، به دلیل هویّت «شعوری ـ ارادی» انسان، همه افعال اختیارش از مبدأ شعوری برمیخیزند، یعنی کُنشهای انسانی همیشه برآمده از «معنا» یا معانی و همراه و آکنده از آنهاست. از دیگرسو، عمل انسان پس از وقوع زایل نمیشود، بلکه مطابق متون دینی، برهانهای عقلی و شهودهای قلبی باطن و حقیقتی دارد؛ همچنان که پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمودهاند: «برای هر چیزی حقیقتی است.»(۲) بنابراین، هر عملی از از اصل و ریشههای تکوینی برمیخیزد و به میزان معرفت و اخلاص فاعلش اوج گرفته و در مراتب عالَم صعود میکند.
مقدمه دیگر اینکه، دستورات و احکام دین را نباید تنها دستهای اعمال ظاهری خشک بیجان و روح دانست که فقط با اعتباری بدون بنیان و غایت گرد یکدیگر آمدهاند بدون آنکه از مغز و حقیقتی برخاسته باشند و رو به مقصد و هدفی داشته باشند،(۳) بلکه دستورهای دینی هم از حقیقتی متناظر با خود برمیآیند و هم به حقیقت باطنی انسان شکل میدهند. از اینرو، سعادت و کمال حقیقی انسان نیز با تطبیق «مبادی» و «مقاصد» اعمال او (انطباق اعمالش با اهداف خلقت او و رساننده بودن بدانها) تحقق مییابد. از آنجا که اسلام کاملترین راهنمای انسان به بهترین مقاصد و حقایق منطبق با سرشت او و آفرینش عالَم است، التزام به دستوراتش در حیطههای مختلف میتواند انطباق یاد شده را به بهترین وجه شکل بدهد و والاترین کمال ممکن را برای انسان رقم بزند.
با لحاظ مقدمات برشمرده باید گفت که حجاب بهعنوان یکی از دستورات دین نیز مراتبی دارد که از مبادی معرفتی شروع شده و پس از تحقّق ظاهری، روح و باطنی مییابد که بسته به عمق معرفت و میزان خلوص فاعلش تا مراتبی از عالَم اوج میگیرد و درجاتی از کمال را برای او رقم میزند. در هر مرتبه حکمتها، آداب و اسرار بسیاری نهفته است که به برخی اشاره میشود.
الف. حجاب؛ شاهراه بندگی زن
از یک لحاظ، مهمترین عامل رشدآفرین و سعادتساز بودن حجاب برای زن آن است که التزام به چنین دستوری میتواند بهترین بروز و ظهور «عبودیّت و بندگی» او نسبت به خداوند باشد. بندگی نیز صراط مستقیم کمال و تنها مسیر رسیدن به سعادت نهایی است. جهت توضیح باید به «هویّت بندگی» و «بندگی ویژه نهفته در تعهّد زن به حجاب» اشاره شود.
۱٫ هویّت بندگی
حقیقت هستیشناسانه بندگی با بندگیهای عُرفی رایج در فضاهای قراردادی بشر تفاوت عمیق دارد. روح معنای بندگی، مملوک و تحت ملکیّت دیگری بودن است. «ملکیّت» دو نوع حقیقی و غیرحقیقی دارد. ملکیّت غیرحقیقی از قراردادهای بشری و اعتبارات اجتماعی ناشی میشود که جهت تنظیم نظم اجتماعی مورد جعل و پذیرش اجتماع قرار میگیرد. چنین ملکیّتی محدود، قابل زوال یا انتقال است و تنها در حوزۀ اجتماع بشری و در عالم دنیا معنا و کاربرد دارد. امّا «ملکیّت حقیقی»، حقیقتی تکوینی، مخصوص خداوند متعال و نسبت به همگی موجودات در تمامی حیطههای وجودیشان است.(۴)
حقیقت ملکیّت خداوند نسبت به موجودات، فقر ذاتی و تعلّق محضشان بدو در اصل تحقّق و استمرارشان است. در حکمت متعالیه اسلامی، این مسأله اثبات و تبیین شده که همه موجودات نسبت به خداوند، هویّتی سراسر فقر، تعلّق و وابستگی محض دارند و هیچکدام در هیچ حوزهای از ابعاد وجودیشان، تحقّق مستقلّ جداگانهای از خداوند ندارند و همگی مملوک و مقهور وجود نامتناهی اوست. از بندگی ناشی از ملکیّت حقیقی خداوند به «بندگی تکوینی» یاد میشود که شامل همه موجودات عالم است؛ إِنْ کُلُّ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِلّا آتِی الرَّحْمنِ عَبْداً.(۵)
امّا آنگاه که پای اختیار یا هویت شعوری ـ ارادی بهمیان میآید، نوع دیگر بندگی، یعنی «بندگی تشریعی یا سلوکی» شکل میگیرد. بندگی تشریعی سبب میشود که انسان هویّت اصلی فقریاش را بیابد. حضور در نشأه مادّی و اشتغال قلب به تدبیر بدن و تعیّنات، دلمشغولیها و دلبستگیها باعث میشوند تا اغلب انسانها از درک حقیقت فقری خود غافل شوند؛ مگر آنکه با انقطاع اضطراری یا ارادی بدان دست بیابند. یک راه مهم درک حقیقت فقری خود، تلاش ارادی برای رفع حجابها و زنگارهاست که «بندگی سلوکی» را رقم میزند.
