حضرت مولی الموحدین امیرالمؤمنین علی(ع) به ما فرمود: شب و روز از شما میگیرند؛ شما هم سعی کنید از شب و روز بگیرید. یادگاری داشته باشید. قدمی در شب و روز، اثری در شب و روز، حالی در شب و روز، جانی در شب و روز به دست بیاورید تا از گذشتن این فرصتها غصه نخورید.
ناگهان پیک حق رسید و خبر شدیم برای مسافرت، برای کوچ کردن، برای از همه چشم پوشیدن مگر از حقیقت خودمان. ببین آن حقیقت چیست که با خود میبری؟ ببین باغ و بوستان است، یا خارستان؟ ببین نورستان است یا نارستان؟
امیرالمؤمنین(ع) به ما میفرمایند شما هم از شب و روز بگیرید. یعنی اگر شب و روز جسمتان را پیر کرد؛ شما از شب و روزتان روح جوان بگیرید. مبادا ظاهرتان که فرسوده شد و به ضعف گرایید؛ باطن شما هم ضعیف بشود. جنابعالی که به ظاهر پیر شدی؛ در باطن باید جوان باشی. یعنی قوه عاقلهی تو نیرو داشته باشد. عرفانِ تو به حق، شاداب باشد. روشن باشد. نهالِ سِرّ تو، سرسبز و خرم باشد.
بدن که ضعیف میشود؛ جان هم ضعیف بشود؟! اگر جان، ضعیف است؛ پس از شب و روز چیزی نگرفتهای، اهل بهشت نشدهای. زیرا بهشتیها نیروی روحی دارند. یعنی جانشان جوان است.
نمیبینی که رسولالله(ص) فرمود: الحسن و الحسین سیّدا شباب اهل الجّنه؟ دو بزرگِ جوانان اهل بهشتاند؟ چون روحِ مؤمن، جوان است. هر چقدر که مراحل بر او میگذرد؛ بدن ضعیف میشود اما روح، قوی میشود. اگر روحِ ما هم مثل جسم ما باشد بدا به حال ما.
“وَالسّلام علیَّ یَومَ وُلِدتُ وَ یَومَ أموتُ و یَومَ أُبعَثُ حَیّاً؛ و سلام حق بر من است روزی که به دنیا آمدم و روزی که از جهان بروم و روزی که (برای زندگانی ابدی) باز زنده برانگیخته شوم».(۱) به حضرت عیسی(ع) در قرآن شریف است که میلاد، به سلام باشد.
به فکر روز میلاد فرزندانتان باشید که میلادشان به سعادت، به سلامت، به سلام باشد. به طرف راستش اذان، به طرف چپاش اقامه بگویید. بچهای که تازه پا به این نشئه نهاد؛ از همان وقت مُهر توحید، به او بزنید. رنگ توحید، به او بدهید. همان وقت، الله اکبر، همان وقت، اشهد ان لااله الاالله، همان وقت، اشهد أنّ محمّداً رسولُالله و دیگر فصول اذان و اقامه، در همان وقت.
اسم خوب برای فرزندانتان بگذارید که بزرگ شدند از اسمشان خجالت نکشند. این دستور شرع مقدس ماست. در شیر او بسیار دقت کنید. بدون گفتن بسمالله، پستان به دهان طفل گذاشته نشود. شیر، از هر غذایی فراهم نشود. شیر دهنده، هر زنی نباشد. در هر حالی نباشد. مادر شیرش را از فرزندش باز ندارد.
پیغمبر اکرم(ص) فرمود: «بهترین غذا برای طفل، شیر مادرش است.» بگذارید فرزندان شما مهر مادری را بچشند. عطوفت پدری را ببینند.
مراقبتِ بسیار دربارهی فرزند در این مرحلهی ابتدای زندگیاش داشته باشید. او را به راه علم و حقیقت، واداشتن؛ به کمالات اصل، آشنا کردن؛ به علم و تقوا سوق دادن و آن همه سفارشی که در تربیت فرزند در شریعت مطهره ما آمده و از قدیمالایام علمای ما، پیشینیان ما، در این باره کتابها نوشتهاند.
عجب است از این مردم که راجع به باغداری، غرس نهال، درخت پروراندن، سؤال میکنند؛ میپرسند؛ چهوقت درختها را آب دهیم؟ چگونه درخت را بپرورانیم و غذایش دهیم؟ اما دربارهی پروراندن فرزند خود، بیاعتنا هستند و سئوالی نمیکنند و نمیگویند که این نهال را چگونه باید بار آورد؟!