بندگی سلوکی بهترین شیوۀ رفع حجابهای فراروی دیدۀ قلب و نزدیکترین راه دیدار خداوند است؛ وَ أَنِ اعْبُدُونی هذا صِراطٌ مُسْتَقیمٌ.(۶) اسلام کاملترین تجلّی بندگی سلوکی و صراط مستقیم سعادت است. همه عناصر دین؛ بهویژه رفتارهای تشریعی یا احکام، بهگونهای طراحی شدهاند که تحققبخش بندگی هرچه بیشتر باشند. ازاین رو، میتوان روح ساری در دین؛ بهویژه ابعاد رفتاری و عملی یا دستورات دینی را عبودیت نسبت به تنها مولای حقیقی دانست که التزام بدانها بیشترین کمال و سعادت ممکن را نصیب انسان میکند. کاملترین نقشه پیمودن مسیر بندگی، شریعت است که با آفرینش انسان نیز انطباق کامل دارد. بدینجهت، اهلمعرفت بر اجرای موبهموی شریعت تأکید میورزند؛ زیرا عبودیّت سلوکی شاهراه اصلی سعادت حقیقی است.(۷)
۲٫ بندگی ویژه نهفته در حجاب
امّا بندگی نیز انواعی و مراتبی دارد که برخی از آنها بسیار رشددهنده و کمالبخش هستند. التزام زن به حجاب از سر عبودیت، یعنی به قصد اجرای دستور الهی و تن دادن به حُکم خداوند از این سنخ است؛ زیرا از سویی، زن مظهر غلبه «جمال» است و از سوی دیگر، «میل طبیعی و غریزی» زن آنگاه که تحت تربیت عقل و شرع قرار نگرفته باشد بهسوی زینت، خودآرایی، خودنمایی و اظهار هرچه بیشتر جمالش است و بهتعبیر شیوای جامی:
نکوروی تاب مستوری ندارد
چو در بندی، سر از روزن برآرد
نظر کن لاله را در کوهساران
که چون خرم شود فصل بهاران
کند شق شقه گلریز خارا
جمال خود کند زان آشکارا
یک مسیر خاصّ و سریع برای رشد و تعالی روحی زنان از همین جنبه جمالی آنان میگذرد که مصادیق مختلفی دارد که یکی از مهمترین آنها تعبّد زن به حجاب است؛ زیرا چنین کاری بهمعنای غلبه دادن خواست خداوند بر میل طبیعی غریزی خود است. زن که این همه شور جلوهگری دارد اگر بدین حکم الهی ملتزم باشد، چنین امری مصداق اظهار صادقانه بندگی او است. در حقیقت، او با پای گذاشتن بر میل غریزی ابتدایی خود بر پلههای مراتب کمال قدم مینهد. هر چه چنین سلوکی مؤمنانهتر و با نیّت خالص و انگیزه الهیتری باشد، تعالیبخشی و اوجدهندگی آن نیز بسیار بیشتر است. با استمرار بندگی و ترجیح دادن پیوسته ابعاد و گرایشهای برتر بر امیال طبیعی فروتر، انسان توسعه و تکامل وجودی مییابد. چنین التزامی از مصادیق مبارزه با نفس امّاره و شیطان، جهاد اکبر، تقوا، تزکیه نفس، عفاف، پرهیز از حرام، مراعات حقُ الله و حقُ الناس و… نیز میباشد که رشددهندگی باطنی آنها روشن است. یکی از حکمتهای ضرورت پوشیدگی زن در نماز حتّی در صورت عدم حضور نامحرم نیز همین است که حجاب نشانگر عبودیّت خاصّ او نسبت به خداوند است و در واقع، امتیازی افزون برای زن در معراج نماز میباشد که میتواند بها یا بهانهای برای مقبول واقع شدن نمازش باشد.
در مراحل بالاتر، زن درمییابد که میل فطری اصیل او نیز همین گرایش به پوشیدگی است،(۸) ولی تاکنون در پس زنگارها بوده و با همان تعبّد به حجاب شکوفا شده است. البته، چون اسلام دین جامع است، بهره همه مراتب انسان را لحاظ کرده و مجالهایی برای تأمین میل طبیعی خودنمایی در سطوح و مراتب مختلف؛ از تشویق زنان به زینت حلال و عفیفانه گرفته تا عدم محدودیت در اظهار جمال برای همسر و…، برای زن در نظر میگیرد. بندگی نهفته در حجاب منشأ بسیاری دیگر از اسرار حجاب است که در ادامه به برخی اشاره میشود.
ب. محبّ و محبوب خداوند شدن
هرگونه بندگی با لطایف عرفانی و معنوی فراوانی همراه است. بنده در دل تکتک اعمالش در حال مراوده و ارتباط پیوسته با حق تعالی است. در دیار عاشقان، هرچه حبیبی به محبوبش محبّت و ارادت فزونتر داشته باشد، بیشتر میکوشد تا به هر مناسبت با تمام ساحتهای وجودیاش با او ارتباط برقرارکند. از اینرو، تمام همّت او آن است که خواستههای محبوبش را به بهترین وجه و با رعایت دقیقترین جزئیات انجام دهد. بندۀ خداوند نیز بهخوبی و شیرینی درک میکند که یله و رها شده نیست، بلکه در همه افکار و اعمالش مورد عنایت ویژه و همهجانبۀ حضرت دوست است و او برنامههایی برایش مشخص کرده که هرچه آنها را بهتر انجام دهد بدو نزدیکتر میشود. درک چنین عنایتی موجب وجد و شور معنوی بینظیرشود و به گفته پیر هرات: «الهى! اگر یکبار گویى که اى بنده من! از عرش بگذرد خندۀ من!».(۹) در واقع، بندگی ایمانی، چهارچوب ابراز عشق و محبّت به محبوب حقیقی است؛ وَ الَّذینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّه.(۱۰) حجاب و پوشیدگی مقرّر در شریعت نیز محبوب خداوند است و موجب محبوبیت بنده نزد حقتعالی میشود و به فرموده امام جعفر صادق(ع): «خداوند پوشاننده است [و] پوشاندن [و پوشیدگی در مواضع مقرّر] را دوست دارد».(۱۱)
ج. محدودیت جسم و آزادی روح
هرچند حجاب موجب برخی محدودیتهای ظاهری میشود، امّا سبب آزادی حقیقی، یعنی آزادی معنوی یا روحی میشود که خود از مراتب کمال و امور کمالآفرین میباشد.(۱۲) آزادی معنوی برآمده از پاسخگویی به گرایشهای فطری و نزدیکی به لایههای وجودی برتر خود موجب آرامش و طمأنینه حقیقی، نه وهمی و کاذب میشود. با التزام به حجاب و احکام مربوط، بهتدریج حیطههای مرتبط از حسّ، وهم و خیال زن که رهزنان راه کمال اویند نیز سامان مییابند و با آزادی معنوی حاصل، زمینه طهارت، شکوفایی و تعالی عقلی، روحی و فطری بیشتر او فراهم میشود.
خاتمه
موارد دیگری مانند: کیفیتر شدن زندگی و جهتدهی بدان در مسیر رسیدن به هدف و معنای حقیقی زندگی (تقرّب)، تعادل و اوجگیری شخصیت با کمک حجاب به شکلگیری ترکیب کمالی مناسبی از جمال و جلال، کمکرسانی حجاب به مدیریت رشد و تعدیل قوا و تنظیم ساختار وجودی، افزایش و پالایش جمال و زیبایی زن، و… از دیگر اسرار حجابند که تفصیلشان در حوصله این مختصر نگنجد؛ چنانکه این بحث باید در بستر شبکهای از مفاهیم مترابط؛ مانند: گونههای حجاب، عفاف، حیاء، غیرت، زینت، مراتب عالم و انسان، جلال و جمال، عقول و نفوس، هویّت زن و مرد و… تعریف و تحلیل شود.
پینوشت:
- «علّت» حُکم سبب تشریع آن است. «حکمت» یا «فلسفه» حُکم بیانگر فواید و منفعتهای مختلفش در حیطههای گوناگون است. «ادب» یا «آداب»، به زینت فعل یا امور لطیف و ظریفی گفته میشود که با آن همراه شده و بدان ارزش و عُمق بیشتری میبخشند.
- کلینی، الکافی، ج۳، ص۱۳۸٫
- جهت تفصیل درباره باطن اعمال، ر.ش: میرزاجواد ملکی، اسرارُالصلاه، ص۱۵۹-۱۶۳و۲۴۸-۲۵۳؛ امامخمینی، آدابُ الصلاه، ص۲ـ۶؛ سِرّالصلاه، ص۱۳-۱۴٫
- علّامه طباطبایی، المیزان، ج۱، ص۲۱٫
- مریم، ۹۳٫
- یس، ۶۱٫
- آل عمران، ۵۱؛ مریم، ۳۶؛ زخرف، ۶۴٫ جهت تفصیل درباره بندگی، ر.ش: سیّدیدالله یزدانپناه، آیین بندگی و دلدادگی، ص۲۴۱-۲۹۷٫
۸ . ر.ش: اعراف، ۲۲؛ امامخمینی، شرح حدیث جنود عقل وجهل، ص۲۷۹٫
- خواجه عبدالله انصاری، مناجاتنامه، ص۲۷٫
- بقره، ۱۶۵
- کلینی، الکافی، ج۵، ص۵۵۵٫
۱۲٫ جهت تفصیل، ر.ش: شهید مطهری، آزادی معنوی.