“ابن مسکویه” در کتاب شریف “طهارت الاعراقش” آورده که رسم پیشینیان این مرزو بوم، این بود که وقتی فرزندانشان به رشد و بلوغ و شعور میرسیدند؛ آنها را از خود دور میکردند و به دست استاد و مدرسه میدادند در جایی دور از محیطشان؛ که مبادا مال پدر، زعامت پدر، عمارت پدر و زندگی پدر حجابش شود و او را از کمالش باز بدارد (و با خود بگوید) من که دارم. این پولِ پدر من است؛ این املاک ماست؛ این باغهای ماست؛ این نقدینهی ماست و اگر بخوابیم و زندگی کنیم -یعنی هیچ تلاشی نکنیم-؛ اینها بس است ما را و زیادمان هم هست.
برای این که اینها رهزنش نشوند؛ او را به دست استاد میدادند و از خود دور میکردند؛ تا خودش اهل فضل و کمال بشود که از فضل پدر تو را چه حاصل؟
میراث پدر خواهی، علم پدر آموز
کین مال پدر خرج توان کرد به یک روز
چطور این مردم درباره نهال باغشان این همه اصرار و ابرام دارند؛ اما راجع به فرزندانشان کوتاهی میکنند که “الوَلَدُ سِرّ اَبِیه” فرزند راز پدر است در این لباس؛ پدر است در این حقیقت، در این مقام؛ یعنی در حقیقت حفظ فرزند، حفظ همان پدر است و حفظ همان مادر.
امام زین العابدین(ع) در صحیفهاش عرض میکند؛ «بارالها! مرا در فرزندانم حفظ کن. مرا در اَعقابم حفظ کن. مرا در آنها حفظ کن.» همانطور که حفظ و حراست و شرافت خودت را میخواهی؛ شرافت خودت را در فرزندانت بخواه.
آن وقتی که از اینجا رخت برمیبندیم و میرویم و «یوم تُبلِیالسّرائر؛ روزی که باطن ما آشکار میگردد»(۲) آنوقت سلامتی باشد و سلام. حقیقت، راستی و ایمنی درستی باشد. یکی از نامهای الهی، سلام است. در آن وقت «سلام» میخواهیم. و قرآن شریف به ما فرمود: در آنوقت ملائکه بر شما نازل میشوند و سلام میکنند. به مؤمن سلام میکنند.
مؤمن از مرگ خود، به مراتب بیشتر از آن خوابیدن لذت میبرد. ای بسا که مدت دو شبانه روز در احتضار است؛ اما در لذت است؛ در ابتهاج است. این که بنده و جنابعالی به ظاهر نگاه میکنیم و میگوییم چقدر مدت جان کندنش به طول انجامید! چقدر به سختی جان داد! چقدر به زحمت افتاد! ما با نگاه کردنِ ظاهر، حکم میکنیم. ای بسا که در همان وقت، بسیار خوش و خرم و مبتهج بود.
(گاهی میگوییم) فلانی چه خوش مرده. چطور مگر؟ چند ساعتی بیشتر روی زمین در حالت احتضار نبود و یک نفسی کشید و خداحافظی کرد. ای بسا که در همان حال که تو میگویی چه خوش جان داده؛ بسیار در سختی و رنج و در شکنجه بود. اینطور نیست که ما با چشمِ سر حکم کنیم.
ای بسا شهیدی در میدان جنگ، شمشیر به او رسیده و یک صبح تا به ظهر داشت در میان خاک و خون دست و پا می زد تا جان تسلیم کند. بنده و جنابعالی دست و پا زدنش را میبینیم اما به جانِ او که نگاه میکنیم؛ میبینیم که بسیار شاد است و خرم.
احکام آن عالم را با این عالم قیاس نکن. اینها مربوط به نشئهی دیگر است. اضطرابِ بدن، حرفی است و آرامش و اطمینانِ جان، حرفی دیگر.
برزخ، حاجب است. واسطه است. حائل است. عالَمی است؛ بین جسم و عقل. بین جسم محدود و بین عالم عقول مجرده. هم از این طرف نشانه دارد هم از آن طرف. اوسَع از این نشئه است. مثالِ این عالم است در حدّش؛ در شکلش. نمونهای از آن نشئه دارد که وسیعتر است از این عالم.
ای بسا افرادی همانوقت که از این نشئه رخت بربستهاند؛ نه تلخی جان کندن دارند. نه سرازیری قبر و فشار قبر دارند. نه سؤال و جواب دارند. همان آنی، که ازین نشئه رخت بربستند؛ مرغ باغ ملکوتند. حسابشان را در اینجا دادهاند. خودشان را به حساب نشاندند. حسابشان رسیده است و معطلی ندارند “ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیلالله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون(۳) همینوقت که ازین نشئه رخت بربست؛ «…عندربهم یرزقون»اند. اینها حسابشان رسیده. یک قیرات بیحسابی در آنها نیست.
پینوشتها:
- سوره مریم آیه ۳۳
- سوره مبارکه طارق آیه ۹
- آل عمران-۱۶۹